This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#روانشناسی بايد درد را پذيرا باشيم
Forwarded from Pdf psychology
DNAv Tips for families(1).pdf
784.2 KB
ترجمه کاربرگ های کتاب thrive adolscentلوئیز هایز.
ترجمه زهرا افکاری شهرستانی روانشناس و عضو ACBS
الهه رحیمی ارشد مشاوره درمامایی
ترجمه زهرا افکاری شهرستانی روانشناس و عضو ACBS
الهه رحیمی ارشد مشاوره درمامایی
Forwarded from Pdf psychology
Heart(1).pdf
6.6 MB
ترجمه کاربرگ های کتاب thrive adolscentلوئیز هایز.
ترجمه زهرا افکاری شهرستانی روانشناس و عضو ACBS
الهه رحیمی ارشد مشاوره درمامایی
ترجمه زهرا افکاری شهرستانی روانشناس و عضو ACBS
الهه رحیمی ارشد مشاوره درمامایی
Forwarded from Pdf psychology
WORKSHEETS__THRIVINGADOLESCENT_1395-4-22-15-20.pdf
311 KB
ترجمه کاربرگ های کتاب thrive adolscentلوئیز هایز.
ترجمه زهرا افکاری شهرستانی روانشناس و عضو ACBS
الهه رحیمی ارشد مشاوره
ترجمه زهرا افکاری شهرستانی روانشناس و عضو ACBS
الهه رحیمی ارشد مشاوره
Forwarded from Pdf psychology
Helping kids and parent thrive1(1).pdf
1.5 MB
ترجمه کاربرگ های کتاب thrive adolscentلوئیز هایز.
ترجمه زهرا افکاری شهرستانی روانشناس و عضو ACBS
الهه رحیمی ارشد مشاوره درمامایی
ترجمه زهرا افکاری شهرستانی روانشناس و عضو ACBS
الهه رحیمی ارشد مشاوره درمامایی
Forwarded from Pdf psychology
helping kids and parent thrive2(1).pdf
1.6 MB
ترجمه کاربرگ های کتاب thrive adolscentلوئیز هایز.
ترجمه زهرا افکاری شهرستانی روانشناس و عضو ACBS
الهه رحیمی ارشد مشاوره درمامایی
ترجمه زهرا افکاری شهرستانی روانشناس و عضو ACBS
الهه رحیمی ارشد مشاوره درمامایی
در نزدیکی روستای ملا نصرالدین مکان مرتفعی بود که شبها باد می وزید و فوق العاده سرد می شد.
دوستان ملا به او گفتند:
اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی، ما یک سور به تو می دهیم و گرنه تو باید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.
ملا نصرالدین قبول کرد. شب به آنجا رفت و تا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که برگشت گفت: من برنده شدم و باید به من سور دهید.
گفتند یعنی از هیچ آتشی استفاده نکردی؟
ملا گفت: نه! نزدیک ترین شعله به من در یکی از دهات اطراف بود که گویا شمعی در آنجا روشن بود.
دوستان گفتند: همان آتش تو را گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.
ملا نصرالدین قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید.
دوستان یکی یکی آمدند اما نشانی از ناهار نبود.
گفتند: انگار نهاری در کار نیست.
ملا نصرالدین گفت: چرا ولی هنوز آماده نشده، دو سه ساعت دیگر هم گذشت باز ناهار حاضر نبود.
ملا نصرالدین گفت: آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم.
دوستانش به آشپزخانه رفتند ببیننند چگونه آب به جوش نمی آید.
دیدند ملا نصرالدین یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده دو متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده.
گفتند: ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند.
ملا نصرالدین گفت: چطور از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند، شما هم بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود...!
دوستان ملا به او گفتند:
اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی، ما یک سور به تو می دهیم و گرنه تو باید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.
ملا نصرالدین قبول کرد. شب به آنجا رفت و تا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که برگشت گفت: من برنده شدم و باید به من سور دهید.
گفتند یعنی از هیچ آتشی استفاده نکردی؟
ملا گفت: نه! نزدیک ترین شعله به من در یکی از دهات اطراف بود که گویا شمعی در آنجا روشن بود.
دوستان گفتند: همان آتش تو را گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.
ملا نصرالدین قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید.
دوستان یکی یکی آمدند اما نشانی از ناهار نبود.
گفتند: انگار نهاری در کار نیست.
ملا نصرالدین گفت: چرا ولی هنوز آماده نشده، دو سه ساعت دیگر هم گذشت باز ناهار حاضر نبود.
ملا نصرالدین گفت: آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم.
دوستانش به آشپزخانه رفتند ببیننند چگونه آب به جوش نمی آید.
دیدند ملا نصرالدین یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده دو متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده.
گفتند: ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند.
ملا نصرالدین گفت: چطور از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند، شما هم بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود...!
چوبی که پینوکیو از آن ساخته شد ، بشریت نام داشت.
داستان پینوکیو را همه تان شنیده اید.
ژپتو(ژوپیتر ، خدای خدایان) عروسکی چوبی می سازد شبیه عروسک های خیمه شب بازی ، ولی فراموش می کند نخ های آن را نصب کند و این عروسک به نوعی صاحب "اختیار" می شود .
وقتی ژپتوی پیر می خواهد ، پری مهربان به سراغ پینوکیو می آید و به او جان می دهد. (شب، تاریکی و پری مهربان ماهیت مادینه روانی یا آنیمایی دارند و معنای کلمه آنیما نیز جان یا حیات است).
این گونه است که وقتی ژپتوی پیر از خواب برمی خیزد. عروسک ناتمام خود را می بیند که از در و دیوار بالا می رود و کارگاه نجاری اش را به هم می ریزد.
ژپتو پسرکی سر به راه می خواهد ، بنابراین برای پینوکیو کیف و کتاب و کفش و کلاه می خرد و او را روانه ی مدرسه می کند ، اما در راه مدرسه روباه مکار و گربه نره در کمین کودکانند. (گربه نره نماد غریزه است و روباه نماد طمع ، و این دو از دیدگاه روانشناسی تحلیلی نماد سایه هستند).
روباه و گربه بارها پینوکیو را فریب میدهند.
یک بار با وسوسه ی سیرک ، یک بار با وسوسه ی شهر بازی ، یک بار با طمع جنگلی که در آن پول ها را می کارند و درخت پول سبز می شود؛ و پینوکیو در این مسیر بارها هر چه دارد می بازد و به صفر می رسد.
نقطه ی اوج داستان هنگامی است که پینوکیو با مدد فرشته ی مهربان از فریب روباه و گربه رهایی می یابد و به خانه برمی گردد ، اما ژپتو (ژوپیتر) را در خانه نمی یابد و به ناچار برای یافتن گمشده اش به سفری دیگر رو می آورد. سفری دریایی ( دریا هم نماد ناخودآگاهی).
پینوکیو در این سفر "یونس وار" به شکم ماهی فرو می رود و فرصت درون نگری میابد.
و این بار پینوکیو با پدر به خانه برمیگردد و از خلقت خود فراتر می رود و "انسان" می شود!
"کارلو کلودی" نویسنده ی ایتالیایی در داستان پینوکیو تمام مراحل سفر قهرمانی و آرکه تایپ های یونگی را به کار می گیرد تا در پس داستانی به ظاهر کودکانه و جذاب ، درس زندگی بیرونی و درونی را " سینه به سینه " انتقال دهد.
داستان سفر بشریت برای رسیدن به سعادت ...
چوبی که پینوکیو از آن ساخته شد ، بشریت نام داشت.
داستان پینوکیو را همه تان شنیده اید.
ژپتو(ژوپیتر ، خدای خدایان) عروسکی چوبی می سازد شبیه عروسک های خیمه شب بازی ، ولی فراموش می کند نخ های آن را نصب کند و این عروسک به نوعی صاحب "اختیار" می شود .
وقتی ژپتوی پیر می خواهد ، پری مهربان به سراغ پینوکیو می آید و به او جان می دهد. (شب، تاریکی و پری مهربان ماهیت مادینه روانی یا آنیمایی دارند و معنای کلمه آنیما نیز جان یا حیات است).
این گونه است که وقتی ژپتوی پیر از خواب برمی خیزد. عروسک ناتمام خود را می بیند که از در و دیوار بالا می رود و کارگاه نجاری اش را به هم می ریزد.
ژپتو پسرکی سر به راه می خواهد ، بنابراین برای پینوکیو کیف و کتاب و کفش و کلاه می خرد و او را روانه ی مدرسه می کند ، اما در راه مدرسه روباه مکار و گربه نره در کمین کودکانند. (گربه نره نماد غریزه است و روباه نماد طمع ، و این دو از دیدگاه روانشناسی تحلیلی نماد سایه هستند).
روباه و گربه بارها پینوکیو را فریب میدهند.
یک بار با وسوسه ی سیرک ، یک بار با وسوسه ی شهر بازی ، یک بار با طمع جنگلی که در آن پول ها را می کارند و درخت پول سبز می شود؛ و پینوکیو در این مسیر بارها هر چه دارد می بازد و به صفر می رسد.
نقطه ی اوج داستان هنگامی است که پینوکیو با مدد فرشته ی مهربان از فریب روباه و گربه رهایی می یابد و به خانه برمی گردد ، اما ژپتو (ژوپیتر) را در خانه نمی یابد و به ناچار برای یافتن گمشده اش به سفری دیگر رو می آورد. سفری دریایی ( دریا هم نماد ناخودآگاهی).
پینوکیو در این سفر "یونس وار" به شکم ماهی فرو می رود و فرصت درون نگری میابد.
و این بار پینوکیو با پدر به خانه برمیگردد و از خلقت خود فراتر می رود و "انسان" می شود!
"کارلو کلودی" نویسنده ی ایتالیایی در داستان پینوکیو تمام مراحل سفر قهرمانی و آرکه تایپ های یونگی را به کار می گیرد تا در پس داستانی به ظاهر کودکانه و جذاب ، درس زندگی بیرونی و درونی را " سینه به سینه " انتقال دهد.
داستان سفر بشریت برای رسیدن به سعادت ...
Forwarded from Pdf psychology
4_456313337165119713.pdf
535.5 KB
آموزش روانی درباره برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی
Forwarded from مرکز روان عصب درمانی صارمی
✅ آیا تمرینهای ذهن آگاهی (Mindfulness )میتواند موجب افزایش ظرفیت همدلی ما شود؟
پژوهشها نشان از تأثیر تمرین ذهن آگاهی بر افزایش همدلی دارند.
شواهدی عصبشناختی وجود دارد که ذهن آگاهی همان مراکز مغزی را فعال میکنند که در همدلی اثر دارند (قشر پیشپیشانی، قشر سینگولیت قدامی، و اینسولای قدامی). این نواحی مغزی، بخصوص قشر اینسولای قدامی (Gu et. al., 2013)، در آگاهی هیجانی نقشی اساسی ایفا میکنند.
علیاکبر صارمی متخصص علوم اعصاب شناختی بالینی
@saremicenter
پژوهشها نشان از تأثیر تمرین ذهن آگاهی بر افزایش همدلی دارند.
شواهدی عصبشناختی وجود دارد که ذهن آگاهی همان مراکز مغزی را فعال میکنند که در همدلی اثر دارند (قشر پیشپیشانی، قشر سینگولیت قدامی، و اینسولای قدامی). این نواحی مغزی، بخصوص قشر اینسولای قدامی (Gu et. al., 2013)، در آگاهی هیجانی نقشی اساسی ایفا میکنند.
علیاکبر صارمی متخصص علوم اعصاب شناختی بالینی
@saremicenter
Forwarded from 🔰فایل تصویری روانشناسی🔰
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥#کلیپ
مراقب ورودی های ذهن خود باشید!
راه درمان عادت به دیدن فیلم پورن
https://telegram.me/joinchat/DKAgcT4vrjiAqbj01Iut4w
مراقب ورودی های ذهن خود باشید!
راه درمان عادت به دیدن فیلم پورن
https://telegram.me/joinchat/DKAgcT4vrjiAqbj01Iut4w
Forwarded from ACT & Positive Psy
ماجرای ویروس جدید آلرژی تو حجم سنگین کار فقط یه مهمان ناخونده میتونه آدم رو کلافه کنه و باعث بشه که تو نه تنها از کار کردن و تدریس ت لذت نبری بلکه انقدر روی سرفه کردن ها و سردردهایی که داری متمرکز بشی که از تمام توانت انرژی بگذاری. روزی رو تصور کن که از صبح تا ساعت 22 درگیر کار هستی و از طرفی هم شلوغی شهر تهران می تونه تو رو بیشتر در بیماریت غرق کنه و حتی تمام توان و انرژی ت رو بگیره. چند تا راه پیش روی خودت داری: 1- درگیر بیماریت بشی و فیوژن برای خودت ایجاد کنی که چقدر سرم درد میکنه وای این چه مریضی هست که من گرفتم 2- راه دوم این هست که بی تفاوت از کنارش بگذری و این شرایط رو بپذیری اما با انرژی تمام برای بهتر شدن حالت تاشب تلاش کنی تا کمتر اذیت بشی. واقعا اگر میخواستم به فکرهای مزاحمی که در ذهنم ایجاد شده فکر کنم و متمرکز بشم قطعا تا اخر شب یه جسم ناتوان و خسته رو برای خودم ایجاد می کردم و به بدتر شدن حال خودم، خودم کمک می کردم ، چیزی که اکت و رویکرد پذیرش و تعهد به همه ی ما یاد میده این هست که خودمون برای وجودمون رنج ایجاد نکنیم و درگیر افکار مزاحم مون نشیم در این صورت که هست که شما پذیرش تون نسبت به اتفاقاتی که در اطراف تون ایجاد میشه بالا میره. زهرا افکاری مشاور خانواده و روانشناس