«سه تا برادرم؛ محمود وطنپرست، علی وطنپرست، منوچهر وطنپرست. دو تا دخترم؛ جلیله صیادی، اعظم صیادی، دامادم غلام خوشبویی - سه تا برادر کشتند - غلام خوشبویی، ساسان خوشبویی، سیروس خوشبویی، دامادم، کرامت چنگیزی، که بعد از دستگیری نفهمیدیم چی شد. خواهرزادهام، جواد رحمانی ـ بچه یازده ساله ـ بردند کشتند. ای مرگت باد جمهوری اسلامی!»
این سخنان را عصمت وطنپرست در ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ مقابل دادگاه حمید نوری، دادیار زندان گوهردشت در دهه شصت، در سوئد به زبان آورد. او که به مادر عصمت مشهور است، از جمله «مادران خاوران» است؛ زنانی که فرزندان یا اعضای خانوادهشان در دهه شصت خورشیدی با اتهامات سیاسی مختلف به دست جمهوری اسلامی کشته شدند و همواره خواهان پاسخگویی و محاکمه حکومت در قبال این جنایت هستند.
او که اهل شهرستان جهرم است، پس از کشتهشدن اعضای خانوادهاش به ناچار ایران را ترک کرد و راهی کشور سوئد شد. مادر عصمت در تمام این سالها صدای دادخواهیاش لحظهای خاموش نشده و با وجود غم بزرگ ازدستدادن عزیزانش و دوری اجباری از وطن، همچنان دادخواه خون قربانیان جنایات جمهوری اسلامی است. حکومتی که از همان ابتدای رویکارآمدن از کوچکترین قساوتی نسبت به مخالفان خود فروگذار نکرد.
در تابستان ۱۳۶۷ تعداد زیادی از زندانیان سیاسی در ایران ـ که از طیفهای مختلف سیاسی و مذهبی بودند ـ در زندانهای جمهوری اسلامی به طور دستهجمعی اعدام شدند. در صورتی که بسیاری از آنان در حال گذراندن حکم حبس خود بودند یا حبسشان به پایان رسیده بود و آزاد نشده بودند. حسینعلی منتظری، قائممقام وقت ولیفقیه، در کتاب خاطراتش آورده است که پس از صدور فرمان روحالله خمینی برای اعدام این زندانیان، ۲۸۰۰ تا ۳۸۰۰ تن از آنان اعدام شدند. البته سازمان عفو بینالملل تعداد اعدامشدگان را حدود ۵هزار نفر گزارش کرده است و برخی منابع دیگر تعداد این قربانیان را بیشتر ذکر میکنند.
شهریور سال ۱۳۸۸ عصمت وطنپرست به همراه جمعی از خانوادههای جانباختگان دهه شصت به «کارزار تدارک دادگاه بینالمللی برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در زندانهای ایران» پیوست. هدف این کارزار علاوه بر درخواست رسیدگی نهادهای حقوقی بینالمللی به وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی، محاکمه تمامیت جمهوری اسلامی و مقامات دخیل در کشتار زندانیان عقیدتی و سیاسی در دهه شصت بود.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Esmat_Vatanparast
#عصمت_وطن_پرست #مادران_دادخواه #پروفایل #خاوران #یاری_مدنی_توانا #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این سخنان را عصمت وطنپرست در ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ مقابل دادگاه حمید نوری، دادیار زندان گوهردشت در دهه شصت، در سوئد به زبان آورد. او که به مادر عصمت مشهور است، از جمله «مادران خاوران» است؛ زنانی که فرزندان یا اعضای خانوادهشان در دهه شصت خورشیدی با اتهامات سیاسی مختلف به دست جمهوری اسلامی کشته شدند و همواره خواهان پاسخگویی و محاکمه حکومت در قبال این جنایت هستند.
او که اهل شهرستان جهرم است، پس از کشتهشدن اعضای خانوادهاش به ناچار ایران را ترک کرد و راهی کشور سوئد شد. مادر عصمت در تمام این سالها صدای دادخواهیاش لحظهای خاموش نشده و با وجود غم بزرگ ازدستدادن عزیزانش و دوری اجباری از وطن، همچنان دادخواه خون قربانیان جنایات جمهوری اسلامی است. حکومتی که از همان ابتدای رویکارآمدن از کوچکترین قساوتی نسبت به مخالفان خود فروگذار نکرد.
در تابستان ۱۳۶۷ تعداد زیادی از زندانیان سیاسی در ایران ـ که از طیفهای مختلف سیاسی و مذهبی بودند ـ در زندانهای جمهوری اسلامی به طور دستهجمعی اعدام شدند. در صورتی که بسیاری از آنان در حال گذراندن حکم حبس خود بودند یا حبسشان به پایان رسیده بود و آزاد نشده بودند. حسینعلی منتظری، قائممقام وقت ولیفقیه، در کتاب خاطراتش آورده است که پس از صدور فرمان روحالله خمینی برای اعدام این زندانیان، ۲۸۰۰ تا ۳۸۰۰ تن از آنان اعدام شدند. البته سازمان عفو بینالملل تعداد اعدامشدگان را حدود ۵هزار نفر گزارش کرده است و برخی منابع دیگر تعداد این قربانیان را بیشتر ذکر میکنند.
شهریور سال ۱۳۸۸ عصمت وطنپرست به همراه جمعی از خانوادههای جانباختگان دهه شصت به «کارزار تدارک دادگاه بینالمللی برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در زندانهای ایران» پیوست. هدف این کارزار علاوه بر درخواست رسیدگی نهادهای حقوقی بینالمللی به وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی، محاکمه تمامیت جمهوری اسلامی و مقامات دخیل در کشتار زندانیان عقیدتی و سیاسی در دهه شصت بود.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Esmat_Vatanparast
#عصمت_وطن_پرست #مادران_دادخواه #پروفایل #خاوران #یاری_مدنی_توانا #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر عصمت وطنپرست در اینجا از محمدرضاشاه پهلوی تجلیل میکند و از عبارت «حیف شاه ایران» استفاده میکند.
چندین تن از وابستگان و فرزندان و برادران مادر عصمت وطنپرست توسط جمهوری اسلامی به قتل رسیدهاند.
ایشان همچنین از شهبانو فرح سپاسگزاری میکند که پاسخ محبت او را داد وقتی او در سال ۱۳۹۷ یک دستهگل برای مقبره محمدرضاشاه پهلوی فرستاده بود.
بدون تردید آزاری که بر امثال مادر عصمت وطنپرست وارد آمده است بیپاسخ نخواهد ماند و در دادگاههایی منصفانه و عادلانه جنایتگران بایستی محاکمه شوند.
#یاری_حقوقی_توانا #شهبانو_فرح #عصمت_وطن_پرست #جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
چندین تن از وابستگان و فرزندان و برادران مادر عصمت وطنپرست توسط جمهوری اسلامی به قتل رسیدهاند.
ایشان همچنین از شهبانو فرح سپاسگزاری میکند که پاسخ محبت او را داد وقتی او در سال ۱۳۹۷ یک دستهگل برای مقبره محمدرضاشاه پهلوی فرستاده بود.
بدون تردید آزاری که بر امثال مادر عصمت وطنپرست وارد آمده است بیپاسخ نخواهد ماند و در دادگاههایی منصفانه و عادلانه جنایتگران بایستی محاکمه شوند.
#یاری_حقوقی_توانا #شهبانو_فرح #عصمت_وطن_پرست #جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حکومت امیرالمومنین هم «ولایی» نبود!
قسم به لفظ جلاله میخورد و میگوید میدانم که چه میگویم. حرفش این است که انها که امام علی را به عنوان خلیفه چهارم انتخاب کردند، او را نه به عنوان جانشین [بلافصل] پیغمبر، نه به عنوان «ولیالله» و نه به عنوان «امام معصوم» قبول داشتند. آنها فقط جانشین چهارم پیامبر را انتخاب کردند. بنابراین حکومت امیرالمومنین، «ولایی» نبوده است؛ اما حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه، یک حکومت ولاییست چون موسسان این حکومت، ولی فقیه را به عنوان نایب امام زمان نصب کردند.
ماجرا این است که این مفاهیم برساخته است. این آخوند مدعیست که بعضی شیعیان راستین مانند ابوذر و عمار در معنایی که مدنظر ایشان و شیعیان اعصار متاخر است، «شیعه» بودهاند و به عصمت امام و حق الهی او به حکومت باور داشتند. اما هیچ سندی در این مورد وجود ندارد.
آنچه از تاریخ ثبتشدهی خود شیعیان پیداست، این است که خود امیرالمومنین هم به معنای مدنظر این آخوند و همفکرانش، «شیعه» نبوده است! چون طی نامهای معاویه را نکوهش میکند که به روند انتخاب جانشین پیغمبر، تسلیم نشده است. باور به معصوم بودن امام، و نصبش از ناحیهی خداوند، در جریان «تطور مکتب» حاصل شده است. این را پژوهشگران شیعی تاریخ شیعه هم اعتراف دارند.
شادروان احمد کسروی در کتاب «شیعیگری» در این خصوص مینویسد:
«در آن زمان که اسلام در شاهراه خود میبود و به هوس خلافت افتادن و دوتیرگی به میان مسلمانان انداختن، بیرون رفتن از اسلام شمرده میشدی، پیداست که چنین کاری از امام علیبن ابیطالب، نسزیدی. همان امام در زمان خلافت خود به معاویه مینویسد: «آن گروهی که به ابوبکر و عمر و عثمان دست داده بودند، به من [نیز] دست دادند و کسی را نرسیدی که نپذیرد و گردن نگذارد. برگزیدن خلیفه، مهاجران و انصار راست. اینان هر کس را برگزیده، امام نامیدند، خشنودی خدا نیز در آن خواهد بود.» این را نوشته میخواهد معاویه را بنکوهد که در برابر خلیفه ایستاده، و گناه او، یا بهتر بگویم: بیرون شدنش را از اسلام، به رخش بکشد. کسی که این نامه را نوشته چکونه توانستی در زمان ابوبکر و دیگران ناخشنودی نماید و ایستادگی نشان دهد!؟»
در اپیزود بیستم از پادکست دیگرینامه با نام «احمد کسروی» به انتقادات کسروی از آنچه «شیعیگری» میخواند پرداختیم. برای دسترسی به این اپیزود به صفحه گفتوشنود رجوع کنید:
dialog.tavaana.org/others-20/
#شیعه #شیعیگری #تشیع #عصمت #کسروی #دیگری_نامه #نقد_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
قسم به لفظ جلاله میخورد و میگوید میدانم که چه میگویم. حرفش این است که انها که امام علی را به عنوان خلیفه چهارم انتخاب کردند، او را نه به عنوان جانشین [بلافصل] پیغمبر، نه به عنوان «ولیالله» و نه به عنوان «امام معصوم» قبول داشتند. آنها فقط جانشین چهارم پیامبر را انتخاب کردند. بنابراین حکومت امیرالمومنین، «ولایی» نبوده است؛ اما حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه، یک حکومت ولاییست چون موسسان این حکومت، ولی فقیه را به عنوان نایب امام زمان نصب کردند.
ماجرا این است که این مفاهیم برساخته است. این آخوند مدعیست که بعضی شیعیان راستین مانند ابوذر و عمار در معنایی که مدنظر ایشان و شیعیان اعصار متاخر است، «شیعه» بودهاند و به عصمت امام و حق الهی او به حکومت باور داشتند. اما هیچ سندی در این مورد وجود ندارد.
آنچه از تاریخ ثبتشدهی خود شیعیان پیداست، این است که خود امیرالمومنین هم به معنای مدنظر این آخوند و همفکرانش، «شیعه» نبوده است! چون طی نامهای معاویه را نکوهش میکند که به روند انتخاب جانشین پیغمبر، تسلیم نشده است. باور به معصوم بودن امام، و نصبش از ناحیهی خداوند، در جریان «تطور مکتب» حاصل شده است. این را پژوهشگران شیعی تاریخ شیعه هم اعتراف دارند.
شادروان احمد کسروی در کتاب «شیعیگری» در این خصوص مینویسد:
«در آن زمان که اسلام در شاهراه خود میبود و به هوس خلافت افتادن و دوتیرگی به میان مسلمانان انداختن، بیرون رفتن از اسلام شمرده میشدی، پیداست که چنین کاری از امام علیبن ابیطالب، نسزیدی. همان امام در زمان خلافت خود به معاویه مینویسد: «آن گروهی که به ابوبکر و عمر و عثمان دست داده بودند، به من [نیز] دست دادند و کسی را نرسیدی که نپذیرد و گردن نگذارد. برگزیدن خلیفه، مهاجران و انصار راست. اینان هر کس را برگزیده، امام نامیدند، خشنودی خدا نیز در آن خواهد بود.» این را نوشته میخواهد معاویه را بنکوهد که در برابر خلیفه ایستاده، و گناه او، یا بهتر بگویم: بیرون شدنش را از اسلام، به رخش بکشد. کسی که این نامه را نوشته چکونه توانستی در زمان ابوبکر و دیگران ناخشنودی نماید و ایستادگی نشان دهد!؟»
در اپیزود بیستم از پادکست دیگرینامه با نام «احمد کسروی» به انتقادات کسروی از آنچه «شیعیگری» میخواند پرداختیم. برای دسترسی به این اپیزود به صفحه گفتوشنود رجوع کنید:
dialog.tavaana.org/others-20/
#شیعه #شیعیگری #تشیع #عصمت #کسروی #دیگری_نامه #نقد_دین #گفتگو_توانا
@Dialogue1402