آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.8K photos
36.1K videos
2.54K files
18.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ترانه «اما»

کاری از : عاصی

شعر از : دکتر سید مهدی موسوی

ویدیو از پوریا افضلی

با اینکه ما شبامون تاریکه
با اینکه غم به دلا نزدیکه


بوی خون می‌ده انگار هر شب بارون
تو خیابونا می‌میرن بچه‌هامون

اما اما اما ما می‌رسیم
به یه فردای خوب
ما می‌رسیم
جلو گولّه هاتون
ما فریادیم

با اینکه دل زیر اوار درده
با اینکه شب مارو اواره کرده

ولی راهی نمونده تا روز شادی
می دونیم خیلی نزدیکیم به آزادی

اما اما اما ما می رسیم
به یه فردای خوب ما می رسیم
جلو گوله هاتون ما فریادیم

باهم باهم باهم ما می تونیم
اگه هرچی بشه ما می تونیم
آخر این شبها ما آزادیم

با اینکه تو توی دستات تفنگه
با اینکه تو انگار قلبت از سنگه

ولی راهی نمونده تا روز شادی
می‌دونیم خیلی نزدیکیم به آزادی

اما اما اما ما می رسیم
به یه فردای خوب ما می رسیم
جلو گوله هاتون ما فریادیم

باهم باهم باهم ما می تونیم
اگه هرچی بشه ما می تونیم
آخر این شبها ما آزادیم

#آرمیتا_گرواند #مریم_آروین #نیکا_شاکرمی #محسن_موسوی #رحیم_کلیج #محسن_محمدی_کوچکسرائی #جواد_روحی #جواد_حیدری #مهسا_امینی #مهرگان_زحمتکش #مجتبی_قناعتی #مهران_بصیر_توانا #شهریار_محمدی #محمد_حسن_زاده #عرفان_خزایی .... #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سالگرد کشته‌شدن محمد حسنزاده، دوست صمیمی شهریار محمدی، دو معترض که به رفاقت معنی تازه‌ای دادند.

شهریار محمدی پس از نجات پیکر محمد حسنزاده، از دست ماموران امنیتی، بالای سر او نشست، تا زمان خاک‌سپاری برسد.

او از هنگامی که خبر قتل مهسا امینی را شنید، آرام و قرار نداشت. نمی‌توانست این ظلم آشکار را بپذیرد و سکوت پیشه کند. با آنکه همه چیز داشت، خانه، زندگی خوب، پدر و مادر و خواهر، نامزد و عشق زمینی که قرار  بود با او ازدواج کند و زندگی تشکیل دهد. اما همه را رها کرد.

محمد با نحوه حضورش به همه درس استقامت، شرافت و شجاعت داد.
از اولین روز در اعتراضات شرکت کرد و دوستانش را هم تشویق بە حضور در اعتراضات می‌کرد.
به گفته دوستانش، محمد می‌گفت «باخودم فکر می‌کنم اگە این بی‌وجدان‌ها با دو تا خواهران خودم چنین کاری می‌کردند...، مهسا هم جای خواهر خودم بود.»

شب ۲۹ شهریور ۳ گلولە پینت بال بە کمر و ساق پا و رانش خورد. اما او دست بردار نبود. شب  ۳۰ شهریور دوبارە بە اعتراضات رفت و در دفاع مشروع مقابل ماموران، سرو گردن و دستش آتش گرفت. ماموران از فرصت استفادە کردند و با اسلحه ساچمه‌ای به صورت او شلیک کردند که یکی از ساچمه‌ها به چشم چپ او اصابت کرد و آسیب جدی زد.
روز بعد خانواده او را به بیمارستان نیکوکاری تبریز بردند و تحت درمان قرار گرفت. اما به دلیل جو امنیتی او را تهران منتقل بردند.
حدود سه هفته در تهران چند عمل جراحی روی چشمش انجام می‌شود. بینایی به چشمش باز نمی‌گردد، اما محمد حسنزاده با همان وضعیت باز به خیابان می‌رفت و در اعتراضات شرکت می‌کرد. به دوستانت می‌گفت «حتی اگر دو‌چشمم را از دست دادم دست مرا بگیرید و ببرید.»

محمد برای شرکت در مراسم چهلم مهسا امینی به سقز  می‌رود. در آبان ماه برای یکی از عمل‌ها دوباره به تهران برمی‌گردد، اما عمل او به تاریخ دیگری موکول می‌شود.

فراخوان ۲۴ تا ۲۶ آبان بود که محمد آن را استوری می‌کند و خود را به بوکان شهر زادگاهش می‌رساند.

در ۲۵ آبان ماه او در آخربن استوری اینستاگرامش می‌نویسد «شاید امروز روز آخر زندگیم باشد برای خوشبختی ملت» و «ما سرانجام شبی با بدن‌های بە خون غلطیدە دست در دست خدا بر مزار نجس و نحس شما می‌رقصیم...»

عصر روز ۲۵ آبان ماه به خیابان می‌رود و در چهار راه شهرداری بوکان کشته می‌شود.

#شهریار_محمدى #محمد_حسن_زاده #بوکان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روشن‌کردن آتش نوروز توسط پدر جاویدنام محمد حسن‌زادە و مادر جاویدنام محمد حاجی‌رسول‌پور در روستای ٸالیکند یا علی‌کند و حضور جمعی از خانواده‌های دادخواه در جشن نوروز


خانواده‌های دادخواه در بسیاری مناطق کردنشین ایران، آتش جشن نوروز را روشن کردند، آن‌ها در طی این سال‌ها آتش دادخواهی را هم روشن نگاه داشته‌اند.
به امید پیروزی و روشن شدن دل‌های مردم به نور آزادی و عدالت

#داذخواهی #محمد_حاجی_رسولپور #محمد_حسن_زاده #نوروز #نوروز۱۴۰۳ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جاویدنام محمد حسین عرفان در زمان آسیب‌دیدن چشمانش ۲۴ سال داشت.
در آبان ۹۸ و در فردیس شهر کرج در اعترضات به گرانی بنزین، برق منطقه قطع شده بود و نیروهای سرکوبگر یگان ویژه با موتور به مردم حمله‌ور شده بودند، مردم در حال فرار بودند.
دو دختر روی زمین و زیر مشت و لگد مامورها بودند که محمدحسین با چند نفر دیگر به کمک آن‌ها می‌روند که با شلیک مستقیم ساچمه از ناحیه دو چشم و سر و صورت آسیب می‌بیند. چشم چپ بینایی را کامل از دست می‌دهد و چشم راست با وجود بینایی ۳۰ درصدی به مرور زمان ضعیف‌تر می‌شود.
محمدحسین در اعترضات ۱۴۰۱ نیز با همان بینایی محدود به خیابان آمد و بارها کتک خورد تا نهایتا چشمانش عفونت کرد و در ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ در سن ۲۹ سالگی در بیمارستان به علت ورود عفونت در خون، جان خود را از دست داد و در سوم اسفند به خاک سپرده شد.
نیروهای امنیتی در آبان ۹۸ در بیمارستان محمدحسین را تحت فشار قرار می‌دهند و پس از آن با گرفتن برگه رضایت حق هر گونه شکایت را از او می‌گیرند و در چهلم وی با حضور بر مزار او با فشار بر خانواده، جو را امنیتی می‌کنند.

محمد در شرف ازدواج بود و به جای لباس دامادی در جشن عروسی، لباس خواستگاری او در کنار قاب عکس مراسم سوگواری او قرار گرفت.
او بر روی تصاویری از چشمانش نوشته بود.
«قیمت چشم تو چند است که در کشور من، هر چه مرغوب و نفیس است، بهایش جان است»
او در کار تاسیساتی شاغل بود.

یادش گرامی باد
chashm.baraye.azadi
m_erfan95
Mohammad_hossein_erfan
#محمد_حسین_عرفان
#محمد_حسن_زاده
ترانه: arashkmusic

#چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز زادروز جاویدنام محمد حسنزاده است.
او که روز ۲۵ آبان ماه او در آخربن استوری اینستاگرامش نوشت: «شاید امروز روز آخر زندگیم باشد برای خوشبختی ملت» و «ما سرانجام شبی با بدن‌های بە خون غلطیدە دست در دست خدا بر مزار نجس و نحس شما می‌رقصیم...»

عصر روز ۲۵ آبان ماه به خیابان رفت و در چهار راه شهرداری بوکان کشته شد.

امروز هم برخی منابع خبر داده‌اند که پدر و خواهرش توسط نیروهای حکومتی بازداشت شده‌اند.

محمد حسنزاده، از دنبال کننده‌های صفحه توانا بود. او و شهریار محمدی رفیق صمیمی بودند. داستان رفاقت آن‌ها را لابد شنیده‌اید. شهریار پس از نجات پیکر محمد حسنزاده، از دست ماموران امنیتی، بالای سر او نشست، تا زمان خاک‌سپاری برسد.

محمد حسنزاده از هنگامی که خبر قتل مهسا امینی را شنید، آرام و قرار نداشت. نمی‌توانست این ظلم آشکار را بپذیرد و سکوت پیشه کند. با آنکه همه چیز داشت، خانه، زندگی خوب، پدر و مادر و خواهر، نامزد و عشق زمینی که قرار  بود با او ازدواج کند و زندگی تشکیل دهد. اما همه را رها کرد.

محمد با نحوه حضورش به همه درس استقامت، شرافت و شجاعت داد.
از اولین روز در اعتراضات شرکت کرد و دوستانش را هم تشویق بە حضور در اعتراضات می‌کرد.
به گفته دوستانش، محمد می‌گفت «باخودم فکر می‌کنم اگە این بی‌وجدان‌ها با دو تا خواهران خودم چنین کاری می‌کردند...، مهسا هم جای خواهر خودم بود.»

شب ۲۹ شهریور ۳ گلولە پینت بال بە کمر و ساق پا و رانش خورد. اما او دست بردار نبود. شب  ۳۰ شهریور دوبارە بە اعتراضات رفت و در دفاع مشروع مقابل ماموران، سرو گردن و دستش آتش گرفت. ماموران از فرصت استفادە کردند و با اسلحه ساچمه‌ای به صورت او شلیک کردند که یکی از ساچمه‌ها به چشم چپ او اصابت کرد و آسیب جدی زد.
روز بعد خانواده او را به بیمارستان نیکوکاری تبریز بردند و تحت درمان قرار گرفت. اما به دلیل جو امنیتی او را تهران منتقل بردند.
حدود سه هفته در تهران چند عمل جراحی روی چشمش انجام می‌شود. بینایی به چشمش باز نمی‌گردد، اما محمد حسنزاده با همان وضعیت باز به خیابان می‌رفت و در اعتراضات شرکت می‌کرد. به دوستانت می‌گفت «حتی اگر دو‌چشمم را از دست دادم دست مرا بگیرید و ببرید.»

محمد که برای شرکت در مراسم چهلم مهسا امینی به سقز  رفته بود، در آبان ماه برای یکی از عمل‌ها دوباره به تهران برگشت، اما عمل او به تاریخ دیگری موکول شد.

فراخوان ۲۴ تا ۲۶ آبان بود که محمد آن را استوری کرده بود و خود را به بوکان شهر زادگاهش رساند و در روز ۲۵ آبان ماه جانش را از دست داد.
#محمد_حسن_زاده #بوکان  #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو از سخنان احمد حسنزاده، پدر جاویدنام محمد حسنزاده، در روز خاکسپاری فرزند برومندش است. میلاد محمدی، برادر شهریار، پشت احمد حسنزاده ایستاده است. در روزهای پر شور خیزش انقلابی ۱۴۰۱، که اتحاد و همبستگی مردم حکومت را کلافه کرده بود.

امروز خبر رسید که خواهر و پدر محمد را بازداشت کردند و مادرش هم راهی بیمارستان شده است.

سیما مرادبیگی از مصدومان انقلاب مهسا در شهر بوکان، ضمن بازنشر این ویدیو، نوشت:

«پدری که در روز خاکسپاری تنها پسرش، شد نماد مقاومت و ایستادگی
معلوم است که ج.ا هراس دارد
سراسیمه‌ست از شجاعت و شرافت شما
امروز قاتلین پسرش به خانه‌اش حمله کردند
پدر و دختر را بعد از ضرب و شتم شدید با خود به مکانی نامعلوم منتقل کردند و مادر راهی بیمارستان شد.»



#محمد_حسن_زاده #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سوران، برادر جاویدنام برهان منصورنیا نوشت:
«پس از دو هفته بی‌خبری از #سولماز_حسن‌زاده روشن شده است که او در انفرادی زندان ارومیه است. زمانی به خانواده محل بازداشت سولماز را گفته‌اند که حال دخترشان به دلیل اعتصاب غذا رو به وخیم شدن بوده است. خانواده تازه خبردار شدەاند که سولماز چهار روز است در اعتصاب غذاست.»

محمدحسن‌زاده از فعالان خبر انقلابی ۱۴۰۱ در شهر بوکان بود که یک بار در جریان مبارزات به چشمش ساچمه خورده و مصدوم شد، او اما باز به خیابان برگشت و در شهر بوکان در پی یک درگیری کشته شد.
روز ۲۵ آبان ماه او در آخربن استوری اینستاگرامش نوشت: «شاید امروز روز آخر زندگیم باشد برای خوشبختی ملت» و «ما سرانجام شبی با بدن‌های بە خون غلطیدە دست در دست خدا بر مزار نجس و نحس شما می‌رقصیم...»

برخی منابع نوشته‌اند که امروز پدر و مادر محمد در اداره اطلاعات بوکان بازجویی شدند.

#سولماز_حسن_زاده #محمد_حسن_زاده #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سولماز، خواهر دادخواه محمد حسنزاده، جان‌باخته انقلاب زن زندگی آزادی به یک سال حبس محکوم شد

به گزارش «کولبر نیوز» سولماز حسنزاده، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس محکوم شده است. خبر داد.


سولماز حسن‌‌زاده به همراه پدرش احمد حسن زاده ۹ مردادماه ۱۴۰۳، در حال تلاش برای برگزاری مراسمی به مناسبت سالروز تولد محمد حسن‌‌زاده، بازداشت شده بودند.

احمد حسنزاده ۱۰ مرداد، با تامین وثیقه چهار میلیارد تومانی آزاد شده بود. سولماز حسنزاده نیز روز ۲۳ مردادماه با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.

محمد حسنزاده از فعالان انقلاب ۱۴۰۱ در شهر بوکان بود که یک بار در جریان مبارزات به چشمش ساچمه خورده و مصدوم شد، او اما باز به خیابان برگشت و در شهر بوکان توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به قتل رسید.
روز ۲۵ آبان ماه او در آخربن استوری اینستاگرامش نوشته بود: «شاید امروز روز آخر زندگیم باشد برای خوشبختی ملت» و «ما سرانجام شبی با بدن‌های بە خون غلطیدە دست در دست خدا بر مزار نجس و نحس شما می‌رقصیم...»

#سولماز_حسن_زاده #محمد_حسن_زاده #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech