Forwarded from گفتوشنود
به نظر شما سایر دانشآموزان یا مسئولین مدرسه مسئولیت ویژهای در قبال این دانشآموز دارند؟
اگر پاسخ شما مثبت است، به مواردی که مورد نظر شماست اشاره کنید.
#گفتگو_توانا #رمضان
@Dialogue1402
اگر پاسخ شما مثبت است، به مواردی که مورد نظر شماست اشاره کنید.
#گفتگو_توانا #رمضان
@Dialogue1402
نسرین شاکرمی، مادر جاویدنام نیکا شاکرمی، ضمن انتشار این تصاویر از حضور بر سر مزار دخترش، نوشت:
🖤
«هنوز هم میتوانم لبخند بزنم
وقتی خیالت را در آغوش میکشم»
#نیکاشاکرمی #نیکا_شاکرمی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🖤
«هنوز هم میتوانم لبخند بزنم
وقتی خیالت را در آغوش میکشم»
#نیکاشاکرمی #نیکا_شاکرمی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
مادری در مقابل سرکوب سیستماتیک
طرحی از شاهرخ حیدری
ویدیویی که اخیرا منتشر شده است نشان میدهد یک آخوند آزارگر در درمانگاه قرآن و عترت قم از یک زن بدون حجاب اجباری – که نوزادی را در آغوش گرفته – عکسبرداری میکند که این آزار او با واکنش جسورانه زن مواجه میشود.
وبسایت:
https://tech.tavaana.org/iran-internet/qom-cleric-attacks-woman/
#کارتون #مادر_قمی
@tavaanatech
طرحی از شاهرخ حیدری
ویدیویی که اخیرا منتشر شده است نشان میدهد یک آخوند آزارگر در درمانگاه قرآن و عترت قم از یک زن بدون حجاب اجباری – که نوزادی را در آغوش گرفته – عکسبرداری میکند که این آزار او با واکنش جسورانه زن مواجه میشود.
وبسایت:
https://tech.tavaana.org/iran-internet/qom-cleric-attacks-woman/
#کارتون #مادر_قمی
@tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی به دست ما رسیده که نشان میدهد همراهان توانا در آخرین پنجشنبه سال بر سر مزار سپهر اعظمی، محمدمهدی کرمی، محمد حسینی و مهدی حضرتی حاضر شدهاند.
فرستنده ویدیو نوشته:
«امروز من و خانوادهام رفتیم بهشت علی سر مزار جانباختگان راه آزادی تا بگوییم ما هرگز این عزیزان را فراموش نمیکنیم چیزی که نسبت به سال قبل غم انگیزتر بود نبود ماشاالله کرمی واستقبال گرم ایشان بود»
#سپهر_اعظمی #مهدی_حضرتی #محمد_حسینی #محمدمهدی_کرمی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فرستنده ویدیو نوشته:
«امروز من و خانوادهام رفتیم بهشت علی سر مزار جانباختگان راه آزادی تا بگوییم ما هرگز این عزیزان را فراموش نمیکنیم چیزی که نسبت به سال قبل غم انگیزتر بود نبود ماشاالله کرمی واستقبال گرم ایشان بود»
#سپهر_اعظمی #مهدی_حضرتی #محمد_حسینی #محمدمهدی_کرمی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در آخرین پنجشنبه سال ۱۴۰۲، چند تن از همراهان توانا بر سر مزار جاویدنامان علی روزبهانی، یلدا آقافضلی و میلاد جاویدپور حاضر شدند و با آنها تجدید عهد و پیمان کردند.
#یلدا_آقافضلی #علی_روزبهانی #میلاد_جاویدپور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#یلدا_آقافضلی #علی_روزبهانی #میلاد_جاویدپور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سلام توانا
امروز پنجشنبه آخر سال رفتیم سر خاک نوید قهرمان، نیروهای امنیتی اجازه ایستادن سر قبر نمیدادند.
فقط یکی دو دقیقه سر خاکش موندیم و براش یه شاخه گل بردیم.
روحش شاد و راهش پر رهرو ✌️»
- متن و تصاویر ارسالی مخاطبان توانا
#نوید_افکاری #نه_به_اعدام #یادمون_نمیره #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز پنجشنبه آخر سال رفتیم سر خاک نوید قهرمان، نیروهای امنیتی اجازه ایستادن سر قبر نمیدادند.
فقط یکی دو دقیقه سر خاکش موندیم و براش یه شاخه گل بردیم.
روحش شاد و راهش پر رهرو ✌️»
- متن و تصاویر ارسالی مخاطبان توانا
#نوید_افکاری #نه_به_اعدام #یادمون_نمیره #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حضور خانواده اردلان قاسمی، بر سر مزارش در آخرین پنجشنبه سال
روز ۱۹آبان۱۴۰۱، اردلان قاسمی با دوستش مشغول نوشتن شعارهای اعتراضی در بلوار طاقبستان کرمانشاه بود که از پشت سر، هدف شلیک مستقیم گلوله نیروهای امنیتی قرار گرفت و جان خود را از دست داد.
«سه گلوله به کتف، کلیه و کشاله ران» اردلان قاسمی اصابت کرده و ماموران او را که دچار خونریزی شدید بوده به بیمارستان طالقانی کرمانشاه منتقل کردند، اما «اجازه ندادند که سریعا مورد عمل جراحی قرار گیرد و اردلان پس از چند ساعت، «در نتیجه خونریزی شدید» جان خود را از دست داد.
خانواده اردلان قاسمی برای تحویل گرفتن پیکر او مبلغ ۱۶ میلیون تومان به نیروهای امنیتی پرداخت کرده و تهدید شدهاند که مطلقا درباره کشته شدن فرزندشان اطلاعرسانی نکنند.
نیروهای امنیتی خانواده اردلان قاسمی را «مجبور به امضای متنی کردهاند که در آن عنوان شده اردلان قاسمی در حین سرقت خودرو هدف تیراندازی ماموران انتظامی» قرار گرفته است.
پیکر این شهروند معترض روز شنبه ۲۱آبان، تحت تدابیر شدید امنیتی به شهرستان گیلانغرب شهر زادگاه او انتقال یافت و در «آرامستان طاقیل» این شهر به خاک سپرده شده است.
خانواده اردلان هنگام غسل پیکر او متوجه میشوند که او پیشتر هم در جریان اعتراضات مورد اصابت گلوله ساچمهای قرار گرفته بود، ولی به کسی نگفته و از طریق دوستانش تحت درمان خانگی قرار گرفته بود.
هیچ یک از قوانین کیفری در ایران جرمی را با عنوان شعارنویسی به رسمیت نشناخته و از این رو شعارنویسی به خودی خود جرم محسوب نشده و مجازاتی در پی ندارد، در حالیکه در جریان خیزش سراسری شماری از معترضان مانند سپهر بیرانوند یا ارسلان قاسمی در حین شعارنویسی کشته شدند.
#اردلان_قاسمی #گیلانغرب #کرمانشاه #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز ۱۹آبان۱۴۰۱، اردلان قاسمی با دوستش مشغول نوشتن شعارهای اعتراضی در بلوار طاقبستان کرمانشاه بود که از پشت سر، هدف شلیک مستقیم گلوله نیروهای امنیتی قرار گرفت و جان خود را از دست داد.
«سه گلوله به کتف، کلیه و کشاله ران» اردلان قاسمی اصابت کرده و ماموران او را که دچار خونریزی شدید بوده به بیمارستان طالقانی کرمانشاه منتقل کردند، اما «اجازه ندادند که سریعا مورد عمل جراحی قرار گیرد و اردلان پس از چند ساعت، «در نتیجه خونریزی شدید» جان خود را از دست داد.
خانواده اردلان قاسمی برای تحویل گرفتن پیکر او مبلغ ۱۶ میلیون تومان به نیروهای امنیتی پرداخت کرده و تهدید شدهاند که مطلقا درباره کشته شدن فرزندشان اطلاعرسانی نکنند.
نیروهای امنیتی خانواده اردلان قاسمی را «مجبور به امضای متنی کردهاند که در آن عنوان شده اردلان قاسمی در حین سرقت خودرو هدف تیراندازی ماموران انتظامی» قرار گرفته است.
پیکر این شهروند معترض روز شنبه ۲۱آبان، تحت تدابیر شدید امنیتی به شهرستان گیلانغرب شهر زادگاه او انتقال یافت و در «آرامستان طاقیل» این شهر به خاک سپرده شده است.
خانواده اردلان هنگام غسل پیکر او متوجه میشوند که او پیشتر هم در جریان اعتراضات مورد اصابت گلوله ساچمهای قرار گرفته بود، ولی به کسی نگفته و از طریق دوستانش تحت درمان خانگی قرار گرفته بود.
هیچ یک از قوانین کیفری در ایران جرمی را با عنوان شعارنویسی به رسمیت نشناخته و از این رو شعارنویسی به خودی خود جرم محسوب نشده و مجازاتی در پی ندارد، در حالیکه در جریان خیزش سراسری شماری از معترضان مانند سپهر بیرانوند یا ارسلان قاسمی در حین شعارنویسی کشته شدند.
#اردلان_قاسمی #گیلانغرب #کرمانشاه #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواهر جاویدنام روزبه خادمیان اینگونه از دلتنگیهایش برای برادرش نوشت:
هر سال نزدیک عید که میشد چقدر واسه اومدن بهار شوق و ذوق داشتیم، واسه نو شدن سال جدید، واسه سبزه کاشتنها…واسه تحویل سال لباس نوهاتو تنت میکردی کناره سفره هفت سین مینشستی، سفره هفت سین عزیزی که تا روز سیزده روی زمین پهن بود، رفتنمون به خونه فامیلا واسه گرفتن عیدی، واسه هزارمین بار شمردن عیدیهامون، قایمکی خوردن تخممرغهای رنگی عزیزی، آخ داداش…
تو که نیستی دیگه چه فرقی میکنه عید باشه یلدا باشه یا سیزده بدر، دیگه هیچی مثل قبل نیست، بعد رفتنت فقط حسرت واسمون مونده، آخ داداش نیستی ببینی مامانو بابا چقدر بعد رفتنت پیر شدن، غصه رفتن تو پیرشون کرد، غصه رفتن تو یه درده، غصه پیر و شکسته شدن مامانو بابا و هر روز تو این حال دیدنشون هزار تا درد… از درو دیوار خونه ماتم میباره…
آخرین پنجشنبه سال کنار مزار تنها و دردانه برادرم…»
- روزبه خادمیان، جوانی که روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در فردیس کرج توسط عوامل جمهوری اسلامی کشته شد، در آخرین استوری اینستاگرامش با انتشار تصویری از یک زن در اعتراضات، نوشته بود: «تو عقب وایستا، من جونمو برات میدم» و او جانش و جوانیش را نثار آزادی میهن کرد.
#روزبه_خادمیان
#آخرین_پنجشنبه_سال
#شهیدان_راه_آزادی 🕊🌱
#قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان
#فرزند_ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
هر سال نزدیک عید که میشد چقدر واسه اومدن بهار شوق و ذوق داشتیم، واسه نو شدن سال جدید، واسه سبزه کاشتنها…واسه تحویل سال لباس نوهاتو تنت میکردی کناره سفره هفت سین مینشستی، سفره هفت سین عزیزی که تا روز سیزده روی زمین پهن بود، رفتنمون به خونه فامیلا واسه گرفتن عیدی، واسه هزارمین بار شمردن عیدیهامون، قایمکی خوردن تخممرغهای رنگی عزیزی، آخ داداش…
تو که نیستی دیگه چه فرقی میکنه عید باشه یلدا باشه یا سیزده بدر، دیگه هیچی مثل قبل نیست، بعد رفتنت فقط حسرت واسمون مونده، آخ داداش نیستی ببینی مامانو بابا چقدر بعد رفتنت پیر شدن، غصه رفتن تو پیرشون کرد، غصه رفتن تو یه درده، غصه پیر و شکسته شدن مامانو بابا و هر روز تو این حال دیدنشون هزار تا درد… از درو دیوار خونه ماتم میباره…
آخرین پنجشنبه سال کنار مزار تنها و دردانه برادرم…»
- روزبه خادمیان، جوانی که روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در فردیس کرج توسط عوامل جمهوری اسلامی کشته شد، در آخرین استوری اینستاگرامش با انتشار تصویری از یک زن در اعتراضات، نوشته بود: «تو عقب وایستا، من جونمو برات میدم» و او جانش و جوانیش را نثار آزادی میهن کرد.
#روزبه_خادمیان
#آخرین_پنجشنبه_سال
#شهیدان_راه_آزادی 🕊🌱
#قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان
#فرزند_ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام بامشاد سلیمانخانی، در آخرین پنجشنبه سال نوشت:
«جان مادر
امسال
خانه تکانی ندارم
چون غبار غم آنچنان جانمان را گرفته
گویی غبار خاک کویر بر دلمان نشسته
و امسال و هیچ سالی
دیگر زمستانمان بهار نمیشود.
رفتنت پرده ی سیاهی بر دیدگانمان گذاشت
که هیچ نوری به چشممان شفا نمیدهد
بهاری نداریم به امید بهار آزادی»
- بامشاد سلیمانخانی دانشجوی رشتە مکانیک ۲۱ سالە اهل آبدانان کە بەخاطر شغل پدر در شهرستان دهلران زندگی میکرد، روز چهارشنبە سوم خرداد پس از آزادی از بازداشتگاه، با علائم عصبانیت و سردرد شدید بە خانە برمیگردد، نیمهشب حالش بد میشود، او را به بیمارستان میبرند و در نهایت هفتم خرداد ماه فوت میکند.
با معاینات اولیە مشخص شد کە کتف و دو دندە او شکستە شدە و آثار ضربوجرح بر بدنش محرز و نیز یک زخم عمیق ناشی از خاموشکردن سیگار روی دست مشهود است.
با معاینات انجامشده فرضیە خودکشی رد شده است. با آزمایشات جدید مشخص شد کە اعضای داخلی بدن بامشاد، از جملە طحال و کلیەها از کار افتادە و دستگاە گوارش او کاملا از کار افتادە است. در ابتدا پزشکان بیمارستان و سپس پزشک معتمد خانوادە تایید کردند کە این عارضە مطمئنا ناشی از مسمومیت یک عامل خارجی مثلا خوردن محلول قرص برنج بودە کە بعد از چند روز بە دلایل نامشخص پزشکان بیمارستان از مواضع خود عقبنشینی کرده و فرضیە مسمومیت را بەکلی انکار میکنند.
طبق گفتە نزدیکان خانوادە سلیمانخانی، بامشاد مدتها دارای گرایشات سیاسی بودە و علنا در فضای مجازی مجموعە پست و استوریهایی را در نقد حاکمیت بە اشتراک گذاشتە و چندین بار نیز از طرف نیروهای امنیتی اخطار شدید گرفتە است.
#بامشاد_سمفونی_اصالت_و_آزادگی #بامشاد_سلیمانخانی
#بهار_میآید #نه_میبخشم_نه_فراموش_میکنم #زن_زندگی_آزادی
#مرد_میهن_آبادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«جان مادر
امسال
خانه تکانی ندارم
چون غبار غم آنچنان جانمان را گرفته
گویی غبار خاک کویر بر دلمان نشسته
و امسال و هیچ سالی
دیگر زمستانمان بهار نمیشود.
رفتنت پرده ی سیاهی بر دیدگانمان گذاشت
که هیچ نوری به چشممان شفا نمیدهد
بهاری نداریم به امید بهار آزادی»
- بامشاد سلیمانخانی دانشجوی رشتە مکانیک ۲۱ سالە اهل آبدانان کە بەخاطر شغل پدر در شهرستان دهلران زندگی میکرد، روز چهارشنبە سوم خرداد پس از آزادی از بازداشتگاه، با علائم عصبانیت و سردرد شدید بە خانە برمیگردد، نیمهشب حالش بد میشود، او را به بیمارستان میبرند و در نهایت هفتم خرداد ماه فوت میکند.
با معاینات اولیە مشخص شد کە کتف و دو دندە او شکستە شدە و آثار ضربوجرح بر بدنش محرز و نیز یک زخم عمیق ناشی از خاموشکردن سیگار روی دست مشهود است.
با معاینات انجامشده فرضیە خودکشی رد شده است. با آزمایشات جدید مشخص شد کە اعضای داخلی بدن بامشاد، از جملە طحال و کلیەها از کار افتادە و دستگاە گوارش او کاملا از کار افتادە است. در ابتدا پزشکان بیمارستان و سپس پزشک معتمد خانوادە تایید کردند کە این عارضە مطمئنا ناشی از مسمومیت یک عامل خارجی مثلا خوردن محلول قرص برنج بودە کە بعد از چند روز بە دلایل نامشخص پزشکان بیمارستان از مواضع خود عقبنشینی کرده و فرضیە مسمومیت را بەکلی انکار میکنند.
طبق گفتە نزدیکان خانوادە سلیمانخانی، بامشاد مدتها دارای گرایشات سیاسی بودە و علنا در فضای مجازی مجموعە پست و استوریهایی را در نقد حاکمیت بە اشتراک گذاشتە و چندین بار نیز از طرف نیروهای امنیتی اخطار شدید گرفتە است.
#بامشاد_سمفونی_اصالت_و_آزادگی #بامشاد_سلیمانخانی
#بهار_میآید #نه_میبخشم_نه_فراموش_میکنم #زن_زندگی_آزادی
#مرد_میهن_آبادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برادر جاویدنام مجتبی قناعتی خلاری، ویدیویی از حضور بر سر مزار برادرش در آخرین پنجشنبه سال ۱۴۰۲ منتشر کرد و نوشت:
«داداش نبودنت در سنگینی هست ک هیچ وقت کم نمیشود بلکه بیشتر هم میشود»
مجتبی قناعتی خلاری؛ دیوارنویس عاشق که بر اثر شکنجه کشته شد
...انقلاب آغاز شده بود. مجتبی نتوانست بیتفاوت باشد، به دنبال راهی بود که با انقلاب زن، زندگی، آزادی همراهی کند. او شروع به دیوارنویسی کرد. نوشتن شعار روی دیوار، راهی بود برای نشاندادن مخالفتش با دیکتاتوری جمهوری اسلامی.
مجتبی هر روز دیوارهای شهر شیراز را به آزادی فرا میخواند و مردم را به همراهی با انقلاب دعوت میکرد. به گفته دوستان و فامیلش، مجتبی هیچ زمان بیتفاوت نبود؛ از کودکی کنار درسخواندن و کارکردن، هرجا ظلمی میدید، سکوت نمیکرد. آخرین استوری اینستاگرام مجتبی، تصویری از نماد پیروزی ست با رنگ پرچم ایرانمان.
در نهایت سرکوبگران جمهوری اسلامی روز ۹ دیماه ۱۴۰۱ – حین دیوارنویسی – او را بازداشت کردند. به گفته شاهدانِ عینی، چهار نفر لباسشخصی بهزور مجتبی را بازداشت میکنند و همراه خود میبرند. در بازداشتگاه مجتبی را تحت شکنجههای شدید قرار دادند.
قرار بود همان هفته جشن نامزدی مجتبی برگزار شود. مجتبی برنامهریزی کرده بود که نوروز ۱۴۰۲ کافهای در شهر شیراز باز کند؛ اما جمهوری اسلامی این جوان را به قتل رساند….
پنج روز بعد از بازداشت، در ۱۶ دیماه ۱۴۰۱، مجتبی توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی زیر شکنجه به قتل رسید.
https://tavaana.org/mojtaba_ghenaati_kholari/
در یوتیوب:
https://youtu.be/8oX6zGP2H6M
#مجتبی_قناعتی_خلاری #مجتبی_قناعتی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«داداش نبودنت در سنگینی هست ک هیچ وقت کم نمیشود بلکه بیشتر هم میشود»
مجتبی قناعتی خلاری؛ دیوارنویس عاشق که بر اثر شکنجه کشته شد
...انقلاب آغاز شده بود. مجتبی نتوانست بیتفاوت باشد، به دنبال راهی بود که با انقلاب زن، زندگی، آزادی همراهی کند. او شروع به دیوارنویسی کرد. نوشتن شعار روی دیوار، راهی بود برای نشاندادن مخالفتش با دیکتاتوری جمهوری اسلامی.
مجتبی هر روز دیوارهای شهر شیراز را به آزادی فرا میخواند و مردم را به همراهی با انقلاب دعوت میکرد. به گفته دوستان و فامیلش، مجتبی هیچ زمان بیتفاوت نبود؛ از کودکی کنار درسخواندن و کارکردن، هرجا ظلمی میدید، سکوت نمیکرد. آخرین استوری اینستاگرام مجتبی، تصویری از نماد پیروزی ست با رنگ پرچم ایرانمان.
در نهایت سرکوبگران جمهوری اسلامی روز ۹ دیماه ۱۴۰۱ – حین دیوارنویسی – او را بازداشت کردند. به گفته شاهدانِ عینی، چهار نفر لباسشخصی بهزور مجتبی را بازداشت میکنند و همراه خود میبرند. در بازداشتگاه مجتبی را تحت شکنجههای شدید قرار دادند.
قرار بود همان هفته جشن نامزدی مجتبی برگزار شود. مجتبی برنامهریزی کرده بود که نوروز ۱۴۰۲ کافهای در شهر شیراز باز کند؛ اما جمهوری اسلامی این جوان را به قتل رساند….
پنج روز بعد از بازداشت، در ۱۶ دیماه ۱۴۰۱، مجتبی توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی زیر شکنجه به قتل رسید.
https://tavaana.org/mojtaba_ghenaati_kholari/
در یوتیوب:
https://youtu.be/8oX6zGP2H6M
#مجتبی_قناعتی_خلاری #مجتبی_قناعتی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سحر بهشتی، خواهر جاویدنام ستار بهشتی، این تصاویر را منتشر کرد و نوشت:
«امروز برای آخرین پنجشنبه سال پیش مامان گوهرم رفتم،تا باهم بر سرمزار ستار قهرمانم و پدر مهربانم برویم.
وقتی درب حیاط خانه امیدم را کوبیدم و مامانم، باهمان چهره مهربان همیشگیش دستهایش را برایم باز کرد و مرا در میان آغوش آرامش جای داد، چشمم به سبزههایی افتاد که هرساله مادر درست میکند؛ و حیاط کوچک خانه مادر را، صفایی میدهد و هر سبزه اسم دارد و امسال چقدر سبزههای مامان گوهرم اسمهایشان همانند رسم هایشان آسمانی بود.
مادر ،امسال هم مثل هرسال با سبزههایی که قرار است به مزار عزیزانمان برسند ،درد دلها میکرد و برایم میگفت: ستار عاشق سبزههای عید بود، حالا دوازده سال است که ستار نیست و این سبزهها را هنوز به یاد ستار و ستارهای وطن سبز میکند.
در مسیر رفتن به امامزاده مادر صحبت میکرد، از مادرانی میگفت که امسال پیکر فرزندانشان بر زیر خاکهایی است که قرار بود همین خاکها وطنشان باشد و آنها عشق و آزادی را زندگی کنند.
من تمام حواسم را به صحبتهای مادر سپرده بودم.
مامانم میگفت و من برای بیشتر آموختن انسانیت و آزادگی خودم را غرق در سخنانش میکردم تا از اقیانوس معرفت، جرعهای بنوشم و البته که سیراب نمی گشوم.
اما قلبم لحظهای از طپش ایستاد، زمان در سکوت فرو رفت وقتی مامان گوهرم! گفت :اگر عمرم نماند و روزی نبودم فراموش نکن تو خواهر تمام ایران هستی و باید صدایشان باشی.
مامان گوهرم! گوهر دردانهام! تمام هستی وجودم! گفتم :تاج سرم!شما، آرام قلبم هستی با این حرف تمام قلبم را به آشوب کشیدی.
در آغوشم کشید و گفت: نگران نباش تو تنها نیستی تمام "ایران" خواهران و برادرانت هستند، مثل همیشه میخواست قوی و شجاع باشم. دوباره تکرار کرد من شمارا ،قهرمان پرورش دادم، مثل برادرانت ستار و محمد محکم میایستی.
و من در، دلم آرزو کردم تا همیشه سایهاش بالای سرم باشد.
مادر تمام صحبتهایش به اتحاد مردم ختم میشد و دعا میکرد زودتر این زمستان ظلمانی تمام شود و مردم ایران به بهار آزادی برسند، آرزو میکرد مادری سیاه پوش فرزندش نشود.
و من امیدوارم هر چه سریعتر به بهار آزادی و پایان دیکتاتوری برسیم که آزادی و رفاه و شاد بودن، حق هر ایرانی و آبادی و سرسبز بودن برازنده وطن عزیزمان ایران است.»
#ستار_بهشتی #سید_محمد_حسینی #گوهر_عشقی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«امروز برای آخرین پنجشنبه سال پیش مامان گوهرم رفتم،تا باهم بر سرمزار ستار قهرمانم و پدر مهربانم برویم.
وقتی درب حیاط خانه امیدم را کوبیدم و مامانم، باهمان چهره مهربان همیشگیش دستهایش را برایم باز کرد و مرا در میان آغوش آرامش جای داد، چشمم به سبزههایی افتاد که هرساله مادر درست میکند؛ و حیاط کوچک خانه مادر را، صفایی میدهد و هر سبزه اسم دارد و امسال چقدر سبزههای مامان گوهرم اسمهایشان همانند رسم هایشان آسمانی بود.
مادر ،امسال هم مثل هرسال با سبزههایی که قرار است به مزار عزیزانمان برسند ،درد دلها میکرد و برایم میگفت: ستار عاشق سبزههای عید بود، حالا دوازده سال است که ستار نیست و این سبزهها را هنوز به یاد ستار و ستارهای وطن سبز میکند.
در مسیر رفتن به امامزاده مادر صحبت میکرد، از مادرانی میگفت که امسال پیکر فرزندانشان بر زیر خاکهایی است که قرار بود همین خاکها وطنشان باشد و آنها عشق و آزادی را زندگی کنند.
من تمام حواسم را به صحبتهای مادر سپرده بودم.
مامانم میگفت و من برای بیشتر آموختن انسانیت و آزادگی خودم را غرق در سخنانش میکردم تا از اقیانوس معرفت، جرعهای بنوشم و البته که سیراب نمی گشوم.
اما قلبم لحظهای از طپش ایستاد، زمان در سکوت فرو رفت وقتی مامان گوهرم! گفت :اگر عمرم نماند و روزی نبودم فراموش نکن تو خواهر تمام ایران هستی و باید صدایشان باشی.
مامان گوهرم! گوهر دردانهام! تمام هستی وجودم! گفتم :تاج سرم!شما، آرام قلبم هستی با این حرف تمام قلبم را به آشوب کشیدی.
در آغوشم کشید و گفت: نگران نباش تو تنها نیستی تمام "ایران" خواهران و برادرانت هستند، مثل همیشه میخواست قوی و شجاع باشم. دوباره تکرار کرد من شمارا ،قهرمان پرورش دادم، مثل برادرانت ستار و محمد محکم میایستی.
و من در، دلم آرزو کردم تا همیشه سایهاش بالای سرم باشد.
مادر تمام صحبتهایش به اتحاد مردم ختم میشد و دعا میکرد زودتر این زمستان ظلمانی تمام شود و مردم ایران به بهار آزادی برسند، آرزو میکرد مادری سیاه پوش فرزندش نشود.
و من امیدوارم هر چه سریعتر به بهار آزادی و پایان دیکتاتوری برسیم که آزادی و رفاه و شاد بودن، حق هر ایرانی و آبادی و سرسبز بودن برازنده وطن عزیزمان ایران است.»
#ستار_بهشتی #سید_محمد_حسینی #گوهر_عشقی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گلباران مزار جاویدنام آیلار حقی، در آخرین پنجشنبه سال
پدر آیلار ضمن انتشار این ویدیو عید را «عید سیاه (قره بایرام)» نامید.
آیلار دانشجوی پزشکی بود و در جریان انقلاب ملی ایران، روز ۲۵ آبان به قتل رسید.
نهادهای امنیتی سناریوهای مختلفی درباره علت مرگ او مانند مصرف مشروبات الکلی ارائه دادند؛ اما آثار ضربوجرح و اصابت گلوله بر پیکر آیلار مشخص بوده است.
یک منبع نزدیک به خانواده حقی میگوید:
«۲۵ آبان ۱۴۰۱، آیلار ساعت ۷ عصر برای شرکت در اعتراضات خیزش زن_زندگی_آزاذی از خانه خارج شد.
در همان ساعات در حالی که میدوید به دوستانش زنگ میزند و میگوید که ماموران در حال تعقیب او هستند.
در ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه در اینستاگرام خود در خواست کمک میکند و پس از آن دیگر خبری از آیلار نمیشود.»
نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی پس از شلیک گلوله به پشت سر آیلار پیکر او را از ساختمانی نیمهکاره به پایین پرتاب میکنند.
درباره آیلار حقی:
https://tavaana.org/aylarfa/
#یاری_مدنی_توانا
#آیلار_حقی
#زن_زندگی_آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
پدر آیلار ضمن انتشار این ویدیو عید را «عید سیاه (قره بایرام)» نامید.
آیلار دانشجوی پزشکی بود و در جریان انقلاب ملی ایران، روز ۲۵ آبان به قتل رسید.
نهادهای امنیتی سناریوهای مختلفی درباره علت مرگ او مانند مصرف مشروبات الکلی ارائه دادند؛ اما آثار ضربوجرح و اصابت گلوله بر پیکر آیلار مشخص بوده است.
یک منبع نزدیک به خانواده حقی میگوید:
«۲۵ آبان ۱۴۰۱، آیلار ساعت ۷ عصر برای شرکت در اعتراضات خیزش زن_زندگی_آزاذی از خانه خارج شد.
در همان ساعات در حالی که میدوید به دوستانش زنگ میزند و میگوید که ماموران در حال تعقیب او هستند.
در ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه در اینستاگرام خود در خواست کمک میکند و پس از آن دیگر خبری از آیلار نمیشود.»
نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی پس از شلیک گلوله به پشت سر آیلار پیکر او را از ساختمانی نیمهکاره به پایین پرتاب میکنند.
درباره آیلار حقی:
https://tavaana.org/aylarfa/
#یاری_مدنی_توانا
#آیلار_حقی
#زن_زندگی_آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آنچه گذشت ۱۴۰۲
طول کلیپ ۱۱ دقیقه
عمق کلیپ ۳۶۵ روز
محمد خاکی با تدوین و انتشار این کلیپ در اینستاگرام خود نوشته است:
«۱- پیشاپیش از خیلی مواردی که جا افتاده عذر خواهی میکنم، و لطفا اون موارد را زیر پست درج کنید
۲- چرا اکثر خبرها بد هست
من خیلی دنبال خبر خوب گشتم و بجز همین موارد که گذاشتم چیزی گیر نیاوردم اگر شما میدونید زیر پست درج کنید
با خودم تصور کردم اگر قرار بود برای کشوری مثل عربستان چنین کلیپی بسازم چه شکلی میشد …
به امید اون روزی که آنچه گذشت فقط خبرهای پر افتخار و غرورآمیز باشه
.
سال نو پیشاپیش فرخنده.»
#نوروز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طول کلیپ ۱۱ دقیقه
عمق کلیپ ۳۶۵ روز
محمد خاکی با تدوین و انتشار این کلیپ در اینستاگرام خود نوشته است:
«۱- پیشاپیش از خیلی مواردی که جا افتاده عذر خواهی میکنم، و لطفا اون موارد را زیر پست درج کنید
۲- چرا اکثر خبرها بد هست
من خیلی دنبال خبر خوب گشتم و بجز همین موارد که گذاشتم چیزی گیر نیاوردم اگر شما میدونید زیر پست درج کنید
با خودم تصور کردم اگر قرار بود برای کشوری مثل عربستان چنین کلیپی بسازم چه شکلی میشد …
به امید اون روزی که آنچه گذشت فقط خبرهای پر افتخار و غرورآمیز باشه
.
سال نو پیشاپیش فرخنده.»
#نوروز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواهر جاویدنام مهران بصیرتوانا، این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«پنج شنبه آخر عید ۱۴۰۲
وای وای وای . وای وای وای
دلم هوایت را کرده تو نیستی،
من با سنگ قبرت چه حرفها دارم که روی دلم سنگینی میکند.
عزیز سفر کرده ام نو بهارت مبارک مهربونم.
از این بار دگر، دردت در مغزم شروع شد.
گمان میکنم که قلبم از بین رفته است.
وقتی آنگونه رفتی، از ته قلبم آه شدم.
زمانهایی که جلوی بقیه نشستهام...
، نگاه میکنم، گاهی در حرفم،
گاهی ساکتم، بغض میکنم،
یکم خوبم ،یکم بدم، یکم در گیرم، یکم خالیام،
...در مغزم مرگ رخ داده است.
فکر میکنم زندگی ما دیگر برای غمگینبودن مناسب است.
این حالی که هست، توی کلمات جا دادنی نیست.
دلم حریف درد و اندوه فراوان نیست.
و روزی همه چیز ، تند و سریع و حالا آرام آرام روبه ویرانی میرود.»
- روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱ مهران بصیر توانا در شهر صومعهسرا در استان گیلان، موقعی که برای نجات یک زن سینه سپر کرد، مورد اصابت تیر جنگی ماموران قرار گرفت.
مهران بصیرتوانا ۲۹ ساله بود، قرار بود به زودی ازدواج کند و تلاش داشت تا مغازه کلوچهپزی خودش را راه بیندازد. او جوانی ورزشکار و پر تلاش بود.
خانواده او بارها درخواست کردهاند تا فیلم دوربینهای محل تیرخوردن مهران منتشر شود، اما رژیم از این کار طفره رفته است.
در پاسخ به دادخواهی خانوادهاش، آنها را احضار و تهدید و بازداشت کردهاند.
پدر مهران بیمار بوده است و چشم امید مادر مهران به او بود. مادری که هنگام کشته شدن فرزندش در سفر کربلا بود و آرزو داشت فرزندش را داماد کند، حالا با بیماری دست و پنجه نرم میکند و چند بار در بیمارستان بستری شده است.
وقتی مهران را به بیمارستان منتقل کردند، تحت عمل جراحی قرار گرفت، حالش رو به بهبود بود، اما معلوم نیست در ساعاتی که خانوادهاش را به زور از بیمارستان بیرون کردند، چه اتفاقی افتاد که او سکته کرد و جانش را از دست داد.
در حالی که مدارک و شواهد (افراد زیادی صحنه تیراندازی را دیدهاند) حاکی از تیرخوردن مهران است، اما نیروهای حکومتی بالکل تیرخوردن این جوان با غیرت و با شرف را انکار میکنند!! انکار کردن واقعیتها از صفات بارز رژیم جمهوری اسلامی است!
#مهران_بصیرتوانا #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پنج شنبه آخر عید ۱۴۰۲
وای وای وای . وای وای وای
دلم هوایت را کرده تو نیستی،
من با سنگ قبرت چه حرفها دارم که روی دلم سنگینی میکند.
عزیز سفر کرده ام نو بهارت مبارک مهربونم.
از این بار دگر، دردت در مغزم شروع شد.
گمان میکنم که قلبم از بین رفته است.
وقتی آنگونه رفتی، از ته قلبم آه شدم.
زمانهایی که جلوی بقیه نشستهام...
، نگاه میکنم، گاهی در حرفم،
گاهی ساکتم، بغض میکنم،
یکم خوبم ،یکم بدم، یکم در گیرم، یکم خالیام،
...در مغزم مرگ رخ داده است.
فکر میکنم زندگی ما دیگر برای غمگینبودن مناسب است.
این حالی که هست، توی کلمات جا دادنی نیست.
دلم حریف درد و اندوه فراوان نیست.
و روزی همه چیز ، تند و سریع و حالا آرام آرام روبه ویرانی میرود.»
- روز ۲۵ آبان ۱۴۰۱ مهران بصیر توانا در شهر صومعهسرا در استان گیلان، موقعی که برای نجات یک زن سینه سپر کرد، مورد اصابت تیر جنگی ماموران قرار گرفت.
مهران بصیرتوانا ۲۹ ساله بود، قرار بود به زودی ازدواج کند و تلاش داشت تا مغازه کلوچهپزی خودش را راه بیندازد. او جوانی ورزشکار و پر تلاش بود.
خانواده او بارها درخواست کردهاند تا فیلم دوربینهای محل تیرخوردن مهران منتشر شود، اما رژیم از این کار طفره رفته است.
در پاسخ به دادخواهی خانوادهاش، آنها را احضار و تهدید و بازداشت کردهاند.
پدر مهران بیمار بوده است و چشم امید مادر مهران به او بود. مادری که هنگام کشته شدن فرزندش در سفر کربلا بود و آرزو داشت فرزندش را داماد کند، حالا با بیماری دست و پنجه نرم میکند و چند بار در بیمارستان بستری شده است.
وقتی مهران را به بیمارستان منتقل کردند، تحت عمل جراحی قرار گرفت، حالش رو به بهبود بود، اما معلوم نیست در ساعاتی که خانوادهاش را به زور از بیمارستان بیرون کردند، چه اتفاقی افتاد که او سکته کرد و جانش را از دست داد.
در حالی که مدارک و شواهد (افراد زیادی صحنه تیراندازی را دیدهاند) حاکی از تیرخوردن مهران است، اما نیروهای حکومتی بالکل تیرخوردن این جوان با غیرت و با شرف را انکار میکنند!! انکار کردن واقعیتها از صفات بارز رژیم جمهوری اسلامی است!
#مهران_بصیرتوانا #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواهر جاویدنام علیرضا فتحی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«پنجشنبه آخر سال۱۴۰۲
در کنار جگر گوشه مون علیرضای قهرمان
داداش دو ساله که نیستی🥺🖤
دوساله کنار تو هفت سین میچینم
دوساله هنوز باورم نشده و نمیشه که نیستی
دوساله جات تو خونه خیلی خالیه
دوساله کاری جز گریه و زرای ندارم 😭😭
توی جمع های خانوادگی همیشه تجسمت میکنم
وسط خنده ها وهیاهوی جمعیت ،وقتی که داره همون اداهای همیشگیش رو
در میاری تا مارو بخندونی..
یا وقتی بحث با مزه میشه توی ذهنم حدس میزنم که اگه بودی این جوابو میدادی تا
دوباره جمع از خنده بترکن.
یه وقتایی حتی سعی میکنم صدات روبیاد بیارم
لحن و طرز صحبت کردنت که همیشه با لبخند بود.
آخ که نبودنت سنگینه جان خواهر😭
هرروز و هرشب به امید اینکه هر چه زودتر بیام پیشت روزامو سر میکنم.
عیدت مبارک علیرضام🖤»
در شهر الوند، استان قزوین، روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، علیرضا فتحی، ۲۶ ساله آنچنان از فاصله نزدیک هدف گلوله ماموران قرار میگیرد که به گفته یک منبع آگاه، «وقتی به بیمارستان رسید، دل و روده او بیرون بوده است.»
به او از فاصله ۵ متری شلیک کردند. علیرضا در شهرک صنعتی الوند قزوین کار میکرد. «۳۰ شهریور ساعت ۲۲:۳۰ خواهرش با او تماس گرفت و علیرضا که در اعتراضات بود با صدای بلند گفت جانم خواهر؟ شام چیه حسابی گشنمهها. خواهرش گفت غذا حاضره، شهر شلوغه فقط زودتر بیا خونه.گفت چشم و قطع کرد. چند ساعت گذشت و گوشی علیرضا خاموش بود. فکر کردند از خستگی در مغازهاش خوابش برده. به آنجا رفتند اما نبود. صبح فردای آن روز، ظرف غذای خالی و لباسکارهای علیرضا فتحی را به خانوادهاش دادند و گفتند پسرتان با گلوله کشته شده. «بچم خسته بود. بچم گشنه بود وقتی کشتنش.»
خانواده علیرضا برای طرح شکایت به دادستانی مراجعه میکنند، اما آنها را به داخل ساختمان راه نمیدهند، فرماندار الوند نیز در همدستی با نیروهای امنیتی به خانه این جاویدنام میرود و عنوان میکند که علیرضا در نزاع دستهجمعی کشته شده و خانواده را تهدید کرده است.
#علیرضا_فتحی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پنجشنبه آخر سال۱۴۰۲
در کنار جگر گوشه مون علیرضای قهرمان
داداش دو ساله که نیستی🥺🖤
دوساله کنار تو هفت سین میچینم
دوساله هنوز باورم نشده و نمیشه که نیستی
دوساله جات تو خونه خیلی خالیه
دوساله کاری جز گریه و زرای ندارم 😭😭
توی جمع های خانوادگی همیشه تجسمت میکنم
وسط خنده ها وهیاهوی جمعیت ،وقتی که داره همون اداهای همیشگیش رو
در میاری تا مارو بخندونی..
یا وقتی بحث با مزه میشه توی ذهنم حدس میزنم که اگه بودی این جوابو میدادی تا
دوباره جمع از خنده بترکن.
یه وقتایی حتی سعی میکنم صدات روبیاد بیارم
لحن و طرز صحبت کردنت که همیشه با لبخند بود.
آخ که نبودنت سنگینه جان خواهر😭
هرروز و هرشب به امید اینکه هر چه زودتر بیام پیشت روزامو سر میکنم.
عیدت مبارک علیرضام🖤»
در شهر الوند، استان قزوین، روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، علیرضا فتحی، ۲۶ ساله آنچنان از فاصله نزدیک هدف گلوله ماموران قرار میگیرد که به گفته یک منبع آگاه، «وقتی به بیمارستان رسید، دل و روده او بیرون بوده است.»
به او از فاصله ۵ متری شلیک کردند. علیرضا در شهرک صنعتی الوند قزوین کار میکرد. «۳۰ شهریور ساعت ۲۲:۳۰ خواهرش با او تماس گرفت و علیرضا که در اعتراضات بود با صدای بلند گفت جانم خواهر؟ شام چیه حسابی گشنمهها. خواهرش گفت غذا حاضره، شهر شلوغه فقط زودتر بیا خونه.گفت چشم و قطع کرد. چند ساعت گذشت و گوشی علیرضا خاموش بود. فکر کردند از خستگی در مغازهاش خوابش برده. به آنجا رفتند اما نبود. صبح فردای آن روز، ظرف غذای خالی و لباسکارهای علیرضا فتحی را به خانوادهاش دادند و گفتند پسرتان با گلوله کشته شده. «بچم خسته بود. بچم گشنه بود وقتی کشتنش.»
خانواده علیرضا برای طرح شکایت به دادستانی مراجعه میکنند، اما آنها را به داخل ساختمان راه نمیدهند، فرماندار الوند نیز در همدستی با نیروهای امنیتی به خانه این جاویدنام میرود و عنوان میکند که علیرضا در نزاع دستهجمعی کشته شده و خانواده را تهدید کرده است.
#علیرضا_فتحی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
با آغاز ماه رمضان، آشپزخانه زندان اوین در طی ساعات روز به دستور مقامات زندان تعطیل شد، این در حالی است که اکثر زندانیان مبتلا به انواع بیماریها هستند و حتی در صورت اعتقاد داشتن، توانایی روزه گرفتن را ندارند.
طبق گزارش دریافتی، زندانی سیاسی محسن غیاثی به دلیل بستهشدن آشپزخانه زندان و حمایت از کسانی که توانایی روزهگرفتن یا تمایل به آن را نداشتند با مسئولین زندان درگیر شده و سه روز است که انفرادی در انفرادی به سر میبرد.
آقای فیاثی با زدنچندین ضربه با آجر به سر و صورت خودش، اقدام به خودزنی کرده بود.
به راستی چرا جمهوری اسلامی چنین ظلمی را مرتکب میشود و افراد را مجبور میکند که غذا نخورند؟!
#محسن_غیاثی #زندان_اوین
#رمضان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارش دریافتی، زندانی سیاسی محسن غیاثی به دلیل بستهشدن آشپزخانه زندان و حمایت از کسانی که توانایی روزهگرفتن یا تمایل به آن را نداشتند با مسئولین زندان درگیر شده و سه روز است که انفرادی در انفرادی به سر میبرد.
آقای فیاثی با زدنچندین ضربه با آجر به سر و صورت خودش، اقدام به خودزنی کرده بود.
به راستی چرا جمهوری اسلامی چنین ظلمی را مرتکب میشود و افراد را مجبور میکند که غذا نخورند؟!
#محسن_غیاثی #زندان_اوین
#رمضان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech