برادر خوب کیه؟!
اونی ک خواهرش نوبت لیزر داشت ماشین نداشت
اومد برد وبچشو هم نگه داشت و یه ساعت منتظر موند🥹.
اونی ک خواهرش نوبت لیزر داشت ماشین نداشت
اومد برد وبچشو هم نگه داشت و یه ساعت منتظر موند🥹.
Forwarded from •نایکتوفیلیا•
طبق گفته هواشناسی، فردا مشهد طوفان های تندری و بارش های لحظه ای سیل آسا داره، حواستون باشه و مراقبت کنید🤍
یه امروز صبح خوابیدم
و دیشب خونه رو مرتب نکرده خوابیدم
هفت دیدم صدا تق تق میاد
داداشم و داییم بودند
بعد چندددددددد سال داییم اومده بود چشمای پر خوابی ک هنوز باز نمیشه و در ب در عینکه تا یه چیزی ببینه ،رو تخت حیاط تشک و بالش گذاشتم و بیرون نشستند و صبحونه و چای بردم
و مامانم اینا هم اومدن بعد نیم ساعت ،رفتند خونه مامانم.
الآنم برم ناهار درست کنم ک ظهر برمیگردن
و دیشب خونه رو مرتب نکرده خوابیدم
هفت دیدم صدا تق تق میاد
داداشم و داییم بودند
بعد چندددددددد سال داییم اومده بود چشمای پر خوابی ک هنوز باز نمیشه و در ب در عینکه تا یه چیزی ببینه ،رو تخت حیاط تشک و بالش گذاشتم و بیرون نشستند و صبحونه و چای بردم
و مامانم اینا هم اومدن بعد نیم ساعت ،رفتند خونه مامانم.
الآنم برم ناهار درست کنم ک ظهر برمیگردن
میگم دایی هفته قبل انقد آب و جارو کردم نیومدی الان آخه ؟!
میگه همیشه باید آمادگی داشته باشی😂
میگه همیشه باید آمادگی داشته باشی😂
یه حرفی رو ب مامانم و خالم گفته بودم
بازگو کردن و الان به شدت ناراحت وعصبانی هستم
نمیدونم کدومشون دهن لقی و خبرکشی کردن
بازگو کردن و الان به شدت ناراحت وعصبانی هستم
نمیدونم کدومشون دهن لقی و خبرکشی کردن
شوهرم غیبت عموم رو کرده بود پیشم از عصبانیت منم جلو خالم و مامانم گفت فلان کار رو کرده و....
نمیدونم کدومشون رفتن ب عموم گفتند امروز ب شوهرم گفته کلی هم گریه کرده و ناراحت بوده
اونم اومد خونه ک من فلان حرف رو فقط ب تو گفتم کجا بازگو کردی اگه ب خالت گفتی ک همه جا گفته و منم گفتم ن جایی نگفتم😔
نمیدونم کدومشون رفتن ب عموم گفتند امروز ب شوهرم گفته کلی هم گریه کرده و ناراحت بوده
اونم اومد خونه ک من فلان حرف رو فقط ب تو گفتم کجا بازگو کردی اگه ب خالت گفتی ک همه جا گفته و منم گفتم ن جایی نگفتم😔
هرچقدر هوای خود یزد این چند روز گند بود
عوضش از دیروز ک اومدیم روستا
بارون میاد,هوا خنک دلچسب
همه جا به لطف بارون های اخیر سبز شده انقد گل و گیاه دراومده یعنی آدم کیف میکنه .
عوضش از دیروز ک اومدیم روستا
بارون میاد,هوا خنک دلچسب
همه جا به لطف بارون های اخیر سبز شده انقد گل و گیاه دراومده یعنی آدم کیف میکنه .
چندتا بوته گل محمدی داشتیم چیدم.میخواستم برم گل گاوزبان و زرد هم بچینم ک بارونه تند شد وسرد شد هوا
دوساعتی رفتم خونه مامانم
داییم هم اونجا بود
نشستیم حرف زدن ،بعد ۱۵سال
انقد این داییم خووووب حرف میزنه و ب قول پسرم مغزش پره که آدم خسته نمیشه
داییم هم اونجا بود
نشستیم حرف زدن ،بعد ۱۵سال
انقد این داییم خووووب حرف میزنه و ب قول پسرم مغزش پره که آدم خسته نمیشه
تو همین تایم برای پسر بزرگه پادکست ریخت و چیزایی ک ب درد اون میخورد رو بهش نشون داد و گفت این کتاب صوتی ها رو گوش میدی و بچه رو علاقه مند این چیزا کرد
اومدیم خونه پسرم میگه مامان چقدر این داییت خوبه ها
میری کنارش برخلاف بقیه ک حرفی ندارن بزنن،حرف مردم و غیبت و چرت پرت میگن داییت انقد چیزای خوب تعریف میکنه
میری کنارش برخلاف بقیه ک حرفی ندارن بزنن،حرف مردم و غیبت و چرت پرت میگن داییت انقد چیزای خوب تعریف میکنه
صحبت تحصیلات شد
گفتم آره من ریاضی بودم ازدواج کردم رفتم شبانه و دیپلم تجربی رو گرفتم
بعدم دیگه بچه
دوستام چقدرشون معلم،دکتر،مهندس و....شدند من هیچی
گفت الان رسالتت اینه بچه هات رو خوب تربیت کنی و به جایی برسونی و....
یه جوری حرف میزنه با آدم که اصلا حالتو خوب میکنه
گفتم آره من ریاضی بودم ازدواج کردم رفتم شبانه و دیپلم تجربی رو گرفتم
بعدم دیگه بچه
دوستام چقدرشون معلم،دکتر،مهندس و....شدند من هیچی
گفت الان رسالتت اینه بچه هات رو خوب تربیت کنی و به جایی برسونی و....
یه جوری حرف میزنه با آدم که اصلا حالتو خوب میکنه
فقط من موندم چرا این آدم ۱۵,۱۶سال با زنش زندگی کرده و زنش یه آدم مزخرف و دعا وکتاب باز کن و دنبال سحر و جادو اینا مونده