همه ما پشتِ نقاب بزرگسالی مان، کودکی است نیازمندِ عاطفه، گذشت، عشق و ترسیده از تنهایی!
📕 #سیر_عشق
✍🏻 #آلن_دوباتن
@adelehz
📕 #سیر_عشق
✍🏻 #آلن_دوباتن
@adelehz
دوستی میگفت :درسال ۶۲ طی سفری که به بوشهر داشتیم. در برگشت دو سه روزی هم در شيراز بوديم...قبل از هر چیز به زیارت بارگاه ملکوتی حافظ شتافتم.پس از زیارت و اهدای فاتحه، پیرمردی که روی پلهها نشسته و با دیوانی که در دست داشت برای مشتاقان خواجه در قبال ۵۰ ریال فال میگرفت، نظرم را بخود جلب کرد...
صبر کردم سرش خلوت که شد اجازه خواستم در کنارش نشستم و از او خواستم اگر اشکالی ندارد از خودش و خاطراتش برایم تعریف کند...
او که کسوت دراویش و قلندران را داشت با سوز خاصی گفت :
من از نوه نتیجه های خود خواجه حافظ شیرازی هستم.فامیلی خانوادگی ما هم حافظ است.کار من گرفتن فال دوست داران حافظ است.تنها حسرت من اینکه بعد از فوت من از خانواده ما کسی نیست که کار من را ادامه بدهد.یک پسرم مهندس برق است و پسر دیگرم دبیر هنرستان های شيراز و اصلأ هیچکدام علاقه ای به اين کار ندارند.
گفتم من از مریدان جد ّشما هستم.از راه دوری آمدهام.دلم میخواهد یکی از شیرینترین و بیاد ماندنیترین خاطراتت را برایم بازگو کنی...
گفت واللّه خاطره که زیاد دارم ولی یک روز عصر شش تا دختر دانشجوی دانشگاه شیراز پس از زیارت مقبره حافظ پیش من آمدند و گفتند:
حاج آقا برای ما «هر شش نفر» یک فال بگیر
گفتم یکی یکی نیت کنید تا بگيرم.گفتند نه نیت کردیم شما یک فال بگیرید خوب است،من پیش خودم گفتم شاید پول کافی ندارند گفتم:آخر نمیشود، اگر پول هم ندهید من برای هر کدام شما یک فال را میگیرم.
آنها قدری پچ پچ کردند باز اصرار کردند که نه شما فقط یک فال به نیت همه ما بگیرید ممنون میشویم.من بناچار قبول کردم و شروع کردم بخواندن این غزل :
من دوستدار روی خوش و موی دلکشم
مدهوش چشم مست و می صاف بی غشم
وقتی بیت هفتم را خواندم صدای خنده آنها فضای حافظيه را پرکرد، وقتی علت خنده را از آنها سؤال کردم یکی از دخترها گفتند:حاج آقا راستش را بخواهی ما با هم قرار گذاشتیم که بدانیم اگر حافظ الآن زنده بود با کدام یک از ما ازدواج میکرد...؟!وقتی این بیت غزل را خواندی خوشحال شدیم که حافظ نه تنها خوش مشرب، بلکه ماشاالله خوش اشتها هم بوده اند.که خواهان هر شش نفر ما بود...آنها بجای ۵۰ ریال بمن ۵۰۰ ریال دادند و با شوخی و خنده از حافظيه دور شدند...!بیت هفتم چنین بود:
شهری است پر کرشمه و حوران ز شش جهت
دستم تهیست ورنه خریدار هر ششم
@adelehz
صبر کردم سرش خلوت که شد اجازه خواستم در کنارش نشستم و از او خواستم اگر اشکالی ندارد از خودش و خاطراتش برایم تعریف کند...
او که کسوت دراویش و قلندران را داشت با سوز خاصی گفت :
من از نوه نتیجه های خود خواجه حافظ شیرازی هستم.فامیلی خانوادگی ما هم حافظ است.کار من گرفتن فال دوست داران حافظ است.تنها حسرت من اینکه بعد از فوت من از خانواده ما کسی نیست که کار من را ادامه بدهد.یک پسرم مهندس برق است و پسر دیگرم دبیر هنرستان های شيراز و اصلأ هیچکدام علاقه ای به اين کار ندارند.
گفتم من از مریدان جد ّشما هستم.از راه دوری آمدهام.دلم میخواهد یکی از شیرینترین و بیاد ماندنیترین خاطراتت را برایم بازگو کنی...
گفت واللّه خاطره که زیاد دارم ولی یک روز عصر شش تا دختر دانشجوی دانشگاه شیراز پس از زیارت مقبره حافظ پیش من آمدند و گفتند:
حاج آقا برای ما «هر شش نفر» یک فال بگیر
گفتم یکی یکی نیت کنید تا بگيرم.گفتند نه نیت کردیم شما یک فال بگیرید خوب است،من پیش خودم گفتم شاید پول کافی ندارند گفتم:آخر نمیشود، اگر پول هم ندهید من برای هر کدام شما یک فال را میگیرم.
آنها قدری پچ پچ کردند باز اصرار کردند که نه شما فقط یک فال به نیت همه ما بگیرید ممنون میشویم.من بناچار قبول کردم و شروع کردم بخواندن این غزل :
من دوستدار روی خوش و موی دلکشم
مدهوش چشم مست و می صاف بی غشم
وقتی بیت هفتم را خواندم صدای خنده آنها فضای حافظيه را پرکرد، وقتی علت خنده را از آنها سؤال کردم یکی از دخترها گفتند:حاج آقا راستش را بخواهی ما با هم قرار گذاشتیم که بدانیم اگر حافظ الآن زنده بود با کدام یک از ما ازدواج میکرد...؟!وقتی این بیت غزل را خواندی خوشحال شدیم که حافظ نه تنها خوش مشرب، بلکه ماشاالله خوش اشتها هم بوده اند.که خواهان هر شش نفر ما بود...آنها بجای ۵۰ ریال بمن ۵۰۰ ریال دادند و با شوخی و خنده از حافظيه دور شدند...!بیت هفتم چنین بود:
شهری است پر کرشمه و حوران ز شش جهت
دستم تهیست ورنه خریدار هر ششم
@adelehz
ای شاخه نبات
غزلِ حافظِ شیراز
معشوقه مایی
چه بخواهی؛ چه نخواهی🤗
#میثم_قاسمی
🍃🌸🌷🌸🍃
عکس:اسما جان دُرتاج
@adelehz
غزلِ حافظِ شیراز
معشوقه مایی
چه بخواهی؛ چه نخواهی🤗
#میثم_قاسمی
🍃🌸🌷🌸🍃
عکس:اسما جان دُرتاج
@adelehz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به این خانه نگاه کن به عظمتش ،به آجر به آجرش که فقط خدا میداند چند هزار روز لابلای شان مدفون شده ست .
به آن سردابه های ویرانه و به تمام روزهای با شکوهش ...
شبیه این خانه یک روز در خود فرو می ریزی،از یاد می روی و از شکوهت چیزی باقی نمی ماند .
بسیار مغرور یا بسیار دلگرم نباش .
بسیار آدمیان پیش از ما بودند و بسیار خانه ها بعد ما ویران می شوند .
تنها انسانیت ست که شاید باقی بماند .
#عادله_زمانی
@adelehz
به آن سردابه های ویرانه و به تمام روزهای با شکوهش ...
شبیه این خانه یک روز در خود فرو می ریزی،از یاد می روی و از شکوهت چیزی باقی نمی ماند .
بسیار مغرور یا بسیار دلگرم نباش .
بسیار آدمیان پیش از ما بودند و بسیار خانه ها بعد ما ویران می شوند .
تنها انسانیت ست که شاید باقی بماند .
#عادله_زمانی
@adelehz
عادله جان
لطفاً توی کانال بگید برای ما ها که شکست عشقی خوردم دعا کنند که آرام بگیرم و دوباره به عشقمون برسیم.
#شما_فرستادین
لطفاً توی کانال بگید برای ما ها که شکست عشقی خوردم دعا کنند که آرام بگیرم و دوباره به عشقمون برسیم.
#شما_فرستادین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آدم باید متعلق باشه
به جایی، به محیطی، به گوشه ای،
به رویایی و مهم تر از همه به آدمی
به آدمی، به آدمی.
در غیر این صورت معلقِ ..
مهرداد
@adelehz
به جایی، به محیطی، به گوشه ای،
به رویایی و مهم تر از همه به آدمی
به آدمی، به آدمی.
در غیر این صورت معلقِ ..
مهرداد
@adelehz
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پیر که شوی
بیشتر هم عاشقت میشوم.
چین های گوشه لبت را به همان مهربانی میبوسم که لبانت را
چشمهای کم فروغت را به همان اندازه میجویم که چشمان تیز بیست سالگی ات را
دستان چروکت را به همان اندازه محکم در دستانم میگیرم که دستان پرطراوت جوانی ات را
آه محبوبم
شراب کهنه ام
آنقدر میخواهمت که مستی ات هرگز نمیپرد از دل و جان من...
#عادله_زمانی
@adelehz
بیشتر هم عاشقت میشوم.
چین های گوشه لبت را به همان مهربانی میبوسم که لبانت را
چشمهای کم فروغت را به همان اندازه میجویم که چشمان تیز بیست سالگی ات را
دستان چروکت را به همان اندازه محکم در دستانم میگیرم که دستان پرطراوت جوانی ات را
آه محبوبم
شراب کهنه ام
آنقدر میخواهمت که مستی ات هرگز نمیپرد از دل و جان من...
#عادله_زمانی
@adelehz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر کدوم تون در مورد شهر هاتون میتونید اینا رو لیست کنید ❤️
@adelehz
@adelehz
"زنی کهگم کردم "
Photo
این شکوفه ی خوشگل بادوم ما داستان جالبی داره ،نور توی روزهای سیاهی بوده برای ما و چندین ساله ما شکوفه های بادوم شیراز و با نگار قشنگم میشناسیم😍
پیامهای ریپلای شده رو بخوانید تا برسید به اولین پست😍😘
@adelehz
پیامهای ریپلای شده رو بخوانید تا برسید به اولین پست😍😘
@adelehz
بهترین و کامل ترین نبودی ..
من تورا آنقدر دوست داشتم که بدی هایت را کنار بگذارم .
و نقطه ی انحراف عشق اینجاست.
که تو باورکنی واقعا کاملی نه اینکه بدانی در چشمی عاشق کامل می نمایی .
#عادله_زمانی
@adelehz
من تورا آنقدر دوست داشتم که بدی هایت را کنار بگذارم .
و نقطه ی انحراف عشق اینجاست.
که تو باورکنی واقعا کاملی نه اینکه بدانی در چشمی عاشق کامل می نمایی .
#عادله_زمانی
@adelehz
یک ماه پیش سوار یکی از این ماشین های گذری شدم که برم سرکار…
راننده یه آقای جا افتاده بود، به محض سوار شدن من، با یه نفر تماس گرفت وگفت ؛سلام آقا رضا، آخر هفته قراره برای دخترم خواستگار بیاد.
راستش ما چند سال پیش مبلمون رو فروختیم چون خیلی داغون شده بود و بعدش گرون شد، دیگه نتونستیم بخریم.
الان داره واسه دخترم خواستگار میاد، این بچه واسه اینکه آبروش حفظ بشه یه مبل دست دو دیده، نه نو که دیگه برامون رویا شده.همینم ۱/۵۰۰ کم دارم، الان چندروزه دارم رو ماشین دوستم کار میکنم پولش در بیاد.. ۵۰۰ هم خود دخترم از دوستش قرض گرفته خلاصه کلی طرفو قسم داد که بهش یه تومن پول بده.من حس خوبی از این شخص ومکالمه نگرفتم و پیاده شدم، دعا کردم اگه واقعیه خدا براش جور کنه.
چندروز پیش دوباره سوار همون ماشین شدم، و به راننده توجهی نکردم تا اینکه شروع کرد به تکرار همون مکالمه بدون جا انداختن «و» دیدم بله خودشه :)))
شگرد جدید و جالبی بود، خدا میدونه چند نفر دلشون سوخته و بهش پول دادن، کاش حداقل به ساعت دستش نگاه میکردن و متوجه گرون قیمت بودنش میشدن..
اینو نگفتم کمک نکنید، گفتم که از احساستون سو استفاده نشه.همین.
✍️سارا کافی
@adelehz
راننده یه آقای جا افتاده بود، به محض سوار شدن من، با یه نفر تماس گرفت وگفت ؛سلام آقا رضا، آخر هفته قراره برای دخترم خواستگار بیاد.
راستش ما چند سال پیش مبلمون رو فروختیم چون خیلی داغون شده بود و بعدش گرون شد، دیگه نتونستیم بخریم.
الان داره واسه دخترم خواستگار میاد، این بچه واسه اینکه آبروش حفظ بشه یه مبل دست دو دیده، نه نو که دیگه برامون رویا شده.همینم ۱/۵۰۰ کم دارم، الان چندروزه دارم رو ماشین دوستم کار میکنم پولش در بیاد.. ۵۰۰ هم خود دخترم از دوستش قرض گرفته خلاصه کلی طرفو قسم داد که بهش یه تومن پول بده.من حس خوبی از این شخص ومکالمه نگرفتم و پیاده شدم، دعا کردم اگه واقعیه خدا براش جور کنه.
چندروز پیش دوباره سوار همون ماشین شدم، و به راننده توجهی نکردم تا اینکه شروع کرد به تکرار همون مکالمه بدون جا انداختن «و» دیدم بله خودشه :)))
شگرد جدید و جالبی بود، خدا میدونه چند نفر دلشون سوخته و بهش پول دادن، کاش حداقل به ساعت دستش نگاه میکردن و متوجه گرون قیمت بودنش میشدن..
اینو نگفتم کمک نکنید، گفتم که از احساستون سو استفاده نشه.همین.
✍️سارا کافی
@adelehz
"زنی کهگم کردم "
یک ماه پیش سوار یکی از این ماشین های گذری شدم که برم سرکار… راننده یه آقای جا افتاده بود، به محض سوار شدن من، با یه نفر تماس گرفت وگفت ؛سلام آقا رضا، آخر هفته قراره برای دخترم خواستگار بیاد. راستش ما چند سال پیش مبلمون رو فروختیم چون خیلی داغون شده بود…
چرا آدم و از خوب بودن پشیمون میکنید؟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
داستان سریال عشق ممنوع را دیده اید؟بعید میدانم ندیده باشید و این شاهکار
این موسیقی زیبا برتن آن داستان...
هر وقت میشنوم عجیب مرا در خود فرو میبرد...
لذت عشق اما آلوده به حس گناه ،اندوه جانکاه
پس زده شدن و فراتر از دسترس قرار گرفتن ..
و مرگ ..باشکوه اما گناهکارانه
چطور یک موسیقی میتواند تمام این ها را یکجا برایت تداعی کند .یک شاهکار واقعی فقط قادر به آن خواهد بود.
#عادله_زمانی
@adelehz
این موسیقی زیبا برتن آن داستان...
هر وقت میشنوم عجیب مرا در خود فرو میبرد...
لذت عشق اما آلوده به حس گناه ،اندوه جانکاه
پس زده شدن و فراتر از دسترس قرار گرفتن ..
و مرگ ..باشکوه اما گناهکارانه
چطور یک موسیقی میتواند تمام این ها را یکجا برایت تداعی کند .یک شاهکار واقعی فقط قادر به آن خواهد بود.
#عادله_زمانی
@adelehz