پاییز یهو میآد، توو یهروز، مثل بهار و بقیه. صب زود بیدار میشی میبینی حیاط شده طوفان رنگ و رنگ که برپا در دیده میکند...
#رادیو_چهرازی
نزدیکیایِ پاییز 🍂
@Zahra ♥️
#رادیو_چهرازی
نزدیکیایِ پاییز 🍂
@Zahra ♥️
صبح که میشود
برای کلاغها
از عشقمان بگو
بگذار یک کلاغ چهل کلاغ شود
دوست داشتنمان!
دلم میخواهد
قصهی من و تو
برسد به گوش تمام دنیا ...🌻🍃
#حمیدرضا_عبداللهی
@Zahra ♥️
برای کلاغها
از عشقمان بگو
بگذار یک کلاغ چهل کلاغ شود
دوست داشتنمان!
دلم میخواهد
قصهی من و تو
برسد به گوش تمام دنیا ...🌻🍃
#حمیدرضا_عبداللهی
@Zahra ♥️
·⌢•。☕️ 𝒵𝒶𝒽𝓇𝒶 ☕️。•⌢·
[حسِ خوب زندگی..☀️🌲] T.me/Zahra ♥️
اگر بین برنده بودن و شاد بودن
مجبور به انتخاب شدی
همیشه شادی را انتخاب کن
چون شاد بودن صورت خودکار
از تو یک برنده می سازد .🌸🍃
@Zahra ♥️
مجبور به انتخاب شدی
همیشه شادی را انتخاب کن
چون شاد بودن صورت خودکار
از تو یک برنده می سازد .🌸🍃
@Zahra ♥️
ﺩﻝ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻣﺴﭙﺎﺭ!
ﮔﺮﭼﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﺪ
ﺣﮑﻢ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ، ﻓﻘﻂ ﻋﺸﻖ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ..
ﺍﻭ ﺑﻪ ﺟﺰ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﯾﺪ ﻻﯾﻖ ﻋﻤﻖ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﺎﺷﺪ!
ﻭ ﮐﻤﯽ ﻫﻢ ﺑﯿﻤﺎﺭ
ﺗﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﺗﺴﮑﯿﻦ ﺑﺪﻫﺪ ﺭﻭﺣﺶ را..
#حسین_پناهی
@Zahra ♥️
ﮔﺮﭼﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﺪ
ﺣﮑﻢ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ، ﻓﻘﻂ ﻋﺸﻖ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ..
ﺍﻭ ﺑﻪ ﺟﺰ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﯾﺪ ﻻﯾﻖ ﻋﻤﻖ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﺎﺷﺪ!
ﻭ ﮐﻤﯽ ﻫﻢ ﺑﯿﻤﺎﺭ
ﺗﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﺗﺴﮑﯿﻦ ﺑﺪﻫﺪ ﺭﻭﺣﺶ را..
#حسین_پناهی
@Zahra ♥️
📝🌱
سالها پیش زیر آفتاب بهار از او سوال کردم فکر میکنی وقتی مردیم، در آن دنیا باز همدیگر را میشناسیم؟ جوابی نداد اما دستم را محکمتر گرفت. چند روز بعد با یک ظرف پلاستیکی پر از ماکارونی، ناهار مهمانم کرد. سفره ی غذا را که جمع میکردیم گفت راستی از مادرم سوال کردم... پاسخ داد: «اگر همدیگر را خیلی دوست داشته باشید، آن دنیا هم با همدیگر هستید». بعد در آن ظهر گرم، لبخند زد و دستم را گرفت. انگار خیالش راحت باشد که هیچوقت قرار نیست دوری مان را تحمل کنیم. در رویاهای او، اینطور بود که پیر می شویمو میمیریم اما در جای دیگری موهایمان مشکی و خرمایی می شود و دشت های بنفش و نارنجی را دست در دست باد میدویم و باز به روی پارچه ای، کنار رودی برای هم ماکارونی صدفی میکشیم.
حالا بعد از چندین سال بی خبری، هنوز هم مادربزرگم هربار که به خانه مان می آید میگوید بعد مرگ، هیچکس دیگری را نمیشناسد. با خود فکر میکنم چه بهتر که حرف مادرش را فراموش کنم و تصور کنم اینکه روزی جایی دیگر با او باشم، مثل فریب روزه ی کله گنجشکی در بچگیست. ما که قول هایمان فراموش شد، ما که از جایی به بعد حتی دوری را تحمل نکردیم و پذیرفتیم، ما که سالها قبل از مرگ، همدیگر را نشناختیم.... برایمان فرق نمیکند حرف کدامین مادر را باور کنیم.
#امیرعلی_ق
@Zahra ♥️
سالها پیش زیر آفتاب بهار از او سوال کردم فکر میکنی وقتی مردیم، در آن دنیا باز همدیگر را میشناسیم؟ جوابی نداد اما دستم را محکمتر گرفت. چند روز بعد با یک ظرف پلاستیکی پر از ماکارونی، ناهار مهمانم کرد. سفره ی غذا را که جمع میکردیم گفت راستی از مادرم سوال کردم... پاسخ داد: «اگر همدیگر را خیلی دوست داشته باشید، آن دنیا هم با همدیگر هستید». بعد در آن ظهر گرم، لبخند زد و دستم را گرفت. انگار خیالش راحت باشد که هیچوقت قرار نیست دوری مان را تحمل کنیم. در رویاهای او، اینطور بود که پیر می شویمو میمیریم اما در جای دیگری موهایمان مشکی و خرمایی می شود و دشت های بنفش و نارنجی را دست در دست باد میدویم و باز به روی پارچه ای، کنار رودی برای هم ماکارونی صدفی میکشیم.
حالا بعد از چندین سال بی خبری، هنوز هم مادربزرگم هربار که به خانه مان می آید میگوید بعد مرگ، هیچکس دیگری را نمیشناسد. با خود فکر میکنم چه بهتر که حرف مادرش را فراموش کنم و تصور کنم اینکه روزی جایی دیگر با او باشم، مثل فریب روزه ی کله گنجشکی در بچگیست. ما که قول هایمان فراموش شد، ما که از جایی به بعد حتی دوری را تحمل نکردیم و پذیرفتیم، ما که سالها قبل از مرگ، همدیگر را نشناختیم.... برایمان فرق نمیکند حرف کدامین مادر را باور کنیم.
#امیرعلی_ق
@Zahra ♥️
همیشه دلم خواسته بدانم
لحظههای تو بیمن چطور میگذرد؟
وقتی نگاهت میافتد به برگ،
به شاخه، به پوست درخت...
وقتی بوی پرتقال میپیچد.
وقتی باران تنها تو را خیس میکند!
وقتی با صدایی برمیگردی،
پشت سرت من نیستم.
#عباس_معروفی
@Zahra ♥️
لحظههای تو بیمن چطور میگذرد؟
وقتی نگاهت میافتد به برگ،
به شاخه، به پوست درخت...
وقتی بوی پرتقال میپیچد.
وقتی باران تنها تو را خیس میکند!
وقتی با صدایی برمیگردی،
پشت سرت من نیستم.
#عباس_معروفی
@Zahra ♥️
به حوالی عشق که رسیدی ؛
دل دل نکن !
بگو "دوستت دارم" ...😻💍🍃
این تنها بلای قشنگیست که
بسرت خواهد آمد.
@Zahra ♥️
دل دل نکن !
بگو "دوستت دارم" ...😻💍🍃
این تنها بلای قشنگیست که
بسرت خواهد آمد.
@Zahra ♥️
·⌢•。☕️ 𝒵𝒶𝒽𝓇𝒶 ☕️。•⌢·
T.me/Zahra ♥️
💭•°
دقیقا الان تو پروسه ایم که دل تنگم
دل تنگ هیشکی..!
دلتنگ کسی که نمیدونم کیه
کجاس چیکار میکنه
اصلا نمیدونم چرا باید دلم تنگ باشه
دلتنگ و منتظر...
منتظر کسیم که بازم نمیدونم کیه
منتظر زنگ پیام یه ندا حتی که بگه چیزیو که نمیدونم چیه و من منتظر حرفشم
منتظرم مث ادمی که کسیو از دست داده و منتظره برگرده
چشم به در دوخته و شب و روزش با انتظار سر میشه
منتظرم اونی که رفته در بزنه بیاد تو بغلم کنه سفت جوری که نفس کم بیارم و بگه دیوونه دیدی بالاخره پیدات کردم اینهمه دلهره و استرس واسه چیه!!؟
هیچی نگم و به باور بودنش وتموم شدن این انتظار کوفتی فکر کنم
نفسم و گرفته این انتظار
نشستم یه گوشه فقط نگاه
نظاره گرم که ببینم بالاخره قرار پایانِ این انتظارای من به کجا بکشه
چون دیگه نه حوصله ای هست نه اعصابی نه مغزی نه رویایی
خلاء...
@Zahra ♥️
دقیقا الان تو پروسه ایم که دل تنگم
دل تنگ هیشکی..!
دلتنگ کسی که نمیدونم کیه
کجاس چیکار میکنه
اصلا نمیدونم چرا باید دلم تنگ باشه
دلتنگ و منتظر...
منتظر کسیم که بازم نمیدونم کیه
منتظر زنگ پیام یه ندا حتی که بگه چیزیو که نمیدونم چیه و من منتظر حرفشم
منتظرم مث ادمی که کسیو از دست داده و منتظره برگرده
چشم به در دوخته و شب و روزش با انتظار سر میشه
منتظرم اونی که رفته در بزنه بیاد تو بغلم کنه سفت جوری که نفس کم بیارم و بگه دیوونه دیدی بالاخره پیدات کردم اینهمه دلهره و استرس واسه چیه!!؟
هیچی نگم و به باور بودنش وتموم شدن این انتظار کوفتی فکر کنم
نفسم و گرفته این انتظار
نشستم یه گوشه فقط نگاه
نظاره گرم که ببینم بالاخره قرار پایانِ این انتظارای من به کجا بکشه
چون دیگه نه حوصله ای هست نه اعصابی نه مغزی نه رویایی
خلاء...
@Zahra ♥️
یه رابطهی خوب رابطه ایه که وقتی دعواتون میشه، وقتی قهر میکنید و وقتی حوصلهی همدیگه رو ندارید مطمئن باشید جایگزین ندارید!
@Zahra ♥️
@Zahra ♥️