در صحنهای از فیلم «پول رو بردار و فرار کن» از اولین ساختههای وودی آلن، دو دسته سارق مسلح بدون هماهنگی با هم و از روی اتفاق با فاصلهی زمانی وارد بانکی میشوند.
هر کدام از این دو گروه سارق حق خود میدانند که بانک و مشتریان را غارت کنند. در نهایت مجبور میشوند که این مشکل را به رای عمومی بگذارند و گروگانها خودشان انتخاب کنند که کدام گروه از سارقان آنها را چپاول کنند.
انتخابات در نظامهای غیردموکراتیک چیزی مشابه این است.
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/au6LWO
مطلب مرتبط:
استانداردهای انتخابات آزاد و منصفانه
http://bit.ly/2iaG2Ej
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
هر کدام از این دو گروه سارق حق خود میدانند که بانک و مشتریان را غارت کنند. در نهایت مجبور میشوند که این مشکل را به رای عمومی بگذارند و گروگانها خودشان انتخاب کنند که کدام گروه از سارقان آنها را چپاول کنند.
انتخابات در نظامهای غیردموکراتیک چیزی مشابه این است.
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/au6LWO
مطلب مرتبط:
استانداردهای انتخابات آزاد و منصفانه
http://bit.ly/2iaG2Ej
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. در صحنهای از فیلم «پول رو بردار و فرار کن» از اولین ساختههای #وودی_آلن، دو دسته سارق مسلح بدون هماهنگی با هم و از روی اتفاق با فاصلهی زمانی وارد بانکی میشوند. هر کدام از این دو گروه سارق حق خود میدانند که بانک و مشتریان را غارت کنند. در نهایت مجبور…
دو روایت از مرگ حسین سرشار
goo.gl/pZN8T4
حسین سرشار، قتل توسط حکومت یا فراموشی
دو روایت درمورد مرگ حسین سرشار وجود دارد: روایت نخست میگوید که به بیماری فراموشی (آلزایمر) گرفتار شده، دو سه باری در بازگشت به خانه گم شد. حتی یک بار رد پایش را در آبادان پیدا کردند و... سرانجام در جریان گمگشتگیها، پیکر در هم شکستهاش را از زیر اتومبیلی بیرون کشیدند. روایت دوم، مرگ را به جریان قتلهای زنجیرهای مرتبط میداند. در ۲۲ خرداد سال ۱۳۱۳ در تهران به دنیا آمد. در آغاز، آواز را در هنرستان عالی موسیقی آموخت.
ایتالیا:
سپس برای پرورش صدا و افزودن بر دانستههایش رهسپار ایتالیا شد و در کنسرواتوار معروف "سانتا چچیلیا" به ادامه فراگیری پرداخت. همزمان با تحصیل، برای تامین هزینههای آن به "دوبلاژ" فیلم روی آورد که در آن سالها، در ایتالیا رونق یافته بود. «مرتضی حنانه» آهنگساز معروف، که او نیز در ایتالیا به ادامه تحصیل مشغول بود، استودیویی برای دوبله فیلمهای ایتالیایی، به فارسی، بنیاد کرده بود، پس صدای سرشار به کارش آمد. نتیجه همکاری این دو- و چند ایرانی دیگر- رنگ و بوی تازهای بود که از طریق دوبلاژ به فیلمهای ایتالیایی تزریق میشد و بازار آنها را در ایران گرم میساخت. میگویند نیمی از توفیق آن فیلمها در ایران، مدیون صدای گرم سرشار بوده است. با این همه، دشواریهای مالی، پس از دو سه سال پایداری، میتوانست کوششهایش را بیثمر بگذارد. ولی شانس تازهای این خطر را از میان برداشت. سرشار از یک کنکور بینالمللی آواز در "ونیز"،پیروز بیرون آمد و توانست با استفاده از جایزه این پیروزی که یک بورس تحصیلی یک ساله بود به مطالعات خود ادامه داده و کار تحصیل را در سال ۱۳۴۱ به پایان برساند. دو سه سالی را پس از پایان تحصیل، به کار در اپراهای رم، ونیز، ناپل و میلان پرداخت.از جمله در شهر رم نقش اول اپرای کویرینو برداشتی از «آن که گفت آری آن که گفت نه» اثر برشت، را بازی کرد.
حواشی و شایعات پیرامون مرگ:
دو روایت درمورد مرگش وجود دارد: روایت نخست میگوید که به بیماری فراموشی (آلزایمر) گرفتار شده، دو سه باری در بازگشت به خانه گم شد. حتی یک بار رد پایش را در آبادان پیدا کردند و... سرانجام در جریان گمگشتگیها، پیکر در هم شکستهاش را از زیر اتومبیلی بیرون کشیدند. روایت دوم، مرگ را به جریان قتلهای زنجیرهای مرتبط میداند.
محمد علی کشاورز دربارهٔ بیماری سرشار و مرگ او گفته است: «حسین بینهایت به اپرا عشق میورزید، و وقتی اپرا تعطیل شد این حالت روانیاش به هم خورد و این طور شد. توی اهواز توی بیمارستان روانی نگه اش داشتند و بعد برش گرداندند این جا و یک مراقب برایش گذاشتند، او هر روز صبح ساعت ۹ میرفت دم تالار رودکی و اشک میریخت. یک روز دیگر مواظبش نبودند رفت زیر ماشین. هیچ بزرگداشتی برایش نگرفتند.» علی رضا نوری زاده در کتاب سونای زعفرانیه او را از قربانیان قتلهای زنجیرهای ایران میخواند . منابع جمهوری اسلامی ایران میگویند «وی در اواخر عمر وضع مالی بدی داشت و دچار افسردگی روحی شده بود. وی دچار بیماری آلزایمر شد و پس از خروج از منزل دیگر باز نگشت. خانواده وی برای پیدا شدن او به روزنامهها آگهی دادند ولی سرانجام پس از مرگ وی در یک مرکز درمانی روانپزشکی در آبادان، هویت وی شناسایی شد.
حسین سرشار در ۲۰ فروردین سال ۱۳۷۴ در سن ۶۰ سالگی در اهواز درگذشت.
منبع:فیسبوک اسرافیل یعقوبی
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/Y9l1Ci
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/pZN8T4
حسین سرشار، قتل توسط حکومت یا فراموشی
دو روایت درمورد مرگ حسین سرشار وجود دارد: روایت نخست میگوید که به بیماری فراموشی (آلزایمر) گرفتار شده، دو سه باری در بازگشت به خانه گم شد. حتی یک بار رد پایش را در آبادان پیدا کردند و... سرانجام در جریان گمگشتگیها، پیکر در هم شکستهاش را از زیر اتومبیلی بیرون کشیدند. روایت دوم، مرگ را به جریان قتلهای زنجیرهای مرتبط میداند. در ۲۲ خرداد سال ۱۳۱۳ در تهران به دنیا آمد. در آغاز، آواز را در هنرستان عالی موسیقی آموخت.
ایتالیا:
سپس برای پرورش صدا و افزودن بر دانستههایش رهسپار ایتالیا شد و در کنسرواتوار معروف "سانتا چچیلیا" به ادامه فراگیری پرداخت. همزمان با تحصیل، برای تامین هزینههای آن به "دوبلاژ" فیلم روی آورد که در آن سالها، در ایتالیا رونق یافته بود. «مرتضی حنانه» آهنگساز معروف، که او نیز در ایتالیا به ادامه تحصیل مشغول بود، استودیویی برای دوبله فیلمهای ایتالیایی، به فارسی، بنیاد کرده بود، پس صدای سرشار به کارش آمد. نتیجه همکاری این دو- و چند ایرانی دیگر- رنگ و بوی تازهای بود که از طریق دوبلاژ به فیلمهای ایتالیایی تزریق میشد و بازار آنها را در ایران گرم میساخت. میگویند نیمی از توفیق آن فیلمها در ایران، مدیون صدای گرم سرشار بوده است. با این همه، دشواریهای مالی، پس از دو سه سال پایداری، میتوانست کوششهایش را بیثمر بگذارد. ولی شانس تازهای این خطر را از میان برداشت. سرشار از یک کنکور بینالمللی آواز در "ونیز"،پیروز بیرون آمد و توانست با استفاده از جایزه این پیروزی که یک بورس تحصیلی یک ساله بود به مطالعات خود ادامه داده و کار تحصیل را در سال ۱۳۴۱ به پایان برساند. دو سه سالی را پس از پایان تحصیل، به کار در اپراهای رم، ونیز، ناپل و میلان پرداخت.از جمله در شهر رم نقش اول اپرای کویرینو برداشتی از «آن که گفت آری آن که گفت نه» اثر برشت، را بازی کرد.
حواشی و شایعات پیرامون مرگ:
دو روایت درمورد مرگش وجود دارد: روایت نخست میگوید که به بیماری فراموشی (آلزایمر) گرفتار شده، دو سه باری در بازگشت به خانه گم شد. حتی یک بار رد پایش را در آبادان پیدا کردند و... سرانجام در جریان گمگشتگیها، پیکر در هم شکستهاش را از زیر اتومبیلی بیرون کشیدند. روایت دوم، مرگ را به جریان قتلهای زنجیرهای مرتبط میداند.
محمد علی کشاورز دربارهٔ بیماری سرشار و مرگ او گفته است: «حسین بینهایت به اپرا عشق میورزید، و وقتی اپرا تعطیل شد این حالت روانیاش به هم خورد و این طور شد. توی اهواز توی بیمارستان روانی نگه اش داشتند و بعد برش گرداندند این جا و یک مراقب برایش گذاشتند، او هر روز صبح ساعت ۹ میرفت دم تالار رودکی و اشک میریخت. یک روز دیگر مواظبش نبودند رفت زیر ماشین. هیچ بزرگداشتی برایش نگرفتند.» علی رضا نوری زاده در کتاب سونای زعفرانیه او را از قربانیان قتلهای زنجیرهای ایران میخواند . منابع جمهوری اسلامی ایران میگویند «وی در اواخر عمر وضع مالی بدی داشت و دچار افسردگی روحی شده بود. وی دچار بیماری آلزایمر شد و پس از خروج از منزل دیگر باز نگشت. خانواده وی برای پیدا شدن او به روزنامهها آگهی دادند ولی سرانجام پس از مرگ وی در یک مرکز درمانی روانپزشکی در آبادان، هویت وی شناسایی شد.
حسین سرشار در ۲۰ فروردین سال ۱۳۷۴ در سن ۶۰ سالگی در اهواز درگذشت.
منبع:فیسبوک اسرافیل یعقوبی
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/Y9l1Ci
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. دو روایت از مرگ #حسین_سرشار . حسین سرشار، قتل توسط حکومت یا فراموشی . دو روایت درمورد مرگ حسین سرشار وجود دارد: روایت نخست میگوید که به بیماری فراموشی (آلزایمر) گرفتار شده، دو سه باری در بازگشت به خانه گم شد. حتی یک بار رد پایش را در آبادان پیدا کردند…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به یاد زنده یاد حسین سرشار
دو روایت از مرگ حسین سرشار
https://goo.gl/Y9l1Ci
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
دو روایت از مرگ حسین سرشار
https://goo.gl/Y9l1Ci
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Forwarded from آموزشکده توانا
دو_روایت_از_مرگ_حسین_سرشار_|_Tavaana.pdf
1.6 MB
روایت صادقی از تخلفات نجومی درقوه قضاییه
پرداخت ۲۸۵میلیاردتومان پاداش بیشتر ازحدقانونی
goo.gl/zEcqtV
اخیرا براساس گزارش دیوان محاسبات ۱۰برابر تخلفات حقوق نجومی درقوه قضائیه پرداختهای مازاد رخ داد.
محمود صادقي نماينده اصلاح طلب مجلس در نطق امروز خود گفت:
🔸در فرايند قانون گذاري اشكالهايي به چشم ميخورد. به عنوان نمونه در بررسي لايحه بودجه ۹۶ نقصيه هايي به چشم مي خورد كه من از هيئت رئيسه درخواست مي كنم به اين نكات توجه كنند. به طور مشخص در فرايند بررسي تبصره ۲۱ لايحه بودجه ۹۶ چه در كميسيون تلفيق، صحن و حتي پس از تصويب و ابلاغ بودجه، نقيصه هاي عجيبي به چشم مي خورد. اول اينكه بعد از تصويب تبصره ۲۱ كه مربوط به ممنوعيت سپرده گذاري دستگاه هاي اجرايي است، به طور عجيبي رئيس يكي از قواي ديگر هيئت رئيسه را فرا مي خواند به تصويب اين تبصره در كميسيون تلفيق اعتراض مي كند كه مغايرت با اصل تفكيك قوا دارد. اما نهايتا به صورت عجيبي، قسمت صدر بند 2 تبصره 21 در بودجه ابلاغي كه در مجلس تصويب شده بود، حذف شد.
🔸{با اشاره به محدوديتهايي كه نمايندگان در بعد نظارت با آن مواجه هستند} اين نقصيه ها وجود دارد كه ما خواهش مي كنيم تا مجلس شيوه كارش را درست كند.
🔸حتي در بعد نظارتي هم محدوديت هايي وجود دارد،. ديوان محاسبات ما را محرم نمي داند و به ما اعلام نمي كنند.
🔸اخيرا براساس گزارشی كه ديوان محاسبات ارائه كرده است تخلفات گسترده اي به خصوص در نهادهايي كه مدعي مبارزه با حقوق هاي نجومي هستند، به ميزان ده برابر تخلفات حقوق نجومي در خود قوه قضائيه پرداخت هاي مازاد رخ داده است.
🔸رقم ۲۸۵ ميليارد تومان مازاد بر حد قانوني به عنوان پاداش ها پرداخته شده است.
در همین رابطه:
فساد اقتصادی و چگونگی مبارزه با آن در فرایند توسعه اقتصادی
http://bit.ly/2dr9xk0
اقتصاد دولتی: عامل اصلی فساد گسترده در اقتصاد ایران
http://bit.ly/2eaybD0
فساد اقتصادی در ایران
http://bit.ly/2cmC8Gd
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
پرداخت ۲۸۵میلیاردتومان پاداش بیشتر ازحدقانونی
goo.gl/zEcqtV
اخیرا براساس گزارش دیوان محاسبات ۱۰برابر تخلفات حقوق نجومی درقوه قضائیه پرداختهای مازاد رخ داد.
محمود صادقي نماينده اصلاح طلب مجلس در نطق امروز خود گفت:
🔸در فرايند قانون گذاري اشكالهايي به چشم ميخورد. به عنوان نمونه در بررسي لايحه بودجه ۹۶ نقصيه هايي به چشم مي خورد كه من از هيئت رئيسه درخواست مي كنم به اين نكات توجه كنند. به طور مشخص در فرايند بررسي تبصره ۲۱ لايحه بودجه ۹۶ چه در كميسيون تلفيق، صحن و حتي پس از تصويب و ابلاغ بودجه، نقيصه هاي عجيبي به چشم مي خورد. اول اينكه بعد از تصويب تبصره ۲۱ كه مربوط به ممنوعيت سپرده گذاري دستگاه هاي اجرايي است، به طور عجيبي رئيس يكي از قواي ديگر هيئت رئيسه را فرا مي خواند به تصويب اين تبصره در كميسيون تلفيق اعتراض مي كند كه مغايرت با اصل تفكيك قوا دارد. اما نهايتا به صورت عجيبي، قسمت صدر بند 2 تبصره 21 در بودجه ابلاغي كه در مجلس تصويب شده بود، حذف شد.
🔸{با اشاره به محدوديتهايي كه نمايندگان در بعد نظارت با آن مواجه هستند} اين نقصيه ها وجود دارد كه ما خواهش مي كنيم تا مجلس شيوه كارش را درست كند.
🔸حتي در بعد نظارتي هم محدوديت هايي وجود دارد،. ديوان محاسبات ما را محرم نمي داند و به ما اعلام نمي كنند.
🔸اخيرا براساس گزارشی كه ديوان محاسبات ارائه كرده است تخلفات گسترده اي به خصوص در نهادهايي كه مدعي مبارزه با حقوق هاي نجومي هستند، به ميزان ده برابر تخلفات حقوق نجومي در خود قوه قضائيه پرداخت هاي مازاد رخ داده است.
🔸رقم ۲۸۵ ميليارد تومان مازاد بر حد قانوني به عنوان پاداش ها پرداخته شده است.
در همین رابطه:
فساد اقتصادی و چگونگی مبارزه با آن در فرایند توسعه اقتصادی
http://bit.ly/2dr9xk0
اقتصاد دولتی: عامل اصلی فساد گسترده در اقتصاد ایران
http://bit.ly/2eaybD0
فساد اقتصادی در ایران
http://bit.ly/2cmC8Gd
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. روایت صادقی از #تخلفات_نجومی در #قوه_قضاییه پرداخت ۲۸۵میلیاردتومان پاداش بیشتر ازحدقانونی اخیرا براساس گزارش دیوان محاسبات ۱۰برابر تخلفات حقوق نجومی درقوه قضائیه پرداختهای مازاد رخ داد. #محمودصادقي نماينده اصلاح طلب مجلس در نطق امروز خود گفت: 🔸در فرايند…
دلنوشته نرگس محمدی در پی اجرای حکم جدید زندانش
goo.gl/A74dLl
نرگس محمدی، نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر در پی اجرای حکم جدید زندانش، با نگارش دلنوشتهای از روشنی راهی که انتخاب کرده، سخن گفته است.
حکم جدید زندان خانم محمدی با پایان یافتن حکم زندان قبلی او که در تاریخ 24 اسفند ماه 1395 به پایان رسید، بلافاصله از تاریخ 25 اسفند ماه اجرا شد. خانم محمدی در پروندهای که در سال 1389 برای او تشکیل شده بود، در دادگاه تجدید نظر به شش سال حبس محکوم شد. او که در مرداد ماه 1391 برای مداوای بیماری خود به مرخصی استعلاجی آمده بود، بار دیگر در پی تشکیل پروندهای جدید، بازداشت و در دادگاهی دیگر به 16 سال حبس محکوم شد که براساس اعمال ماده 134، ده سال از این حکم زندان، اجرا میشود.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، متن دلنوشته نرگس محمدی به شرح زیر است:
بوی بهار میآید. زمستانی سرد میرود و بهاری دلانگیز میرسد. حکم ۶ سال حبس من در این زمستان سرد در ۲۴ اسفند ۹۵ پایان پذیرفته و در همان لحظه آزادی، محکومیت ۱۶ساله از راه میرسد. لحظه پایان حکم پیشین قلاب به آغاز محکومیت جدید انداخته و زنجیره طویل حبس را محکم میکند. زنجیر به زنجیر میبندند. به خیال خودشان فرصتی حتی یک روزه برای تنفس آزادی نمیدهند.
عقل و دلباختگان قدرت، گمان میبرند که کارکرد زندان پشیمانسازی و برگشتپذیری زندانی و ماحصل آن درد و رنج است. نمیتوانند باور کنند که روی دیگر رنج ناشی از سلب آزادی از انسان آرمانخواه، بارور شدن باورهای او و محکم شدن اراده اوست و اینجاست که فرد زندانی، علیرغم باختن آزادی تنزل یافته انسان به بودن در خیابان و خانه، حلقههای مفقوده زندگی و انسان بودنش را مییابد و با رضایت، از آزادی کاذب چشم میپوشد و با آزادگیایی که به ازای از دست دادن آزاد بودنش به دست آمده، آرام میگیرد.
به پیشواز بهار و نوشدن و آغاز محکومیتی دیگر میروم. آرام هستم. در این لحظه و در این مکان ترجیح میدهم به جای انسان بیاراده اسیر به ظاهر آزاد، انسان بااراده آزاد هرچند محکوم به اسارت در زندانها باشم.
ترجیح میدهم بهجای زن محروم از حقوق انسانی و تسلیم و سکوت پیشهکرده در مقابل انقیاد و سلطه، زن معترض، هرچند زندانی باشم.
ترجیح میدهم بهجای مادر همنشین با دختر و پسر به خاکستر نشسته در فردای ایران، مادر ایستاده بر تضمین حقوق انسانی فرزندان فردای سرزمینم، هر چند محبوس در اوین باشم.
.
هر چند میدانم زنان و مردان سرزمینم در تقلای آزادی و عدالتند و در هر زمان و مکان، رنج این تلاش را متحملند و زندانیانی چون من، تنها قربانیان و هزینهپردازان دموکراسی و آزادی نیستیم.
در خیالم عقل و دل، آرام میکنم و در گوشه حیاط زندان مینشینم. ثانیهای سپری نشده که صدای پرندگان سرمست از بوی بهار بیاختیار دلم را بیقرار پرندگان مهاجرم میکنند. گویی دل به دنبال بهانه است. لحظهای نسیم بهاری، زمانی غنچهها و جوانههای سرزده، روزی صدای دلنشین پرندگان و دمی ابر و بوی باران، بهانه یاد عزیزان سفر کردهام میگردند و چشمانم تر و دلم خون میکنند.
آری یک روی این ره، صبر است و عزت و ایمان و روی دیگر آن، رنج است و عصیان.
راه روشن است،
ایمانم شعله ور، چشمانم پر اشک
قامتم ایستاده، قلبم پر درد و پرتپش
گامهایم استوار، دستانم پر انتظار
در انتظار صلح و آزادی و انسانیت.
نرگس محمدی
زندان اوین
بهار 1396
مطالب مرتبط:
زندان در ایران: جایی که نه خدا هست نه قانونخامنه
http://bit.ly/2j0rDrL
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
حقوق زندانیان
http://bit.ly/2fayaO8
نرگس محمدی؛ تجسم پیگیری و تلاش پیوسته حقوقبشری
http://bit.ly/1CaHyYG
رنج های یک مادر زندانی و دوقلوهایش
https://goo.gl/7d8AW0
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/A74dLl
نرگس محمدی، نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر در پی اجرای حکم جدید زندانش، با نگارش دلنوشتهای از روشنی راهی که انتخاب کرده، سخن گفته است.
حکم جدید زندان خانم محمدی با پایان یافتن حکم زندان قبلی او که در تاریخ 24 اسفند ماه 1395 به پایان رسید، بلافاصله از تاریخ 25 اسفند ماه اجرا شد. خانم محمدی در پروندهای که در سال 1389 برای او تشکیل شده بود، در دادگاه تجدید نظر به شش سال حبس محکوم شد. او که در مرداد ماه 1391 برای مداوای بیماری خود به مرخصی استعلاجی آمده بود، بار دیگر در پی تشکیل پروندهای جدید، بازداشت و در دادگاهی دیگر به 16 سال حبس محکوم شد که براساس اعمال ماده 134، ده سال از این حکم زندان، اجرا میشود.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، متن دلنوشته نرگس محمدی به شرح زیر است:
بوی بهار میآید. زمستانی سرد میرود و بهاری دلانگیز میرسد. حکم ۶ سال حبس من در این زمستان سرد در ۲۴ اسفند ۹۵ پایان پذیرفته و در همان لحظه آزادی، محکومیت ۱۶ساله از راه میرسد. لحظه پایان حکم پیشین قلاب به آغاز محکومیت جدید انداخته و زنجیره طویل حبس را محکم میکند. زنجیر به زنجیر میبندند. به خیال خودشان فرصتی حتی یک روزه برای تنفس آزادی نمیدهند.
عقل و دلباختگان قدرت، گمان میبرند که کارکرد زندان پشیمانسازی و برگشتپذیری زندانی و ماحصل آن درد و رنج است. نمیتوانند باور کنند که روی دیگر رنج ناشی از سلب آزادی از انسان آرمانخواه، بارور شدن باورهای او و محکم شدن اراده اوست و اینجاست که فرد زندانی، علیرغم باختن آزادی تنزل یافته انسان به بودن در خیابان و خانه، حلقههای مفقوده زندگی و انسان بودنش را مییابد و با رضایت، از آزادی کاذب چشم میپوشد و با آزادگیایی که به ازای از دست دادن آزاد بودنش به دست آمده، آرام میگیرد.
به پیشواز بهار و نوشدن و آغاز محکومیتی دیگر میروم. آرام هستم. در این لحظه و در این مکان ترجیح میدهم به جای انسان بیاراده اسیر به ظاهر آزاد، انسان بااراده آزاد هرچند محکوم به اسارت در زندانها باشم.
ترجیح میدهم بهجای زن محروم از حقوق انسانی و تسلیم و سکوت پیشهکرده در مقابل انقیاد و سلطه، زن معترض، هرچند زندانی باشم.
ترجیح میدهم بهجای مادر همنشین با دختر و پسر به خاکستر نشسته در فردای ایران، مادر ایستاده بر تضمین حقوق انسانی فرزندان فردای سرزمینم، هر چند محبوس در اوین باشم.
.
هر چند میدانم زنان و مردان سرزمینم در تقلای آزادی و عدالتند و در هر زمان و مکان، رنج این تلاش را متحملند و زندانیانی چون من، تنها قربانیان و هزینهپردازان دموکراسی و آزادی نیستیم.
در خیالم عقل و دل، آرام میکنم و در گوشه حیاط زندان مینشینم. ثانیهای سپری نشده که صدای پرندگان سرمست از بوی بهار بیاختیار دلم را بیقرار پرندگان مهاجرم میکنند. گویی دل به دنبال بهانه است. لحظهای نسیم بهاری، زمانی غنچهها و جوانههای سرزده، روزی صدای دلنشین پرندگان و دمی ابر و بوی باران، بهانه یاد عزیزان سفر کردهام میگردند و چشمانم تر و دلم خون میکنند.
آری یک روی این ره، صبر است و عزت و ایمان و روی دیگر آن، رنج است و عصیان.
راه روشن است،
ایمانم شعله ور، چشمانم پر اشک
قامتم ایستاده، قلبم پر درد و پرتپش
گامهایم استوار، دستانم پر انتظار
در انتظار صلح و آزادی و انسانیت.
نرگس محمدی
زندان اوین
بهار 1396
مطالب مرتبط:
زندان در ایران: جایی که نه خدا هست نه قانونخامنه
http://bit.ly/2j0rDrL
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
حقوق زندانیان
http://bit.ly/2fayaO8
نرگس محمدی؛ تجسم پیگیری و تلاش پیوسته حقوقبشری
http://bit.ly/1CaHyYG
رنج های یک مادر زندانی و دوقلوهایش
https://goo.gl/7d8AW0
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. دلنوشته #نرگس_محمدی در پی اجرای حکم جدید زندانش نرگس محمدی، نائب رییس #کانون_مدافعان_حقوق_بشر در پی اجرای حکم جدید زندانش، با نگارش دلنوشتهای از روشنی راهی که انتخاب کرده، سخن گفته است. حکم جدید #زندان خانم محمدی با پایان یافتن حکم زندان قبلی او که در…
Forwarded from بشکن Beshkan
psiphon3.exe
5 MB
☝️☝️☝️آخرین نسخه فیلترشکن سایفون برای ویندوز☝️☝️☝️ برای عضویت در بشکن به http://goo.gl/A7DbzA بروید. سوالات خود را از tech@tavaana.org بپرسید.
www.telegram.me/beshkan
www.telegram.me/beshkan
آن زن حامله و ساندیدنی که تاریخی شد
خانم کارمه خاسون، چهره قدر عرصه سیاست اسپانیا درگذشت. او جزو معدود حقوقدانان اروپا بود که قبل از سی سالگی در این رشته پرفسور شد.
خاسون سال ۲۰۰۸ به عنوان جوانترین عضو کابینه اسپانیا و در هفتمین ماه حاملگی تصدی وزارت دفاع را به عهده گرفت. همان روز با شکمی برآمده از نیروهای ارتش سان دید و یک روز بعد هم در اوج حاملگی به افغانستان رفت و از نیروهای اسپانیا سان دید و راه بازگشت آنها به میهن را گشود. تصاویر این دو رویداد آن روزها در صدر عکسهای رسانههای خبری نشست و شاید همیشه در یادها بماند.
تصاویر خاسون حامله در مقام وزیر دفاع ذهن را ناخوداگاه به سوی مباحث مجلس خبرگان در اوایل انقلاب ایران سوق میداد و تحسر و تاسف برمیانگیخت. در آن مجلس یکی از دلایل مخالفت با رئیس جمهورشدن زنان و منحصرکردن آن به "رجال سیاسی" این بود که زنان چون پریود میشوند، ممکن است در کار ریاست جمهوری اخلال شود!
خاسون دیروز در سن چهل و پنج سالگی به دلیل نارسایی قلبی مادرزادی درگذشت.
برگرفته از فیسبوک
Habib Hosseinifard
goo.gl/lz6u9A
مطالب مرتبط:
هراس زنان ایران از حکومت و خیابان
http://bit.ly/2em5yQS
انقیاد زنان
http://bit.ly/1v4u0MJ
حق زن بر بدن خود ، اثر مارگارت سانگر
http://bit.ly/1w00U2b
حق زن بر بدنش
مهرانگیز کار
http://bit.ly/1jCEnls
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
خانم کارمه خاسون، چهره قدر عرصه سیاست اسپانیا درگذشت. او جزو معدود حقوقدانان اروپا بود که قبل از سی سالگی در این رشته پرفسور شد.
خاسون سال ۲۰۰۸ به عنوان جوانترین عضو کابینه اسپانیا و در هفتمین ماه حاملگی تصدی وزارت دفاع را به عهده گرفت. همان روز با شکمی برآمده از نیروهای ارتش سان دید و یک روز بعد هم در اوج حاملگی به افغانستان رفت و از نیروهای اسپانیا سان دید و راه بازگشت آنها به میهن را گشود. تصاویر این دو رویداد آن روزها در صدر عکسهای رسانههای خبری نشست و شاید همیشه در یادها بماند.
تصاویر خاسون حامله در مقام وزیر دفاع ذهن را ناخوداگاه به سوی مباحث مجلس خبرگان در اوایل انقلاب ایران سوق میداد و تحسر و تاسف برمیانگیخت. در آن مجلس یکی از دلایل مخالفت با رئیس جمهورشدن زنان و منحصرکردن آن به "رجال سیاسی" این بود که زنان چون پریود میشوند، ممکن است در کار ریاست جمهوری اخلال شود!
خاسون دیروز در سن چهل و پنج سالگی به دلیل نارسایی قلبی مادرزادی درگذشت.
برگرفته از فیسبوک
Habib Hosseinifard
goo.gl/lz6u9A
مطالب مرتبط:
هراس زنان ایران از حکومت و خیابان
http://bit.ly/2em5yQS
انقیاد زنان
http://bit.ly/1v4u0MJ
حق زن بر بدن خود ، اثر مارگارت سانگر
http://bit.ly/1w00U2b
حق زن بر بدنش
مهرانگیز کار
http://bit.ly/1jCEnls
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. آن #زن حامله و ساندیدنی که تاریخی شد خانم کارمه خاسون، چهره قدر عرصه سیاست اسپانیا درگذشت. او جزو معدود حقوقدانان اروپا بود که قبل از سی سالگی در این رشته پرفسور شد. خاسون سال ۲۰۰۸ به عنوان جوانترین عضو کابینه اسپانیا و در هفتمین ماه #حاملگی تصدی #وزارت_دفاع…
گلولهای که بر کمرش نشست موجب شد که خانواده دیگر زیر بار غم کمر راست نکند.
حسن میرزاخان در سال ۱۳۸۸ به خیابان آمده بود که مانند دیگران و به شکلی مسالمتآمیز بپرسد که «رایش کجاست». مردم آن روزها با فریاد ِ سکوت به خیابانها آمده بودند تا به کشلی صلحجویانه از حقشان بپرسند اما پاسخشان گلوله بود و زندان و کهریزک و شکنجه.
حسن میرزاخان در زمان مرگ ۲۶ سال داشت. او در ۲۶ خردادماه ۱۳۸۸ در میدان ونک تهران بر اثر اصابت گلوله از پشت به مهره کمرش در محل ستون فقرات دچار قطع نخاع شد.
حسن میرزاخان در ۲۰ فروردین سال ۱۳۹۲ بر اثر عوارض آن تیر که بر کمر نشسته بود جانش را از دست داد.
یادش گرامی!
goo.gl/18cwQY
** عکس فرد روی ویلچر بهزاد یزدان پناه از دیگر جانبازان اعتراض های پس از انتخابات ۸۸ هستند. ایشان زنده ولی ویلچر است.
جا دارد فعالان مدنی یادی از این عزیزان کنند....
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
حسن میرزاخان در سال ۱۳۸۸ به خیابان آمده بود که مانند دیگران و به شکلی مسالمتآمیز بپرسد که «رایش کجاست». مردم آن روزها با فریاد ِ سکوت به خیابانها آمده بودند تا به کشلی صلحجویانه از حقشان بپرسند اما پاسخشان گلوله بود و زندان و کهریزک و شکنجه.
حسن میرزاخان در زمان مرگ ۲۶ سال داشت. او در ۲۶ خردادماه ۱۳۸۸ در میدان ونک تهران بر اثر اصابت گلوله از پشت به مهره کمرش در محل ستون فقرات دچار قطع نخاع شد.
حسن میرزاخان در ۲۰ فروردین سال ۱۳۹۲ بر اثر عوارض آن تیر که بر کمر نشسته بود جانش را از دست داد.
یادش گرامی!
goo.gl/18cwQY
** عکس فرد روی ویلچر بهزاد یزدان پناه از دیگر جانبازان اعتراض های پس از انتخابات ۸۸ هستند. ایشان زنده ولی ویلچر است.
جا دارد فعالان مدنی یادی از این عزیزان کنند....
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. گلولهای که بر کمرش نشست موجب شد که خانواده دیگر زیر بار غم کمر راست نکند. . #حسن_میرزاخان در سال ۱۳۸۸ به خیابان آمده بود که مانند دیگران و به شکلی مسالمتآمیز بپرسد که «رایش کجاست». مردم آن روزها با فریاد ِ سکوت به خیابانها آمده بودند تا به کشلی صلحجویانه…
کارتون؛
در حاشیه میزان بالای #افسردگی در جامعه ایران
مهناز یزدانی، قانون
افسردگی چیست؟
http://bit.ly/1RVn7J3
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
در حاشیه میزان بالای #افسردگی در جامعه ایران
مهناز یزدانی، قانون
افسردگی چیست؟
http://bit.ly/1RVn7J3
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
زادروز هایده، صدای ماندگار
goo.gl/WXgUKY
رهی معیری،ترانهسرا، معصومه ددهبالا را به علی تجویدی تکنواز ویلون معرفی میکند و علی تجویدی که آن روزها از فعالترین آهنگسازان ِ برنامهی گلهای رنگارنگ در رادیو تهران او را به جامعهی هنری معرفی میکند و اینگونه میشود که زندگی هنری «هایده» متولد میشود. فعالیت حرفهای هنری هایده در سال ۱۳۴۷ و با اجرای ترانهی «آزاده» و با همکاری ارکستر گلها در رادیو تهران آغاز میشود.
فرح پهلوی میگوید که قسمتی از ترانهی «آزاده» با صدای هایده او را به یاد اپرای «نورما» اثر وینچنتزو بلینی با صدای ماریو کالاس،خوانندهی یونانی-آمریکایی میاندازد و اضافه میکند که «هایده، کالاس ما بود.»
معصومه ددهبالا با نام هنری هایده ۲۱ فروردینماه ۱۳۲۱ در تهران و در خانوادهای پرجمعیت که اغلبشان صدای خوشی داشتند به دنیا آمد. پدرش محمد ددهبالا اهل تبریز و مادرش زینب بلغاری، گیلانی بود. انقلاب اسلامی که بار نشست،بیشتر هنرها و اهالی هنر با محدودیتهای فراوان مواجه شدند. زنان ِ خواننده دیگر اجازهی خواندن نیافتند و صدای زنان ممنوعه شد.
بسیاری از خوانندگان پیش از انقلاب به دادگاه احضار شدند و برخی از آنها بازداشت و ثروت برخی از آنها نیز مصادره شد. آیتالله محمدی گیلانی حاکم شرع و رئیس دادگاههای انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ برخی از خوانندگان پیش از انقلاب را به دادگاه فراخواند. هایده یکی از این خوانندگان بود. با اینکه صدای کسانی مانند هایده پس از سیطرهی اسلامگرایان در ایران ممنوع شد اما این به آن معنا نبود که مردم دیگر به این صداها گوش نکردند و یا هنرمندان خود را از یاد بردند.
هایده زیر نظر استادان بنام موسیقی ایران درس موسیقی آموخته بود. او آموزش موسیقی را با علی تجویدی آغاز کرد. هایده بارها گفته است که تحت تاثیر ضدای دلکش بوده است.
اولین کار هایده -آزاده- نیز کار تجویدی بود. از نخستین سالهای دههی ۵۰ هایده به اجرای موسیقی پاپ علاقهمند شد. هایده در کشورهای مختلف به اجرای برنامه میپرداخت. هایده چند ماه پیش از انقلاب از ایران خارج شد و در انگلستان ساکن شد. او در سال ۱۳۶۰ به آمریکا مهاجرت کرد و تا پایان عمر در آمریکا ساکن بود.
انوشیروان روحانی، موسیقیدان و نوازندهی پیانو که در رادیو تلویزیون ملی ایران کارهای مشترکی نیز با یکدیگر اجرا کردهاند در مورد آشناییاش با هایده میگوید: «اولین بار خانم هایده را در رادیو دیدم که همره با آقای تاکستانی (نوازنده تار) بودند. البته پیش از خانم هایده، اول خانم مهستی تشریف آورده بودند به رادیو. بنابراین با خانم مهستی آشنا بودم؛ میگفتند که «خواهر من هم صدایش قشنگ است». من هم شنیده بودم در بعضی از این محافل که صدای خانم هایده را شنیده بودند و خیلی تعریف میکردند.در یکی از برنامههایی که آقای علی تجویدی آهنگ آن را ساخته بودند و در برنامه گلها را اجرا میکردند من پیانو میزدم. در استودیو شمارهی ۸، قطعه که تمام شد و من هم با شور و حال جوانی، پیانو میزدم، خانم هایده تشریف آوردند کنار پیانو. من را مورد تشویق قرار دادند و یک ماچی از من کردند! آقای تجویدی گفتند آهنگش را من ساختهام انوشیروان را ماچ میکنی؟!»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/EnOO0Y
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/WXgUKY
رهی معیری،ترانهسرا، معصومه ددهبالا را به علی تجویدی تکنواز ویلون معرفی میکند و علی تجویدی که آن روزها از فعالترین آهنگسازان ِ برنامهی گلهای رنگارنگ در رادیو تهران او را به جامعهی هنری معرفی میکند و اینگونه میشود که زندگی هنری «هایده» متولد میشود. فعالیت حرفهای هنری هایده در سال ۱۳۴۷ و با اجرای ترانهی «آزاده» و با همکاری ارکستر گلها در رادیو تهران آغاز میشود.
فرح پهلوی میگوید که قسمتی از ترانهی «آزاده» با صدای هایده او را به یاد اپرای «نورما» اثر وینچنتزو بلینی با صدای ماریو کالاس،خوانندهی یونانی-آمریکایی میاندازد و اضافه میکند که «هایده، کالاس ما بود.»
معصومه ددهبالا با نام هنری هایده ۲۱ فروردینماه ۱۳۲۱ در تهران و در خانوادهای پرجمعیت که اغلبشان صدای خوشی داشتند به دنیا آمد. پدرش محمد ددهبالا اهل تبریز و مادرش زینب بلغاری، گیلانی بود. انقلاب اسلامی که بار نشست،بیشتر هنرها و اهالی هنر با محدودیتهای فراوان مواجه شدند. زنان ِ خواننده دیگر اجازهی خواندن نیافتند و صدای زنان ممنوعه شد.
بسیاری از خوانندگان پیش از انقلاب به دادگاه احضار شدند و برخی از آنها بازداشت و ثروت برخی از آنها نیز مصادره شد. آیتالله محمدی گیلانی حاکم شرع و رئیس دادگاههای انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ برخی از خوانندگان پیش از انقلاب را به دادگاه فراخواند. هایده یکی از این خوانندگان بود. با اینکه صدای کسانی مانند هایده پس از سیطرهی اسلامگرایان در ایران ممنوع شد اما این به آن معنا نبود که مردم دیگر به این صداها گوش نکردند و یا هنرمندان خود را از یاد بردند.
هایده زیر نظر استادان بنام موسیقی ایران درس موسیقی آموخته بود. او آموزش موسیقی را با علی تجویدی آغاز کرد. هایده بارها گفته است که تحت تاثیر ضدای دلکش بوده است.
اولین کار هایده -آزاده- نیز کار تجویدی بود. از نخستین سالهای دههی ۵۰ هایده به اجرای موسیقی پاپ علاقهمند شد. هایده در کشورهای مختلف به اجرای برنامه میپرداخت. هایده چند ماه پیش از انقلاب از ایران خارج شد و در انگلستان ساکن شد. او در سال ۱۳۶۰ به آمریکا مهاجرت کرد و تا پایان عمر در آمریکا ساکن بود.
انوشیروان روحانی، موسیقیدان و نوازندهی پیانو که در رادیو تلویزیون ملی ایران کارهای مشترکی نیز با یکدیگر اجرا کردهاند در مورد آشناییاش با هایده میگوید: «اولین بار خانم هایده را در رادیو دیدم که همره با آقای تاکستانی (نوازنده تار) بودند. البته پیش از خانم هایده، اول خانم مهستی تشریف آورده بودند به رادیو. بنابراین با خانم مهستی آشنا بودم؛ میگفتند که «خواهر من هم صدایش قشنگ است». من هم شنیده بودم در بعضی از این محافل که صدای خانم هایده را شنیده بودند و خیلی تعریف میکردند.در یکی از برنامههایی که آقای علی تجویدی آهنگ آن را ساخته بودند و در برنامه گلها را اجرا میکردند من پیانو میزدم. در استودیو شمارهی ۸، قطعه که تمام شد و من هم با شور و حال جوانی، پیانو میزدم، خانم هایده تشریف آوردند کنار پیانو. من را مورد تشویق قرار دادند و یک ماچی از من کردند! آقای تجویدی گفتند آهنگش را من ساختهام انوشیروان را ماچ میکنی؟!»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/EnOO0Y
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز #هایده، صدای ماندگار رهی معیری،ترانهسرا، معصومه ددهبالا را به علی تجویدی تکنواز ویلون معرفی میکند و علی تجویدی که آن روزها از فعالترین آهنگسازان ِ برنامهی گلهای رنگارنگ در رادیو تهران او را به جامعهی هنری معرفی میکند و اینگونه میشود که…
Forwarded from آموزشکده توانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from آموزشکده توانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترانه «فریاد» با صدای زندهیاد هایده، یکی از کارهای کریم فکور است که تقدیم میشود به شما همراهان توانا
@Tavaana_TavaanaTech
@Tavaana_TavaanaTech
بنر جنجالى ورزشگاه مشهد اصلاح شد
مانانيستانى
مرتبط:
«بگذارید زنان ایرانی وارد ورزشگاهها شوند».
http://bit.ly/1qglKsl
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
مانانيستانى
مرتبط:
«بگذارید زنان ایرانی وارد ورزشگاهها شوند».
http://bit.ly/1qglKsl
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
سالگرد اعدام غلامرضا نیکپی، شهردار تهران
goo.gl/2VJDyp
غلامرضا نیکپی از شهریور ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ و به مدت هشتادونه ماه شهردار تهران بود. او در جریان دستگیری برخی از سران شاه توسط دولت ازهاری در پیش از انقلاب، بازداشت شد و به زندان افتاد. زمانی که انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمنماه ۱۳۵۷ به قدرت رسید و مردم به زندان قصر حمله کردند او نیز مانند دیگر زندانیان توانست که از زندان فرار کند اما پس از مدتی به دست انقلابیان اسیر شد و دوباره زندانی و سپس تیرباران شد.
روزنامهی کیهان در تاریخ بیستودوم فروردینماه ۱۳۵۸ در تیتری نوشت که «سران رژیم شاه سابق تیرباران شدند که در میان نام اعدام شدگان، نام غلامرضا نیکپی نیز به چشم میخورد. کیهان نوشت که محکومان «دادگاه عدل اسلامی» در برابر جوخهی اعدام قرار گرفتند. روزنامهی کیهان از تیربارانشدگان با عنوان محاکمهی «عناصر حلقهبهگوش» رژیم منفور پهلوی نام میبرد.
کیهان میآورد که کار دادگاه از نخستین ساعات صبح روز گذشته در چند شعبه دادگاه عدل اسلامی با تلاوت آیاتی از «کلامالله مجید» و با حضور خبرنگاران و عکاسان آغاز شد.
وبسایت شهرداری تهران، فعالیتهای غلامرضا نیکپی را اینگونه نام برده است:
ساخت ۷ مجسمه و استقرار آنها در شهر، طرح احداث چهار واحد مسکونی در اراضی خارج از محدوده، تغيير نام رفتگر به کارگر خدمات شهری، ايجاد قسمت در آمدهای عمومی، ايجاد سازمان اداره کل بودجه، جانشيننمودن اتوبوسهای لوکس به جای مينیبوس،تخصيص مبالغی برای ايجاد ساختمان و نگهداری اطفال معلول، اصلاح سازمان شهرداری پايتخت، تخصيص مبالغی برای احداث سيلبند غرب تهران، تجديد ساختمان مغازههای موجود شهر که قبل از تصويب طرح جامع وجود داشته است، ايجاد ساختمان اداره کل مکانوگرافی و آمار ۱۳۵۱، ايجاد پارک نياوران، ايجاد سازمان امور بازرسی،ايجاد سازمان موتوری، تغيير سازمان کشتارگاه و سردخانه تهران، تجديد نظر در سازمان معاونت شهر سازی و برنامهريزی و شهرسازی مناطق،احداث پارکينگهای منطقهای در جنوب خيابان تخت جمشيد (طالقانی)،ايجاد خانههای سازمانی و آپارتمانسازی برای کارمندان شهرداری، مصرف ۵۰ ميليون ريال اعتبار دولت جهت امور عمرانی و تنظيف جنوب شهر، احداث پارک و ساختمان درياچه مصنوعی در جنوب ميدان شهياد (آزادی)،طرح ايجاد خانههای سازمانی جهت کادر افراد پليس اداره راهنمائی و رانندگی پايتخت و طرح خانههای سازمانی، آسايشگاه سيصد تختخوابی سالمندان و حمام در کهريزک.
انقلابیان اما همهی خدمات نیکپی را نادیده گرفتند و او را به اتهاماتی مانند «حلنکردن معضل ترافیک تهران» و «همکاری با استعمار غرب و رژیم پهلوی» و «فساد مالی فراوان»
در تاریخ ۲۲ فروردینماه ۱۳۵۸ تیرباران کردند.
برگزاری دادگاه چند نفر در چند ساعت و صدور حکم تیرباران نشان از فرمایشیبودن این دادگاهها و روند ناعادلانه دادرسی دارد که در آن جو انقلابی که شور انقلابی همهگان را فراگرفته بود و عکس امام در ماه میدیدند عکسالعملهای چندانی ایجاد نکرد و چه بسا گروههایی که بعدها خود طعمهی «دادگاههای عدل اسلامی» شدند از این اعدامها حمایت کردند و خواهان گسترشیافتن اینگونه اعدامها شدند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/2imwOR
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/2VJDyp
غلامرضا نیکپی از شهریور ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ و به مدت هشتادونه ماه شهردار تهران بود. او در جریان دستگیری برخی از سران شاه توسط دولت ازهاری در پیش از انقلاب، بازداشت شد و به زندان افتاد. زمانی که انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمنماه ۱۳۵۷ به قدرت رسید و مردم به زندان قصر حمله کردند او نیز مانند دیگر زندانیان توانست که از زندان فرار کند اما پس از مدتی به دست انقلابیان اسیر شد و دوباره زندانی و سپس تیرباران شد.
روزنامهی کیهان در تاریخ بیستودوم فروردینماه ۱۳۵۸ در تیتری نوشت که «سران رژیم شاه سابق تیرباران شدند که در میان نام اعدام شدگان، نام غلامرضا نیکپی نیز به چشم میخورد. کیهان نوشت که محکومان «دادگاه عدل اسلامی» در برابر جوخهی اعدام قرار گرفتند. روزنامهی کیهان از تیربارانشدگان با عنوان محاکمهی «عناصر حلقهبهگوش» رژیم منفور پهلوی نام میبرد.
کیهان میآورد که کار دادگاه از نخستین ساعات صبح روز گذشته در چند شعبه دادگاه عدل اسلامی با تلاوت آیاتی از «کلامالله مجید» و با حضور خبرنگاران و عکاسان آغاز شد.
وبسایت شهرداری تهران، فعالیتهای غلامرضا نیکپی را اینگونه نام برده است:
ساخت ۷ مجسمه و استقرار آنها در شهر، طرح احداث چهار واحد مسکونی در اراضی خارج از محدوده، تغيير نام رفتگر به کارگر خدمات شهری، ايجاد قسمت در آمدهای عمومی، ايجاد سازمان اداره کل بودجه، جانشيننمودن اتوبوسهای لوکس به جای مينیبوس،تخصيص مبالغی برای ايجاد ساختمان و نگهداری اطفال معلول، اصلاح سازمان شهرداری پايتخت، تخصيص مبالغی برای احداث سيلبند غرب تهران، تجديد ساختمان مغازههای موجود شهر که قبل از تصويب طرح جامع وجود داشته است، ايجاد ساختمان اداره کل مکانوگرافی و آمار ۱۳۵۱، ايجاد پارک نياوران، ايجاد سازمان امور بازرسی،ايجاد سازمان موتوری، تغيير سازمان کشتارگاه و سردخانه تهران، تجديد نظر در سازمان معاونت شهر سازی و برنامهريزی و شهرسازی مناطق،احداث پارکينگهای منطقهای در جنوب خيابان تخت جمشيد (طالقانی)،ايجاد خانههای سازمانی و آپارتمانسازی برای کارمندان شهرداری، مصرف ۵۰ ميليون ريال اعتبار دولت جهت امور عمرانی و تنظيف جنوب شهر، احداث پارک و ساختمان درياچه مصنوعی در جنوب ميدان شهياد (آزادی)،طرح ايجاد خانههای سازمانی جهت کادر افراد پليس اداره راهنمائی و رانندگی پايتخت و طرح خانههای سازمانی، آسايشگاه سيصد تختخوابی سالمندان و حمام در کهريزک.
انقلابیان اما همهی خدمات نیکپی را نادیده گرفتند و او را به اتهاماتی مانند «حلنکردن معضل ترافیک تهران» و «همکاری با استعمار غرب و رژیم پهلوی» و «فساد مالی فراوان»
در تاریخ ۲۲ فروردینماه ۱۳۵۸ تیرباران کردند.
برگزاری دادگاه چند نفر در چند ساعت و صدور حکم تیرباران نشان از فرمایشیبودن این دادگاهها و روند ناعادلانه دادرسی دارد که در آن جو انقلابی که شور انقلابی همهگان را فراگرفته بود و عکس امام در ماه میدیدند عکسالعملهای چندانی ایجاد نکرد و چه بسا گروههایی که بعدها خود طعمهی «دادگاههای عدل اسلامی» شدند از این اعدامها حمایت کردند و خواهان گسترشیافتن اینگونه اعدامها شدند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/2imwOR
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد #اعدام غلامرضا نیکپی، #شهردار_تهران . غلامرضا نیکپی از شهریور ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ و به مدت هشتادونه ماه شهردار تهران بود. او در جریان دستگیری برخی از سران شاه توسط دولت ازهاری در پیش از انقلاب، بازداشت شد و به زندان افتاد. زمانی که انقلاب اسلامی…
رونمایی از بزرگترین قرآن مطلای جهان در قم
goo.gl/lx6El5
وزن این قرآن، ۱۰۰ کیلوگرم است که در ساخت آن از طلای ۱۸ و ۲۴ عیار، نقره و نیز مس به کار رفته شده است.
بزرگترین قرآن کریم نقره و طلای جهان با حضور آیت الله عبدالله جوادی آملی از مراجع تقلید در موسسه اسراء قم رونمایی شد.
رائین اکبرخانزاده، خالق این اثر درحاشیه این رونمایی، ابعاد این قرآن کریم را ۱۴۱.۶ در ۹۱ سانتیمتر عنوان کرد و گفت: مراحل کتابت این قرآن کریم که در جهان در نوع خود بی نظیر است حدود ۲ سال به طول انجامیده است.
گفته میشود آیتالله جوادی آملی دو بار از این اثر رونمایی کرده است. ۱۳ تیر ۹۵ و ۲۰ فروردین ۹۶!
مطالب مرتبط:
میلیونها فقیر ایرانی و هیولای گرسنگی
http://bit.ly/2dglOa8
#فقر، #حقوق_بشر و عدالت جهانی
http://bit.ly/2fFrTdy
ایران: گسترش فقر، کاهش حقوق کارگری
http://bit.ly/1SRTJS4
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/lx6El5
وزن این قرآن، ۱۰۰ کیلوگرم است که در ساخت آن از طلای ۱۸ و ۲۴ عیار، نقره و نیز مس به کار رفته شده است.
بزرگترین قرآن کریم نقره و طلای جهان با حضور آیت الله عبدالله جوادی آملی از مراجع تقلید در موسسه اسراء قم رونمایی شد.
رائین اکبرخانزاده، خالق این اثر درحاشیه این رونمایی، ابعاد این قرآن کریم را ۱۴۱.۶ در ۹۱ سانتیمتر عنوان کرد و گفت: مراحل کتابت این قرآن کریم که در جهان در نوع خود بی نظیر است حدود ۲ سال به طول انجامیده است.
گفته میشود آیتالله جوادی آملی دو بار از این اثر رونمایی کرده است. ۱۳ تیر ۹۵ و ۲۰ فروردین ۹۶!
مطالب مرتبط:
میلیونها فقیر ایرانی و هیولای گرسنگی
http://bit.ly/2dglOa8
#فقر، #حقوق_بشر و عدالت جهانی
http://bit.ly/2fFrTdy
ایران: گسترش فقر، کاهش حقوق کارگری
http://bit.ly/1SRTJS4
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
548 Likes, 71 Comments - توانا: آموزشكده جامعه مدنى (@tavaana) on Instagram: “. رونمایی از بزرگترین قرآن مطلای جهان در قم . وزن این #قرآن، ۱۰۰ کیلوگرم است که در ساخت آن از طلای…