ادب سرا (شعر)
505 subscribers
212 photos
61 videos
15 files
2 links
Download Telegram
زاهد بودم، ترانه‌گویم کردی
سر فتنهٔ بزم و باده‌خویم کردی

سجاده‌نشین با وقاری بودم
بازیچهٔ کودکان کویم کردی


#مولوی

@adabsara
عصمت یوسف و دلتنگی یعقوب گذشت


تازگی باب شده حق به زلیخا دادن


@adabsara
در چشم من آن دلهره را دید ولی رفت
از حاصل این واقعه ترسید ولی رفت

با هر نفسم بس که بر آمد ز دلم آه
از درد دلِ غم زده پرسید ولی رفت

#میلاد_پرنیان_فر

@adabsara
برکه ام مانند رود اهل تلاطم نیستم


خوبم اما فکر اثباتش به مردم نیستم


#سعید_صاحب_علم

@adabsara
حق خود را بس که بخشیدیم بی‌حد و حساب


خلق باور کرده مادامش بدهکاریم ما....


#حسین_جنتی

@adabsara
در جنگِ شیخ و شاه، فقط زخم سهمِ ماست


تیر از دو سوی می‌رود اما نشان یکی‌ست!


#حسین_جنتی

@adabsara
فردا سراغ قبر مرا از کسی نگیر


حتی به قدر فاتحه خواندن غریبه ایم


#هادی_معراجی

@adabsara
دیر آمدم قبول، ولی من هنوز هم


بوی تو را که می‌شنوم می‌شناسمت


#هادی_معراجی

@adabsara
با من سخن از درد نگو
من خودِ دردم

از بس به ستوه آمدم و
شِکوه نکردم


#هادی_معراجی

@adabsara
راه برگشتن به سویم را کجا گم کرده ای؟


من برای ردپاهایت خیابانم هنوز...


#علی_صفری

@adabsara
دل ببين اكنون ز كاهت كوه مى سازد چه نيک


آن كه بودى از همه كوران به عيبش كور تر


#میلاد_پرنیان_فر

@adabsara
این چنین زیر و زِبَر عالم نمی‌ماند مدام


می‌نشاند چرخ هر کس را به جای خویشتن...


@adabsara
نردبان میخواست یا اندیشه‌ی دینار داشت
نفع خود میدید تنها، هرکه با ما کار داشت

گر لباس پاره میبینی تنم، از فقر نیست
آستینم را بریدم بس که در خود مار داشت...



#حسین_نادری

@adabsara
🔞

مثلا با وقار هم باشد
اهل بوس و کنار هم باشد

وقتِ سرمستیِ لب‌آغوشی
چشمهایش خمار هم باشد

بوسه را حبس پشت لب نکند
دشمنِ احتکار هم باشد

آن که صیادی است پیشه ی او
شب وصلت شکار هم باشد

چون مخیّر به بستر افتاده
سخت،بی اختیار هم باشد

باغبان را دو سیبِ سرخ دهد
سیب ها آبدار هم باشد

یکدم از زیرِ کار در نرود
روی کارش سوار هم باشد

چون که باران گرفت در چمنش
دامنش لاله‌زار هم باشد

با تو باشد چنین، ولی با غیر
اهل شرم و وقار هم باشد


#حسین_نادری

@adabsara
نامسلمانِ جمع مُسلِم ها
مُسلمِ جمعِ نامسلمانم

گرگم و آمدم به هیئت میش
در لباس خدای، شیطانم


#حسین_نادری

@adabsara
سیلی چگونه سرخ سازد روی زردم را؟
تمدید کرده استخوان در زخم، دردم را

با دستِ تنگ و جیبِ خالی، دلبری موقوف!
باید ببندم چشمهای هرزه‌گردم را


#حسین_نادری

@adabsara
ما قبله نداریم جز ابروی حسین
خورشید چو پرتوی‌ست از روی حسین

سوگند به زخم مادرش یا الله
ما را بنشان به حشر، پهلوی حسین


#حسین_نادری

@adabsara
ساقیا برخیز و درده جام را
خاک بر سر کن غم ایام را

صبر کن حافظ به سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را


#حافظ

@adabsara
شهریارا چه بجا زد فلکت سنگ محک


تا تو باشی که طلا خرج مطلا نکنی


#شهریار

@adabsara
روزی که دلم چشم تو را قاب گرفت
از روز قرار و از شبم خواب گرفت

در ساحل چشمم قدمت جا مانده
برگرد که این جزیره را آب گرفت


#سعید_فارس

@adabsara