عبدالله شهبازی
10.1K subscribers
680 photos
69 videos
244 files
1.69K links
Download Telegram
گزارش آقای حامد هادیان از ماهشهر ضربه بزرگی بود بر روایتی که دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی از دقایق اول پخش کرد و برای اثبات ادعاهای خود تاکنون مستندی ارائه نداده است. این دبیرخانه نه خود اطلاع‌رسانی درست می‌کند و نه اجازه می‌دهد نیروهای مستقل و باانگیزه و دلسوز اطلاع‌رسانی کنند. بدینسان، روایت‌های مخدوش و مغرضانه غالب می‌شود.

تصویر ذهنی انسان از یک واقعه بطور عمده در لحظات اولیه شکل می‌گیرد و بعدها تغییر آن بسیار دشوار بلکه غیرممکن است. بدینسان، لطمه‌ای که رفتار دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی وارد کرد کمتر از خسارات ناشی از عملکرد دولت حسن روحانی نبوده است.

آنطور که شنیدم برخی از مردم ماهشهر از سلاح استفاده کردند و گویا دو تن از نیروهای نظامی و انتظامی در درگیری‌ها کشته شدند و سرانجام غائله از طریق مذاکره و مصالحه مقامات محلی با ریش‌سفیدان محلی پایان یافت. از شمار تلفات معترضین اطلاع ندارم. منطقه عشایری است و طبق عرف مناطق مشابه در خوزستان و فارس داشتن سلاح چندان عجیب نیست.

امید که این ضربه بزرگ بر پیکر تحجر و جهل و غرور متصدیان مربوطه در دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی ما را به تغییر رفتارهای معتاد و بهره‌گیری از نیروهای توانمند و باانگیزه و نوسازی بنیادین هدایت کند. موجی که برای آشوب در منطقه آغاز شده به زودی پایان نخواهد یافت و بنظر می‌رسد، با توجه به تحولات اخیر در عراق و لبنان، این فشار بر ایران شدت خواهد گرفت. بسترهای معیوب داخلی و ناکارآمدی و فساد و عقب‌ماندگی و تصلب رفتارهای سیاسی و تبلیغاتی نقاط آسیب‌پذیر ماست.

@abdollahshahbazi
رشته توئیت‌های آقای اسماعیل معنوی، خبرنگار خوزستانی، در نقد گزارش آقای حامد هادیان درباره حوادث ۲۵- ۲۷ آبان ۹۸ ماهشهر

١. در مورد #ماهشهر و ویدئویی که دوستان دغدغه مندم ساختند چند نکته دارم، اولا توجه کنید که من "اسماعیل معنوی" هستم و افتخارم این است که مرا بنام دفاع از روستاییان و محرومان و بنام انعکاس واقعیت از خوزستان می شناسند، پس لطفا "بخشِ دیگری از واقعیت" را هم از زبان من بشنوید.

٢.نه تنها در #ماهشهر بلکه در کل خوزستان مناطقی داریم که مردم در کنار صنایع بزرگ و درآمدزا و بر روی میادین بزرگ نفتی در فقر و محرومیت زندگی می‌کنند. از مسجدسلیمان گرفته تا کوت عبدالله و ماهشهر و حتی خرمشهر.... اصل ماجرا اینجاست، این درد بزرگی است که باید به فکر چاره اش باشیم.

٣. در ویدئوی مذکور به گلایه های مردم از تبعیض و محرومیتها به خوبی پرداخته شده اما با یک غفلت بزرگ و "پَرِش" مواجهیم!
بدون اشاره به "طرح ریزی و عملیات سنگینِ مسلحانه و شهادت چند نیروی نظامی"، اینگونه برداشت می‌شود که نیروهای امنیتی با مردمِ عادی و معترضان برخوردهای خشن داشته اند!

۴. برای درک بهتر از عملیات مسلحانه تروریستی در #ماهشهر کافیست بدانید که در مواجهه با پلیس، تیراندازی های دقیق انجام می‌شده و شهیدصیادی که از فرماندهان نیروهای ناجا بود بوسیله یک "تک تیرانداز" به شهادت رسید!
مردم عادی برای اعتراض به گرانی بنزین با سلاح جنگی به خیابان می آیند؟!

۵. اساسا بدلیل حضور همین تک تیراندازها بود که نیروهای نظامی از خودروی زرهی استفاده کردند، البته صرفا برای محافظت از جان نیروها از این خودرو استفاده شده و هیچ تیری شلیک نشده.

۶. بخش دیگری از حقیقت مربوط به خسارات است. در این ویدئو بگونه ای برداشت می‌شود که "هیچ شیشه ای هم شکسته نشده"، این در صورتیست که میلیاردها تومان به مردم و بیت المال خسارت وارد شد، بانک فلکه مرکزی به آتش کشیده شد، کارگران در شرکت های نفتی محاصره شدند و چند روز شیفت عوض نکردند.

٧. از تردد خودروهای سنگین که مواد اولیه کارخانه ها و کالاهای اساسی مردم را جابه جا می‌کردند جلوگیری شد، حتی راننده کامیون ها را کتک می زدند و خودروهای شان را متوقف می کردند. این خسارات به اندازه شکستن یک شیشه نیست؟!

٨. و اما، نه تنها #ماهشهر بلکه کل خوزستان مظلوم است، زیر پای مان نفت است ولی شبکه فاضلاب هم نداریم. اقتصاد ایران روی پاشنه خوزستان می چرخد اما مدیران عُرضه حل مسائل اولیه اش را هم ندارند، برای رفع مشکلات خوزستان تلاش کنیم، خوزستان لنگر امنیت کل کشور است. این را بفهمیم!

٩. رد یا تایید این ویدئو نباید باعث بشود که از اصل ماجرا غافل شویم، زخم را درمان کنیم تا مگس ها دور شوند. البته همانطور که در توییت های قبلی گفتم در روایت های مان نباید "پَرِش" داشته باشیم.

حرف آخر. دمِ #حامد_هادیان گرم. صد بار تیرش به هدف خورده، حالا یکبار هم نقص داشته، من قدردانِ او هستم.
همین جا از برادرم حامد دعوت میکنم دوباره به ماهشهر بیاید و خودش روایتش را کامل کند.

@abdollahshahbazi
اگر حوادث آبان ۹۸ به درستی شناخته نشود ایران در آینده نزدیک با مشکلات جدی‌تر مواجه خواهد شد.

در آشوب‌های آبان ماه در آغاز بنظر می‌رسید کسانی می‌خواهند از رویه‌ای مشابه با ماجرای پرونده ترورهای هسته‌ای، که به رسوایی انجامید، برای توضیح حوادث استفاده کنند یعنی منتسب کردن به گروه‌ها و جریان‌های سیاسی چون فرقه رجوی (منافقین) و سلطنت‌طلبان. این روش به دلیل مقابله گسترده و عدم مقبولیت ظاهراً در نطفه خاموش شد.

معهذا، اگر، طبق گفته آقای شمخانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی، مواردی از قتل‌های مشکوک خیابانی وجود داشته طبعاً ضرور است عاملان آن شناخته و معرفی شوند. ولی این شناخت باید برای کارشناسان معقول و مستند و برای افکار عمومی قانع‌کننده باشد.

روی دیگر سکه شناخت علل اجتماعی حوادث اخیر است. باید از پتانسل نارضایتی و خشونتی که در بخش‌هایی از جامعه ایجاد شده آگاه شد و مهم‌تر از همه باید مهندسی گام بگامی را شناخت که برای تشدید این نارضایتی و متراکم کردن خشم و جرقه زدن به آن در زمان و فضای مناسب (هماهنگ با بروز آشوب در حوزه نفوذ منطقه‌ای ایران) به کار گرفته شد.

شناخت عاملین و سازوکار این «مهندسی اجتماعی» پیچیده‌ و دشوار است ولی بدون آن نمی‌توان به شناخت جامع و دقیق از تحولات جاری ایران و منطقه و راهکارهای مؤثر برای پیشگیری از بحران‌های مشابه دست یافت.

@abdollahshahbazi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شب یلدا مبارک باد!‌

یلدا سنت ایرانی است ولی منحصر به ایران نیست. در سال‌های قبل درباره یلدا یادداشتی منتشر کرده‌ام:
https://t.me/abdollahshahbazi/3550

ژاپنی‌ها هم یلدا دارند که به آن «توجی» می‌گویند. این ویدئو آهنگ زیبا و سنتی است برای مراسم «دُنجی» Dongzhi یا شب یلدای چینی‌ها.

@abdollahshahbazi
عکس‌های زیبای دکتر علی محبی، محقق جوان ایرانی مقیم آمریکا، از سفر اخیرش به تهران:

https://flic.kr/s/aHsmKbN8oN

@abdollahshahbazi
بازنشر یادداشت ٣ فوریه ٢٠١٧:

چهار «مغالطه»‌ در تحلیل تاریخی- سیاسی

در تحلیل‌ تاریخی و سیاسی چهار رویکرد زیر ما را به نتایج نادرست و گمراه‌کننده می‌رساند: زمان‌پریشی (آناکرونیسم)،‌ مکان‌پریشی (آناتوپیسم)، متن‌پریشی (کانتکستومی) و اکنون‌انگاری (پرزنتیسم). این چهار رویکرد در تحلیل‌های سیاسی و تاریخی در ایران بسیار مرسوم شده و توجه به آن ضرور می‌نماید.

زمان‌پریشی Anachronism به تحلیلی اطلاق می‌شود که پدیده را خارج از ظرف واقعی زمانی‌اش مورد بررسی قرار می‌دهد. منطبق کردن انگاره‌های جدید بر تاریخ باستان آناکرونیسم متداول در تاریخنگاری سده نوزدهم میلادی اروپای غربی بود برای مثال زمانی که از «دمکراسی آتن»‌ سخن می‌گفتند و مختصاتی منطبق با دمکراسی جدید را بر آتن باستان حمل می‌کردند.

مکان‌پریشی Anatopism به تحلیلی اطلاق می‌شود که پدیده را خارج از ظرف مکانی آن مورد بررسی قرار دهد. این مفهوم را می‌توان تعمیم داد به تحلیل‌هایی که پدیده را بدون توجه به مختصات تاریخی- فرهنگی یک جامعه بر جامعه دیگر حمل می‌کند.

متن‌پریشی Contextomy به «تحلیل خارج از سیاق» اطلاق می‌شود یا به تعبیر ساد‌ه‌تر برداشت گزینشی از متن. این مفهوم را در تحلیل تاریخی- سیاسی می‌توان به روشی اطلاق کرد که موضوع را از جایگاه (متن) اصلی بالفعل آن خارج می‌کند. برای مثال، جنایتی رخ داده که تحقیق درباره آن در حیطه کار پلیس است ولی عوامل اجتماعی- سیاسی و فرهنگی و روانشناختی نیز طبعاً در بروز آن نقش داشته‌اند. تحلیل موضوع از منظرهای مختلف منافی با تحقیق پلیس نیست ولی جایگاه خود را دارد. متن‌پریشی در این زمینه می‌تواند به ایجاد سردرگمی در کار پلیس جنایی و عدم کشف عاملان جنایت بینجامد. این روش می‌تواند گاه عامدانه بکار رود با هدف عدم کشف جنایت.

اکنون‌انگاری‌ Presentism نوعی زمان‌پریشی است. تاریخنگاری به سیاقی که امروز بعنوان نتیجه طبیعی تحولات گذشته تلقی شود، یا داوری درباره جوامع و فرهنگ‌های ادوار گذشته با معیار دانش یا ارزش‌های امروزین پرزنتیسم (اکنون‌انگاری) است.

@abdollahshahbazi
آشوب‌های آبان ۱۳۹۸ و رفتارهای پس از آن نشان می‌‌دهد که شیوه کنونی مدیریت جامعه ایرانی منطبق با زمانه نیست. در چهل ساله اخیر تحولاتی عمیق،‌ خوب یا بد، رخ داده که با تحولات جهانی بویژه انقلاب سایبری دهه ۱۹۹۰ میلادی/ ۱۳۷۰ ش. به بعد آمیخته شده، اعماق جامعه ایرانی را دگرگون کرده و وضع کنونی را پدید آورده است.

در پیامد این تحولات، جامعه امروز جامعه چهل سال پیش نیست و روش‌های دهه‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ برای مدیریت جامعه منطبق با وضع امروز نیست. مدیریت سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران به بازنگری و نوسازی عمیق نیاز دارد. کوتاهی در این امر و تداوم روزمرگی و رویه «باری بهرجهت» پیامدهای بسیار ناگوار خواهد داشت.

تبدیل آرمان‌های انقلاب اسلامی به شالوده ایران آینده هنر بزرگی است که به معماران بزرگ نیاز دارد.

@abdollahshahbazi
خانم لیز اسلای، روزنامه‌نگار سرشناس بریتانیایی و رئیس دفتر روزنامه آمریکایی واشنگتن پست در بیروت، با انتشار ویدئویی چادر زدن مردم را در بیرون سفارت آمریکا در بغداد برای تحصن نشان می‌دهد:

https://twitter.com/lizsly/status/1212061445724217345?s=21

خانم اسلای در توئیت دیگر می‌نویسد: مردم می‌پرسند آنچه در بغداد رخ می‌دهد شبیه به ماجرای بنغازی [لیبی] است یا لبنان ۱۹۸۴؟‌ بزرگ‌تر از هر دو است به دلیل وسعت حضور آمریکا در عراق. بیشتر به سایگون [ویتنام] شبیه است. پس از امروز آمریکائیان به دام افتاده در درون سفارت چگونه می‌توانند آن را ترک کنند بجز با هلیکوپتر؟

https://twitter.com/lizsly/status/1212093134139736069?s=21

ویلیام هارتُنگ، محقق سرشناس آمریکایی و نویسنده کتاب «پیامبران جنگ: لاکهید مارتین و تکوین مجتمع نظامی- تسلیحاتی» (۲۰۱۱)، مقاله‌ای در وبسایت مجله فوربس منتشر کرده با عنوان «به اقدام احمقانه جنگ با ایران دست نزنید.» هارتُنگ نیز معتقد است که اقدام ترامپ در حمله به پایگاه حشد الشعبی لبه تیز اعتراضات خیابانی عراق را از ایران به سمت آمریکا تغییر جهت داد.

Don’t Blunder Into War With Iran
William Hartung
Dec 31, 2019
https://www.forbes.com/sites/williamhartung/2020/12/31/dont-blunder-into-war-with-iran/

@abdollahshahbazi
بمناسبت حادثه سحرگاه جمعه ۳ ژانویه ۲۰۲۰/ ۱۳ دی ۱۳۹۸ فرودگاه بغداد:
آیا کودتایی شبیه به کودتای ۱۹۶۳ حزب بعث و سرکوب خونین نیروهای شیعی عراق طراحی شده است؟‌

حوادث اخیر عراق حاوی علائمی است که می‌تواند دال بر نقشه برای شروع جنگ داخلی در این کشور با هدف سرکوب گسترده و خونین شیعیان هوادار ایران باشد؛‌ جنگی که می‌تواند ایران را به شدت متأثر و درگیر کند.

کامنت زیر را سه روز پیش (چهارشنبه، ۱۰ دی ۱۳۹۸/ ۳۱ دسامبر ۲۰۱۹) در یک گروه تلگرامی نوشتم در پی حمله به سفارت آمریکا در بغداد و برخی شعارنویسی‌های مشکوک در آنجا:

به اینجور وقایع حساس باید با هر دو عینک خوش‌بینی و بدبینی نگاه کرد. هم این تحلیل خیلی مهم است که اوضاع به سمت خارج شدن آمریکا از عراق پیش می‌رود با توجه به مخاطرات ناشی از تشدید بحران جاری، و هم این تحلیل (فرضیه) خیلی مهم است که باید به پشت صحنه احتمالی هم توجه داشت یعنی توطئه برای سرکوب حشد الشعبی و هواداران ایران در عراق از طریق حمایت از نیروهای وابسته به سعودی- امارات و اسرائیل و روی کار آوردن دولتی ضد ایرانی و سرکوب نیروهای حشد. مثل کاری که با کودتای فوریه ۱۹۶۳ علیه ژنرال عبدالکریم قاسم در عراق شد؛ در بهار و تابستان ۱۹۶۳ هزاران نفر را قتل‌عام کردند و این مقدمه برکشیدن صدام در بخش اطلاعاتی حزب بعث شد تا سرانجام در ژوئیه ۱۹۷۹ یعنی ۵ ماه پس از پیروزی انقلاب ایران به ریاست جمهوری عراق رسید.

@abdollahshahbazi
تحولات روز جمعه، ۳ ژانویه ۲۰۲۰/ ۱۳ دی ۱۳۹۸ عراق بسیار مهم است. باید دید که سیر حوادث به سمت سرکوب گسترده حشد الشعبی و سایر نیروهای شیعی هوادار ایران می‌رود یا ماجرا در حد حمله به دو خودرو حامل برخی چهره‌های نامدار ایرانی و عراقی در فرودگاه بغداد متوقف خواهد ماند. بعبارت دیگر، آیا عراق بار دیگر دورانی از کشتارهای خونین را تجربه خواهد کرد یا هراس از جنگ گسترده در منطقه، با پیامدهای بکلی غیرقابل پیش‌بینی و بسیار خطرناک، مانع از این ماجراجویی خواهد شد.

@abdollahshahbazi
تاکنون علائمی دیده نشده دال بر اینکه ترور سردار سلیمانی شروع عملیاتی گسترده برای سرکوب نیروهای شیعی هوادار ایران در عراق باشد. چنین اقدامی در فضای کنونی منطقه بسیار دشوار و خطرناک است ولی با توجه به پیشینه تاریخی عراق غیرممکن نیست. باید توجه کرد که آمریکا تنها یک شریک (البته تعیین‌کننده)‌ در تحولات اخیر است؛ سه شریک دیگر (اسرائیل و سعودی و امارات) چنین رؤیایی دارند و مایلند فضای آمریکا و منطقه را به این سمت سوق دهند. صرفنظر از اسرائیل، شخص نتانیاهو برای حفظ جایگاه متزلزل خود آشکارا در پی ماجراجویی نظامی بوده و هست.

بنظر نمی‌رسد رسانیدن ترامپ به صدور فرمان ترور سردار سلیمانی به سادگی میسر شده باشد. در این وضعیت، اگر به فضای پس از ترور سردار سلیمانی نیندیشیده و راهکارهایی برای کنترل فضای داخلی عراق طراحی نکرده باشند فرجام حادثه مخاطراتی چنان جدی برای مواضع آمریکا در منطقه دارد که خروج نیروهای آمریکایی را از عراق دیکته می‌کند.

در این رابطه دو فرضیه مطرح است:

فرضیه اول: ترور سردار سلیمانی بعنوان شروع طرح خروج «آبرومندانه» آمریکا از عراق طراحی شده است.

فرضیه دوم: ترور سردار سلیمانی استارت جنگی جدید در خاورمیانه است بعنوان طرحی اندیشیده شده نه تصادفی و ناشی از نادانی تیم امنیت ملی ترامپ.

@abdollahshahbazi
هنوز درست نمی‌دانیم که برای عراق پس از حادثه مهم ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس برنامه‌ای دارند یا خیر؟ منظورم همان تلاش برای استقرار حکومت سرکوبگر ضد ایرانی است از طریق کشتار وسیع فعالین شیعی. بنظر نمی‌رسد اقتدار فعلی حشد الشعبی اجازه چنین کودتایی را بدهد ولی در قساوت کانون‌های ضد ایرانی منطقه نباید شک کرد.

از جانب دیگر آمریکا در سده بیستم میلادی سابقه طولانی در چنین سرکوب‌هایی دارد. نمونه بارزش کودتای خونین حزب بعث در ۸- ۱۰ فوریه ۱۹۶۳/ ۱۹- ۲۱ بهمن ۱۳۴۱ و کشتار وسیع بهار و تابستان ۱۹۶۳/ ۱۳۴۲ که قبلاً‌ به آن اشاره کردم و شروع فرایندی که در نهایت به دیکتاتوری خشن صدام انجامید.

معهذا، تصور نمی‌کنم فضای امروز آمریکا و جهان فضای دوران جنگ سرد باشد و سرکوب از این نوع نمی‌تواند با موفقیت تحقق یابد. در آمریکا نیز چنین عزم و انسجامی مشاهده نمی‌شود.

بیشتر بنظر می‌رسد دولت ترامپ ترور سردار سلیمانی را بخشی از طرح «فشار حداکثری»‌ می‌داند برای وادار کردن ایران به تسلیم که تحریم‌های سنگین اقتصادی را تکمیل خواهد کرد.

با ترورهای اخیر بنظر می‌رسد فضای داخلی عراق، اگر از طریق سرکوب گسترده و خونین کنترل و مهندسی نشود، به سمت عدم تحمل حضور نیروهای نظامی آمریکا و قدرت گرفتن خواست خروج آنان پیش می‌رود.

برای ناظران غربی نوع واکنش ایران بسیار مهم است. فعلاً فضای غالب جهانی فضای بهت و نگرانی است. رفتارهای بعدی ایران می‌تواند شاخص‌هایی برای تحلیل به دست آنان دهد. تصور می‌کنم مشاوران ترامپ به کوتاه آمدن و تسلیم شدن ایران دل بسته‌اند و برعکس نیروهای تحریک‌کننده و شریک چون باند نتانیاهو در اسرائیل و باند بن‌سلمان- بن‌زاید در سعودی- امارات به درگیری وسیع منطقه‌ای و ساقط کردن جمهوری اسلامی ایران امید دارند.

@abdollahshahbazi
آیا صدور فرمان ترامپ دال بر قتل سردار سلیمانی به تأثیر از نتانیاهو و پیامد عملیات شبکه موساد بود؟

گزارش دیوید کلاود، عضو تحریریه لس‌آنجلس تایمز، درباره ماجرای تصمیم ترامپ برای قتل سردار سلیمانی مهم است. این گزارش بر اساس مصاحبه با منابع موثق مطلع تنظیم شده.

گزارش لس‌آنجلس تایمز نشان می‌دهد که تصمیم ترامپ برای قتل سردار سلیمانی برخلاف انتظار مقامات دولتی حاضر در جلسه و به تأثیر از مشاوران ضد ایرانی او بود. بنظر می‌رسد، مانند موارد مشابه، در اینجا نیز ترامپ متأثر از حلقه شناخته‌شده‌ای است که جرد کوشنر، داماد ترامپ، در آن جایگاه درجه اول دارد. ارتباطات دیرین خانوادگی و شخصی کوشنر با نتانیاهو پوشیده نیست.

بعلاوه، در گزارش لس‌آنجلس تایمز ادعا شده که در این سفر سردار سلیمانی «بطرزی غیرعادی» اقدامات حفاظتی معمول مراعات نشد.

بنوشته لس‌آنجلس تایمز، وقتی تیم امنیت ملی ترامپ دوشنبه [۹ دی ۱۳۹۸/ ۳۰ دسامبر ۲۰۱۹] به مارالاگو [اقامتگاه شخصی ترامپ] در فلوریدا رفتند انتظار نداشتند که او فرمان قتل ژنرال قاسم سلیمانی را صادر کند. مایکل پمپئو وزیر امور خارجه، مارک اسپر وزیر دفاع و ژنرال مارک میلی رئیس ستاد مشترک به پالم بیچ [شهر محل اقامتگاه ترامپ در فلوریدا] رفتند تا به ترامپ درباره حملات هوایی اخیر پنتاگون در عراق و سوریه علیه گروه‌های شبه نظامی شیعی مورد حمایت ایران گزارش دهند.

به گفته یک مقام ارشد مطلع از بحث‌های جلسه فوق، که مجاز نیست سخنانش را درباره این جلسه ثبت کند، در ملاقات فوق فهرستی عرضه شد از اقداماتی که آمریکا می‌تواند در آینده به آن دست زند. یکی از این اقدامات هدف قرار دادن سلیمانی، فرمانده نیروی زبده قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بود. ترامپ بطور غیرمنتظره‌ای این گزینه را انتخاب کرد. مقام مطلع فوق افزود که تصمیم ترامپ تا حدودی به تحریک مشاوران جنگ‌طلب ضد ایرانی‌اش بود. این بدان معنا بود که پنتاگون ناگهان طبق فرمان ترامپ با مأموریتی خطیر مواجه شد.

گزارش فوق می‌افزاید: سردار سلیمانی در این سفر به طرز غیرعادی از استتار حفاظتی کافی برخوردار نبود و برای پوشانیدن رد سفرش تلاش نکرد. [یعنی بطور غیرمعمول برای استتار حفاظتی این سفر تلاش نشد. شهبازی]

بعلاوه، گزارش فوق مدعی است که مقامات آمریکایی سردار سلیمانی را متهم کرده بودند به ارتباط با ماجرای حمله ۲۷ دسامبر به پایگاه آمریکا در کرکوک عراق که به قتل یک پیمانکار آمریکایی منجر شد و نیز به اداره تظاهرات خشن ضد آمریکایی علیه سفارت آمریکا در بغداد.

از این منظر بنظر می‌رسد عکس معروفی که از شعارنویسی بر دیوار سفارت آمریکا در رسانه‌ها منتشر شد با مضمون «سلیمانی قائدی» (سلیمانی رهبر من است) بخشی از طرح موساد برای ترور سردار سلیمانی بوده با هدف متقاعد کردن ترامپ برای صدور فرمان (عکس زیر).

How Trump made the decision to kill Suleimani
By David S. Cloud, Staff Writer
JAN. 3, 2020 4:43 PM
https://www.latimes.com/world-nation/story/2020-01-03/how-trump-made-the-decision-to-kill-suleimani

@abdollahshahbazi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در شهرهای آمریکا به دلیل احتمال وقوع حملات تلافی‌جویانه ایران هشدار وضعیت امنیتی بالا اعلام شده است.
https://abcnews.go.com/Politics/us-cities-ramp-security-wake-killing-irans-top/story?id=68048884

@abdollahshahbazi
آیا به سوی جنگ می‌رویم؟

همه علائم بیانگر حرکت سریع منطقه به سوی جنگی بزرگ و بی‌سابقه است؛ جنگی که در یکسوی آن ایران و در سوی دیگر ایالات متحده آمریکا قرار دارد و گستره آن می‌تواند سراسر خاورمیانه و شاید مناطقی دیگر از جهان را فراگیرد؛ جنگی که بالقوه می‌تواند به «جنگ جهانی سوم» بدل شود و هراس این روزهای کاربران آمریکایی توئیتر را به واقعیت بدل کند.

✔️۱- جنگ با ایران و اقتصاد آمریکا

می‌گویند شامه «بازار» قبل از تحلیل‌گران سیاسی تحولات را می‌فهمد. در روزهای اخیر سهام کمپانی‌های بزرگ تسلیحاتی پیمانکار پنتاگون و نیز کمپانی‌های نفت و گاز آمریکا شاهد افزایش قیمت سهام بوده است. به گزارش فوربس (۶ ژانویه ۲۰۲۰)، در ۵ روز گذشته ارزش سهام سه کمپانی‌ بزرگ تسلیحاتی پیمانکار پنتاگون افزایش داشته است: نورتروپ گرومن ۸ درصد، لاکهید مارتین ۴ درصد و رایتئون ۲ درصد. و در هفته گذشته سهام سه کمپانی نفت و انرژی آمریکا نیز افزایش یافته است: وایتینگ پترولیوم ۱۵ درصد، اوکسیدنتال پترولیوم ۱۱ درصد، هس ۵ درصد.

امروزه تأمین انرژی آمریکا مانند دهه‌های گذشته به نفت خاورمیانه (و ونزوئلا) متکی نیست. با آزاد شدن صادرات نفت آمریکا، پس از دوران طولانی ممنوعیت، استخراج نفت و گاز شیل (میان‌سنگی، شیست) گسترش وسیع یافته است. در مه ۲۰۱۷ ترامپ وعده داد که آمریکا را از واردات نفت و گاز بی‌نیاز می‌کند. بدینسان، فعالیت کمپانی‌های آمریکایی در ایالت‌هایی که دارای منابع میا‌ن‌سنگی نفت و گاز هستند رونق گرفت. در نوامبر ۲۰۱۸ «سونامی نفتی» پایان سال ۲۰۱۹ و اوائل سال ۲۰۲۰ پیش‌بینی می‌شد به دلیل افزایش تولیدات نفتی آمریکا به ۱۷٫۴ میلیون بشکه در روز، و این تحول «بزرگ‌ترین کابوس» برای ۱۵ کشور عضو اوپک و متحدان ایشان، از جمله روسیه و مکزیک و قزاقستان، خوانده می‌شد. در نوامبر ۲۰۱۹ ایالات متحده آمریکا با تولیدات نفتی ۱۷٫۹ میلیون بشکه در روز (۱۸ درصد تولید جهانی) بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت جهان بود و پیش‌بینی می‌شود در سال ۲۰۲۰ به میزان ۵۷۰ هزار بشکه در روز «صادرکننده خالص» نفت خام باشد در مقایسه با سال ۲۰۱۹ که به میزان ۴۹۰ هزار بشکه در روز «واردکننده خالص» بود. این تحولی تاریخی است که در سال‌های اخیر به دلیل استخراج نفت و گاز شیل به دست آمد و با تبدیل آمریکا از واردکننده نفت خام به صادرکننده جایگاه این کشور را در بازار انرژی جهان بکلی دگرگون کرد.

جنگ جدید در خاورمیانه علاوه بر کمپانی‌های تسلیحاتی به کمپانی‌های انرژی آمریکایی نیز سود می‌رساند زیرا افزایش قیمت نفت و گاز به رونق در ایالت‌های نفت‌خیز می‌انجامد که پایگاه‌های ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ بشمار می‌روند. ترامپ می‌داند که نارضایتی «ایالت‌های آبی» (دمکرات) از او درمان‌شدنی نیست و باید بیش از گذشته به جلب رضایت «ایالت‌های قرمز» (جمهوری‌خواه) توجه کند. (بنگرید به نقشه ایالت‌های آبی و قرمز در ویکی‌پدیا)

درست است که در سال‌های پایانی دولت جرج واکر بوش جنبش ضد جنگ در آمریکا اوج گرفت و بر این پایه یکی از چهره‌های شاخص این جنبش، سناتور باراک اوباما، به ریاست جمهوری رسید. درست است که ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ همان شعار مطلوب روز، پایان دادن به نظامی‌گری در سیاست خارجی و معطوف کردن منابع مالی به داخل آمریکا، را مطرح کرد و با این شعار به قدرت رسید. و درست است که هم‌اکنون، پیش از شروع جنگ جدید با ایران، جنبش ضد جنگ در آمریکا با وسعت چشمگیر آغاز شده است. ولی باید توجه داشت که دولت‌های آمریکا در طول تاریخ این کشور بر اساس منافع کانون‌های مالی جنگ‌های بزرگ را آغاز کرده‌اند نه مردم عادی. در فضای کنونی بنظر می‌رسد ترامپ منافع مجتمع نظامی- تسلیحاتی و کمپانی‌های بزرگ انرژی آمریکا،‌ و به تبع آن رونق این صنایع در «ایالت‌های قرمز»، را بیشتر به سود پیروزی خود در انتخابات ۲۰۲۰ می‌بیند تا نارضایتی ناشی از جنگ جدید خاورمیانه که برغم گسترده و جنجالی بودن بیشتر در «ایالت‌های آبی» بروز خواهد کرد.

در صورت وقوع جنگ، حملات موشکی ایران به تأسیسات نفتی سعودی محتمل‌ترین گزینه است ولی، برخلاف گذشته، این اقدام به معنی آسیب رسانیدن به منابع حیاتی انرژی آمریکا نیست بلکه بعکس مطلوب دولت ترامپ و کمپانی‌های نفتی آمریکا است زیرا مختل شدن این شاهراه اصلی انرژی جهان عامل مهمی برای رونق صنعت نفت و گاز آمریکاست. آسیب این جنگ بطور عمده متوجه چین است که بعنوان بزرگ‌ترین واردکننده نفت خام در جهان به امنیت خلیج فارس و نفت سعودی و ایران نیاز دارد، ۴٫۵ میلیون بشکه از کل ۱۰ میلیون بشکه نفت خام وارداتی روزانه خود را از خلیج فارس تأمین می‌کند و مدت‌‌هاست بعنوان رقیب اصلی اقتصادی آمریکا آماج تهاجم سنگین ترامپ قرار گرفته است.

@abdollahshahbazi
آیا به سوی جنگ می‌رویم؟

✔️۲- ماجرا چگونه آغاز شد؟

صرفنظر از پیشینه تحولات منطقه، از شروع جنگ داخلی سوریه که به پایان پیروزمندانه آن به سود ایران و متحدانش انجامید و در حوالی مهر ۱۳۹۸/ سپتامبر- اکتبر ۲۰۱۹ جایگاه بی‌سابقه منطقه‌ای برای ایران پدید آورد، حوادث اخیر را باید از ساعت ۷:۲۰ بعدازظهر جمعه، ۲۷ دسامبر ۲۰۱۹/ ۶ دی ۱۳۹۸ به وقت عراق ردیابی کرد. در این زمان با راکت به پایگاه کیوان (ک ۱) در کرکوک عراق، محل اقامت نیروهای آمریکایی و عراقی، حملاتی شد. این حملات به قتل یک «پیمانکار غیرنظامی آمریکایی» و مجروح شدن تعدادی پرسنل عراقی و آمریکایی انجامید. تاکنون، به شکلی غیرعادی، نام این «پیمانکار غیرنظامی آمریکایی» اعلام نشده و نشانی از حضور خانواده او در رسانه‌های آمریکایی دیده نمی‌شود. هیچ گروهی مسئولیت حمله را به عهده نگرفت ولی مقامات آمریکایی آن را به سازمان شیعی کتائب حزب الله منتسب کردند که بخشی از حشد الشعبی عراق است. حشد الشعبی سازمان قانونی و رسمی میلیشیای عراق است که زیر نظر نخست‌وزیر این کشور اداره می‌شود.

در پیامد حادثه فوق، یکشنبه ۲۹ دسامبر/ ۸ دی آمریکا با جنگند‌ه‌های اف ۱۵‌ای به ۵ پایگاه کتائب حزب الله حمله کرد که ۲۵ کشته و ۵۵ زخمی بر جای گذاشت. روز سه‌شنبه، ۳۱ دسامبر/ ۱۰ دی پس از مراسم تشییع جنازه مقتولین حمله هوایی آمریکا مردم خشمگین به تظاهرات در برابر سفارت آمریکا در بغداد دست زدند و گروهی از آنان به ساختمان سفارت حمله کردند. تظاهرات در برابر سفارت آمریکا، بعنوان واکنش به کشتار آمریکا، طبیعی است ولی برخی اقدامات تخریبی و نوشتن شعار «سلیمانی قائدی» (سلیمانی رهبر من است) بر دیوار سفارت، و انتشار وسیع فیلم‌ها و عکس‌های آن مشکوک جلوه می‌کند. بگفته برخی کارشناسان، ظاهراً دستخط این شعار به فردی غیرعرب تعلق دارد. (بنگرید به یادداشت ۴ ژانویه/ ۱۴ دی با عنوان «آیا صدور فرمان ترامپ دال بر قتل سردار سلیمانی به تأثیر از نتانیاهو و پیامد عملیات شبکه موساد بود؟») و سرانجام، در حوالی ساعت ۱:۳۰ صبح جمعه، ۳ ژانویه/ ۱۳ دی به وقت محلی سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و ابومهدی المهندس، قائم‌مقام حشد الشعبی و رئیس سازمان کتائب حزب الله، و تعدادی دیگر در فرودگاه بغداد هدف پهپادهای آمریکا قرار گرفتند. بدینسان، بحرانی بزرگ آغاز شد که تاکنون ادامه دارد و دارای پیامدهای عظیم و تاریخ‌ساز منطقه‌ای و جهانی خواهد بود.

@abdollahshahbazi
آیا به سوی جنگ می‌رویم؟

✔️۳- ترامپ و دوستانش

کنت رُز، دوست و نویسنده زندگینامه لرد ویکتور روچیلد، شخصیتی که از نظر من برجسته‌ترین چهره تاریخ خاندان روچیلد است، در شروع فصل چهارم کتابش (۲۰۰۳) می‌نویسد: ویکتور درباره نیاکانش متوهم نبود. او می‌گفت: «روچیلدهای اولیه بیرحم و تقریباً گانگستر بودند؛ آنان به اقدامات پرمخاطره برای کسب پول دست می‌زدند.»

جملات فوق برگرفته از یادداشتی است که در ۱۴ اوت ۲۰۱۸/ ۲۳ مرداد ۱۳۹۷ منتشر کردم با عنوان «ترامپ و ایران». در این یادداشت با بیان پیوندهای ترامپ با شبکه‌ای فراملیتی، که با مافیای اسرائیل و مافیای جمهوری‌های شوروی سابق ارتباط تنگاتنگ دارد، نوشتم:

«ترامپ نه "فرد" بلکه "پدیده" است. ترامپ برکشیده و کارگزار کانون‌های مالی- سیاسی فراملیتی سرشناسی است که، فراتر و گاه مستقل از دیپلماسی رسمی آمریکا، با روش‌های گانگستری- مافیایی برنامه‌های خود را در خاورمیانه و سایر نقاط جهان پیش می‌برند. منظور همان مافیایی است که جنگ داخلی سوریه را برافروخت و با سقوط برق‌آسا و حیرت‌انگیز شهر موصل (۲۰ خرداد ۱۳۹۳/ ۱۰ ژوئن ۲۰۱۴)، ۱۳ روز پس از سخنان اوباما در آکادمی نظامی وست پوینت که "پایان دوران ماجراجویی‌های نظامی" را در سیاست خارجی آمریکا نوید داده بود، بناگاه داعش را به هیولایی ویرانگر برای مردم سوریه و عراق و لولویی مهیب برای ارعاب آمریکائیان، و از اینطریق غارت هر چه بیشتر از بودجه عظیم دولتی‌شان، بدل کرد. این همان مافیایی است که، بر بنیاد شعار ORDO AB CHAO (نظم از درون آشوب پدید می‌آید)، آشوب در خاورمیانه بطور عام و ایران بطور خاص را هدف گرفته است.»

در دوران پس از انتشار یادداشت فوق تا امروز در قبال تناقضات رفتاری ترامپ گاه سردرگم و حیران بودم ولی اکنون می‌فهمم که نتیجه‌گیری آن روزم صائب بوده است. آن زمان نوشتم:‌

«همانگونه که پیشتر بارها تأکید کرده‌ام، کانون‌های مافیایی فراملیتی ذینفع در خاورمیانه در پی تغییر ساده "نظم سیاسی موجود" ایران به "نظم مطلوب" نیستند بلکه فروپاشی نظام مستقر و قدرتمند و باثبات کنونی، و "آشوب بزرگ" ناشی از این فروپاشی، را دنبال می‌کنند. فرجام این "آشوب بزرگ" برای ایران، بر اساس تجربه جنگ داخلی ده ساله یوگسلاوی در دهه ۱۹۹۰ میلادی و تجزیه آن به ۵ دولت کوچک کنونی، و نیز تجربه فروپاشی نظام سیاسی و تخریب زیرساخت‌های ملی در لیبی و فاجعه جنگ داخلی سوریه، تخریب تمامی زیرساخت‌های ملی و تجزیه ایران به چند کشور کوچک و حقیر خواهد بود.»

این تناقض، و سردرگمی‌های ناشی از آن در میان تحلیل‌گران، به دلیل آمیختگی سه گرایش در رفتار ترامپ و تناقضات ناهمخوانی و گاه تعارض میان این سه گرایش است: عملکرد ترامپ بمثابه رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا در چارچوب منافع ملی و جهانی این دولت، عملکرد ترامپ به دلیل منافع شخصی‌اش که امروزه بیش از همه در تلاش او برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر ۲۰۲۰ بازتاب می‌یابد، عملکرد ترامپ برای تأمین منافع مافیایی که با آن پیوند دارد.

ترامپ کارگزار گوش به فرمان مافیای فوق نیست. ترامپ در جایگاهی است که این مافیا باید او را با نقشه‌های خود همراه کند یا بکوشد با ارائه اطلاعات و تحلیل‌ها وی را به سمت تحقق اهداف خود سوق دهد. ترامپ اگر بداند این طرح‌ها به معنای سقوط خود او خواهد بود طبعاً‌ همراهی نخواهد کرد.

در دو رفتار مهم و بزرگ پیشین ترامپ، به رسمیت شناختن قدس شریف بعنوان پایتخت اسرائیل (۶ دسامبر ۲۰۱۷) و به رسمیت شناختن جولان اشغالی بعنوان خاک اسرائیل (۲۵ مارس ۲۰۱۹)،‌ شاهد حمایت غیرعادی ترامپ از نتانیاهو و تلاش برای نجات و تثبیت او بودیم تا بدانجا که به اعتراض کانون‌های سیاسی مخالف نتانیاهو در اسرائیل انجامید. این در حالی است که از منظر منافع منطقه‌ای آمریکا دو اقدام فوق می‌تواند بطور جدی مورد پرسش قرار گیرد.

بنظر می‌رسد سود اصلی ترور سردار سلیمانی و پیامدهای بزرگ آن برای مافیای پیشگفته است که نقشه‌های بزرگ و خطرناک برای منطقه خاورمیانه در سر دارد. در عین حال آشوب و ویرانی خاورمیانه، آنگونه که در قسمت اول توضیح دادم، می‌تواند از طریق رونق دادن به صنایع تسلیحاتی و انرژی پایگاه انتخاباتی ترامپ را در «ایالت‌های قرمز» استوارتر کند و همزمان آسیب‌های جدی به بزرگ‌ترین رقیب اقتصادی آمریکا وارد کند و بعنوان عنصری مهم از استراتژی چین ترامپ تعریف شود.

@abdollahshahbazi
آیا به سوی جنگ می‌رویم؟

✔️۴- «فشار حداکثری» یا ویرانی خاورمیانه؟

در تبیین علل ترور سردار سلیمانی دو نگاه را می‌توان مطرح کرد:‌

نگاه اول ترور سردار سلیمانی را در چارچوب سیاست «فشار حداکثری» ترامپ می‌بیند با هدف وادار کردن ایران به تسلیم در سیاست منطقه‌ای و داخلی‌اش. این همان هدفی است که ترامپ اعلام می‌کند و تکرار می‌کند که اقدامش تلافی‌جویانه بوده و در پی تغییر نظام سیاسی ایران نیست.

نگاه دوم تحلیلی است که پیشتر عرضه کردم و برخی تحلیل‌گران آمریکایی نیز بیان می‌کنند و با وحشت به رفتار ترامپ می‌نگرند و خطر جنگ بزرگ منطقه‌ای یا حتی جنگ جهانی سوم را متذکر می‌شوند.

هر دو نگاه باید مورد توجه باشد زیرا مطلق کردن یکی و غفلت از دیگری می‌تواند پیامدهای به شدت خطرناک داشته باشد: مطلق کردن نگاه اول می‌تواند به غفلت و ورود به تله‌هایی بینجامد که برای برافروختن جنگ تعبیه شده زیرا هدف آمریکا را «فشار حداکثری» برای تسلیم کردن ایران می‌بیند نه جنگ واقعی، و مطلق کردن نگاه دوم می‌تواند به تلاش برای اجتناب از جنگ به هر بهایی منجر شود و به اقتدار ملی و منطقه‌ای ایران آسیب‌های جدی وارد کند.

بدینسان، بنظر می‌رسد با پیچ بسیار حساس و سرنوشت‌سازی مواجهیم که در تاریخ معاصر ایران نظیر ندارد. گذر از این پیچ می‌تواند هم به نابودی ایران و به تبع آن ویرانی سراسر خاورمیانه منجر شود و هم به اقتدار و سربلندی تاریخی ایران بینجامد. این گذر تاریخ‌ساز به عنایت الهی و هوشمندی فراوان نیاز دارد.

@abdollahshahbazi
سخنرانی ترامپ درباره حملات موشکی ایران عقب‌نشینی فاحش از تهدیدهای پیشین او بود. پیام او در نهایت به رهبری ایران بود و دوستی.

@abdollahshahbazi
ایران تاریخ را رقم زد.

@abdollahshahbazi
روز چهارشنبه سهام کمپانی بوئینگ به دلیل خبر سقوط هواپیمای اوکرائینی بوئینگ ۸۰۰- ۷۳۷ در تهران به دلیل نقص فنی ۲٫۳ درصد معادل ۴٫۳ میلیارد دلار سقوط کرد. ولی امروز به دلیل ادعای برخی مقامات پنتاگون دال بر اینکه سقوط هواپیما به دلیل اصابت موشک ایران بوده و حمایت تلویحی ترامپ از این ادعا ٣ درصد افزایش یافت. نمونه‌ای مثال‌زدنی از شیادی بازار بورس برای ثبت در تاریخ.

با این شعبده هم رسوایی ترامپ در عراق برای چند روزی تحت‌الشعاع قرار گرفت و هم بوئینگ از ورشکستگی نجات یافت.

برای آشنایی با «پیوندهای عمیق» ترامپ با کمپانی بوئینگ بنگرید به گزارش ۱۲ مارس ۲۰۱۹ رویترز:

Ties between Boeing and Trump run deep
David Shepardson, Jeff Mason
March 12, 2019
https://www.reuters.com/article/us-ethiopia-airlines-trump/ties-between-boeing-and-trump-run-deep-idUSKBN1QT2MQ

@abdollahshahbazi