خداي مهربون...
أنا لا أنسي اياديَكَ عندي
و سَترك عليَّ في دارالدنيا...
من محبت هایت را فراموش نمیکنم
و فراموش نمیکنم پرده پوشی هایت را در دنیا..
#ابوحمزه_ثمالي
💛✨
أنا لا أنسي اياديَكَ عندي
و سَترك عليَّ في دارالدنيا...
من محبت هایت را فراموش نمیکنم
و فراموش نمیکنم پرده پوشی هایت را در دنیا..
#ابوحمزه_ثمالي
💛✨
•لطفا بزاريد شمارو شريك كنم در يكي از خفن ترين آهنگام😅
براي دركِ عميق تر،متنش هم پيدا كنيد، بخونيد باهاش:)*
براي دركِ عميق تر،متنش هم پيدا كنيد، بخونيد باهاش:)*
🎈 طُ 🍃
Julia Boutros – Wein Al Malayeen
وين الملايين
میليون ها كجايند؟
وين الملايين
میليون ها كجايند؟
الشعب العربي وين؟
ملت عرب كجايند؟
الغضب العربي وين؟
خشم عربی كجاست؟
الدم العربي وين؟
خون عربی كجاست؟
وين الملايين؟ وين وين؟
میليون ها كجايند؟ كجايند؟ كجايند؟
الله معانا اقوى و اكبر من بني صهيون
خداوند با ماست، قوی تر و بزرگتر از صهيونيست ها
يشنق يقتل يقبر يدفن ارضي ما بتهون
به دار می آويزد، می كشد، به گور میبرد، دفن میكند، زمينم ارزش دارد
دمي الاحمر، راوي الاخضر، في طعم الليمون
خون سرخم، بركت سبزم، در طعم ليمو است
نار الثورات ما تسعر نحن المنتصرون
آتش انقلاب نمیسوزاند، ما پيروزيم
وين وين
كجايند؟ كجايند؟
اقوى من الجبال اكثر من الرمال
از كوه ها قوی تريم، از شن ها بيشتريم
داخل الاعتقال نغني شهدائنا حيين
درون بازداشت ها میخوانيم، شهدای ما زنده اند
خارج الاعتقال نقاتل لا نركع لا نلين
بيرون از بازداشت ها میجنگيم، خم نمیشويم، نرم نمیشويم
وين وين
كجايند؟ كجايند؟
اللي في وسط الضلوع اقوى من الدروع
آنچه كه در سينه هست، از زره هم قوی تر است
في صدري مخزن رشاشه
و نقول اخوتي فين
در سينه ام ذخيره مسلسل دارم و میگوييم برادران ما كجايند؟
وين وين
كجايند؟ كجايند؟
نحنا الحق و نحنا الثورة و هم اصحاب الفيل
ما خود حقيم، ما خود انقلابيم، آنها اصحاب فيل هستند
جيل الحق و جيل الثورة طيور الابابيل
نسل حق، نسل انقلاب، پرنده های ابابيليم
لازم نرميهم بحجارة حجارة من سجيل
بايد به آنها سنگ بیافكنيم، سنگی ريز (سجيل)
لا يركع و لا يسقط اسرى و كيدها في تضليل
خم نمیشود اسير نمیشود، و مكرش گمراه است
وين وين
كجايند؟ كجايند؟
اللي في وسط الضلوع اقوى من الدروع
آنچه كه در سينه است، از زره هم قوی تر است
لولا كتابك يبقى بينا اكتب يا زمان
آهای روزگار! بنويس اگر كتابت باقی است
ابدا ما تهون اراضينا و الثورة عنوان
زمين های مان با ارزش است، انقلاب عنوان ماست
وين وين
كجايند؟ كجايند؟
اللي في وسط الضلوع اقوى من الدروع
آنچه كه در سينه است، از زره هم قوی تر است
في صدري مخزن رشاشة و نقول اخوتي وين
در سينه ام ذخيره مسلسل دارم و ميگوييم برادران ما كجايند؟
وين وين
كجايند كجايند ؟
اكتب يا زمان الثورة ايمان الثورة عنوان
آهای روزگار! بنويس، انقلاب ايمان است، انقلاب عنوان است
میليون ها كجايند؟
وين الملايين
میليون ها كجايند؟
الشعب العربي وين؟
ملت عرب كجايند؟
الغضب العربي وين؟
خشم عربی كجاست؟
الدم العربي وين؟
خون عربی كجاست؟
وين الملايين؟ وين وين؟
میليون ها كجايند؟ كجايند؟ كجايند؟
الله معانا اقوى و اكبر من بني صهيون
خداوند با ماست، قوی تر و بزرگتر از صهيونيست ها
يشنق يقتل يقبر يدفن ارضي ما بتهون
به دار می آويزد، می كشد، به گور میبرد، دفن میكند، زمينم ارزش دارد
دمي الاحمر، راوي الاخضر، في طعم الليمون
خون سرخم، بركت سبزم، در طعم ليمو است
نار الثورات ما تسعر نحن المنتصرون
آتش انقلاب نمیسوزاند، ما پيروزيم
وين وين
كجايند؟ كجايند؟
اقوى من الجبال اكثر من الرمال
از كوه ها قوی تريم، از شن ها بيشتريم
داخل الاعتقال نغني شهدائنا حيين
درون بازداشت ها میخوانيم، شهدای ما زنده اند
خارج الاعتقال نقاتل لا نركع لا نلين
بيرون از بازداشت ها میجنگيم، خم نمیشويم، نرم نمیشويم
وين وين
كجايند؟ كجايند؟
اللي في وسط الضلوع اقوى من الدروع
آنچه كه در سينه هست، از زره هم قوی تر است
في صدري مخزن رشاشه
و نقول اخوتي فين
در سينه ام ذخيره مسلسل دارم و میگوييم برادران ما كجايند؟
وين وين
كجايند؟ كجايند؟
نحنا الحق و نحنا الثورة و هم اصحاب الفيل
ما خود حقيم، ما خود انقلابيم، آنها اصحاب فيل هستند
جيل الحق و جيل الثورة طيور الابابيل
نسل حق، نسل انقلاب، پرنده های ابابيليم
لازم نرميهم بحجارة حجارة من سجيل
بايد به آنها سنگ بیافكنيم، سنگی ريز (سجيل)
لا يركع و لا يسقط اسرى و كيدها في تضليل
خم نمیشود اسير نمیشود، و مكرش گمراه است
وين وين
كجايند؟ كجايند؟
اللي في وسط الضلوع اقوى من الدروع
آنچه كه در سينه است، از زره هم قوی تر است
لولا كتابك يبقى بينا اكتب يا زمان
آهای روزگار! بنويس اگر كتابت باقی است
ابدا ما تهون اراضينا و الثورة عنوان
زمين های مان با ارزش است، انقلاب عنوان ماست
وين وين
كجايند؟ كجايند؟
اللي في وسط الضلوع اقوى من الدروع
آنچه كه در سينه است، از زره هم قوی تر است
في صدري مخزن رشاشة و نقول اخوتي وين
در سينه ام ذخيره مسلسل دارم و ميگوييم برادران ما كجايند؟
وين وين
كجايند كجايند ؟
اكتب يا زمان الثورة ايمان الثورة عنوان
آهای روزگار! بنويس، انقلاب ايمان است، انقلاب عنوان است
يك آدم به زبانهاى مختلف چيزهاى مختلفيست.
در مثال فرض كنيد يك آدم ثروتمندِ ديروز و بدبخت امروز را، كه دار و ندارش را در يك معامله اى، ده دوازده سال پيش باخته، بعد از استيصال شوفر تاكسى شده، زير مخارج زندگى زايمان كرده، دخترش او را آدم حساب نمى كند و جلويش پا دراز مى كند، پسرش او را به اسم كوچيك* صدا مى زند و جلويش سيگار مى كشد، در فاميل دينر كسى مقابل پايش بلند نمى شود، زنش شب هاى جمعه تحويلش كه نمى گيرد و جلويش چاى نمى گذارد هيچ، با پسر دوستش روى هم ريخته، صاحب خانه خواهر و مادرش را يكى كرده، مسافر تاكسى اش براى كولر سرش غر مى زند، همسايه او را "اون ياروئه" خطاب مى كند، دستيگيره ى در پرايدش خراب است و از داخل باز نمى شود، يخچال خانه اش برفك مى زند، قبض هاى متناوبِ آب و برق به او نگاه هاى ركيك و تحقيرآميز مى كنند، ايرانسل دائم به او پيامك مى فرستد و اخطار مى دهد، هواكش مستراحشان يكى درميان كار مى كند و... خلاصه زندگى اش به كثافتى مبتلا شده كه فلان و بهمان.
اين يك نفر آدم در هر يك از زبان هاى جهان يك چيز است و يك تعريف مجزا دارد؛
در زبان عوام الناس او يك نخاله ى به دردنخور و يك سگ توجوبىِ سالك زده است.
در زبان فلاسفه ى ماركسيست او يك قربانى نظام سرمايه دارى و شبه مدرن است.
در زبان مدرسان موفقيت و شادكامى او يك لوزِر بى بته و بدبخت است.
در زبان پسرش او يك پدر خاك بر سر شده و بى وجود است.
در زبان همسرش او يك خائن است كه به وظايف مردانه اش جامه ى كنش و عمل نپرشانده.
در زبان دخترش اون يك انگل است كه مسبب و مايه ى فلاكت و ترشيدگى او شده است.
در هر زبانى.. در هر زبانى او يك تعريف دارد و تمامى اين زبانها، زبانهايى واقعى هستند كه جماعتِ هماهنگ مردم از سوراخ سنبه هاى وجودشان درآورده اند تا اگر بشود شانه هاى ديگران و من و شما را نردبان كنند براى چنگ زدن به آرزوهاى موهومشان. مردمى كه وختى به كف زمين شتك شده اى و حتا وختى حتا مرده اى هم سفت ترين اردنگشان را حواله ات مى كنند تا تيرِ خلاص را خودشان زده باشند، مردمى كه تشويقت نمى كنند و اگر بكنند تنها يك بار براى آزمون بخت خود فقط امتحانش مى كنند. مردمى كه در زمان شكست و شوم كامى تيزترين دندانشان به منصه مى رسد، مردمى كه زياد ديده ام؛
اين مردم را و همين مردم و همين زبانهاى هيچكس نفهمشان را.
اين بين، تنها يك زبانست كه بوى بهترى دارد و از دهانى مسواك شده و معطر كلمه پرتابت مى كند. فقط تنها يك زبان است اشك از صورتت پس مى زند و از يك جايى از زمينى كه پخشش شده اى جمع و جورت مى كند.
آن زبان، زبانِ رفيق است. درست همانجا كه حيطه اى نيست كه بيرونى ها راه پيدا كنند به درون، درست همانجا كه كسى بخواهد از خوبى پدر و مادرش بگويد مى گويد "با آنها رفيقم"، درست همانجا كه خدا هم وختى بخواهد ما ذليل شده ها را ناز كند روى خودش اسم رفيق مى گذارد. درست همينجور جاها.
حالا اين وسط خودتان مى دانيد كه سر كدام كلاسْ زبان برويد و پاى درس كدام معلم دست به سينه بنشينيد. كلاسى كه معلمش مردمند و درسش حقارت، يا كلاسى كه معلمش حسين است و درسش خدا. كلاسى كه الحمدلله تعيين سطح نمى گيرند اولش.
همين.
#ليا_وطندوست
در مثال فرض كنيد يك آدم ثروتمندِ ديروز و بدبخت امروز را، كه دار و ندارش را در يك معامله اى، ده دوازده سال پيش باخته، بعد از استيصال شوفر تاكسى شده، زير مخارج زندگى زايمان كرده، دخترش او را آدم حساب نمى كند و جلويش پا دراز مى كند، پسرش او را به اسم كوچيك* صدا مى زند و جلويش سيگار مى كشد، در فاميل دينر كسى مقابل پايش بلند نمى شود، زنش شب هاى جمعه تحويلش كه نمى گيرد و جلويش چاى نمى گذارد هيچ، با پسر دوستش روى هم ريخته، صاحب خانه خواهر و مادرش را يكى كرده، مسافر تاكسى اش براى كولر سرش غر مى زند، همسايه او را "اون ياروئه" خطاب مى كند، دستيگيره ى در پرايدش خراب است و از داخل باز نمى شود، يخچال خانه اش برفك مى زند، قبض هاى متناوبِ آب و برق به او نگاه هاى ركيك و تحقيرآميز مى كنند، ايرانسل دائم به او پيامك مى فرستد و اخطار مى دهد، هواكش مستراحشان يكى درميان كار مى كند و... خلاصه زندگى اش به كثافتى مبتلا شده كه فلان و بهمان.
اين يك نفر آدم در هر يك از زبان هاى جهان يك چيز است و يك تعريف مجزا دارد؛
در زبان عوام الناس او يك نخاله ى به دردنخور و يك سگ توجوبىِ سالك زده است.
در زبان فلاسفه ى ماركسيست او يك قربانى نظام سرمايه دارى و شبه مدرن است.
در زبان مدرسان موفقيت و شادكامى او يك لوزِر بى بته و بدبخت است.
در زبان پسرش او يك پدر خاك بر سر شده و بى وجود است.
در زبان همسرش او يك خائن است كه به وظايف مردانه اش جامه ى كنش و عمل نپرشانده.
در زبان دخترش اون يك انگل است كه مسبب و مايه ى فلاكت و ترشيدگى او شده است.
در هر زبانى.. در هر زبانى او يك تعريف دارد و تمامى اين زبانها، زبانهايى واقعى هستند كه جماعتِ هماهنگ مردم از سوراخ سنبه هاى وجودشان درآورده اند تا اگر بشود شانه هاى ديگران و من و شما را نردبان كنند براى چنگ زدن به آرزوهاى موهومشان. مردمى كه وختى به كف زمين شتك شده اى و حتا وختى حتا مرده اى هم سفت ترين اردنگشان را حواله ات مى كنند تا تيرِ خلاص را خودشان زده باشند، مردمى كه تشويقت نمى كنند و اگر بكنند تنها يك بار براى آزمون بخت خود فقط امتحانش مى كنند. مردمى كه در زمان شكست و شوم كامى تيزترين دندانشان به منصه مى رسد، مردمى كه زياد ديده ام؛
اين مردم را و همين مردم و همين زبانهاى هيچكس نفهمشان را.
اين بين، تنها يك زبانست كه بوى بهترى دارد و از دهانى مسواك شده و معطر كلمه پرتابت مى كند. فقط تنها يك زبان است اشك از صورتت پس مى زند و از يك جايى از زمينى كه پخشش شده اى جمع و جورت مى كند.
آن زبان، زبانِ رفيق است. درست همانجا كه حيطه اى نيست كه بيرونى ها راه پيدا كنند به درون، درست همانجا كه كسى بخواهد از خوبى پدر و مادرش بگويد مى گويد "با آنها رفيقم"، درست همانجا كه خدا هم وختى بخواهد ما ذليل شده ها را ناز كند روى خودش اسم رفيق مى گذارد. درست همينجور جاها.
حالا اين وسط خودتان مى دانيد كه سر كدام كلاسْ زبان برويد و پاى درس كدام معلم دست به سينه بنشينيد. كلاسى كه معلمش مردمند و درسش حقارت، يا كلاسى كه معلمش حسين است و درسش خدا. كلاسى كه الحمدلله تعيين سطح نمى گيرند اولش.
همين.
#ليا_وطندوست
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا أَرْجُو غَيْرَهُ، وَ لَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجَائِي...
شكره تو كه غير تو اميدي ندارم...
و اگر به كسي دگ اميدداشته باشم نا اميدم ميكنه
قلبمو ميشكنه...
❤️
و اگر به كسي دگ اميدداشته باشم نا اميدم ميكنه
قلبمو ميشكنه...
❤️
#خودم_ميفرمام...
چقده كم كار شدم؟!!!
دلم برا نوشته گذاشتن براتون تنگ شده بود
هعي هم بعضيا ما نبوديم لفت دادن....
خلاصه دلم براتون يه ذره شده بود
مارو دعا ميكنيد ديگه؟
چقده كم كار شدم؟!!!
دلم برا نوشته گذاشتن براتون تنگ شده بود
هعي هم بعضيا ما نبوديم لفت دادن....
خلاصه دلم براتون يه ذره شده بود
مارو دعا ميكنيد ديگه؟
🎈 طُ 🍃
@to_absh 🍃🎈
- گوش كنيد اينو ،
براتون ويژه انتخاب كردم -
واسه شباي قدر بود، ولي اين شباي آخرم ميچسبه
براتون ويژه انتخاب كردم -
واسه شباي قدر بود، ولي اين شباي آخرم ميچسبه
وَ طَهِّرْنِی مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُ
و مرا از آلودگی اعمال گذشته ام
پاک کن ...
و مرا از آلودگی اعمال گذشته ام
پاک کن ...