وزن دنیا
1.68K subscribers
891 photos
254 videos
3 files
329 links
ماهنامه‌ی وزن دنیا
رسانه‌ی شعر ایران
www.vaznedonya.ir
Download Telegram
نسخه الکترونیک شماره شانزدهم ماهنامه وزن دنیا در اپلیکیشن فیدیبو منتشر شد

شماره‌ شانزدهم‌ ماهنامه‌ی‌ «وزن دنیا» با تیتر «ملاح رؤیاها» مروری بر جهان شعری جواد مجابی و همچنین پرونده‌ای در مورد شعر و زندگی کبری سعیدی (شهرزاد) منتشر شد.

در این شماره‌‌ی وزن دنیا می‌توانیم از شاعران استان‌های خوزستان، تهران، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد، گیلان، لرستان و یزد شعر بخوانیم. 

علاوه بر شعر این استان‌ها، دو بخش «آن‌سوی مرزها» و «کارنامه»، بخش اول بازتاب‌دهنده‌ی شعرِ شاعران ایرانی خارج از کشور و بخش دوم، منعکس‌کننده شعر شاعران کارگاه آرش نصرت اللهی است.
نسخه الکترونیک این شماره از امروز در اپلیکیشن فیدیبو در دسترس شماست

#وزن_دنیا
@vaznedonya
معرفی شاعران استان لرستان در شماره شانزدهم:

#داریوش_ملک_پور
#راهبه_خشنود
#سیلویا_اسفندیاری
#فرخنده_بهرامی
#لیلا_بیرانوند
#محمد_بهاروند
#محسن_ایمانی_جودکی

در هر شماره از وزن دنیا می‌توانید اشعاری از شاعران شش استان کشور را بخوانید.

شماره‌ شانزدهم‌ ماهنامه‌ی‌ «وزن دنیا» با تیتر «ملاح رؤیاها» مروری بر جهان شعری جواد مجابی و همچنین پرونده‌ای در مورد شعر و زندگی کبری سعیدی (شهرزاد) منتشر شد.

🔺راه‌های تهیه‌ی شماره‌ی شانزدهم:
۱- سفارش مستقیم از سایت مجله یا تماس با دفتر
۲- خرید آنلاین از کتابفروشی‌های منتخب
۳- دکه‌های روزنامه‌فروشی
۴- فروشگاه‌‌های آنلاین دکه و چکامه
۵-نسخه‌ی الکترونیکی در فیدیبو و طاقچه

#وزن_دنیا
@vaznedonya
معرفی شاعران استان گیلان در شماره شانزدهم:

#م_مؤید
#شهرام_پوررستم
#اکبر_اکسیر
#رضا_صفرییک
#داوود_ملک_زاده
#میرعماد_موسوی
#مهرداد_پیله_ور
#معصومه_یوسفی

در هر شماره از وزن دنیا می‌توانید اشعاری از شاعران شش استان کشور را بخوانید.

شماره‌ شانزدهم‌ ماهنامه‌ی‌ «وزن دنیا» با تیتر «ملاح رؤیاها» مروری بر جهان شعری جواد مجابی و همچنین پرونده‌ای در مورد شعر و زندگی کبری سعیدی (شهرزاد) منتشر شد.

🔺راه‌های تهیه‌ی شماره‌ی شانزدهم:
۱- سفارش مستقیم از سایت مجله یا تماس با دفتر
۲- خرید آنلاین از کتابفروشی‌های منتخب
۳- دکه‌های روزنامه‌فروشی
۴- فروشگاه‌‌های آنلاین دکه و چکامه
۵-نسخه‌ی الکترونیکی در فیدیبو و طاقچه

#وزن_دنیا
@vaznedonya
«ملاح رویاها»

مروری بر جهان شعری جواد مجابی

ادبیات جهان و به تبع آن ایران، رفته رفته دارد چهره‌های جامع‌الاطرافش را از دست می‌دهد، دیگر ما شاهد ظهور چهره‌هایی چندجانبه که دستی همزمان در شعر و داستان و نقاشی و... داشته باشند و در هر رشته نیز صاحبنظر باشند، نیستیم. اما هنوز در اکنون ادبیاتِ ایران، چند نفری از این دست چهره‌ها باقیمانده‌اند و پر توان می‌نویسند و می‌گویند و حضور دارند.
بی شک دکتر جواد مجابی، از شاخص‌ترینِ این چهره‌هاست که کارش را از دهه‌ی مهم چهل آغاز کرد و از همان پیش از انقلاب، در شعر و قصه و روزنامه‌نگاری بدل به چهره‌ای تأثیرگذار شد و تا امروز کارش ادامه پیدا کرده است.
کارنامه‌ی جواد مجابی وجوه گوناگونی دارد و او در هر وجه این کارنامه نیز بسیار فعال بوده، در مقاله پیش رو، ما به کارنامه‌ی پر بار شعری او پرداخته‌ایم، کارنامه‌ای که طی پنجاه سال نوشتن، دوره‌های مختلف و ایده‌های گوناگونی را شامل شده و ما کوشیدیم تا مهمترین ویژگی‌های این کارنامه را بررسی کنیم.
.
ادامه این مطلب را در شماره شانزدهم وزن دنیا بخوانید.

#وزن_دنیا
@vaznedonya
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرهاد مهراد خواننده موسیقی پاپ ۲۹ دی‌ماه ۱۳۲۲ در تهران متولد شد.
استعداد او در زمینه‌ی ادبیات از همان سال‌های مدرسه آشکار شده و ادبیات تبدیل به دل‌مشغولی او شد.
فرهاد همیشه معتقد بود باید شعری را بخواند که خود به آن اعتقاد دارد و در واقع آن شعر باید به شکلی زبان حال او باشد.
دقت زیاد فرهاد در ادای صحیح کلمات و آشنایی او با ادبیات ملل چنان در کار او موثر بود که وقتی ترانه‌ای به زبان ایتالیایی، فرانسوی و یا انگلیسی اجرا می‌کرد کمتر کسی باور می‌کرد که زبان مادری این هنرمند فارسی باشد.
آثار هنری و قطعات موسیقی بسیاری در لیست کاری فرهاد پیدا می شود. از آثار پر رنگ و لعاب فرهاد می‌توان به «مرد تنها»، «جمعه»، «گنجشکک اشی مشی»، «کودکانه»، «وحدت»، «نجواها»، «کوچ بنفشه‌ها»، «برف»، «مرغ سحر»، «گل یخ»، «شب تیره» اشاره نمود.

#فرهاد_مهراد در سن ۵۹ سالگی در روز نهم شهریور ۱۳۸۱ در شهر پاریس بر اثر بیماری درگذشت.

#وزن_دنیا
@vaznedonya
معرفی شاعران استان کهگیلویه و بویراحمد در شماره شانزدهم:

#حسن_بهرامی
#باقر_یگانه
#رحمت_اله_رسولی_مقدم
#زهرا_زمان
#فرزاد_فتحی
#علی_مرادی

در هر شماره از وزن دنیا می‌توانید اشعاری از شاعران شش استان کشور را بخوانید.

شماره‌ شانزدهم‌ ماهنامه‌ی‌ «وزن دنیا» با تیتر «ملاح رؤیاها» مروری بر جهان شعری جواد مجابی و همچنین پرونده‌ای در مورد شعر و زندگی کبری سعیدی (شهرزاد) منتشر شد.

🔺راه‌های تهیه‌ی شماره‌ی شانزدهم:
۱- سفارش مستقیم از سایت مجله یا تماس با دفتر
۲- خرید آنلاین از کتابفروشی‌های منتخب
۳- دکه‌های روزنامه‌فروشی
۴- فروشگاه‌‌های آنلاین دکه و چکامه
۵-نسخه‌ی الکترونیکی به زودی در فیدیبو و طاقچه

#وزن_دنیا
@vaznedonya
معرفی شاعران آن سوی مرز‌ها در شماره شانزدهم:

#امیر_احمدی_آریان
#سعید_طلاجوی
#علیرضا_زرین
#علی_عبداللهی
#کامران_بزرگ_نیا
#حمید_جعفری
#محسن_جعفری

در هر شماره از وزن دنیا می‌توانید اشعاری از شاعران شش استان کشور را بخوانید.

شماره‌ شانزدهم‌ ماهنامه‌ی‌ «وزن دنیا» با تیتر «ملاح رؤیاها» مروری بر جهان شعری جواد مجابی و همچنین پرونده‌ای در مورد شعر و زندگی کبری سعیدی (شهرزاد) منتشر شد.


🔺راه‌های تهیه‌ی شماره‌ی شانزدهم:
۱- سفارش مستقیم از سایت مجله یا تماس با دفتر
۲- خرید آنلاین از کتابفروشی‌های منتخب
۳- دکه‌های روزنامه‌فروشی
۴- فروشگاه‌‌های آنلاین دکه و چکامه
۵-نسخه‌ی الکترونیکی به زودی در فیدیبو و طاقچه

#وزن_دنیا
@vaznedonya
Forwarded from اتچ بات
گمشده در هزار و یک شب

پرونده‌ای درباره‌ی شعر و زندگی کبری سعیدی (شهرزاد)

شصت سال است که از انتشار اولین مجموعه‌ی شعر او باعنوان «با تشنگی پیر می‌شویم» می‌گذرد. به روایت بسیاری از منتقدان شعر، چه منتقدان هم عصر او و چه منتقدان جوانی چون پگاه احمدی، کبری امین سعیدی معروف به شهرزاد، از برجسته‌تری شاعران زن دهه‌ی ۵۰ است و شعرش ساده، روان، بی‌پروا با درونمایه‌های شریف اجتماعی است. با اینهمه نه شعرش آنچنان که باید دیده شد و نه خود شاعر توانست روی صحنه باقی بماند و هنرنمایی کند. گویی شعر و شاعر هر دو در یک همدستی نانوشته بین تلاطمات روحی، روزگار بدعنق، فقر و تغییرات شگرف عرصه‌ی هنر در تاریخ معاصر این سرزمین، با تشنگی پیر شدند و از آنها جز سخن‌هایی جسته‌گریخته میان اهالی دردآشنای شعر و هنر چیزی باقی نماند و کسی حواسش نبود که شهرزاد، سرزمینی جز شعر و قصه و سینما ندارد.

و این چنین بود که آنکه میتوانست یکی از نام‌های درخشان شعر معاصر ایران باشد حالا سایه‌ایست کم‌رمق و کمتر کسی است از نسل جوان شعر امروز ما که شهرزاد را به نام بشناسد و شعری از او خوانده باشد. اصل این بی‌مرادی اگرچه به مرام گریزپایی خود شهرزاد و سرنوشت پرآب چشمش و زندگی هنری نامنظم و حال ناکوکش مربوط است، اما در این بین نقش محافل ادبی و رسانه‌ها را هم در بی‌اعتنایی به کسی که با شاعران بنام روزگار خودش رفت‌وآمدی داشته و در محافل ادبی جایگاهی، نباید نادیده گرفت. پرونده‌ی پیش رو بیرون کشیدن این شاعر از سایه و بازگرداندن دوباره‌ی او، به صحنه و ادای دینی است به شهرزاد شعر ایران؛ به «سفر»هایی که او ما را با خود در شعرش می‌برد، به «زنانه‌ها»ی آرامی که در گوشمان زمزمه می‌کند و به «حرف»هایی که از جهان ذهنی او بیرون می‌تراود.

ادامه این مطلب را در شماره شانزدهم وزن دنیا بخوانید.

راه‌های تهیه‌ی شماره‌ی شانزدهم:
۱- سفارش مستقیم از سایت مجله یا تماس با دفتر
۲- خرید آنلاین از کتابفروشی‌های منتخب
۳- دکه‌های روزنامه‌فروشی
۴- فروشگاه‌‌های آنلاین دکه و چکامه
۵-نسخه‌ی الکترونیکی در فیدیبو و طاقچه

#وزن_دنیا
@vaznedonya
Forwarded from اتچ بات
چهار سکانس در شب شهرزاد
(روایتی از دیدار با شاعر)

«جامعه‌ای بدون ادبیات، یا جامعه‌ای که در آن ادبیات مثل مفسده‌ای شرم آور به گوشه و کنار زندگی اجتماعی و خصوصی آدمی رانده میشود و به کیشی انزواطلب بدل میگردد، جامعه‌ای است محکوم به توحش معنوی و حتی آزادی خود را به خطر می‌اندازد.»

چرا ادبیات_ ماریو بارگاس یوسا _ترجمه عبدالله کوثری

سکانس اول
رفتن، جاده‌ی آفتابی شیراز _مرودشت

با فرامرز که به راه افتادیم تمام مسیر پر شد از نام و صحبت از اهمیت پرداختن به زنی که در انزوا و فراموشی درحال گذران عمر است. زنی که زمانی در کافه‌های لاله‌زار میرقصیده، کم‌کم در تئاتر لاله‌زار مطرح شده و با رقص در «قیصر» کیمیایی راه خود را به سینما باز کرده و نقش به نقش جدی‌تر و آموخته‌تر شده و از همه جذابتر برای ما این است که شعر هم مینوشته، سپید و مدرن، مناسب با ذائقه‌ی روشنفکری روز و ناگهان پس از ساخت آخرین فیلم جدی‌اش در سال ۵۶ در کوران و شلوغی انقلاب ناپیدا و کمرنگ شده تا امروز که دوستان ما در مجله‌ی وزن دنیا نشانی از او یافته‌اند در مرودشت فارس و از ما خواسته‌اند مصاحبه‌ای با او ترتیب دهیم. اینکه چطور و چگونه در دریای پرتلاطم روزگار زورق‌اش در مرودشت به ساحل نشسته برای ما و شما مبهم می‌ماند، چراکه خودش این بخش قصه را بی‌اهمیت میداند…

ادامه این مطلب را که #راد_قنبری آن را نوشته است را در شماره شانزدهم وزن دنیا بخوانید.

راه‌های تهیه‌ی شماره‌ی شانزدهم:
۱- سفارش مستقیم از سایت مجله یا تماس با دفتر
۲- خرید آنلاین از کتابفروشی‌های منتخب
۳- دکه‌های روزنامه‌فروشی
۴- فروشگاه‌‌های آنلاین دکه و چکامه
۵-نسخه‌ی الکترونیکی در فیدیبو و طاقچه

#وزن_دنیا
@vaznedonya
معرفی شاعران استان کرمانشاه در شماره شانزدهم:

#اصغر_عظیمی_مهر
#محسن_حسینخانی
#اشکان_پناهی
#سمیرا_عرب
#کامران_خسروی
#سهیلا_کاکایی
#مهسا_نصرتی
#عبدالله_سلیمانی
#علی_صادقی
#فروغ_بختیاریان
#صابر_شریفی

در هر شماره از وزن دنیا می‌توانید اشعاری از شاعران شش استان کشور را بخوانید.

شماره‌ شانزدهم‌ ماهنامه‌ی‌ «وزن دنیا» با تیتر «ملاح رؤیاها» مروری بر جهان شعری جواد مجابی و همچنین پرونده‌ای در مورد شعر و زندگی کبری سعیدی (شهرزاد) منتشر شد.

🔺راه‌های تهیه‌ی شماره‌ی شانزدهم:
۱- سفارش مستقیم از سایت مجله یا تماس با دفتر
۲- خرید آنلاین از کتابفروشی‌های منتخب
۳- دکه‌های روزنامه‌فروشی
۴- فروشگاه‌‌های آنلاین دکه و چکامه
۵-نسخه‌ی الکترونیکی به زودی در فیدیبو و طاقچه

#وزن_دنیا
@vaznedonya
Forwarded from اتچ بات
شعر رؤیایی‌ست که در بیداری میبینم

گفت وگو با «جواد مجابی» درباره‌ی کارنامه‌ی شعری‌اش

با فرارسیدنِ قرن تازه‌ی شمسی، قریب به شصت‌سال می‌شود که جواد مجابی در عرصه‌ی شعر مدرن فارسی حضوری مستمر دارد. از نخستین مجموعه شعرش، «فصلی برای تو» در سالِ ۱۳۴۴ تا مجموعه‌هایی نظیر «هنوز ای وطن...!»، «شعرِ بیست وشش» و... که در سالهای اخیر منتشر شده‌اند. در طول این سالها تجربه‌های شعری گوناگونی را از سر گذرانده و شکل‌های متفاوتی را آزموده است، گاه به جریان‌های هم عصر خودش نزدیک شده و گاه به راه خود رفته و ایده‌های خودش را پِی گرفته است، حضورش اما مستمر بوده، حتی در سالهایی که اجازه‌ی انتشار شعرهایش را به او نداده‌اند -از دههی شصت تا هشتاد- سنگر مطبوعات را رها نکرده و آثارش را از طریق رسانه‌ها به مخاطبان رسانده است.
با اینهمه، مجابی فقط شاعر نبوده، در طولِ عمر هشتادساله‌اش در مقام روشنفکری جامع‌الاطراف، در فرم‌ها و ژانرهای گوناگون دست به تجربه زده است، از روزنامه نگاری که در سال‌های پیش از انقلاب کارِ حرفه‌ای‌اش بود تا طنزنویسی، نقاشی، نقادی جدی عرصه هنرهای تجسمی، رمان‌نویسی و... . همه‌ی این مسائل بی شک در و بر شعرش اثر گذاشته‌اند و نشانی از هرکدامِ این هنرها را می‌توان در مجموعه‌ی آثارش ردیابی کرد.
درباره‌ی همین مسائل و نیز دوره‌هایی که در طول عمر شاعری‌اش طی کرده، با دکتر جواد مجابی به گفت وگو نشستیم تا با او به جهانِ شعرها و کارِ تمام وقتِ شاعری‌اش سفر کنیم، سفری کوتاه، اما لذتبخش…

ادامه این مطلب را که #سید_فرزام_حسینی آن را نوشته است را در شماره شانزدهم وزن دنیا بخوانید.

راه‌های تهیه‌ی شماره‌ی شانزدهم:
۱- سفارش مستقیم از سایت مجله یا تماس با دفتر
۲- خرید آنلاین از کتابفروشی‌های منتخب
۳- دکه‌های روزنامه‌فروشی
۴- فروشگاه‌‌های آنلاین دکه و چکامه
۵-نسخه‌ی الکترونیکی در فیدیبو و طاقچه

#وزن_دنیا
@vaznedonya
Forwarded from اتچ بات
مقرّبِ غریبِ قافِ قلم

بررسی ساختار شعر دکتر جواد مجابی در پنج دفتر شعر

استبداد صغیر و تالی فاسد آن یعنی استبداد کبیر رضاخانی و به تبع آن حکمرانی فرزندش در قالب حکومت‌های توتالیتاریسمی هیچگاه نتوانسته‌اند درک درستی از سنت و مدرنیته داشته باشند.
خطرناک تر از همه و باورناپذیر تر از آن دو، استبداد صغیر بود که همگام با عدم آگاهی، پتانسیل کاملی از جهالت سیاسی را نیز به همراه داشت و به کمک این دو عنصر دیگر، آغاز تیره روزی ایرانیان را کلید زد.
در زادگاه مدرنیته، مدرنیسم، به گونهای طبیعی در طی قرون متوالی از دل سنت زاییده شد. عناصری از سنت که سازگاری لبالبی با مدرنیته نداشتند، به واسطه‌ی متفکران آگاه و دوراندیش، به چالش کشیده شد و شجاعت اخلاقی و تعهد اجتماعی-سیاسی آنان ،آرام آرام قطار بشریت ساکن در جغرافیای محل این کشاکش را به سوی جهانی نوین راهنمایی کرد.
در جغرافیای ما اما، اوضاع مضحکی رقم خورد. انقلاب مشروطه که در پارلمانش تجسم می‌یافت، توسط همسایه‌ی شمالی به توپ بسته شد. نهضت نوپای تنک اندام مشروطه خواهی به زیرزمین خزید و بنمایه های آن دستمایه‌ی رضاخانی شد که با طعمه‌ی فریب جمهوری‌خواهی رژهی چکمه را در گذرگاه‌های حساس تاریخ ما به نمایش بگذارد و سالهای متمادی سایه‌ی شوم استبداد، یک نفس بر سراسر ایرانشهر گسترده آید و آنگاه که با اشاره‌ی اربابان پشت پرده‌ی استعمار، ایران را ترک میکرد، دیکتاتور جوانتر دیگری را در جای خود تعبیه کند…

ادامه این مطلب را که #داوود_سعیدی آن را نوشته است را در شماره شانزدهم وزن دنیا بخوانید.

راه‌های تهیه‌ی شماره‌ی شانزدهم:
۱- سفارش مستقیم از سایت مجله یا تماس با دفتر
۲- خرید آنلاین از کتابفروشی‌های منتخب
۳- دکه‌های روزنامه‌فروشی
۴- فروشگاه‌‌های آنلاین دکه و چکامه
۵-نسخه‌ی الکترونیکی در فیدیبو و طاقچه

#وزن_دنیا
@vaznedonya
از شانه‌هایت صدای
روییدن
گیاه می‌آید
شب چه پهناور است
به روی کف دست‌هایت
که
هر روز هزاران پرنده
از آن آب می‌نوشند
قدرت من به بازشدن چشم‌های توست
که مرا میان راه بی‌آبادی
به شکار می‌رساند
لانه‌ی پرندگان
به روی گیاه است
و شکارگاه من
از فاصله‌ی دست‌هایت
تا لانه
هزاران سال راه است
که تا پرنده آب می‌نوشد
و گیاه می‌روید
من از این آبادی
تا آن آبادی
عاشق خواهم ماند…

شعری از کبری سعیدی

شماره شانزدهم وزن دنبا به بررسی شعر و زندگی کبری سعیدی (شهرزاد) پرداخته است.

راه‌های تهیه‌ی شماره‌ی شانزدهم:
۱- سفارش مستقیم از سایت مجله یا تماس با دفتر
۲- خرید آنلاین از کتابفروشی‌های منتخب
۳- دکه‌های روزنامه‌فروشی
۴- فروشگاه‌‌های آنلاین دکه و چکامه
۵-نسخه‌ی الکترونیکی در فیدیبو و طاقچه

#وزن_دنیا
@vaznedonya
Forwarded from اتچ بات
طنابی که به قدر ضرورت بود

نگاهی به مضامین شعرهای پیش از انقلابِ «جواد مجابی»

دیباچه
آرزوی مرگ
چو رودی
می‌پیچد
در بستر سنگ
و شکیبایی با آهی پایان می‌گیرد.
(از شعرِ پیرانهسر/ دفترِ زوبینی بر قلب پاییز)
در ضعف و پیری
با نگاه به کار جواد مجابی و کارنامه‌ی شعر پیش از انقلابش با سه دفتر مواجه می‌شویم. او «فصلی برای تو» را در سال ۱۳۴۴ منتشر کرد و، به عبارتی، از گذرگاه این دفتر، رسماً وارد حرفه‌ی شعر شد، سپس در سال ۱۳۴۹ «زوبینی بر قلب پاییز» و دیرتر، در سال ۱۳۵۶، «پرواز در مه» را منتشر کرد. در این میان، دفتر دوم (زوبینی بر قلب پاییز) نماینده‌ی پررنگ‌تری از گفتمان حاکم بر شعر پیش از انقلاب مجابی به شمار می‌رود و بد نیست با تکیه بر این دفتر آغاز کنیم تا، پس از آن، با ارجاعاتی به این دفتر، آن دو دفتر دیگر را ورق بزنیم.
آنچه در دفتر «زوبینی بر قلب پاییز» می‌گذرد تا حدی از نام دفتر پیداست؛ فضای نسبتاً سیاهی دارد:
پاییز تا بگذرد
با دست چپم
-می‌بخشید-
می‌نویسم هنوز
مرثیه‌ای را که پایان ندارد.
سطرهای پایانیِ شعرِ زوبینی بر قلبِ پاییز

ادامه این مطلب را که#آنوشا_نیک_سرشت آن را نوشته است را در شماره شانزدهم وزن دنیا بخوانید.

راه‌های تهیه‌ی شماره‌ی شانزدهم:
۱- سفارش مستقیم از سایت مجله یا تماس با دفتر
۲- خرید آنلاین از کتابفروشی‌های منتخب
۳- دکه‌های روزنامه‌فروشی
۴- فروشگاه‌‌های آنلاین دکه و چکامه
۵-نسخه‌ی الکترونیکی در فیدیبو و طاقچه

#وزن_دنیا
@vaznedonya
Forwarded from اتچ بات
محصول زحمت حسنعلیجعفر

یادی از اسماعیل شاهرودی در سالهای آخر زندگی

اولین بار که او را دیدم ناباورانه به او می‌نگریستم. پیرمردی با موهای کاملاً سفید و پیژامه‌ای آبی که زیرپوش سفیدش از زیر دکمه‌های باز پیدا بود و یک جفت دمپایی پلاستیکی. تنها نشسته بر پله‌های کوتاه حیاط بیمارستان با نگاهی به افقی نامعلوم از پشت میله‌هایی که زندان را تداعی می‌کرد.
اوایل سال ۵۶ بود و من دانشجویی ۲۰ ساله و شهرستانی. دلبسته‌ی شعر و قدردان اهالی شعر و ادب. در روزنامه خواندم که اسماعیل شاهرودی چهار ماه است در بیمارستان مهرگان بستری است و کسی به دیدارش نرفته است!
به دیدارش شتافتم. با چند شاخه گل و چند کتاب سلام استاد! نگاهش با بهت و تردید و شادی و با لبخندی ملایم به سوی من چرخید. خودم را معرفی کردم و گفتم از دوستداران شعر شما هستم. برق شادی در نگاهش موج زد. خندید و دستم را به گرمی فشرد وگفت: خُب خُب عالیست!
زبانش به سختی در دهان می‌چرخید و کلمات را به سنگینی ادا می‌کرد.
اشکهایم را پاک کردم و با خنده گفتم: از هیجان دیدار شماست!
اشکش سرازیر شد اما دست‌هایش توان زدودن نداشت. نمی‌دانستم چه کنم؟ خجالت می‌کشیدم.
اشک‌هایش را زدودم.
گفت: این هم از هیجان دیدار شماست! از خودت بگو…

ادامه این مطلب را که#سیلویا_سلمانپور آن را نوشته است را در شماره شانزدهم وزن دنیا بخوانید.

راه‌های تهیه‌ی شماره‌ی شانزدهم:
۱- سفارش مستقیم از سایت مجله یا تماس با دفتر
۲- خرید آنلاین از کتابفروشی‌های منتخب
۳- دکه‌های روزنامه‌فروشی
۴- فروشگاه‌‌های آنلاین دکه و چکامه
۵-نسخه‌ی الکترونیکی در فیدیبو و طاقچه

#وزن_دنیا
@vaznedonya
Forwarded from اتچ بات
شاعری روشنفكر و اهل مدارا

تأملی در شعر و جهان ادبی دکتر جواد مجابی

دیدگاه من درباره‌ی ویژگی‌های شعر دكتر مجابی، بی ارتباط با شناختی که از شخصیت او دارم، نیست. به نظر من شعر دكتر مجابی به نحوی با شخصیتش جفت و جور است. در ادامه‌ی صحبت‌هایم به نکاتی در این‌باره اشاره خواهم کرد. آقای مجابی جزو نسلی است كه در دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ كارشان را شروع كردند.
در آن دوره، شعر در وضعیت خاصی بود. مخاطبان گسترده‌ای داشت و در مواردی حتی بلندگوی سیاسی بود.
شعر شاعرانی مثل شاملو، مهدی اخوان ثالث، سیاوش كسرایی، آتشی و دیگران در همه جا به وسیله‌ی روشنفكران نقل و خوانده میشد؛ همچنین می‌دانیم كه در آن دوره، بر دیوار قطعیت‌های نقد ادبی یا انتظاراتی كه از ادبیات وجود داشت، شکافی ایجاد شده بود و بسیاری از شاعران و منتقدان در دوسوی آن شکاف صف‌آرایی کرده بودند؛ در یک سو مدافعان ادبیات متعهد و در سوی دیگر، مدافعان هنر و ادبیات ناب و غیرمتعهد به اجتماع و سیاست. در این دسته‌بندی، مجابی را به‌عنوان شاعر، داستان‌نویس و طنزپرداز می‌شد در هردو سمت دید.
.
ادامه این مطلب را که #حافظ_موسوی آن را نوشته است را در شماره شانزدهم وزن دنیا بخوانید.

راه‌های تهیه‌ی شماره‌ی شانزدهم:
۱- سفارش مستقیم از سایت مجله یا تماس با دفتر
۲- خرید آنلاین از کتابفروشی‌های منتخب
۳- دکه‌های روزنامه‌فروشی
۴- فروشگاه‌‌های آنلاین دکه و چکامه
۵-نسخه‌ی الکترونیکی در فیدیبو و طاقچه

#وزن_دنیا
@vaznedonya
بگو: برخیز از پیراهن افسوس بیرون آی
بگو: صبح است، برخیز و از این کابوس بیرون آی
بگو: حالا جهان امن است، ری تا بامیان امن است
بدون وحشتی از غار دقیانوس بیرون آی
کجایی ای صدایت دامن گلدار فروردین؟
کجایی؟! از عبای این شب مأیوس بیرون آی!
دلم تنگ است ای لبخندهایت راه ابریشم!
از این بیغوله با بانگ درآی کوس بیرون آی!
نمی‌بینی جهان دریاچه‌ی خون است، طاعون است؟
برآور آستین ای دست جالینوس! بیرون آی!
سحر بر گرده‌ی شبدیز در دالان آتش شو
غروب از قصر خاکستر ولی ققنوس بیرون آی
سیاووش است روی دست رستم، نوشدارو جان!
همین یک بار را از چنگ کیکاووس بیرون آی!

شعر از #پانته_آ_صفایی
تصویر از #شبنم

#وزن_دنیا
@vaznedonya
Forwarded from اتچ بات
پیدا و پنهان

نگاهی به مجموعه شعر «با تشنگی پیر میشویم»

حدود شاعری، تنوعات و آزمایشات شعری خانم کبری سعیدی را با توجه به اینکه از اشعارش تنها مجموعه‌ی «با تشنگی پیر میشویم» در دسترس است، نمیتوان دقیق حدس زد و اظهارنظر قطعی در مورد شعرش داشت. اما با اتکا به اشعار همین کتاب، میشود به این نتیجه رسید که شعر او هم مانند زندگی‌اش که بخشی بر روی صحنه و بخشی‌اش، دست‌کم برای اهالی شعر پوشیده است، سویه‌های آشکار و پنهان دارد.
در واقع در بسیاری از اشعار این مجموعه شاهدیم که شاعر آنچه میخواهد بگوید، هنوز آشکار نشده، پنهان میکند؛ گویی او از بی پرده گفتن درونیات خود به شدت واهمه دارد؛ و درعین اینکه خود را کامل میبیند و سعی دارد که این کمال را به نحوی نشان دهد، درنهایت تردید میکند و به خودش مطمئن نیست.
با اینحال بیان صادقانه‌ای دارد و در تکاپوست که حرفش را در لفافه‌ی شرم بزند. از این‌رو شعر کبری سعیدی، شعری جسورانه نیست و گویی سایه‌ی زندگی و گذشته‌اش مدام بر اشعارش سنگینی میکند.

ادامه این مطلب را که #بنفشه_حجازی آن را نوشته است را در شماره شانزدهم وزن دنیا بخوانید.

راه‌های تهیه‌ی شماره‌ی شانزدهم:
۱- سفارش مستقیم از سایت مجله یا تماس با دفتر
۲- خرید آنلاین از کتابفروشی‌های منتخب
۳- دکه‌های روزنامه‌فروشی
۴- فروشگاه‌‌های آنلاین دکه و چکامه
۵-نسخه‌ی الکترونیکی در فیدیبو و طاقچه

#وزن_دنیا
@vaznedonya
Forwarded from اتچ بات
سیراب از تشنگی

سایه‌ای که بر دست می‌افتد، وقتی که میخواهی از کسی، شعرِ کسی بگویی که سابقه‌ای هم در بازیگری دارد، سایه‌ی خفیفی نیست؛ دستت را سنگین می‌کند و دائم به یادت می‌آورد که او هنری دوخرجه دارد که نمی‌توان این را بی آن دید و آن را بی این.
نبینید که حالا بازیگران کتاب شعری هم ضمیمه دارند که سندی داشته باشند بر روشنفکری و ذوالفنونی خود و جامعه‌ی هنری اغلب فرودست هم برای کشف زوایایی از این بازیگر تیراژ فروش دلگفته‌های آنان را به حسِ اغلب کاذب شاعرانه‌ی آنان تزریق می‌کنند. زمانی که کبری سعیدی (شهرزاد) در سطوح دوم و سوم نقش‌های سینمایی، زندگی هنری‌اش را داشت، چاپ کتاب «با تشنگی پیر میشویم» او (که ظاهراً با سرمایه‌گذاری بهروز وثوقی به چاپ رسید) یک اتفاق نادر بود، آن هم با شعرهایی که از شاعران آن عهد هیچ کم نداشت و میشد او را در رده‌ی شاعران زبانزد نشاند و درباره‌ی کارش گفت و نوشت. گویی که روح او جسمِ فیلمفارسی‌اش را ترک میکرد و جایی دورتر شعرش را مینوشت و دوباره در تن می نشست. البته شهرزاد در فیلم‌های باارزشی هم ایفای نقش کرده است، مثل داش آکل و بلوچ ( مسعود کیمیایی) که در هر دو فیلم جایزه‌ی سپاس نقش دوم نصیبش شد و فیلم صبح روز چهارم (کامران شیردل) و تنگنا (امیر نادری) و طوقی(علی حاتمی) و فرار از تله (جلال مقدم) و جز شعر، دستی هم در داستان داشته است ( کتاب «توبا» و «سلام، آقا»).

ادامه این مطلب را که #بهزاد_خواجات آن را نوشته است را در شماره شانزدهم وزن دنیا بخوانید.

راه‌های تهیه‌ی شماره‌ی شانزدهم:
۱- سفارش مستقیم از سایت مجله یا تماس با دفتر
۲- خرید آنلاین از کتابفروشی‌های منتخب
۳- دکه‌های روزنامه‌فروشی
۴- فروشگاه‌‌های آنلاین دکه و چکامه
۵-نسخه‌ی الکترونیکی در فیدیبو و طاقچه

#وزن_دنیا
@vaznedonya
شادی شنیدی که چه‌ها بود؟

شادی شاید بالِ پرنده‌ای باشد سپید بال
كه به نرمیْ بالْ بالْ می‌زند
بر آسمانِ آبیِ تو
غوغایِ گنجشكانِ ناپیدا بود شاید، بر انبوه درختان، شادی
میانِ برگ‌ها ، لابه‌لایِ شاخه‌ها
در گردشِ نسیم
و شادی، شاید صدایِ پایِ تو بود، شاید تویی كه می‌آیی
از دالانِ سبزِ پارک
از انحنایِ كوچه‌ای ناآشنا
از سایه‌روشنِ خیابانی تاریك
بی‌خبر، بیگاه، وَ به ناگهان
و شاید شادی، چشمانِ من باشد
پنهان به سایه‌ای
گاهی كه سر برمی‌دارم و می‌بینم
كه آمده‌ای ، كه می‌آیی ، كه ایستاده‌ای مقابلم
روبه‌رویِ نیمكت
میانِ چارچوبِ در
كنارِ تیرِ چراغ برق
و لابد پرنده‌ای هم، جایی، در آسمانت، شاید و شاید در آسمانِ خیالِ من
باز، به نرمی، بالْ بالْ می‌زند
بالِ سپیدش را باز می‌كند
می‌چرخد و می‌رود كه گم شود
در آسمانِ دیگری و
اما این آسمانِ ما را باران ، باران‌ها ، باران‌هایی‌ست
كه می‌بارد و می‌بارد و می‌بارد
و شادی
شاید...
شاید...
شاید...
چتری‌ست، شادی شاید، كه می‌رود
و دور مشود گاهی و
گاهی گم…

شعری از #کامران_بزرگ_نیا

#وزن_دنیا
@vaznedonya