Vahid Online وحید آنلاین
377K subscribers
21.3K photos
14.7K videos
178 files
34.2K links
ارسال تصویر @Vahid_Online

تلاش می‌کنم بدونم چه خبره و چی میگن.
اینجا بعضی ازچیزهایی که می‌خواستم به خودم نشون داده بشه رو به همون صورتی که می‌خواستم ببینم، می‌گذارم.

استوار بر حمایت‌های مالی مردمی
ماهانه:
vhdo.nl/patreon
یک‌باره:
vhdo.nl/paypal
ممنونم.
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پرویز_پرستویی از خاطرات کارمندی در دادگستری #دهه۶۰ می‌گوید: #عباس_قادری را آورده بودند #شلاق بزنند... پیش همان کسی که طوری شلاق می‌زد کلیه‌ها از کار می‌افتاد... می‌دانید چقدر کلیه و عصب دست با شلاق از کار افتاد؟
samadbeygi

📡 @VahidOnline
حاج داوود رحمانی، رئیس زندان قزل‌حصار همان اول #دهه۶۰؛ شکنجه‌گری که زندانیان سیاسی را در «قبر» و «تابوت» می‌انداخت تا «قیامت» را تجربه کنند؛ کسی که رد لگدهایش و صدای چکمه‌هایش را در روایت‌های جان به در برده‌ها و خصوصا #زنان_زندانی می‌بینیم و می‌شنویم، بدون هیچ محاکمه‌ای مرد.
aidaghajar
خبر بسیار مهمی است برای فعالان جنبش دادخواهی.
دریغ و دریغ....
Behnam_Daraei

اگر خاطرات زنان زندانی در دهه ۶۰ رو بخونید، با جانوری وحشی و درنده به نام حاج داوود بیشتر اشنا میشوید.
ARayegan
حاج داوود در سال ۱۳۶۲ شیوهٔ شکنجهٔ قبر (یا قیامت، تخت، تابوت، جعبه، دستگاه) را ابداع کرد.
itsshinsin
گردن کلفت و بزن بهادر محله دروازه دولاب بود.بعد از انقلاب جذب محافل مذهبی رژیم و کمیته ها و...شد و همیشه اذعان داشت انقلاب او را از تباهی نجات داده!
#حاج_داوود_رحمانی آهنگر کم‌سوادی بود که به مدد «انقلاب اسلامی» در مردادماه ۱۳۶۰ به ریاست یکی از بزرگترین زندان‌های ج.ا رسید.
...
او لمپنی بود که به وقت عصبانیت رعایت هیچ هنجار و شأنی را نمی‌کرد و برخلاف لاجوردی که شخصیتی ریاکار داشت و در حضور جمع می‌کوشید رعایت بعضی مسائل را بکند، فاقد شخصیتی دوگانه بود. ...
catherineIIIX

با شلاق چشم مادرم رو کور کردی، ماه‌ها انداختیش تو تابوت، سر وعده‌های نماز با کابل زدیش و مثل ساردین ماه‌ها با چند ده زندانی دیگه انداختیش تو یه سلول انفرادی. با مشت‌ها و لگدهات‌ هم کمر و پاهاش رو خرد کردی. شانس آوردی که گور به گور شدی و دست ماها بهت نرسید. گه به قبر ت
sahargoldel
کرد و سزای اقداماتش در #شکنجه و #اعدام #زندانیان_سیاسی را ندید.
Roozbeh1963


تابوت‌ها؛ شکنجه‌ای فراتر از سلول انفرادی
مطلبی از ۲۹ مهر ۱۳۹۱ نوشته «نسرین» از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ خورشیدی که ۵ سال در زندان بود. او هفت ماه از این مدت را درون تابوت‌ها به سر برده است:

«قیامت»، «قبر»، «تابوت»، «قفس»، «جعبه» و «قرنطینه» از جمله ضد انسانی‌ترین شکنجه‌ها و خشونت‌های اعمال شده، علیه زندانیان در سال‌های نخست دهه ۶۰ توسط جمهوری اسلامی در زمان خمینی در زندان قزل‌حصار بود.

این شیوه شکنجه که می‌توان آن را یکی از مخوف‌ترین شکنجه‌های ابداعی در تاریخ سرکوب و جنایت علیه بشریت نامید، توسط (حاج داود رحمانی) زندانبان زندان قزل‌حصار از مهر سال ۶۲ تا تیر سال ۶۳ بر زندانیان به اصطلاح سر موضع زندان قزل‌حصار اعمال شد.

به دلیل قدرت سرکوب و فشار این شیوه قرون وسطایی از شکنجه که هم جسم و جان و هم روان زندانیان را مورد حمله وحشیانه قرار می‌داد، همچون اختراعی نو به سرعت مورد تقدیر و استقبال لاجوردی، جلاد اوین قرار گرفت.

تابوت‌های ساخته شده توسط حاج‌داود، ویژگی‌های زیر را داشت:

- جعبه‌های ساخته شده از تخته نئوپان بودند.
- به‌طور موازی در کنار هم قرار داشتند.
- ابعادی به طول تقریباً دو متر، عرض و ارتفاع کمتر از یک متر داشتند.
- یک طرف جعبه نیز برای ورود به درون جعبه باز بود. همانند تابوتی بدون سقف
- کف تابوت از یک لایه پتو سربازی پوشیده شده بود.
- زندانیان سیاسی با چشم‌بند داخل این «تابوت»ها به طور زیگزاگی نشانده شده بودند.
....
۳- زندانی از ساعت ۷ صبح تا ۹ شب چهار زانو در جای خود با چشم‌بند باید می‌نشست. او حق دراز کشیدن و حتی دراز کردن پایش را نداشت.

۴- باید از ساعت ۹ شب تا ۶ صبح هم دراز می‌کشید یا می‌خوابید. بیشتر افراد به محض اینکه ساعت ۹ می‌شد، در واقع از شدت خستگی بی‌هوش می‌شدند.

۵- زندانی حق حرف زدن، سرفه کردن، ناله کردن، زدن قاشق به ظرف غذا را نداشت.

۶- زندانیان موظف بودند در تمام مدت شبانه روز از چشم بند استفاده کند حتی در موقع خواب.
...
۱۳- در تمام طول روز آیات قرآن و در وعده‌های نماز، صدای اذان و سپس انواع دعاهای بعد از آن با صدای بلند پخش می‌شد. ...


متن کامل رو در RadioFarda_ یا از پایین همین پست می‌تونید بخونید. عکسش رو گذاشتم در انتهای همین مطلب.

آپدیت، از پیام‌های دریافتی:
🔹سلام وحید جان. حیف شد که حاج داوود مرد و تو یک دادگاه عادلانه دادگاهی نشد. من از همون تابوت‌ها بلند شدم... هنوز بعد از گذشت سی سال جای کابل توی پام و فرو رفتگی‌اش رو حس می‌کنم... داود رحمانی می‌خواست ما رو از انسانیتی که داشتیم دور کند. رفقای‌مان را می‌زد و منتظر عکس‌العمل ما می‌شد که با عکس‌العمل ما مواجه می‌شد و تنبیه می‌شدیم. می‌گفت من آهنگرم و شماها رو مثل آهنی که بخواهم شکل بدم، آنقدر می‌کوبم تا همون شکلی بشید که من می‌خوام... اکثر بچه‌ها روانی شدند [...]

🔹ما خوش‌شانس بودیم که به هزار و یک دلیل زنده ماندیم یا سر و‌ کارمان به آسایشگاه روانی نیفتاد یا همسران‌مان طلاق نگرفتند...

📡 @VahidOnline