مجله ادبیات متعهد
@adabiyatemoteahed
29
subscribers
34
photos
1
video
44
links
Wikipedia:
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D9%85%D8%AA%D8%B9%D9%87%D8%AF_(%D9%85%D8%AC%D9%84%D9%87)
☎️
@Adabiyatemoteahed_mag
Download Telegram
Join
مجله ادبیات متعهد
29 subscribers
مجله ادبیات متعهد
https://www.adabiyatemoteahed.ir/article_152341.html
www.adabiyatemoteahed.ir
طلوع
مانند تمام سالهایی که به آسمان چشم دوخته بود، آن شب هم، به آسمان نگاه میکرد. به آسمانی که از جایی به بعد، به دریا میخورد و در آبهای ساکن حل میشد. صندلی گهوارهای مانند موجهای بیجان دریا عقب و جلو میرفت و او لبخند میزد..
مجله ادبیات متعهد
https://www.adabiyatemoteahed.ir/article_152345.html
www.adabiyatemoteahed.ir
زنم من
زنم من
دخترم من
مادرم من
همسرم من
جهان را بیتوقع یاورم من..
مجله ادبیات متعهد
https://www.adabiyatemoteahed.ir/article_152346.html
www.adabiyatemoteahed.ir
تنها من
در من به تنهایی
هزار قبیله
هزار رود
هزار دریا...
مجله ادبیات متعهد
مجله ادبیات متعهد
https://www.adabiyatemoteahed.ir/article_153737.html
www.adabiyatemoteahed.ir
مروری بر زندگی و آثار اریش کستنر
اریش کستنر کیست؟ برای برخی از ما، او سازنده بخشی از نوستالژیهای کودکیمان است. برخی دیگر از ما حتی بدون این که بدانیم، او را از طریق فیلمها و نمایشهایی که براساس آثارش ساخته شده است، میشناسیم و برخی نامیاز او شنیدهایم و برخی هم هیچ....
مجله ادبیات متعهد
https://www.adabiyatemoteahed.ir/article_153738.html
www.adabiyatemoteahed.ir
هرمان هسه و شعر
هرمان هسه، نویسنده، شاعر و نقاش آلمانی و برنده جایزۀ نوبل ادبیات، در دوم ژوئیه ۱۸۷۷ میلادی در شهر کالو واقع در کشور آلمان در خانوادهای فرهنگی دیده به جهان گشود.او تا سال ۱۹۶۲ زندگی و طی عمر ۸۵ سالۀ خود، زندگی پر فراز و نشیبی را تجربه کرد. وی به بحرانهای…
مجله ادبیات متعهد
https://www.adabiyatemoteahed.ir/article_153729.html
www.adabiyatemoteahed.ir
تداعی
نور در یک شعاع محدود بر حیاط چهار ضلعی که گاهی من اول آنم و گاهی آخر آن روی زمین فرو میپاشد. پشهها گرد حباب نورانی قیقاج میروند و سیاهی شب هر جا که بخواهد خودش را کشیده است. نگاهم را بر کف پوش سیاه ترک خورده میدوزم و خودم را بالا و پایین میبرم. نور باریکی…
مجله ادبیات متعهد
https://www.adabiyatemoteahed.ir/article_153730.html
www.adabiyatemoteahed.ir
بازنشستگی
«چند وقت دیگه بازنشسته میشی؟ » «چند سال سابقه کار دارید؟ انشاالله کی...؟ » و خیلی حرفهایی از این نوع، که مرتب از سوی همکاران یا ارباب رجوعهایم میشنیدم. با شنیدن این حرفها و سؤالها میخواستم فریاد بزنم که چه کار به بازنشستگی من دارید، دلم نمیخواهد جواب…
مجله ادبیات متعهد
https://www.adabiyatemoteahed.ir/article_153739.html
www.adabiyatemoteahed.ir
روز قبل عید
یلدا عید را خیلی دوست داشت. از اوایل اسفند بوی گل شب بو خانهی کوچکمان را میگرفت. روز قبل عید تمام وسایل سفر را جمع کرده بودیم و یلدا دنبال ونوس افتاده بود تا لباس تنش کند: «مامان جون بیا عزیزم، دیرمون میشهها»ونوس مثل خرگوش میپرید و از این طرف هال میرفت…
مجله ادبیات متعهد
https://www.adabiyatemoteahed.ir/article_153731.html
www.adabiyatemoteahed.ir
زمین و زن
زمین و زندو روی سکه هستیدونیروی نهانِ زندگیبخشاندو «بودن یا نبودن»طیف زیبایستاز نقش آفرینی وحضور این دو در «صحنه»...
مجله ادبیات متعهد
https://www.adabiyatemoteahed.ir/article_153732.html
www.adabiyatemoteahed.ir
قلم
این قلم چیست که در دست من استشاخهای نورانییاتاج خاری بر سرچه کسی میداندزندگی معجزهای بیهمتاست..
مجله ادبیات متعهد
https://www.adabiyatemoteahed.ir/article_153736.html
www.adabiyatemoteahed.ir
بندگی
من در خیال توآشوب می کنمتو در خیال منسرکوب می کنىما بر خیال همتیغ می کشیمو هر واژه اىدر آتش نفرت مامی سوزد..
مجله ادبیات متعهد
https://www.adabiyatemoteahed.ir/article_153735.html
www.adabiyatemoteahed.ir
وارث هبوط
از بهشت تا آدم از سیب تا حوا از خدا تا زمین از آسمان، تا پنجره کوچک ماتمزده همه را، همه را؛ سالها و روزها و لحظهها و ثانیهها دویدهام گاهی با خدا، گاهی با آدم، گاهی با حواخدا همه چیز را بهشت نشانم داد..
مجله ادبیات متعهد
https://www.adabiyatemoteahed.ir/article_153734.html
www.adabiyatemoteahed.ir
حریم سبز
در حریم سبز درخت پر میزدپروانهی گل سرشتی، از قفس تنگ محدود بالهایش را گشود.
خوابیده بوددر کولهی زمخت زمستانو در بازدم نفسهایشملودی عشق را فریاد میزد...
مجله ادبیات متعهد
https://www.adabiyatemoteahed.ir/article_153733.html
www.adabiyatemoteahed.ir
پیکر زخم
عمریست که سربارِ تنت هستی و یکدماز حسِ ترحم به خودت خواب نداریدر وسعتِ شب، سهم زِ مهتاب نداریاز اشک خودت میچکی و تاب نداری
بر آینه، دیوار کشیدی که نبینی..
مجله ادبیات متعهد
مجله ادبیات متعهد
pinned Deleted message