Forwarded from نطقیات
نواندیشی دینی، در ورای تمام پیوندهای درونی با اندیشهورزی مطرح در سنت، بههرحال بر نو بودنِ دریافتِ خود از مفاهیم، معانی، متون و در یک کلمه میراث دینی تاکید دارد.
اما یک پرسش اساسی این است که:
آیا نواندیشی دینی از روشی نو در فهم و تحلیل دین بهره برده است و آیا از این منظر میتوان مرزی دقیق و تمایزبخش میان نواندیشی و سنتیاندیشی برقرار کرد؟
و آیا نواندیشان در میان خود هم شیوههای متفاوتی در پیش گرفتهاند؟
به طور کلی پرسش این است که نواندیشان تا چه اندازه از روش نوین خود در تحلیل تعالیم و متون دینی، آگاهاند و تا چه اندازه فهم نوین خود را مبتنی و معطوف بر روش کردهاند؟
سلسله گفتارهای روش نواندیشی به چنین مسائلی میپردازد.
t.me/nutqiyyat_admin
♦️♦️♦️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from کتابفروشی مولی
@molabookshop
وحی به مثابه گواهی
سنجش معرفتشناسانه وحی از منظر گواهی
نویسنده: رضا نقوی
مترجم: -
دسته موضوعی: ادیان
ناشر: نگاه معاصر
نوبت انتشار:۱
سال انتشار:۱۴۰۳
جلد نرم
قطع رقعی
تعداد صفحه:۴۱۶
قیمت: ۳.۴۰۰.۰۰۰ ریال
.
کتابفروشی مولی: تهران، خ انقلاب، چهارراه ابوریحان، پلاک ۱۱۵۸
.
خرید غیر حضوری:
ارتباط با تلگرام: @molapublication
یا سایت کتابفروشی مولی
وحی به مثابه گواهی
سنجش معرفتشناسانه وحی از منظر گواهی
نویسنده: رضا نقوی
مترجم: -
دسته موضوعی: ادیان
ناشر: نگاه معاصر
نوبت انتشار:۱
سال انتشار:۱۴۰۳
جلد نرم
قطع رقعی
تعداد صفحه:۴۱۶
قیمت: ۳.۴۰۰.۰۰۰ ریال
.
کتابفروشی مولی: تهران، خ انقلاب، چهارراه ابوریحان، پلاک ۱۱۵۸
.
خرید غیر حضوری:
ارتباط با تلگرام: @molapublication
یا سایت کتابفروشی مولی
Forwarded from هامِش (علی سلطانی)
روز طلوع روشنگریِ متعادل ایرانی دور نیست
شهامت پرسشگری و خوداتکاییِ انسانی و آن چیزی که بعدها کانت خودفرمانروایی یا خودآیینیِ (autonomy) انسان نامید، پرچم آغاز دوران روشنگری است؛ جایی که انسان مدعی شد که ایستاده بر زانوی عقل خود و بینیاز به دستگاههای کلان الهیاتی و فرهنگی، میتواند شناخت را آغاز کند و دست به تجربه بزند و خود را خوشبخت سازد. بگذریم از اینکه امروزه در جهان پسامدرن چنین سودایی را خیال خام انسان دوران روشنگری میدانند. مثلا کسی مثل Merold Westphal در کتاب در ستایش دگرآیینی؛ جا باز کردن برای وحی In Praise of Heteronomy: Making Room for Revelation 2017 ایدهی خودآیینیِ کسانی چون هگل و کانت و اسپینوزا را رد میکند و مدعی میشود که آدمی هیچگاه نه «خودآیین» و صاحب عقلی خالص و مستقل، بلکه همیشه «دگرآیین» بوده و متأثر از فرهنگ و دین و جامعه و خانواده و ... عقلانیت ورزیده است. (۱)
اگر به برخی از فیلسوفان و اندیشمندان دوران روشنگری در مثلا فرانسه، مثل دیدرو و دُلباک، نگاه کنیم، درمییابیم که عقلانیت خودبنیاد و تجربهگرایی در نوع رادیکال خود در این دوران مدعی بینیازی و خوشبختیِ مستقل است و تمام همتش ستیز با نهادهای سنت است؛ بهویژه با کلیسا و کشیشان کاتولیک که برای بسیاری از اصحاب دایرةالمعارف فرانسهی دوران روشنگری، دشمن درجه یک بود. اما پس از عبور پوزیتیویسم اولیه و پیشروی در پرسشگری و ورود به عصر شکاکیت در حتی تجربهگرایی، اتکا به وسعت عقلانیت و قدرت تجربه هم، فروتن و واقعیتر شد. گویا علم تجربی و عقل مدرن نیز دیگر جام جهاننما نبودند که با تکیه بر آنان کوس غرور و شادیِ جاودان بزنیم. وقتی آنگونه شد، مادهگراییِ خوابیده در مغز روشنگریِ رادیکال و انکار مطلق هرگونه متافیزیک، تعدیل یافت. انسان مدرن فهمید که کارگاه تجربه و عقل هم آنقدرها که خیال میکرد، جنس درجه اول و ناب بیرون نمیدهد.
اگر سیر روشنگریِ رادیکال اولیه تا روشنگریِ تعدیلیافتهی ثانویهی پسامدرن را بپذیریم و مبنا قرار دهیم، از برخی تندرویهای رنسانس ایرانی نباید بترسیم. این مثل روشنگریِ غربی در آغاز دوران رادیکال خود است که بیش از ایجاب، درصدد نفی و طرد اقتدار نهادهای سنتی است. که بیش از فروتنیِ تجربی و عقلی، خیال میکند فتحالفتوح کرده و شاخ غول را شکسته است. به علم تجربی استناد میکند و آنچه در «شناخت» تجربه نیاید را منکر «هست» میشود. این تکرار خیالِ خودفرمانرواییِ انسان است. این اقتضای آغاز نوعی از اومانیسمِ ایرانی است، ولو فقیرتر از پیشنیازهای فلسفی و علمیِ روشنگریِ غربی. ما در اینجا نیز مثل صنعت و اقتصاد و ...، با تأخیر از خواب بیدار شدهایم و با مونتاژی عجولانه و تقلیدی سرهمبندی میخواهیم سریع انسانی نو شویم.
باز اگر این سیر را بپذیریم، میتوان آیندهای را متصور شد که جامعهی ایرانی در خلق اومانیسم و خودآیینیِ خود از تندرویهای آغازین فاصله گرفته و به نقطهی تعادل و قرار رسیده است. یعنی هیجانهای سلبی و سیاسی در بینیازیِ مطلق به معرفتها و معنویتهای برآمده از سنت و خاصه سنت دینی را ترک گفته است. آن نقطهی تعادل، نقطهی مبارکی است. نقطهای است که خروجیاش رواداری و ترک تندروی از سوی طرفین است. نقطهای است که سنت به صرف تعلق به گذشته طرد نمیشود. نقطهای است که معنویتگرایی مترادف با سلطهی نهاد دین و اقتدار روحانیان و بهرهگیری سیاسی نیست، جمود رخت بربسته و پرسشگری و نگاه انتقادی مترادف کفر نیست، در عین حال توهم بینیازی به مدد آن هم از میان رفته و با بازاندیشی در سنت، نسخهی متعارف و متعادلی از معنویت پذیرفته و رایج شده.
به بیان دیگر، روشنگریِ تندرو و هیجانیِ اولیه که پرچمش ستیز با سنت و طرد مطلق و بنیادگرای آن بود، جای خود را به نسخهای متعادل و بازاندیش میدهد که گفتوگوی انتقادی با سنت را به معنای بازگشت به عقب نمیداند. عین آنچه در غرب پسامدرنِ فروتن و متعادلتر امروز رخ میدهد. در دل این روزهای هیجانی و ستیزهپسند، به گمان من، آن روزِ خوش تعادل دور نیست. روزی که نه معنویت طعمهی فریب میشود و نه روشنگری بهانهی ستیز.
۱. آشنایی با این کتاب را مدیون معرفیِ یاسر میردامادی در سخنرانی درآمدی به وحیشناسی فلسفی هستم.
۲. کتاب In Praise of Heteronomy: Making Room for Revelation 2017 را به صورت رایگان از اینجا دانلود کنید.
#یادداشت
@Hamesh1
شهامت پرسشگری و خوداتکاییِ انسانی و آن چیزی که بعدها کانت خودفرمانروایی یا خودآیینیِ (autonomy) انسان نامید، پرچم آغاز دوران روشنگری است؛ جایی که انسان مدعی شد که ایستاده بر زانوی عقل خود و بینیاز به دستگاههای کلان الهیاتی و فرهنگی، میتواند شناخت را آغاز کند و دست به تجربه بزند و خود را خوشبخت سازد. بگذریم از اینکه امروزه در جهان پسامدرن چنین سودایی را خیال خام انسان دوران روشنگری میدانند. مثلا کسی مثل Merold Westphal در کتاب در ستایش دگرآیینی؛ جا باز کردن برای وحی In Praise of Heteronomy: Making Room for Revelation 2017 ایدهی خودآیینیِ کسانی چون هگل و کانت و اسپینوزا را رد میکند و مدعی میشود که آدمی هیچگاه نه «خودآیین» و صاحب عقلی خالص و مستقل، بلکه همیشه «دگرآیین» بوده و متأثر از فرهنگ و دین و جامعه و خانواده و ... عقلانیت ورزیده است. (۱)
اگر به برخی از فیلسوفان و اندیشمندان دوران روشنگری در مثلا فرانسه، مثل دیدرو و دُلباک، نگاه کنیم، درمییابیم که عقلانیت خودبنیاد و تجربهگرایی در نوع رادیکال خود در این دوران مدعی بینیازی و خوشبختیِ مستقل است و تمام همتش ستیز با نهادهای سنت است؛ بهویژه با کلیسا و کشیشان کاتولیک که برای بسیاری از اصحاب دایرةالمعارف فرانسهی دوران روشنگری، دشمن درجه یک بود. اما پس از عبور پوزیتیویسم اولیه و پیشروی در پرسشگری و ورود به عصر شکاکیت در حتی تجربهگرایی، اتکا به وسعت عقلانیت و قدرت تجربه هم، فروتن و واقعیتر شد. گویا علم تجربی و عقل مدرن نیز دیگر جام جهاننما نبودند که با تکیه بر آنان کوس غرور و شادیِ جاودان بزنیم. وقتی آنگونه شد، مادهگراییِ خوابیده در مغز روشنگریِ رادیکال و انکار مطلق هرگونه متافیزیک، تعدیل یافت. انسان مدرن فهمید که کارگاه تجربه و عقل هم آنقدرها که خیال میکرد، جنس درجه اول و ناب بیرون نمیدهد.
اگر سیر روشنگریِ رادیکال اولیه تا روشنگریِ تعدیلیافتهی ثانویهی پسامدرن را بپذیریم و مبنا قرار دهیم، از برخی تندرویهای رنسانس ایرانی نباید بترسیم. این مثل روشنگریِ غربی در آغاز دوران رادیکال خود است که بیش از ایجاب، درصدد نفی و طرد اقتدار نهادهای سنتی است. که بیش از فروتنیِ تجربی و عقلی، خیال میکند فتحالفتوح کرده و شاخ غول را شکسته است. به علم تجربی استناد میکند و آنچه در «شناخت» تجربه نیاید را منکر «هست» میشود. این تکرار خیالِ خودفرمانرواییِ انسان است. این اقتضای آغاز نوعی از اومانیسمِ ایرانی است، ولو فقیرتر از پیشنیازهای فلسفی و علمیِ روشنگریِ غربی. ما در اینجا نیز مثل صنعت و اقتصاد و ...، با تأخیر از خواب بیدار شدهایم و با مونتاژی عجولانه و تقلیدی سرهمبندی میخواهیم سریع انسانی نو شویم.
باز اگر این سیر را بپذیریم، میتوان آیندهای را متصور شد که جامعهی ایرانی در خلق اومانیسم و خودآیینیِ خود از تندرویهای آغازین فاصله گرفته و به نقطهی تعادل و قرار رسیده است. یعنی هیجانهای سلبی و سیاسی در بینیازیِ مطلق به معرفتها و معنویتهای برآمده از سنت و خاصه سنت دینی را ترک گفته است. آن نقطهی تعادل، نقطهی مبارکی است. نقطهای است که خروجیاش رواداری و ترک تندروی از سوی طرفین است. نقطهای است که سنت به صرف تعلق به گذشته طرد نمیشود. نقطهای است که معنویتگرایی مترادف با سلطهی نهاد دین و اقتدار روحانیان و بهرهگیری سیاسی نیست، جمود رخت بربسته و پرسشگری و نگاه انتقادی مترادف کفر نیست، در عین حال توهم بینیازی به مدد آن هم از میان رفته و با بازاندیشی در سنت، نسخهی متعارف و متعادلی از معنویت پذیرفته و رایج شده.
به بیان دیگر، روشنگریِ تندرو و هیجانیِ اولیه که پرچمش ستیز با سنت و طرد مطلق و بنیادگرای آن بود، جای خود را به نسخهای متعادل و بازاندیش میدهد که گفتوگوی انتقادی با سنت را به معنای بازگشت به عقب نمیداند. عین آنچه در غرب پسامدرنِ فروتن و متعادلتر امروز رخ میدهد. در دل این روزهای هیجانی و ستیزهپسند، به گمان من، آن روزِ خوش تعادل دور نیست. روزی که نه معنویت طعمهی فریب میشود و نه روشنگری بهانهی ستیز.
۱. آشنایی با این کتاب را مدیون معرفیِ یاسر میردامادی در سخنرانی درآمدی به وحیشناسی فلسفی هستم.
۲. کتاب In Praise of Heteronomy: Making Room for Revelation 2017 را به صورت رایگان از اینجا دانلود کنید.
#یادداشت
@Hamesh1
📌 عکس دردناک از کشتارجمعی غزّه کم نبوده است، عکس پشت عکس از «سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت». این یکی اما دردناکترین عکسی است که تا کنون از کشتارجمعی غزّه دیدهام. سربازی اسرائیلی در سال ۲۰۲۴ میلادی عکسی از خود در حال سوزاندن کتابخانهی دانشگاه الاقصی در باریکهی غزّه منتشر کرده است. نشسته است آرام و با افتخار تا آتش حسابی گُرّ بگیرد و به جان کتابها نشیند، همهنگام کتابی را ورق میزند ـــ کاری یادآور سوزاندن کتابخانهی بغداد به دست مغولان و کتابسوزی نازیها. نقل است (نقلی اسطورهای احتمالا) که وقتی مغولها در سال ۱۲۵۸ میلادی به کتابخانهی بغداد حمله کردند و کتابها را سوزاندند، مرکّبِ کتابهای سوخته جاری شد. یا دهر افّ لک من خلیل .... @YMirdamadi #نقدحال
Forwarded from قدحهای نهانی
روز نکبت یا «یوم النکبة» نامی است که فلسطینیان برای اشاره به سالگرد بیرون راندن صدها هزار فلسطینی و استقلال اسرائیل در ۱۵ مه ۱۹۴۸ (۲۴ اردیبهشت ۱۳۲۷) استفاده کرده و در آن روز عزا میگیرند. برای فلسطینیان این تاریخ یادآور روزهای تلخ اشغال سرزمینشان و مصادره اراضی و اولین موج آوارگی و اخراج بیش از ۸۰۰هزار فلسطینی از خانه و کاشانهشان است.
اعلام موجودیت کشوری به نام اسرائیل از سوی سیاستمردان صهیونیست درست ساعاتی پس از آن صورت گرفت که آخرین کشتی بریتانیایی سواحل غربی "فلسطین" را ترک کرد و سرنوشت این سرزمین را به ساکنانش سپرد. خروج بریتانیاییها در حقیقت پایان حکمرانی سی سالهای بود که جامعه ملل در پایان جنگ جهانی اول و سقوط امپراتوری عثمانی به طرفهای پیروز بخشیده بود.
مهمتر از این خروج اما، میراثی بود که دولت بریتانیا برای ساکنین سرزمین تحت امرش برجای گذاشت. بیانیه بالفور (۱۹۲۳) که در آن از نظر مثبت دولت بریتانیا برای ایجاد کشوری یهودی در سرزمین «فلسطین» - با شرط آسیب ندیدن دیگر مردمان ساکن در آنجا - سخن رفته بود، ادعایی بود که از پس سالها ناممکنی آن روشن شده است.
بریتانیا تحت فشار فعالان صهیونیست، و مواجهه با اعتراض جمعیت عرب «فلسطین» از سوی دیگر، سیاستی را در پیش گرفتند که معطوف به جلب رضایت تؤامان دو قطب با منافع کاملا متضاد بود. پیامد مستقیم این سیاست، برافروخته شدن شعلههای خشونت میان مهاجران یهودی و ساکنان عرب بود.
در پی تقاضای بریتانیا از سازمان ملل متحد، این نهاد نوپا که با پایان جنگ جهانی دوم به عنوان مرجع حل مناقشات در روابط بین ملل پذیرفته شده بود، در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ برای نخستین بار «طرح تقسیم فلسطین» را پیشنهاد کرد. در این طرح، سرزمین لوزی شکل محصور بین رود اردن (در شرق)، ارتفاعات جولان (در شمال)، صحرای سینا (در جنوب) و دریای مدیترانه (در غرب) به دو بخش تحت کنترل فلسطینیان و یهودیان تقسیم میشد. اداره شهر اصلی و مورد منازعه بیتالمقدس نیز به نیروهای بین المللی واگذار میشد.
از زمان اعلام «طرح تقسیم» سازمان ملل در نوامبر ۱۹۴۷ تا امضای آتش بس میان اعراب و اسرائیل در تابستان ۱۹۴۹ حدود هفتصدهزار فلسطینی مجبور به ترک خانههای خود در این سرزمین ترک شدند.
مستندات موجود نشانگر آن است که از هر ده مورد مهاجرت فلسطینیان، از زمان "طرح تقسیم" تا زمان آغاز جنگ، دست کم هشت مورد مستقیماً با اقدامات طرف اسرائیلی مرتبط بوده است. حمله نیروهای یهودی به دهکدهها و شهرهای عمدتا عرب نشین، عملیات "تروریستی" بازوهای نظامی صهیونیستهای افراطی (گروههای ایرگون و لهی) علیه غیرنظامیان، جنگ روانی و ایجاد جو عمومی رعب و وحشت از جمله عوامل برجستهای است که در گزارشهای ارتش اسرائیل در جمعبندی مهاجرت فلسطینیان به آنها اشاره شده است.
نکته درخور توجه آن است که بیش از نیمی از کل هفتصد هزار آواره فلسطینی محل سکونت خود را پیش از اعلام موجودیت کشور اسرائیل - و متعاقب آن حمله ارتشهای عرب به اسرائیل و درگرفتن جنگ - ترک کرده بودند.
در ۹ آوریل ۱۹۴۸ (حدود ۳۵ روز پیش از اعلام استقلال اسرائیل، حمله اعراب و آغاز جنگ) مردان مسلح عضو ایرگون و لهی وارد روستای دیر یاسین در نزدیکی بیتالمقدس شدند و تقریبا تمامی جمعیت غیرنظامی این روستا را - اعم از کودکان و زنان - قتل عام کردند. کشتار دیر یاسین، که برخی آن را نقطه عطفی در تحولات آن دوران میدانند، مهاجرت فلسطینیان را به طرز آشکاری افزایش داد. پژوهشهای جدید نشان میدهد این کشتار بخشی از یک برنامه از پیش تعیین شده برای ایجاد رعب و وحشت و ناچار کردن فلسطینیان به مهاجرت اجباری از سرزمینهای خود بوده است.
بخشی از صدها هزار آواره فلسطینی در پی شکست نیروهای عرب از نیروهای اسرائیلی در بهار ۱۹۴۸ ناچار به ترک خانه خود شدند. جنگ زمانی در گرفت که نیروهای متحد اعراب (از جمله مصر، سوریه، اردن و عراق) به دنبال خروج بریتانیا از فلسطین و اعلام موجودیت کشور اسرائیل به این کشور حمله کردند. در ادامه این جنگ، اسرائیل بخشهای دیگری از سرزمین فلسطینی را تصرف کرده و عملا به خاک خود افزود.
اعلام موجودیت کشوری به نام اسرائیل از سوی سیاستمردان صهیونیست درست ساعاتی پس از آن صورت گرفت که آخرین کشتی بریتانیایی سواحل غربی "فلسطین" را ترک کرد و سرنوشت این سرزمین را به ساکنانش سپرد. خروج بریتانیاییها در حقیقت پایان حکمرانی سی سالهای بود که جامعه ملل در پایان جنگ جهانی اول و سقوط امپراتوری عثمانی به طرفهای پیروز بخشیده بود.
مهمتر از این خروج اما، میراثی بود که دولت بریتانیا برای ساکنین سرزمین تحت امرش برجای گذاشت. بیانیه بالفور (۱۹۲۳) که در آن از نظر مثبت دولت بریتانیا برای ایجاد کشوری یهودی در سرزمین «فلسطین» - با شرط آسیب ندیدن دیگر مردمان ساکن در آنجا - سخن رفته بود، ادعایی بود که از پس سالها ناممکنی آن روشن شده است.
بریتانیا تحت فشار فعالان صهیونیست، و مواجهه با اعتراض جمعیت عرب «فلسطین» از سوی دیگر، سیاستی را در پیش گرفتند که معطوف به جلب رضایت تؤامان دو قطب با منافع کاملا متضاد بود. پیامد مستقیم این سیاست، برافروخته شدن شعلههای خشونت میان مهاجران یهودی و ساکنان عرب بود.
در پی تقاضای بریتانیا از سازمان ملل متحد، این نهاد نوپا که با پایان جنگ جهانی دوم به عنوان مرجع حل مناقشات در روابط بین ملل پذیرفته شده بود، در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ برای نخستین بار «طرح تقسیم فلسطین» را پیشنهاد کرد. در این طرح، سرزمین لوزی شکل محصور بین رود اردن (در شرق)، ارتفاعات جولان (در شمال)، صحرای سینا (در جنوب) و دریای مدیترانه (در غرب) به دو بخش تحت کنترل فلسطینیان و یهودیان تقسیم میشد. اداره شهر اصلی و مورد منازعه بیتالمقدس نیز به نیروهای بین المللی واگذار میشد.
از زمان اعلام «طرح تقسیم» سازمان ملل در نوامبر ۱۹۴۷ تا امضای آتش بس میان اعراب و اسرائیل در تابستان ۱۹۴۹ حدود هفتصدهزار فلسطینی مجبور به ترک خانههای خود در این سرزمین ترک شدند.
مستندات موجود نشانگر آن است که از هر ده مورد مهاجرت فلسطینیان، از زمان "طرح تقسیم" تا زمان آغاز جنگ، دست کم هشت مورد مستقیماً با اقدامات طرف اسرائیلی مرتبط بوده است. حمله نیروهای یهودی به دهکدهها و شهرهای عمدتا عرب نشین، عملیات "تروریستی" بازوهای نظامی صهیونیستهای افراطی (گروههای ایرگون و لهی) علیه غیرنظامیان، جنگ روانی و ایجاد جو عمومی رعب و وحشت از جمله عوامل برجستهای است که در گزارشهای ارتش اسرائیل در جمعبندی مهاجرت فلسطینیان به آنها اشاره شده است.
نکته درخور توجه آن است که بیش از نیمی از کل هفتصد هزار آواره فلسطینی محل سکونت خود را پیش از اعلام موجودیت کشور اسرائیل - و متعاقب آن حمله ارتشهای عرب به اسرائیل و درگرفتن جنگ - ترک کرده بودند.
در ۹ آوریل ۱۹۴۸ (حدود ۳۵ روز پیش از اعلام استقلال اسرائیل، حمله اعراب و آغاز جنگ) مردان مسلح عضو ایرگون و لهی وارد روستای دیر یاسین در نزدیکی بیتالمقدس شدند و تقریبا تمامی جمعیت غیرنظامی این روستا را - اعم از کودکان و زنان - قتل عام کردند. کشتار دیر یاسین، که برخی آن را نقطه عطفی در تحولات آن دوران میدانند، مهاجرت فلسطینیان را به طرز آشکاری افزایش داد. پژوهشهای جدید نشان میدهد این کشتار بخشی از یک برنامه از پیش تعیین شده برای ایجاد رعب و وحشت و ناچار کردن فلسطینیان به مهاجرت اجباری از سرزمینهای خود بوده است.
بخشی از صدها هزار آواره فلسطینی در پی شکست نیروهای عرب از نیروهای اسرائیلی در بهار ۱۹۴۸ ناچار به ترک خانه خود شدند. جنگ زمانی در گرفت که نیروهای متحد اعراب (از جمله مصر، سوریه، اردن و عراق) به دنبال خروج بریتانیا از فلسطین و اعلام موجودیت کشور اسرائیل به این کشور حمله کردند. در ادامه این جنگ، اسرائیل بخشهای دیگری از سرزمین فلسطینی را تصرف کرده و عملا به خاک خود افزود.
Forwarded from قدحهای نهانی
آنچه_در_۳۰_سال_گزارش_از_اشغالگری.pdf
1 MB
یادداشت «گیدئون لوی» روزنامهنگار سرشناس اسراییلی، در روزنامه “هاآرتص” درباره واقعیت اشغالگری اسراییل طی سالهای پس از ۱۹۶۷ تاکنون
Forwarded from قدحهای نهانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستند "Birth of Israel - Birth of a Nation" از شبکه بیبیسی در مورد تحولات سال ۱۹۴۷ و جنگ اول اعراب و اسرائیل
📌ما هرچه در تاریخ و ادبیات خوانده بودیم در این حکومت به چشم دیدیم، از همه مهمتر تقدستراشی را که آتش در خرمن ایمان میزند: برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرقفام را / بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا-نام را. هر ساعت از نو قبلهای با بتپرستی میرود / توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را. (شرح عکس:
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بیانداز و برو
ترکیب مواد روی بوم، منبع عکس، اینجا) @YMirdamadi #نقدحال
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بیانداز و برو
ترکیب مواد روی بوم، منبع عکس، اینجا) @YMirdamadi #نقدحال
📌 غزه چنان شده که همدلانِ ـــ مطلع و باوجدانِ ـــ لیبرال دموکراسی همانا با عرق شرم، لکنت زبان و سکتهی کلام از لیبرال دموکراسی سخن میگویند. وضع سوگناک مدافعان لیبرال دموکراسی اما برای بنیادگرایان مذهبی و سلطنتطلبها، که هر دو ضد لیبرال اند، جیغ و دست و هورا دارد. (شرح عکس: فلسطینیهای جنگزده در رفح، جنوب نوار غزه، در صف دریافت غذا. عکس از محمد سالم، رویترز) @YMirdamadi #نقدحال
Forwarded from تـُراث📚کانال عدنان فلّاحی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from سایت خبری-تحلیلی کلمه
◾️همراه با آزادگان جهان
در کنار مردم فلسطین
✍️ زهرا رهنورد
زندان اختر
بهنام خدا
صهیونیسم و نتانیاهو در ادامه نسلکشی ملت فلسطین و در جلوی چشم جهانیان، آوارگان پناهنده در رفح را، از زنان و کودکان تا سایر غیرنظامیان، به آتش و خون کشید. مصیبت آنقدر سنگین است که جنایتکاری چون نتانیاهو که دستش تا مرفق به خون آغشته است به تراژیک بودن این جنایت اقرار میکند.
من با دریغ و افسوس همراه با آزادگان جهان و اعتراض سراسری دانشگاهیان در کنار مردم فلسطین ایستادهام و خواهان پایان دادن به این نسلکشی و تشکیل دولتی مستقل برای فلسطینام تا این مردم مستعد و خلاق، با امنیت و آرامش و شادی به رشد و توسعه و شکوفایی دست یابند.
حصر- زهرا رهنورد
استاد پیشین دانشگاه تهران
۸ خرداد ۱۴۰۳
@kaleme
در کنار مردم فلسطین
✍️ زهرا رهنورد
زندان اختر
بهنام خدا
صهیونیسم و نتانیاهو در ادامه نسلکشی ملت فلسطین و در جلوی چشم جهانیان، آوارگان پناهنده در رفح را، از زنان و کودکان تا سایر غیرنظامیان، به آتش و خون کشید. مصیبت آنقدر سنگین است که جنایتکاری چون نتانیاهو که دستش تا مرفق به خون آغشته است به تراژیک بودن این جنایت اقرار میکند.
من با دریغ و افسوس همراه با آزادگان جهان و اعتراض سراسری دانشگاهیان در کنار مردم فلسطین ایستادهام و خواهان پایان دادن به این نسلکشی و تشکیل دولتی مستقل برای فلسطینام تا این مردم مستعد و خلاق، با امنیت و آرامش و شادی به رشد و توسعه و شکوفایی دست یابند.
حصر- زهرا رهنورد
استاد پیشین دانشگاه تهران
۸ خرداد ۱۴۰۳
@kaleme
📌 گرچه به خلاف احمدینژاد شاید رییسی شخصاً نفرتبرانگیز نبود، مهمترین ویژگی هر دو برکشیدگی در نظام بسته بود، و نه اینکه با تلاش در نظامی رقابتی به جایی رسیده باشند. برکشیدهها در نظام بسته مقدّس نمیشوند. تقدّستراشی از برکشیدهها ستم به «امر قدسی» و شکل ارتجاعی عرفیگرایی است. @YMirdamadi #نقدحال
Audio
🎙 فایل صوتی
در جستوجوی هویت گمشدهی خراسان
نشست سی ام
موضوع: نگاهی به تاثیر اجتماعی و فرهنگی سه جریان مذهبی مشهد
سخنران: سید صدرا میردامادی
🆔 @maktabebaft
در جستوجوی هویت گمشدهی خراسان
نشست سی ام
موضوع: نگاهی به تاثیر اجتماعی و فرهنگی سه جریان مذهبی مشهد
سخنران: سید صدرا میردامادی
🆔 @maktabebaft
Forwarded from جرعه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️یاسر میردامادی در خصوص دعا و معجزه سخن میگوید🔺
مشاهده در یوتیوب
@joreah_journal
www.instagram.com/joreah_journal
مشاهده در یوتیوب
@joreah_journal
www.instagram.com/joreah_journal