آبڪنار ما
581 subscribers
20.4K photos
11.2K videos
103 files
5.62K links
با مطالب متنوع و فاخر ...

استفاده از محتوا و مطالب این کانال آزاد است

Admin:
@taheri_abkenar
Download Telegram
سلام ، صبحتون بخیر و خوشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟨

خردنامه فردوسی

چو روزِ تو آمد جهاندار باش
خردمند باش و بی‌آزار باش

زبان را مگردان به گرد دروغ...
چو خواهی که تاج از تو گیرد فروغ ...!
کاروان _بیکلام( مسعود شعاری)
@matalebzib
موسیقی بیکلام

بیدار شو ای دل که جهان می‌گذرد
وین مایه‌ی عمر رایگان میگذرد

مو
لانا
🔰🔰

در سرزمینی که در آن تفکیک جنسیتی از کودکی صورت می‌گیرد،
دخترانش پسرانش را گرگ، تصور می‌کنند
و پسرانش دختران را طعمه!
در اوج گرایش و کشش
با پیش زمینه‌ای آلوده
عاشق می شوند،
بدون هیچ شناختی
عشق می‌میرد
و رابطه، نابود می‌شود؛
مردانش
تنوع طلب می‌شوند
و زنانش
مرد ستیز ...!

رنه دکارت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟩

     بخوان
     به نام شکوفه
     به نام بهار
     به وقت رسیدن رود از فراز کوه
     به دشت های سبز و پرنگار

     به نام صبح و هوای سبز درخت
     بخوان به نام سپیده
     در پس ِ شب های انتظار

     بخوان به نام عشق نازنینم!
     به نام عشق ...
      حکایتی که مانده از ما
     در این روز گار غریب،
     یادگار ...

فریده یوسفی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💃


قدرت عشق ببین
ای بت شیرین گفتار !!


سلام
صبح بخیر
💃🌾💃🌾
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نادان کسی‌ست که با فقر زندگی کند و
با ثروت بمیرد...
برای همین خیلی از پول‌دارها گدا هستند !!!
و خیلی از کسایی که فقیرند، پادشاهند...


🌷پست‌های خوب و کمتر دیده شده را در این کانال ببینید🌷
آموزنده !

آمیتا باچان بازیگر بالیوود می‌گوید:
در اوج حرفه‌ام یک بار با هواپیما سفر می‌کردم مسافر بغلی من آقای سالخورده‌ای بود که (کت ‌و شلوار) ساده‌‌ای پوشیده بود. به نظر می‌رسید طبقه‌ی متوسط و تحصیل‌کرده است.
مسافران دیگر به طرفم نگاه می‌کردند‌. آن‌ها می‌دانستند من که هستم. اما این آقا به نظر می‌رسید مرا نمی‌شناسد و نسبت به حضور من بی‌اعتنا است. مشغول روزنامه خواندن بود. گاهی از پنجره بیرون را نگاه می‌کرد. فنجانی چای که خدمه‌ی هواپیما آورده بود را بی سر و صدا جرعه‌جرعه می‌نوشید.
در تلاش برای گفتگو با او لبخند زدم. آن مرد مودبانه لبخند زد و گفت:
سلام.
خوشحال شدم و حرف پیش کشیدم و موضوع سینما و فیلم را مطرح کردم و پرسیدم: آیا شما فیلم می‌بینید؟
پاسخ داد:
خیلی کم. من فیلمی را خیلی سال پیش دیدم.
بالاخره به او گفتم که در صنعت فیلم کار می‌کنم.
مرد پاسخ داد:
اوه! بسیار خوب. چه کار می‌کنید؟
جواب دادم:
من یک بازیگر هستم!
مرد سر تکان داد:
اوه عالی!
وقتی هواپیما روی زمین نشست دست دراز کردم و بلاخره دل به دریا زدم و گفتم:
سفر با شما بسیار خوب بود. راستی اسم من آمیتا باچان است!
مرد دست من را تکان داد و لبخند زد و گفت:
سپاسگزارم و از آشنایی با شما خوشحال هستم. من هم جی.آر.دی. تاتا هستم!
آقای تاتا یک صنعتگر میلیاردر، صاحب گروه شرکت‌های تاتا بود!
آن روز یاد گرفتم که هر چه‌ قدر هم که فکر کنیم بزرگ و مشهور هستیم همیشه یکی بزرگ‌تر از ما وجود دارد.
متواضع بودن هزینه‌ای ندارد.
این اخلاق نیکو هست که بزرگ‌تر از جایگاه و ثروت و حتی دانش است.
چون در زندگی موقعیت‌های زیادی وجود دارد که چه بسا ثروت و جایگاه و دانش در آن شکست می‌خورد اما رفتار خوب تقریبا می‌تواند از پس آن بربیاید...



🌷پست‌های خوب و کمتر دیده شده را در این کانال ببینید🌷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وطنِ من " ایرج بسطامی، پرویز مشکاتیان "

شعر از ملک الشعرای بهار

متن آهنگ در بخش کامنت ها 👇
آورده اند که روزی چرچیل، روزولت و استالین بعد از میتینگ های پی در پی، برای خوردن شام با هم نشسته بودند.

در کنار میز یکی از سگ‌های چرچیل ساکت نشسته بود و به آنها نگاه می کرد.
چرچیل خطاب به همراهانش گفت:
"چطوری میشه از این خردل تند به
این سگ داد؟"

روزولت گفت که بلد است و مقداری گوشت برید و خردل را داخل گوشت مالید و به طرف سگ رفت و گوشت را جلوی دهانش گرفته و شروع به نوچ نوچ کرد. سگ گوشت را بو کرد و شروع به خوردن کرد تا اینکه به خردل رسید. خردل دهان سگ را سوزاند و سگ از خوردن صرف نظر کرد.
بعد نوبت به استالین رسید. استالین گفت
هیچ کاری با زبون خوش پیش نمیره و
مقداری از خردل را با انگشتهایش گرفته
و به طرف سگ بیچاره رفته و با یک
دستش گردن سگ را محکم گرفته و با
دست دیگرش خردل را به زور به داخل دهان سگ چپاند. سگ با ضرب زور خودش را از دست استالین رهانید و خردل را تف کرد. در این میان که چرچیل به هر دوی آنها می خندید بلند شد و گفت: "دوستان هر دوتاتون سخت در اشتباهید! شما باید کاری بکنید که خودش مجبور بشه بخوره."
روزولت گفت: چطوری؟

چرچیل گفت: نگاه کنید، و بعد بلند شد و با چهار انگشتش مقداری از خردل را به مقعد سگ مالید، سگ زوزه کشان در حالی‌ که به خودش می پیچید شروع به لیسیدن خردل کرد!
چرچیل گفت: "دیدید چطوری می توان زور را بدون زور زدن به مردمان تحمیل کرد!"


🌷پست‌های خوب و کمتر دیده شده را در این کانال ببینید🌷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بی یاد بأور تی گب سر چومه دوختیم تی لبه


ترانه‌ای قدیمی که اولین بار شنیده می شود

فایل صوتی نسخه کامل و مشخصات


🌷پست‌های خوب و کمتر دیده شده را در این کانال ببینید🌷
Jan Jan
Shapor Jefrodi & Maryam
🔹 جان جان 🎶
🎤 زنده یاد شاپور جفرودی و مریم عمیمی نژاد
🎼 آهنگ: محمد میرنقیبی
تنظیم: حبیب الله بدیعی
✍️ شعر : عباس انور

گردم تره دربه در؛  نیدینم از تو اثر
شب بی تو نأره سحر
نئسایی می دس فأرس؛ نأره خبر از تو کس
نأری جی می دیل خبر...
بی یاد بأور تی گب سر چومه دوختیم تی لبه
به جان دیل ایشتاوسیم  تی کوچی دیلَ گبه
جان جان باز بیا و بینیش سبز دشت میانه
جان جان سبز دشته بیدین آفتاب و بارانه








🌷پست‌های خوب و کمتر دیده شده را در این کانال ببینید🌷
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
غوغای پسر هنرمندمون عرفان جان


لطفا" این فیلم را به کسانی که از آینده موسیقی ایران و نسل فعلی ناامید بودند ، نشان دهید





🌷پست‌های خوب و کمتر دیده شده را در این کانال ببینید🌷
سلام ، صبحتون بخیر و خوشی
شاد و خرم باشید
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مراقب کودکان خود باشید مخصوصا در تفرجگاه‌ها و دشت و بیابون 😱😱




🌷پست‌های خوب و کمتر دیده شده را در این کانال ببینید🌷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
✓ استاد فریدون پوررضا / جانِ لیلی 🎶

📝 ترجمه:
نگاه کردم و دیدم پسر همسایه مرا تعقیب می‌کند و دارد به من می‌گوید: هیس!
به او محل نگذاشتم، تندتر رفتم
دوباره گفت: هیس!
ترسیدم، دلم تپید، پا تند کردم
تندتر و تندتر و تندتر رفتم
من بدو-بدو، او بدو-بدو
من بدو-بدو، او بدو-بدو
او [پسر] یک «تکه گل خشک شده» برداشت،
زد به میانه‌ی پشتم، لیلی جان
در دل جنگل، لیلی جان
آمد بالای سرم
همین‌جور دست‌هایش را به کمر زد
خندید: هارهارهار-هیرهیرهیر
خندید: هارهارهارهارهار-هیرهیرهیر

✍🏻 کلمه‌ی «روی roy» واژه‌ی تکیه یعنی آوای پایانی جمله است و معنای آن یعنی بله
Johnny Guitar (Ricky King)
@matalebzib
#موسیقی_بی‌کلام


Johnny Guitar
#Ricky_King🎸

وقتی سکوت می‌کنی
مثل یک موسیقی بی‌کلام
شنیدنی می‌شوی...