تجمع کارگران و بازنشستگان شرکت فرنخ و‌ مه نخ مقابل استانداری قزوین در اعتراض به معوقات ( ۱۰ سال ) پرداخت نشده

درست خوانده‌اید! ده سال! ده سال معوقات مزدی!

بودجه شورای نگهبان و خبرگان و حوزه علمیه و بودجه بازسازی سوریه و غزه و... یک روز تاخیر ندارد!

#ما_انتخاب_نکردیم
#کارگران

منابع مرتبط
کارگران بی‌حقوق؛ کارخانه‌های تعطیل
https://bit.ly/2Gi45cL
تاریخچه جنبش بین‌المللی کارگری
https://bit.ly/2eS9Xxa
حقوق کارگران و تشکیلات کارگری
https://bit.ly/1mwUj4K

@Tavaana_TavaanaTech

کارتون؛ اجاره نه، اجازه!
مانا نیستانی

این کارتون در کانال تلگرام مانا نیستانی منتشر شده است.
@ManaNey

@Tavaana_TavaanaTech

تهران؛ ۶ شهریور ۹۷
دادخواهی مالباختگان مؤسسات کلاهبردار مالی در برابر دادسرای پولی و بانکی در خیابان فاطمی با شعارهای
"دزدیها طولانیه سفره ما خالیه"
"نه قاضی، نه دولت، نیستن به فکر ملت"

معترضان به طور نمادین سفره‌ای خالی پهن کرده‌اند و این سفره از "مرگ"، "بیماری" و "فقر" پر شده است!

زوم: پول‌فروشی
bit.ly/2P5CtvE
بیت‌المال،مال‌البیت
bit.ly/2nits6y
#کاسپین

@Tavaana_TavaanaTech

اقتدار یعنی این. زنی آگاه و شجاع در برابر یک بسیجی که او را به خاطر حجاب از تاکسی پیاده کرده می ایستد و حتی وقتی به دوربینش حمله می شود باز هم کوتاه نمی آید. #دوربین_ما_اسلحه_ما

آتنا دائمی زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین دل نوشته‌ای برای شریف باجور نوشت، متن نوشته‌ی آتنا به شرح زیر است:


برای کاک شریف باجور!
سال پیش بود که شنیدم شریف باجور، مردی از جنس شرافت، از مریوان تا تهران سوار بر دوچرخه رکاب زد و بعد به منزل ما و به دیدن پدر و مادرم رفت و تندیسی را که خود به خاطر فعالیت‌هایش در راستای حفاظت از محیط زیست دریافت کرده بود با نهایت مهر و محبت کم نظیرش، تقدیم به من حقیر کرد، تندیسی که جز او کسی لایق آن نبود.
.
افسوس که حتی فرصت نیافتم او را ببینم تا قدردان محبت و از خودگذشتگی‌اش باشم، با نهایت تاسف متوجه شدم، این مرد شریف، شریف باجور در آتش سوخت، با تمام وجود غمگینم اما خوشا ایستاده مردن!
.
او در جایی و در حین کاری درگذشت که تمام زندگیش را صرف آن کرد، با آتشی در افتاد که به جان زندگی‌اش افتاده بود و در این نبرد نابرابر او و دوستانش سوختند و سوختند و سوختند و ما را نیز سوزاندند...
.
کاک شریف، متاسفم که حتی نمیتوانم چون تو ،قطره آبی بر وجود داغدار پدر و مادر و عزیزانت باشم، من نیز چون تو گرفتار نبردی نابرابرم اما چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند...
.
در زندان چیزی تلخ‌تر و غمین‌تر از این نیست که نظاره‌گر از دست رفتن دوستان و عزیزانت باشی و هیچ از دستت بر نیاید جز تسلیت!،تسلیت،تسلیت،تسلیت
آتنا دائمی
زندان اوین ۹۷/۶/۴

تصویر: شریف باجور در منزل آتنا دائمی در کنار پدر آتنا
شریف از مریوان تا تهران در حالی رکاب زده بود که در اعتصاب غذا بود.

یادش گرامی و راهش پر رهرو

#شریف_باجور #مریوان #آتنا_دائمی #کاک_شریف

مرتبط:

آتنا دائمی؛ عصیان‌گری که از بیان حقیقت نمی‌هراسد

https://bit.ly/2wspFHT

@Tavaana_TavaanaTech

بهنام ابراهیم‌زاده فعال مدنی، از ۲۶ مرداد در کرمانشاه برای چندمین بار بازداشت شده است.
او پس از زلزله کرمانشاه، مرتب در حال کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان بود.

@Tavaana_TavaanaTech

#کارتون؛ برای چهار زیستبان مریوانی جانباخته هنگام مهار آتش سوزی جنگل

کارتونیست: بهنام محمدی
@Behtoons

https://bit.ly/2LAunbY

@Tavaana_TavaanaTech

ویدیوی یک دقیقه‌ای از پاسخ قاطعانه، شجاعانه‌ و داندان‌شکن زنان کمپین #چهارشنبه_های_سفید به جواد ظریف که اخیرا گفته ما انتخاب کردیم اینطوری زندگی‌کنیم.
#این_انتخاب_من_نیست #بچرخ_تا_بچرخیم

نکیسا شهبازی، مهندس برق و فعال محیط زیست که در ۱۵ مرداد ٩٧ بازداشت شده بود، با تامین قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.

@Tavaana_TavaanaTech

همایون صنعتی‌زاده، مدیر انتشارات فرانکلین و اعجوبه‌ای کارآفرین

به بهانه‌ی سال‌گرد درگذشت صنعتی‌زاده

همایون صنعتی‌زاده به معنای دقیق کلمه «اعجوبه» بود. انتشارات فرانکلین را صنعتی‌زاه به راه انداخت. دایره‌المعارف مصاحب محصول اندیشه و ابتکار او بود. با سازمان کتاب‌های جیبی در تیراژ کتاب انقلابی به پا کرد. در ایران مبارزه با بی‌سوادی را با کلاس‌های «اکابر» او آغاز کرد. چاپ‌خانه‌ی افست را او بنیان نهاد. صنعتی‌زاده بنیان‌گذار کاغذسازی پارس بود. کشت مروارید را او در کیش آغاز کرد. پرورشگاه ِ صنعتی از آن او است. خزرشهر را او بنیان گذاشت. کتاب‌های فراوانی ترجمه کرد؛ شعر سرود و مقاله نوشت و... .

همایون صنعتی‌زاده در سال ۱۳۰۴در تهران به دنیا آمد. پدرش عبدالحسین صنعتی‌زاده از اولین رمان‌نویسان ایرانی بود و او را به عنوان پدر رمان تاریخی ایران می‌شناسند. مهم‌ترین اثر او «مجمع دیوانگان» نام دارد.

پدر بزرگ همایون، علی‌اکبر صنعتی‌زاده بنیان‌گذار پرورش‌گاه صنعتی کرمان و مردی خیّر بود. مادر همایون، قمر تاج دولت‌آبادی، کوچک‌ترین دختر میرزا هادی دولت‌آبادی و خواهر یحیی دولت‌آبادی، شاعر و خوش‌نویس و نویسنده‌ی وقایع مشروطیت بود. همایون کودکی خود را در ظهر کرمان و نزد پدربزرگ و مادربزرگش سپری کرد. در دوران متوسطه در دبیرستان البرز به تحصیل مشغول شد. در همین مدرسه و همین زمان بود که با ایرج افشار آشنا شد.

در میانه‌ی تحصیل و در کوران حوادث شهریور ۱۳۲۰ تحصیل در دبیرستان البرز را رها کرد و به کرمان بازگشت و به کار و پیشه پرداخت و در پرورشگاه به یاری پدرش پرداخت.

از فعالیت‌های مهم صنعتی‌زاده می‌توان به ایجاد موسسه ی انتشارات فرانکلین در ایران اشاره کرد. مرکز موسسه انتشارات فرانکلین در آمریکا و در شهر نیویورک است و سرمایه‌ی آن کمک‌های خیریه‌ای است که کمپانی‌های بزرگ به موسسات عام‌المنفعه و خیریه و فرهنگی می‌کنند. صنعتی‌زاده در سال ۱۳۳۴ نمایندگی انتشارات فرانکلین نیویورک را پس از دیدن کتاب‌های این موسسه و علاقه‌مندی‌اش به آن پذیرفت. در این‌جا به ترجمه و انتشار آثار آمریکایی و اروپایی روی آورد و کارش گرفت و این سازمان به مهم‌ترین سازمان نشر در ایران تبدیل شد.

ویراستاری کتاب نخست در همین سازمان شکل گرفت. مهمترین کتاب‌های ادبی آن دوره مانند «از صبا تا نیما» در این سازمان انتشار یافت. در مجموع ۱۵۰۰ عنوان از به‌ترین کتاب‌های ترجمه در همین سازمان برای فارسی‌زبانن تهیه شد.
.
چاپ کتاب‌های جیبی از نظر ارزانی در گسترش فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی میان مردم در ایران جایگاه ویژه ای دارد.» همایون صنعتی‌زاده در سال ۱۳۳۷ کتاب‌های درسی افغانستان را چاپ کرد.همایون صنعتی‌زاده در چاپ کتاب‌های درسی ایران نیز هم‌کاری‌های تاثیرگذاری داشت.

همایون صنعتی‌زاده در روز چهارم شهریور ۱۳۸۸در سن ۸۴ سالگی در کرمان درگذشت.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/eUFz5H

تلگرام کلاس و کتاب توانا را دنبال کنید و انواع کتاب های الکترونیکی رایگان، کیس استادی ها، فایل های ویدیویی کلاس ها را از آنجا به راحتی دریافت کنید:
https://t.me/Tavaana

#همایون_صنعتی_زاده #فرانکلین

@Tavaana_TavaanaTech

امروز چهارشنبه است، یک قرار برای تجدید میثاق، برای یادآوری و برای ایستادگی

زنان ایران در جای جای میهنمان، نماد زور و سلطه‌ی ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی را از سر بر می‌دارند و اعتراض خود به قانون ناعادلانه حجاب اجباری را نشان می‌دهند.

هرچند، حالا دیگر هر روز چهارشنبه‌ی سفید است و هر روز روز اعتراض

#نه_به_حجاب_اجباری
#چهارشنبه_های_سفید

مطالب مرتبط

حجاب در ایران چگونه تبدیل به یک اجبار شد؟
https://bit.ly/2v05zE0
جنبش زنان؛ از مشروطه تا امروز
http://goo.gl/QRN7s4
حق زن بر بدنش
https://bit.ly/1jCEnls
پارازیت روی دختر خیابان انقلاب
https://bit.ly/2A942kZ

@Tavaana_TavaanaTech

حجاب اختیاری حق زنان ایرانی است، حس وزش باد از لابه‌لای موها، شنا کردن بدون حجاب و با مایو ... حقوقی طبیعی که ۴۰ سال از زنان ایران دریغ شدند.
امروز زنان ایران می‌گویند #این_انتخاب_من_نیست یا امروز انتخاب دیگری دارند و برای انتخاب خود می‌ایستند.
مردم کشور ما حداقل به اندازه مردم کشور همسایه‌مان ترکیه، اهل رواداری هستند و اگر فشارهای حکومت نباشد، معتقد و غیر معتقد به حجاب کنار هم در صلح زندگی خواهند کرد.

#چهارشنبه_های_سفید
#نه_به_حجاب_اجباری

حجاب در ایران چگونه تبدیل به یک اجبار شد؟
https://bit.ly/2v05zE0
جنبش زنان؛ از مشروطه تا امروز
http://goo.gl/QRN7s4

@Tavaana_TavaanaTech

- به بهانه‌ زادروز حسین پناهی

روزی زنی از روحانی محله پرسشی فقهی پرسید. زن پرسید فضله موشی درون روغن محلی من که حاصل چند ماه زحمت و کارم بود افتاده است، آیا روغن نجس است؟ این آخوند جوان با این‌که می‌دانست که بر اساس فقه این روغن نجس است و از طرفی می‌دانست که این روغن حاصل چند ماه کار این زن روستایی است و خرج خانواده را این زن با همین روغن تامین می‌کند به زن گفت که این روغن نجس نیست و تنها اطراف این روغن را کمی بردارد و دور بریزد و از بقیه روغن استفاده کند. پس از این اتفاق این روحانی جوان علی‌رغم فشار خانواده و اطرافیان نتوانست بودن در کسوت روحانیت را تحمل کند و لباس روحانیت از تن به در آورد. این روحانی کسی نبود جز حسین پناهی.

حسین پناهی، شاعر، نویسنده، کارگردان و بازی‌گر سینما در ششم شهریور ۱۳۳۵در روستای دژکوه از توابع شهر سوق ِ شهرستان کهکیلویه به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیل در بهبهان بر حسب علاقه ی پدر به حوزه‌ی علمیه رفت و تحصیل در مدرسه‌ی دینی «آیت‌الله گلپایگانی» را آغاز کرد و پس از پایان تحصیلات، برای آشنا کردن مردم با فقه و دین و احکام دینی به محل زندگی‌اش بازگشت و چند ماهی در لباس روحانیت به آشناکردن دیگران با علوم دینی همت گمارد.پس از مدت کوتاهی از روحانیت خارج شد.

حسین پناهی به تهران آمد و در مدرسه‌ی هنری آناهیتا چهار سال درس خواند و دوره‌ی بازی‌گری و نمایش‌نامه‌نویسی را گذراند. حسین پناهی بازی‌گری را در ابتدا با بازی در مجموعه‌ی تلویزیونی محله‌ی بهداشت آغاز کرد. پس از این چند نمایش‌نامه از نمایش‌نامه‌های خود را برای تلویزیون ساخت که مدت‌ها در محاق ماند و اجازه‌ی نمایش نیافت.

با پخش نمایش «دو مرغابی در مه» از تلویزیون که علاوه بر نوشتن نمایش‌نامه و کارگردانی، خود نیز بازی در آن را بر عهده داشت توانست مخاطبان بسیاری را جذب کند و به شهرت برسد. این نمایش به درخواست مردم به دفعات مختلف از تلویزیون پخش شد.

حسین پناهی شاعر نیز بود و به اعتقاد بسیاری او بیش از هر چیز شاعر بود. نخستین مجموعه‌ی شعر پناهی، با نام «من و نازی» که در سال ۱۳۷۶ منتشر شد بیش از ۱۵ بار تجدید چاپ شده است که به زبان‌های زنده دنیا نیز ترجمه شده است.

حسین پناهی در ۱۴ مردادماه ۱۳۸۳ بر اثر ایست قلبی درگذشت و در قبرستان شهر سوق طبق وصیت خود و در نزدیک مادرش به خاک سپرده شد.
.
یغما گلرویی، ترانه‌سرا در روایتی از مرگ حسین پناهی ،مرگ پناهی را نه ایست قلبی که خودکشی دانسته است. گلرویی می‌گوید که در یکی از پرسه‌زنی‌های شبانه با حسین پناهی او یک تیغ ریش‌تراش خریده است و با همان تیغ خودکشی کرده است. دختر حسین پناهی با عصبانیت این سخنان گلرویی را نادرست دانست. دختر پناهی می‌گوید که به گواهی پزشک قانونی علت مرگ سکته قلبی بوده است.

آنا پناهی در مورد آثار پدر چنین می‌گوید: «شالوده‌ی فکری و ذهنی حسین پناهی مانند هر هنرمند دیگری در آثارش مشهود است و حسین پناهی یعنی تمام بازی‌ها، نوشته‌ها، تئاترها، شعرها، تنهایی‌ها و رنج‌هایش».

@Tavaana_TavaanaTech

‏تهران و ‎#پیاده_روی_بدون_حجاب شهر باید به دیدن حق انتخاب ما زنان عادت بکند. وقتی نصف جامعه حق انتخاب لباس تنش رو نداشته باشه، بقیه انتخاب‌ها از جمله انتخاب نماینده مجلس و رییس جمهور دروغی بیش نیست.

اعتراض #کارگران #نیشکر_هفت_تپه در دوازدهمین روز اعتراض به واگذاری شرکت به بخش خصوصی و عدم پرداخت مطالبات و تنظیم قراردادها

چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۷

مرتبط:
هفت‌تپه؛ از تاسیس کارخانه تا خودسوزی کارگران

- شرقی غمگین!

«امروز همكار سوئدي ام داشت ماجرايي تعريف ميكرد كه براي يك عمل جراحي ساده دست به بيمارستان رفته بود و دكتر بيهوشي اش كه اصالتا امريكايي بود و زبان سوئدي خيلي خوبي حرف نميزد زماني كه ماسك اكسيژن رو ميخواسته روي صورتش بذاره به جاي يك «نفس عميق» بكش گفته يك «نفس آخر» بكش و اين همكار من به قول خودش دچار پنيك شده وجيغ و داد كرده به طوري كه عمل به تعويق افتاده و رييس بيمارستان بالاي سرش اومده و ازش معذرت خواهي كرده و توضيح داده كه همكارشىون سوئدي زبان اولش نيست.

در تمام اين مدت كه همکارم با قيافه حق به جناب و هيجان و عصبانيت اين موضوع رو تعريف ميكرد و من هم سعي ميكردم چهره نگران و عصباني به خودم بگيرم به عباس كيارستمي فكر ميكردم كه چطور به دليل اشتباه مسلم پزشكي از دنيا رفت و فراموش شد. به زني كه پارسال در عمل اپانديس كليه اش رو در اورده بودن و به بچه اي كه در اثر زايمان طبيعي و كارنابلدي ماما گردنش شكسته بود و به مفهوم درد كه تعابير متفاوتي داره و با توجه به جبر جغرافيايي معنا ميشه. حرفهاش كه تموم شد فكرهاي پاره پوره ام رو جمع كردم اهنگ شرقي غمگين رو تو ذهنم پلي كردم و كافي خوران مشغول تموم كردن پرزتتيشن روز پنج شنبه ام شدم».

این متن را یکی از همراهان توانا، از ایرانیان ساکن سوئد برای ما فرستاده است.

شما درباره کیفیت مراقبت های پزشکی در ایران چگونه فکر می کنید؟

@Tavaana_TavaanaTech

#کارتون؛ فقر ما و فرش قرمز آنها
کارتونیست: شاهرخ حیدری

فرزندت کجاست؟ همینجاست!
https://bit.ly/2oleBsm

#فرزندت_کجاست؟
@Tavaana_TavaanaTech

چگونه در فیس‌بوک از اشتراک‌گذاری اطلاعات‌مان با نرم‌افزارهای شخص ثالث جلوگیری کنیم؟
bit.ly/2ws20Ip
#ویدئو_آموزشی
@tavaanatech

گردشگری جنسی در مشهد؟

آیا خبر وجود خانه‌هایی برای گردشگران عراقی که در آن می‌توانند با زنان کارگر جنسی همبستر شوند، صحت دارد؟
bit.ly/2NuswaD
#اسلایدشو

@Tavaana_TavaanaTech