Forwarded from آموزشکده توانا
به مناسبت سالگرد قتل محمد مختاری، شاعر و نویسنده
محمد مختاری، جان بر سر #قلم
سیاوش مختاری، فرزند محمد مختاری، شاعر و نویسنده جسد پدر را در هجدهم آذرماه در پزشکی قانونی تشخیص داد. شش روز قبل پیکر بیجان این شاعر را با دو کوپن ناگرفته در جیب در بیابانهای امینآباد پیدا کردند. مهرداد عالیخانی، یکی از قاتلان وزارت اطلاعات در شرح ماجرای ربودن و قتل محمد مختاری میگوید که در تاریخ نهم آذرماه ۱۳۷۷ موسوی از کارمندان وزارت اطلاعات پیش دری نجفآبادی وزیر اطلاعات میرود و در مورد قتل داریوش فروهر و همسرش گزارشی ارائه میدهد.
پس از آن موسوی به عالیخانی میگوید که کار #کانون #نویسندگان را انجام بدهد و تاکید میکند که کار کانون را هر چه سریعتر شروع کنید. هفت پرونده از مهمترین سوژههای فعال کانون نویسندگان، هوشنگ گلشیری، منصور کوشان، علیاشرف درویشیان، محمدعلی سپانلو، پوینده و چهلتن در دستور کار حذف فیزیکی قرار میگیرد. قرار میشود که از مهمترینها شروع بشود. شمارهی تلفن محمد مختاری از طریق یکی از منابع اداره چپ نو با نام مستعار داریوش به دست میآید… حدود ساعت ۱۷، مختاری با لباس اسپرت از کوچه بیرون میآید و از سمت شمال به جنوب خیابان آفریقا حرکت میکند. در این ساعت ناظری جهت اقامهی نماز محل را ترک کرده بود لذا سریعا به ناظری زنگ زدم و خبر دادم #سوژه بیرون زد، خودش و روشن را سریع به محل برسانند. مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیستدقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود که علی و رضا رسیدند.
از خسرو خواستم که تاکسی را در گوشهای پارک کند. رضا و علی پیاده به دنبال مختاری به راه افتادند. خسرو پشت فرمان پژو نشست و به سمت شمال آفریقا حرکت کرد. من در صندلی جلو قرار گرفتم. یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند.
همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفهای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچهی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقع طناب را تنگ کرد و آنرا کشید. در این حالت ناظری دهان سوژه را با یک پارچهی سفید گرفته بود تا بدین وسیله از ریختن خون به زمین و ایجاد سروصدای احتمالی جلوگیری کند. این دو از روی ناخنها تشخیص دادند که کار تمام شده است… در جادهی افسریه یک مسیر فرعی به کارخانه سیمان تهران منتهی میشد… جنازه را بیرون گذاشتیم.
#محمد_مختاری اینگونه در دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ در ماجرای موسوم به #قتلهای_زنجیرهای توسط وزارت #اطلاعات جمهوری اسلامی به #قتل رسید. محمد مختاری، #شاعر، #نویسنده و از فعالان #کانون_نویسندگان_ایران در اول اردیبهشت ۱۳۲۱ در شهر #مشهد به دنیا آمد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/nwxqj7
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محمد مختاری، جان بر سر #قلم
سیاوش مختاری، فرزند محمد مختاری، شاعر و نویسنده جسد پدر را در هجدهم آذرماه در پزشکی قانونی تشخیص داد. شش روز قبل پیکر بیجان این شاعر را با دو کوپن ناگرفته در جیب در بیابانهای امینآباد پیدا کردند. مهرداد عالیخانی، یکی از قاتلان وزارت اطلاعات در شرح ماجرای ربودن و قتل محمد مختاری میگوید که در تاریخ نهم آذرماه ۱۳۷۷ موسوی از کارمندان وزارت اطلاعات پیش دری نجفآبادی وزیر اطلاعات میرود و در مورد قتل داریوش فروهر و همسرش گزارشی ارائه میدهد.
پس از آن موسوی به عالیخانی میگوید که کار #کانون #نویسندگان را انجام بدهد و تاکید میکند که کار کانون را هر چه سریعتر شروع کنید. هفت پرونده از مهمترین سوژههای فعال کانون نویسندگان، هوشنگ گلشیری، منصور کوشان، علیاشرف درویشیان، محمدعلی سپانلو، پوینده و چهلتن در دستور کار حذف فیزیکی قرار میگیرد. قرار میشود که از مهمترینها شروع بشود. شمارهی تلفن محمد مختاری از طریق یکی از منابع اداره چپ نو با نام مستعار داریوش به دست میآید… حدود ساعت ۱۷، مختاری با لباس اسپرت از کوچه بیرون میآید و از سمت شمال به جنوب خیابان آفریقا حرکت میکند. در این ساعت ناظری جهت اقامهی نماز محل را ترک کرده بود لذا سریعا به ناظری زنگ زدم و خبر دادم #سوژه بیرون زد، خودش و روشن را سریع به محل برسانند. مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیستدقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود که علی و رضا رسیدند.
از خسرو خواستم که تاکسی را در گوشهای پارک کند. رضا و علی پیاده به دنبال مختاری به راه افتادند. خسرو پشت فرمان پژو نشست و به سمت شمال آفریقا حرکت کرد. من در صندلی جلو قرار گرفتم. یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند.
همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفهای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچهی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقع طناب را تنگ کرد و آنرا کشید. در این حالت ناظری دهان سوژه را با یک پارچهی سفید گرفته بود تا بدین وسیله از ریختن خون به زمین و ایجاد سروصدای احتمالی جلوگیری کند. این دو از روی ناخنها تشخیص دادند که کار تمام شده است… در جادهی افسریه یک مسیر فرعی به کارخانه سیمان تهران منتهی میشد… جنازه را بیرون گذاشتیم.
#محمد_مختاری اینگونه در دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ در ماجرای موسوم به #قتلهای_زنجیرهای توسط وزارت #اطلاعات جمهوری اسلامی به #قتل رسید. محمد مختاری، #شاعر، #نویسنده و از فعالان #کانون_نویسندگان_ایران در اول اردیبهشت ۱۳۲۱ در شهر #مشهد به دنیا آمد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/nwxqj7
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
محمد مختاری؛ جان بر سر قلم
تگرگی از ابرها
صانع ژاله ۲۶ ساله، دانشجوی هنرهای نمایشی دانشگاه هنر، جوانی عاشق هنر و مطالعه از شهر پاوه که همانند محمد مختاری در جریان اعتراضات جنبش سبز در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ بر اثر اصابت مستقیم گلوله کشته شد.
پس از قیام مردم مصر و تونس، میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو نامزد معترض به نتایج انتخابات خرداد ۸۸ طی نامهای درخواست مجوز برای راهپیمایی و اعلام حمایت از اعتراضات مصر و تونس کردند. اگر چه وزارت کشور با این درخواست مخالفت کرد اما این فراخوان جمع زیادی از شهروندان را برای راهپیمایی اعتراضی به خیابانها کشاند.
صانع یکی کسانی بود که در این راهپیمایی اعتراضی با گلوله نیروهای امنیتی کشته شد.
رسانههای حکومتی او را بسیجی معرفی کرده و خبرگزاری فارس دست به انتشار تصویری زد که ادعا میشد تصویر کارت عضویت ژاله در نیروی مقاومت بسیج است. انتشار تصویر صانع در کنار آیتالله منتظری توسط رسانههای غیر حکومتی اما باعث خشم نهادهای امنیتی شد. حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در گفتگو با تلویزیون دولتی ایران، ژاله را جاسوس و نفوذی حکومت اعلام کرد که در هنگام ملاقات با منتظری خبرهای خوبی را به آنها داده بود.
تشییع جنازه صانع هم به صحنهٔ درگیری طرفداران و مخالفان حکومت تبدیل شد. دانشجویان دانشگاه هنر قرار گذاشته بودند که صبح روز چهارشنبه، ۲۷ بهمن ماه برای ادای احترام به صانع ژاله و عزاداری در دانشگاه جمع شوند اما دانشگاه پر بود از نیروهای بسیجی و لباس شخصی.
صانع ژاله، تحت حراست نیروهای نظامی و انتظامی تشییع شد و حضور دانشجویان با برخورد تند و خشن لباس شخصیها و نیروهای امنیتی روبهرو شد.پیکر صانع ژاله در پاوه به خانواده او تحویل داده نشد. نیروهای امنیتی خودشان پیکر صانع را در پاوه به خاک سپردند. بنیاد شهید تلاش کرد خانواده صانع را مجاب کند تا زیر برگهای را امضا کند که آنها صانع را شهید معرفی کنند ولی خانواده صانع چنین اجازهای را به آنها ندادند.
یادش گرامی!
goo.gl/OYf9kP
ویدئو قسمتی از ترانه شاهین نجفی برای صانع ژاله
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
صانع ژاله ۲۶ ساله، دانشجوی هنرهای نمایشی دانشگاه هنر، جوانی عاشق هنر و مطالعه از شهر پاوه که همانند محمد مختاری در جریان اعتراضات جنبش سبز در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ بر اثر اصابت مستقیم گلوله کشته شد.
پس از قیام مردم مصر و تونس، میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو نامزد معترض به نتایج انتخابات خرداد ۸۸ طی نامهای درخواست مجوز برای راهپیمایی و اعلام حمایت از اعتراضات مصر و تونس کردند. اگر چه وزارت کشور با این درخواست مخالفت کرد اما این فراخوان جمع زیادی از شهروندان را برای راهپیمایی اعتراضی به خیابانها کشاند.
صانع یکی کسانی بود که در این راهپیمایی اعتراضی با گلوله نیروهای امنیتی کشته شد.
رسانههای حکومتی او را بسیجی معرفی کرده و خبرگزاری فارس دست به انتشار تصویری زد که ادعا میشد تصویر کارت عضویت ژاله در نیروی مقاومت بسیج است. انتشار تصویر صانع در کنار آیتالله منتظری توسط رسانههای غیر حکومتی اما باعث خشم نهادهای امنیتی شد. حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در گفتگو با تلویزیون دولتی ایران، ژاله را جاسوس و نفوذی حکومت اعلام کرد که در هنگام ملاقات با منتظری خبرهای خوبی را به آنها داده بود.
تشییع جنازه صانع هم به صحنهٔ درگیری طرفداران و مخالفان حکومت تبدیل شد. دانشجویان دانشگاه هنر قرار گذاشته بودند که صبح روز چهارشنبه، ۲۷ بهمن ماه برای ادای احترام به صانع ژاله و عزاداری در دانشگاه جمع شوند اما دانشگاه پر بود از نیروهای بسیجی و لباس شخصی.
صانع ژاله، تحت حراست نیروهای نظامی و انتظامی تشییع شد و حضور دانشجویان با برخورد تند و خشن لباس شخصیها و نیروهای امنیتی روبهرو شد.پیکر صانع ژاله در پاوه به خانواده او تحویل داده نشد. نیروهای امنیتی خودشان پیکر صانع را در پاوه به خاک سپردند. بنیاد شهید تلاش کرد خانواده صانع را مجاب کند تا زیر برگهای را امضا کند که آنها صانع را شهید معرفی کنند ولی خانواده صانع چنین اجازهای را به آنها ندادند.
یادش گرامی!
goo.gl/OYf9kP
ویدئو قسمتی از ترانه شاهین نجفی برای صانع ژاله
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. تگرگی از ابرها . #صانع_ژاله ۲۶ ساله، دانشجوی هنرهای نمایشی دانشگاه هنر، جوانی عاشق هنر و مطالعه از شهر #پاوه که همانند #محمد_مختاری در جریان اعتراضات #جنبش_سبز در #۲۵بهمن ۱۳۸۹ بر اثر اصابت مستقیم گلوله کشته شد. پس از قیام مردم مصر و تونس، #میرحسین_موسوی…
از نشسته زیستن در سایهی ذلت خسته شده بود
آخرین یادداشتاش را در صفحه فیسبوکاش نوشت:
«خدایا ایستاده مردن را نصبیم کن که از نشسته زیستن در ذلت خستهام!»
۲۵ بهمن ۱۳۸۹ دستبند سبزی که همیشه به دستاش بود را باز کرد و به دستگیره در بست و رفت. مثل خیلی از مردم در راهپیمایی اعتراضی ۲۵ بهمن شرکت کرد.. محمد مختاری، دانشجوی ۲۲ ساله مهندسی معدن دانشگاه آزاد شاهرود، روز ۲۵ بهمن سال ۸۹ و در جریان اعتراضات مردمی، بر اثر اصابت گلوله جان باخت.
محمد عاشق ورزش و موسیقی بود، عاشق زندگی بود، عاشق آزادی بود.
خبرگزاری فارس مسئول تیراندازی به این جوان را «عوامل فتنهگر و گروهک مزدور و تروریستی منافقین» دانست. مجید مختاری برادر محمد مختاری، پس از کشته شدن برادرش در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ در یک مصاحبه تلفنی با مسیح علینژاد خطاب به نیروهای امنیتی گفت: «درد آور است که حتی تابوت برادرم را هم دزدیدهاند.»
پدر مختاری در مصاحبهای در این رابطه گفته بود: «میخواستند محمد را بسیجی معرفی کنند اما محمد پیش از مرگ خودش را معرفی کرده بود و آنها نمیدانستند اگر محمد را بسیجی معرفی کنند جواب نوشتههای فیسبوکیاش را چه بدهند.»
۲۵بهمن سال ۸۹ مردم تهران با فراخوان میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حمایت از جنبش مردم تونس و مصر به خیابانها آمدند، اما بسیاری بازداشت شدند و محمد مختاری و صانع ژاله، دانشجوی کرد دانشگاه هنر تهران بر اثر اصابت مستقیم گلوله جان باختند.
یادشان گرامی
goo.gl/PxfkGs
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آخرین یادداشتاش را در صفحه فیسبوکاش نوشت:
«خدایا ایستاده مردن را نصبیم کن که از نشسته زیستن در ذلت خستهام!»
۲۵ بهمن ۱۳۸۹ دستبند سبزی که همیشه به دستاش بود را باز کرد و به دستگیره در بست و رفت. مثل خیلی از مردم در راهپیمایی اعتراضی ۲۵ بهمن شرکت کرد.. محمد مختاری، دانشجوی ۲۲ ساله مهندسی معدن دانشگاه آزاد شاهرود، روز ۲۵ بهمن سال ۸۹ و در جریان اعتراضات مردمی، بر اثر اصابت گلوله جان باخت.
محمد عاشق ورزش و موسیقی بود، عاشق زندگی بود، عاشق آزادی بود.
خبرگزاری فارس مسئول تیراندازی به این جوان را «عوامل فتنهگر و گروهک مزدور و تروریستی منافقین» دانست. مجید مختاری برادر محمد مختاری، پس از کشته شدن برادرش در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ در یک مصاحبه تلفنی با مسیح علینژاد خطاب به نیروهای امنیتی گفت: «درد آور است که حتی تابوت برادرم را هم دزدیدهاند.»
پدر مختاری در مصاحبهای در این رابطه گفته بود: «میخواستند محمد را بسیجی معرفی کنند اما محمد پیش از مرگ خودش را معرفی کرده بود و آنها نمیدانستند اگر محمد را بسیجی معرفی کنند جواب نوشتههای فیسبوکیاش را چه بدهند.»
۲۵بهمن سال ۸۹ مردم تهران با فراخوان میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حمایت از جنبش مردم تونس و مصر به خیابانها آمدند، اما بسیاری بازداشت شدند و محمد مختاری و صانع ژاله، دانشجوی کرد دانشگاه هنر تهران بر اثر اصابت مستقیم گلوله جان باختند.
یادشان گرامی
goo.gl/PxfkGs
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. از نشسته زیستن در سایهی ذلت خسته شده بود آخرین یادداشتاش را در صفحه فیسبوکاش نوشت: «خدایا ایستاده مردن را نصبیم کن که از نشسته زیستن در ذلت خستهام!» ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ دستبند سبزی که همیشه به دستاش بود را باز کرد و به دستگیره در بست و رفت. مثل خیلی از مردم…
به مناسبت سالگرد قتل محمد مختاری، شاعر و نویسنده
https://goo.gl/oNLCYi
محمد مختاری، جان بر سر قلم
سیاوش مختاری، فرزند محمد مختاری، شاعر و نویسنده جسد پدر را در هجدهم آذرماه در پزشکی قانونی تشخیص داد. شش روز قبل پیکر بیجان این شاعر را با دو کوپن ناگرفته در جیب در بیابانهای امینآباد پیدا کردند. مهرداد عالیخانی، یکی از قاتلان وزارت اطلاعات در شرح ماجرای ربودن و قتل محمد مختاری میگوید که در تاریخ نهم آذرماه ۱۳۷۷ موسوی از کارمندان وزارت اطلاعات پیش دری نجفآبادی وزیر اطلاعات میرود و در مورد قتل داریوش فروهر و همسرش گزارشی ارائه میدهد.
پس از آن موسوی به عالیخانی میگوید که کار کانون نویسندگان را انجام بدهد و تاکید میکند که کار کانون را هر چه سریعتر شروع کنید. هفت پرونده از مهمترین سوژههای فعال کانون نویسندگان، هوشنگ گلشیری، منصور کوشان، علیاشرف درویشیان، محمدعلی سپانلو، پوینده و چهلتن در دستور کار حذف فیزیکی قرار میگیرد. قرار میشود که از مهمترینها شروع بشود. شمارهی تلفن محمد مختاری از طریق یکی از منابع اداره چپ نو با نام مستعار داریوش به دست میآید… حدود ساعت ۱۷، مختاری با لباس اسپرت از کوچه بیرون میآید و از سمت شمال به جنوب خیابان آفریقا حرکت میکند. در این ساعت ناظری جهت اقامهی نماز محل را ترک کرده بود لذا سریعا به ناظری زنگ زدم و خبر دادم سوژه بیرون زد، خودش و روشن را سریع به محل برسانند. مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیستدقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود که علی و رضا رسیدند.
از خسرو خواستم که تاکسی را در گوشهای پارک کند. رضا و علی پیاده به دنبال مختاری به راه افتادند. خسرو پشت فرمان پژو نشست و به سمت شمال آفریقا حرکت کرد. من در صندلی جلو قرار گرفتم. یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند.
همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفهای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچهی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقع طناب را تنگ کرد و آنرا کشید. در این حالت ناظری دهان سوژه را با یک پارچهی سفید گرفته بود تا بدین وسیله از ریختن خون به زمین و ایجاد سروصدای احتمالی جلوگیری کند. این دو از روی ناخنها تشخیص دادند که کار تمام شده است… در جادهی افسریه یک مسیر فرعی به کارخانه سیمان تهران منتهی میشد… جنازه را بیرون گذاشتیم.
#محمد_مختاری اینگونه در دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ در ماجرای موسوم به قتلهای زنجیرهای توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید. محمد مختاری، شاعر، نویسنده و از فعالان کانون نویسندگان ایران در اول اردیبهشت ۱۳۲۱ در شهر مشهد به دنیا آمد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/nwxqj7
#پروفایل
@Tavaana_TavaanaTech
https://goo.gl/oNLCYi
محمد مختاری، جان بر سر قلم
سیاوش مختاری، فرزند محمد مختاری، شاعر و نویسنده جسد پدر را در هجدهم آذرماه در پزشکی قانونی تشخیص داد. شش روز قبل پیکر بیجان این شاعر را با دو کوپن ناگرفته در جیب در بیابانهای امینآباد پیدا کردند. مهرداد عالیخانی، یکی از قاتلان وزارت اطلاعات در شرح ماجرای ربودن و قتل محمد مختاری میگوید که در تاریخ نهم آذرماه ۱۳۷۷ موسوی از کارمندان وزارت اطلاعات پیش دری نجفآبادی وزیر اطلاعات میرود و در مورد قتل داریوش فروهر و همسرش گزارشی ارائه میدهد.
پس از آن موسوی به عالیخانی میگوید که کار کانون نویسندگان را انجام بدهد و تاکید میکند که کار کانون را هر چه سریعتر شروع کنید. هفت پرونده از مهمترین سوژههای فعال کانون نویسندگان، هوشنگ گلشیری، منصور کوشان، علیاشرف درویشیان، محمدعلی سپانلو، پوینده و چهلتن در دستور کار حذف فیزیکی قرار میگیرد. قرار میشود که از مهمترینها شروع بشود. شمارهی تلفن محمد مختاری از طریق یکی از منابع اداره چپ نو با نام مستعار داریوش به دست میآید… حدود ساعت ۱۷، مختاری با لباس اسپرت از کوچه بیرون میآید و از سمت شمال به جنوب خیابان آفریقا حرکت میکند. در این ساعت ناظری جهت اقامهی نماز محل را ترک کرده بود لذا سریعا به ناظری زنگ زدم و خبر دادم سوژه بیرون زد، خودش و روشن را سریع به محل برسانند. مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیستدقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود که علی و رضا رسیدند.
از خسرو خواستم که تاکسی را در گوشهای پارک کند. رضا و علی پیاده به دنبال مختاری به راه افتادند. خسرو پشت فرمان پژو نشست و به سمت شمال آفریقا حرکت کرد. من در صندلی جلو قرار گرفتم. یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند.
همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفهای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچهی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقع طناب را تنگ کرد و آنرا کشید. در این حالت ناظری دهان سوژه را با یک پارچهی سفید گرفته بود تا بدین وسیله از ریختن خون به زمین و ایجاد سروصدای احتمالی جلوگیری کند. این دو از روی ناخنها تشخیص دادند که کار تمام شده است… در جادهی افسریه یک مسیر فرعی به کارخانه سیمان تهران منتهی میشد… جنازه را بیرون گذاشتیم.
#محمد_مختاری اینگونه در دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ در ماجرای موسوم به قتلهای زنجیرهای توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید. محمد مختاری، شاعر، نویسنده و از فعالان کانون نویسندگان ایران در اول اردیبهشت ۱۳۲۱ در شهر مشهد به دنیا آمد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/nwxqj7
#پروفایل
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
سخنرانی هوشنگ گلشیری در تشییع جنازه محمد مختاری
@Tavaana_TavaanaTech
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
تگرگی از ابرها
صانع ژاله ۲۶ ساله، دانشجوی هنرهای نمایشی دانشگاه هنر، جوانی عاشق هنر و مطالعه از شهر پاوه که همانند محمد مختاری در جریان اعتراضات جنبش سبز در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ بر اثر اصابت مستقیم گلوله کشته شد.
پس از قیام مردم مصر و تونس، میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو نامزد معترض به نتایج انتخابات خرداد ۸۸ طی نامهای درخواست مجوز برای راهپیمایی و اعلام حمایت از اعتراضات مصر و تونس کردند. اگر چه وزارت کشور با این درخواست مخالفت کرد اما این فراخوان جمع زیادی از شهروندان را برای راهپیمایی اعتراضی به خیابانها کشاند.
صانع یکی کسانی بود که در این راهپیمایی اعتراضی با گلوله نیروهای امنیتی کشته شد.
رسانههای حکومتی او را بسیجی معرفی کرده و خبرگزاری فارس دست به انتشار تصویری زد که ادعا میشد تصویر کارت عضویت ژاله در نیروی مقاومت بسیج است. انتشار تصویر صانع در کنار آیتالله منتظری توسط رسانههای غیر حکومتی اما باعث خشم نهادهای امنیتی شد. حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در گفتگو با تلویزیون دولتی ایران، ژاله را جاسوس و نفوذی حکومت اعلام کرد که در هنگام ملاقات با منتظری خبرهای خوبی را به آنها داده بود.
تشییع جنازه صانع هم به صحنهٔ درگیری طرفداران و مخالفان حکومت تبدیل شد. دانشجویان دانشگاه هنر قرار گذاشته بودند که صبح روز چهارشنبه، ۲۷ بهمن ماه برای ادای احترام به صانع ژاله و عزاداری در دانشگاه جمع شوند اما دانشگاه پر بود از نیروهای بسیجی و لباس شخصی.
صانع ژاله، تحت حراست نیروهای نظامی و انتظامی تشییع شد و حضور دانشجویان با برخورد تند و خشن لباس شخصیها و نیروهای امنیتی روبهرو شد.پیکر صانع ژاله در پاوه به خانواده او تحویل داده نشد. نیروهای امنیتی خودشان پیکر صانع را در پاوه به خاک سپردند. بنیاد شهید تلاش کرد خانواده صانع را مجاب کند تا زیر برگهای را امضا کند که آنها صانع را شهید معرفی کنند ولی خانواده صانع چنین اجازهای را به آنها ندادند.
یادش گرامی!
goo.gl/OYf9kP
ویدئو قسمتی از ترانه شاهین نجفی برای صانع ژاله
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
صانع ژاله ۲۶ ساله، دانشجوی هنرهای نمایشی دانشگاه هنر، جوانی عاشق هنر و مطالعه از شهر پاوه که همانند محمد مختاری در جریان اعتراضات جنبش سبز در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ بر اثر اصابت مستقیم گلوله کشته شد.
پس از قیام مردم مصر و تونس، میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو نامزد معترض به نتایج انتخابات خرداد ۸۸ طی نامهای درخواست مجوز برای راهپیمایی و اعلام حمایت از اعتراضات مصر و تونس کردند. اگر چه وزارت کشور با این درخواست مخالفت کرد اما این فراخوان جمع زیادی از شهروندان را برای راهپیمایی اعتراضی به خیابانها کشاند.
صانع یکی کسانی بود که در این راهپیمایی اعتراضی با گلوله نیروهای امنیتی کشته شد.
رسانههای حکومتی او را بسیجی معرفی کرده و خبرگزاری فارس دست به انتشار تصویری زد که ادعا میشد تصویر کارت عضویت ژاله در نیروی مقاومت بسیج است. انتشار تصویر صانع در کنار آیتالله منتظری توسط رسانههای غیر حکومتی اما باعث خشم نهادهای امنیتی شد. حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در گفتگو با تلویزیون دولتی ایران، ژاله را جاسوس و نفوذی حکومت اعلام کرد که در هنگام ملاقات با منتظری خبرهای خوبی را به آنها داده بود.
تشییع جنازه صانع هم به صحنهٔ درگیری طرفداران و مخالفان حکومت تبدیل شد. دانشجویان دانشگاه هنر قرار گذاشته بودند که صبح روز چهارشنبه، ۲۷ بهمن ماه برای ادای احترام به صانع ژاله و عزاداری در دانشگاه جمع شوند اما دانشگاه پر بود از نیروهای بسیجی و لباس شخصی.
صانع ژاله، تحت حراست نیروهای نظامی و انتظامی تشییع شد و حضور دانشجویان با برخورد تند و خشن لباس شخصیها و نیروهای امنیتی روبهرو شد.پیکر صانع ژاله در پاوه به خانواده او تحویل داده نشد. نیروهای امنیتی خودشان پیکر صانع را در پاوه به خاک سپردند. بنیاد شهید تلاش کرد خانواده صانع را مجاب کند تا زیر برگهای را امضا کند که آنها صانع را شهید معرفی کنند ولی خانواده صانع چنین اجازهای را به آنها ندادند.
یادش گرامی!
goo.gl/OYf9kP
ویدئو قسمتی از ترانه شاهین نجفی برای صانع ژاله
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. تگرگی از ابرها . #صانع_ژاله ۲۶ ساله، دانشجوی هنرهای نمایشی دانشگاه هنر، جوانی عاشق هنر و مطالعه از شهر #پاوه که همانند #محمد_مختاری در جریان اعتراضات #جنبش_سبز در #۲۵بهمن ۱۳۸۹ بر اثر اصابت مستقیم گلوله کشته شد. پس از قیام مردم مصر و تونس، #میرحسین_موسوی…