This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
الان چیکار باید بکنیم؟
و این ارزش فکر کردن را دارد!
————————————————
Video edit/تدوین:
.
.
@dd_novin 🎬
@dd_novin 🎬
@dd_novin 💻
.
.
برشی از فیلمهای به جا مانده از:
#فریدون_فرخزاد 🎙️
.
#نه #نه_به_اعدام #هواپیمای_اوکراینی #نه_به_جمهوری_اسلامی
#آزادی #ایران #مهساامینی #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #فریدون_فرخزاد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
و این ارزش فکر کردن را دارد!
————————————————
Video edit/تدوین:
.
.
@dd_novin 🎬
@dd_novin 🎬
@dd_novin 💻
.
.
برشی از فیلمهای به جا مانده از:
#فریدون_فرخزاد 🎙️
.
#نه #نه_به_اعدام #هواپیمای_اوکراینی #نه_به_جمهوری_اسلامی
#آزادی #ایران #مهساامینی #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #فریدون_فرخزاد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
میثم بصیر توانا، برادر بزرگتر جاویدنام مهران بصیر توانا، توسط شعبه اول بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان فومن احضار شد.
در این احضاریه از او خواسته شده است تا به دادسرا جهت دفاع از اتهامات انتسابی «عنوان توهین به مقامات و تشویش اذهان عمومی» مراجعه کند و در صورت عدم مراجعه حکم جلب برای او صادر خواهد شد.
خانواده بصیرتوانا، پس از کشته شدن مهران، تحت فشار شدیدی توسط نیروهای اطلاعاتی قرار گرفتهاند. احضار پیاپی اعضای خانواده، تماسهای تلفنی متعدد و تهدید، بازداشت خواهر مهران، بیماری مادر مهران و ...
به نظر میرسد احضار میثم بصیرتوانا به خاطر سخنانش بر سر مزار برادرش در مراسم سالگرد او صورت پذیرفته باشد.
جمهوری اسلامی جوان مردم را میکشد و انتظار دارد که برادر و خواهرش پس از آن همه فشار بیامان، بر سر مزار عزیزشان چیزی نگویند؟!
صدا و همراه خانوادههای دادخواه باشیم. دادخواهی جرم نیست. لعنت فرستادن بر رژیمی که عزیزانمان را کشته جرم نیست.
#میثم_بصیر_توانا #مهران_بصیر_توانا #فومن #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در این احضاریه از او خواسته شده است تا به دادسرا جهت دفاع از اتهامات انتسابی «عنوان توهین به مقامات و تشویش اذهان عمومی» مراجعه کند و در صورت عدم مراجعه حکم جلب برای او صادر خواهد شد.
خانواده بصیرتوانا، پس از کشته شدن مهران، تحت فشار شدیدی توسط نیروهای اطلاعاتی قرار گرفتهاند. احضار پیاپی اعضای خانواده، تماسهای تلفنی متعدد و تهدید، بازداشت خواهر مهران، بیماری مادر مهران و ...
به نظر میرسد احضار میثم بصیرتوانا به خاطر سخنانش بر سر مزار برادرش در مراسم سالگرد او صورت پذیرفته باشد.
جمهوری اسلامی جوان مردم را میکشد و انتظار دارد که برادر و خواهرش پس از آن همه فشار بیامان، بر سر مزار عزیزشان چیزی نگویند؟!
صدا و همراه خانوادههای دادخواه باشیم. دادخواهی جرم نیست. لعنت فرستادن بر رژیمی که عزیزانمان را کشته جرم نیست.
#میثم_بصیر_توانا #مهران_بصیر_توانا #فومن #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صحبت مستقیم از خودکشی با فردی که قصد آن را دارد
آیا صلاح است با فردی که قصد خودکشی دارد، مستقیم صحبت کنیم یا نه؟ بهترین راه روبرویی با این فرد چیست؟
پاسخ را در این برنامه از لاله مهراد، روانشناس، بشنوید.
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=qd9KdTvRmFw
ساندکلاود"
https://soundcloud.com/tavaana/3kjk9x4qw6ai
#یاری_مدنی_توانا
#خودکشی
#روانشناسی
@Tavaana_TavaanaTech
آیا صلاح است با فردی که قصد خودکشی دارد، مستقیم صحبت کنیم یا نه؟ بهترین راه روبرویی با این فرد چیست؟
پاسخ را در این برنامه از لاله مهراد، روانشناس، بشنوید.
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=qd9KdTvRmFw
ساندکلاود"
https://soundcloud.com/tavaana/3kjk9x4qw6ai
#یاری_مدنی_توانا
#خودکشی
#روانشناسی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خسرو آذربیگ، نوازنده و دوچرخهسوار جهانگرد، روز چهارشنبه ۲۰ دیماه به دلیل نواختن ساز در متروی تهران، بازداشت شد.
او در ویدئویی که منتشر کرده میگوید او را با استفاده از زور از مترو پیاده کردهاند و سازش را هم مصادره کردهاند. پس از تشکیل پرونده قضایی و بازجویی، او را آزاد کردهاند. این نوازنده میگوید باید ظرف ۱۰ روز آینده خود را به دادسرا معرفی کند.
این اتفاق در متروی تهران روی داده است.
از متروی تهران خاطرات تلخ بسیاری در حافظه جمعی جامعه به جای مانده. نزدیکی مترو مهسا را بازداشت میکنند، در مترو آرمیتا را به قتل میرسانند.
و اکنون بازداشت و مصادره! ساز یک نوازنده.
#آرمیتا_گراوند
#یاری_مدنی_توانا
#مهسا_امینی
@Tavaana_TavaanaTech
او در ویدئویی که منتشر کرده میگوید او را با استفاده از زور از مترو پیاده کردهاند و سازش را هم مصادره کردهاند. پس از تشکیل پرونده قضایی و بازجویی، او را آزاد کردهاند. این نوازنده میگوید باید ظرف ۱۰ روز آینده خود را به دادسرا معرفی کند.
این اتفاق در متروی تهران روی داده است.
از متروی تهران خاطرات تلخ بسیاری در حافظه جمعی جامعه به جای مانده. نزدیکی مترو مهسا را بازداشت میکنند، در مترو آرمیتا را به قتل میرسانند.
و اکنون بازداشت و مصادره! ساز یک نوازنده.
#آرمیتا_گراوند
#یاری_مدنی_توانا
#مهسا_امینی
@Tavaana_TavaanaTech
سپیده رشنو در صفحه اینستاگرام خود این پست را منتشر کرده است:
با سامان داشتیم میزدیم بیرون، که راه بیفتیم سمت خرمآباد. سامان گفت : «پس شال نمیاری؟» گفتم نه. گفت: «اونجا تهران نیست، ایرج (پدرم) قاطی میکنه، با دلخوری میندازی سرت.» با نیشِ بازی گفتم: «زن، زندگی، آزادی» که فقط برای تهران نیست.
گفت: «مِه کاری وات نارم، خوت دونی و ایرج.»
بعد از ۱۱ ماه داشتم میرفتم خانهٔ پدری. چرا ۱۱ ماه؟ چند ماهیش آن روزهای قبل از خبرِ تعلیقِ دانشگاه بود. ایرج فکر میکرد دخترش سرش را زیر انداخته، توی تهران روسری سر میکند و دارد درسش را میخواند. اصلاً به همین خاطر بود که با برگشتن به تهران بعد بازداشت اول موافقت کردهبود. که دخترش نهتنها سر نکردهبود، قید دانشگاه و درسخواندن را هم زده بود و آن حالت قهریِ خانواده را هم به جان خریده بود. بخش دومِ این ۱۱ ماه برمیگردد به پرونده دومی که فیالفور بعد از خبر تعلیق دانشگاه ساخته شد و ممنوعالخروجی از تهران تا حالا.
شب رسیدیم. پدرم حمام بود. چند بار رفتم جلوی درِ حمام صداش کردم. ادای پشه توی مهمونی را درآوردم که: «ایرج... ایرج... » جواب نداد. بعد ۱۱ ماه همچنان قهر بود. خونم تلخ شد و انگار که از آن خونِ تلخ به اندازهٔ بُزاقی نشت کرد توی دهانم که نمیشد قورتش داد. سامان توی اتاقخواب نشستهبود و مادرم جلوی تلویزیون. هر دو سکوت کردهبودند.
از حمام که آمد بیرون پریدم و با همان لختی، پوستِ خیسش را بغل کردم. لاغریِ میانسالی نشست توی بغلم. ریشهای سیاهِ حنا هندی گذاشتهاش و کله سفیدش از هفت فرسخی داد میزد که همچنان زندگی را دوست دارد و نمیخواهد سفیدیِ سالهای زحمت از سر تا ریشش بنشیند.
یک سال دوری و دلتنگی و رفتن توی نقشِ پشه، نیشش را باز کرد. راند اول به خیر گذشت. یعنی اصلاً نفهمیده بود کلهی من تهران تا خرمآباد را چه شکلی آمده. عصبانیتِ تا اینجاش هم برای همهٔ تیترهایی بود که در شبکهها دیدهبود یا چیزهایی که مادرم ازش قایم کرده بود و از دهن همسایه و آشنا شنیده بود.
فرداش از خانه میزدیم بیرون که برویم خانه مادربزرگم که توی روستا بود. مادرم گفت: «هوا سرده، یک کلاهی بپوش که سرما نخوری.» گردن کج کردم و خندیدم که نترس ملوک، چیزی نمیشه.
ادامه را اینجا بخوانید.
#نه_به_حجاب_اجباری
#سپیده_رشنو
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
با سامان داشتیم میزدیم بیرون، که راه بیفتیم سمت خرمآباد. سامان گفت : «پس شال نمیاری؟» گفتم نه. گفت: «اونجا تهران نیست، ایرج (پدرم) قاطی میکنه، با دلخوری میندازی سرت.» با نیشِ بازی گفتم: «زن، زندگی، آزادی» که فقط برای تهران نیست.
گفت: «مِه کاری وات نارم، خوت دونی و ایرج.»
بعد از ۱۱ ماه داشتم میرفتم خانهٔ پدری. چرا ۱۱ ماه؟ چند ماهیش آن روزهای قبل از خبرِ تعلیقِ دانشگاه بود. ایرج فکر میکرد دخترش سرش را زیر انداخته، توی تهران روسری سر میکند و دارد درسش را میخواند. اصلاً به همین خاطر بود که با برگشتن به تهران بعد بازداشت اول موافقت کردهبود. که دخترش نهتنها سر نکردهبود، قید دانشگاه و درسخواندن را هم زده بود و آن حالت قهریِ خانواده را هم به جان خریده بود. بخش دومِ این ۱۱ ماه برمیگردد به پرونده دومی که فیالفور بعد از خبر تعلیق دانشگاه ساخته شد و ممنوعالخروجی از تهران تا حالا.
شب رسیدیم. پدرم حمام بود. چند بار رفتم جلوی درِ حمام صداش کردم. ادای پشه توی مهمونی را درآوردم که: «ایرج... ایرج... » جواب نداد. بعد ۱۱ ماه همچنان قهر بود. خونم تلخ شد و انگار که از آن خونِ تلخ به اندازهٔ بُزاقی نشت کرد توی دهانم که نمیشد قورتش داد. سامان توی اتاقخواب نشستهبود و مادرم جلوی تلویزیون. هر دو سکوت کردهبودند.
از حمام که آمد بیرون پریدم و با همان لختی، پوستِ خیسش را بغل کردم. لاغریِ میانسالی نشست توی بغلم. ریشهای سیاهِ حنا هندی گذاشتهاش و کله سفیدش از هفت فرسخی داد میزد که همچنان زندگی را دوست دارد و نمیخواهد سفیدیِ سالهای زحمت از سر تا ریشش بنشیند.
یک سال دوری و دلتنگی و رفتن توی نقشِ پشه، نیشش را باز کرد. راند اول به خیر گذشت. یعنی اصلاً نفهمیده بود کلهی من تهران تا خرمآباد را چه شکلی آمده. عصبانیتِ تا اینجاش هم برای همهٔ تیترهایی بود که در شبکهها دیدهبود یا چیزهایی که مادرم ازش قایم کرده بود و از دهن همسایه و آشنا شنیده بود.
فرداش از خانه میزدیم بیرون که برویم خانه مادربزرگم که توی روستا بود. مادرم گفت: «هوا سرده، یک کلاهی بپوش که سرما نخوری.» گردن کج کردم و خندیدم که نترس ملوک، چیزی نمیشه.
ادامه را اینجا بخوانید.
#نه_به_حجاب_اجباری
#سپیده_رشنو
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سعید ماسوری، زندانی سیاسی، در آغاز بیستوچهارمین سالگرد حبس، نامهای منتشر کرد.
او در این نامه بیستوسومین سال حبس خود را «سالی خونین» توصیف کرده و با نوشتن نام زندانیان اعدامشده، زندان را «قبرستان انسانیت» نامیده است.
متن نامه سعید ماسوری به این شرح است:
«ای عاشقان! ای عاشقان! امروز مائیم و شما
در پشت انبوه دیوارها و آنگاه سیمهای خاردار و باز دیوار و سیم خاردار، سلول مجرد و دیوارهای تقریبا به هم چسبیده آن، حفرهایی به نام پنجره و آنگاه من بیستوچهارمین سال زندان را آغاز میکنم.
همچون فرزند مریم که صلیبش را بر دوش میکشد، ۲۴ سال است که سنگینی دیوارهای قطور و میلههای آن را تحمل میکنم. فضای خفقانآور آن را لحظهبهلحظه زندگی کردهام و همیشه به خود میگفتم:
ما رخ ز شکر افروخته، با موج و بحر آموخته، زان سان که ماهی را بود، دریا و طوفان جانفزا
ولی بیستوسومین سال، به گونهایی دیگر بود. سالی خونین و شاید خونینترین سالهای این ۲۳ ساله. چرا که هنوز گرمای نفس و نجوای عزیزانی را؛ مثل زندانیان سیاسی محسن شکاری، محمدمهدی کرمی، سیدحسین حسینی، خدانور لجهای، میلاد زهرهوند، و قاسم آبسته، ایوب کریمی و داوود عبداللهی (آسو) را که در همین کشتارگاه قزلحصار به مسلخ بردند، بر گونههای خود احساس میکنم.
گویی که صدای فریاد آنها را که هم از پشت همین دیوارهای کناریمان میشنوم… و انبوه دیگر هم که در صف کشتار و قتلعام قرار دارند. مثل خسرو بشارت، انور خضری، فرهاد سلیمی، کامران شیخه، مجاهد کورکور، رضا رسایی و …
چرا که ماران روئیده بر دوش این ضحاک، هنوز از خون و مغز جوانانمان سیر نگشته و تازه خدای جنایت و کشتار، و نه خداوند مهربانی و رحمت، دستورات این جنایتها را بر زبان آن ضحاک جاری گردانده.
زندان بهتنهایی میتواند قبرستان انسان و انسانیت باشد و آنگاه که مأموران کشتار و اعدام هر روز یکی را از کنارت، برای اعدام با دستبند و زنجیر به انفرادی میبرند و آخرین نگاهش بر تو قفل میشود و هیچ کاری از دستت برنمیآید…هر لحظه و پس از او حلقآویز و اعدام شدهایی و من تمام این یک سال را لحظهبهلحظه با آنها اعدام شدهام.
ولی به راستی تا کی… و تا به کجا…؟»
ادامه را اینجا بخوانید.
درباره سعید ماسوری:
https://tavaana.org/clubhouse_case_saeidmasouri/
#یاری_مدنی_توانا
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
او در این نامه بیستوسومین سال حبس خود را «سالی خونین» توصیف کرده و با نوشتن نام زندانیان اعدامشده، زندان را «قبرستان انسانیت» نامیده است.
متن نامه سعید ماسوری به این شرح است:
«ای عاشقان! ای عاشقان! امروز مائیم و شما
در پشت انبوه دیوارها و آنگاه سیمهای خاردار و باز دیوار و سیم خاردار، سلول مجرد و دیوارهای تقریبا به هم چسبیده آن، حفرهایی به نام پنجره و آنگاه من بیستوچهارمین سال زندان را آغاز میکنم.
همچون فرزند مریم که صلیبش را بر دوش میکشد، ۲۴ سال است که سنگینی دیوارهای قطور و میلههای آن را تحمل میکنم. فضای خفقانآور آن را لحظهبهلحظه زندگی کردهام و همیشه به خود میگفتم:
ما رخ ز شکر افروخته، با موج و بحر آموخته، زان سان که ماهی را بود، دریا و طوفان جانفزا
ولی بیستوسومین سال، به گونهایی دیگر بود. سالی خونین و شاید خونینترین سالهای این ۲۳ ساله. چرا که هنوز گرمای نفس و نجوای عزیزانی را؛ مثل زندانیان سیاسی محسن شکاری، محمدمهدی کرمی، سیدحسین حسینی، خدانور لجهای، میلاد زهرهوند، و قاسم آبسته، ایوب کریمی و داوود عبداللهی (آسو) را که در همین کشتارگاه قزلحصار به مسلخ بردند، بر گونههای خود احساس میکنم.
گویی که صدای فریاد آنها را که هم از پشت همین دیوارهای کناریمان میشنوم… و انبوه دیگر هم که در صف کشتار و قتلعام قرار دارند. مثل خسرو بشارت، انور خضری، فرهاد سلیمی، کامران شیخه، مجاهد کورکور، رضا رسایی و …
چرا که ماران روئیده بر دوش این ضحاک، هنوز از خون و مغز جوانانمان سیر نگشته و تازه خدای جنایت و کشتار، و نه خداوند مهربانی و رحمت، دستورات این جنایتها را بر زبان آن ضحاک جاری گردانده.
زندان بهتنهایی میتواند قبرستان انسان و انسانیت باشد و آنگاه که مأموران کشتار و اعدام هر روز یکی را از کنارت، برای اعدام با دستبند و زنجیر به انفرادی میبرند و آخرین نگاهش بر تو قفل میشود و هیچ کاری از دستت برنمیآید…هر لحظه و پس از او حلقآویز و اعدام شدهایی و من تمام این یک سال را لحظهبهلحظه با آنها اعدام شدهام.
ولی به راستی تا کی… و تا به کجا…؟»
ادامه را اینجا بخوانید.
درباره سعید ماسوری:
https://tavaana.org/clubhouse_case_saeidmasouri/
#یاری_مدنی_توانا
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قتلهای ناموسی در جامعه رنگینکمانی
قتل ناموسی بخاطر هویت متفاوت جنسی در ایران، موضوعی است که میبایست به آن پرداخته شود. آیا میدانید سالانه چند نفر به دلیل گرایش متفاوت جنسی توسط خانواده خود به قتل میرسند؟
صحبتهای شایا گلدوست، کنشگر مسائل جنسیتی، را در این برنامه بشنوید.
این برنامه ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ در صفحه اینستاگرام آموزشکده توانا برگزار شده است.
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=XsY-oWgyTuA
ساندکلاود:
https://soundcloud.com/tavaana/fykrxsmnwa7f
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
قتل ناموسی بخاطر هویت متفاوت جنسی در ایران، موضوعی است که میبایست به آن پرداخته شود. آیا میدانید سالانه چند نفر به دلیل گرایش متفاوت جنسی توسط خانواده خود به قتل میرسند؟
صحبتهای شایا گلدوست، کنشگر مسائل جنسیتی، را در این برنامه بشنوید.
این برنامه ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ در صفحه اینستاگرام آموزشکده توانا برگزار شده است.
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=XsY-oWgyTuA
ساندکلاود:
https://soundcloud.com/tavaana/fykrxsmnwa7f
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این زن مادر جاویدنام سپهر اعظمی است که بر سر مزار پسرش ضجه میزند و سپس بر سر مزار سایر جانباختگان آرمیده در بهشت علی از جمله محمد حسینی و محمدمهدی کرمی حاضر میشود.
#سپهر_اعظمی، ۲۳ ساله، در مراسم چهلم #حدیث_نجفی از ناحیۀ سر هدف گلولۀ نیروهای حکومتی قرار گرفت و پس از ۳۳ روز کما پانزدهم آذر ماه جان خود را از دست داد.
درد خانوادهها همیشه با آنها هست، آنها تنها عزادار فرزند خود نیستند، بلکه همه جانباختگان راه آزادی فرزند خودشان را برایشان تداعی میکند.
#سپهر_اعظمی #دادخواهی #هنر_اعتراض #محمدمهدی_کرمی #کومار_کرمی #محمد_حسینی #کیان_حسینی #نه_فراموش_میکنم_نه_میبخشم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#سپهر_اعظمی، ۲۳ ساله، در مراسم چهلم #حدیث_نجفی از ناحیۀ سر هدف گلولۀ نیروهای حکومتی قرار گرفت و پس از ۳۳ روز کما پانزدهم آذر ماه جان خود را از دست داد.
درد خانوادهها همیشه با آنها هست، آنها تنها عزادار فرزند خود نیستند، بلکه همه جانباختگان راه آزادی فرزند خودشان را برایشان تداعی میکند.
#سپهر_اعظمی #دادخواهی #هنر_اعتراض #محمدمهدی_کرمی #کومار_کرمی #محمد_حسینی #کیان_حسینی #نه_فراموش_میکنم_نه_میبخشم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا همهی مذهبیها در خدمت اسلام سیاسی هستند؟
به این چند جمله گوش کنید
خامنهای چنین جملاتی را از سر نگرانی بر زبان میراند. او از تفکیک «مذهبیها» و «حکومتیها» میترسد. تمام ماموریت جمهوری اسلامی این بوده که خود را عین اسلام و اصل اسلام جا بزند. اما مخالفتهای سالهای اخیر طیف مذهبی جامعه با این حکومت، آنها را نگران کرده! زمزمههای متعددی هم از هیئتهای مذهبی شنیدهاست!
نظر شما چیست؟
#خامنهای #روحانیت_شیعه #گفتگو_توانا #اسلام_سیاسی
@Dialogue1402
به این چند جمله گوش کنید
خامنهای چنین جملاتی را از سر نگرانی بر زبان میراند. او از تفکیک «مذهبیها» و «حکومتیها» میترسد. تمام ماموریت جمهوری اسلامی این بوده که خود را عین اسلام و اصل اسلام جا بزند. اما مخالفتهای سالهای اخیر طیف مذهبی جامعه با این حکومت، آنها را نگران کرده! زمزمههای متعددی هم از هیئتهای مذهبی شنیدهاست!
نظر شما چیست؟
#خامنهای #روحانیت_شیعه #گفتگو_توانا #اسلام_سیاسی
@Dialogue1402
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
غزالهای وطن، دل شیر دارند
این ویدیو حدود یک هفته است که در شبکههای اجتماعی مختلف منتشر شده و دست به دست میشود.
شهامت، ایستادگی و تبلور شعار زن، زندگی، آزادی را در این سخنان میتوانید ببینید و بشنوید.
#نه_به_پوشش_اجباری #زن_زندگی_آزادی #مقاومت_مدنی #نافرمانی_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Taavaana_TavaanaTech
این ویدیو حدود یک هفته است که در شبکههای اجتماعی مختلف منتشر شده و دست به دست میشود.
شهامت، ایستادگی و تبلور شعار زن، زندگی، آزادی را در این سخنان میتوانید ببینید و بشنوید.
#نه_به_پوشش_اجباری #زن_زندگی_آزادی #مقاومت_مدنی #نافرمانی_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Taavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنان "گلستان ارژنگی" همسر زندانی سیاسی "وفا آذربار" بە اذهان عمومی در مورد خطر اجرای حکم اعدام چهار زندانی سیاسی کرد
من گلستان ارژنگی خطاب بە تمام مردم ایران و جهان اعلام میکنم، متاسفانە همسرم "وفا آذربار بە همراە محمد فرامرزی، محسن مظلوم و پژمان فاتحی" طی روزهای اخیر بە اتهام همکاری با اسرائیل طی دادگاهی کاملا ناعادلانە بە اعدام محکوم شدند. این چهار فعال سیاسی از ابتدای بازداشت تاکنون از ابتداییترین حقوق خود محروم بودەاند. لازم بە گفتن است این حکم و اتهام دروغین نباید موجب رعب و وحشت شود چون این هدف جمهوری اسلامی است، از سراسر مردم جهان بخصوص ایران خواهشمندم در برابر این ظلم سکوت نکنند و با ما خانوادە این زندانیان همراە باشند.
#نە_بە_اعدام #وفا_آذربار #محمد_فرامرزی #محسن_مظلوم #پژمان_فاتحی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
من گلستان ارژنگی خطاب بە تمام مردم ایران و جهان اعلام میکنم، متاسفانە همسرم "وفا آذربار بە همراە محمد فرامرزی، محسن مظلوم و پژمان فاتحی" طی روزهای اخیر بە اتهام همکاری با اسرائیل طی دادگاهی کاملا ناعادلانە بە اعدام محکوم شدند. این چهار فعال سیاسی از ابتدای بازداشت تاکنون از ابتداییترین حقوق خود محروم بودەاند. لازم بە گفتن است این حکم و اتهام دروغین نباید موجب رعب و وحشت شود چون این هدف جمهوری اسلامی است، از سراسر مردم جهان بخصوص ایران خواهشمندم در برابر این ظلم سکوت نکنند و با ما خانوادە این زندانیان همراە باشند.
#نە_بە_اعدام #وفا_آذربار #محمد_فرامرزی #محسن_مظلوم #پژمان_فاتحی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
سکولاریسم در ایران هم ممکن است و هم مطلوب
سران جمهوری در توجیه سرکوبهای اجتماعی و دشمنی خود با سبک زندگی مردم ادعا میکنند که جامعه ما مذهبی است و قوانین هم باید مبتنی بر مذهب باشد.
واکاوی تئوریک و نظری این «دروغ» شاید از حوصلهی مخاطبان ما خارج باشد اما نگاه تاریخی و مبتنی بر تجربیات و دیدهها و شنیدهها، موثرتر از هر بحث فلسفی و نظری است.
مگر قبل از جمهوری اسلامی مردم ایران بر سر چادر و مانتو یا حجاب و بیححاب درگیر بودند؟! چرا جامعهای که شهروندانش نیم قرن پیش با این مسائل کنار آمدهبودند، اکنون در قرن ۲۱ باید چنین مشکلاتی داشتهباشد؟
#آپارتاید_مذهبی #حجاب_اجباری #مدارا #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
سران جمهوری در توجیه سرکوبهای اجتماعی و دشمنی خود با سبک زندگی مردم ادعا میکنند که جامعه ما مذهبی است و قوانین هم باید مبتنی بر مذهب باشد.
واکاوی تئوریک و نظری این «دروغ» شاید از حوصلهی مخاطبان ما خارج باشد اما نگاه تاریخی و مبتنی بر تجربیات و دیدهها و شنیدهها، موثرتر از هر بحث فلسفی و نظری است.
مگر قبل از جمهوری اسلامی مردم ایران بر سر چادر و مانتو یا حجاب و بیححاب درگیر بودند؟! چرا جامعهای که شهروندانش نیم قرن پیش با این مسائل کنار آمدهبودند، اکنون در قرن ۲۱ باید چنین مشکلاتی داشتهباشد؟
#آپارتاید_مذهبی #حجاب_اجباری #مدارا #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نور را از شاخه چیدند، ای دریغ!
مرغ حق را سر بریدند، ای دریغ!
روی خاک افتاده یاس و یاسمن
سینهٔ ایران دریدند، ای دریغ!
میهنم خسته است از خشم و سکوت
بازی الاکلنگی ساختند
در میان ما نفاق انداختند
هر که در این معرکه هوشیار بود
از هزاران سوی بر او تاختند
میهنم خسته است از خشم و سکوت
آسمان را بی ستاره خواستند
شهر را با خون ما آراستند
رفته ارزشهای ایرانی ز دست
بس که این نامردمان ناراستاند
میهنم خسته است از خشم و سکوت
خنده و شادی نمانده در جهان
تلخ کامی گشته با ما همزبان
کرده دشمن روز را چون شام تار
باز، ای آرش! مهیا کن کمان
میهنم خسته است از خشم و سکوت
این زمستان میرود از کوهسار
غم مخور، ای دوست! میآید بهار
مشعلی روشن کن، ای آزاد مرد!
تا شود دیو سیاهی سنگسار
میهنم خسته است از خشم و سکوت
از بد ایام افتاده است اگر-
در میان آتش این یاقوت تر
مثل ققنوسی است کز این شعلهها
میکشد تا آسمانها بال و پر
میهنم خسته است از خشم و سکوت
علی رضا جعفری(آزادی)
#مهسا_امینی #برزین_حمزه_زاده #آرمیتا_گرواند #نیکا_شاکرمی #سارینا_اسماعیل_زاده #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مرغ حق را سر بریدند، ای دریغ!
روی خاک افتاده یاس و یاسمن
سینهٔ ایران دریدند، ای دریغ!
میهنم خسته است از خشم و سکوت
بازی الاکلنگی ساختند
در میان ما نفاق انداختند
هر که در این معرکه هوشیار بود
از هزاران سوی بر او تاختند
میهنم خسته است از خشم و سکوت
آسمان را بی ستاره خواستند
شهر را با خون ما آراستند
رفته ارزشهای ایرانی ز دست
بس که این نامردمان ناراستاند
میهنم خسته است از خشم و سکوت
خنده و شادی نمانده در جهان
تلخ کامی گشته با ما همزبان
کرده دشمن روز را چون شام تار
باز، ای آرش! مهیا کن کمان
میهنم خسته است از خشم و سکوت
این زمستان میرود از کوهسار
غم مخور، ای دوست! میآید بهار
مشعلی روشن کن، ای آزاد مرد!
تا شود دیو سیاهی سنگسار
میهنم خسته است از خشم و سکوت
از بد ایام افتاده است اگر-
در میان آتش این یاقوت تر
مثل ققنوسی است کز این شعلهها
میکشد تا آسمانها بال و پر
میهنم خسته است از خشم و سکوت
علی رضا جعفری(آزادی)
#مهسا_امینی #برزین_حمزه_زاده #آرمیتا_گرواند #نیکا_شاکرمی #سارینا_اسماعیل_زاده #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«من اشکانم، من کشته شدم، من بارها به قتل رسیدم، من افول انسانیت را دیدم و تصمیم گرفتم چشمهایم را به روی این همه ظلم و جنایت تا ابد ببندم، ساکن تهران، ورزشکار و مربی کیک بوکسینگ، روی اسنپ کار میکردم، اعتراضات ۹۸ دستگیر شدم، تحت فشار و شکنجه برای اعتراف به جرم ناکرده! من هیچ پمپ بنزینی آتش نزده بودم. اعتراضات ۱۴۰۱، مهرماه، از سر کار یه خانه میآمدم. باز هم دستگیر شدم به جرم ناکرده! وکابوسهای ادامهدار من به مرگم ختم شد، در بند ۱ تیپ ۶ تهران بزرگ بودم، در یکی از شورشهای زندان همراه دو نفر گرفتار رسولی نامی شدم که فرمانده یگان ضدشورش زندان است، دستها را رو به آسمان میگرفت و میگفت: خدایا قبول کن! سپس محکم میزد پسِ گردنم، اینقدر میزد که پیرهن گرانقیمتش با خون من قرمز میشد، میگفت دستم بسته است اگر نه باید بکشمتان مثل سگ! بعد هم رجزخوانی و حرفهای رکیک جنسی، همین قدر بدانید که سه روز از پا آویزان بودم …من بیبضاعت رزمیکار … در دادگاه در پنج دقیقه قاضی صلواتی به من حکم پنج سال داد! از خشم و اضطراب و فشارهای عصبی میلرزیدم، دیگر تحمل اعدامهای مصنوعی را نداشتم … یک روز چند روحانی به زندان آمدند، خودم را به آنها رساندم، از دردهایم و بیگناهیام گفتم، گفتم که چند روز دیگر سالگرد برادرم است میخواهم کنار مزارش باشم، از مرگ مادرم گفتم. گفت: باید بمانی و حبس بکشی … در اوج استیصال بودم، کرمهایی که از خوردن روحم تغذیه میکردند، همان شب با گیوتین کنسرو ماهی رگم را زدم ،،، روی دیوار حمام نوشتم؛ داداشا حلالم کنید. همبندیها اورژانس را خبر کردند، پیروزفر رئیس تیپ ۶ زندان گفت : دعا کن که بمیری، اگر نه خودم تکهتکهات میکنم، سه روز بعد در بیمارستان، با دیدن رسولی، از مزدوران زندان خودم را باختم و از طبقه سوم به پایین انداختم …. مرگ تو کجایی ،،، دچار آسیب نخاعی شدم! اما اسمم در لیست عفو شدهها بود … نمیتوانستم راه بروم، پدرم مرا به تبریز برد، من به ته لیوان رسیده بودم، دوباره پلیس امنیت برای خودکشیام در زندان پرونده گشوده بود و من احضار شدم …طاقت مواجهه با شیطان را نداشتم …قرصهایم و بعد لیوان آب … من مرده بودم …..و تمام دردهایم را با خود دفن کردم»
- متن و ویدیو ارسالی از طرف یکی از دوستان نزدیک اشکان
#اشکان_بلوچ #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
- متن و ویدیو ارسالی از طرف یکی از دوستان نزدیک اشکان
#اشکان_بلوچ #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
گفتگوی مومن و غیرمومن
نظر شما چیست؟
چند روز پیش یکی از مخاطبان ما که خود را شیعهی خداباور میخواند، در پیامی از تمسخر و توهین خداناباوران به برخی مناسک خود مانند زیارت امامزادگان و … گفت و بعد از انتشار دیدگاه او، پاسخهایی منتشرشد که برخی از آنها را به رویت شما میرسانیم.
در صورتی که تمایل به انتشار دیدگاه خود دارید، آن را برای ما بفرستید و یا در قسمت نظرات بیان نمایید.
#خداناباوران #گفتگو_توانا #زیارت
@Dialogue1402
نظر شما چیست؟
چند روز پیش یکی از مخاطبان ما که خود را شیعهی خداباور میخواند، در پیامی از تمسخر و توهین خداناباوران به برخی مناسک خود مانند زیارت امامزادگان و … گفت و بعد از انتشار دیدگاه او، پاسخهایی منتشرشد که برخی از آنها را به رویت شما میرسانیم.
در صورتی که تمایل به انتشار دیدگاه خود دارید، آن را برای ما بفرستید و یا در قسمت نظرات بیان نمایید.
#خداناباوران #گفتگو_توانا #زیارت
@Dialogue1402
مادر جاویدنام بهار خورشیدی، ضمن به اشتراک گذاشتن این طرحها از چهره دخترش، نوشت:
«مادر بودن، زیباترین شادی دنیاست
و نمیدانی من به خاطر تو
چقدر به اشک هایم لبخند زده ام
مادر تو بودن باعث افتخار من است.»
- بهار (رقیه) خورشیدی، متولد ۱۳ آذر ۱۳۷۸، نقاش و مدرس زبان انگلیسی بود. او اول مهر ۱۴۰۱ در پی یورش مأموران امنیتی به خانهاش در رباط کریم کشته شد؛ دختری جوان که قرعهکشی کارت سبز (لاتاری) آمریکا را برنده شده بود اما جانش را در ایران و برای آزادی از دست داد، خانهاش پلمب شد و خانوادهاش را مجبور کردند که شهر سکونت خود را تغییر دهند.
پیشتر روایت قتل بهار را به نقل از یکی از آشنایانش منتشر کرده بودیم:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/66511
#بهار_خورشیدی #هنر_اعتراض #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«مادر بودن، زیباترین شادی دنیاست
و نمیدانی من به خاطر تو
چقدر به اشک هایم لبخند زده ام
مادر تو بودن باعث افتخار من است.»
- بهار (رقیه) خورشیدی، متولد ۱۳ آذر ۱۳۷۸، نقاش و مدرس زبان انگلیسی بود. او اول مهر ۱۴۰۱ در پی یورش مأموران امنیتی به خانهاش در رباط کریم کشته شد؛ دختری جوان که قرعهکشی کارت سبز (لاتاری) آمریکا را برنده شده بود اما جانش را در ایران و برای آزادی از دست داد، خانهاش پلمب شد و خانوادهاش را مجبور کردند که شهر سکونت خود را تغییر دهند.
پیشتر روایت قتل بهار را به نقل از یکی از آشنایانش منتشر کرده بودیم:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/66511
#بهار_خورشیدی #هنر_اعتراض #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
علائم اقدام به خودکشی در فرد آزادشده از زندان
یکی از علائم اقدام به خودکشی در فرد آزادشده از زندان، «تغییر الگوها» در او است. یعنی مثلا الگوی خواب، غذاخوردن و رفتارش بهوضوح تغییری جدی پیدا میکند. مثلا اگر همیشه پرخاشگر بود، به یکباره مهربان میشود و برعکس، اگر به طور عادی مدام در اتاق خود وقت میگذراند، حالا مدام به میان جمع میآید و برعکس. این تغییر الگو، نشانی است که هشدار میدهد در فرد تغییرات شدید به وجود آمده و ممکن است به خودکشی فکر کند.
در این برنامه لاله مهراد، روانشناس، به همین ترتیب علائم دیگری که ممکن است در فردی که به خودکشی فکر میکند، بروز کند را بررسی میکند.
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=aSilA5DAQlg
ساندکلاود:
https://soundcloud.com/tavaana/9cgn5macgoy4
#یاری_مدنی_توانا
#خودکشی
#روانشناسی
@Tavaana_TavaanaTech
یکی از علائم اقدام به خودکشی در فرد آزادشده از زندان، «تغییر الگوها» در او است. یعنی مثلا الگوی خواب، غذاخوردن و رفتارش بهوضوح تغییری جدی پیدا میکند. مثلا اگر همیشه پرخاشگر بود، به یکباره مهربان میشود و برعکس، اگر به طور عادی مدام در اتاق خود وقت میگذراند، حالا مدام به میان جمع میآید و برعکس. این تغییر الگو، نشانی است که هشدار میدهد در فرد تغییرات شدید به وجود آمده و ممکن است به خودکشی فکر کند.
در این برنامه لاله مهراد، روانشناس، به همین ترتیب علائم دیگری که ممکن است در فردی که به خودکشی فکر میکند، بروز کند را بررسی میکند.
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=aSilA5DAQlg
ساندکلاود:
https://soundcloud.com/tavaana/9cgn5macgoy4
#یاری_مدنی_توانا
#خودکشی
#روانشناسی
@Tavaana_TavaanaTech