ضربان 🇮🇷 دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
1.13K subscribers
6.62K photos
1.61K videos
117 files
1.57K links
رسانه دانشجویی بسیج دانشگاه ‌علوم‌ پزشکی ‌بیرجند

📝 ثبت نام و آشنایی:
🤖 @Mofateh_bums_bot

📬 ارتباط با ما:
🆔 @Zaraban_admin

🌐 اینستاگرام
instagtam.com/Zaraban_media
Download Telegram
❤️ دوست‌داشتنی ترین جمله #رهبر_انقلاب

✍🏼 به قلم محسن مهدیان (روزنامه‌نگار)

رسم است آخر هر سال، قهرمان سال و یا موثرترین جمله از رهبری یا برترین ها در هر امری را معرفی می کنند. من هم از خاص ترین جمله ای که امسال از رهبری شنیدم می نویسم؛ هرچند این جمله برای سالها پیش است.
ماه ها پیش تعبیری از رهبری انقلاب دیدم که سخت تأمل برانگیز و حیرت افزا بود. عبارتی که در عین سادگی، بسیار عمیق و تصویری به غایت متفاوت از عرصه سیاست‌ورزی در #انقلاب_اسلامی ارائه می داد.
ایدئولوژی سیاسی و سبک زندگی امام و رهبری را باید با این تعبیر شناخت: «امروز بهترین چیزی که ممکن است ما بتوانیم برای تصحیح اخلاق و رفتار و منش خودمان یعنی مسئولین کشور، ملاک قرار دهیم #مردم‌سالاری_دینی است.»
عجیب نیست؟ بین «مردم‌سالاری دینی» و «اخلاق فردی» چه رابطه ایست؟ چطور مردم سالاری دینی می تواند اخلاق فردی را اصلاح کند؟
صبر کنید. یک شبهه مرتبط!
چرا رهبری انقلاب آنچه را می داند رأساً اجرا نمی کند؟ سوال را صریحتر با رسم شکل نشان دهم؟ مثلاً چرا رهبری خودشان بهترین رئیس جمهور را انتخاب نمی کنند تا مشکلات کشور حل شود؟ این سال روشن شود، احتمالاً سوالاتی ازین دست که "چرا رهبری در شرایط موجود رأساً ورود نمی کنند؟" هم حل می شود.
پاسخ ساده است. چون مهمتر از حل مساله، روش حل آنست. وقتی مردم، سالار باشند خودشان باید بخواهند و انتخاب کنند. اینجاست که رهبری امت بجای "انتخاب درست" برای مردم، باید کمک کنند تا مردم "درست انتخاب" کنند. اینجاست که صبر و تلاش و هدایت معنی می یابد. اینجاست که معنی حقیقی «امام» و «ولی» شکل می گیرد. او باید درین راه عمر و آبرویش را خرج کند تا من و مائی رشد کنیم و به حق اراده کنیم و تصمیم بحق بگیریم.
همه رهبری درین نقطه خلاصه می شود. اینجاست که امام (ره) به نقل از استاد عرفان خود آیت‌الله شاه‌آبادی می فرمایند: اینکه رسول خدا (ص) فرمود سوره هود مرا پیر کرد به جهت این جمله "من تاب معک" است. (سوره مبارکه هود، آیه 112 :: فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطغوا انه بما تعملون بصیر)
یعنی هم خودت استقامت کن و هم کسانی که با تو هستند. چراکه در آخرت، هم از اعمال خودت سوال می کنند و هم امت ات.
رهبر انقلاب هم درباره این آیه می فرماید: علت پیر شدن پیامبر این بود که دستور گرفت مومنین را در مسیر حق هدایت و نگه دارد.
حالا عمیق تر «#مردم_سالاری_دینی» را فهم کنیم. مردم سالاری دینی، فقط شرکت دادن مردم در انتخابات نیست. بلکه این #امام_امت است که با سالار دانستن مردم، باری سنگین را تا قیامت بر دوش خود احساس می کند. رشد اخلاقی و فردی نیز در همین مسئولیتی است که بر خود می بیند؛ در دستگیری از امت.
تا حالا «مردمسالاری» را از منظر «دستگیری امت» دیده بودید؟ درین باره باید بیشتر خواند و نوشت.
حال اگر دقیقتر شویم هرکدام از مسئولین و من و ما، شأنی ازین ولایت امام و رهبری داریم. رشد اخلاقی ما نیز در سالار دانستن مردم بر سرنوشت مان است. این مردم سالاری است که برای جوان انقلابی، اخلاق و سبک زندگی دینی می سازد.
در نهایت 2 خاطره رهبری از امام شنیدنی است. مشهور است که امام جز در مجلس سیدالشهدا (ع) گریه نمی کردند. حتی در شهادت آقامصطفی نیز احدی اشک و غمناکی از امام ندید. اما رهبری دو خاطره شنیدنی از اشک امام در غیر مجلس روضه دارند که شاید نشانی بر شادی روحی امامست؛ آنجا که ثمره هدایت و زیبایی های استقامت مردم را می بیند.
رهبری می فرماید وقتی امام روی تخت بیمارستان بودند از تلویزیون قلک های اهدایی بچه ها به جبهه را دیدند و همان جا چشمانش پر از اشک شد و با هیجان پرسیدند: "دیدی این بچه ها چه کردند؟"
همچنین می‌فرماید یکجا هم وقتی بود که سخن مادر شهیدی را برای امام نقل کردم: "از قول من به امام بگویید بچه‌ام اسیر دست دشمن بود و اخیراً مطلع شدم که او را شهید کرده‌اند. به امام بگویید فدای سرتان، شما زنده باشید؛ من حاضرم بچه‌های دیگرم نیز در راه شما شهید شوند."

#انقلاب_مکتبی
#جمهوری_اسلامی
#مردم‌سالاری_دینی
#خط_امام
#سیاسی
┅═🌹🇮🇷🌹═┅
🆔 @Zaraban_Bums
💠 آماده کردن شوهر برای زندان چهارم

🔶 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دوران رژیم پهلوی مجموعاً شش بار دستگیر و زندانی شدند. آنچه می‌خوانید، شرحی از وقایع پیش از زندان چهارم است:

روزهای آخر شهریور ۱۳۴۹ بود. طبق معمول به خانه پدر رفت، تا ضمن مباحثه درباره مسائل فقهی، او را نیز از تنهایی به در آورد. نشسته بودند که زنگ در به صدا درآمد. بانو خدیجه (مادر مکرمه آیت‌الله خامنه‌ای) رفت در را باز کرد.
لحظاتی بعد، نگران برگشت و گفت که دو ساواکی سراغت را می‌گیرند. پرسید: چه جواب دادید؟ مادر گفت: جواب دادم که اینجا نیست. گفت: چرا دروغ گفتی مادر؟ بانو خدیجه هم پاسخ داد که این ساواکی‌ها مثل سگ هار هستند؛ باید شرشان را کم کرد. و شروع کرد به نفرین آنها.
‌حاج سیدجواد (پدر آیت‌الله خامنه‌ای) که از شنیدن موضوع برآشفته بود و ابراز ناراحتی می‌کرد، از پسرش پرسید که باز چه کرده‌‌ای که قرار است بگیرند و زندان ببرند؟ سعی کرد هر دو را آرام کند. گفت که احتمالاً ‌اشتباه آمده‌اند. از ذهنش گذشت که به زودی سراغ خانه‌اش خواهند رفت و لازم است پیش از رسیدن آنها، در خانه و نزد همسرش باشد.

🔹‌خود را به خانه‌اش رساند. اوضاع آنجا طبیعی بود. موضوع را با همسرش در میان گذاشت. خانم خجسته، خودسالار و پردل، همچون تنگناهای گذشته پر روحیه و استوار نشان داد. کمکش کرد آماده شود؛ لباس‌هایش را عوض کند، ناخنش را بگیرد، ریش و سبیلش را کوتاه کند؛ همه کارهایی که قبل از زندان رفتن ضروری می‌نمود.
ناهارش را خورد، نماز ظهر و عصر را خواند و آماده نشست تا زنگ در به صدا درآید و او در راه روی مأموران شهربانی که برای بردنش آمده‌اند بگشاید. خانم خجسته از این معطلی بدخیم خسته شد و خوابش برد. آقای خامنه‌‌ای هم سری به کتابخانه‌اش زد تا برخی از آنها را که امکان بردنش به زندان باشد، همراه خود کند.
‌ناگهان به ذهنش رسید خوب است مدتی پنهان شود و در جای امنی ترجمه کتابش را به پایان رساند؛ بعد از آن هر چه پیش آید خوش آید. چندین بار به قرآن تفأل زد. همه آیه‌ها او را به اختفاء تشویق کردند.
همسر را بیدار کرد. از تصمیم تازه‌اش گفت. خانم خجسته بسیار شادمان شد و پرسید: کجا می‌روی؟ گفت: ‌نمی‌دانم؛ ‌فقط می‌خواهم ترجمه کتاب (صلح امام حسن سلام الله علیه) را به پایان برسانم. بوسه‌ای از چهره خفته پسرانش گرفت. خداحافظی کرد و از خانه بیرون آمد.

#انقلاب_اسلامی
#ولایت_فقیه
#رهبر_انقلاب
┅═🌹🇮🇷🌹═┅
🆔 @Zaraban_Bums