This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگه ژل یا اسپری ضدعفونی کننده دست گیر نیاوردید با دیدن این ۴۵ ثانیه به سادگی این ژل رو تو خونه تهیه کنید!
@textplace
@textplace
روزی به کریم خان زند گفتند، فردی میخواهد شما را ببیند و مدام گریه میکند. کریم خان گفت: "وقتی گریه هایش تمام شد بیاریدش نزد من". پس از ساعت ها گریه کردن شخص ساکت شد و گفت قربان من کور مادر زاد بودم به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از او گرفتم .
کریمخان دستور داد چشم های این فرد را کور کنید! تا برود دوباره شفایش را بگیرد! اطرافیان به شاه گفتند قربان این شفا گرفته پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید.
وکیل الرعایا گفت: پدر من تا زنده بود در گردنه بید سرخ دزدی میکرد، من نمیدانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر حکمران شدم. پس از اینکه من به شاهی رسیدم عدهای چاپلوس برایش آرامگاه ساختند و آنجا را ابوالوکیل نامیدند. پدر من چگونه می تواند شفا دهنده باشد؟
اگر متملقین میدان پیدا کنند دین و دنیای مان را به تباهی میکشند!
@textplace
کریمخان دستور داد چشم های این فرد را کور کنید! تا برود دوباره شفایش را بگیرد! اطرافیان به شاه گفتند قربان این شفا گرفته پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید.
وکیل الرعایا گفت: پدر من تا زنده بود در گردنه بید سرخ دزدی میکرد، من نمیدانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر حکمران شدم. پس از اینکه من به شاهی رسیدم عدهای چاپلوس برایش آرامگاه ساختند و آنجا را ابوالوکیل نامیدند. پدر من چگونه می تواند شفا دهنده باشد؟
اگر متملقین میدان پیدا کنند دین و دنیای مان را به تباهی میکشند!
@textplace
Forwarded from مجله هنرى ژوان🌱
مشاوره تخصصی
به صورت تلفنی وآنلاین وحضوری
#روان_شناس_بالینی
#سوگند_بختیار
کرج-عظیمیه ساختمان پزشکان تخت جمشید
۰۹۱۰۹۸۶۰۰۷۴
۰۲۶-۳۲۵۶۵۹۷۴
تهران-خیابان ولیعصر ایستگاه پسیان کلینیک گفت مان
۰۹۳۹۹۴۴۷۸۶۸
@taketimeforurself
به صورت تلفنی وآنلاین وحضوری
#روان_شناس_بالینی
#سوگند_بختیار
کرج-عظیمیه ساختمان پزشکان تخت جمشید
۰۹۱۰۹۸۶۰۰۷۴
۰۲۶-۳۲۵۶۵۹۷۴
تهران-خیابان ولیعصر ایستگاه پسیان کلینیک گفت مان
۰۹۳۹۹۴۴۷۸۶۸
@taketimeforurself
سال پيش با شخصی آشنا شدم که ماجرای عجيبی داشت، خيلی عجيب! خاصه به اين علت که اين جور ماجراها خيلی کم برای مردم پيس می آيد. اين شخص يک بار همراه محکومان ديگری به روی سکوی اعدام رفته بود و حکم اعدامش را خوانده بودند. جرمش سياسی بود و قرار بود تيربارانش کنند. بيست دقيقه بعد حکم يک درجه تخفيف مجازاتش را خواندند. ولی خوب، در فاصله ميان قرائت دو حکم، يعنی بيست دقيقه يا دست کم يک ربع ساعت با اين يقين زنده بود که چند دقيقه ديگر به مرگی فوری خواهد مرد. نمی دانيد چقدر دوست داشتم که گاهی، وقتی احساس های آن زمانش را به خاطر می آورد، حرف هايش را بشنوم و بارها از او خواهش کردم که خاطراتش را برايم بازگو کند و او همه احوال خود را با روشنی عجيبی به ياد داشت و می گفت که هرگز جزئيات اين دقايق را فراموش نخواهد کرد. در نوزده بيست قدمی سکويی که محکومان روی آن بودند و تماشاگران و سربازان پای آن ايستاده بودند سه تير در خاک فرو کرده بودند، زيرا شمار محکومان زياد بود. سه نفر اول را به پای ستون ها بردند و به آن ها بستند و روپوش مرگ را که کفن گشاد بلند سفيدی بود به آن ها پوشاندند و کلاه سفيدشان را روی چشمان شان پايين کشيدند تا تفنگ را نبينند. بعد در برابر هر يک از تيرها يک جوخه سرباز صف کشيدند. آشنای من هشتمين نفر بود، يعنی می بايست جزو گروه سوم به پای ستون ها برود. کشيش با صليبش به نزد يک يک آن ها می رفت. آن وقت معلوم شد که بيش از پنج دقيقه ديگر به مرگش نمانده است. می گفت که اين پنج دقيقه در نظرش فرصتی بی نهايت دراز می آمد، ثروتی بی کران بود. به نظرش می آمد که بايد ظرف اين پنج دقيقه چنان به ژرفی زندگی کند که فرصت فکر کردن به لحظه آخر را ندارد، به طوری که حتی کارهايی را که ظرف اين پنج دقيقه می بايست بکند مشخص کرده بود. وقتی را که برای وداع با دوستان همبندش لازم بود حساب کرده و برای آن حدود دو دقيقه گذاشته بود. دو دقيقه ديگر را به اين اختصاص داده بود که برای بار آخر به خود فکر کند و وقت باقی را برای آن، که اطراف خود را سير تماشا کند. خوب به ياد داشت که اين سه کار را خواسته بود بکند و وقت لازم را درست به همين صورت حساب کرده بود. آن روز بيست و هفت سال داشت و جوانی تندرست و نيرومند بود. به ياد می آورد که ضمن وداع با دوستانش از يکی شان سوال بيجايی کرده و حتی با علاقه بسيار منتظر جوابش مانده بود و چون وداعش با دوستانش تمام شد نوبت به دو دقيقه اي رسيد که برای فکر کردن درباره وجود خود منظور کرده بود. از پيش می دانست که چه فکر خواهد کرد. همه اش می خواست هر چه سريع تر و روشن تر برای خود مجسم کند که چه طور می شود که در اين لحظه هست و زنده است و سه دقيقه بعد شخص يا چيز ديگری خواهد شد. اما آخر چه کسی و کجا خواهد بود؟ و می خواست ظرف اين دو دقيقه به اين راز پی ببرد. در آن نزديکی کليسايی بود و گنبد مطلای آن در آفتاب برق می زد. به خاطر داشت که به اين گنبد و به نوری که بر آن منعکس می شد زل زده بود و نمی توانست از پرتو آن چشم بردارد. به نطرش می رسيد که اين اشعه ماهيت آينده اوست و او سه دقيقه ديگر معلوم نبود چه جور با آن ها در خواهد آميخت. اين جهل او و انزجار از اين ابهام وحشت آور بود. ولی می گفت هيچ چيز در اين هنگام برای او تاب رباتر از اين فکر مدام نبود که چه می شد اگر نمی مردم؟ چه می شد اگه زندگی به من باز داده می شد؟ آن وقت اين زندگی برايم بی نهايت می بود و اين بی نهايت مال من می بود! از هر دقيقه آن يک قرن می ساختم و يک لحظه از آن را هدر نمی دادم. حساب هر دقيقه آن را نگه می داشتم تا يکی شان را تلف نکنم. می گفت که اين فکر عاقبت به چنان خشمی مبدل شد که می خواست هر چه زودتر تيربارانش کنند
#ابله
#داستایفسکی
@textplace
#ابله
#داستایفسکی
@textplace
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تنها روستایى در جهان كه باران هيچوقت بر آن نمیبارد!
این روستا حطیب نام دارد که در پایتخت یمن واقع شده است و بالاى ابرهاست، «بهتر بايد گفت كه سطح ابرها از سطح روستا پایينتر است»
بهطوریكه از بالاى قلههاى اين كوهها مناظر و نقاشبهاى دلربا و زائدالوصف خدایى را مشاهده میشود كرد.
اين روستا روى سطح يک کوه مرتفع ساخته شده بهصورتی که ابرها از پای این کوه در جریان است و باران از زیر آن متساقط میشود.
روستای حطیب ٤٠٠ نفر جمعيت دارد و به زراعت قهوه اصلى يمنى معروف است.
@textplace
این روستا حطیب نام دارد که در پایتخت یمن واقع شده است و بالاى ابرهاست، «بهتر بايد گفت كه سطح ابرها از سطح روستا پایينتر است»
بهطوریكه از بالاى قلههاى اين كوهها مناظر و نقاشبهاى دلربا و زائدالوصف خدایى را مشاهده میشود كرد.
اين روستا روى سطح يک کوه مرتفع ساخته شده بهصورتی که ابرها از پای این کوه در جریان است و باران از زیر آن متساقط میشود.
روستای حطیب ٤٠٠ نفر جمعيت دارد و به زراعت قهوه اصلى يمنى معروف است.
@textplace
ششم اسفند ماه سالروز میلاد شاعر عاشقانه های لطیف، پر درد و محزون #هوشنگ_ابتهاج متخلص به ه.الف.سایه است.
شاعر خوب ما امروز ۹۴ ساله میشود و از برکت وجودش بهرهمندیم. عمرش دراز، تنش سالم و قلمش پرتوان باد. ♥️
@textplace
شاعر خوب ما امروز ۹۴ ساله میشود و از برکت وجودش بهرهمندیم. عمرش دراز، تنش سالم و قلمش پرتوان باد. ♥️
@textplace
هـزار سال در این آرزو توانم بود
تو هرچه دیر بیایی هنوز باشد زود
تو سخت ساخته میآیی و نمیدانم
که روز آمدنت روزیِ که خواهد بود
#هوشنگ_ابتهاج
@textplace
تو هرچه دیر بیایی هنوز باشد زود
تو سخت ساخته میآیی و نمیدانم
که روز آمدنت روزیِ که خواهد بود
#هوشنگ_ابتهاج
@textplace
Forwarded from نوشتگاه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دکلمه_با_صدای_شاعر
#هوشنگ_ابتهاج
شعر: ارغوان
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابي ست هوا؟
يا گرفته است هنوز ؟
@textplace
#هوشنگ_ابتهاج
شعر: ارغوان
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابي ست هوا؟
يا گرفته است هنوز ؟
@textplace
_آیا در زندگی به آنچه میخواستید رسیدهاید؟
نه؛ زیرا هزار بار به او رسیدهام و او نبود.
_یکی از آلبومهایتان را تقدیم به کسانی کردهاید که لهجه ولایت مادری خود را از یاد بردهاند،چرا؟
نادرشاه افشار، یک بار موقع تکاندن تاریخ، دید که در چکمهاش جو سبز شده است. ما فرزندان چکمههای نادرشاه و شاهنامه فردوسی و رباعیات انصاری هستیم. علاوه بر این زاد و بوم فرهنگی، بازگشت، معنای دیگری هم دارد. نوستالژی برگشت غیرممکن به دوران کودکی؛ و حال اتمام سوال اول: از کلاس ششم که از خانه بیرون آمدهام تاکنون هنوز برنگشتهام، این گفتگو را با گفتهای از فرانچسکوی قدیس به پایان میبرم:«خدا آن چیزی ست که کودکان میفهمند. بزرگسالان حاضر نیستند وقت خود را برای غذا دادن به گنجشکها به هدر بدهند.»
بخشی از مصاحبه حسین پناهی با مجلهی سروش
@textplace
نه؛ زیرا هزار بار به او رسیدهام و او نبود.
_یکی از آلبومهایتان را تقدیم به کسانی کردهاید که لهجه ولایت مادری خود را از یاد بردهاند،چرا؟
نادرشاه افشار، یک بار موقع تکاندن تاریخ، دید که در چکمهاش جو سبز شده است. ما فرزندان چکمههای نادرشاه و شاهنامه فردوسی و رباعیات انصاری هستیم. علاوه بر این زاد و بوم فرهنگی، بازگشت، معنای دیگری هم دارد. نوستالژی برگشت غیرممکن به دوران کودکی؛ و حال اتمام سوال اول: از کلاس ششم که از خانه بیرون آمدهام تاکنون هنوز برنگشتهام، این گفتگو را با گفتهای از فرانچسکوی قدیس به پایان میبرم:«خدا آن چیزی ست که کودکان میفهمند. بزرگسالان حاضر نیستند وقت خود را برای غذا دادن به گنجشکها به هدر بدهند.»
بخشی از مصاحبه حسین پناهی با مجلهی سروش
@textplace
پس كودك زباله گرد تنهاتر است
🔺تب #کرونا این روزها همهمان را گرفتار کرده است و همه نگرانند که چگونه خود و خانوادهی خود را از این تهدید به دور دارند؛ اما آنکه بیپناهتر است تدبیری هم نمیتواند بیندیشد.
🔺کودک زبالهگرد، غذای کافی و مناسب ندارد. کودک زبالهگرد دسترسی به آب سالم ندارد. کودک زبالهگرد امکانات بهداشتی ندارد. کودک زبالهگرد دسترسی به موبایل و رسانه و متون آموزشی ندارد. کودک زبالهگرد سواد خواندن ندارد. کودک زبالهگرد آلودهترین سطوح شهری را لمس میکند. کودک زبالهگرد ایمنی بدنی ندارد. کودک زبالهگرد دسترسی به حمام روزانه ندارد.
🔺اگر کودک زباله گرد بیمار شود، مرخصی ندارد، بیمه ندارد، دسترسی به درمان ندارد، اوراق هویت ندارد، اطلاعرسانی ندارد.
🔺کودکان زبالهگرد این روزها بیشترین احتمال ابتلا به بیماری و کمترین امکان حمایت از خود را دارند.
پس کودک زبالهگرد تنهاتر است.
منبع: جمعيت امام على
@textplace
🔺تب #کرونا این روزها همهمان را گرفتار کرده است و همه نگرانند که چگونه خود و خانوادهی خود را از این تهدید به دور دارند؛ اما آنکه بیپناهتر است تدبیری هم نمیتواند بیندیشد.
🔺کودک زبالهگرد، غذای کافی و مناسب ندارد. کودک زبالهگرد دسترسی به آب سالم ندارد. کودک زبالهگرد امکانات بهداشتی ندارد. کودک زبالهگرد دسترسی به موبایل و رسانه و متون آموزشی ندارد. کودک زبالهگرد سواد خواندن ندارد. کودک زبالهگرد آلودهترین سطوح شهری را لمس میکند. کودک زبالهگرد ایمنی بدنی ندارد. کودک زبالهگرد دسترسی به حمام روزانه ندارد.
🔺اگر کودک زباله گرد بیمار شود، مرخصی ندارد، بیمه ندارد، دسترسی به درمان ندارد، اوراق هویت ندارد، اطلاعرسانی ندارد.
🔺کودکان زبالهگرد این روزها بیشترین احتمال ابتلا به بیماری و کمترین امکان حمایت از خود را دارند.
پس کودک زبالهگرد تنهاتر است.
منبع: جمعيت امام على
@textplace
استاد شجریان مجدداً با دستگاه نفس میکشد
در اطلاعیه جدید هیئت مدیره بیمارستان جم اعلام شد
استفاده مجدد از دستگاه کمک تنفسی برای استاد شجریان
هیئت مدیره بیمارستان جم که با انتشار اطلاعیههای روزانه از وضعیت استاد محمدرضا شجریان خبر میدهد، عصر امروز در پنجمین اطلاعیهی خود در این زمینه، آخرین اوضاع این استاد بزرگ آواز ایران را بیان کرد. متن این اطلاعیه به شرح زیر است: «در ادامه اطلاعرسانی به مردم هنردوست و هممیهمان عزیز به استحضار میرساند شرایط بالینی ایشان در حال حاضر بهدلیل تشدید ترشحات ریوی، مجدداً به دستگاه ونتیلاتور (کمک تنفسی) وصل گردیده است. ولی شرایط ریوی، قلبی و کلیوی ایشان پایدار است و جهت مراقبت بهتر و بیشتر نیازمند ادامه بستری در بخش مراقبتهای ویژه میباشند.
با آرزوی سلامتی برای استاد عزیزمان
1398/12/06 ساعت 14:17
هئیت مدیره بیمارستان جم»
@textplace
در اطلاعیه جدید هیئت مدیره بیمارستان جم اعلام شد
استفاده مجدد از دستگاه کمک تنفسی برای استاد شجریان
هیئت مدیره بیمارستان جم که با انتشار اطلاعیههای روزانه از وضعیت استاد محمدرضا شجریان خبر میدهد، عصر امروز در پنجمین اطلاعیهی خود در این زمینه، آخرین اوضاع این استاد بزرگ آواز ایران را بیان کرد. متن این اطلاعیه به شرح زیر است: «در ادامه اطلاعرسانی به مردم هنردوست و هممیهمان عزیز به استحضار میرساند شرایط بالینی ایشان در حال حاضر بهدلیل تشدید ترشحات ریوی، مجدداً به دستگاه ونتیلاتور (کمک تنفسی) وصل گردیده است. ولی شرایط ریوی، قلبی و کلیوی ایشان پایدار است و جهت مراقبت بهتر و بیشتر نیازمند ادامه بستری در بخش مراقبتهای ویژه میباشند.
با آرزوی سلامتی برای استاد عزیزمان
1398/12/06 ساعت 14:17
هئیت مدیره بیمارستان جم»
@textplace
ز تمام بودنی ها, "تو" همین از آن من باش
که به غیر با "تو" بودن، دلم آرزو ندارد...!
#حسین_منزوی
@textplace
که به غیر با "تو" بودن، دلم آرزو ندارد...!
#حسین_منزوی
@textplace