This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ببینید| مداحی حاج #مهدی_رسولی هدیه کانال شبکه زاگرس به شما همراهان همیشگی
همین حالا به مابپیوندید
@Zagross_TV
همین حالا به مابپیوندید
@Zagross_TV
💢پیکر شهید'ابوالفضل بیگی نیا' فردا (شنبه) مصادف با تاسوعای حسینی از مقابل مسجد جامع کرمانشاه تشییع می شود
@Zagross_TV
@Zagross_TV
پخش زنده مراسم عزاداری سالار شهیدان در شب تاسوعا از شهرستان سرپل ذهاب . شبکه زاگرس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✨علمدار کربلا، حضرت عباس(ع)✨
🎥کلیپ نهم #محرم 🌙
🌴 🕊 🐎 🌴
🎤 روضه:
🎼شیر می آید و از ترس همه پنهانن
🎼دست را بس که کریم است همانجا بخشید
🕯 فرمود:
یا اخا ادرک اخاک
@Zagross_TV
🎥کلیپ نهم #محرم 🌙
🌴 🕊 🐎 🌴
🎤 روضه:
🎼شیر می آید و از ترس همه پنهانن
🎼دست را بس که کریم است همانجا بخشید
🕯 فرمود:
یا اخا ادرک اخاک
@Zagross_TV
💢پیکر مطهر ابوالفضل بیگی نیا که در حادثه سقوط بالگرد در آذربایجان غربی به درجه رفیع شهادت رسیده بود در تاسوعای حسینی در کرمانشاه تشییع شد
@Zagross_TV
@Zagross_TV
مراسم عزاداری تاسوعای حسینی از دو نقطه شهر کرمانشاه و شهرستان سرپل ذهاب از شبکه زاگرس
📝وقایع روز نهم محرم الحرام به روایت تاریخ:
1. در روز نهم محرم (تاسوعای حسینی) شمر بن ذی الجوشن با نامه ای که از عبیداللّه داشت از "نُخیله" ـ که لشکرگاه و پادگان کوفه بود ـ با شتاب بیرون آمد و پیش از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم وارد کربلا شد و نامه عبیداللّه را برای عمر بن سعد قرائت کرد.
ابن سعد به شمر گفت: وای بر تو! خدا خانه ات را خراب کند، چه پیام زشت و ننگینی برای من آورده ای، به خدا قسم! تو عبیداللّه را از قبول آنچه من برای او نوشته بودم بازداشتی و کار را خراب کردی... .
منبع:📚 همان، ج2، ص89
2. شمر که با قصد جنگ وارد کربلا شده بود، از عبیداللّه بن زیاد امان نامه ای برای خواهرزادگان خود و از جمله حضرت عباس علیه السلام گرفته بود که در این روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه کرد و ایشان نپذیرفت.
شمر نزدیک خیام(چادرهای) امام حسین علیه السلام آمد و عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان (فرزندان امام علی علیه السلام که مادرشان ام البنین علیهاالسلام بود) را طلبید. آنها بیرون آمدند، شمر گفت: از عبیداللّه برایتان امان گرفته ام، آنها همگی گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟!
منبع:📚 انساب الاشراف، ج3، ص184
3. در این روز اعلان جنگ شد که حضرت عباس علیه السلام امام علیه السلام را باخبر کرد، امام حسین علیه السلام فرمود: ای عباس! جانم فدای تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس که چه قصدی دارند؟ حضرت عباس علیه السلام رفت و خبر آورد که اینان می گویند: یا حکم امیر را بپذیرید یا آماده جنگ شوید.
امام حسین علیه السلام به عباس فرمودند: اگر می توانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تأخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگذاریم. خدای متعال میداند که من بخاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.
منبع:📚 الملهوف، ص38
حضرت عباس علیه السلام نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست، عمر بن سعد در موافقت با این درخواست تردید داشت، سرانجام از لشکریان خود پرسید که چه باید کرد؟ "عمرو بن حجاج" گفت: سبحان اللّه! اگر اهل دیلم و کفار از تو چنین تقاضایی میکردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی.
عاقبت فرستاده عمر بن سعد نزد عباس علیه السلام آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت میدهیم، اگر تسلیم شدید شما را به عبیداللّه می سپاریم وگرنه دست از شما برنخواهیم داشت.
منبع:📚 ارشاد، شیخ مفید، ج2، ص91
@Zagross_TV
1. در روز نهم محرم (تاسوعای حسینی) شمر بن ذی الجوشن با نامه ای که از عبیداللّه داشت از "نُخیله" ـ که لشکرگاه و پادگان کوفه بود ـ با شتاب بیرون آمد و پیش از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم وارد کربلا شد و نامه عبیداللّه را برای عمر بن سعد قرائت کرد.
ابن سعد به شمر گفت: وای بر تو! خدا خانه ات را خراب کند، چه پیام زشت و ننگینی برای من آورده ای، به خدا قسم! تو عبیداللّه را از قبول آنچه من برای او نوشته بودم بازداشتی و کار را خراب کردی... .
منبع:📚 همان، ج2، ص89
2. شمر که با قصد جنگ وارد کربلا شده بود، از عبیداللّه بن زیاد امان نامه ای برای خواهرزادگان خود و از جمله حضرت عباس علیه السلام گرفته بود که در این روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه کرد و ایشان نپذیرفت.
شمر نزدیک خیام(چادرهای) امام حسین علیه السلام آمد و عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان (فرزندان امام علی علیه السلام که مادرشان ام البنین علیهاالسلام بود) را طلبید. آنها بیرون آمدند، شمر گفت: از عبیداللّه برایتان امان گرفته ام، آنها همگی گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟!
منبع:📚 انساب الاشراف، ج3، ص184
3. در این روز اعلان جنگ شد که حضرت عباس علیه السلام امام علیه السلام را باخبر کرد، امام حسین علیه السلام فرمود: ای عباس! جانم فدای تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس که چه قصدی دارند؟ حضرت عباس علیه السلام رفت و خبر آورد که اینان می گویند: یا حکم امیر را بپذیرید یا آماده جنگ شوید.
امام حسین علیه السلام به عباس فرمودند: اگر می توانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تأخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگذاریم. خدای متعال میداند که من بخاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.
منبع:📚 الملهوف، ص38
حضرت عباس علیه السلام نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست، عمر بن سعد در موافقت با این درخواست تردید داشت، سرانجام از لشکریان خود پرسید که چه باید کرد؟ "عمرو بن حجاج" گفت: سبحان اللّه! اگر اهل دیلم و کفار از تو چنین تقاضایی میکردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی.
عاقبت فرستاده عمر بن سعد نزد عباس علیه السلام آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت میدهیم، اگر تسلیم شدید شما را به عبیداللّه می سپاریم وگرنه دست از شما برنخواهیم داشت.
منبع:📚 ارشاد، شیخ مفید، ج2، ص91
@Zagross_TV