صفحه اینستاگرام گوهر عشقی، مادر دادخواه ستار بهشتی، متن پاسخ او به نامه یکی از مخاطبان آموزشکده توانا را منتشر کرد.
در پی فراخوان آموزشکده توانا، برای نوشتن نامه به خانوادههای دادخواه، چند روز پیش نامه دریافتی از یکی از مخاطبان به نام «مریم» خطاب به خانم گوهر عشقی را منتشر کرده بودیم.
خانم گوهر عشقی طی متن کوتاهی ضمن تاکید بر تداوم دادخواهی، بیان کردند که دنبال انتقامگیری شخصی نیستند و محاکمه عادلانه و علنی جانیان را خواستارند.
متن کامل پاسخ خانم عشقی به شرح زیر است:
«پاسخ نامه یکی از دختران ایران به مادر گوهر عشقى
دختر عزیزم مریم! نامه سراسر درد تو را برای من خواندند و خیلی غصه میخورم که میبینم جوانهای ایرانی مجبورند راه ترک وطن را در پیش بگیرند و ناخواسته به غربت بروند.
فرزندم! همانطور که میدانی، بعد از قتل ستّآرم به دست شکنجهگرانِ جمهوری اسلامی، زندگیام را وقف دادخواهی او و همه دختران و پسرانِ بی گناهی کرده ام که بدست اوباش خامنهای کشته شدند یا به زندان افتادهاند. این راه ادامه دارد و تا سرنگونی حکومت منحوسِ علی خامنهای از پا نخواهم نشست. دیدم در نامهات از انتقامگرفتن گفته بودی. دخترم! من به دنبال انتقامگیری شخصی از سران این حکومت فاسد نیستم چون نمیخواهم مثل آنها باشم و شبیه این جانیان عمل کنم.
همه خواسته من و خیلی از خانوادههای داغدار، دستگیری و محاکمه عادلانه این اوباش است. اینها باید در دادگاههایِ علنی، در حضور مردم و رسانههای داخلی و خارجی، محاکمه شوند تا عدالت به طور کامل اجرا شود. سپردهشدن این جانیان به دستِ عدالت شاید مرهمی باشد بر همه زخمهای من و سایر خانوادههای داغدار این مملکت
.امیدوارم این درد و رنجِ بزرگی که همه ما تحمل کردیم، راه را برای آزادی ایران باز کند و نسلهای آینده، این روزهای سیاه را فقط در صفحات کتابهای تاریخ بخوانند.
خون ستّآر و محمّدم فدای آزادی مردم ایران شد. جان من هم فدای سعادت و آزادی مردم ایران باد.
مادر پیر شما
گوهر عشقی»
#گوهر_عشقی #ستار_بهشتی #محمد_حسینی #دادخواهی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در پی فراخوان آموزشکده توانا، برای نوشتن نامه به خانوادههای دادخواه، چند روز پیش نامه دریافتی از یکی از مخاطبان به نام «مریم» خطاب به خانم گوهر عشقی را منتشر کرده بودیم.
خانم گوهر عشقی طی متن کوتاهی ضمن تاکید بر تداوم دادخواهی، بیان کردند که دنبال انتقامگیری شخصی نیستند و محاکمه عادلانه و علنی جانیان را خواستارند.
متن کامل پاسخ خانم عشقی به شرح زیر است:
«پاسخ نامه یکی از دختران ایران به مادر گوهر عشقى
دختر عزیزم مریم! نامه سراسر درد تو را برای من خواندند و خیلی غصه میخورم که میبینم جوانهای ایرانی مجبورند راه ترک وطن را در پیش بگیرند و ناخواسته به غربت بروند.
فرزندم! همانطور که میدانی، بعد از قتل ستّآرم به دست شکنجهگرانِ جمهوری اسلامی، زندگیام را وقف دادخواهی او و همه دختران و پسرانِ بی گناهی کرده ام که بدست اوباش خامنهای کشته شدند یا به زندان افتادهاند. این راه ادامه دارد و تا سرنگونی حکومت منحوسِ علی خامنهای از پا نخواهم نشست. دیدم در نامهات از انتقامگرفتن گفته بودی. دخترم! من به دنبال انتقامگیری شخصی از سران این حکومت فاسد نیستم چون نمیخواهم مثل آنها باشم و شبیه این جانیان عمل کنم.
همه خواسته من و خیلی از خانوادههای داغدار، دستگیری و محاکمه عادلانه این اوباش است. اینها باید در دادگاههایِ علنی، در حضور مردم و رسانههای داخلی و خارجی، محاکمه شوند تا عدالت به طور کامل اجرا شود. سپردهشدن این جانیان به دستِ عدالت شاید مرهمی باشد بر همه زخمهای من و سایر خانوادههای داغدار این مملکت
.امیدوارم این درد و رنجِ بزرگی که همه ما تحمل کردیم، راه را برای آزادی ایران باز کند و نسلهای آینده، این روزهای سیاه را فقط در صفحات کتابهای تاریخ بخوانند.
خون ستّآر و محمّدم فدای آزادی مردم ایران شد. جان من هم فدای سعادت و آزادی مردم ایران باد.
مادر پیر شما
گوهر عشقی»
#گوهر_عشقی #ستار_بهشتی #محمد_حسینی #دادخواهی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یکی از مخاطبان توانا ضمن ارسال این تصاویر از حافظیه و آرامگاه سعدی در شهر شیراز، نوشت:
«کیان رو با خودم بردم به سفر نوروزی، وقتی به حافظیه و آرامگاه سعدی رفتم، با من همراه بود، همه جا با من هست. او را با خودم به پاسارگاد و تختجمشید هم خواهم برد و لحظهای یادش از ما جدا نیست.»
این مخاطب توانا چندی پیش هم نوشته بود:
«نامهی من به بزرگترین خانواده دادخواه محمد حسینی عزیزه که یک ایرانه
من از طرف خودم، خواهر دادخواه محمد حسینی، قول میدم تا آخرین قطره خونم، تا آخرین نفس برای دادخواهی نفسی که جمهوری اسلامی از بردارم گرفت، ایستادگی کنم✌️»
#دادخواهی #نوروز #نوروز۱۴۰۳ #محمد_حسینی #کیان_حسینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«کیان رو با خودم بردم به سفر نوروزی، وقتی به حافظیه و آرامگاه سعدی رفتم، با من همراه بود، همه جا با من هست. او را با خودم به پاسارگاد و تختجمشید هم خواهم برد و لحظهای یادش از ما جدا نیست.»
این مخاطب توانا چندی پیش هم نوشته بود:
«نامهی من به بزرگترین خانواده دادخواه محمد حسینی عزیزه که یک ایرانه
من از طرف خودم، خواهر دادخواه محمد حسینی، قول میدم تا آخرین قطره خونم، تا آخرین نفس برای دادخواهی نفسی که جمهوری اسلامی از بردارم گرفت، ایستادگی کنم✌️»
#دادخواهی #نوروز #نوروز۱۴۰۳ #محمد_حسینی #کیان_حسینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سلام توانا، گفته بودم بهتون که برادرم محمد حسینی رو با خودم به تخت جمشید و پاسارگاد میبرم. در سفر نوروزیم به استان فارس، یا هر جای دیگری که در سال گذشته تا الان رفتم، یاد کیان همیشه و همه جا با من بوده، باهاش حرف زدم، از ایران، از کشوری که خواهیم ساخت، از آرزوهایی که کیان داشت و قراره که ما برآورده کنیم، دست به دست هک، با اتحاد و همدلی ...»
متن و تصاویر ارسالی مخاطبان توانا
#کیان_حسینی #محمد_حسینی #ایران #اتحاد_رمز_پیروزی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن و تصاویر ارسالی مخاطبان توانا
#کیان_حسینی #محمد_حسینی #ایران #اتحاد_رمز_پیروزی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام علی سیدی، با در دست داشتن تصویر خود، بر سر مزار تعدادی از جانباختگان راه آزادی حاضر شد و ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«ما وارثان دردهای بیشماریم پسرم علی عزیزم
ما وارث راه شما هستیم این راه را شما برای ما به امانت گذاشتید شما جاویدنامان راه آزادی که درس شجاعت و شرافت به ما دادید و خاک ایران را خاک وطن را در آغوش گرفتید، شما که برای خاک جان فدا کردید و به خاک جان بخشیدید.
میدانم پسرم که شما چشم به راه شکوفایی درخت آزادی هستید آزادی که با خون خود آن را آبیاری کردید پسرم علی عزیزم این درخت شکوفا خواهد شد و به زودی بهار سبز و زیبای آزادی را خواهیم دید جای شما در آن روز بزرگ خالی است اما
نام و یادتان زنده و بر زبان مردم سرزمینم جاری است
ما راه شما جاویدنامان را ادامه خواهیم داد✌️
۱۲فروردین»
@zh.khakpoor
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#جاوید_نامان_راه_آزادی_ایران
#علی_سیدی✌🏻#محمد_حسینی✌🏻
#فرید_ملکی_آذر ✌🏻#عرفان_ساریخانی✌🏻
#صدف_موحدی ✌🏻 #سپهر_شریفی✌🏻
#سیاوش_محمودی ✌🏻 #مهدی_لیلازی✌🏻 #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ما وارثان دردهای بیشماریم پسرم علی عزیزم
ما وارث راه شما هستیم این راه را شما برای ما به امانت گذاشتید شما جاویدنامان راه آزادی که درس شجاعت و شرافت به ما دادید و خاک ایران را خاک وطن را در آغوش گرفتید، شما که برای خاک جان فدا کردید و به خاک جان بخشیدید.
میدانم پسرم که شما چشم به راه شکوفایی درخت آزادی هستید آزادی که با خون خود آن را آبیاری کردید پسرم علی عزیزم این درخت شکوفا خواهد شد و به زودی بهار سبز و زیبای آزادی را خواهیم دید جای شما در آن روز بزرگ خالی است اما
نام و یادتان زنده و بر زبان مردم سرزمینم جاری است
ما راه شما جاویدنامان را ادامه خواهیم داد✌️
۱۲فروردین»
@zh.khakpoor
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#جاوید_نامان_راه_آزادی_ایران
#علی_سیدی✌🏻#محمد_حسینی✌🏻
#فرید_ملکی_آذر ✌🏻#عرفان_ساریخانی✌🏻
#صدف_موحدی ✌🏻 #سپهر_شریفی✌🏻
#سیاوش_محمودی ✌🏻 #مهدی_لیلازی✌🏻 #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«امروز با کیان رفتیم اصفهان، چهلستون، پل خواجو، میدان نقش جهان، همه جا همراهم بود. فردا هم میریم سیزده بدر ... من محاله کیان حسینی، برادرم، قهرمان وطنم رو و اون چشمان مظلومش رو فراموش کنم. کیان حسینی نمرده، این رژیمه که در ذهن ما مرده و سرانجام خواهد رفت و اونوقت با کیان جشن میگیریم.»
- متن و تصاویر ارسالی مخاطبان
#محمد_حسینی #کیان_حسینی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #اصفهان #نوروز۱۴۰۳ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
- متن و تصاویر ارسالی مخاطبان
#محمد_حسینی #کیان_حسینی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #اصفهان #نوروز۱۴۰۳ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«من دادخواه خون برادرم هستم.
کیان تو وجود منه
قلب منه
شما نمیدونی چقدر دوسش دارم.
شما نمیدونی من چه عذابی میکشم.
هم اندازه برادر خودم دوسش دارم.
میدونم خیلی از هموطنان مثل من برای جاویدنامامون احترام قائل هستن.
ما در سیزدهبهدر عکس کیان (محمد حسینی) رو با خودمون بردیم.
در جشن و شادی.هامون، در سفر و همه جا این عزیزان با ما هستند و به ما یادآور میشن که هشیار باشیم و به مبارزه ادامه بدیم.
من و دخترم در راهپیماییها باتون خوردیم، گاز اشکآور بودیم، شاهد به خون غلطیدن جوونامون بودیم. چند تا از بچهها جلوی چشم ما گلوله خوردن، دختر من میتونست یکی از همون جوونا باشه، ...من به عنوان خواهر کیان وظیفه دارم به خانوادههای دادخواه سر بزنم، توانا جان، تو همین یک سال و نیم همه موهام سفید شد»
متن و تصاویر، ارسالی مخاطبان
- آموزشکده توانا به زودی دوره «داستانگویی و روایتگری برای حمایت از دیگری» را برگزار میکند.
اگر شما میخواهید صدای زندانیان سیاسی و عقیدتی را به طور موثری بازتاب دهید و گوشههایی از نقض گسترده حقوق بشر در ایران را به تصویر بکشید؛ چه برای مخاطبان داخلی و چه برای مخاطبان خارجی و جامعه جهانی، این دوره مختص شما است.
مدرسین این دوره فرید حائرینژاد، مستندساز و نوید خزانهای وکیل و مشاور حقوقی هستند.
در ثبتنام به هیچ وجه نیاز نیست نام حقیقی خود را بنویسید و ایمیلی که مینویسید هم حتما نباید ایمیل اصلی خودتان باشد و میتوانید ایمیلی را برای ارتباط با این دوره اختصاص بدهید.
فرم ثبت نام:
https://docs.google.com/forms/d/1aAsiWt_C9XLUMSR2a5ZpOu8FDcIvMhIosU_NOJHtMb8/edit
کانال تلگرام دوره:
https://t.me/advocatingforothers
- برای آشنایی با جلسات این دوره نیز میتوانید به وبسایت سر بزنید:
https://tavaana.org/advocating-for-others/
#سیزده_به_در
#سیزده_بدر #کیان_حسینی
#محمد_حسینی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کیان تو وجود منه
قلب منه
شما نمیدونی چقدر دوسش دارم.
شما نمیدونی من چه عذابی میکشم.
هم اندازه برادر خودم دوسش دارم.
میدونم خیلی از هموطنان مثل من برای جاویدنامامون احترام قائل هستن.
ما در سیزدهبهدر عکس کیان (محمد حسینی) رو با خودمون بردیم.
در جشن و شادی.هامون، در سفر و همه جا این عزیزان با ما هستند و به ما یادآور میشن که هشیار باشیم و به مبارزه ادامه بدیم.
من و دخترم در راهپیماییها باتون خوردیم، گاز اشکآور بودیم، شاهد به خون غلطیدن جوونامون بودیم. چند تا از بچهها جلوی چشم ما گلوله خوردن، دختر من میتونست یکی از همون جوونا باشه، ...من به عنوان خواهر کیان وظیفه دارم به خانوادههای دادخواه سر بزنم، توانا جان، تو همین یک سال و نیم همه موهام سفید شد»
متن و تصاویر، ارسالی مخاطبان
- آموزشکده توانا به زودی دوره «داستانگویی و روایتگری برای حمایت از دیگری» را برگزار میکند.
اگر شما میخواهید صدای زندانیان سیاسی و عقیدتی را به طور موثری بازتاب دهید و گوشههایی از نقض گسترده حقوق بشر در ایران را به تصویر بکشید؛ چه برای مخاطبان داخلی و چه برای مخاطبان خارجی و جامعه جهانی، این دوره مختص شما است.
مدرسین این دوره فرید حائرینژاد، مستندساز و نوید خزانهای وکیل و مشاور حقوقی هستند.
در ثبتنام به هیچ وجه نیاز نیست نام حقیقی خود را بنویسید و ایمیلی که مینویسید هم حتما نباید ایمیل اصلی خودتان باشد و میتوانید ایمیلی را برای ارتباط با این دوره اختصاص بدهید.
فرم ثبت نام:
https://docs.google.com/forms/d/1aAsiWt_C9XLUMSR2a5ZpOu8FDcIvMhIosU_NOJHtMb8/edit
کانال تلگرام دوره:
https://t.me/advocatingforothers
- برای آشنایی با جلسات این دوره نیز میتوانید به وبسایت سر بزنید:
https://tavaana.org/advocating-for-others/
#سیزده_به_در
#سیزده_بدر #کیان_حسینی
#محمد_حسینی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«دايه مينا، مادر جاویدنام شهريار محمدى از بوكان، بر سر مزار جاویدنام سپهر اعظمى در كمالشهر، بدون حجاب اجباری حضور پيدا كرد
در ارامستانى كه به خاطر مزار محمدمهدى كرمى و محمد حسینی نیروهای حکومتی از آن مراقبت میکنند و حتی موبایل مردم را چک میکنند و فیلمها را حذف میکنند.»
#سپهر_اعظمی #شهریار_محمدی #محمدمهدی_کرمی #محمد_حسینی #نه_به_حجاب_اجباری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در ارامستانى كه به خاطر مزار محمدمهدى كرمى و محمد حسینی نیروهای حکومتی از آن مراقبت میکنند و حتی موبایل مردم را چک میکنند و فیلمها را حذف میکنند.»
#سپهر_اعظمی #شهریار_محمدی #محمدمهدی_کرمی #محمد_حسینی #نه_به_حجاب_اجباری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«لحظههایی تو زندگی هست که دقیقا حس اون نهنگ ۵۲ هرتزی رو داری که هیچکس صداشو نمیشنید؛
مثل
#محسن_شکاری
#نویدافکاری
#مجیدرضا_رهنورد
#محمدمهدی_کرمی
#محمد_حسینی
#صالح_میر_هاشمی
#سعید_یعقوبی
#مجید_کاظمی
#محمد_قبادلو
#محسن_مظلوم
#محمد_فرامرزی
#پژمان_فاتحی
#وفا_آذربار
#میلاد_زهروند
تنهاترین نهنگ ابی
شما ها بودید ...
فرکانس فریاد شما فراتر از توانایی شنوایی ما بود
در واپسین لحظات تلخ قبل از اذان صبح
داخل سوئیت چه برشما گذشت؟
همانجایی که اخر دنیاست.
زمان یخ زده بود یا به سرعت میگذشت؟
صدای تپشهای قلبتون بلند از هروقت دیگه ای شنیدید؟
مطمئنم قبل از اینکه به سکوی اعدام برسید و طناب دار بر گردنتون بیفتد ،سنگینی و زمختی آن را حس کرده بودید.به دم دمای صبح به زندان بان به مجری های ظالم قانون که به اسم ماموریم و معذور هر گناهی از خودشون مبرا میکنن نگاه کردید؟
چطور نگاه شمارو از خاطرشان پاک میکنن؟
اصلا مگر قاضی جلاد شهر وجدانی هم دارد؟
از چی باید نوشت؟
از دست و پای یخ کردتون قبل و بعد از اعدام؟
هوای گرگ و میش و طناب داری که پیش چشمتون
خبر از اخرین نفس کشیدن ها و حیاتتون میداد؟
در اخرین لحظات به چی فکر میکردید؟
چقدر مارو صدا زدید ؟چقدر چشم و امیدتون ماها بودیم؟
به پشت دیوارها فکر کردید؟
اینکه کسی فقط بخاطر شما ایستاده باشد؟
چطوری با اون همه احساس کنار اومدید؟بهتر بگم چطوری جنگیدید؟؟
جنازه رقصانتون کی از طناب پایین اورد؟
ایستاده مردن ، مکتبتون بود یا جبر زندگی ؟
روی سنگ سرد غسالخانه چطوری آرمیده بودید؟
کفن چطوری شد اخرین لباستون؟
از همه اینا که گذر کنیم
خاک،خاک چطوری تونست شمارو بی گناه پذیرا باشه؟
آخ که از خون جوانان وطن
هیچی نمانده...
نمیشناختیمتون ولی قشنگ ترین آدم هایی بودید که دیده بودیم.
سخن گفتید ،فریاد زدید و زیستید
انهم در دنیایی که توسط ماها قابل دیدن، شنیدن و درک کردن نبود.
من به بطالت سرنوشتی که داستانش با رفتن شما ها خاتمه یافت فکر میکنم؛ هر روز، هر شب و هر ثانیه....»
از صفحه ابراهیم اسحاقی
دوست امین بذرگر
ebrahim.eshaghi74
#رضا_رسایی #مجاهد_کورکور #توماج_صالحی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مثل
#محسن_شکاری
#نویدافکاری
#مجیدرضا_رهنورد
#محمدمهدی_کرمی
#محمد_حسینی
#صالح_میر_هاشمی
#سعید_یعقوبی
#مجید_کاظمی
#محمد_قبادلو
#محسن_مظلوم
#محمد_فرامرزی
#پژمان_فاتحی
#وفا_آذربار
#میلاد_زهروند
تنهاترین نهنگ ابی
شما ها بودید ...
فرکانس فریاد شما فراتر از توانایی شنوایی ما بود
در واپسین لحظات تلخ قبل از اذان صبح
داخل سوئیت چه برشما گذشت؟
همانجایی که اخر دنیاست.
زمان یخ زده بود یا به سرعت میگذشت؟
صدای تپشهای قلبتون بلند از هروقت دیگه ای شنیدید؟
مطمئنم قبل از اینکه به سکوی اعدام برسید و طناب دار بر گردنتون بیفتد ،سنگینی و زمختی آن را حس کرده بودید.به دم دمای صبح به زندان بان به مجری های ظالم قانون که به اسم ماموریم و معذور هر گناهی از خودشون مبرا میکنن نگاه کردید؟
چطور نگاه شمارو از خاطرشان پاک میکنن؟
اصلا مگر قاضی جلاد شهر وجدانی هم دارد؟
از چی باید نوشت؟
از دست و پای یخ کردتون قبل و بعد از اعدام؟
هوای گرگ و میش و طناب داری که پیش چشمتون
خبر از اخرین نفس کشیدن ها و حیاتتون میداد؟
در اخرین لحظات به چی فکر میکردید؟
چقدر مارو صدا زدید ؟چقدر چشم و امیدتون ماها بودیم؟
به پشت دیوارها فکر کردید؟
اینکه کسی فقط بخاطر شما ایستاده باشد؟
چطوری با اون همه احساس کنار اومدید؟بهتر بگم چطوری جنگیدید؟؟
جنازه رقصانتون کی از طناب پایین اورد؟
ایستاده مردن ، مکتبتون بود یا جبر زندگی ؟
روی سنگ سرد غسالخانه چطوری آرمیده بودید؟
کفن چطوری شد اخرین لباستون؟
از همه اینا که گذر کنیم
خاک،خاک چطوری تونست شمارو بی گناه پذیرا باشه؟
آخ که از خون جوانان وطن
هیچی نمانده...
نمیشناختیمتون ولی قشنگ ترین آدم هایی بودید که دیده بودیم.
سخن گفتید ،فریاد زدید و زیستید
انهم در دنیایی که توسط ماها قابل دیدن، شنیدن و درک کردن نبود.
من به بطالت سرنوشتی که داستانش با رفتن شما ها خاتمه یافت فکر میکنم؛ هر روز، هر شب و هر ثانیه....»
از صفحه ابراهیم اسحاقی
دوست امین بذرگر
ebrahim.eshaghi74
#رضا_رسایی #مجاهد_کورکور #توماج_صالحی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech