·⌢•。☕️ 𝒵𝒶𝒽𝓇𝒶 ☕️。•⌢·
🌼💛😌 تو همان یک دانه ای مني... که تو را با بی نهایت های... جهان عوض نمیکنم... 🍃| @Zahra ❤️
Gökteki güneşin ,yerdeki halisin
Gunaydin
تـــــ♥️ـــــو همون خورشیدِ تو آسمونی که روی زمینِ
🍃| @Zahra ♥️
Gunaydin
تـــــ♥️ـــــو همون خورشیدِ تو آسمونی که روی زمینِ
🍃| @Zahra ♥️
💖
بخشش
عجیب ترین رفتار طبیعت با انسان!
وقتی چیزی را میبخشی طبیعت و جهان در صدد پر کردن جای خالی آن چیزی که به دیگران میدهی برمی آید...
گاهی بخشش یک لبخند است...
گاهی نگاه محبت آمیز...
گاهی امید و گاهی هم پول!
نوع بخشش اهمیت ندارد عمل بخشش دارای ارزش است...
بخشنده باشید 🌸
🍃 | @Zahra ♥️
بخشش
عجیب ترین رفتار طبیعت با انسان!
وقتی چیزی را میبخشی طبیعت و جهان در صدد پر کردن جای خالی آن چیزی که به دیگران میدهی برمی آید...
گاهی بخشش یک لبخند است...
گاهی نگاه محبت آمیز...
گاهی امید و گاهی هم پول!
نوع بخشش اهمیت ندارد عمل بخشش دارای ارزش است...
بخشنده باشید 🌸
🍃 | @Zahra ♥️
🌸😌
دستهایم...
چقدر به دو طرف صورتت می آیند
وقتی عاشقانه تماشایم میکنی،
دستهایم...
چقدر به دستهایت میآیند!
به دکمه های پیراهنت!
به قوسِ قزح اندامت!
به این دوستت دارم ها که دانه دانه روی لبهایت میکارم!
دستهایم چقدر می آیند به رنگ تنت،
وقت عشق بازی!
دستهایم چقدر میآیند به من!
وقتی تو را هر لحظه با ذوق به،
چشم هایم نشان میدهم!
دستهایم را دوست دارم!
پُرَند از تو....
#حامد_نیازی
🍃| @Zahra ♥️
دستهایم...
چقدر به دو طرف صورتت می آیند
وقتی عاشقانه تماشایم میکنی،
دستهایم...
چقدر به دستهایت میآیند!
به دکمه های پیراهنت!
به قوسِ قزح اندامت!
به این دوستت دارم ها که دانه دانه روی لبهایت میکارم!
دستهایم چقدر می آیند به رنگ تنت،
وقت عشق بازی!
دستهایم چقدر میآیند به من!
وقتی تو را هر لحظه با ذوق به،
چشم هایم نشان میدهم!
دستهایم را دوست دارم!
پُرَند از تو....
#حامد_نیازی
🍃| @Zahra ♥️
👫🩺
فکرش را بکن...
همه ی پزشکان...
بوسیدن یار را...
بوییدن یار را...
تجویز میکردند...
آخ که بیماری عجیب میچسبید...
#علی_قاضی_نظام
🍃| @Zahra ♥️
فکرش را بکن...
همه ی پزشکان...
بوسیدن یار را...
بوییدن یار را...
تجویز میکردند...
آخ که بیماری عجیب میچسبید...
#علی_قاضی_نظام
🍃| @Zahra ♥️
☀️🌼☀️
تابستان را دوست ندارم!
به چه درد میخورد؟!
هوای گرم...
روزهای طولانی...
خمودی...
بی حالی...
هوا باید سرد باشد...
بزند به مغز استخوان آدم...
آنقدر که ناچار بخزد کنج آغوش آنکه میخواهد...
#زهرا_سرکارراه
🍃| @Zahra ♥️
تابستان را دوست ندارم!
به چه درد میخورد؟!
هوای گرم...
روزهای طولانی...
خمودی...
بی حالی...
هوا باید سرد باشد...
بزند به مغز استخوان آدم...
آنقدر که ناچار بخزد کنج آغوش آنکه میخواهد...
#زهرا_سرکارراه
🍃| @Zahra ♥️
اے درد تو درمان من
جان منے تو یا تنے ...!
من خود ڪه باشم من تو ام
مے از من و تو خود منے ...
🍃| @Zahra ♥️
جان منے تو یا تنے ...!
من خود ڪه باشم من تو ام
مے از من و تو خود منے ...
🍃| @Zahra ♥️
😌🌼
اعتراف میکنم...
به دوست داشتنت...
از ڪانونِ قلبــم...
تا مــرز احساسم...
بـــر عمــقِ بـاورم...
دوستت دارم....
🍃| @Zahra ♥️
اعتراف میکنم...
به دوست داشتنت...
از ڪانونِ قلبــم...
تا مــرز احساسم...
بـــر عمــقِ بـاورم...
دوستت دارم....
🍃| @Zahra ♥️
روي ویترین یک کتابفروشی در شهر رم نوشته شده:
«همه عشقی چون رومئو و ژولیت میخواهند، بدون آن که بدانند این عشق فقط ۳ روز دوام داشت و جان ۶ نفر را گرفت!
🍃| @Zahra ♥️
«همه عشقی چون رومئو و ژولیت میخواهند، بدون آن که بدانند این عشق فقط ۳ روز دوام داشت و جان ۶ نفر را گرفت!
🍃| @Zahra ♥️
·⌢•。☕️ 𝒵𝒶𝒽𝓇𝒶 ☕️。•⌢·
روي ویترین یک کتابفروشی در شهر رم نوشته شده: «همه عشقی چون رومئو و ژولیت میخواهند، بدون آن که بدانند این عشق فقط ۳ روز دوام داشت و جان ۶ نفر را گرفت! 🍃| @Zahra ♥️
🌸🍃|• خلاصه داستان رومئو و ژولیت
رومئو و ژولیت، پسر و دختری از دو خانواده بزرگ و رقیب بودند. خانواده هایشان مخالف عشق آن دو بودند و از هم کینهای دیرینه داشتند، آتش اختلافاتشان بالا گرفت و رومئو ناخواسته باعث مرگ تیبالت پسر عموی ژولیت شد و کار را بدتر کرد... ژولیت ناامید بود. او میخواست دیگران را تنبیه کند و هشدار بدهد، سمی را خورد که مدتی او را مثل مردهای به خواب عمیقی فرو برد. خبر مرگ ژولیت در شهر پیچید و رومئوی دلشکسته و بیخبر، درکنار پیکر ژولیت امد و ...
جمله ی زیر از نمایشنامه رومئو و ژولیت اثر شکسپیر، عنوان سومین جمله برتر عاشقانه رو بدست آورده🦋
آرام باش!
چه نوری است که از آن پنجره می تابد؟
آنجا مشرق است و ژولیت خورشید تابان!
🍃| @Zahra ♥️
رومئو و ژولیت، پسر و دختری از دو خانواده بزرگ و رقیب بودند. خانواده هایشان مخالف عشق آن دو بودند و از هم کینهای دیرینه داشتند، آتش اختلافاتشان بالا گرفت و رومئو ناخواسته باعث مرگ تیبالت پسر عموی ژولیت شد و کار را بدتر کرد... ژولیت ناامید بود. او میخواست دیگران را تنبیه کند و هشدار بدهد، سمی را خورد که مدتی او را مثل مردهای به خواب عمیقی فرو برد. خبر مرگ ژولیت در شهر پیچید و رومئوی دلشکسته و بیخبر، درکنار پیکر ژولیت امد و ...
جمله ی زیر از نمایشنامه رومئو و ژولیت اثر شکسپیر، عنوان سومین جمله برتر عاشقانه رو بدست آورده🦋
آرام باش!
چه نوری است که از آن پنجره می تابد؟
آنجا مشرق است و ژولیت خورشید تابان!
🍃| @Zahra ♥️
❣🖇❣
عاشقی حس عبـــورِ منو توست
عاشقی دلهــــره از رفتنِ توست
عاشقی خواندن این ثانیه هاست
عاشقی رنگِ حضــورِ منو توست
🍃| @Zahra ♥️
عاشقی حس عبـــورِ منو توست
عاشقی دلهــــره از رفتنِ توست
عاشقی خواندن این ثانیه هاست
عاشقی رنگِ حضــورِ منو توست
🍃| @Zahra ♥️
کنج نگاهت
همان جایی ست که
می توان برای یک عمر
رو به آن ایستاد
لبخند زد
نفس کشید...
و نَمرد...
#آرزوکاظمی
🍃 | @Zahra ♥️
همان جایی ست که
می توان برای یک عمر
رو به آن ایستاد
لبخند زد
نفس کشید...
و نَمرد...
#آرزوکاظمی
🍃 | @Zahra ♥️
كوتاهترين...
شعر جهان...
هم شده باشى...
ديوانه ى...
ديوان بلندتو...
منم من!
#معين_محبوبى
🍃| @Zahra ♥️
شعر جهان...
هم شده باشى...
ديوانه ى...
ديوان بلندتو...
منم من!
#معين_محبوبى
🍃| @Zahra ♥️
چه تکراری از این خوشتر...
بگویم دوستت دارم!
لبت را بخندانی...
بگویی من کمی بیشتر!
#سمیه_نادی
🍃| @Zahra ♥️
بگویم دوستت دارم!
لبت را بخندانی...
بگویی من کمی بیشتر!
#سمیه_نادی
🍃| @Zahra ♥️
در ذهن من جوانه زده ای...
نفس تازه کرده ای و قد کشیده ای...
چطور می توانم دوستت نداشته باشم خیالِ سبزِ من؟!
#آناهیتا_محلفی
🍃| @Zahra ♥️
نفس تازه کرده ای و قد کشیده ای...
چطور می توانم دوستت نداشته باشم خیالِ سبزِ من؟!
#آناهیتا_محلفی
🍃| @Zahra ♥️