نقاشی کودکانه است برای حادثهی تلخ پلاسکو. نوشتهاند و عهد بستهاند که چهارشنبهسوری ترقهبازی نکنند و آرامش را به آتشنشانان و شهروندان هدیه بدهند.
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/oI7IMa
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/oI7IMa
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
نقاشی کودکانه است برای حادثهی تلخ پلاسکو.
.
نوشتهاند و عهد بستهاند که چهارشنبهسوری ترقهبازی نکنند و آرامش را به آتشنشانان و شهروندان هدیه بدهند.
شما چه فکر میکنید؟
مطلب مرتبط:
#همدلی، راهی به سوی زیستن در #صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
#پلاسکو
نقاشی کودکانه است برای حادثهی تلخ پلاسکو.
.
نوشتهاند و عهد بستهاند که چهارشنبهسوری ترقهبازی نکنند و آرامش را به آتشنشانان و شهروندان هدیه بدهند.
شما چه فکر میکنید؟
مطلب مرتبط:
#همدلی، راهی به سوی زیستن در #صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
#پلاسکو
بر شانه های آتش ! | #هادی_حیدری | چهارشنبه۶بهمن۹۵ | امروز هشت پیکر مفقودان از زیر آوارهای #پلاسکو بیرون کشیده شد.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
نگران خشکسالی باشیم یا بارش؟
گزارش میدانی روزنامه همدلی از سیل در منطقه دشتیاری بلوچستان که متاسفانه در بحبوحه اطلاع رسانی درباره فاجعه آتش سوزی #پلاسکو مورد کم توجهی رسانه های داخلی و خارجی قرار گرفته است.
گزیده هایی از این گزارش:
با وجود دو سد بزرگ 210 میلیون و 170 میلیون متر مکعبی و دسترسی بسیار نزدیک به دریای عمان، منطقه دشتیاری از بی آب ترین مناطق ایران است.
با بارش هایی که از بهمن ماه شروع شده، این منطقه آماده بود تا دستکم 6 ماه پر آبی را تجربه کند که با بی تدبیری مسئولان آب به جای طی مسیر رودخانه از مسیر خارج و در مسیر جدید حرکت می کند.
مسئولان به خود زحمت نمی دهند از چابهار به این منطقه آمده تا به اوضاع رسیدگی کنند.
14 کیلومتر خط انتقال لوله آب باقی مانده و از سال 1390 تامین اعتبار نشده است. اگر تامین اعتبار می شد مشکل آب شرب 100 هزار نفر ساکن 261 روستا حل می شد.
علیرغم این که شرایط در منطقه خاص است اما هیچ کدام از مسئولان شهرستان در منطقه حاضر نیستند.
در منطقه جز چند نیروی امدادی داوطلبانه هلال احمر نیروی امدادی وجود ندارد.
گزارش کامل سام بور بور را در آدرس زیر بخوانید:
http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=25885
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
گزارش میدانی روزنامه همدلی از سیل در منطقه دشتیاری بلوچستان که متاسفانه در بحبوحه اطلاع رسانی درباره فاجعه آتش سوزی #پلاسکو مورد کم توجهی رسانه های داخلی و خارجی قرار گرفته است.
گزیده هایی از این گزارش:
با وجود دو سد بزرگ 210 میلیون و 170 میلیون متر مکعبی و دسترسی بسیار نزدیک به دریای عمان، منطقه دشتیاری از بی آب ترین مناطق ایران است.
با بارش هایی که از بهمن ماه شروع شده، این منطقه آماده بود تا دستکم 6 ماه پر آبی را تجربه کند که با بی تدبیری مسئولان آب به جای طی مسیر رودخانه از مسیر خارج و در مسیر جدید حرکت می کند.
مسئولان به خود زحمت نمی دهند از چابهار به این منطقه آمده تا به اوضاع رسیدگی کنند.
14 کیلومتر خط انتقال لوله آب باقی مانده و از سال 1390 تامین اعتبار نشده است. اگر تامین اعتبار می شد مشکل آب شرب 100 هزار نفر ساکن 261 روستا حل می شد.
علیرغم این که شرایط در منطقه خاص است اما هیچ کدام از مسئولان شهرستان در منطقه حاضر نیستند.
در منطقه جز چند نیروی امدادی داوطلبانه هلال احمر نیروی امدادی وجود ندارد.
گزارش کامل سام بور بور را در آدرس زیر بخوانید:
http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=25885
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
روزنامه همدلی
نگران خشکسالی باشیم یا بارش!
همدلی| سام بور بور: منطقه وسیع دشتیاریدر 60 کیلومتری شهر چابهار در استان سیستان و بلوچستان قرار دارد . این منطقه دارای 3 بخش؛ پلان ، مرکزی و دشتیاری است.470 پارچه آبادی دارد و کار عمده مردم آن
مطالب دریافتی از همراهان توانا:
۱.
#پلاسکو
بسیاری از ما مردمی را که در مقابل ساختمان پلاسکو تجمع کرده بودند را بی فرهنگ می دانیم و معتقدیم که یکی از علت های سقوط این ساختمان، تجمع مردم و باز نکردن مسیر برای آتش نشان ها و کمک رسان ها بوده است. اما بیایید این قضیه را از زاویه ی دیگری ببنیم. کودکی را در نظر بگیرید که در معرض اتفاقی بحرانی قرار می گیرد. قطعاً در آن لحظه دچار سردرگمی می شود و نمی داند که باید چه بکند، در حالی که این پدر یا مادرش هستند که باید او را آموزش دهند و راهنمایی کنند. حال بیایید قضیه را در سطح کلان ببینم. مردمی که ما شاهد بودیم، مردمی هستند که آموزش ندیده اند. نه تنها برای مواقع بحرانی ، بلکه برای مسایل مختلف روز. اصلاً در کشور ما آموزش و فرهنگ، نه تنها جزو اولویت ها نیست بلکه مسئولین رده بالا اصلاً دوست ندارند که غیر از آموزش های مذهبی، اموزش دیگری در سطح عمومی اتفاق بیفتد. نمونه بارزش بودجه های نهادهای مختلف مذهبی است که شاهد آن هستید. مثالی می زنم
در بحث فرهنگ و آموزش به عنوان مثال زمانی هیچ کس کمربند ایمنی نمی بست با مقداری آموزش از طرفی و جریمه از طرف دیگر، آن هم در مدت زمانی نه چندان زیاد، تقریباً نیمی از مردم این نکته را رعایت می کنند. در کشورهای پیشرفته برنامه ها و بودجه هایی را برای آموزش نحوه رفتار در مواقع بحرانی در مدارس و دانشگاهها اختصاص می دهند و حتی گاهی اردوهای آموزشی برگزار می کنند. اما متاسفانه در ایران بودجه ها یا صرف آموزش و مراسم های مذهبی می شود یا صرف لبنان و سوریه و عراق و یمن و... بودجه ای برای آموزش مردم و بالابردن سطع شعور و فرهنگ مردم وجود ندارد نخواهد داشت. ما نه تنها رویارویی با مواقع بحرانی آموزش ندییده ایم بلکه برای حفاظت از محیطی که در ان زندگی می کنیم و حتی برای شاد و سالم زندگی کردن هم آموزش ندیده ایم. و البته کلام آخر اینکه این ضرب المثل چقدر در این کشور خوب صدق می کند که از ماست که بر ماست.
۲.
سلام
این متن رو یکی از دوستان در گروهی نوشته بود. به نظرم جالب بود :
خیلی دوست دارم چیزی برای فاجعه پلاسکو بنویسم. اما هر چی فکر میکنم میبینم برای اتفاق تکراری هر چیزی بنویسی باز هم تکراری خواهد بود. کاش مسیر توقف این تکرار ها را پیدا میکردیم. ما به شکلی احمقانه داریم به فریز شدن در فاجعه ها خو میکنیم. من برای آتشنشان ها بسیار متاثر و متاسفم اما حادثه دیدگان آتش نشانی را قهرمان نمیدانم بلکه آنها را قربانی ضعف ساختاری میدانم که با قهرمان نامیدن آنها این فاجعه توسعه نیافتگی و عدم تناسب ساختارهای ایمنی با نیازهای جامعه را پنهان میکند. خیلی دوست دارم بنویسم اما چه بگویم که این مرثیه تکراری است.
****** *******
از همراهان توانا بسیار سپاسگزاریم. مطالب بسیاری از شما عزیزان به دستمان رسیده که به مرور برخی را منتشر می کنیم
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
۱.
#پلاسکو
بسیاری از ما مردمی را که در مقابل ساختمان پلاسکو تجمع کرده بودند را بی فرهنگ می دانیم و معتقدیم که یکی از علت های سقوط این ساختمان، تجمع مردم و باز نکردن مسیر برای آتش نشان ها و کمک رسان ها بوده است. اما بیایید این قضیه را از زاویه ی دیگری ببنیم. کودکی را در نظر بگیرید که در معرض اتفاقی بحرانی قرار می گیرد. قطعاً در آن لحظه دچار سردرگمی می شود و نمی داند که باید چه بکند، در حالی که این پدر یا مادرش هستند که باید او را آموزش دهند و راهنمایی کنند. حال بیایید قضیه را در سطح کلان ببینم. مردمی که ما شاهد بودیم، مردمی هستند که آموزش ندیده اند. نه تنها برای مواقع بحرانی ، بلکه برای مسایل مختلف روز. اصلاً در کشور ما آموزش و فرهنگ، نه تنها جزو اولویت ها نیست بلکه مسئولین رده بالا اصلاً دوست ندارند که غیر از آموزش های مذهبی، اموزش دیگری در سطح عمومی اتفاق بیفتد. نمونه بارزش بودجه های نهادهای مختلف مذهبی است که شاهد آن هستید. مثالی می زنم
در بحث فرهنگ و آموزش به عنوان مثال زمانی هیچ کس کمربند ایمنی نمی بست با مقداری آموزش از طرفی و جریمه از طرف دیگر، آن هم در مدت زمانی نه چندان زیاد، تقریباً نیمی از مردم این نکته را رعایت می کنند. در کشورهای پیشرفته برنامه ها و بودجه هایی را برای آموزش نحوه رفتار در مواقع بحرانی در مدارس و دانشگاهها اختصاص می دهند و حتی گاهی اردوهای آموزشی برگزار می کنند. اما متاسفانه در ایران بودجه ها یا صرف آموزش و مراسم های مذهبی می شود یا صرف لبنان و سوریه و عراق و یمن و... بودجه ای برای آموزش مردم و بالابردن سطع شعور و فرهنگ مردم وجود ندارد نخواهد داشت. ما نه تنها رویارویی با مواقع بحرانی آموزش ندییده ایم بلکه برای حفاظت از محیطی که در ان زندگی می کنیم و حتی برای شاد و سالم زندگی کردن هم آموزش ندیده ایم. و البته کلام آخر اینکه این ضرب المثل چقدر در این کشور خوب صدق می کند که از ماست که بر ماست.
۲.
سلام
این متن رو یکی از دوستان در گروهی نوشته بود. به نظرم جالب بود :
خیلی دوست دارم چیزی برای فاجعه پلاسکو بنویسم. اما هر چی فکر میکنم میبینم برای اتفاق تکراری هر چیزی بنویسی باز هم تکراری خواهد بود. کاش مسیر توقف این تکرار ها را پیدا میکردیم. ما به شکلی احمقانه داریم به فریز شدن در فاجعه ها خو میکنیم. من برای آتشنشان ها بسیار متاثر و متاسفم اما حادثه دیدگان آتش نشانی را قهرمان نمیدانم بلکه آنها را قربانی ضعف ساختاری میدانم که با قهرمان نامیدن آنها این فاجعه توسعه نیافتگی و عدم تناسب ساختارهای ایمنی با نیازهای جامعه را پنهان میکند. خیلی دوست دارم بنویسم اما چه بگویم که این مرثیه تکراری است.
****** *******
از همراهان توانا بسیار سپاسگزاریم. مطالب بسیاری از شما عزیزان به دستمان رسیده که به مرور برخی را منتشر می کنیم
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
این عکس امروز در شبکههای اجتماعی زیاد به اشتراک گذاشته شد.
با اینکه کسی او را نمیبیند ولی به پیکر آتشنشان فداکار ادای احترام میکند.
#پلاسکو
مسئولیت شهروندی در دموکراسی
http://bit.ly/2cuJk0O
با اینکه کسی او را نمیبیند ولی به پیکر آتشنشان فداکار ادای احترام میکند.
#پلاسکو
مسئولیت شهروندی در دموکراسی
http://bit.ly/2cuJk0O
.
صداسیما و مسولین مون همه از #سلفی بگیر ها گفتند و ظلم به #آتشنشان ها ؟
ولی خوبی ها رو ندیدن
ندیدن= که مردم ساعت ها در صف انتظار انتقال خون به عشق اتش نشان ها ایستادند؟
ندیدن = زن با قابلمه آش رشته می اید !
ندیدن = مرد با کلی بربری تازه
.ندیدن = از صنف کباب فروش ها یک وانت غذا رسیده.
ندیدن =یکی از اصفهان گز یا سوهان فرستاده
ندیدن = خانومی = برای آتشنشان ها لقمه درست میکرد ؟
ندیدن = یا از کرج و شهرهای حومه تهران غذای نذری. می آوردن
ندیدن = پاکت های شیر و پلاستیک میوه هاشسته تلمبار شده.
ندیدن = اونطرف تراز پلاسکو رستوران دار مغازه اش رو برای استراحت اتشنشان ها بازگذاشته و با عدسی داغ در هوای سرد تهران پذیرای میکنه.
ندیدن = هر نیم ساعت یکی میاد و میگه لوبیاگرم میخای یا چای؟
ندیدن =یکی فریاد میزنه دو هزار پرس غذا رسید کی پحش کنیم؟
ندیدن = ازهرصنفی زن ومرد پیرجوون ایرونی اومدن یاری تون کنند؟
مسولین به دور برتون نگاه کنید اینجا ایران.
به خودم افتخار میکنم هم وطن نازنین هایی چون شما هستم
سلفی و حضور وتجمع مردم بهانه است ؟
حقیقت اینه که عده ایی معدود میخواهند مردم حقیقت را نبینند؟
آگررسانه ملی خبرها را به موقع وحقیقت پخش کنه هیچکس کنجکاو نمیشه که بره ......
اینها همون مردم هستن که تا رسید به مردم؟
شدیدترین طرح های ترافیکی وسنگین ترین جریمه ها و تندترین برخورد را
با همین مردم و جوون های ایران کردید
نمایندگان مون هم تصویب کردید وتایید کردین وسکوت کردین ؟
مردم ایران = نگفتن به ماچه مربوط دولت مسول است؟
این جریمه ها وکاغذبازی و............ دستمزد این مردم نیست ؟
قانون واعمال قانون نباید فرق بذاره بین هموطن ها؟
داداش و آبجی هموطن آگر مطلب راخوندی ودیدی حرف دل شماهم است
پست رابه اشتراک بذارتاشایدبرسه دست اونایی که تاب شنیدن حرف حق راندارند
زنده یاد ایران پاینده باد ایران و ایرانی عاشق ایران
حسین گیلک
goo.gl/0k7iqe
چرا باید هوای همدیگر را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2
#پلاسکو
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
صداسیما و مسولین مون همه از #سلفی بگیر ها گفتند و ظلم به #آتشنشان ها ؟
ولی خوبی ها رو ندیدن
ندیدن= که مردم ساعت ها در صف انتظار انتقال خون به عشق اتش نشان ها ایستادند؟
ندیدن = زن با قابلمه آش رشته می اید !
ندیدن = مرد با کلی بربری تازه
.ندیدن = از صنف کباب فروش ها یک وانت غذا رسیده.
ندیدن =یکی از اصفهان گز یا سوهان فرستاده
ندیدن = خانومی = برای آتشنشان ها لقمه درست میکرد ؟
ندیدن = یا از کرج و شهرهای حومه تهران غذای نذری. می آوردن
ندیدن = پاکت های شیر و پلاستیک میوه هاشسته تلمبار شده.
ندیدن = اونطرف تراز پلاسکو رستوران دار مغازه اش رو برای استراحت اتشنشان ها بازگذاشته و با عدسی داغ در هوای سرد تهران پذیرای میکنه.
ندیدن = هر نیم ساعت یکی میاد و میگه لوبیاگرم میخای یا چای؟
ندیدن =یکی فریاد میزنه دو هزار پرس غذا رسید کی پحش کنیم؟
ندیدن = ازهرصنفی زن ومرد پیرجوون ایرونی اومدن یاری تون کنند؟
مسولین به دور برتون نگاه کنید اینجا ایران.
به خودم افتخار میکنم هم وطن نازنین هایی چون شما هستم
سلفی و حضور وتجمع مردم بهانه است ؟
حقیقت اینه که عده ایی معدود میخواهند مردم حقیقت را نبینند؟
آگررسانه ملی خبرها را به موقع وحقیقت پخش کنه هیچکس کنجکاو نمیشه که بره ......
اینها همون مردم هستن که تا رسید به مردم؟
شدیدترین طرح های ترافیکی وسنگین ترین جریمه ها و تندترین برخورد را
با همین مردم و جوون های ایران کردید
نمایندگان مون هم تصویب کردید وتایید کردین وسکوت کردین ؟
مردم ایران = نگفتن به ماچه مربوط دولت مسول است؟
این جریمه ها وکاغذبازی و............ دستمزد این مردم نیست ؟
قانون واعمال قانون نباید فرق بذاره بین هموطن ها؟
داداش و آبجی هموطن آگر مطلب راخوندی ودیدی حرف دل شماهم است
پست رابه اشتراک بذارتاشایدبرسه دست اونایی که تاب شنیدن حرف حق راندارند
زنده یاد ایران پاینده باد ایران و ایرانی عاشق ایران
حسین گیلک
goo.gl/0k7iqe
چرا باید هوای همدیگر را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2
#پلاسکو
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. صداسیما و مسولین مون همه از #سلفی بگیر ها گفتند و ظلم به #آتشنشان ها ؟ ولی خوبی ها رو ندیدن ندیدن= که مردم ساعت ها در صف انتظار انتقال خون به عشق اتش نشان ها ایستادند؟ ندیدن = زن با قابلمه آش رشته می اید ! ندیدن = مرد با کلی بربری تازه .ندیدن = از صنف کباب…
بازیهای روانی پنهان در فاجعه ساختمان پلاسکو
من بچه محله حسن اباد و خیابان نادری هستم و با ساختمان پلاسکو بخشی از کودکی ام را گذرانده ام لذا ماجرای پلاسکو بسیار برایم غم انگیز است ولی نکات زیر توجهم را به خود جلب میکند:
۱- جامعه ایرانی دراین بحران بیشتر "تاسف" خورد به جای فکرکردن و نگران شدن برای ایمنی تک تک خانه ها و ادارات و پاساژهای کاری. شبیه روندی که در بیماران اضطراب افسردگی دیده میشود که بیشتر "احساس"میکنند تا " فکر و عمل". اگر بازاریابی ترسناک بیمه ها را در وسط این بحرانها به روی خود نیاوریم، حداقل میتوان نگران شد که وضعیت ساختمانهای مسکونی خودمان، ایمنی آسانسورهای احتمالی، وضعیت کپسول آتش نشانی ساختمان هایمان چگونه است؟
۲- جامعه ایرانی بیشتر به قهرمان سازی و گرامیداشت اتش نشانان پرداخت نه به گرفتاری های صنفی ایشان و نبودن هلیکوپترهای تخصصی و واقعیتهای fact های ناکارآمدی اتش نشانی در پایتخت در مواجهه با خطرات احتمالی تهران- حتی اینکه میلیاردها تومان سرمایه ۴ صنف بزرگ کشور سوخت و هزاران نفر شب عید بیکار شدند، سهم کمتری از تاسف جامعه و رسانه را دربر داشت انگاری دل بعضیها خنک هم شد! این نبود قدرت تشخیص فجایع در جامعه و رسانه ما ترسناک است.
۳- به نظر میرسد رسانه ملی به فاز احساسی مردم و قهرمان سازی دامن زد. در ریشه یابی موضوع، رسانه بسنده کرد به اثبات غلیظ سهم خود "مردم"در اتفاقات این بحران و تقبیح بیش از حد تجمع و سلفی گرفتن و سرزنش بیمه نکردن کسبه! به این نمیگویند ریشه یابی بحران،میگویند انحراف افکار از دلایل مهمتر و زیربنایی تر( مثل عدم مداخله جدی شهرداری و بسنده کردن به تذکر کتبی ،جدی نگرفتن ناایمن بودن ساختمان) به دلایل سطحی تر یک بحران.
۴- رسانه ملی ۵ روزه عمده اخبارش به موضوع پلاسکو اختصاص یافته است در حالیکه کشور ۸۰ میلیونی هزاران اتفاق دیگر دارد. این تمرکز از یک نقطه ای به بعد، به مردم ترسهای بیش از حدِ اجتماعی social phobia میدهد و اضطراب عمومی و تله" اسیب پذیری به سانحه و گزند "را طبق نظریه schema therapy جفری یانگ تشدید میکند. هزاران کودک که بی محابا در معرض تصاویر تلویزیونی ۲۴ ساعته اتش سوزی و هنوز اتش سوزی و باز هم اتش سوزی هستند،قربانی بی ملاحظگی رسانه و والدینشان هستند که موجب میشود ترسهای عمیق حل نشدنی با خود حمل کنند و سپس به افسردگی ناشی از احساس بی کفایتی و ناامنی فروروند.
۵- جامعه ما فهم ویرانی های آنی مثل پلاسکو و قطار و ... را البته که دارد ولی ایا به ویرانیهای بزرگتر و مخرب تر و تدریجی نیز ادراک دارد؟ سیاستهای اقتصادی اختلاس پرور دولت قبل که موجب تورم ۴۰% و رشدمنفی ۶% اقتصاد و سوختن میلیونها کسب و کار ایرانی شد واقعا درک شد؟ احتمالا نه! مغز طبق نظریات خطای شناختی cognitive tilts به موضوعات ترسناکتری که دیده میشود،سوگیری دارد. علیرغم اینکه سالی بیست هزار نفر در جاده ای ایران کشته میشوند،ولی هنوز صندوق صدقات فرودگاههای کشور عظیم الجثه هستند(!) زیرا مردم تحت تاثیر بزرگنمایی رسانه ها ،هنوز ترس بیشتری از سقوط هواپیما دارند تا تصادف جاده ای با اینکه سالهاست سانحه هوایی نداشته ایم! مغز اتش پلاسکو را فاجعه بارتر ادراک میکند تا فاجعه سوختن اقتصاد یکی از بهترین کشورهای رو به رشد دنیا را.
۶- خانم نائومی کلاین در فصول اول کتاب دکترین شوک پرده از تحقیقی ترسناک بر میدارد که انجمن روانپزشکان امریکا ۵۰ سال قبل انجام داده است که در اختیار تیمهای امنیتی و بازجویی CIA قرار داده است . در این تحقیق اذعان میشود که اگر به متهم شوکی وارد شود مثلا نصفه شب با حمله به منزلش از رختخواب بیرون کشیده شود ،مغز دچار شوکی میشود که در تحلیل داده ها و شیوه های کنترل خویش دچار اختلال میشود و ۶-۸ ساعت اول شوک بهترین وضعیت تخلیه اطلاعاتی اوست. بسیاری از شکنجه شدگان ازادیخواه گواتمالایی شهادت داده اند که افسران چشم آبی این نظریات را حین بازجویی های کارشناسان محلی روی ایشان تست میکرده اند. خانم کلاین به نرمی نتیجه میگیرد که جوامع شوک زده قدرت تشخیص خویش را از دست میدهند و میتوان در شوک های ناشی از زلزله و سوانح و سرکوبهای شدید اجتماعی، کارهایی را پیش برد که گیرنده های جامعه و خبرنگاران و تحلیل گران در حالت عادی براحتی ازش نمیگذرند. او مثال میزند در طوفان کاترینا در ایالت فقیر نیواورلئان، چگونه سرمایه داران فرصت طلب بخش خصوصی، ۱۰۰میلیارددلار سرمایه آموزش و پرورش را به بهانه عدم توانایی دولت در تداوم اموزش، از آن خود کردند.من فکر میکنم جامعه ایرانی سریعا باید از شوک زدگی خارج شود، سطح دامن زدن به احساسات ملی و قهرمان پروری بهتر است فروکاسته شود تا هم سلامت روانی مردم آسیب نخورد هم اقداماتی کارآمدتر از رفتارهای احساسی صورت پذیرد.
دکتر علیرضا شیری
goo.gl/eL2BrY
تصاویر از آخرین روز فاجعه پلاسکو
@Tavaana_TavaanaTech
من بچه محله حسن اباد و خیابان نادری هستم و با ساختمان پلاسکو بخشی از کودکی ام را گذرانده ام لذا ماجرای پلاسکو بسیار برایم غم انگیز است ولی نکات زیر توجهم را به خود جلب میکند:
۱- جامعه ایرانی دراین بحران بیشتر "تاسف" خورد به جای فکرکردن و نگران شدن برای ایمنی تک تک خانه ها و ادارات و پاساژهای کاری. شبیه روندی که در بیماران اضطراب افسردگی دیده میشود که بیشتر "احساس"میکنند تا " فکر و عمل". اگر بازاریابی ترسناک بیمه ها را در وسط این بحرانها به روی خود نیاوریم، حداقل میتوان نگران شد که وضعیت ساختمانهای مسکونی خودمان، ایمنی آسانسورهای احتمالی، وضعیت کپسول آتش نشانی ساختمان هایمان چگونه است؟
۲- جامعه ایرانی بیشتر به قهرمان سازی و گرامیداشت اتش نشانان پرداخت نه به گرفتاری های صنفی ایشان و نبودن هلیکوپترهای تخصصی و واقعیتهای fact های ناکارآمدی اتش نشانی در پایتخت در مواجهه با خطرات احتمالی تهران- حتی اینکه میلیاردها تومان سرمایه ۴ صنف بزرگ کشور سوخت و هزاران نفر شب عید بیکار شدند، سهم کمتری از تاسف جامعه و رسانه را دربر داشت انگاری دل بعضیها خنک هم شد! این نبود قدرت تشخیص فجایع در جامعه و رسانه ما ترسناک است.
۳- به نظر میرسد رسانه ملی به فاز احساسی مردم و قهرمان سازی دامن زد. در ریشه یابی موضوع، رسانه بسنده کرد به اثبات غلیظ سهم خود "مردم"در اتفاقات این بحران و تقبیح بیش از حد تجمع و سلفی گرفتن و سرزنش بیمه نکردن کسبه! به این نمیگویند ریشه یابی بحران،میگویند انحراف افکار از دلایل مهمتر و زیربنایی تر( مثل عدم مداخله جدی شهرداری و بسنده کردن به تذکر کتبی ،جدی نگرفتن ناایمن بودن ساختمان) به دلایل سطحی تر یک بحران.
۴- رسانه ملی ۵ روزه عمده اخبارش به موضوع پلاسکو اختصاص یافته است در حالیکه کشور ۸۰ میلیونی هزاران اتفاق دیگر دارد. این تمرکز از یک نقطه ای به بعد، به مردم ترسهای بیش از حدِ اجتماعی social phobia میدهد و اضطراب عمومی و تله" اسیب پذیری به سانحه و گزند "را طبق نظریه schema therapy جفری یانگ تشدید میکند. هزاران کودک که بی محابا در معرض تصاویر تلویزیونی ۲۴ ساعته اتش سوزی و هنوز اتش سوزی و باز هم اتش سوزی هستند،قربانی بی ملاحظگی رسانه و والدینشان هستند که موجب میشود ترسهای عمیق حل نشدنی با خود حمل کنند و سپس به افسردگی ناشی از احساس بی کفایتی و ناامنی فروروند.
۵- جامعه ما فهم ویرانی های آنی مثل پلاسکو و قطار و ... را البته که دارد ولی ایا به ویرانیهای بزرگتر و مخرب تر و تدریجی نیز ادراک دارد؟ سیاستهای اقتصادی اختلاس پرور دولت قبل که موجب تورم ۴۰% و رشدمنفی ۶% اقتصاد و سوختن میلیونها کسب و کار ایرانی شد واقعا درک شد؟ احتمالا نه! مغز طبق نظریات خطای شناختی cognitive tilts به موضوعات ترسناکتری که دیده میشود،سوگیری دارد. علیرغم اینکه سالی بیست هزار نفر در جاده ای ایران کشته میشوند،ولی هنوز صندوق صدقات فرودگاههای کشور عظیم الجثه هستند(!) زیرا مردم تحت تاثیر بزرگنمایی رسانه ها ،هنوز ترس بیشتری از سقوط هواپیما دارند تا تصادف جاده ای با اینکه سالهاست سانحه هوایی نداشته ایم! مغز اتش پلاسکو را فاجعه بارتر ادراک میکند تا فاجعه سوختن اقتصاد یکی از بهترین کشورهای رو به رشد دنیا را.
۶- خانم نائومی کلاین در فصول اول کتاب دکترین شوک پرده از تحقیقی ترسناک بر میدارد که انجمن روانپزشکان امریکا ۵۰ سال قبل انجام داده است که در اختیار تیمهای امنیتی و بازجویی CIA قرار داده است . در این تحقیق اذعان میشود که اگر به متهم شوکی وارد شود مثلا نصفه شب با حمله به منزلش از رختخواب بیرون کشیده شود ،مغز دچار شوکی میشود که در تحلیل داده ها و شیوه های کنترل خویش دچار اختلال میشود و ۶-۸ ساعت اول شوک بهترین وضعیت تخلیه اطلاعاتی اوست. بسیاری از شکنجه شدگان ازادیخواه گواتمالایی شهادت داده اند که افسران چشم آبی این نظریات را حین بازجویی های کارشناسان محلی روی ایشان تست میکرده اند. خانم کلاین به نرمی نتیجه میگیرد که جوامع شوک زده قدرت تشخیص خویش را از دست میدهند و میتوان در شوک های ناشی از زلزله و سوانح و سرکوبهای شدید اجتماعی، کارهایی را پیش برد که گیرنده های جامعه و خبرنگاران و تحلیل گران در حالت عادی براحتی ازش نمیگذرند. او مثال میزند در طوفان کاترینا در ایالت فقیر نیواورلئان، چگونه سرمایه داران فرصت طلب بخش خصوصی، ۱۰۰میلیارددلار سرمایه آموزش و پرورش را به بهانه عدم توانایی دولت در تداوم اموزش، از آن خود کردند.من فکر میکنم جامعه ایرانی سریعا باید از شوک زدگی خارج شود، سطح دامن زدن به احساسات ملی و قهرمان پروری بهتر است فروکاسته شود تا هم سلامت روانی مردم آسیب نخورد هم اقداماتی کارآمدتر از رفتارهای احساسی صورت پذیرد.
دکتر علیرضا شیری
goo.gl/eL2BrY
تصاویر از آخرین روز فاجعه پلاسکو
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. بازیهای روانی پنهان در فاجعه ساختمان #پلاسکو . من بچه محله حسن اباد و خیابان نادری هستم و با #ساختمان_پلاسکو بخشی از کودکی ام را گذرانده ام لذا ماجرای پلاسکو بسیار برایم غم انگیز است ولی نکات زیر توجهم را به خود جلب میکند : ۱- جامعه ایرانی دراین بحران بیشتر…
برخی از شهروندان در فیسبوک پیشنهادهای سازنده و جالبی پس از فاجعه پلاسکو طرح کرده است:
[پیشنهاد اول]
طرح ایمن سازی منازل مسکونی
#این_خانه_ایمن_است
از حادثه نباید ترسید، باید برای مقابله با آن آمادگی داشت.
۱ - همین امروز از کارشناسان و متخصصان بخواهیم محل سکونت مان را بازرسی و مشکلات ایمنی موجود را برطرف کنند.
۲ - پس از اطمینان از ایمن بودن محل سکونت خودمان، نشان "این خانه ایمن است" را جایی در دید عموم نصب کنیم.
(اینکار ضمن تشویق دیگران، باعث می شود تصویر روشنی از وضعیت ایمنی ساختمان های مسکونی اطرافمان داشته باشیم)
۳ - حتما دوستان، آشنایان و اقوام و عزیزانی که دوستشان داریم را به ایمن سازی محل سکونتشان تشویق کنیم.
۴ - در صورت امکان، به افرادی که توانایی مالی لازم برای ایمن سازی محل سکونت شان را ندارند، کمک کنیم.
۵ - اگر متخصص یا کارشناس هستیم، منصفانه و با وجدان کاری به هموطنان خودمان خدمت کنیم.
۶ - نسبت به کسانی که در ایمن سازی محل سکونتشان اقدام نمی کنند، حساس باشیم.
۷ - در صورت تمایل با انتشار این پیشنهاد (و این نشان) می توانید برای پیشگیری از حوادث تلخ، مثل آتش سوزی ساختمان #پلاسکو قدم موثری بردارید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#پیشگیری_وظیفه_ماست
#پیگیری_وظیفه_ماست
#پلاسکو
...
پیشنهاد دوم:
#تجهیز_سازمان_به_جای_ساخت_یادمان
"تنها به فاصله دو روز از حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو، از طرف مدیرعامل سازمان #زیباسازی_تهران فراخوانی منتشر شد به منظور طراحی و ساخت یادمان شهدای آتش نشان"
۱ - وقوع حادثه پلاسکو نشان داد بزک کردن شهر و رنگ و روغن مالیدن به دیوارهای آن، شاید بتواند سفره چند نفری را رنگین تر کند، اما هرگز نمی تواند مانع فرو ریختن ساختمان ها و سوختن آدم ها و خاکستر شدن سرمایه ها شود.
۲ - آتش نشان ها، قربانی #کمبود_امکانات، #ضعف_مدیرت و ایمن نبودن ساختمان های شهر شدند. یادشان تنها زمانی به معنای واقعی گرامی داشته خواهد شد که #مقصران_اصلی حادثه مورد بازخواست و مشکلات و معضلات موجود از بین رفته باشد … یا دست کم تلاشی در این راستا صورت بگیرد.
(به عنوان اولین قدم شاید بد نباشد برای ۵ هزار عضو این سازمان لباس مناسب آتش نشانی و تجهیزات همراه خریداری شود.)
۳ - مدیران شهرداری و سایر نهاد ها و سازمان های وابسته بهتر است به جای سوء استفاده از موقعیت و #موج_سواری بر احساسات و عواطف زخم خورده مردم، تا روشن شدن اوضاع و شناسایی مقصران اصلی، از ارائه طرح ها و ایده های خلق الساعه و اقدامات بی اثر اکیدا خودداری نمایند.
۴ - با مشاهده امکانات و تجهیزات سازمان آتش نشانی در شهر تهران به عنوان پایتخت ایران، وضعیت سایر نقاط کشور قابل پیش بینی و تجهیز و بروزرسانی آنها در اولویت بعدی است.
۵ - #یادمان قربانیان حادثه پلاسکو - آنهم به شکلی معقول و در شان اقدامات شجاعانه آتش نشان ها - قطعا در شهری/کشوری ایمن، مجهز و پاک به خواست مردم و به دست خودشان ساخته و مورد تکریم و احترام واقع خواهد شد.
در صورت تمایل با انتشار این پیشنهاد می توانید در تبدیل شدنش به یک درخواست عمومی و محقق شدن آن، قدم موثری بردارید.
...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#پیشگیری_وظیفه_ماست
#پیگیری_وظیفه_ماست
#پلاسکو
منیع: فیسبوک نویسنده
ممنون از یکی از همراهان توانا که این مطالب را برای ما فرستاد و ما را با نوشته های این شهروند آشنا کرد.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
[پیشنهاد اول]
طرح ایمن سازی منازل مسکونی
#این_خانه_ایمن_است
از حادثه نباید ترسید، باید برای مقابله با آن آمادگی داشت.
۱ - همین امروز از کارشناسان و متخصصان بخواهیم محل سکونت مان را بازرسی و مشکلات ایمنی موجود را برطرف کنند.
۲ - پس از اطمینان از ایمن بودن محل سکونت خودمان، نشان "این خانه ایمن است" را جایی در دید عموم نصب کنیم.
(اینکار ضمن تشویق دیگران، باعث می شود تصویر روشنی از وضعیت ایمنی ساختمان های مسکونی اطرافمان داشته باشیم)
۳ - حتما دوستان، آشنایان و اقوام و عزیزانی که دوستشان داریم را به ایمن سازی محل سکونتشان تشویق کنیم.
۴ - در صورت امکان، به افرادی که توانایی مالی لازم برای ایمن سازی محل سکونت شان را ندارند، کمک کنیم.
۵ - اگر متخصص یا کارشناس هستیم، منصفانه و با وجدان کاری به هموطنان خودمان خدمت کنیم.
۶ - نسبت به کسانی که در ایمن سازی محل سکونتشان اقدام نمی کنند، حساس باشیم.
۷ - در صورت تمایل با انتشار این پیشنهاد (و این نشان) می توانید برای پیشگیری از حوادث تلخ، مثل آتش سوزی ساختمان #پلاسکو قدم موثری بردارید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#پیشگیری_وظیفه_ماست
#پیگیری_وظیفه_ماست
#پلاسکو
...
پیشنهاد دوم:
#تجهیز_سازمان_به_جای_ساخت_یادمان
"تنها به فاصله دو روز از حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو، از طرف مدیرعامل سازمان #زیباسازی_تهران فراخوانی منتشر شد به منظور طراحی و ساخت یادمان شهدای آتش نشان"
۱ - وقوع حادثه پلاسکو نشان داد بزک کردن شهر و رنگ و روغن مالیدن به دیوارهای آن، شاید بتواند سفره چند نفری را رنگین تر کند، اما هرگز نمی تواند مانع فرو ریختن ساختمان ها و سوختن آدم ها و خاکستر شدن سرمایه ها شود.
۲ - آتش نشان ها، قربانی #کمبود_امکانات، #ضعف_مدیرت و ایمن نبودن ساختمان های شهر شدند. یادشان تنها زمانی به معنای واقعی گرامی داشته خواهد شد که #مقصران_اصلی حادثه مورد بازخواست و مشکلات و معضلات موجود از بین رفته باشد … یا دست کم تلاشی در این راستا صورت بگیرد.
(به عنوان اولین قدم شاید بد نباشد برای ۵ هزار عضو این سازمان لباس مناسب آتش نشانی و تجهیزات همراه خریداری شود.)
۳ - مدیران شهرداری و سایر نهاد ها و سازمان های وابسته بهتر است به جای سوء استفاده از موقعیت و #موج_سواری بر احساسات و عواطف زخم خورده مردم، تا روشن شدن اوضاع و شناسایی مقصران اصلی، از ارائه طرح ها و ایده های خلق الساعه و اقدامات بی اثر اکیدا خودداری نمایند.
۴ - با مشاهده امکانات و تجهیزات سازمان آتش نشانی در شهر تهران به عنوان پایتخت ایران، وضعیت سایر نقاط کشور قابل پیش بینی و تجهیز و بروزرسانی آنها در اولویت بعدی است.
۵ - #یادمان قربانیان حادثه پلاسکو - آنهم به شکلی معقول و در شان اقدامات شجاعانه آتش نشان ها - قطعا در شهری/کشوری ایمن، مجهز و پاک به خواست مردم و به دست خودشان ساخته و مورد تکریم و احترام واقع خواهد شد.
در صورت تمایل با انتشار این پیشنهاد می توانید در تبدیل شدنش به یک درخواست عمومی و محقق شدن آن، قدم موثری بردارید.
...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#پیشگیری_وظیفه_ماست
#پیگیری_وظیفه_ماست
#پلاسکو
منیع: فیسبوک نویسنده
ممنون از یکی از همراهان توانا که این مطالب را برای ما فرستاد و ما را با نوشته های این شهروند آشنا کرد.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
تحقیقات مختلف علمی و نیز تجربیات کشورهای توسعه یافتهای چون ژاپن نشان میدهد که زوم کردن بیش از اندازه روی نقاط منفی و تاریک رفتاریِ یک جامعه و انتشار مداوم آنها، نه تنها به اصلاح آن رفتارهای ناپسند نمیانجامد؛ بلکه، پس از مدتی حتی به ضدّ خود تبدیل میشود، یعنی با ایجاد یک روحیه ی خنثی و بیتفاوت در میان بینندگان و شنوندگان، به یک #درماندگی_آموخته_شده تبدیل میگردد که همگان حضور آن را میپذیرند و به راحتی با آن کنار آمده و تحمل میکنند، و برای راحت کردن وجدان ناآسوده ی خود به خاطر این ناهماهنگی شناختی و تضاد درونی، دست به ساخت #مکانیسمهای دفاعی خام (مانند طنزپردازی، همرنگی با جماعت، انتساب به نظام سیاسی، نظام اداری و ... ) در مورد آن رفتار ناگوار میزنند تا بتوانند به راحتی مرتکب آن شوند.
پس راه اصلاح یک رفتار زشت یا غیراخلاقی چیست؟ چرا در جامعه ی ما همه از بی اخلاقی مینالیم و در عین حال هر روز دریغ از دیروز میشود و هر کدام از ما به موقع خودش تبدیل به یک کنشگر غیراخلاقی میشویم؟
بهنظر میرسد که یکی از بهترین راهها در کنار لزوم آموزشهای تدریجی، حرفهای و هنرمندانه از سنین پایه و نیز در رسانههای عمومی، پررنگ کردن مداوم نقاط مثبتی است که در آن جامعه روی میدهد؛ بهویژه نقاط مثبتی که در رخدادهای تلخ اتفاق میافتند. البته، پررنگ کردنِ مداومِ کنشهای مثبت نباید به شکل کلیگوییهای مبهم و کلیشههای مضحکی چون «هنر نزد ایرانیان است و بس»، «ایرانیان خون گرم و مهمان نوازند» و ... باشد؛ بلکه، باید دقیقاً و به طور خاص و عینی نشان داد که فلان فرد یا فلان قوم یا گروه و شهر، فلان کنش یا عادت خوب رفتاری را دارد؛ مثلاً شیوه ی مهمان نوازیشان دقیقا عبارت است از انجام رفتارهای الف و ب و ج و د.
به گمانم برای درمان معضلات تازهای چون تماشاچی بودن در حوادث (که یکی از مصادیق امروزین آن سلفی گرفتن است) و پر کردن شبکههای اجتماعی از این نقاط منفی و نثار سیل برچسبهای منفی و گاه توهینآمیز به این افراد (و به عبارتی، به خودمان؛ زیرا انواع فراوان این بیاخلاقیها گریبانگر همه ی ما شده است و کسی نمیتواند خود را با پوشش نقابهای مثبت مستثنی کند)، باید بهطور گسترده، پررنگ و پرحجم به انتشار نقاط مثبتی بپردازیم که در این حوادث در کنار نقاط منفی در حال رخ دادن هستند؛ یعنی افرادی که در میان همین تماشاچیان کارهای مثبت کوچک و بزرگ و حتی جانفشانی میکنند؛ آنهم با ذکر مشخص کاری که انجام میشود؛ با تمام جزئیات.
ده ها سال از تحقیقات روانشناسان رفتارینگر میگذرد که نشان داده اند #تقویت_مثبت و ارائه ی #الگوهای مثبت، عینی و قابل مشاهده هزاران برابر تأثیری بیشتر و ماندگارتری از تنبیه، در انواع و اقسام مختلفش، دارد. بیایید عادت تاریخی مان در پذیرش و ترجیح #تنبیه_و_تحقیر را ترک کنیم و تا آنجا که ممکن است به انتشار خوبیهای عینی و مشخصی که در حال رخ دادن هستند بپردازیم؛ حتی اگر نشان دادن کودک خردسالی باشد که در پارک مشغول دانه ریختن برای یک پرنده یا گربه است.
آنقدر باید خوبیها را گفت که کنش های خوب تبدیل به یک قاعده و اصل شود، و کنش زشت و نامطلوب، خود را مانند روغن روی آب نشان دهد و معده ی سالم جامعه آن را پس بزند؛ نه اینکه با انتشار مداوم و گسترده ی بدی ها، کنشهای زشت را تبدیل به #مزاج اصلی یک جامعه کنیم؛ مزاجی که خوبیها را دیگر برنمیتابد و اگر خوبی یا نکته ی مثبتی می بیند آن را به بهانه های مختلف پس میزند، به طنزپردازی در مورد آن میپردازد یا در نیت کنشگر تردید وارد میکند.
دکتر محسن زندی؛ روان شناس.
از فیسبوک علیرضا کمالی
**** ****
حالا با این مقدمه متن زیر را هم بخوانید:
تغيير رفتار ترافيكي مردم تهران چند روز پس از حادثه پلاسكو
شبکههای اجتماعی تأثیر بسیار بالایی و انکار ناپذیری در فرهنگسازی جامعه دارند. حال که رسانه ملی کشور در انحصار قدرت است و تمام تلاش آن تولید و پخش برنامههای سفارشی است در راستای سیاستهای انحصارطلبانه حاکمان جامعه، نخبگان و همه کسانی که شوق تغییر مثبت در جامعه دارند میتوانند در این راستا بکوشند.
این ویدیو چند روز پس از آتشسوزی #پلاسکو در شهر تهران ثبت شده است. شهروندان مسئولی که حالا نیک میدانند با شنیدن آژیر، راه را برای ماشینهای اورژانس و آتشنشانی باید باز کنند. شاید این تغییر، یکی از تاثیرات مثبت شبکههای اجتماعی باشد. نظر شما چیست؟
goo.gl/c69Z3c
در همین رابطه:
نقش شبکههای اجتماعی در افشای فساد
http://bit.ly/2k7zuGK
شبکههای اجتماعی بلای جان نظامهای فاسد
http://bit.ly/1U3VbV8
شبکههای اجتماعی و بحران زباله در لبنان
http://bit.ly/2juU2Z8
نقش شبکههای اجتماعی در نجات حیوانات
http://bit.ly/2k7Ihbx
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
پس راه اصلاح یک رفتار زشت یا غیراخلاقی چیست؟ چرا در جامعه ی ما همه از بی اخلاقی مینالیم و در عین حال هر روز دریغ از دیروز میشود و هر کدام از ما به موقع خودش تبدیل به یک کنشگر غیراخلاقی میشویم؟
بهنظر میرسد که یکی از بهترین راهها در کنار لزوم آموزشهای تدریجی، حرفهای و هنرمندانه از سنین پایه و نیز در رسانههای عمومی، پررنگ کردن مداوم نقاط مثبتی است که در آن جامعه روی میدهد؛ بهویژه نقاط مثبتی که در رخدادهای تلخ اتفاق میافتند. البته، پررنگ کردنِ مداومِ کنشهای مثبت نباید به شکل کلیگوییهای مبهم و کلیشههای مضحکی چون «هنر نزد ایرانیان است و بس»، «ایرانیان خون گرم و مهمان نوازند» و ... باشد؛ بلکه، باید دقیقاً و به طور خاص و عینی نشان داد که فلان فرد یا فلان قوم یا گروه و شهر، فلان کنش یا عادت خوب رفتاری را دارد؛ مثلاً شیوه ی مهمان نوازیشان دقیقا عبارت است از انجام رفتارهای الف و ب و ج و د.
به گمانم برای درمان معضلات تازهای چون تماشاچی بودن در حوادث (که یکی از مصادیق امروزین آن سلفی گرفتن است) و پر کردن شبکههای اجتماعی از این نقاط منفی و نثار سیل برچسبهای منفی و گاه توهینآمیز به این افراد (و به عبارتی، به خودمان؛ زیرا انواع فراوان این بیاخلاقیها گریبانگر همه ی ما شده است و کسی نمیتواند خود را با پوشش نقابهای مثبت مستثنی کند)، باید بهطور گسترده، پررنگ و پرحجم به انتشار نقاط مثبتی بپردازیم که در این حوادث در کنار نقاط منفی در حال رخ دادن هستند؛ یعنی افرادی که در میان همین تماشاچیان کارهای مثبت کوچک و بزرگ و حتی جانفشانی میکنند؛ آنهم با ذکر مشخص کاری که انجام میشود؛ با تمام جزئیات.
ده ها سال از تحقیقات روانشناسان رفتارینگر میگذرد که نشان داده اند #تقویت_مثبت و ارائه ی #الگوهای مثبت، عینی و قابل مشاهده هزاران برابر تأثیری بیشتر و ماندگارتری از تنبیه، در انواع و اقسام مختلفش، دارد. بیایید عادت تاریخی مان در پذیرش و ترجیح #تنبیه_و_تحقیر را ترک کنیم و تا آنجا که ممکن است به انتشار خوبیهای عینی و مشخصی که در حال رخ دادن هستند بپردازیم؛ حتی اگر نشان دادن کودک خردسالی باشد که در پارک مشغول دانه ریختن برای یک پرنده یا گربه است.
آنقدر باید خوبیها را گفت که کنش های خوب تبدیل به یک قاعده و اصل شود، و کنش زشت و نامطلوب، خود را مانند روغن روی آب نشان دهد و معده ی سالم جامعه آن را پس بزند؛ نه اینکه با انتشار مداوم و گسترده ی بدی ها، کنشهای زشت را تبدیل به #مزاج اصلی یک جامعه کنیم؛ مزاجی که خوبیها را دیگر برنمیتابد و اگر خوبی یا نکته ی مثبتی می بیند آن را به بهانه های مختلف پس میزند، به طنزپردازی در مورد آن میپردازد یا در نیت کنشگر تردید وارد میکند.
دکتر محسن زندی؛ روان شناس.
از فیسبوک علیرضا کمالی
**** ****
حالا با این مقدمه متن زیر را هم بخوانید:
تغيير رفتار ترافيكي مردم تهران چند روز پس از حادثه پلاسكو
شبکههای اجتماعی تأثیر بسیار بالایی و انکار ناپذیری در فرهنگسازی جامعه دارند. حال که رسانه ملی کشور در انحصار قدرت است و تمام تلاش آن تولید و پخش برنامههای سفارشی است در راستای سیاستهای انحصارطلبانه حاکمان جامعه، نخبگان و همه کسانی که شوق تغییر مثبت در جامعه دارند میتوانند در این راستا بکوشند.
این ویدیو چند روز پس از آتشسوزی #پلاسکو در شهر تهران ثبت شده است. شهروندان مسئولی که حالا نیک میدانند با شنیدن آژیر، راه را برای ماشینهای اورژانس و آتشنشانی باید باز کنند. شاید این تغییر، یکی از تاثیرات مثبت شبکههای اجتماعی باشد. نظر شما چیست؟
goo.gl/c69Z3c
در همین رابطه:
نقش شبکههای اجتماعی در افشای فساد
http://bit.ly/2k7zuGK
شبکههای اجتماعی بلای جان نظامهای فاسد
http://bit.ly/1U3VbV8
شبکههای اجتماعی و بحران زباله در لبنان
http://bit.ly/2juU2Z8
نقش شبکههای اجتماعی در نجات حیوانات
http://bit.ly/2k7Ihbx
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. تحقیقات مختلف علمی و نیز تجربیات کشورهای توسعه یافتهای چون ژاپن نشان میدهد که زوم کردن بیش از اندازه روی نقاط منفی و تاریک رفتاریِ یک جامعه و انتشار مداوم آنها، نه تنها به اصلاح آن رفتارهای ناپسند نمیانجامد؛ بلکه، پس از مدتی حتی به ضدّ خود تبدیل میشود،…