♻️ آیا پاسخی نهایی برای معنای زندگی وجود دارد؟
✍️ زهره سعیدی
🟢 اگر زندگی را صرفاً فاصله میان تولد تا مرگ بدانیم و به ساحتی فراتر از این زندگی قائل نباشیم، صرفاً میتوانیم معنایی طبیعی برای زندگی در نظر بگیریم؛ اما اگر زندگی را به فاصله میان تولد تا مرگ محدود ندانیم و به ساحتی فراتر از این زندگی قائل باشیم، علاوه بر معنای طبیعی، معنایی فراطبیعی برای زندگی خواهیم داشت.
🟢در رویکرد اول (مرگ را پایان حیات دانستن)، ارزشهای اخلاقی به تنهایی و به طور مستقل از باورهای دینی میتواند به زندگی معنا ببخشد. عدالتخواهی، صلحمحوری و برابریطلبی میتواند موتور محرک بشر در معنابخشی به زندگی باشد. از این منظر فجایع طبیعی و شرارتهای بشری، اینگونه موجه میشود که آثار مخربِ آن بالاخره بشریت را به سمت عقلانیت و اخلاقیات سوق میدهد و نوع بشر پس از پشت سر گذاشتن جنگ و خشونت و بیعدالتی و با عبور از نسلهای متمادی طعم عدالت و عقلانیت و صلح و رواداری را خواهد چشید. پس نسل کنونی بشر، معنای زندگی خود را معطوف به ارتقای عقلانیت و انسانیت در نسلهای بعدی و کلیت بشریت خواهد یافت.
🟢با این حال این پرسشها باقی میماند که چه معنا دارد نسل ما فدای نسلهای بعدی شود؟ آیا عادلانه است که فقط نسلهای انتهاییِ تاریخ طعم انسانیت و عدالت را بچشند؟ پس تکلیف شرور و فجایع و خشونت و جنگی که باعث سلب عدالت و آزادی و خیر برای بسیاری از بشریت شده است، چه میشود؟
🟢در رویکرد دوم (مرگ را آغاز حیاتی نوین دانستن)، علاوه بر اینکه ارزشهای اخلاقی، اصول انسانی، عدالتخواهی، صلحمحوری و برابریطلبی، به زندگی کنونی معنا میبخشد، معنای زندگی تا پس از مرگِ فیزیکی وسعت پیدا میکند. از این منظر شرور و فجایع و خشونت و جنگی که باعث سلب عدالت و آزادی و خیر برای بسیاری از بشریت شده است، در ساحتی دیگر جبران میگردد و عدالتی نهایی در انتظار بشریت است. بنابراین در این رویکرد علاوه بر اینکه درد و رنج و سختی و مشکلاتی که بر بشر رفته است، در نسلهای آتی به ثمر مینشیند، خیرهایی که از نسلهای پیشین سلب شده است، در ساحتی دیگر جبران میگردد.
🟢بدین ترتیب اینجا نقطهای است که فقط کسانی که قائل به ساحتی فراتر از این زندگی هستند برای آن پاسخی دارند. از نظر آنها معنای نهایی زندگی را صرفاً در عدالتی نهایی میتوان مشاهده کرد. اگر عدالتی نهایی در انتظار بشریت نباشد، معنایی نهایی هم برای زندگی وجود نخواهد داشت. اگر ظلم و ستم و خشونت و شرارتی که بر کثیری از آدمیان رفته است، در جایی جبران نشود، زندگی بشرِ گرفتار در فجایع و شرارتها و خشونتها خیلی غمانگیز، رقتانگیز و بیمعنا خواهد بود.
1402/12/10
https://t.me/TeachingCriticalThinking
✍️ زهره سعیدی
🟢 اگر زندگی را صرفاً فاصله میان تولد تا مرگ بدانیم و به ساحتی فراتر از این زندگی قائل نباشیم، صرفاً میتوانیم معنایی طبیعی برای زندگی در نظر بگیریم؛ اما اگر زندگی را به فاصله میان تولد تا مرگ محدود ندانیم و به ساحتی فراتر از این زندگی قائل باشیم، علاوه بر معنای طبیعی، معنایی فراطبیعی برای زندگی خواهیم داشت.
🟢در رویکرد اول (مرگ را پایان حیات دانستن)، ارزشهای اخلاقی به تنهایی و به طور مستقل از باورهای دینی میتواند به زندگی معنا ببخشد. عدالتخواهی، صلحمحوری و برابریطلبی میتواند موتور محرک بشر در معنابخشی به زندگی باشد. از این منظر فجایع طبیعی و شرارتهای بشری، اینگونه موجه میشود که آثار مخربِ آن بالاخره بشریت را به سمت عقلانیت و اخلاقیات سوق میدهد و نوع بشر پس از پشت سر گذاشتن جنگ و خشونت و بیعدالتی و با عبور از نسلهای متمادی طعم عدالت و عقلانیت و صلح و رواداری را خواهد چشید. پس نسل کنونی بشر، معنای زندگی خود را معطوف به ارتقای عقلانیت و انسانیت در نسلهای بعدی و کلیت بشریت خواهد یافت.
🟢با این حال این پرسشها باقی میماند که چه معنا دارد نسل ما فدای نسلهای بعدی شود؟ آیا عادلانه است که فقط نسلهای انتهاییِ تاریخ طعم انسانیت و عدالت را بچشند؟ پس تکلیف شرور و فجایع و خشونت و جنگی که باعث سلب عدالت و آزادی و خیر برای بسیاری از بشریت شده است، چه میشود؟
🟢در رویکرد دوم (مرگ را آغاز حیاتی نوین دانستن)، علاوه بر اینکه ارزشهای اخلاقی، اصول انسانی، عدالتخواهی، صلحمحوری و برابریطلبی، به زندگی کنونی معنا میبخشد، معنای زندگی تا پس از مرگِ فیزیکی وسعت پیدا میکند. از این منظر شرور و فجایع و خشونت و جنگی که باعث سلب عدالت و آزادی و خیر برای بسیاری از بشریت شده است، در ساحتی دیگر جبران میگردد و عدالتی نهایی در انتظار بشریت است. بنابراین در این رویکرد علاوه بر اینکه درد و رنج و سختی و مشکلاتی که بر بشر رفته است، در نسلهای آتی به ثمر مینشیند، خیرهایی که از نسلهای پیشین سلب شده است، در ساحتی دیگر جبران میگردد.
🟢بدین ترتیب اینجا نقطهای است که فقط کسانی که قائل به ساحتی فراتر از این زندگی هستند برای آن پاسخی دارند. از نظر آنها معنای نهایی زندگی را صرفاً در عدالتی نهایی میتوان مشاهده کرد. اگر عدالتی نهایی در انتظار بشریت نباشد، معنایی نهایی هم برای زندگی وجود نخواهد داشت. اگر ظلم و ستم و خشونت و شرارتی که بر کثیری از آدمیان رفته است، در جایی جبران نشود، زندگی بشرِ گرفتار در فجایع و شرارتها و خشونتها خیلی غمانگیز، رقتانگیز و بیمعنا خواهد بود.
1402/12/10
https://t.me/TeachingCriticalThinking
Telegram
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
Forwarded from خیریه محبان الرضا (ع)
#سیل_سیستان_و_بلوچستان
خیریه محبان الرضا (ع) آمادگی جمع آوری کمک های نقدی شما عزیزان جهت کمک به هموطنان سیل زده استان سیستان و بلوچستان را دارد.
شما می توانید مبالغ مورد نظر خود را به شماره کارت و حساب زیر واریز نمایید.
🌿 فرصت مشارکت: 20 اسفند میباشد ، بعد از این تاریخ برای موارد دیگر منظور خواهد شد.
🌺حس خوب مهربانی🌺
#بانک_ملت_ به نام خیریه محبانالرضا (ع):
💳شماره کارت :
6104337770070090
💶 شماره حساب
7156286831
💳شماره شبا:
IR490120000000007156286831
📱ارتباط با ما:
09354066029
@MehreAftab8
www.mohebanereza.ir
خیریه محبان الرضا (ع) آمادگی جمع آوری کمک های نقدی شما عزیزان جهت کمک به هموطنان سیل زده استان سیستان و بلوچستان را دارد.
شما می توانید مبالغ مورد نظر خود را به شماره کارت و حساب زیر واریز نمایید.
🌿 فرصت مشارکت: 20 اسفند میباشد ، بعد از این تاریخ برای موارد دیگر منظور خواهد شد.
🌺حس خوب مهربانی🌺
#بانک_ملت_ به نام خیریه محبانالرضا (ع):
💳شماره کارت :
6104337770070090
💶 شماره حساب
7156286831
💳شماره شبا:
IR490120000000007156286831
📱ارتباط با ما:
09354066029
@MehreAftab8
www.mohebanereza.ir
تفكر انتقادي
#سیل_سیستان_و_بلوچستان خیریه محبان الرضا (ع) آمادگی جمع آوری کمک های نقدی شما عزیزان جهت کمک به هموطنان سیل زده استان سیستان و بلوچستان را دارد. شما می توانید مبالغ مورد نظر خود را به شماره کارت و حساب زیر واریز نمایید. 🌿 فرصت مشارکت: 20 اسفند میباشد ،…
صحت و سلامت این خیریه را ضمانت میکنم. میتوانید با خیال راحت کمک کنید.
♻️ چه کسانی توهم دینداری دارند؟
✍️ زهره سعیدی
🟢 اگر به ارزشهای اخلاقی پایبند نیستید ایمان خود را رها کنید؛ زیرا گرفتار توهم دینداری شدهاید. دینداریِ واقعی اخلاقمدار است. دین مروج ارزشهای اخلاقی است و برای ارتقای انسانیت بر بشر نازل شده است. به همین خاطر هر نوع دینداری که در تضاد با ارزشهای اخلاقی باشد، متوهمانه است.
🟢 ایمانورزی بدون اخلاقمداری، نه تنها هیچ ارزشی ندارد، بلکه به اعمال ضد انسانیت و متعارض با عدالت منجر میگردد. مؤمنانِ ناملتزم به ارزشهای اخلاقی به راحتی حقوق طبیعی انسانهای دیگر را زیر پا میگذارند و رفتارهای غیر انسانی خود را بهعنوان امری دینی توجیه میکنند. حال آنکه دینداریِ واقعی و غیر متوهمانه، حافظ ارزشهای اخلاقی است. بنابراین هر گفتار یا رفتار یا حتی فتوایی که بر خلاف اصول اخلاقی باشد، غیر دینی و غیر قابل پذیرش است. هر برداشتی از دین که خلاف اصول اخلاقی باشد نادرست و متوهمانه است.
🟢 بهعنوان مثال کسانی که معتقدند برای حفظ نظام اسلامی میتوان به مردم دروغ گفت، تهمت زد، آنان را فریب داد و تقلب کرد، نه تنها گرفتار توهم دینداری شدهاند بلکه با عملکردهای ضد اخلاق خود دین را به مسلخ بردهاند.
♻️دینداریِ متوهمانه چه نشانهای دارد؟
🟢 نشانه بارزِ توهم دینداری، خشونتورزی است و نشانه بارزِ دینداری واقعی، رواداری و صلحمحوری است. بهعنوان مثال طالبان به خدای واحد و رسالت پیامبر ایمان دارند اما چون التزامی به ارزشهای اخلاقی ندارند، گرفتار توهم دینداری هستند و خشونت میورزند. آنها با ممانعت از تحصیل و اشتغال زنان، خشونت میورزند. با گناه کبیره دانستنِ تراشیدنِ ریش مردان، خشونت میورزند. با شلاق زدن زنانِ متفاوتپوش خشونت میورزند. با تعرض به زنان خشونت میورزند.
🟢 اینک چه میتوان گفت درباره دستگیری زنان و دختران به خاطر نداشتن روسری، پلمپ مغازه و توقیف خودرو به خاطر سرنشین بدون روسری، ممانعت از برگزاری کنسرت به خاطر حضور نوازنده زن، تعرض به زنان و دختران به اسم امر به معروف و نهی از منکر؟ خشن بودن و غیر انسانی بودنِ این رفتارها واضح نیست؟ آیا نباید کسانی را که به چنین اعمالی میپردازند متوهم در دینداری دانست؟
1402/12/20
https://t.me/TeachingCriticalThinking
✍️ زهره سعیدی
🟢 اگر به ارزشهای اخلاقی پایبند نیستید ایمان خود را رها کنید؛ زیرا گرفتار توهم دینداری شدهاید. دینداریِ واقعی اخلاقمدار است. دین مروج ارزشهای اخلاقی است و برای ارتقای انسانیت بر بشر نازل شده است. به همین خاطر هر نوع دینداری که در تضاد با ارزشهای اخلاقی باشد، متوهمانه است.
🟢 ایمانورزی بدون اخلاقمداری، نه تنها هیچ ارزشی ندارد، بلکه به اعمال ضد انسانیت و متعارض با عدالت منجر میگردد. مؤمنانِ ناملتزم به ارزشهای اخلاقی به راحتی حقوق طبیعی انسانهای دیگر را زیر پا میگذارند و رفتارهای غیر انسانی خود را بهعنوان امری دینی توجیه میکنند. حال آنکه دینداریِ واقعی و غیر متوهمانه، حافظ ارزشهای اخلاقی است. بنابراین هر گفتار یا رفتار یا حتی فتوایی که بر خلاف اصول اخلاقی باشد، غیر دینی و غیر قابل پذیرش است. هر برداشتی از دین که خلاف اصول اخلاقی باشد نادرست و متوهمانه است.
🟢 بهعنوان مثال کسانی که معتقدند برای حفظ نظام اسلامی میتوان به مردم دروغ گفت، تهمت زد، آنان را فریب داد و تقلب کرد، نه تنها گرفتار توهم دینداری شدهاند بلکه با عملکردهای ضد اخلاق خود دین را به مسلخ بردهاند.
♻️دینداریِ متوهمانه چه نشانهای دارد؟
🟢 نشانه بارزِ توهم دینداری، خشونتورزی است و نشانه بارزِ دینداری واقعی، رواداری و صلحمحوری است. بهعنوان مثال طالبان به خدای واحد و رسالت پیامبر ایمان دارند اما چون التزامی به ارزشهای اخلاقی ندارند، گرفتار توهم دینداری هستند و خشونت میورزند. آنها با ممانعت از تحصیل و اشتغال زنان، خشونت میورزند. با گناه کبیره دانستنِ تراشیدنِ ریش مردان، خشونت میورزند. با شلاق زدن زنانِ متفاوتپوش خشونت میورزند. با تعرض به زنان خشونت میورزند.
🟢 اینک چه میتوان گفت درباره دستگیری زنان و دختران به خاطر نداشتن روسری، پلمپ مغازه و توقیف خودرو به خاطر سرنشین بدون روسری، ممانعت از برگزاری کنسرت به خاطر حضور نوازنده زن، تعرض به زنان و دختران به اسم امر به معروف و نهی از منکر؟ خشن بودن و غیر انسانی بودنِ این رفتارها واضح نیست؟ آیا نباید کسانی را که به چنین اعمالی میپردازند متوهم در دینداری دانست؟
1402/12/20
https://t.me/TeachingCriticalThinking
Telegram
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
Forwarded from ویرایش ذهن | شهابالدین حائری شیرازی
🔴 چه کسانی توهم دینداری دارند؟!
📝 دکتر زهره سعیدی
🍥 اگر به ارزشهای اخلاقی پایبند نیستید ایمان خود را رها کنید؛ زیرا گرفتار توهم دینداری شدهاید. دینداریِ واقعی اخلاقمدار است. دین مروج ارزشهای اخلاقی است و برای ارتقای انسانیت بر بشر نازل شده است. به همین خاطر هر نوع دینداری که در تضاد با ارزشهای اخلاقی باشد، متوهمانه است.
🍥 ایمانورزی بدون اخلاقمداری، نه تنها هیچ ارزشی ندارد، بلکه به اعمال ضد انسانیت و متعارض با عدالت منجر میگردد. مؤمنانِ ناملتزم به ارزشهای اخلاقی به راحتی حقوق طبیعی انسانهای دیگر را زیر پا میگذارند و رفتارهای غیر انسانی خود را بهعنوان امری دینی توجیه میکنند. حال آنکه دینداریِ واقعی و غیر متوهمانه، حافظ ارزشهای اخلاقی است. بنابراین هر گفتار یا رفتار یا حتی فتوایی که بر خلاف اصول اخلاقی باشد، غیر دینی و غیر قابل پذیرش است. هر برداشتی از دین که خلاف اصول اخلاقی باشد نادرست و متوهمانه است.
🍥 بهعنوان مثال کسانی که معتقدند برای حفظ نظام اسلامی میتوان به مردم دروغ گفت، تهمت زد، آنان را فریب داد و تقلب کرد، نه تنها گرفتار توهم دینداری شدهاند بلکه با عملکردهای ضد اخلاق خود دین را به مسلخ بردهاند.
🌐 دینداریِ متوهمانه چه نشانهای دارد؟
💎 نشانه بارزِ توهم دینداری، [خشونتورزی] است و نشانه بارزِ دینداری واقعی، [رواداری و صلحمحوری] است. بهعنوان مثال طالبان به خدای واحد و رسالت پیامبر ایمان دارند اما چون التزامی به ارزشهای اخلاقی ندارند، گرفتار توهم دینداری هستند و خشونت میورزند. آنها با ممانعت از تحصیل و اشتغال زنان، خشونت میورزند. با گناه کبیره دانستنِ تراشیدنِ ریش مردان، خشونت میورزند. با شلاق زدن زنانِ متفاوتپوش خشونت میورزند. با تعرض به زنان خشونت میورزند.
💎 اینک چه میتوان گفت درباره دستگیری زنان و دختران به خاطر نداشتن روسری، پلمپ مغازه و توقیف خودرو به خاطر سرنشین بدون روسری، ممانعت از برگزاری کنسرت به خاطر حضور نوازنده زن، تعرض به زنان و دختران به اسم امر به معروف و نهی از منکر؟ خشن بودن و غیر انسانی بودنِ این رفتارها واضح نیست؟ آیا نباید کسانی را که به چنین اعمالی میپردازند متوهم در دینداری دانست؟
📌 حاشیه
✍شهاب الدین حائری شیرازی
دین به صورت متن به دست ما رسیده متن هایی که گاه مجمل است و گاه متعارض، لذا نیازمند جامعنگری و پرهیز از سوگیری شناختی برای دریافت حقیقت دین است.
امیرالمومنین وقتی ابن عباس را برای بحث و محاجه با خوارج فرستاد به او گفت به کتاب خدا با آنها بحث و محاجّه نکن، چرا که متن کتاب، حمّال ذو وجوه است یعنی بخشی از متن را که به درد افراطی گری شان می خورد میگیرند و استفاده ابزاری از متن میکنند.
چاره علی(ع) چه بود؟
فرمود: و لکن حاججهم بسنت رسول الله.
فرمود به عملکرد دایمی و سیره رسول خدا با آنها احتجاج کن تا حق از باطل تمیز داده شود.
بهترین راه برای کشف خطاهای شناختی و بزرگ و نابودکننده جا همین مقایسه عملکرد ضد کرامت انسانی و تندخویانه و ضد عقلانیت جا با سیره کریمانه و مداراجویانه و عقلایی رسول خداست و سیره علی(ع) در دوران حکومتش.
ببینید نبی و وصی اش(علیهما السلام) با منتقد چه کردند و اینها چه؟
ببینید آن دو بزرگوار با دشمنان خونی خود نظیر اباسفیان چه کردند پس از فتح مکه و اینها چه؟
به تماشای آیه ذیل که خلقیات و رفتار پیامبر را بازگو میکند بنشینید و دوری اینها را از سنت رسول خدا(ص) نظاره کنید.
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ(۱۵۹ آل عمران)
به سبب رحمت خداست كه تو با آنها اينچنين خوشخوى و مهربان هستى. اگر تندخو و سختدل مىبودى از گرد تو پراكنده مىشدند. پس بر آنها ببخشاى و برايشان آمرزش بخواه و در كارها با ايشان مشورت كن و چون قصد كارى كنى بر خداى توكل كن، كه خدا توكلكنندگان را دوست دارد.
پن: اخیرا برخی گاه با توجه به یک نقلتاریخی در خصوص غزوه بنی قریظه نسبت به روش توأم با مدارا و اخلاق پیامبر اسلام تردید می نمایند.
حال آنکه با مراجعه به مجموع قرائن و رفتار پیامبر در موارد مشابه و سند تاریخی سست نقل تاریخی فوق این نقض به سنت مداراجویانه پیامبر رد می شود.
در این زمینه «این مقاله» جامع و خواندنی است.
https://t.me/virayeshe_zehn
📝 دکتر زهره سعیدی
🍥 اگر به ارزشهای اخلاقی پایبند نیستید ایمان خود را رها کنید؛ زیرا گرفتار توهم دینداری شدهاید. دینداریِ واقعی اخلاقمدار است. دین مروج ارزشهای اخلاقی است و برای ارتقای انسانیت بر بشر نازل شده است. به همین خاطر هر نوع دینداری که در تضاد با ارزشهای اخلاقی باشد، متوهمانه است.
🍥 ایمانورزی بدون اخلاقمداری، نه تنها هیچ ارزشی ندارد، بلکه به اعمال ضد انسانیت و متعارض با عدالت منجر میگردد. مؤمنانِ ناملتزم به ارزشهای اخلاقی به راحتی حقوق طبیعی انسانهای دیگر را زیر پا میگذارند و رفتارهای غیر انسانی خود را بهعنوان امری دینی توجیه میکنند. حال آنکه دینداریِ واقعی و غیر متوهمانه، حافظ ارزشهای اخلاقی است. بنابراین هر گفتار یا رفتار یا حتی فتوایی که بر خلاف اصول اخلاقی باشد، غیر دینی و غیر قابل پذیرش است. هر برداشتی از دین که خلاف اصول اخلاقی باشد نادرست و متوهمانه است.
🍥 بهعنوان مثال کسانی که معتقدند برای حفظ نظام اسلامی میتوان به مردم دروغ گفت، تهمت زد، آنان را فریب داد و تقلب کرد، نه تنها گرفتار توهم دینداری شدهاند بلکه با عملکردهای ضد اخلاق خود دین را به مسلخ بردهاند.
🌐 دینداریِ متوهمانه چه نشانهای دارد؟
💎 نشانه بارزِ توهم دینداری، [خشونتورزی] است و نشانه بارزِ دینداری واقعی، [رواداری و صلحمحوری] است. بهعنوان مثال طالبان به خدای واحد و رسالت پیامبر ایمان دارند اما چون التزامی به ارزشهای اخلاقی ندارند، گرفتار توهم دینداری هستند و خشونت میورزند. آنها با ممانعت از تحصیل و اشتغال زنان، خشونت میورزند. با گناه کبیره دانستنِ تراشیدنِ ریش مردان، خشونت میورزند. با شلاق زدن زنانِ متفاوتپوش خشونت میورزند. با تعرض به زنان خشونت میورزند.
💎 اینک چه میتوان گفت درباره دستگیری زنان و دختران به خاطر نداشتن روسری، پلمپ مغازه و توقیف خودرو به خاطر سرنشین بدون روسری، ممانعت از برگزاری کنسرت به خاطر حضور نوازنده زن، تعرض به زنان و دختران به اسم امر به معروف و نهی از منکر؟ خشن بودن و غیر انسانی بودنِ این رفتارها واضح نیست؟ آیا نباید کسانی را که به چنین اعمالی میپردازند متوهم در دینداری دانست؟
📌 حاشیه
✍شهاب الدین حائری شیرازی
دین به صورت متن به دست ما رسیده متن هایی که گاه مجمل است و گاه متعارض، لذا نیازمند جامعنگری و پرهیز از سوگیری شناختی برای دریافت حقیقت دین است.
امیرالمومنین وقتی ابن عباس را برای بحث و محاجه با خوارج فرستاد به او گفت به کتاب خدا با آنها بحث و محاجّه نکن، چرا که متن کتاب، حمّال ذو وجوه است یعنی بخشی از متن را که به درد افراطی گری شان می خورد میگیرند و استفاده ابزاری از متن میکنند.
چاره علی(ع) چه بود؟
فرمود: و لکن حاججهم بسنت رسول الله.
فرمود به عملکرد دایمی و سیره رسول خدا با آنها احتجاج کن تا حق از باطل تمیز داده شود.
بهترین راه برای کشف خطاهای شناختی و بزرگ و نابودکننده جا همین مقایسه عملکرد ضد کرامت انسانی و تندخویانه و ضد عقلانیت جا با سیره کریمانه و مداراجویانه و عقلایی رسول خداست و سیره علی(ع) در دوران حکومتش.
ببینید نبی و وصی اش(علیهما السلام) با منتقد چه کردند و اینها چه؟
ببینید آن دو بزرگوار با دشمنان خونی خود نظیر اباسفیان چه کردند پس از فتح مکه و اینها چه؟
به تماشای آیه ذیل که خلقیات و رفتار پیامبر را بازگو میکند بنشینید و دوری اینها را از سنت رسول خدا(ص) نظاره کنید.
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ(۱۵۹ آل عمران)
به سبب رحمت خداست كه تو با آنها اينچنين خوشخوى و مهربان هستى. اگر تندخو و سختدل مىبودى از گرد تو پراكنده مىشدند. پس بر آنها ببخشاى و برايشان آمرزش بخواه و در كارها با ايشان مشورت كن و چون قصد كارى كنى بر خداى توكل كن، كه خدا توكلكنندگان را دوست دارد.
پن: اخیرا برخی گاه با توجه به یک نقلتاریخی در خصوص غزوه بنی قریظه نسبت به روش توأم با مدارا و اخلاق پیامبر اسلام تردید می نمایند.
حال آنکه با مراجعه به مجموع قرائن و رفتار پیامبر در موارد مشابه و سند تاریخی سست نقل تاریخی فوق این نقض به سنت مداراجویانه پیامبر رد می شود.
در این زمینه «این مقاله» جامع و خواندنی است.
https://t.me/virayeshe_zehn
Telegram
ویرایش ذهن | شهابالدین حائری شیرازی
نگاه محمدحسن(شهاب الدین)حائری شیرازی به مسائل روز
#داستان_زندگی
ارتباط با نویسنده:
@mhhaeri
حمایت از کانال
شماره کارت
۵۰۲۲۲۹۱۰۸۲۳۹۰۷۸۰
شبا
700120020000005285065052
به نام محمدحسن حائری
لینک کانال
https://t.me/virayeshe_zehn
لینگ گروه تدریس
https://t.me
#داستان_زندگی
ارتباط با نویسنده:
@mhhaeri
حمایت از کانال
شماره کارت
۵۰۲۲۲۹۱۰۸۲۳۹۰۷۸۰
شبا
700120020000005285065052
به نام محمدحسن حائری
لینک کانال
https://t.me/virayeshe_zehn
لینگ گروه تدریس
https://t.me
♻️ موانع اصلی تفکر صحیح کدامند؟
✍️ زهره سعیدی
🟢 دو مانع اساسی در درستاندیشی عبارتند از: 1. بیاعتمادی به عقل 2. اعتماد غیرواقعگرایانه به عقل.
🟢 از یک سو چون مرجعی بالاتر از عقل برای تشخیص درست از نادرست نداریم، گریزی از اعتماد به عقل نداریم. به این معنا که اذعان کنیم عقل قادر است خوبی و بدی را تشخیص دهد و اصول اخلاقی و انسانی را شناسایی کند. عقل با چنین ظرفیتی میتواند امور سازگار با عقلانیت و انسانیت را از امور ناسازگار با آن متمایز کند و خرافات را از واقعیت تشخیص دهد.
🟢 از سوی دیگر عقل آدمی محدود است و توان شناخت همه چیز را ندارد. حدود شناسایی عقل، امور طبیعی و تجربی است و از شناخت ماورای طبیعت ناتوان است. تنها راه شناخت ماورای طبیعت برای آدمی ایمان است. بشرِ واجدِ عقلِ محدود، در شناسایی ماورای طبیعت مانند جنینِ در رحمی میماند که هر چه قدر از دنیای خارج از رحم برای او بگوییم قادر به شناخت آن نخواهد شد و راهی جز ایمان به دنیای خارج از رحم ندارد. به همین شیوه هر چقدر از جهانِ نامحدود برای بشرِ محدود بگوییم، قادر به شناخت آن نخواهد بود و راهی جز ایمان به آن ندارد. پس گام اولِ درستاندیشی اعتماد واقعگرایانه به عقل و گام دوم پذیرش محدویت عقل است.
پینوشت: وحی را نمیتوان مرجعی بالاتر از عقل به شمار آورد زیرا وحی بر عقل عرضه میشود و عقل در صورت سازگاریِ وحی با عقل، به آن ایمان میآورد. عقل است که میان مدعیان وحی دست به گزینش میزند و مدعای عقلانی را از مدعای غیر عقلانی تشخیص میدهد. بدون عقل سخن گفتن از وحی بیمعناست. حتی پس از پذیرش وحی، کار عقل تعطیل نمیشود؛ زیرا تشخیص برداشت درست (عقلانی، اخلاقی و انسانی) و برداشت نادرست (غیر عقلانی، غیر اخلاقی و غیر انسانی) از وحی همچنان به عهده عقل است.
1403/01/14
https://t.me/TeachingCriticalThinking
✍️ زهره سعیدی
🟢 دو مانع اساسی در درستاندیشی عبارتند از: 1. بیاعتمادی به عقل 2. اعتماد غیرواقعگرایانه به عقل.
🟢 از یک سو چون مرجعی بالاتر از عقل برای تشخیص درست از نادرست نداریم، گریزی از اعتماد به عقل نداریم. به این معنا که اذعان کنیم عقل قادر است خوبی و بدی را تشخیص دهد و اصول اخلاقی و انسانی را شناسایی کند. عقل با چنین ظرفیتی میتواند امور سازگار با عقلانیت و انسانیت را از امور ناسازگار با آن متمایز کند و خرافات را از واقعیت تشخیص دهد.
🟢 از سوی دیگر عقل آدمی محدود است و توان شناخت همه چیز را ندارد. حدود شناسایی عقل، امور طبیعی و تجربی است و از شناخت ماورای طبیعت ناتوان است. تنها راه شناخت ماورای طبیعت برای آدمی ایمان است. بشرِ واجدِ عقلِ محدود، در شناسایی ماورای طبیعت مانند جنینِ در رحمی میماند که هر چه قدر از دنیای خارج از رحم برای او بگوییم قادر به شناخت آن نخواهد شد و راهی جز ایمان به دنیای خارج از رحم ندارد. به همین شیوه هر چقدر از جهانِ نامحدود برای بشرِ محدود بگوییم، قادر به شناخت آن نخواهد بود و راهی جز ایمان به آن ندارد. پس گام اولِ درستاندیشی اعتماد واقعگرایانه به عقل و گام دوم پذیرش محدویت عقل است.
پینوشت: وحی را نمیتوان مرجعی بالاتر از عقل به شمار آورد زیرا وحی بر عقل عرضه میشود و عقل در صورت سازگاریِ وحی با عقل، به آن ایمان میآورد. عقل است که میان مدعیان وحی دست به گزینش میزند و مدعای عقلانی را از مدعای غیر عقلانی تشخیص میدهد. بدون عقل سخن گفتن از وحی بیمعناست. حتی پس از پذیرش وحی، کار عقل تعطیل نمیشود؛ زیرا تشخیص برداشت درست (عقلانی، اخلاقی و انسانی) و برداشت نادرست (غیر عقلانی، غیر اخلاقی و غیر انسانی) از وحی همچنان به عهده عقل است.
1403/01/14
https://t.me/TeachingCriticalThinking
Telegram
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
♻️ اعتدال؛ ویژگی بارز تفکر انتقادی
✍️ زهره سعیدی
🔘 اعتدال در لغت به معنای میانهروی و حد وسط است و در مقابل افراط و تفریط قرار دارد. جهان هستی بر اساس اعتدال و تعادل سرپاست. خروج از اعتدال مساوی با خطر نابودی است. افراط و تفریط دو سوی خروج از اعتدال هستند. به همین خاطر کسانی که از اعتدال خارج میشوند گرفتار افراط یا تفریط میگردند.
🔘به هر میزان که از اعتدال در زندگی فاصله بگیریم، دچار خطا شدهایم و خود و دیگران را در معرض خطر قرار دادهایم. خروج از اعتدال از زندگی خانوادگی گرفته تا اجتماع، فرهنگ، دین و سیاست را در بر میگیرد.
🔘یکی از شایعترین نمودهای خروج از اعتدال مربوط به داوریهای ما درباره امور اجتماعی و سیاسی است. بهعنوان مثال در مورد جنگ روسیه و اوکراین یا جنگ حماس و اسرائیل، کسانی که ظلم را صرفاً در یک طرف ماجرا میبینند و ظلم طرف دیگر را توجیه میکنند از دایره اعتدال خارج شدهاند. شروعکننده جنگ محکوم است؛ چه نام آن را عملیات نظامی بگذارد، چه بگوید ما پیشدستی کردیم، چه بگوید ما تلافی کردیم. تنها جنگ مشروع، دفاع در برابر متجاوز است. کشتن غیرنظامی در جنگ محکوم است؛ چه روسیه، چه اوکراین، چه اسرائیل و چه حماس باشد. بنابراین کسانی که کشته شدن غیرنظامیان فلسطینی را ظلم عیان میدانند و کشته شدن غیرنظامیان اسرائیلی را یا نمیبینند یا کوچک به شمار میآورند. یا کسانی که از ظلم حماس بر غیر نظامیان فریاد وااسفا سر میدهند و به ظلم مضاعف و وحشیانه اسرائیل بر غیر نظامیان فلسطین به دیده اغماض مینگرند یا آن را صرفاً ناشی از حماقت حماس میدانند هر دو از اعتدال خارج شدهاند.
1403/01/22
https://t.me/TeachingCriticalThinking
✍️ زهره سعیدی
🔘 اعتدال در لغت به معنای میانهروی و حد وسط است و در مقابل افراط و تفریط قرار دارد. جهان هستی بر اساس اعتدال و تعادل سرپاست. خروج از اعتدال مساوی با خطر نابودی است. افراط و تفریط دو سوی خروج از اعتدال هستند. به همین خاطر کسانی که از اعتدال خارج میشوند گرفتار افراط یا تفریط میگردند.
🔘به هر میزان که از اعتدال در زندگی فاصله بگیریم، دچار خطا شدهایم و خود و دیگران را در معرض خطر قرار دادهایم. خروج از اعتدال از زندگی خانوادگی گرفته تا اجتماع، فرهنگ، دین و سیاست را در بر میگیرد.
🔘یکی از شایعترین نمودهای خروج از اعتدال مربوط به داوریهای ما درباره امور اجتماعی و سیاسی است. بهعنوان مثال در مورد جنگ روسیه و اوکراین یا جنگ حماس و اسرائیل، کسانی که ظلم را صرفاً در یک طرف ماجرا میبینند و ظلم طرف دیگر را توجیه میکنند از دایره اعتدال خارج شدهاند. شروعکننده جنگ محکوم است؛ چه نام آن را عملیات نظامی بگذارد، چه بگوید ما پیشدستی کردیم، چه بگوید ما تلافی کردیم. تنها جنگ مشروع، دفاع در برابر متجاوز است. کشتن غیرنظامی در جنگ محکوم است؛ چه روسیه، چه اوکراین، چه اسرائیل و چه حماس باشد. بنابراین کسانی که کشته شدن غیرنظامیان فلسطینی را ظلم عیان میدانند و کشته شدن غیرنظامیان اسرائیلی را یا نمیبینند یا کوچک به شمار میآورند. یا کسانی که از ظلم حماس بر غیر نظامیان فریاد وااسفا سر میدهند و به ظلم مضاعف و وحشیانه اسرائیل بر غیر نظامیان فلسطین به دیده اغماض مینگرند یا آن را صرفاً ناشی از حماقت حماس میدانند هر دو از اعتدال خارج شدهاند.
1403/01/22
https://t.me/TeachingCriticalThinking
Telegram
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
♻️ قوانین تا چه وقت کارآیی و اعتبار دارند؟
✍️ زهره سعیدی
🔘قوانین در صورتی کارآمد و معتبر هستند که اولاً حافظ حقوق انسانی باشند. ثانیاً ناقض اصول اخلاقی نباشند. ثالثاً از تأیید عمومی برخوردار باشند. قانونی که ناقض حقوق انسانی یا ارزشهای اخلاقی ارزیابی شود و تأیید عمومی را به همراه نداشته باشد اعتبار خود را از دست داده است و از کارآیی لازم برخوردار نیست.
🔘مردم (شهروندان) حق دارند قوانینی را که ناسازگار با حقوق انسانی یا ارزشهای اخلاقی تشخیص میدهند نقد کنند و خواستار تغییر آن شوند. قوانینی که با اعتراض عمومی مواجه میشوند و خلاف حقوق انسانی یا ارزشهای اخلاقی ارزیابی می شوند، لازم است توسط دولتها بازبینی و مطابق با خواست اکثریت اصلاح شوند.
🔘وقتی اندیشمندان یک جامعه قانونی را نقد میکنند و آن را خلاف عرف و حقوق انسانی ارزیابی میکنند و عموم یا غالب یا کثیری از مردم خواستار تغییر آن میشوند، اگر توسط دولت بازبینی و اصلاح نشود، با نافرمانی مدنی مواجه خواهد شد. در صورت استنکاف دولت از توجه به توصیه اندیشمندان و خواست مردم، نافرمانی مدنی بیشتر میشود و نهایتاً چارهای جز سرکوب برای دولت و تنفر برای ملت باقی نمیماند. سرکوب و تنفر شکاف میان دولت و ملت را بیشتر میکند و مشروعیت حکومت را خدشهدار میسازد.
🔘یکی از قوانینی که در کشور ما با اعتراض عمومی مواجه و ناقض حقوق انسانی ارزیابی شده قانون حجاب اجباری است. از این رو وقت آن رسیده است که قانون مذکور توسط نهاد قانونگذاری بازبینی و مطابق با خواست اکثریت اصلاح شود.
1403/01/28
https://t.me/TeachingCriticalThinking
✍️ زهره سعیدی
🔘قوانین در صورتی کارآمد و معتبر هستند که اولاً حافظ حقوق انسانی باشند. ثانیاً ناقض اصول اخلاقی نباشند. ثالثاً از تأیید عمومی برخوردار باشند. قانونی که ناقض حقوق انسانی یا ارزشهای اخلاقی ارزیابی شود و تأیید عمومی را به همراه نداشته باشد اعتبار خود را از دست داده است و از کارآیی لازم برخوردار نیست.
🔘مردم (شهروندان) حق دارند قوانینی را که ناسازگار با حقوق انسانی یا ارزشهای اخلاقی تشخیص میدهند نقد کنند و خواستار تغییر آن شوند. قوانینی که با اعتراض عمومی مواجه میشوند و خلاف حقوق انسانی یا ارزشهای اخلاقی ارزیابی می شوند، لازم است توسط دولتها بازبینی و مطابق با خواست اکثریت اصلاح شوند.
🔘وقتی اندیشمندان یک جامعه قانونی را نقد میکنند و آن را خلاف عرف و حقوق انسانی ارزیابی میکنند و عموم یا غالب یا کثیری از مردم خواستار تغییر آن میشوند، اگر توسط دولت بازبینی و اصلاح نشود، با نافرمانی مدنی مواجه خواهد شد. در صورت استنکاف دولت از توجه به توصیه اندیشمندان و خواست مردم، نافرمانی مدنی بیشتر میشود و نهایتاً چارهای جز سرکوب برای دولت و تنفر برای ملت باقی نمیماند. سرکوب و تنفر شکاف میان دولت و ملت را بیشتر میکند و مشروعیت حکومت را خدشهدار میسازد.
🔘یکی از قوانینی که در کشور ما با اعتراض عمومی مواجه و ناقض حقوق انسانی ارزیابی شده قانون حجاب اجباری است. از این رو وقت آن رسیده است که قانون مذکور توسط نهاد قانونگذاری بازبینی و مطابق با خواست اکثریت اصلاح شود.
1403/01/28
https://t.me/TeachingCriticalThinking
Telegram
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
♻️آیا دین میتواند ناقض اخلاق و حقوق انسانی باشد؟
✍️ زهره سعیدی
🔘 خداوند در قرآن به اوصاف اخلاقی مانند عدالت، بخشندگی، مهربانی، صداقت، حلم و بردباری توصیف شده است. موارد مذکور ویژگیهای اخلاقی و مورد تأیید خداوند است. یعنی خداوند ذاتاً اخلاقمدار است و ذاتاً نمیتواند اصول اخلاقی را نقض کند و حقوق انسانی را نادیده بگیرد. به بیان دیگر اقتضای عدالت خداوند این است که در چارچوب حقوق انسانی و مطابق با اصول اخلاقی سخن بگوید و تضاد و تعارضی میان دستورهای دینی و اصول اخلاقی و حقوق انسانی وجود نداشته باشد.
🔘پس چرا به نظر میرسد در دین شاهد دستورهای ناقض اخلاق و حقوق انسانی هستیم؟
🔘در بررسی دستورهای دینی میتوان آنها را با سه عنوان دستهبندی کرد: 1. دستورهای عبادی (مثل نماز و روزه و حج) 2. دستورهای اخلاقی (مثل الزام به راستگویی و امانتداری و انصاف و عدالت و پرهیز از دروغگویی و خیانت و ظلم و بدگویی) 3. دستورهای عرفی (مثل بردهداری، ارث، ازدواج و معامله).
🔘دستورهای عبادی ناقض اخلاق و حقوق انسانی نیست. دستورهای اخلاقی مروج ارزشهای اخلاقی و حافظ حقوق انسانی است. دستورهای عرفی، همانطور که از نام آن پیداست، عرف تعیینکننده درستی و نادرستی یا اخلاقی و غیراخلاقی بودن آن است. بهعنوان مثال بردهداری، همخوابگی با اسیران زن، چندهمسری، کودکهمسری، حق طلاق یکطرفه و نابرابری در ارث و شهادت، در عرفِ زمان پیامبر قابل پذیرش بودند و غیر انسانی و غیر اخلاقی ارزیابی نمیشدند اما در عرف کنونی غیر اخلاقی، مخالف با حقوق انسانی و غیر قابل پذیرش به شمار میروند. از این رو باید مطابق با خرد جمعی، عرف معاصر و اقتضائات زندگی مدرن تغییر کنند.
1403/02/05
https://t.me/TeachingCriticalThinking
✍️ زهره سعیدی
🔘 خداوند در قرآن به اوصاف اخلاقی مانند عدالت، بخشندگی، مهربانی، صداقت، حلم و بردباری توصیف شده است. موارد مذکور ویژگیهای اخلاقی و مورد تأیید خداوند است. یعنی خداوند ذاتاً اخلاقمدار است و ذاتاً نمیتواند اصول اخلاقی را نقض کند و حقوق انسانی را نادیده بگیرد. به بیان دیگر اقتضای عدالت خداوند این است که در چارچوب حقوق انسانی و مطابق با اصول اخلاقی سخن بگوید و تضاد و تعارضی میان دستورهای دینی و اصول اخلاقی و حقوق انسانی وجود نداشته باشد.
🔘پس چرا به نظر میرسد در دین شاهد دستورهای ناقض اخلاق و حقوق انسانی هستیم؟
🔘در بررسی دستورهای دینی میتوان آنها را با سه عنوان دستهبندی کرد: 1. دستورهای عبادی (مثل نماز و روزه و حج) 2. دستورهای اخلاقی (مثل الزام به راستگویی و امانتداری و انصاف و عدالت و پرهیز از دروغگویی و خیانت و ظلم و بدگویی) 3. دستورهای عرفی (مثل بردهداری، ارث، ازدواج و معامله).
🔘دستورهای عبادی ناقض اخلاق و حقوق انسانی نیست. دستورهای اخلاقی مروج ارزشهای اخلاقی و حافظ حقوق انسانی است. دستورهای عرفی، همانطور که از نام آن پیداست، عرف تعیینکننده درستی و نادرستی یا اخلاقی و غیراخلاقی بودن آن است. بهعنوان مثال بردهداری، همخوابگی با اسیران زن، چندهمسری، کودکهمسری، حق طلاق یکطرفه و نابرابری در ارث و شهادت، در عرفِ زمان پیامبر قابل پذیرش بودند و غیر انسانی و غیر اخلاقی ارزیابی نمیشدند اما در عرف کنونی غیر اخلاقی، مخالف با حقوق انسانی و غیر قابل پذیرش به شمار میروند. از این رو باید مطابق با خرد جمعی، عرف معاصر و اقتضائات زندگی مدرن تغییر کنند.
1403/02/05
https://t.me/TeachingCriticalThinking
Telegram
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
✅ کتاب «فرهنگ، سعادت و تمدن در اندیشه کانت» منتشر شد.
🟢 نویسنده کتاب، آنا مارتا گُنزالس، استاد تمام فلسفه و پژوهشگر مؤسسه فرهنگ و جامعه در دانشگاه ناوارا (اسپانیا) است.
🟢 مترجم کتاب، زهره سعیدی، استادیار فلسفه و پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات است.
✳️ پروفسور گُنزالس در این کتاب کانت را یکی از پدران فلسفه فرهنگ بهشمار آورده و به معرفی فلسفه فرهنگ وی و ارتباط آن با سعادت و تمدن پرداخته است.
✅ فرهنگ نزد کانت از اجزایی چون فرهنگ آزادی، فرهنگ اخلاقی، فرهنگ مدنی و فرهنگ صلح تشکیل شده است.
✅ روند ایجاد و گسترش فرهنگ و تمدن از نظر کانت حاصل جمع میان جبر و اختیار در طول تاریخ است. از یک سو چه انسان بخواهد و چه نخواهد طبیعت به نحو خوشبینانهای به سمت تحقق فرهنگ در حرکت است و از سوی دیگر آدمی به اختیار و خواست خود نقشی اصلی و محوری در تحقق فرهنگ ایفا میکند. در این رویکرد با اینکه کثرت فرهنگی پذیرفته شده و ادغام ملتها با یکدیگر طرد شده، حرکت جامعه بشری به سمت وحدت ارزیابی شده است، وحدتی که در دین واحد و عقلانی که محوریت آن با اخلاق است، تجلی پیدا میکند و به سمت صلح جاودان پیش میرود.
🟢 نویسنده کتاب، آنا مارتا گُنزالس، استاد تمام فلسفه و پژوهشگر مؤسسه فرهنگ و جامعه در دانشگاه ناوارا (اسپانیا) است.
🟢 مترجم کتاب، زهره سعیدی، استادیار فلسفه و پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات است.
✳️ پروفسور گُنزالس در این کتاب کانت را یکی از پدران فلسفه فرهنگ بهشمار آورده و به معرفی فلسفه فرهنگ وی و ارتباط آن با سعادت و تمدن پرداخته است.
✅ فرهنگ نزد کانت از اجزایی چون فرهنگ آزادی، فرهنگ اخلاقی، فرهنگ مدنی و فرهنگ صلح تشکیل شده است.
✅ روند ایجاد و گسترش فرهنگ و تمدن از نظر کانت حاصل جمع میان جبر و اختیار در طول تاریخ است. از یک سو چه انسان بخواهد و چه نخواهد طبیعت به نحو خوشبینانهای به سمت تحقق فرهنگ در حرکت است و از سوی دیگر آدمی به اختیار و خواست خود نقشی اصلی و محوری در تحقق فرهنگ ایفا میکند. در این رویکرد با اینکه کثرت فرهنگی پذیرفته شده و ادغام ملتها با یکدیگر طرد شده، حرکت جامعه بشری به سمت وحدت ارزیابی شده است، وحدتی که در دین واحد و عقلانی که محوریت آن با اخلاق است، تجلی پیدا میکند و به سمت صلح جاودان پیش میرود.
♻️ چه وقت باورهایمان عین حماقت است؟
✍️ زهره سعیدی
🔘باور داشتن به اموری که قابل سنجش و ارزیابی هستند عین حماقت است. مثلاً اگر صاحب یک کشتی پیش از حرکت کشتی از بازبینی آن سربازبزند و بگوید من به استحکام کشتی خود باور دارم آنگاه به دریا برود و غرق شود باور او هر چقدر هم صادقانه باشد، نه تنها کمکی به او نکرده، بلکه عین حماقت بوده است. چنین کسی حتی اگر غرق هم نشود باز در باور خود حماقت به خرج داده است.
🔘برخی از باورهای ما ناشی از حماقت ماست. مثلاً در باور به اینکه ویروس بر من اثر نمیکند، حتی اگر به آن ویروس مبتلا نشده باشیم یا پس از ابتلا بهبود پیدا کرده باشیم، حماقت به خرج دادهایم؛ زیرا اولاً پژوهشهای علمی نشان داده است که ویروس بر اثر تماس افراد با یکدیگر منتقل میشود. ثانیاً چه بسا از این ویروس جان سالم به در برده باشیم اما بیآنکه بدانیم دیگران را مبتلا کرده و باعث ستاندن جانی شده باشیم.
🔘این موضوع وقتی اهمیت مضاعف پیدا میکند که خط مشی زندگی، فرهنگ، اجتماع و سیاست را بر اساس باورهای ناموجه و نه واقعیاتِ موجود تعیین کنیم. مثلاً اگر واقعیات موجود نشان دهد که توان مقابله با رقیبمان را نداریم، آنگاه خط مشی کاریمان را با باور به اینکه او به زودی از صحنه رقابت حذف خواهد شد پیگیری کنیم، حماقت به خرج دادهایم.
1403/02/17
https://t.me/TeachingCriticalThinking
✍️ زهره سعیدی
🔘باور داشتن به اموری که قابل سنجش و ارزیابی هستند عین حماقت است. مثلاً اگر صاحب یک کشتی پیش از حرکت کشتی از بازبینی آن سربازبزند و بگوید من به استحکام کشتی خود باور دارم آنگاه به دریا برود و غرق شود باور او هر چقدر هم صادقانه باشد، نه تنها کمکی به او نکرده، بلکه عین حماقت بوده است. چنین کسی حتی اگر غرق هم نشود باز در باور خود حماقت به خرج داده است.
🔘برخی از باورهای ما ناشی از حماقت ماست. مثلاً در باور به اینکه ویروس بر من اثر نمیکند، حتی اگر به آن ویروس مبتلا نشده باشیم یا پس از ابتلا بهبود پیدا کرده باشیم، حماقت به خرج دادهایم؛ زیرا اولاً پژوهشهای علمی نشان داده است که ویروس بر اثر تماس افراد با یکدیگر منتقل میشود. ثانیاً چه بسا از این ویروس جان سالم به در برده باشیم اما بیآنکه بدانیم دیگران را مبتلا کرده و باعث ستاندن جانی شده باشیم.
🔘این موضوع وقتی اهمیت مضاعف پیدا میکند که خط مشی زندگی، فرهنگ، اجتماع و سیاست را بر اساس باورهای ناموجه و نه واقعیاتِ موجود تعیین کنیم. مثلاً اگر واقعیات موجود نشان دهد که توان مقابله با رقیبمان را نداریم، آنگاه خط مشی کاریمان را با باور به اینکه او به زودی از صحنه رقابت حذف خواهد شد پیگیری کنیم، حماقت به خرج دادهایم.
1403/02/17
https://t.me/TeachingCriticalThinking
Telegram
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
♻️چرا مرگخواهی برای دیگری (فرد خاص یا کشور خاص) خلاف عقلانیت، اخلاق و دینداری است؟
✍️زهره سعیدی
خلاف عقلانیت است زیرا:
▫️آدمی تسلطی بر سرنوشت خود و دیگری ندارد. مرگخواهی برای دیگری، تلاشی بیهوده برای کنترل چیزی است که خارج از حیطه قدرت انسان است.
▫️مرگخواهی به سوءتفاهم، درگیری و خشونت میانجامد و در صورتی که تداوم پیدا کند، خشونت را نهادینه میسازد.
▫️مرگخواهی امکان صلح و آشتی و مفاهمه میان دو طرف را سلب میکند و دشمنی را تداوم میبخشد.
▫️مرگ خواهی دشمنی را بدل به امری متعصبانه میسازد و تعصب عقلانیت را زایل میکند.
خلاف اخلاق است زیرا:
▫️هر انسان و هر کشوری فارغ از باورها، اعمال یا موقعیت اجتماعیاش، مستحق احترام و کرامت است. مرگخواهی برای دیگری، نقض این اصل اساسی اخلاقی محسوب میشود.
▫️مرگخواهی، مانع همدلی و شفقت با همنوعان میگردد و بیتوجهی به رنج و درد دیگریِ بیگانه را افزایش میدهد.
▫️مرگخواهی، کینه و نفرت نسبت به دیگری را نهادینه میسازد و مانع تصمیمهای خیرخواهانه میگردد.
خلاف دینداری است زیرا:
▫️در دین، زندگی به عنوان هدیهای الهی به شمار میرود. مرگخواهی برای دیگری، به معنای بیاحترامی به خداوند و خواست اوست.
▫️در دین بر طلب هدایت دیگران و نه طلب مرگ آنها تأکید شده است.
▫️در دین، بر فضایل اخلاقی مانند بخشش، رحمت و خیرخواهی تأکید شده است. مرگخواهی برای دیگری، نشاندهنده فقدان این فضایل است.
نکته آخر: هیچ انسانی نمیتواند ادعا کند هیچگاه مرتکب گناه، خطا و اشتباهی در زندگیاش نشده است. هیچ کشوری را در دنیا نمیتوان سراغ گرفت که دستی در ظلم و جنایت نداشته باشد. تفاوت کشورها صرفاً در میزان ظلم و جنایت آنها نسبت به مردم خود یا مردم دیگر کشورهاست. پس با زبان و دستی که به ظلم آلوده شده باشد نمیتوان ظلم دیگری را نشانه گرفت و او را مستحق مرگ دانست. به گفته مسیح: «هر کس تا به حال گناهی نکرده است اولین سنگ را به گناهکار بزند» (انجیل یوحنا باب 8 آیه 7).
1403/02/26
https://t.me/TeachingCriticalThinking
✍️زهره سعیدی
خلاف عقلانیت است زیرا:
▫️آدمی تسلطی بر سرنوشت خود و دیگری ندارد. مرگخواهی برای دیگری، تلاشی بیهوده برای کنترل چیزی است که خارج از حیطه قدرت انسان است.
▫️مرگخواهی به سوءتفاهم، درگیری و خشونت میانجامد و در صورتی که تداوم پیدا کند، خشونت را نهادینه میسازد.
▫️مرگخواهی امکان صلح و آشتی و مفاهمه میان دو طرف را سلب میکند و دشمنی را تداوم میبخشد.
▫️مرگ خواهی دشمنی را بدل به امری متعصبانه میسازد و تعصب عقلانیت را زایل میکند.
خلاف اخلاق است زیرا:
▫️هر انسان و هر کشوری فارغ از باورها، اعمال یا موقعیت اجتماعیاش، مستحق احترام و کرامت است. مرگخواهی برای دیگری، نقض این اصل اساسی اخلاقی محسوب میشود.
▫️مرگخواهی، مانع همدلی و شفقت با همنوعان میگردد و بیتوجهی به رنج و درد دیگریِ بیگانه را افزایش میدهد.
▫️مرگخواهی، کینه و نفرت نسبت به دیگری را نهادینه میسازد و مانع تصمیمهای خیرخواهانه میگردد.
خلاف دینداری است زیرا:
▫️در دین، زندگی به عنوان هدیهای الهی به شمار میرود. مرگخواهی برای دیگری، به معنای بیاحترامی به خداوند و خواست اوست.
▫️در دین بر طلب هدایت دیگران و نه طلب مرگ آنها تأکید شده است.
▫️در دین، بر فضایل اخلاقی مانند بخشش، رحمت و خیرخواهی تأکید شده است. مرگخواهی برای دیگری، نشاندهنده فقدان این فضایل است.
نکته آخر: هیچ انسانی نمیتواند ادعا کند هیچگاه مرتکب گناه، خطا و اشتباهی در زندگیاش نشده است. هیچ کشوری را در دنیا نمیتوان سراغ گرفت که دستی در ظلم و جنایت نداشته باشد. تفاوت کشورها صرفاً در میزان ظلم و جنایت آنها نسبت به مردم خود یا مردم دیگر کشورهاست. پس با زبان و دستی که به ظلم آلوده شده باشد نمیتوان ظلم دیگری را نشانه گرفت و او را مستحق مرگ دانست. به گفته مسیح: «هر کس تا به حال گناهی نکرده است اولین سنگ را به گناهکار بزند» (انجیل یوحنا باب 8 آیه 7).
1403/02/26
https://t.me/TeachingCriticalThinking
Telegram
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
♻️گوهر دین چیست؟
✍️ زهره سعیدی
🔘«عمل صالح و تقواورزی» را که در دین اسلام بر آنها تأکید شده است میتوان گوهر دین به شمار آورد.
🔘مراد از عمل صالح اعمال نیک یا اعمال مطابق با اصول اخلاقی است. اعمال و کردارهای نیک و اخلاقی، فضیلت به شمار میروند و عامل به آنها، فضیلتمند لحاظ میشود. مراد از تقواورزی، پرهیز از گناه و التزام به نیکی است. افعال و کردارهای بد، گناه به شمار میروند و کسانی که از آنها پرهیز میکنند باتقوا و پرهیزگار لحاظ میشوند.
🔘بر اساس سخنان بزرگ مرد تاریخ اسلام، علی، تقواورزی وضعیتی است که در آن از بدیها و رذائل اخلاقی اجتناب میشود و به خوبیها و فضایل اخلاقی عمل میگردد: «تقوا اجتناب [از بدیها] است» (غررالحکم، ف 1، ش237)، «تقوا اساس نیکوکاری است» (غررالحکم، ف 1، ش 772)، «تقوا رئیس اخلاق است» (غررالحکم، ف 1، ش 801)، «کسی که تقوا نداشته باشد گرفتار لذات و شهواتِ [نامشروع] و گناهان میگردد» (غررالحکم، ف9، ش 249). «مردم با تقوا اهل فضیلت هستند» (نهجالبلاغه، خ 193، ب 2)، «متقین دامنهایشان پاک و خواهشهایشان سبک است و مردم به خوبیهایشان امید دارند و از بدیهایشان ایمناند» (غررالحکم، ف 1، ش 1940).
🔘از نظر ایشان کنترل امیال، نیکرفتاری، نیکوکاری، پرهیز از بدی و پارسایی؛ برترین عمل (نهجالبلاغه، ح 249)، باکرامتترین حیثیت (همان، ح 38) ، بالاترین علم (همان، ح 92)، برترین همنشین (همان، ح 113، ب1)، بهترین خیر (همان، خ 111، ب 5 و غررالحکم، ف 8، ش 18) و بهترین توشه برای ابدیت (نهجالبلاغه، ح 130، ب2 و غررالحکم، ف 1، ش 846) به شمار میرود.
🔘به گفتهی او بهترین دین، اخلاق نیک است (غررالحکم، ف 27، ش 7) و پاکترین انسان، بااخلاقترین انسان است (همان، ف 8، ش 206) و خداوند انسان را «جز به نیکی دستور نداده و جز از بدی نهی نفرموده است» (نهجالبلاغه، ن 31، ش 28).
1403/03/05
https://t.me/TeachingCriticalThinking
✍️ زهره سعیدی
🔘«عمل صالح و تقواورزی» را که در دین اسلام بر آنها تأکید شده است میتوان گوهر دین به شمار آورد.
🔘مراد از عمل صالح اعمال نیک یا اعمال مطابق با اصول اخلاقی است. اعمال و کردارهای نیک و اخلاقی، فضیلت به شمار میروند و عامل به آنها، فضیلتمند لحاظ میشود. مراد از تقواورزی، پرهیز از گناه و التزام به نیکی است. افعال و کردارهای بد، گناه به شمار میروند و کسانی که از آنها پرهیز میکنند باتقوا و پرهیزگار لحاظ میشوند.
🔘بر اساس سخنان بزرگ مرد تاریخ اسلام، علی، تقواورزی وضعیتی است که در آن از بدیها و رذائل اخلاقی اجتناب میشود و به خوبیها و فضایل اخلاقی عمل میگردد: «تقوا اجتناب [از بدیها] است» (غررالحکم، ف 1، ش237)، «تقوا اساس نیکوکاری است» (غررالحکم، ف 1، ش 772)، «تقوا رئیس اخلاق است» (غررالحکم، ف 1، ش 801)، «کسی که تقوا نداشته باشد گرفتار لذات و شهواتِ [نامشروع] و گناهان میگردد» (غررالحکم، ف9، ش 249). «مردم با تقوا اهل فضیلت هستند» (نهجالبلاغه، خ 193، ب 2)، «متقین دامنهایشان پاک و خواهشهایشان سبک است و مردم به خوبیهایشان امید دارند و از بدیهایشان ایمناند» (غررالحکم، ف 1، ش 1940).
🔘از نظر ایشان کنترل امیال، نیکرفتاری، نیکوکاری، پرهیز از بدی و پارسایی؛ برترین عمل (نهجالبلاغه، ح 249)، باکرامتترین حیثیت (همان، ح 38) ، بالاترین علم (همان، ح 92)، برترین همنشین (همان، ح 113، ب1)، بهترین خیر (همان، خ 111، ب 5 و غررالحکم، ف 8، ش 18) و بهترین توشه برای ابدیت (نهجالبلاغه، ح 130، ب2 و غررالحکم، ف 1، ش 846) به شمار میرود.
🔘به گفتهی او بهترین دین، اخلاق نیک است (غررالحکم، ف 27، ش 7) و پاکترین انسان، بااخلاقترین انسان است (همان، ف 8، ش 206) و خداوند انسان را «جز به نیکی دستور نداده و جز از بدی نهی نفرموده است» (نهجالبلاغه، ن 31، ش 28).
1403/03/05
https://t.me/TeachingCriticalThinking
Telegram
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
♻️چرا ملاک مسؤلیت دادن به افراد نباید میزان دینداری آنها باشد؟
✍️ زهره سعیدی
🔘ملاک انتخاب افراد برای اعطای یک مسؤلیت باید در درجه اول علم و دانش و تخصص آنها؛ در درجه دوم سوابق کاری، تجارب عملی و تعهد کاری آنها باشد. دخالت دادن میزان دینداری، در اعطای مسئولیت به افراد نه تنها بیارتباط با مسئولیتپذیری است بلکه خلاف عدالت است و نتایج مضری به بار میآورد.
🔘دینداریِ افراد اگر عاقلانه باشد منجر به قانونمداری و پایبندی به اصول اخلاقی میشود؛ اگر جاهلانه باشد منجر به تعصب و نقض اصول اخلاقی میشود و اگر ریاکارانه و از سر نفاق باشد منجر به فساد اخلاقی و قانونگریزی میگردد. عاقلانه، جاهلانه یا ریاکارانه بودنِ دینداری نیز به راحتی قابل تشخیص نیست اما علم و دانش و تخصص و سوابق و تجارب افراد قابل شناسایی است. یک فرد متخصص و باسواد و باتجربه حتی اگر ضعف دینی داشته باشد به خوبی از عهده مسؤلیت و شغل خود برخواهد آمد اما یک فرد کمتخصص و کمسواد و کمتجربه، حتی اگر دینداری بااخلاص باشد، از عهده مسؤلیتی که به او سپرده شده است برنخواهد آمد.
🔘متأسفانه نهادها و سازمانهای رسمی در اعطای مناصب و مسؤلیتها، بیش از آنکه دانش و تخصص و تجربه و مسؤلیتپذیری افراد را ملاک قرار دهند، ظواهر دینداری را دخالت میدهند. این امر نتایج فاسدی به بار آورده است. از جمله:
1️⃣رشد ظاهرگرایی، ریاکاری، نفاق و تظاهر به دینداری.
2️⃣تضعیف شایستهسالاری به واسطه واگذاری شغلها و سمتهای تخصصی به افرادِ غیرمتخصص، کمسواد و کمتجربه.
3️⃣رکود دانشی، تخصصی و کارشناسانهی سازمانها و نهادهای تحت ریاست افراد غیرمتخصص و کمسواد و کمتجربه.
4️⃣رواج تبعیض در اعطای مسئولیت به افراد و در نتیجه به حاشیه راندن نخبگان، باسوادان، متخصصان و کارشناسانِ کاربلد به گوشه انزوا یا فراری دادن آنها به خارج از وطن.
5️⃣محروم شدن کشور از دانش و تخصص و تجربه باسوادان، متخصصان و کارشناسان و جایگزینی آنها با افراد غیرمتخصص و کمسواد و کمتجربه.
6️⃣تداوم مشکلات و معضلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به دلیل محروم شدن کشور از دانش و تخصص و تجربه نخبگان.
7️⃣سرکوب نقد درونسازمانی و زیر سؤال بردن وضعیت موجود به دلیل ترس از به چالش کشیدن باورهای مذهبی.
8️⃣تضعیف پاسخگویی مسؤلین و مدیران ناکارآمد در قبال مردم و تضعیف پاسخگویی هر فرد به مافوق به دلیل احساس مصونیت مذهبی.
1403/03/20
https://t.me/TeachingCriticalThinking
✍️ زهره سعیدی
🔘ملاک انتخاب افراد برای اعطای یک مسؤلیت باید در درجه اول علم و دانش و تخصص آنها؛ در درجه دوم سوابق کاری، تجارب عملی و تعهد کاری آنها باشد. دخالت دادن میزان دینداری، در اعطای مسئولیت به افراد نه تنها بیارتباط با مسئولیتپذیری است بلکه خلاف عدالت است و نتایج مضری به بار میآورد.
🔘دینداریِ افراد اگر عاقلانه باشد منجر به قانونمداری و پایبندی به اصول اخلاقی میشود؛ اگر جاهلانه باشد منجر به تعصب و نقض اصول اخلاقی میشود و اگر ریاکارانه و از سر نفاق باشد منجر به فساد اخلاقی و قانونگریزی میگردد. عاقلانه، جاهلانه یا ریاکارانه بودنِ دینداری نیز به راحتی قابل تشخیص نیست اما علم و دانش و تخصص و سوابق و تجارب افراد قابل شناسایی است. یک فرد متخصص و باسواد و باتجربه حتی اگر ضعف دینی داشته باشد به خوبی از عهده مسؤلیت و شغل خود برخواهد آمد اما یک فرد کمتخصص و کمسواد و کمتجربه، حتی اگر دینداری بااخلاص باشد، از عهده مسؤلیتی که به او سپرده شده است برنخواهد آمد.
🔘متأسفانه نهادها و سازمانهای رسمی در اعطای مناصب و مسؤلیتها، بیش از آنکه دانش و تخصص و تجربه و مسؤلیتپذیری افراد را ملاک قرار دهند، ظواهر دینداری را دخالت میدهند. این امر نتایج فاسدی به بار آورده است. از جمله:
1️⃣رشد ظاهرگرایی، ریاکاری، نفاق و تظاهر به دینداری.
2️⃣تضعیف شایستهسالاری به واسطه واگذاری شغلها و سمتهای تخصصی به افرادِ غیرمتخصص، کمسواد و کمتجربه.
3️⃣رکود دانشی، تخصصی و کارشناسانهی سازمانها و نهادهای تحت ریاست افراد غیرمتخصص و کمسواد و کمتجربه.
4️⃣رواج تبعیض در اعطای مسئولیت به افراد و در نتیجه به حاشیه راندن نخبگان، باسوادان، متخصصان و کارشناسانِ کاربلد به گوشه انزوا یا فراری دادن آنها به خارج از وطن.
5️⃣محروم شدن کشور از دانش و تخصص و تجربه باسوادان، متخصصان و کارشناسان و جایگزینی آنها با افراد غیرمتخصص و کمسواد و کمتجربه.
6️⃣تداوم مشکلات و معضلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به دلیل محروم شدن کشور از دانش و تخصص و تجربه نخبگان.
7️⃣سرکوب نقد درونسازمانی و زیر سؤال بردن وضعیت موجود به دلیل ترس از به چالش کشیدن باورهای مذهبی.
8️⃣تضعیف پاسخگویی مسؤلین و مدیران ناکارآمد در قبال مردم و تضعیف پاسخگویی هر فرد به مافوق به دلیل احساس مصونیت مذهبی.
1403/03/20
https://t.me/TeachingCriticalThinking
Telegram
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
♻️چرا آزادی صرفاً در کنار مسؤلیتپذیری معنا دارد؟
✍️ زهره سعیدی
🔘آزادی و مسؤلیتپذیری دو مفهوم جداییناپذیر هستند. ما انسانها به همان اندازه که آزادیم، مسئولیم و به همان اندازه که مسؤلیم از آزادی برخورداریم.
🔘ما آزادیم که بر اساس علایق، عقاید و اهدافمان زندگی کنیم؛ در عین حال مسؤلیم که به عواقب کارهایی که میکنیم بیندیشیم، به حقوق و آزادی دیگران احترام بگذاریم و منافع جمعی را بر منافع شخصی ترجیح دهیم. در غیر این صورت مفهوم آزادی را ذبح کردهایم.
🔘ما مسؤلیم که به باورها، اهداف و وظایفمان متعهد باشیم؛ در عین حال آزادیم که تعهد را به اطاعت کورکورانه از دستورات فرونکاهیم، با توجیهِ عمل به وظیفه، حقوق دیگران را نادیده نگیریم، با گفتن مأمورم و معذور اصول اخلاقی را زیر پا نگذاریم. در غیر این صورت مفهوم مسؤلیت را ذبح کردهایم.
در واقع:
▫️افراد آزاد هستند که اطلاعات، نظرات و دیدگاههای خود را بیان کنند، اما در قبال درستی اطلاعات و احترام به نظرات و دیدگاههای دیگران مسؤلیت دارند.
▫️افراد آزاد هستند که در انتخابات شرکت کنند یا نکنند، اما در قبال انتخابهای خود و پیامدهای آن مسؤلیت دارند.
▫️افراد آزاد هستند که اموال خود را نگهداری و اداره کنند، اما در قبال استفادهی صحیح و قانونی از آن مسؤلیت دارند.
▫️افراد مسؤلیت دارند که به وظایفشان عمل کنند اما آزادند که وظیفهشان را در چارچوب اخلاقیات انجام دهند.
▫️افراد مسؤلیت دارند که به باورها و عقایدشان پایبند باشند اما آزادند که به باورها و عقاید دیگران احترام بگذارند.
▫️افراد مسؤلیت دارند که فرامین و دستورهای مافوق را اجرا کنند اما آزادند که از دستورها و فرامین غیر انسانی سرپیچی کنند.
خلاصه آنکه
🔘ما آزادیم دست به انتخاب بزنیم، در صورتی که 1. در قبال انتخابهای خود پاسخگو باشیم 2. مسؤلیت انتخابهایمان را بپذیریم و 3. به حقوق و آزادی دیگران احترام بگذاریم.
🔘ما مسؤلیم به باورها و اهدافمان متعهد باشیم، در صورتی که 1. به باورها و اهداف دیگران احترام بگذاریم 2. در راه باورها و اهدافمان اصول اخلاقی را زیر پا نگذاریم 3. تعهد و مسؤلیتپذیری را با اطاعت مقلدانه یکی نپنداریم.
🔘این تعادل بین آزادی و مسؤلیتپذیری، بستر لازم برای رشد و شکوفایی فرد و جامعه است.
1403/03/30
https://t.me/TeachingCriticalThinking
✍️ زهره سعیدی
🔘آزادی و مسؤلیتپذیری دو مفهوم جداییناپذیر هستند. ما انسانها به همان اندازه که آزادیم، مسئولیم و به همان اندازه که مسؤلیم از آزادی برخورداریم.
🔘ما آزادیم که بر اساس علایق، عقاید و اهدافمان زندگی کنیم؛ در عین حال مسؤلیم که به عواقب کارهایی که میکنیم بیندیشیم، به حقوق و آزادی دیگران احترام بگذاریم و منافع جمعی را بر منافع شخصی ترجیح دهیم. در غیر این صورت مفهوم آزادی را ذبح کردهایم.
🔘ما مسؤلیم که به باورها، اهداف و وظایفمان متعهد باشیم؛ در عین حال آزادیم که تعهد را به اطاعت کورکورانه از دستورات فرونکاهیم، با توجیهِ عمل به وظیفه، حقوق دیگران را نادیده نگیریم، با گفتن مأمورم و معذور اصول اخلاقی را زیر پا نگذاریم. در غیر این صورت مفهوم مسؤلیت را ذبح کردهایم.
در واقع:
▫️افراد آزاد هستند که اطلاعات، نظرات و دیدگاههای خود را بیان کنند، اما در قبال درستی اطلاعات و احترام به نظرات و دیدگاههای دیگران مسؤلیت دارند.
▫️افراد آزاد هستند که در انتخابات شرکت کنند یا نکنند، اما در قبال انتخابهای خود و پیامدهای آن مسؤلیت دارند.
▫️افراد آزاد هستند که اموال خود را نگهداری و اداره کنند، اما در قبال استفادهی صحیح و قانونی از آن مسؤلیت دارند.
▫️افراد مسؤلیت دارند که به وظایفشان عمل کنند اما آزادند که وظیفهشان را در چارچوب اخلاقیات انجام دهند.
▫️افراد مسؤلیت دارند که به باورها و عقایدشان پایبند باشند اما آزادند که به باورها و عقاید دیگران احترام بگذارند.
▫️افراد مسؤلیت دارند که فرامین و دستورهای مافوق را اجرا کنند اما آزادند که از دستورها و فرامین غیر انسانی سرپیچی کنند.
خلاصه آنکه
🔘ما آزادیم دست به انتخاب بزنیم، در صورتی که 1. در قبال انتخابهای خود پاسخگو باشیم 2. مسؤلیت انتخابهایمان را بپذیریم و 3. به حقوق و آزادی دیگران احترام بگذاریم.
🔘ما مسؤلیم به باورها و اهدافمان متعهد باشیم، در صورتی که 1. به باورها و اهداف دیگران احترام بگذاریم 2. در راه باورها و اهدافمان اصول اخلاقی را زیر پا نگذاریم 3. تعهد و مسؤلیتپذیری را با اطاعت مقلدانه یکی نپنداریم.
🔘این تعادل بین آزادی و مسؤلیتپذیری، بستر لازم برای رشد و شکوفایی فرد و جامعه است.
1403/03/30
https://t.me/TeachingCriticalThinking
Telegram
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
♻️چه پاسخی برای پرسشهای اساسی بشریت وجود دارد؟
✍️ زهره سعیدی
🔘چرا خلق شدهام و چه آیندهای پیش رویم است؟ دو پرسش اساسی بشریت هستند. پاسخ کانت، بزرگترین فیلسوف آلمانیِ قرن هجدهم به پرسش نخست، این است که خلق شدهایم تا فضایل انسانی را در خود شکوفا سازیم، شادکامی را گسترش دهیم و جامعهای اخلاقمحور، صلحدوست و سعادتمند تشکیل دهیم. وی در توضیح رویکرد خود میگوید از آنجا که آدمی واجد دو بعد عقلانی و فیزیکی است، خیر کامل او در این است که به هر دو بعد وجودش توجه کند و نیازهای هر دو را برآورده سازد.
🔘به گفته وی میل به برآوردنِ خواستههای حسی، میلی طبیعی در وجود هر انسانی است. همهی انسانها نیازهایی دارند که برخاسته از غریزهی آنهاست و برآورده کردن آنها احساس لذت را برایشان به همراه دارد. عقل انسان هم خواستهای دارد که برآورده کردن آن احساس رضایت و خرسندی را برایش به همراه دارد. خواسته عقل عمل به وظیفه اخلاقی است. در واقع غریزه انسان و عقل او اموری طبیعی و خیر در وجود او هستند و ابزار رشد و کمال او به شمار میروند. به همین خاطر عقل نمیگوید از تمایلات و غرایز خود دست بکشید، فقط میگوید به تکلیف خود عمل کنید. تکلیف مذکور در جایی که خواستههای حسی در برابر فضایل انسانی قرار بگیرند، مهار کردن و قاعدهمند نمودن آنهاست و در جایی که خواستههای حسی به فضایل انسانی خدمت کنند، برآورده کردن آنهاست.
🔘کانت عمل به وظایف اخلاقی را فضیلت انسان و دستیابی به نیازهای حسی را شادکامی او نامیده است. آنگاه فضیلت و شادکامی را در کنار یکدیگر خیر کامل یا خیر اعلای آدمی دانسته است. به گفته وی بشر خلق شده است تا خیر اعلا را در جهان محقق سازد.
🔘اگر انسان از روی وظیفه به دنبال برآوردنِ خواستههای حسی خود برود، تأمین آنها، ارزشمند محسوب میشود و در شمار عمل فضیلتمندانه قرار میگیرد. در صورتی برآوردنِ خواستههای حسی وظیفه انسان به شمار میرود که اولاً حرکت به سمت اخلاقی شدن را راحتتر سازد. ثانیاً عدم تأمین آنها عمل به فضایل اخلاقی را به خطر بیندازد. از این رو دستور عقل که به ادای تکلیف و رعایت اصول اخلاقی فرمان میدهد و لذا از انسان میخواهد که در بند امیال و غرایز خود نباشد، به معنای کنار گذاشتن امیال یا نابود کردن آنها نیست، بلکه به معنای اخلاقی کردن آنهاست. در واقع انسان باید در راستای عمل به تکلیف خود، دست به گزینش امیال بزند و آنها را ذیل «بایدها» و «نبایدها» ارتقاء دهد. بنابراین امیال و خواهشهای نفس سرکوب یا نابود نمیشوند، بلکه بیآنکه منجر به رفتار غیر اخلاقی گردند، تحت قاعده برآورده میشوند. لذا اگر انسان در حیطهی اخلاق برای ارضای تمایلات خویش تلاش کند، نهتنها مرتکب هیچ امر غیر اخلاقی نشده است، بلکه به فضیلتمندی خود نیز کمک کرده است.
1403/04/30
ادامه دارد
https://t.me/TeachingCriticalThinking
✍️ زهره سعیدی
🔘چرا خلق شدهام و چه آیندهای پیش رویم است؟ دو پرسش اساسی بشریت هستند. پاسخ کانت، بزرگترین فیلسوف آلمانیِ قرن هجدهم به پرسش نخست، این است که خلق شدهایم تا فضایل انسانی را در خود شکوفا سازیم، شادکامی را گسترش دهیم و جامعهای اخلاقمحور، صلحدوست و سعادتمند تشکیل دهیم. وی در توضیح رویکرد خود میگوید از آنجا که آدمی واجد دو بعد عقلانی و فیزیکی است، خیر کامل او در این است که به هر دو بعد وجودش توجه کند و نیازهای هر دو را برآورده سازد.
🔘به گفته وی میل به برآوردنِ خواستههای حسی، میلی طبیعی در وجود هر انسانی است. همهی انسانها نیازهایی دارند که برخاسته از غریزهی آنهاست و برآورده کردن آنها احساس لذت را برایشان به همراه دارد. عقل انسان هم خواستهای دارد که برآورده کردن آن احساس رضایت و خرسندی را برایش به همراه دارد. خواسته عقل عمل به وظیفه اخلاقی است. در واقع غریزه انسان و عقل او اموری طبیعی و خیر در وجود او هستند و ابزار رشد و کمال او به شمار میروند. به همین خاطر عقل نمیگوید از تمایلات و غرایز خود دست بکشید، فقط میگوید به تکلیف خود عمل کنید. تکلیف مذکور در جایی که خواستههای حسی در برابر فضایل انسانی قرار بگیرند، مهار کردن و قاعدهمند نمودن آنهاست و در جایی که خواستههای حسی به فضایل انسانی خدمت کنند، برآورده کردن آنهاست.
🔘کانت عمل به وظایف اخلاقی را فضیلت انسان و دستیابی به نیازهای حسی را شادکامی او نامیده است. آنگاه فضیلت و شادکامی را در کنار یکدیگر خیر کامل یا خیر اعلای آدمی دانسته است. به گفته وی بشر خلق شده است تا خیر اعلا را در جهان محقق سازد.
🔘اگر انسان از روی وظیفه به دنبال برآوردنِ خواستههای حسی خود برود، تأمین آنها، ارزشمند محسوب میشود و در شمار عمل فضیلتمندانه قرار میگیرد. در صورتی برآوردنِ خواستههای حسی وظیفه انسان به شمار میرود که اولاً حرکت به سمت اخلاقی شدن را راحتتر سازد. ثانیاً عدم تأمین آنها عمل به فضایل اخلاقی را به خطر بیندازد. از این رو دستور عقل که به ادای تکلیف و رعایت اصول اخلاقی فرمان میدهد و لذا از انسان میخواهد که در بند امیال و غرایز خود نباشد، به معنای کنار گذاشتن امیال یا نابود کردن آنها نیست، بلکه به معنای اخلاقی کردن آنهاست. در واقع انسان باید در راستای عمل به تکلیف خود، دست به گزینش امیال بزند و آنها را ذیل «بایدها» و «نبایدها» ارتقاء دهد. بنابراین امیال و خواهشهای نفس سرکوب یا نابود نمیشوند، بلکه بیآنکه منجر به رفتار غیر اخلاقی گردند، تحت قاعده برآورده میشوند. لذا اگر انسان در حیطهی اخلاق برای ارضای تمایلات خویش تلاش کند، نهتنها مرتکب هیچ امر غیر اخلاقی نشده است، بلکه به فضیلتمندی خود نیز کمک کرده است.
1403/04/30
ادامه دارد
https://t.me/TeachingCriticalThinking
Telegram
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
♻️ اگر به وظیفه خود عمل کنیم و به دنبال تحقق خیر اعلا (فضیلت و شادکامی) باشیم چه آیندهای پیش رویمان است؟
✍️ زهره سعیدی
🔘کانت خیر اعلا را كه ناظر به هر دو بعد وجود انسان يعني بعد اخلاقي و بعد جسماني اوست، برترين و بهترين غايتي كه بشر ميتواند به آن دست پيدا كند، دانسته است. به بيان ديگر عالیترین خیر ارادی انسان، عمل به فضایل اخلاقی است و عالیترین خیر فیزیکی او، شادکامی به پاس فضیلتمندی است. این دو خیر در کنار هم خیر اعلای انسان هستند.
🔘حال اگر آدمی به وظیفه خود عمل کند و نیککرداری و پایبندی به اصول اخلاقی را پیشه خود سازد، چه چیزی در انتظار اوست؟ به گفته کانت اگر آدمی تلاش خود را معطوف به تحقق خیر اعلا در جهان کند بالاخره و پس از گذشت نسلها میتواند امیدوار باشد که جهانی اخلاقی شکل خواهد گرفت که در آن افراد بر اساس قانون اخلاق رفتار میکنند و در نتیجهی فضیلتمندیِ حاصل از رفتار اخلاقی، به سعادتی که شایستهی آن شدهاند، دست مییابند؛
🔘اما اگر عمر کوتاه آدمی مانع تکامل اخلاقیِ او شد و یا اگر فرد با وجود عمل به وظیفه به شادکامی و سعادتی که شایسته آن شده است دست نیافت، به چه امیدوار باشد؟ اینجاست که کانت از ایمان عقلانی سخن به میان میآورد. به گفته وی عقل فقط تا اینجا میتواند پیشروی کند و پرده از غایت اخلاقیِ جهان بردارد. از اینجا به بعد ایمان به کار میآید، ایمان به خداوندی که تحقق کامل خیر اعلای انسان را به عهده خواهد گرفت.
🔘بنابراین کانت برای هر دو گروه خداباوران و خداناباوران راهکار ارائه داده است. وظیفه هر دو گروه تحقق خیر اعلا در جهان است. خداناباوران به حکم عقل موظفند تلاش خود را معطوف به تحقق خیر اعلا در جهان کنند و خداباوران در عین اینکه تلاش خود را معطوف به تحقق خیر اعلا در جهان میکنند امید به تحقق کامل آن در جهانی دیگر و توسط ارادهای برتر دارند.
🔘به این ترتیب ایدهی خیر اعلا با مفهوم آینده گره خورده است. بدین معنا که خیر اعلا وضعیت ایدهآلی است که چشمانداز آینده را روشن میکند؛ به نحوی که هم فرد و هم اجتماع مکلف است خیر اعلا را بهعنوان غایت نهایی خود پیش چشم داشته باشد و به سوی آن حرکت کند. خداناباور به تحقق نسبی آن پس از گذر نسلها امید دارد و خداباور علاوه بر اینکه به تحقق نسبی آن پس از گذر نسلها امید دارد، به تحقق کامل آن در جهان دیگر امیدوار است.
1403/05/07
ادامه دارد
https://t.me/TeachingCriticalThinking
✍️ زهره سعیدی
🔘کانت خیر اعلا را كه ناظر به هر دو بعد وجود انسان يعني بعد اخلاقي و بعد جسماني اوست، برترين و بهترين غايتي كه بشر ميتواند به آن دست پيدا كند، دانسته است. به بيان ديگر عالیترین خیر ارادی انسان، عمل به فضایل اخلاقی است و عالیترین خیر فیزیکی او، شادکامی به پاس فضیلتمندی است. این دو خیر در کنار هم خیر اعلای انسان هستند.
🔘حال اگر آدمی به وظیفه خود عمل کند و نیککرداری و پایبندی به اصول اخلاقی را پیشه خود سازد، چه چیزی در انتظار اوست؟ به گفته کانت اگر آدمی تلاش خود را معطوف به تحقق خیر اعلا در جهان کند بالاخره و پس از گذشت نسلها میتواند امیدوار باشد که جهانی اخلاقی شکل خواهد گرفت که در آن افراد بر اساس قانون اخلاق رفتار میکنند و در نتیجهی فضیلتمندیِ حاصل از رفتار اخلاقی، به سعادتی که شایستهی آن شدهاند، دست مییابند؛
🔘اما اگر عمر کوتاه آدمی مانع تکامل اخلاقیِ او شد و یا اگر فرد با وجود عمل به وظیفه به شادکامی و سعادتی که شایسته آن شده است دست نیافت، به چه امیدوار باشد؟ اینجاست که کانت از ایمان عقلانی سخن به میان میآورد. به گفته وی عقل فقط تا اینجا میتواند پیشروی کند و پرده از غایت اخلاقیِ جهان بردارد. از اینجا به بعد ایمان به کار میآید، ایمان به خداوندی که تحقق کامل خیر اعلای انسان را به عهده خواهد گرفت.
🔘بنابراین کانت برای هر دو گروه خداباوران و خداناباوران راهکار ارائه داده است. وظیفه هر دو گروه تحقق خیر اعلا در جهان است. خداناباوران به حکم عقل موظفند تلاش خود را معطوف به تحقق خیر اعلا در جهان کنند و خداباوران در عین اینکه تلاش خود را معطوف به تحقق خیر اعلا در جهان میکنند امید به تحقق کامل آن در جهانی دیگر و توسط ارادهای برتر دارند.
🔘به این ترتیب ایدهی خیر اعلا با مفهوم آینده گره خورده است. بدین معنا که خیر اعلا وضعیت ایدهآلی است که چشمانداز آینده را روشن میکند؛ به نحوی که هم فرد و هم اجتماع مکلف است خیر اعلا را بهعنوان غایت نهایی خود پیش چشم داشته باشد و به سوی آن حرکت کند. خداناباور به تحقق نسبی آن پس از گذر نسلها امید دارد و خداباور علاوه بر اینکه به تحقق نسبی آن پس از گذر نسلها امید دارد، به تحقق کامل آن در جهان دیگر امیدوار است.
1403/05/07
ادامه دارد
https://t.me/TeachingCriticalThinking
Telegram
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
Forwarded from zohreh
https://khabaronline.ir/xmtR2
گفت و گو با دبیران علمی (دکتر مسعود زمانی و دکتر شهین اعوانی) و دبیر تخصصی (دکتر زهره سعیدی) همایش بینالمللی «کانت و جهان معاصر»
گفت و گو با دبیران علمی (دکتر مسعود زمانی و دکتر شهین اعوانی) و دبیر تخصصی (دکتر زهره سعیدی) همایش بینالمللی «کانت و جهان معاصر»
www.khabaronline.ir
نقد و انتقاد، دلیل استقبال دانشجویان ایرانی از فلسفه کانت / آزادی کانتی، رفتار دلبخواهانه نیست
در "طرح ۴۰ سال فلسفه در دانشگاههای ایران"، جایگاه کانت در پایان نامه های ارشد و دکتری یکی از سه فیلسوف پرطرفدار بود. به جرات میتوان گفت که کانت همواره مورد توجه دانشجویان در مقاطع مختلف، محققان و اندیشمندان معاصر ایران بوده است، علت اصلی توجه به کانت در…
♻️در حیطه اخلاق چگونه میان رأی عقل و رأی شخصی تمایز قائل شویم؟
✍️زهره سعیدی
🔘کانت از اخلاقی سخن میگوید که ریشه در عقل انسان دارد و عقل، مستقل از دین به آن شناخت پیدا کرده و به آن فرمان میدهد. عقل از نظر وی واضع اخلاق و تابع آن است. آدمی با عقل قوانین اخلاقی را تشخیص میدهد و با اراده آزاد به قوانینی که خود وضع کرده است پایبند میشود.
🔘پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه میان رأی عقل و رأی شخصی تمایز قائل شویم و از در افتادن در رفتار دلبخواهانه در امان بمانیم؟ کانت به نحو سلبی برای ممانعت از درافتادن به رأی شخصی در اخلاق و به نحو ایجابی برای تشخیص امر اخلاقی، معیاری به دست میدهد که میتوان بر اساس آن افعال اخلاقی را از افعال غیر اخلاقی تشخیص داد و رفتار خود را بر اساس آن تنظیم کرد و از فروغلطیدن در رأی خودخواهانه در امان ماند. به گفتۀ او فعلی را میتوان اخلاقی به شمار آورد که بتوان آن را به همگان تسری داد و در مورد همگان به اجرا درآورد. در واقع وی عقلِ همگانی و نه فردی را منبع قانونگذاری معرفی میکند.
🔘به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که ریاست سازمانی را به عهده گرفته و تصمیم دارد در آنجا پستی به فرزندش بدهد. اگر بخواهیم این رفتار را در مورد همگان به اجرا درآوریم، یعنی آن را به قانون تبدیل کنیم، به این صورت درمیآید: «هرکس که به ریاست رسید، میتواند به فرزندش پستی بدهد»؛ اما اگر همه بخواهند به این قانون عمل کنند، ارزش تخصص و دانش از بین میرود و سیستم شایستهسالاری بیمعنا میشود. بنابراین عقل نمیتواند چنین رفتاری را اخلاقی لحاظ کند.
1403/05/16
https://t.me/TeachingCriticalThinking
✍️زهره سعیدی
🔘کانت از اخلاقی سخن میگوید که ریشه در عقل انسان دارد و عقل، مستقل از دین به آن شناخت پیدا کرده و به آن فرمان میدهد. عقل از نظر وی واضع اخلاق و تابع آن است. آدمی با عقل قوانین اخلاقی را تشخیص میدهد و با اراده آزاد به قوانینی که خود وضع کرده است پایبند میشود.
🔘پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه میان رأی عقل و رأی شخصی تمایز قائل شویم و از در افتادن در رفتار دلبخواهانه در امان بمانیم؟ کانت به نحو سلبی برای ممانعت از درافتادن به رأی شخصی در اخلاق و به نحو ایجابی برای تشخیص امر اخلاقی، معیاری به دست میدهد که میتوان بر اساس آن افعال اخلاقی را از افعال غیر اخلاقی تشخیص داد و رفتار خود را بر اساس آن تنظیم کرد و از فروغلطیدن در رأی خودخواهانه در امان ماند. به گفتۀ او فعلی را میتوان اخلاقی به شمار آورد که بتوان آن را به همگان تسری داد و در مورد همگان به اجرا درآورد. در واقع وی عقلِ همگانی و نه فردی را منبع قانونگذاری معرفی میکند.
🔘به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که ریاست سازمانی را به عهده گرفته و تصمیم دارد در آنجا پستی به فرزندش بدهد. اگر بخواهیم این رفتار را در مورد همگان به اجرا درآوریم، یعنی آن را به قانون تبدیل کنیم، به این صورت درمیآید: «هرکس که به ریاست رسید، میتواند به فرزندش پستی بدهد»؛ اما اگر همه بخواهند به این قانون عمل کنند، ارزش تخصص و دانش از بین میرود و سیستم شایستهسالاری بیمعنا میشود. بنابراین عقل نمیتواند چنین رفتاری را اخلاقی لحاظ کند.
1403/05/16
https://t.me/TeachingCriticalThinking
Telegram
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
♻️چرا اخلاقی زیستن ضرورت جامعه مدنی است؟
✍️ زهره سعیدی
🔘اخلاق، یک ضرورت اجتنابناپذیر برای زندگی فردی و اجتماعی است. با رعایت اصول اخلاقی میتوان به جامعهای سالم، فرهنگی و سعادتمند دست یافت. بنابراین هر فردی مسئول است تا در زندگی خود، به اصول اخلاقی پایبند باشد و برای ترویج اخلاق در جامعه تلاش کند.
🔘اخلاق، مجموعهای از ارزشها، اصول و هنجارهایی است که رفتار انسان را شکل میدهد و به او کمک میکند تا بین نیک و بد یا درست و نادرست تمایز قائل شود. اتخاذ رویکردی اخلاقی در زندگی، نه تنها برای فرد، بلکه برای جامعه نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
از جمله اینکه: 1. اخلاق اساس همزیستی مسالمتآمیز بین افراد و جوامع مختلف است. با رعایت اصول اخلاقی میتوان روابط اجتماعی را بهبود بخشید و از بروز تعارضات و درگیریها جلوگیری کرد2. اخلاق نقش مهمی در ایجاد و حفظ اعتماد بین افراد دارد. زمانی که افراد به یکدیگر اعتماد داشته باشند، همکاری و تعامل بین آنها افزایش مییابد و جامعه به سمت پیشرفت و توسعه حرکت میکند 3. اخلاق نقش مهمی در گسترش عدالت و جلوگیری از ظلم و ستم ایفا میکند زیرا عدالت، یکی از مهمترین ارزشهای اخلاقی است 4. اخلاق به رشد فردی و معنوی انسان کمک میکند. پایبندی به اصول اخلاقی، انسان را به کمال انسانی نزدیک میسازد 5. اخلاق با تأکید بر اینکه افراد جامعه به دنبال خیر و صلاح همدیگر باشند، افراد را به سمت سعادت جمعی سوق میدهد.
🔘پرسشی که اینک مطرح میشود این است که زندگیمان را بر اساس کدام رویکرد اخلاقی تنظیم کنیم؟ برای پاسخ به این پرسش نخست باید رویکردهای مختلفی را که به اخلاق وجود دارد بشناسیم.
1403/06/09
ادامه دارد
https://t.me/TeachingCriticalThinking
✍️ زهره سعیدی
🔘اخلاق، یک ضرورت اجتنابناپذیر برای زندگی فردی و اجتماعی است. با رعایت اصول اخلاقی میتوان به جامعهای سالم، فرهنگی و سعادتمند دست یافت. بنابراین هر فردی مسئول است تا در زندگی خود، به اصول اخلاقی پایبند باشد و برای ترویج اخلاق در جامعه تلاش کند.
🔘اخلاق، مجموعهای از ارزشها، اصول و هنجارهایی است که رفتار انسان را شکل میدهد و به او کمک میکند تا بین نیک و بد یا درست و نادرست تمایز قائل شود. اتخاذ رویکردی اخلاقی در زندگی، نه تنها برای فرد، بلکه برای جامعه نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
از جمله اینکه: 1. اخلاق اساس همزیستی مسالمتآمیز بین افراد و جوامع مختلف است. با رعایت اصول اخلاقی میتوان روابط اجتماعی را بهبود بخشید و از بروز تعارضات و درگیریها جلوگیری کرد2. اخلاق نقش مهمی در ایجاد و حفظ اعتماد بین افراد دارد. زمانی که افراد به یکدیگر اعتماد داشته باشند، همکاری و تعامل بین آنها افزایش مییابد و جامعه به سمت پیشرفت و توسعه حرکت میکند 3. اخلاق نقش مهمی در گسترش عدالت و جلوگیری از ظلم و ستم ایفا میکند زیرا عدالت، یکی از مهمترین ارزشهای اخلاقی است 4. اخلاق به رشد فردی و معنوی انسان کمک میکند. پایبندی به اصول اخلاقی، انسان را به کمال انسانی نزدیک میسازد 5. اخلاق با تأکید بر اینکه افراد جامعه به دنبال خیر و صلاح همدیگر باشند، افراد را به سمت سعادت جمعی سوق میدهد.
🔘پرسشی که اینک مطرح میشود این است که زندگیمان را بر اساس کدام رویکرد اخلاقی تنظیم کنیم؟ برای پاسخ به این پرسش نخست باید رویکردهای مختلفی را که به اخلاق وجود دارد بشناسیم.
1403/06/09
ادامه دارد
https://t.me/TeachingCriticalThinking
Telegram
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
♻️کدام رویکرد اخلاقی را در زندگی برگزینیم؟
✍️ زهره سعیدی
🔘 لازمه زندگی در جامعه مدنی اتخاذ رویکردی اخلاقی در زندگی است. فلاسفه و اندیشمندان رویکردهای اخلاقی متفاوتی را مطرح کردهاند که هر کس بسته به جهانبینی و شیوه تفکری که در زندگی برگزیده است میتواند زندگی خود را بر اساس یکی از این رویکردهای اخلاقی تنظیم کند یا تلفیقی از رویکردهای مختلف را برگزیند. برای آشنایی با رویکردهای اخلاقی مختلف به مهمترین آنها اشاره میشود.
🟢 رویکرد اخلاقیِ فضیلتگرا:
🔘اخلاق فضیلتگرا، بر ایجاد و پرورش فضایل اخلاقی در انسان تأکید دارد. کسانی که این رویکرد به اخلاق را انتخاب میکنند بر پرورش شخصیت اخلاقی و تبدیل شدن به فردی فاضل تمرکز میکنند. در اخلاق فضیلتگرا، فضیلت به معنای یک ویژگی اخلاقی پایدار است و فضیلتها، مانند صداقت، عدالت، خردورزی و مهربانی، از طریق تمرین و تکرار به دست میآیند و به بخشی از شخصیت فرد تبدیل میشوند.
🔘ریشه اخلاق فضیلتگرا به فلسفه یونان باستان، به ویژه ارسطو بازمیگردد. ارسطو در کتاب خود با عنوان «اخلاق نیکوماخوس»، فضیلت را بهعنوان یک حالت اخلاقی تعریف میکند که در آن انسان به طور مداوم و آگاهانه، میانهروی را در احساسات و اعمال خود رعایت میکند. به عبارت دیگر فضیلت، یک حالت اعتدال است که بین دو حالت افراط و تفریط قرار دارد. بهعنوان مثال سخاوت به عنوان یک فضیلت، حالت اعتدال بین بخل و اسراف است. فرد سخاوتمند، نه بیش از حد میبخشد و نه نیاز دیگران را نادیده میگیرد.
🔘برای نزدیک شدن به اخلاق فضیلتگرا راهکارهایی پیشنهاد شده است:
1️⃣خودشناسی: به معنای شناسایی معایب و محاسن خود است که اولین قدم برای بهبود اخلاقی است.
2️⃣تمرین مداوم: فضیلت، مانند هر مهارت دیگری، با تمرین و تکرار به دست میآید.
3️⃣الگو برداری: بدین معنا که از افرادی که فضیلتمند هستند، الگو بگیریم و رفتارهای آنها را در خود پرورش دهیم.
🔘در نهایت، رسیدن به کمال اخلاقی، یک فرآیند طولانی و مستمر است. مهم این است که تلاش کنیم هر روز کمی بهتر از دیروز باشیم و به سمت فضیلتها حرکت کنیم. حتی اگر به طور کامل به این ایدهآل نرسیم، تلاش برای رسیدن به آن، خود به خود ارزشمند است و فضیلت به شمار میرود.
1403/06/19
https://t.me/TeachingCriticalThinking
✍️ زهره سعیدی
🔘 لازمه زندگی در جامعه مدنی اتخاذ رویکردی اخلاقی در زندگی است. فلاسفه و اندیشمندان رویکردهای اخلاقی متفاوتی را مطرح کردهاند که هر کس بسته به جهانبینی و شیوه تفکری که در زندگی برگزیده است میتواند زندگی خود را بر اساس یکی از این رویکردهای اخلاقی تنظیم کند یا تلفیقی از رویکردهای مختلف را برگزیند. برای آشنایی با رویکردهای اخلاقی مختلف به مهمترین آنها اشاره میشود.
🟢 رویکرد اخلاقیِ فضیلتگرا:
🔘اخلاق فضیلتگرا، بر ایجاد و پرورش فضایل اخلاقی در انسان تأکید دارد. کسانی که این رویکرد به اخلاق را انتخاب میکنند بر پرورش شخصیت اخلاقی و تبدیل شدن به فردی فاضل تمرکز میکنند. در اخلاق فضیلتگرا، فضیلت به معنای یک ویژگی اخلاقی پایدار است و فضیلتها، مانند صداقت، عدالت، خردورزی و مهربانی، از طریق تمرین و تکرار به دست میآیند و به بخشی از شخصیت فرد تبدیل میشوند.
🔘ریشه اخلاق فضیلتگرا به فلسفه یونان باستان، به ویژه ارسطو بازمیگردد. ارسطو در کتاب خود با عنوان «اخلاق نیکوماخوس»، فضیلت را بهعنوان یک حالت اخلاقی تعریف میکند که در آن انسان به طور مداوم و آگاهانه، میانهروی را در احساسات و اعمال خود رعایت میکند. به عبارت دیگر فضیلت، یک حالت اعتدال است که بین دو حالت افراط و تفریط قرار دارد. بهعنوان مثال سخاوت به عنوان یک فضیلت، حالت اعتدال بین بخل و اسراف است. فرد سخاوتمند، نه بیش از حد میبخشد و نه نیاز دیگران را نادیده میگیرد.
🔘برای نزدیک شدن به اخلاق فضیلتگرا راهکارهایی پیشنهاد شده است:
1️⃣خودشناسی: به معنای شناسایی معایب و محاسن خود است که اولین قدم برای بهبود اخلاقی است.
2️⃣تمرین مداوم: فضیلت، مانند هر مهارت دیگری، با تمرین و تکرار به دست میآید.
3️⃣الگو برداری: بدین معنا که از افرادی که فضیلتمند هستند، الگو بگیریم و رفتارهای آنها را در خود پرورش دهیم.
🔘در نهایت، رسیدن به کمال اخلاقی، یک فرآیند طولانی و مستمر است. مهم این است که تلاش کنیم هر روز کمی بهتر از دیروز باشیم و به سمت فضیلتها حرکت کنیم. حتی اگر به طور کامل به این ایدهآل نرسیم، تلاش برای رسیدن به آن، خود به خود ارزشمند است و فضیلت به شمار میرود.
1403/06/19
https://t.me/TeachingCriticalThinking
Telegram
تفكر انتقادي
کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست.
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi
زهره سعیدی، دکترای فلسفه تطبیقی، پژوهشگر و مترجم.
@Dr_ZohrehSaeidi