آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.9K photos
36.1K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

«باش تا نفرین ِ دوزخ از تو چه سازد،

که مادران ِ سیاه‌پوش

ــ داغ‌داران ِ زیباترین فرزندان ِ آفتاب و باد ــ

هنوز از سجاده‌ها

سر برنگرفته‌اند!»

این ویدیو را زهرا، خواهر جاویدنام میلاد سعیدیان‌جو منتشر کرده است. امروز زادروز مادر میلاد سعیدیان‌جو است. مادر داغدار که هیچگاه پیکر به خون غلتیده فرزندش را فراموش نخواهد کرد.

- میلاد سعیدیان‌جو روز ۲۵ آبان در ایذه کشته شده بود. او در یک مغازه نان فانتزی در اهواز کار می‌کرد و قرار بود فردای روزی که کشته شد، به محل کارش در اهواز برگردد.
جمهوری اسلامی خواهر میلاد، زهرا را بازداشت کرد و او را از کارش برکنار کرد. خانواده میلاد تحت فشار زیادی قرار گرفتند و حتی تهدید به مرگ شدند، اما سکوت نکردند.


#میلاد_سعیدیان_جو #دادخواهی #ایذه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حجت آل‌محمدی، شهروند ساکن ایذه، هشت روز است که بازداشت شده و تاکنون از محل نگهداری او اطلاعی حاصل نشده است. بی‌خبری از وضعیت این شهروند، افزایش نگرانی‌های خانواده و نزدیکان وی را در پی داشته است.


یک گفته یک مطلع ، بازداشت آقای آل ‌محمدی روز دوشنبه ۲۶ شهریورماه، توسط پنج خودرو از نیروهای امنیتی در منزل شخصی او در ایذه صورت گرفته است. همچنین علیرغم پیگیری خانواده و وکیل مدافع وی از مراجع امنیتی و قضایی، مسئولین مربوطه از ارائه پاسخی روشن در خصوص محل نگهداری و وضعیت آقای آل‌محمدی خودداری می‌کنند.

آقای آل محمدی در تاریخ ۲۳ مردادماه امسال توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و چندی بعد از زندان شیبان اهواز آزاد شده بود.

حجت آل محمدی پیشتر نیز در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در شهرستان ایذه بازداشت و سپس به زندان شیبان اهواز منتقل شد.

وی نهایتا توسط دادگاه انقلاب از بابت اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۹ ماه حبس محکوم شد. آقای آل محمدی در تاریخ ۹ بهمن ماه سال گذشته، پس از اتمام دوران محکومیت خود از زندان شیبان اهواز آزاد شد.

آقای آل محمدی در سال ۱۳۹۴ بازداشت شده و تا ۱۳۹۸ تحت بازداشت موقت بود.

حجت آل محمدی شهروند ساکن ایذه، ۳۹ ساله و پدر یک فرزند خردسال است.
به گفته یکی از دوستان آقای آل‌محمدی، «ایشان در بازداشت دهه نود بسیار شکنجه شده بود به طوری که حین شکنجه‌ی غیر قابل تصور و وحشیانه دندانش را کشیدند، دست و پایش را شکستند. او از نظر روحی نیز بسیار آسیب دید. موقعی که حجت آزاد شد آرتمیس دخترش۶ سالش بود و اصلا نزدیک حجت نمی‌رفت، حجت بخاطر شرایط بد و شکنجه‌های شدیدی که شده بود بسیار عصبی و پریشان بود.. همسرش هم در اون چهار سال تحت شرایط مالی بدی قرار داشت..»

#حجت_آل_محمدی #ایذه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

مادر جاویدنام میلاد سعیدیان‌جو، هر شب با عکس فرزندش می‌خوابد و هر روز صبح برایش شعر می‌خواند.

زهرا، خواهر میلاد، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
.
«میلاد داداش قهرمانم
کم کم به آستانه دومین سالگردت نزدیک میشم
دوسالی میشه که دیگه برنگشتی به این خونه
نیومدی با مانی (مامان) شوخی کنی
نیومدی بگی غذا چی داریم
مامان داره جونش آب میشه از این غم جان فرسا
مامانه دیگه ، طاقتش طاق شده که دیگه صدای نفس هاتو نمیشنوه
صبح ، ظهر ، شب گریه و گریه و گریه

برای ما از تو میگه ، با حسرت تمام نشدنی از آخرین قدم هایی که توی این خونه گذاشتی میگه

میلاد جانم تو کجایی که بیایی
کجایی که مانی دوساله که منتظر یه نشونی از تو هست.

مانی هرشب با عکست می‌خوابه میلاد جانم
و هرروز صبح اینطوری براش شعر میخونه. »



#میلاد_سعیدیان_جو #ایذه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی که زهرا، خواهر جاویدنام میلاد سعیدیان‌جو، در استوری اینستاگرامش منتشر کرد.

او روی این تصاویر نوشته:

«۲۳ ماه از جنایتی که در حق برادرم کردن گذشت قاتل چرا محاکمه نمی‌شود؟؟؟ چرا قاتل به زندگی خود ادامه می‌دهد؟؟؟ برادرم از زندگی کردن منع شده
آرزوهایش خاک شدن،
۲۲ ماه شده که کل خانواده ما نابود شده»

- در اکثر شهرها هویت بسیاری از قاتلان شناخته شده است. اما اراده‌ای برای محکوم‌کردن آن‌ها نیست و آن‌ها از پشتیبانی نهادهای قدرت برخوردارند.


#میلاد_سعیدیان_جو #ایذه #نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این مرد سخت‌کوش، میثم پیرفلک است، جمهوری اسلامی فرزندش را کشت، خودش را به شدت زخمی کرد. آخرین کلماتی که از فرزندش شنید این بود:
«بابا این دفعه رو به پلیس‌ها اعتماد کن برگرد خوبیمون رو می‌خوان»

مادر کیان، ماه‌منیر مولایی‌راد، در زمان خاک‌سپاری کیان تعریف می‌کرد:
«دم در هلال احمر، همه پلیس با لباس‌های گاردی بودن، رفتیم، از جلوشون رد شدیم، ۱۰۰ متر بیشتر، اون روبه‌رومون ۳۰۰ متر جلوتر هم مردم وایساده بودن، یکی‌شون داد زد برگردین! می‌دونین کیان چی گفت؟ -دردت به جونم- گفت بابا این دفعه رو به پلیس‌ها اعتماد کن برگرد خوبیمون رو می‌خوان، پدرش درجا دور زد سمت پلیسا، چون شیشه‌ها بالا بود، نمی‌دونم فکر کردن می‌خوایم تیراندازی کنیم یا هرچی... ماشین رو به رگبار بستن...»

میثم در اثر گلوله‌باران آسیب بسیار زیادی دید، مدت‌ها طول کشید تا بتواند همین چند قدم را بدون کمک و به سختی راه برود.

میثم پیرفلک، با همه سختی‌‌ها تلاش می‌کند تا سر پا بایستد و در کنار همسر و فرزند دیگرش زندگی کند، با این حال او جنایت را فراموش نکرده و با شهامت و آزادگی سال گذشته در ویدیویی هویت قاتل کیان را (که از نیروهای حکومتی است) فاش کرد و تاکید کرد که مجاهد کورکور بی‌گناه است.

میثم پیرفلک شب گذشته ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«به نام خدای رنگین کمان
سپاس از تمام عزیزانی که برای سلامتی من کمک و یاری نمودند
انشالله روزی بتوانم جبران کنم»


#کیان_پیرفلک #میثم_پیرفلک #ایذه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«قاتل جنایتکاری که دستور شلیک به آرتین،جگر گوشه‌ام دادی و کسی که بچه‌ام رو به رگبار بست، می‌دونید آرتین بزرگترین داشته‌ام بود؟
چطور به خاطر پول بچه‌ام رو پرپر کردید؟»

این را هنگامه چوبین نوست، مادر داغدار آرتین رحمانی

آرتین رحمانی متولد سال ۱۳۸۴ و ۱۶ ساله بود. او مدتی بود که علاوه بر تحصیل، همزمان بطور پاره‌وقت در یک مکانیکی هم کار می‌کرد. در همان مدت کم آنقدر در کارش پیشرفت کرد که به پنجه طلا معرف شد.
آرتین فرزند اول خانواده رحمانی بود با یک خواهر و یک برادر کوچکتر از خودش.

روز ۲۵ آبان همان روزی که کیان پیرفلک و سپهر مقصودی به رگبار بسته‌شدند، آرتین نیز در گوشه‌ای از دیگر از شهر ایذه در خیابان هدف گلوله ماموران قرار گرفت.

مأموران امنیتی به خانواده آرتین فشار آوردند که پیکر او را به عنوان «شهید» در تپه شهدای ایذه به خاک بسپارند اما خانواده قبول نکردند.
مراسم خاکسپاری آرتین با ساز و دهل بختیاری و نواختن ترانه‌های حماسی این منطقه از جمله «دایه دایه وقت جنگه» برگزار شد.

افرادی که در خیابان مردم را کشتند و کتک زدند و کور کردند، این کار را به عنوان وظیفه سازمانی انجام دادند، حقوق و حتی اضافه کار گرفتند و پول خون را بر سر سفره خانواده خود بردند.

#آرتین_رحمانی #ایذه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زهرا، خواهر جاویدنام میلاد سعیدیان‌جو، این ویدیو را در استوری اینستاگرام منتشر کرد و نوشت:

«۲۳ ماه شده که مادرم با اشک و اه دل لقمه‌ای غذا می‌خورد. مادری که داغ فرزند دیده، مادری که فرزندش را به نامردی کشتند، مگر یه مادر چقدر توان دارد؟

به چهره اشک‌آلود مادرم نگاه کن ای ظالم، ببین چه بلایی سر یه خانواده آوردی؟»


ـ هزاران مادر چون مادر میلاد، در ایران داغدار فرزندان خود شدند. هزاران خانواده زندگی‌شان با ماتم و عزا عجین شد، هزاران خواهر و برادر پژمرده شدند، هزاران پدر دق کردند... هزاران فرزند بی پدر یا مادر شدند... هزاران جوان، رفیق و یار خود را از دست دادند. این داغ‌ها را جمهوری اسلامی بر سینه اعضای جامعه گذاشته است. داغ‌هایی که فراموش نمی‌شوند.
ما با این داغ‌ها به هم پیوند می‌خوریم، مسیر تعالی خودمان را طی می‌کنیم، رشد و گسترش پیدا می‌کنیم و هم‌بسته‌تر می‌شویم.
این داغ‌ها قلب‌های ما را به هم جوش می‌دهد.

#میلاد_سعیدیان_جو #ایذه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

صائب سرقلی ۲۹ساله اهل ایذه در جریان قیام سراسری در روز ۲۴مهر ۱۴۰۱ تماس با خونواده داشت بعد از چند روز بی‌خبری خانواده ماموران امنیتی خبر دادن که صائب در تصادف کشته شده اما در مراجعه پدرش به پزشک قانونی مشخص شد که صائب زیر شکنجه ماموران حکومتی به قتل رسید.
روز ۳ آبان ماموران امنیتی به آن‌ها خبر می‌دهند که صائب در یک تصادف در دره افتاده و کشته شده، پدر صائب برای دیدن جنازه پسرش به پزشکی قانونی اهواز مراجعه می‌کند و می‌بیند که دست‌های صائب زیرشکنجه شکسته، پشت‌ سرش در اثر ضرباتی ورم کرده وصورت و پیشانی‌اش کبود شده است.
ماموران به پدر صائب می‌گویند که باید چند نفر از دوستان صائب را به آنها معرفی کند تا جنازه را تحویل بدهند.
اما وقتی با مقاومت پدر او مواجه می‌شوند بعد از چند ساعت تماس می‌گیرند و می‌گویند که جنازه را در صورتی که مراسم را بی‌سر و صدا برگزار کنند، تحویل می‌دهند.
خاکسپاری صائب بدون به جا آوردن مراسم انجام شد و ۲روز بعد از خاکسپاری ماموران شهرداری ایذه به دستور ماموران امنیتی و اطلاعاتی بنرهای تسلیت را از دیوار خانه آنها کندن.صائب آرماتور بند بود و در ماهشهر و هندیجان کار می‌کرد آرزوی او هم رسیدن به یک زندگی نرمال در ایران بود.

#صائب_سرقلی #ایذه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech