“You handled it so well”. No, I didn’t, I went insane, lost my spark, distanced myself from everyone and hated myself.
- «تو خیلی خوب تونستی باهاش کنار بیای».
+ نه راستش؛
من تا مرز جنون رفتم، شور و شوقم رو از دست دادم، از همه فاصله گرفتم و از خودم بیزار شدم.
- «تو خیلی خوب تونستی باهاش کنار بیای».
+ نه راستش؛
من تا مرز جنون رفتم، شور و شوقم رو از دست دادم، از همه فاصله گرفتم و از خودم بیزار شدم.
دنبال منِ سابق میگردم، خودِ قبلیم، همون که صبرش زیاد بود، دلش شاد بود، منِ الان زود کم میاره، زود خسته میشه، دلمون ذوق کور شده ..
من میگم مهم نیست ولی سردرد میگیرم بی اشتها میشم عصبی و ناراحت میشم تو مغزم مرورش میکنم کم حرف هم میشم زودرنج میشم و حوصله حرف زدن با هیچکس رو ندارم .
آدما هم مثلِ فصلایِ سالَن
تابستون دارن،
پاییز دارن،
حتی زمستون دارن.
بعد که حسابی خسته شدنُ،
اَشک ریختنُ نااُمید شدن...
ناگهان..؛
بهار از راه میرسه،
از من بپرسی میگم:
بهار فصلِ شفاست...
تابستون دارن،
پاییز دارن،
حتی زمستون دارن.
بعد که حسابی خسته شدنُ،
اَشک ریختنُ نااُمید شدن...
ناگهان..؛
بهار از راه میرسه،
از من بپرسی میگم:
بهار فصلِ شفاست...
به خودت میای میبینی دیگه هر چی صبر بوده خرج کردی، هر چی اعصاب بوده خرد کردی؛ دیگه هیچیو نمیتونی تحمل کنی، فقط یه آرامش مطلق میخوای.
یکی از حسهای بد دنیا کافی نبودنه. چه تو روابط دوستانه، چه فرصتهای شغلی و چه جاهای دیگه. تو همه وجودت رو میذاری، تلاش میکنی ولی تهش میفهمی کافی نبودی و به همین خاطر کنار گذاشته شدی.
بعضی چیزا حسرتش به دل آدم میمونه، حتی بعد صد سال، حتی اگه دیگه مهم نباشن و فراموش بشن، مثل حسرت اون عروسکی که تو چهار سالگی برامون نخریدن، مثل حسرتِ یه بار بغل کردن اونی که عاشقشیم.
.Gᴏᴏᴅʙʏᴇ ᴡɪᴛʜᴏᴜᴛ ʀᴇᴀsᴏɴ ɪs ᴛʜᴇ ᴍᴏsᴛ ᴘᴀɪɴғᴜʟ ᴏɴᴇ﹐ ʟᴏᴠᴇ ᴡɪᴛʜᴏᴜᴛ ʀᴇᴀsᴏɴs ɪs ᴛʜᴇ ᴍᴏsᴛ ʙᴇᴀᴜᴛɪғᴜʟ ᴏɴᴇ
خداحافظے بدون دلیل دردناک ترینه
دوس داشتن بے دلیل قشنگ ترینه
خداحافظے بدون دلیل دردناک ترینه
دوس داشتن بے دلیل قشنگ ترینه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درودصــبــحــتــون زیــبــا