Forwarded from DinOnline دینآنلاین
🔻چرا مسلمانام؟
✍یاسر میردامادی
✔️ من، تا حدودی، از صدقهسرِ موسیقی مسلمانام؛ به ویژه موسیقیِ صوفیانهٔ سنتی ایرانی با سرپنجهٔ زندهیاد محمدرضا لطفی (۱۳۲۵-۱۳۹۳ خورشیدی). نوازندگیِ استثنایی، استادانه و روحافزای لطفی (تار، سهتار، کمانچه و دَف) و نیز صدای گرم و نافذش به هنگام خواندن اشعار عرفانی فارسی، به ویژه اشعار مولانا و حافظ، همیشه مرا طمأنینهٔ وجودی و الهامآور عطا کرده و قوت قلبام بخشیده که هستی الهی است و فرهنگهای مسلمان ریشهٔ الهی دارند...
📎 پیوند به متن کامل این یادداشت در سایت دینآنلاین
https://www.dinonline.com/43456/
🆔 @dinonline
✍یاسر میردامادی
✔️ من، تا حدودی، از صدقهسرِ موسیقی مسلمانام؛ به ویژه موسیقیِ صوفیانهٔ سنتی ایرانی با سرپنجهٔ زندهیاد محمدرضا لطفی (۱۳۲۵-۱۳۹۳ خورشیدی). نوازندگیِ استثنایی، استادانه و روحافزای لطفی (تار، سهتار، کمانچه و دَف) و نیز صدای گرم و نافذش به هنگام خواندن اشعار عرفانی فارسی، به ویژه اشعار مولانا و حافظ، همیشه مرا طمأنینهٔ وجودی و الهامآور عطا کرده و قوت قلبام بخشیده که هستی الهی است و فرهنگهای مسلمان ریشهٔ الهی دارند...
📎 پیوند به متن کامل این یادداشت در سایت دینآنلاین
https://www.dinonline.com/43456/
🆔 @dinonline
دینآنلاین
چرا مسلمانام؟
یاسر میردامادی: من، تا حدودی، از صدقهسرِ موسیقی مسلمانام؛ به ویژه موسیقیِ صوفیانهٔ سنتی ایرانی با سرپنجهٔ زندهیاد محمدرضا لطفی (۱۳۲۵-۱۳۹۳ خورشیدی). نوازندگیِ استثنایی، استادانه و روحافزای لطفی (تار، سهتار، کمانچه و دَف) و نیز صدای گرم و نافذش به هنگام…
حباب؛ نوشته/گفتههای یاسر میردامادی
🔻چرا مسلمانام؟ ✍یاسر میردامادی ✔️ من، تا حدودی، از صدقهسرِ موسیقی مسلمانام؛ به ویژه موسیقیِ صوفیانهٔ سنتی ایرانی با سرپنجهٔ زندهیاد محمدرضا لطفی (۱۳۲۵-۱۳۹۳ خورشیدی). نوازندگیِ استثنایی، استادانه و روحافزای لطفی (تار، سهتار، کمانچه و دَف) و نیز صدای…
اصل انگلیسی این مقاله را میتوانید بیاید در اینجا.
Telegram
حباب؛ نوشته/گفتههای یاسر میردامادی
Forwarded from گفتارها - ا. منصوری (ا. منصورى)
اندکی #سیاست-3
📍پارادوکس تحریم/مشارکت
اردشیر منصوری - 4 تیر 1403
اگر نه از دو منظرِ «حاکمیت» و نیز «براندازان»، بلکه از منظر دو جناحِ اصلاحخواه: یعنی الف) «گذرطلبان/ اصلاحساختاریها» و ب) «روزنه-راهگشایان»، به این سؤال بنگریم که: شرکت در انتخابات خدمت است یا خیانت؟ به موردی جالب برای اهالی منطق میرسیم و اینجا سروکلۀ یک پارادوکس سیاسی آشکار میشود.
✅ سؤال دقیقاً این است: آیا (چنانکه طرفداران مشارکت میگویند) الف: تحریم صندوق، کمکی است غیرمستقیم به برآمدن امثال جلیلی و قالیباف که کشور را به سوی فلاکت/ تشدید فساد میبرند، و اگر پزشکیان بیاید فساد کمتر میشود و افق برای تغییرات تدریجی باز؛ یا (چنانکه تحریمیها میگویند) ب: مشارکت در انتخاباتِ غیررقابتی و ناسالم نوعی مشروعیتبخشیدن به ساختار حاکمیتی است که رییس جمهوری در آن کارهای نیست جز تدارکاتچیِ حاکمیتی تمامیتخواه-غیردموکراتیک که صندوق را به مکانیزم بیعت تقلیل داده است و حتی به ریاست رسیدن فردی سالم (گیریم پزشکیان) در آن نمیتواند به سود آرمانهای آزادی و عدالتخواهی باشد؟
پاسخی که طرفین، یعنی «گذرطلبان» و «روزنهگشایان» به این پرسش میدهند، شباهت جالبی دارد با یک پارادوکس مشهور مانده از یونان قدیم:
▫️در آتن دوهزاروپانصد سال پیش، مادری بود و پسری. مادر به پسر میگوید: «چرا به مدرسه نمیروی؟»
-پسر: در مدرسه یا به من «حقیقت میآموزند» یا «دروغ» را. و ای مادر، تو همیشه میگفتی «مردم غالباً دروغ میپسندند و خدایان حقیقت را». پس چرا به مدرسه بروم که اگر حقیقت بیاموزم مطرود مردم خواهم بود و اگر دروغ بیاموزم مطرود خدایان. پس به مدرسه رفتن درهرحال نتیجهای جز مطرود شدن ندارد و این یعنی حاصل مدرسه جز ضرر نیست.
-مادر: پسرم، فرض کنیم چنین باشد؛ یعنی مردم غالباً دروغ میپسندند و خدایان حقیقت را. و مدرسه نیز چنانکه گفتی یا دروغ میآموزد یا حقیقت. ازاینرو معقول است که به مدرسه بروی؛ چرا که اگر حقیقت بیاموزی خدایان از تو راضیاند و اگر دروغ بیاموزی مردم. پس در هر حال نتیجۀ مدرسه جلب رضایت یکی از طرفین است و بهمدرسهرفتن سودمند است.
ماجرای انتخابات ریاست جمهوری در 1403 ایران نیز بیشباهت با داستان مادر و پسر یونانی نیست. بازسازیِ دو سوی ماجرای انتخابات ریاست جمهوری پیشِرو چنین است:
🔸زبانِ حال گذرطلبانِ تحریمی: چرا در انتخاباتیِ غیررقابتی در ساختار حاکمیت غیردموکراتیک شرکت کنیم که دو سرش باخت است؟ اگر پزشکیان رأی بیاورد، نظر به اذعان خودش که جز برای اجرای فرامین (برنامههای ابلاغی، گرچه اجرای سالم و فسادزدودۀ آن) نیامده؛ مردم را امیدی به تحقق آرمانهای آزادی در سبک زندگی و عدالت و رفع تبعیض نیست. زیرا که در برنامهها و فرامین، نه تنها ردی از آرمانهایی مانند آزادیِ عقیده و بیان و سبک زندگی و حتی حق دادخواهی و محاکمۀ عادلانه در دادرسیها نیست، بلکه بر اساس اخبار قابل اعتنا، اموری مانند «حجاب»، «رفع حصر»، «هستهای» و «رابطه با آمریکا» خط قرمز اعلام شدهاند، و حتی هیچ نشانی از «باز بودن دست رییسجمهوری در انتخاب وزرا» و «عدم مداخلۀ نهادهای نظامی در اقتصاد و فرهنگ» و مانند اینها نیست، و این یعنی باختِ مردم. و اگر پزشکیان رأی نیاورد که باختش آشکار است؛ حاکمیت خواهد گفت در انتخاباتی که همۀ جناحها نامزد داشتند، تغییرخواهان شکست خوردند.
🔹زبان حال روزنه-راهگشایان: کار درست مشارکت است؛ چرا که اگر اکثریت بیایند پای صندوق، پزشکیان رأی میآورد و نظر به سلامتش جلو بسیاری کژیها را خواهد گرفت و راه برای ورود بهترها (نخبگان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی) به قدرت باز میشود. اگر هم به هر علت اکثریت نیایند پای صندوق و کسی غیراز پزشکیان به قدرت برسد، گرچه این نتیجه بسیار نامطلوب است، اما باز کار صواب مشارکت است. زیرا به نظر میرسد جمهوری اسلامی حالاحالاها سرِ برافتادن ندارد، در این صورت آنها که با صندوق قهر نکردند، امکان فعالیت برای تغییر بلندمدت را چهارچوب همین نظام، بیش از کسانی خواهند داشت که با پذیرش گزینۀ تحریم برای همیشه از ایفای نقش مؤثر در چارچوب این نظام طرد شدهاند.
👈نتیجه: بد نیست فارغ از التهابهای میدانِ سیاست، اهالی تأمل و دقت، محکومکردنِ شتابزدۀ مخالف سیاسی را به تعلیق درآورند و از نزاعهای انتخاباتی فرصت بسازند برای تمرین تحلیل منطقیِ مواضع گوناگون سیاسی، و گفتگو در عرصۀ عمومی.
@ardeshirmansouri
📍پارادوکس تحریم/مشارکت
اردشیر منصوری - 4 تیر 1403
اگر نه از دو منظرِ «حاکمیت» و نیز «براندازان»، بلکه از منظر دو جناحِ اصلاحخواه: یعنی الف) «گذرطلبان/ اصلاحساختاریها» و ب) «روزنه-راهگشایان»، به این سؤال بنگریم که: شرکت در انتخابات خدمت است یا خیانت؟ به موردی جالب برای اهالی منطق میرسیم و اینجا سروکلۀ یک پارادوکس سیاسی آشکار میشود.
✅ سؤال دقیقاً این است: آیا (چنانکه طرفداران مشارکت میگویند) الف: تحریم صندوق، کمکی است غیرمستقیم به برآمدن امثال جلیلی و قالیباف که کشور را به سوی فلاکت/ تشدید فساد میبرند، و اگر پزشکیان بیاید فساد کمتر میشود و افق برای تغییرات تدریجی باز؛ یا (چنانکه تحریمیها میگویند) ب: مشارکت در انتخاباتِ غیررقابتی و ناسالم نوعی مشروعیتبخشیدن به ساختار حاکمیتی است که رییس جمهوری در آن کارهای نیست جز تدارکاتچیِ حاکمیتی تمامیتخواه-غیردموکراتیک که صندوق را به مکانیزم بیعت تقلیل داده است و حتی به ریاست رسیدن فردی سالم (گیریم پزشکیان) در آن نمیتواند به سود آرمانهای آزادی و عدالتخواهی باشد؟
پاسخی که طرفین، یعنی «گذرطلبان» و «روزنهگشایان» به این پرسش میدهند، شباهت جالبی دارد با یک پارادوکس مشهور مانده از یونان قدیم:
▫️در آتن دوهزاروپانصد سال پیش، مادری بود و پسری. مادر به پسر میگوید: «چرا به مدرسه نمیروی؟»
-پسر: در مدرسه یا به من «حقیقت میآموزند» یا «دروغ» را. و ای مادر، تو همیشه میگفتی «مردم غالباً دروغ میپسندند و خدایان حقیقت را». پس چرا به مدرسه بروم که اگر حقیقت بیاموزم مطرود مردم خواهم بود و اگر دروغ بیاموزم مطرود خدایان. پس به مدرسه رفتن درهرحال نتیجهای جز مطرود شدن ندارد و این یعنی حاصل مدرسه جز ضرر نیست.
-مادر: پسرم، فرض کنیم چنین باشد؛ یعنی مردم غالباً دروغ میپسندند و خدایان حقیقت را. و مدرسه نیز چنانکه گفتی یا دروغ میآموزد یا حقیقت. ازاینرو معقول است که به مدرسه بروی؛ چرا که اگر حقیقت بیاموزی خدایان از تو راضیاند و اگر دروغ بیاموزی مردم. پس در هر حال نتیجۀ مدرسه جلب رضایت یکی از طرفین است و بهمدرسهرفتن سودمند است.
ماجرای انتخابات ریاست جمهوری در 1403 ایران نیز بیشباهت با داستان مادر و پسر یونانی نیست. بازسازیِ دو سوی ماجرای انتخابات ریاست جمهوری پیشِرو چنین است:
🔸زبانِ حال گذرطلبانِ تحریمی: چرا در انتخاباتیِ غیررقابتی در ساختار حاکمیت غیردموکراتیک شرکت کنیم که دو سرش باخت است؟ اگر پزشکیان رأی بیاورد، نظر به اذعان خودش که جز برای اجرای فرامین (برنامههای ابلاغی، گرچه اجرای سالم و فسادزدودۀ آن) نیامده؛ مردم را امیدی به تحقق آرمانهای آزادی در سبک زندگی و عدالت و رفع تبعیض نیست. زیرا که در برنامهها و فرامین، نه تنها ردی از آرمانهایی مانند آزادیِ عقیده و بیان و سبک زندگی و حتی حق دادخواهی و محاکمۀ عادلانه در دادرسیها نیست، بلکه بر اساس اخبار قابل اعتنا، اموری مانند «حجاب»، «رفع حصر»، «هستهای» و «رابطه با آمریکا» خط قرمز اعلام شدهاند، و حتی هیچ نشانی از «باز بودن دست رییسجمهوری در انتخاب وزرا» و «عدم مداخلۀ نهادهای نظامی در اقتصاد و فرهنگ» و مانند اینها نیست، و این یعنی باختِ مردم. و اگر پزشکیان رأی نیاورد که باختش آشکار است؛ حاکمیت خواهد گفت در انتخاباتی که همۀ جناحها نامزد داشتند، تغییرخواهان شکست خوردند.
🔹زبان حال روزنه-راهگشایان: کار درست مشارکت است؛ چرا که اگر اکثریت بیایند پای صندوق، پزشکیان رأی میآورد و نظر به سلامتش جلو بسیاری کژیها را خواهد گرفت و راه برای ورود بهترها (نخبگان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی) به قدرت باز میشود. اگر هم به هر علت اکثریت نیایند پای صندوق و کسی غیراز پزشکیان به قدرت برسد، گرچه این نتیجه بسیار نامطلوب است، اما باز کار صواب مشارکت است. زیرا به نظر میرسد جمهوری اسلامی حالاحالاها سرِ برافتادن ندارد، در این صورت آنها که با صندوق قهر نکردند، امکان فعالیت برای تغییر بلندمدت را چهارچوب همین نظام، بیش از کسانی خواهند داشت که با پذیرش گزینۀ تحریم برای همیشه از ایفای نقش مؤثر در چارچوب این نظام طرد شدهاند.
👈نتیجه: بد نیست فارغ از التهابهای میدانِ سیاست، اهالی تأمل و دقت، محکومکردنِ شتابزدۀ مخالف سیاسی را به تعلیق درآورند و از نزاعهای انتخاباتی فرصت بسازند برای تمرین تحلیل منطقیِ مواضع گوناگون سیاسی، و گفتگو در عرصۀ عمومی.
@ardeshirmansouri
Forwarded from انصاف نیوز
🔺لزوم و فایده انحای الهیات
▫️ یاسر میردامادی، پژوهشگر دینی، در یادداشتی در فیسبوک نوشت:
کمتر رشته معرفتیای وجود دارد که اصل مشروعیتاش زیر سؤال باشد. حتی فلسفه، که مشروعیت آن دشمنانی در میان خود فیلسوفان دارد و هم در میان دانشمندان و غیر دانشگاهیان، از بحران مشروعیتِ دوسه دهه پیش، که از جمله ریچارد رورتیِ فیلسوف سردمدار آن بود، کموبیش سرفراز بیرون آمد.
اما دینپژوهی به طور عامّ، و به ویژه مادر این رشته یعنی الهیات، وضع به مراتب بحرانیتری دارند. در مورد فلسفه دین (که تازه وضع بهتری از الهیات دارد) این تردید جدّی وجود دارد که برای فیلسوفان زیاده دینی است و برای متدینان زیاده فلسفی.
اما حتی اگر فلسفه دین هم از بحران مشروعیت رهایی یابد الهیات دیگر در وسط بحران است؛ زیرا حتی متدینان هم به آن بی اعتنا هستند. برای آنها که دیندارند الهیات در خوشبینانهترین حالت «زائد» به نظر میرسد و در بدبینانهترین حالت «مضرّ» به حال ایمان. برای آنها که دیندار نیستند هم الهیات در بدبینانهترین حالت، خطرناک و یا بدتر: بیمعنا است و در خوشبینانهترین حالت صرفا یک بازی ذهنی. انتقاد مشهور ریچارد داوکینز همین بود که چرا باید در عصر هوش مصنوعی در دانشگاه معتبری چون آکسفورد هنوز دانشکده «قرون وسطایی» الهیات وجود داشته باشد.
این بحرانها اما، تا جایی که من خبر دارم، گرچه منجرّ به شکلگیری شاخهای نوپدید به نام «فرا-الهیات» (meta-theology) یا «فلسفه الهیات» (philosophy of theology)، عمدتاً در ده سال گذشته، شده اما بحثهای این شاخه، دستکم تا کنون، بیشتر بر سر روششناسی و معرفتشناسی الهیات بوده است و نه بر سر اصل نیاز به الهیات.
نکته نهایی اینکه درست همانطور که در درون فلسفه فیلسوفانی ضد فلسفه مثل رورتی وجود دارند در درون الهیات هم الهیاتدانهایی ضد الهیات (دستکم ضد الهیات طبیعی) وجود دارند، مانند کارل بارث.
بر این اساس، اگر این نوشته میخواست عنوانی برای خود دستوپا کند آن عنوان میتوانست این باشد: «به سوی فلسفه الهیاتی که به لزوم و فایده انحای الهیات میپردازد».
http://www.ensafnews.com/208824/
@ensafnews
▫️ یاسر میردامادی، پژوهشگر دینی، در یادداشتی در فیسبوک نوشت:
کمتر رشته معرفتیای وجود دارد که اصل مشروعیتاش زیر سؤال باشد. حتی فلسفه، که مشروعیت آن دشمنانی در میان خود فیلسوفان دارد و هم در میان دانشمندان و غیر دانشگاهیان، از بحران مشروعیتِ دوسه دهه پیش، که از جمله ریچارد رورتیِ فیلسوف سردمدار آن بود، کموبیش سرفراز بیرون آمد.
اما دینپژوهی به طور عامّ، و به ویژه مادر این رشته یعنی الهیات، وضع به مراتب بحرانیتری دارند. در مورد فلسفه دین (که تازه وضع بهتری از الهیات دارد) این تردید جدّی وجود دارد که برای فیلسوفان زیاده دینی است و برای متدینان زیاده فلسفی.
اما حتی اگر فلسفه دین هم از بحران مشروعیت رهایی یابد الهیات دیگر در وسط بحران است؛ زیرا حتی متدینان هم به آن بی اعتنا هستند. برای آنها که دیندارند الهیات در خوشبینانهترین حالت «زائد» به نظر میرسد و در بدبینانهترین حالت «مضرّ» به حال ایمان. برای آنها که دیندار نیستند هم الهیات در بدبینانهترین حالت، خطرناک و یا بدتر: بیمعنا است و در خوشبینانهترین حالت صرفا یک بازی ذهنی. انتقاد مشهور ریچارد داوکینز همین بود که چرا باید در عصر هوش مصنوعی در دانشگاه معتبری چون آکسفورد هنوز دانشکده «قرون وسطایی» الهیات وجود داشته باشد.
این بحرانها اما، تا جایی که من خبر دارم، گرچه منجرّ به شکلگیری شاخهای نوپدید به نام «فرا-الهیات» (meta-theology) یا «فلسفه الهیات» (philosophy of theology)، عمدتاً در ده سال گذشته، شده اما بحثهای این شاخه، دستکم تا کنون، بیشتر بر سر روششناسی و معرفتشناسی الهیات بوده است و نه بر سر اصل نیاز به الهیات.
نکته نهایی اینکه درست همانطور که در درون فلسفه فیلسوفانی ضد فلسفه مثل رورتی وجود دارند در درون الهیات هم الهیاتدانهایی ضد الهیات (دستکم ضد الهیات طبیعی) وجود دارند، مانند کارل بارث.
بر این اساس، اگر این نوشته میخواست عنوانی برای خود دستوپا کند آن عنوان میتوانست این باشد: «به سوی فلسفه الهیاتی که به لزوم و فایده انحای الهیات میپردازد».
http://www.ensafnews.com/208824/
@ensafnews
Forwarded from آزاد | Azad
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📌 شگفتی این انتخابات تنها مشارکت نزدیک به ۴۰ درصد نبود، از آن مهمتر شکست این ایدهی مورد علاقهی هستهی سخت حکومت بود که «مشارکت اگر پایین بیاید به نفع نامزد حکومت است». هم تحریم پیروز شد و هم پزشکیان اول. حکومت در خلوتخانهی خود هم شکست خورد. @YMirdamadi
📌 Thaddeus J. Kozinski. Political Problem of Religious Pluralism: And Why Philosophers Can’t Solve It. Lexington Books, 2012, ix. @YMirdamadi
📌 در بحثهای فکری (در فضای مجازی، گپهای خصوصی، مناظرههای رسمی یا نیمهرسمی و نیز در کلاسهای درس) بارها با این دیدگاه مواجه شدهام که میگوید خداناباوری پدیدهها را سادهتر از خداباوری تبیین میکند پس خداناباوری اثبات میشود و خداباوری ابطال. کِوین وَلییِر، استاد فلسفهی دانشگاه ایالتی باولینگ گرین این نکته را در این نوشتهی کوتاه نقد میکند. ترجمهی آنرا میتوانید اینجا بخوانید. فایل پیدیاف آن در فرستهی بعد میآید. @YMirdamadi
آسو
خداناباوری یا خداباوری: کدامیک پدیدهها را بهتر تبیین میکند؟ | آسو
خداناباوری و خداباوری چارچوبهای رقیبی برای تبیین «کلان»پدیدههایی نظیر هستی، نظم، اخلاق، آزادی و آگاهیاند.
حباب؛ نوشته/گفتههای یاسر میردامادی
📌 در بحثهای فکری (در فضای مجازی، گپهای خصوصی، مناظرههای رسمی یا نیمهرسمی و نیز در کلاسهای درس) بارها با این دیدگاه مواجه شدهام که میگوید خداناباوری پدیدهها را سادهتر از خداباوری تبیین میکند پس خداناباوری اثبات میشود و خداباوری ابطال. کِوین وَلییِر،…
Atheism and Theism as Model Choices.pdf
198.5 KB
فایل پیدیاف «خداناباوری یا خداباوری: کدامیک پدیدهها را بهتر تبیین میکند؟»، کِوین وَلییِر، ترجمهی یاسر میردامادی @YMirdamadi
📌ترک تحریم میکنم، خطر جلیلی جدّی است
🖋 یاسر میردامادی
📍در بیست سال گذشته تنها در سه انتخابات رأی دادهام: ۱۳۸۴ (فقط دور اول به مصطفی معین، دور دوم شرکت نکردم)، ۱۳۸۸ (به میرحسین موسوی) و ۱۳۹۲ (به حسن روحانی). دور اول انتخابات اخیر هم رأی ندادم. در سه انتخابات اخیر در زمرهی تحریمیهای فعال بودم و بیانیههایی در تحریم انتخابات امضا کردم.
🔻بیش از ۶۰ درصد عدم شرکت در دور اول انتخابات ریاستجمهوری اخیر پیروزی بزرگی برای منتقدان جمهوری اسلامی بود. تحریم حالا یک گزینهی جدی روی میز سیاست ایران است و میشود حدس زد در آینده نیز چنین خواهد بود. اما اگر عدد تحریمیها قدری بیشتر شده بود حالا سعید جلیلی رییس جمهور بود. در دور دوم بخش قابل توجهی از رأیهای قالیباف پشت سر جلیلی خواهد رفت و خطر انتخاب شدن جلیلی حتی از دور اول جدیتر است. برای اینکه پیروزیِ تحریمِ گسترده تبدیل به تلخی ریاست جمهوری جلیلی نشود، منِ تحریمی پس از تأمل بسیار با اجازهی بزرگترها موقتاً ترک تحریم میکنم و برای دفع خطر جلیلی روز جمعه به پزشکیان رأی خواهم داد (ایزد اگر مدد کند).
🔻رأی من برای اصلاح ساختاری نظام نیست زیرا میدانم که نظام همانا اصلاح(-ِ ساختاری)پذیر نیست. حتی اصلاحات غیر ساختاری هم چندان میسر نیست. تلاش دولت خاتمی برای اصلاح نظام اطلاعاتی (که دست به قتلهای زنجیرهای زده بودند و خودسر هم نبودند) و تلاش دولت روحانی برای جلوگیری از چپاول مؤسسات اعتباریِ تفنگبهدستها (که دست به قتل اقتصادی زده بودند و خودسر هم نبودند) هزینهی بسیاری بر دولتهای خاتمی و روحانی بار کرد و آنها را با بحرانهای حکومتساز بسیاری مواجه ساخت.
🔻تا نظام جمهوری اسلامی پابرجا است وضع را نمیشود از این بهتر کرد اما میشود بسا بدتر کرد. بالای سیاهی بسا رنگها است. به براندازی هم در کوتاه یا میانمدت امیدی نیست. براندازی نه فعلا ممکن است نه فعلا مطلوب. ممکن نبودن آن در چهل و اندی سال گذشته آشکارا ثابت شده است. تا اطلاع ثانوی مطلوب هم نیست، زیرا جریان اصلی مخالفان خارج از کشور (اپوزیسیون)، به ویژه مجاهدین و پهلویطلبها، یا مستقل نیستند، یا دموکرات نیستند یا حقوق بشری نیستند یا هیچ کدام نیستند. رضا پهلوی که دخیل به نتانیاهو و راست افراطی آمریکا بسته و مریم رجوی هم به عربستان، اسراییل و راست افراطی در هر جای دنیا دخیل بسته است. تکچهرههای ملی، مستقل، دموکرات و حقوق بشری بی شک در میان مخالفان وجود دارند و اگر کورسوی امیدی به اپوزیسیون خارج از کشور در آیندهی دور باشد به همینها است، اما این چهرهها هنوز تبدیل به جریان نشدهاند یا در نهایت جریان حاشیهای اند.
🔻«بگذار جلیلی رییس جمهور شود تا نظام را نابود کند». این را با رأی ندادن به هاشمی در دور دوم انتخابات ۱۳۸۴ آزمودیم و حسابی پوچ از کار در آمد. نظام نابود نشد مردم نابود شدند. بلای احمدینژاد و پول سرسامآور نفتی که او به باد داد و قطعنامههایی که به بار آورد هنوز با ما است. راه دیگری باید جست.
🔻«بگذار حکومت، یکدست، دست خود اصولگراها باشد خودشان هم توافق میکنند هم اقتصاد را اصلاح». این را هم با تحریم ریاستجمهوری سه سال پیش آزمودیم و دیدیم که اینکاره نیستند. نه افاِیتیاِف را تصویب کردند نه برجام را احیا. تورم هم سرسامآور بالا رفت. ترمیم رابطه با عربستان هم لرزان و فاقد عوائد اقتصادی از کار در آمد. اینکاره نیستند. حتی عباس عبدی و زیدآبادی که طراح ایدهی «خروج از حاکمیت» بودند از این نظر بازگشتهاند.
🔻آیا انتخاب میان بد و بدتر معقول است؟ آیا استمرار تحریمی که حالا به بیش از شصت درصد رسیده، بهتر نیست؟ پاسخ این است که حتی در دموکراسیهای مستقر دنیا بسا اوقات انتخاب میان بد و بدتر است. همین حالا در انتخابات آمریکا گزینهها میان مردهای متحرک (بایدن) و فردی با اختلال شدید شخصیتی (ترامپ) است. «عاقل آن نیست که خوب را از بد تشخیص دهد. عاقل آن است که بهترین بد را بشناسد» (حدیث منسوب به حضرت امیر). ما به احتمال زیاد دیگربار در آیندهی نزدیک باید به سیاست تحریم باز گردیم تا به حکومت برای تغییر رویّه فشار آوریم اما هیچ شیوهای یکبار برای همیشه نیست. شیوهها اصالت ندارند هدفها اصالت دارند. هدف همانا بهبود وضع ایران است و اگر تحریم در مقطعی سودی به این هدف نرساند بایستی موقتاً کنار گذاشته شود. 👇🏿
🖋 یاسر میردامادی
📍در بیست سال گذشته تنها در سه انتخابات رأی دادهام: ۱۳۸۴ (فقط دور اول به مصطفی معین، دور دوم شرکت نکردم)، ۱۳۸۸ (به میرحسین موسوی) و ۱۳۹۲ (به حسن روحانی). دور اول انتخابات اخیر هم رأی ندادم. در سه انتخابات اخیر در زمرهی تحریمیهای فعال بودم و بیانیههایی در تحریم انتخابات امضا کردم.
🔻بیش از ۶۰ درصد عدم شرکت در دور اول انتخابات ریاستجمهوری اخیر پیروزی بزرگی برای منتقدان جمهوری اسلامی بود. تحریم حالا یک گزینهی جدی روی میز سیاست ایران است و میشود حدس زد در آینده نیز چنین خواهد بود. اما اگر عدد تحریمیها قدری بیشتر شده بود حالا سعید جلیلی رییس جمهور بود. در دور دوم بخش قابل توجهی از رأیهای قالیباف پشت سر جلیلی خواهد رفت و خطر انتخاب شدن جلیلی حتی از دور اول جدیتر است. برای اینکه پیروزیِ تحریمِ گسترده تبدیل به تلخی ریاست جمهوری جلیلی نشود، منِ تحریمی پس از تأمل بسیار با اجازهی بزرگترها موقتاً ترک تحریم میکنم و برای دفع خطر جلیلی روز جمعه به پزشکیان رأی خواهم داد (ایزد اگر مدد کند).
🔻رأی من برای اصلاح ساختاری نظام نیست زیرا میدانم که نظام همانا اصلاح(-ِ ساختاری)پذیر نیست. حتی اصلاحات غیر ساختاری هم چندان میسر نیست. تلاش دولت خاتمی برای اصلاح نظام اطلاعاتی (که دست به قتلهای زنجیرهای زده بودند و خودسر هم نبودند) و تلاش دولت روحانی برای جلوگیری از چپاول مؤسسات اعتباریِ تفنگبهدستها (که دست به قتل اقتصادی زده بودند و خودسر هم نبودند) هزینهی بسیاری بر دولتهای خاتمی و روحانی بار کرد و آنها را با بحرانهای حکومتساز بسیاری مواجه ساخت.
🔻تا نظام جمهوری اسلامی پابرجا است وضع را نمیشود از این بهتر کرد اما میشود بسا بدتر کرد. بالای سیاهی بسا رنگها است. به براندازی هم در کوتاه یا میانمدت امیدی نیست. براندازی نه فعلا ممکن است نه فعلا مطلوب. ممکن نبودن آن در چهل و اندی سال گذشته آشکارا ثابت شده است. تا اطلاع ثانوی مطلوب هم نیست، زیرا جریان اصلی مخالفان خارج از کشور (اپوزیسیون)، به ویژه مجاهدین و پهلویطلبها، یا مستقل نیستند، یا دموکرات نیستند یا حقوق بشری نیستند یا هیچ کدام نیستند. رضا پهلوی که دخیل به نتانیاهو و راست افراطی آمریکا بسته و مریم رجوی هم به عربستان، اسراییل و راست افراطی در هر جای دنیا دخیل بسته است. تکچهرههای ملی، مستقل، دموکرات و حقوق بشری بی شک در میان مخالفان وجود دارند و اگر کورسوی امیدی به اپوزیسیون خارج از کشور در آیندهی دور باشد به همینها است، اما این چهرهها هنوز تبدیل به جریان نشدهاند یا در نهایت جریان حاشیهای اند.
🔻«بگذار جلیلی رییس جمهور شود تا نظام را نابود کند». این را با رأی ندادن به هاشمی در دور دوم انتخابات ۱۳۸۴ آزمودیم و حسابی پوچ از کار در آمد. نظام نابود نشد مردم نابود شدند. بلای احمدینژاد و پول سرسامآور نفتی که او به باد داد و قطعنامههایی که به بار آورد هنوز با ما است. راه دیگری باید جست.
🔻«بگذار حکومت، یکدست، دست خود اصولگراها باشد خودشان هم توافق میکنند هم اقتصاد را اصلاح». این را هم با تحریم ریاستجمهوری سه سال پیش آزمودیم و دیدیم که اینکاره نیستند. نه افاِیتیاِف را تصویب کردند نه برجام را احیا. تورم هم سرسامآور بالا رفت. ترمیم رابطه با عربستان هم لرزان و فاقد عوائد اقتصادی از کار در آمد. اینکاره نیستند. حتی عباس عبدی و زیدآبادی که طراح ایدهی «خروج از حاکمیت» بودند از این نظر بازگشتهاند.
🔻آیا انتخاب میان بد و بدتر معقول است؟ آیا استمرار تحریمی که حالا به بیش از شصت درصد رسیده، بهتر نیست؟ پاسخ این است که حتی در دموکراسیهای مستقر دنیا بسا اوقات انتخاب میان بد و بدتر است. همین حالا در انتخابات آمریکا گزینهها میان مردهای متحرک (بایدن) و فردی با اختلال شدید شخصیتی (ترامپ) است. «عاقل آن نیست که خوب را از بد تشخیص دهد. عاقل آن است که بهترین بد را بشناسد» (حدیث منسوب به حضرت امیر). ما به احتمال زیاد دیگربار در آیندهی نزدیک باید به سیاست تحریم باز گردیم تا به حکومت برای تغییر رویّه فشار آوریم اما هیچ شیوهای یکبار برای همیشه نیست. شیوهها اصالت ندارند هدفها اصالت دارند. هدف همانا بهبود وضع ایران است و اگر تحریم در مقطعی سودی به این هدف نرساند بایستی موقتاً کنار گذاشته شود. 👇🏿
👆🏿بد اندر بدتر در وضع کنونی ریاست جمهوری جلیلی است و بهترین بد همانا دفع جلیلی است. خطر جلیلی جدی است، لولوخرخره نیست. جلیلی را باید از روی مثلث مقتداهای فکری او شناخت: محمدتقی مصباح یزدی، احمد علم الهدی و محمدمهدی میرباقری. سه روحانی افراطی که هر سه تقدیسگر خشونت اند (مصباح یزدی حتی به صراحت و رسماً توجیهگر احیای بردهداری در جهان مدرن بوده است). مثلث مزبور دیگریستیز، تنوعهراس، جنگطلب و پوچدانندهی رأی مردم اند. این جریان وقتی از مردم سخن میگوید منظورش تنها طرفداران خودش است. به تکثر باور ندارد. به گشت ارشاد باور دارد. به فیلترینگ دوقفله باور دارد (طوری فیلتر کنند که نشود بازش کرد)، سرکوب شیوهی آنها است، سرکوب عریان نشد سرکوب پنهان. 🔻هر کس که سخن از کارِ کارشناسی و تعامل با دنیا بزند او را «غربگدا» میخوانند و وقتی خودشان از کارِ کارشناسی سخن میگویند منظورشان جلسههای بی خاصیت، پر تعارف و شعاری با اعضای بسیج دانشجویی است، بسیجیانی که در دانشگاه کارشان پروندهسازی برای دانشجویان معترض و سرکوب آنها بوده است و در مقابل، شغل و پول جایزه میگرفتند. جلیلی توهم عقل کل بودن دارد. جلسههای متعدد با بسیجیهای ناکارشناس یا کارشناسان نامرتبط جلیلی را به توهم برنامهنویسی و خبرگی کشانده است. او به دنبال بستن درهای ایران به روی دنیا است. او جنگطلب است. محور مقاومت برای او چیزی در مایههای کرهی شمالیسازی ایران است. با او یک دنیا توهم و یک ایران تورم در انتظار ماست.
🔻پزشکیان چنین توهمهایی ندارد. او وضع را بهتر هم نکند احتمالا بدتر نخواهد کرد. متخصصان کاربلدی دور او هستند. اینکه چقدر از این متخصصان استفاده کند و به چه روشی مشاورههای تخصصی متنوع و احیاناً متضاد را مدیریت کند هنوز مبهم است، اما میشود امید بست که تیم متنوع اما منسجمی از متخصصان را روشمندانه به کار گیرد.
🔻آیا او به قدر کافی شجاع است که با هستهی سخت قدرت تعامل انتقادی کند و تسلیم آنها نشود؟ آیا به قدر کافی صادق است که اگر تعامل انتقادی و مقاومت او به ثمر نرسید با مردم در میان بگذارد؟ این آزمونی بزرگ پیش روی پزشکیان است. باید به او فرصت داد. یک بار دیگر اعتماد میکنیم. شاید این بار جام اعتماد هر بار شکستهی ما بند زده شد. آیا با شکستن تحریم و رأی به پزشکیان مشروعیت نظام افزون نمیشود؟ حاکمیت حس دوگانهای نسبت به رأی اعتراضی دارد. با دست آن را پس میزند و با پا پیش میکشد. تردیدی نیست که رأی به پزشکیان تا حدودی به سود نظام است. نظام اما مام وطن را در گروگان دارد. باید گروگان زنده بماند تا روزی آزاد شود. ما برای زنده ماندن گروگان رأی میدهیم نه مشروعیتبخشی به گروگانگیر. رأی ما را تأیید نظام میخوانند اما رأی ندادن ما نیز منجر به ریاستجمهوری جلیلی میشود و باز هم تثبیت نظام است. زیرا آنگاه رییسجمهور جلیلی (سعیدِ جمهور) تحریم را ناشی از عملکرد دولتهای اصلاحطلب و میانهرو میداند، آن را به نفع خود تعبیر میکند و کوس پیروزی مینوازد.
🔺در پایان این را هم بگویم که رأی دادن در خارج از کشور یکپا جهاد است. کار چنان بالا گرفته که حالا پلیس لندن برای مزاحمان انتخاباتی پرونده گشوده است. برای رأی دادن باید شورت آهنی پوشید (تا بلایی که پهلویطلبها سر عالیپیام در لندن درآوردند سر آدم نیاید)، زره آهنی به تن کرد، کلاهخود فلزی و گوشخفهکن گذاشت و با خانواده آفتابی نشد. اگر قرار باشد که تحریم به مردهریگ اوباش مجاهد، اراذل پهلویچی و جماعت مستأصلِ جلسهبههمزنِ کمونیست کارگری تبدیل شود در برّندگی دائمیِ چاقوی تحریم تردید باید کرد. @YMirdamadi
🔻پزشکیان چنین توهمهایی ندارد. او وضع را بهتر هم نکند احتمالا بدتر نخواهد کرد. متخصصان کاربلدی دور او هستند. اینکه چقدر از این متخصصان استفاده کند و به چه روشی مشاورههای تخصصی متنوع و احیاناً متضاد را مدیریت کند هنوز مبهم است، اما میشود امید بست که تیم متنوع اما منسجمی از متخصصان را روشمندانه به کار گیرد.
🔻آیا او به قدر کافی شجاع است که با هستهی سخت قدرت تعامل انتقادی کند و تسلیم آنها نشود؟ آیا به قدر کافی صادق است که اگر تعامل انتقادی و مقاومت او به ثمر نرسید با مردم در میان بگذارد؟ این آزمونی بزرگ پیش روی پزشکیان است. باید به او فرصت داد. یک بار دیگر اعتماد میکنیم. شاید این بار جام اعتماد هر بار شکستهی ما بند زده شد. آیا با شکستن تحریم و رأی به پزشکیان مشروعیت نظام افزون نمیشود؟ حاکمیت حس دوگانهای نسبت به رأی اعتراضی دارد. با دست آن را پس میزند و با پا پیش میکشد. تردیدی نیست که رأی به پزشکیان تا حدودی به سود نظام است. نظام اما مام وطن را در گروگان دارد. باید گروگان زنده بماند تا روزی آزاد شود. ما برای زنده ماندن گروگان رأی میدهیم نه مشروعیتبخشی به گروگانگیر. رأی ما را تأیید نظام میخوانند اما رأی ندادن ما نیز منجر به ریاستجمهوری جلیلی میشود و باز هم تثبیت نظام است. زیرا آنگاه رییسجمهور جلیلی (سعیدِ جمهور) تحریم را ناشی از عملکرد دولتهای اصلاحطلب و میانهرو میداند، آن را به نفع خود تعبیر میکند و کوس پیروزی مینوازد.
🔺در پایان این را هم بگویم که رأی دادن در خارج از کشور یکپا جهاد است. کار چنان بالا گرفته که حالا پلیس لندن برای مزاحمان انتخاباتی پرونده گشوده است. برای رأی دادن باید شورت آهنی پوشید (تا بلایی که پهلویطلبها سر عالیپیام در لندن درآوردند سر آدم نیاید)، زره آهنی به تن کرد، کلاهخود فلزی و گوشخفهکن گذاشت و با خانواده آفتابی نشد. اگر قرار باشد که تحریم به مردهریگ اوباش مجاهد، اراذل پهلویچی و جماعت مستأصلِ جلسهبههمزنِ کمونیست کارگری تبدیل شود در برّندگی دائمیِ چاقوی تحریم تردید باید کرد. @YMirdamadi
حباب؛ نوشته/گفتههای یاسر میردامادی
👆🏿بد اندر بدتر در وضع کنونی ریاست جمهوری جلیلی است و بهترین بد همانا دفع جلیلی است. خطر جلیلی جدی است، لولوخرخره نیست. جلیلی را باید از روی مثلث مقتداهای فکری او شناخت: محمدتقی مصباح یزدی، احمد علم الهدی و محمدمهدی میرباقری. سه روحانی افراطی که هر سه تقدیسگر…
ترک تحریم .pdf
77 KB
📌 پیدیاف «ترک تحریم میکنم، خطر جلیلی جدی است». @YMirdamadi
حباب؛ نوشته/گفتههای یاسر میردامادی
👆🏿بد اندر بدتر در وضع کنونی ریاست جمهوری جلیلی است و بهترین بد همانا دفع جلیلی است. خطر جلیلی جدی است، لولوخرخره نیست. جلیلی را باید از روی مثلث مقتداهای فکری او شناخت: محمدتقی مصباح یزدی، احمد علم الهدی و محمدمهدی میرباقری. سه روحانی افراطی که هر سه تقدیسگر…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
حباب؛ نوشته/گفتههای یاسر میردامادی
📌صفحهی دیگری از همین کتاب که صراحت بیشتری دارد در اینکه تمام گونههای بردهداری ملغی نشده است حتی در جهان جدید: به نقل از: محمدتقی مصباح یزدی، نگاهی گذرا به حقوق بشر از دیدگاه اسلام، قم: مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۸، ص ۱۷۵، پیوند به صفحهی مزبور از کتاب. @YMirdamadi
clideo.com
📌 آیا ترک تحریم و رأی به پزشکیان کار درستی بود؟ در گفتوگو با حامد آیینهوند روزنامهنگار و فعال سیاسی و طرفدار تحریم امروز به این موضوع پرداختیم. نسخهی صوتی آن ضمیمه است 👆🏿. نسخهی تصویری آن را میتوان اینجا روی یوتیوب یا اینجا روی اینستاگرام دید. @YMirdamadi
📌 «ایده یک دستسازی حکومت شکست خورد»
🖋 یاسر میردامادی
🔻تأیید صلاحیت مسعود پزشکیان و نیز خودداری حکومت از تقلب به سود سعید جلیلی (کاری که در ۸۸ به سود محمود احمدینژاد انجام شد) نشان داد که ایده یکدستسازی طوری شکست خورده که هسته سخت حکومت هم مایل به ادامهی پرهزینه آن نیست. ایده اولیه هسته سخت حکومت آن بود که در آستانه بحران جانشینی حکومت یکدست شود تا زمینه برای انتخاب محفلی و نرم رهبر بعدی فراهم شود. یکدستسازی اما اختلاف میان اصولگراها را افزایش داد، ناکارآمدی حکومت را بالا برد و نوک پیکان اعتراضها را مستقیما به سمت رهبر جمهوری اسلامی گرفت. ادامه این روش میتوانست بحران جانشینی را تشدید کند. احتمال انتخاب دوباره دونالد ترامپ به ضمیمه ادامه یکدستسازی میتوانست خطر رویارویی ایران و آمریکا را نیز افزایش دهد.
🔻حکومت تغییر تاکتیک داده است و بخشی از ناراضیان هم با رأی به پزشکیان از این تغییر تاکتیک به نفع خود استفاده کردند. انتخاب پزشکیان میتواند بازی برد-برد برای مردم و حکومت باشد. مردم با ترکیبی از تحریم و رأی اعتراضی پیامشان را به گوش رهبر رساندند. این انتخابات نه تنها شکستی برای ترفند یکدستسازی حکومت که شکستی سنگین برای اصولگرایان نیز بود. با همه تقدستراشی از چهره میانمایه ابراهیم رییسی اکثر شرکتکنندگان در انتخابات دوباره چهرهای اصلاحطلب را برگزیدند و به جلیلی که میراثبر رییسی بود نه گفتند. اصولگراها حتی در انتخاباتی نیمهخلوت هم پیروز نشدند. این نشان میدهد که حالا نه تنها تحریم که خردهرأیهای اعتراضی در انتخابات نیمهخلوت هم کابوس یکدستسازان است.
🔻از دیگر بازندگان این انتخابات، بخش خشونتطلب و غیر دموکرات اپوزیسیون خارجنشین بود. این سقوط بعد از خیزش مهسا شروع شد و با فحاشیهای رکیک جلوی مراکز رأیگیری در خارج از ایران به اوج رسید. تبدیل تحریم به روشی متصلب و هویتی که خروج از آن مستوجب «بیشرفی»، فحش رکیک ناموسی و برخورد فیزیکی است حالا تنها روال جاری لایهای پر سر و صدا از اپوزیسیون است که بخش دموکرات و خشونتپرهیز اپوزیسیون بایستی از آن فاصله آشکار بگیرد.
🔺آینده ایران متنوعتر از آن است که تنها به دست تحریمیها ساخته شود. با این حال، تحریم حالا گزینه جدی روی میز سیاست ایران است. تعیینکننده آینده سیاست انتخاباتی در ایران احتمالا ترکیبی از تحریمهای هدفمند و رأیهای شناور اعتراضی است. (منبع: بیبیسی فارسی) @YMirdamadi
🖋 یاسر میردامادی
🔻تأیید صلاحیت مسعود پزشکیان و نیز خودداری حکومت از تقلب به سود سعید جلیلی (کاری که در ۸۸ به سود محمود احمدینژاد انجام شد) نشان داد که ایده یکدستسازی طوری شکست خورده که هسته سخت حکومت هم مایل به ادامهی پرهزینه آن نیست. ایده اولیه هسته سخت حکومت آن بود که در آستانه بحران جانشینی حکومت یکدست شود تا زمینه برای انتخاب محفلی و نرم رهبر بعدی فراهم شود. یکدستسازی اما اختلاف میان اصولگراها را افزایش داد، ناکارآمدی حکومت را بالا برد و نوک پیکان اعتراضها را مستقیما به سمت رهبر جمهوری اسلامی گرفت. ادامه این روش میتوانست بحران جانشینی را تشدید کند. احتمال انتخاب دوباره دونالد ترامپ به ضمیمه ادامه یکدستسازی میتوانست خطر رویارویی ایران و آمریکا را نیز افزایش دهد.
🔻حکومت تغییر تاکتیک داده است و بخشی از ناراضیان هم با رأی به پزشکیان از این تغییر تاکتیک به نفع خود استفاده کردند. انتخاب پزشکیان میتواند بازی برد-برد برای مردم و حکومت باشد. مردم با ترکیبی از تحریم و رأی اعتراضی پیامشان را به گوش رهبر رساندند. این انتخابات نه تنها شکستی برای ترفند یکدستسازی حکومت که شکستی سنگین برای اصولگرایان نیز بود. با همه تقدستراشی از چهره میانمایه ابراهیم رییسی اکثر شرکتکنندگان در انتخابات دوباره چهرهای اصلاحطلب را برگزیدند و به جلیلی که میراثبر رییسی بود نه گفتند. اصولگراها حتی در انتخاباتی نیمهخلوت هم پیروز نشدند. این نشان میدهد که حالا نه تنها تحریم که خردهرأیهای اعتراضی در انتخابات نیمهخلوت هم کابوس یکدستسازان است.
🔻از دیگر بازندگان این انتخابات، بخش خشونتطلب و غیر دموکرات اپوزیسیون خارجنشین بود. این سقوط بعد از خیزش مهسا شروع شد و با فحاشیهای رکیک جلوی مراکز رأیگیری در خارج از ایران به اوج رسید. تبدیل تحریم به روشی متصلب و هویتی که خروج از آن مستوجب «بیشرفی»، فحش رکیک ناموسی و برخورد فیزیکی است حالا تنها روال جاری لایهای پر سر و صدا از اپوزیسیون است که بخش دموکرات و خشونتپرهیز اپوزیسیون بایستی از آن فاصله آشکار بگیرد.
🔺آینده ایران متنوعتر از آن است که تنها به دست تحریمیها ساخته شود. با این حال، تحریم حالا گزینه جدی روی میز سیاست ایران است. تعیینکننده آینده سیاست انتخاباتی در ایران احتمالا ترکیبی از تحریمهای هدفمند و رأیهای شناور اعتراضی است. (منبع: بیبیسی فارسی) @YMirdamadi
BBC News فارسی
آنچه گذشت؛ مسعود پزشکیان پیروز انتخابات شد - BBC News فارسی
پس از پایان مهلت رسمی رایگیری دور دوم چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در نیمه شب جمعه (به وقت تهران) و شمارش آرا، ستاد انتخابات کشور به تدریج نتایج رسمی را اعلام میکند. از آغاز اعلام نتایج مسعود پزشکیان نسبت به سعید جلیلی پیشتاز بود. با اعلام…
Forwarded from قلندریه | Qalandariyyah
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شاه است حسین، پادشاه است حسین
دین است حسین، دین پناه است حسین
سر داد و نـداد دست در دست یزید
حقّا کـه بنای لا اله است حسین
(خواجه معین الدین چشتی معروف به غریب نواز)
قوال: مرحوم نصرت فاتح علیخان
@Qalandariyyah | قلندریه
دین است حسین، دین پناه است حسین
سر داد و نـداد دست در دست یزید
حقّا کـه بنای لا اله است حسین
(خواجه معین الدین چشتی معروف به غریب نواز)
قوال: مرحوم نصرت فاتح علیخان
@Qalandariyyah | قلندریه
Forwarded from FARID RAHMANI | فرید الرحماني (𝓕𝓪𝓻𝓲𝓭 𝓡𝓪𝓱𝓶𝓪𝓷𝓲)
پرسش: آیا قبول دارید که هیچ مبنای منطقی برای کشتن کودکان جز نسلکشی و کشتار نژادها وجود نداشت؟
پاسخ: کودکان بزرگ میشدند و مطمئناً، به عنوان فرزندان والدینی که کشته شده بودند، تهدیدی به اندازه والدین خود ایجاد میکردند.
[گزیده ای از بازجویی اوتو اولندورف، فرمانده نازی در دادگاههای نورنبرگ ]
همه آنها مبارزان دشمن هستند و خونشان بر گردن خودشان است. این شامل مادران شهدا نیز میشود که آنها را با گل و بوسه به جهنم میفرستند. آنها باید به دنبال پسرانشان بروند، هیچ چیز عادلانهتر از این نیست. آنها باید بروند، همانطور که خانههای فیزیکی که در آن مارها را بزرگ کردهاند باید نابود شوند. در غیر این صورت، مارهای کوچک بیشتری در آنجا بزرگ خواهند شد
[ خانوم Ayelet Shaked، وزیر دادگستری/وزیر کشور رژیم اسرائیل ]
بین سالهای 2008 تا 2022، بیش از 1434 کودک فلسطینی کشته و بیش از 32,175 نفر زخمی شدند که بیشتر توسط نیروهای اسرائیلی با استفاده از "زور بیش از حد" انجام شده است./فرانچسکا آلبانس، گزارشگر سازمان ملل
🆔 @farid_rahmani_muslim
پاسخ: کودکان بزرگ میشدند و مطمئناً، به عنوان فرزندان والدینی که کشته شده بودند، تهدیدی به اندازه والدین خود ایجاد میکردند.
[گزیده ای از بازجویی اوتو اولندورف، فرمانده نازی در دادگاههای نورنبرگ ]
همه آنها مبارزان دشمن هستند و خونشان بر گردن خودشان است. این شامل مادران شهدا نیز میشود که آنها را با گل و بوسه به جهنم میفرستند. آنها باید به دنبال پسرانشان بروند، هیچ چیز عادلانهتر از این نیست. آنها باید بروند، همانطور که خانههای فیزیکی که در آن مارها را بزرگ کردهاند باید نابود شوند. در غیر این صورت، مارهای کوچک بیشتری در آنجا بزرگ خواهند شد
[ خانوم Ayelet Shaked، وزیر دادگستری/وزیر کشور رژیم اسرائیل ]
بین سالهای 2008 تا 2022، بیش از 1434 کودک فلسطینی کشته و بیش از 32,175 نفر زخمی شدند که بیشتر توسط نیروهای اسرائیلی با استفاده از "زور بیش از حد" انجام شده است./فرانچسکا آلبانس، گزارشگر سازمان ملل
🆔 @farid_rahmani_muslim