This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت سالروز تولد محبوبترین بازیکن سه دهه اخیر:
احمدرضا عابدزاده، عقاب آسیا
@Tavaana_TavaanaTech
احمدرضا عابدزاده، عقاب آسیا
@Tavaana_TavaanaTech
آتنه فقیه نصیری: ام اس نگاهم را به زندگی تغییر داد
آتنه فقیهنصیری با حضور در یک برنامه تلویزیونی در سخنانی خطاب به مخاطبان از بیماری ام.اس خود که مدتی است به آن مبتلا شده است سخن گفت.
آتنه فقیهنصیری که مهمان نهمین قسمت از برنامه «اکسیر» بود، با اشاره به بیماری ام.اس خود، گفت: «نمیخواهم شعار بدهم، ولی از صمیم قلبم میگویم که ام.اس برای من یک نعمت بود و به زندگیم برکت داد؛ چراکه نگاه من را به زندگی و همه مسائل ناچیز آن تغییر داد و باید بگویم که ارادهام بیش از پیش شده است و با قدرت به جلو میروم.»
او ادامه داد: «دو سال پیش سر سریال «شمعدونی» به کارگردانی سروش صحت قرار بود پلان کوتاهی بگیریم؛ هنگام ضبط، متوجه مشکلی در راه رفتنم شدم، به طوری که نمیتوانستم در یک مسیر مشخص حرکت کنم که در نتیجه پلان خراب شد و تکرار کردیم؛ اولش فکر کردم سکته مغزی کردم که کج و کوله راه میروم. فردای آن روز به استخر رفتم و فکر کردم که باید ورزش کنم، اما اشتباه بزرگترم این بود که داخل آب داغ شدم که خیلی حالم را بد کرد و آن زمان نمیدانستم که برای من سم است. کار به جایی رسید که بیرون از استخر زمین خوردم و به طور عجیب چند روز پشت سر هم زمین میخوردم و متاسفانه به خاطر تعهد کاریام به دکتر مراجعه نکردم و نتیجه این شد که تعادلم را به طور کلی از دست دادم.»
بازیگر«سریال خانه سبز» اضافه کرد: «ترسیده بودم و نمیدانستم چه اتفاقی برایم افتاده و در نهایت بعد از انجام آزمایش ام.آر.آی و بستری شدن در بیمارستان ،متوجه شدم که دچار بیماری ام.اس شدم؛ شوکه شده بودم و باورم نمیشد چنین اتفاقی برایم افتاده است؛ چیزی که ابتدا برایم خیلی سخت بود و نمیخواستم به هیچ عنوان انجام بدهم این بود که دکترم میگفت باید هر سه روز یکبار آمپول تزریق کنم و از آنجایی که بعد از تزریق آمپول حالم بد میشد باید در خانه بمانم و من به هیچ عنوان چنین زندگی را دوست نداشتم؛ دکترم گفت پس اگر کور و فلج برگشتی تقصیر خودت است، ولی من گوش به حرف دکتر نکردم و مجدد برگشتم سر کار«شمعدونی» تا کار به پایان برسد. حدود یکسال گذشت و آمپولی هم نزدم تا اینکه مجدد قبل از عید، حملهای به من شد که برایم غیر باور بود و دیگر الان برای اینکه فاصله بین حملهها بیشتر شود، هفتهای یک آمپول «آونکس» می زنم.»
او با اشاره به اهمیت انجمن ام.اس ایران متذکر شد: «خوشبختانه توسط برنامه اکسیر متوجه شدم که توسط این انجمن مراقبتهای خوبی از بیماران مبتلا به ام اس انجام میشود؛ تا به الان نمیدانستم که میشود اسب سواری کرد، به استخر رفت و فیزیوتراپی انجام داد و به طور قطع از این به بعد از امکانات آن استفاده میکنم.»
این #بازیگر درباره رسانهای شدن بیماریاش، بیان کرد: «بعد از رسانهای شدن خبر بیماریام، ماجراهای زیادی برایم پیش آمد و تبدیل شد به یک شو؛ اما من نمیخواستم بیماریام تبدیل به شو شود؛ خبرنگاری از من پرسید چرا سر کار نمیروی و من گفتم منتظر پیشنهاد خوب و متن و کارگردان خوب هستم و خبرنگار گفت به طور حتم چون همه متنها بد هستند یا حق و حقوق هنرمندان را نمیدهند یا سانسور وجود دارد کار نمیکنی؟ من هم برای آنکه حرف در دهانم نگذارند، گفتم مریض هستم و فقط چون نمیخواستم دروغ بگویم مجبور شدم اسم بیماریام را بگویم.»
این بازیگر یادآور شد: «بعد از انتشار خبر بیماریام چند پیشنهاد کاری داشتم؛ به عنوان مثال قبل از عید فرهاد آییش برای کار تئاتر پیشنهاد همکاری دادند که نرفتم و بعد هم اسماعیل میهن دوست پیشنهاد فیلم سینمایی دادند که به خاطر بالارفتن از پلههای مترو و مشکلات دیگر اتفاق همکاری میسر نشد و در نهایت برای سریال سعید سهیلی به مناسبت ماه مبارک رمضان به دفتر این کارگردان رفتم و گفتم اگر میتوانید مراعات حال من را بکنید، مشکلی ندارم اما پاسخی ندادند و ترجیح دادند با من کار نکنند.»
فقیهنصیری در پایان سخنانش خاطرنشان کرد: «نمیخواهم شعار بدهم و از صمیم قلبم میگویم که ام اس برای من یک نعمت بود و به زندگیام برکت داد؛ زیرا نگاه من را به زندگی و همه مسائل ناچیز آن تغییر داد و باید بگویم که ارادهام بیش از پیش شده و با قدرت به جلو میروم.»
ایسنا
@Tavaana_TavaanaTech
آتنه فقیهنصیری با حضور در یک برنامه تلویزیونی در سخنانی خطاب به مخاطبان از بیماری ام.اس خود که مدتی است به آن مبتلا شده است سخن گفت.
آتنه فقیهنصیری که مهمان نهمین قسمت از برنامه «اکسیر» بود، با اشاره به بیماری ام.اس خود، گفت: «نمیخواهم شعار بدهم، ولی از صمیم قلبم میگویم که ام.اس برای من یک نعمت بود و به زندگیم برکت داد؛ چراکه نگاه من را به زندگی و همه مسائل ناچیز آن تغییر داد و باید بگویم که ارادهام بیش از پیش شده است و با قدرت به جلو میروم.»
او ادامه داد: «دو سال پیش سر سریال «شمعدونی» به کارگردانی سروش صحت قرار بود پلان کوتاهی بگیریم؛ هنگام ضبط، متوجه مشکلی در راه رفتنم شدم، به طوری که نمیتوانستم در یک مسیر مشخص حرکت کنم که در نتیجه پلان خراب شد و تکرار کردیم؛ اولش فکر کردم سکته مغزی کردم که کج و کوله راه میروم. فردای آن روز به استخر رفتم و فکر کردم که باید ورزش کنم، اما اشتباه بزرگترم این بود که داخل آب داغ شدم که خیلی حالم را بد کرد و آن زمان نمیدانستم که برای من سم است. کار به جایی رسید که بیرون از استخر زمین خوردم و به طور عجیب چند روز پشت سر هم زمین میخوردم و متاسفانه به خاطر تعهد کاریام به دکتر مراجعه نکردم و نتیجه این شد که تعادلم را به طور کلی از دست دادم.»
بازیگر«سریال خانه سبز» اضافه کرد: «ترسیده بودم و نمیدانستم چه اتفاقی برایم افتاده و در نهایت بعد از انجام آزمایش ام.آر.آی و بستری شدن در بیمارستان ،متوجه شدم که دچار بیماری ام.اس شدم؛ شوکه شده بودم و باورم نمیشد چنین اتفاقی برایم افتاده است؛ چیزی که ابتدا برایم خیلی سخت بود و نمیخواستم به هیچ عنوان انجام بدهم این بود که دکترم میگفت باید هر سه روز یکبار آمپول تزریق کنم و از آنجایی که بعد از تزریق آمپول حالم بد میشد باید در خانه بمانم و من به هیچ عنوان چنین زندگی را دوست نداشتم؛ دکترم گفت پس اگر کور و فلج برگشتی تقصیر خودت است، ولی من گوش به حرف دکتر نکردم و مجدد برگشتم سر کار«شمعدونی» تا کار به پایان برسد. حدود یکسال گذشت و آمپولی هم نزدم تا اینکه مجدد قبل از عید، حملهای به من شد که برایم غیر باور بود و دیگر الان برای اینکه فاصله بین حملهها بیشتر شود، هفتهای یک آمپول «آونکس» می زنم.»
او با اشاره به اهمیت انجمن ام.اس ایران متذکر شد: «خوشبختانه توسط برنامه اکسیر متوجه شدم که توسط این انجمن مراقبتهای خوبی از بیماران مبتلا به ام اس انجام میشود؛ تا به الان نمیدانستم که میشود اسب سواری کرد، به استخر رفت و فیزیوتراپی انجام داد و به طور قطع از این به بعد از امکانات آن استفاده میکنم.»
این #بازیگر درباره رسانهای شدن بیماریاش، بیان کرد: «بعد از رسانهای شدن خبر بیماریام، ماجراهای زیادی برایم پیش آمد و تبدیل شد به یک شو؛ اما من نمیخواستم بیماریام تبدیل به شو شود؛ خبرنگاری از من پرسید چرا سر کار نمیروی و من گفتم منتظر پیشنهاد خوب و متن و کارگردان خوب هستم و خبرنگار گفت به طور حتم چون همه متنها بد هستند یا حق و حقوق هنرمندان را نمیدهند یا سانسور وجود دارد کار نمیکنی؟ من هم برای آنکه حرف در دهانم نگذارند، گفتم مریض هستم و فقط چون نمیخواستم دروغ بگویم مجبور شدم اسم بیماریام را بگویم.»
این بازیگر یادآور شد: «بعد از انتشار خبر بیماریام چند پیشنهاد کاری داشتم؛ به عنوان مثال قبل از عید فرهاد آییش برای کار تئاتر پیشنهاد همکاری دادند که نرفتم و بعد هم اسماعیل میهن دوست پیشنهاد فیلم سینمایی دادند که به خاطر بالارفتن از پلههای مترو و مشکلات دیگر اتفاق همکاری میسر نشد و در نهایت برای سریال سعید سهیلی به مناسبت ماه مبارک رمضان به دفتر این کارگردان رفتم و گفتم اگر میتوانید مراعات حال من را بکنید، مشکلی ندارم اما پاسخی ندادند و ترجیح دادند با من کار نکنند.»
فقیهنصیری در پایان سخنانش خاطرنشان کرد: «نمیخواهم شعار بدهم و از صمیم قلبم میگویم که ام اس برای من یک نعمت بود و به زندگیام برکت داد؛ زیرا نگاه من را به زندگی و همه مسائل ناچیز آن تغییر داد و باید بگویم که ارادهام بیش از پیش شده و با قدرت به جلو میروم.»
ایسنا
@Tavaana_TavaanaTech
یک برخورد آشنا
کارتون از #مانانیستانی
منبع:ایران وایر
www.iranwire.com
برخورد دوگانه ایرانیان
@Tavaana_TavaanaTech
کارتون از #مانانیستانی
منبع:ایران وایر
www.iranwire.com
برخورد دوگانه ایرانیان
@Tavaana_TavaanaTech
از هر دست بدهی با همان دست میگیری!
همه ما میدانیم که لزوما اینگونه نیست، اما با دیدن این ویدیو حکایتی از این ضربالمثل را هم بخوانیم:
«فضیل عیاض که از عرفای معروف زمان خویش بود، حکایت میکند که روزی درویشی به حقیقت توانگر و به ظاهر تنگ دست، ریسمانی از کار عیال خویش برداشته آن را به یک درهم بفروخت و خواست که با آن خوراکی تهیه کند. ناگاه دو نفر را دید که با یکدیگر به سختی نزاع می کنند. سبب منازعه آنها را پرسید. گفتند به جهت یک درهم این شورش را بر پا کرده اند. با خود گفت که این یک درهم را به ایشان بدهم تا این شورش و دشمنی، برطرف گردد و همین کار را کرد. پس با دست تهی به خانه بازگشت و صورت حال را با همسرش در میان گذاشت. زنش نه تنها بر وی اعتراض نکرد بلکه، از اینکه به نزاع و جدالی پایان داده است شادمان شد. آنگاه زن برای یافتن چیزی به جست و جو پرداخت و پارچه مستعملی را پیدا کرد و آن را به شوهرش داد که بفروشد تا با آن برای رفع گرسنگی، خوراکی تهیه کند.
هر قدر در بازار به گردش پرداخت، خریداری را نیافت. سرانجام مردی را یافت که یک ماهی به دست گرفته، خریدار می جوید. به او گفت: متاع من و تو خریداری ندارد اگر موافقت کنی آن را مبادله کنیم. آن مرد راضی شد. پس او ماهی را به منزل آورد و به همسرش داد تا طبخ کند. زن چون شکم ماهی را شکافت، مروارید درشتی را در آن یافت. هر دو شادمان شدند. آن شخص مروارید را نزد یکی از دوستان گوهر فروش برد و آن را به قیمت گزافی فروخت و خدای تعالی در مقابل آن یک درهم که به خاطر او از دست داده بود، وی را ثروتمند و توانگر ساخت.»
#دهش
@Tavaana_TavaanaTech
همه ما میدانیم که لزوما اینگونه نیست، اما با دیدن این ویدیو حکایتی از این ضربالمثل را هم بخوانیم:
«فضیل عیاض که از عرفای معروف زمان خویش بود، حکایت میکند که روزی درویشی به حقیقت توانگر و به ظاهر تنگ دست، ریسمانی از کار عیال خویش برداشته آن را به یک درهم بفروخت و خواست که با آن خوراکی تهیه کند. ناگاه دو نفر را دید که با یکدیگر به سختی نزاع می کنند. سبب منازعه آنها را پرسید. گفتند به جهت یک درهم این شورش را بر پا کرده اند. با خود گفت که این یک درهم را به ایشان بدهم تا این شورش و دشمنی، برطرف گردد و همین کار را کرد. پس با دست تهی به خانه بازگشت و صورت حال را با همسرش در میان گذاشت. زنش نه تنها بر وی اعتراض نکرد بلکه، از اینکه به نزاع و جدالی پایان داده است شادمان شد. آنگاه زن برای یافتن چیزی به جست و جو پرداخت و پارچه مستعملی را پیدا کرد و آن را به شوهرش داد که بفروشد تا با آن برای رفع گرسنگی، خوراکی تهیه کند.
هر قدر در بازار به گردش پرداخت، خریداری را نیافت. سرانجام مردی را یافت که یک ماهی به دست گرفته، خریدار می جوید. به او گفت: متاع من و تو خریداری ندارد اگر موافقت کنی آن را مبادله کنیم. آن مرد راضی شد. پس او ماهی را به منزل آورد و به همسرش داد تا طبخ کند. زن چون شکم ماهی را شکافت، مروارید درشتی را در آن یافت. هر دو شادمان شدند. آن شخص مروارید را نزد یکی از دوستان گوهر فروش برد و آن را به قیمت گزافی فروخت و خدای تعالی در مقابل آن یک درهم که به خاطر او از دست داده بود، وی را ثروتمند و توانگر ساخت.»
#دهش
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از هر دست بدهی از همان دست می گیری!
@Tavaana_TavaanaTech
@Tavaana_TavaanaTech
انیس الدوله سوگولی ناصر الدین شاه قاجار به همراه سایر زنان شاه در حرمسرا؛ این عکس را خود شاه گرفته است.
@Tavaana_TavaanaTech
@Tavaana_TavaanaTech
تصاویر پناهجویان لهستانی در ایران
این روزها بحران پناهجویان در اروپا که مبدا آن کشورهای خاورمیانه و مقصد آن کشورهای اروپایی است بسیاری از این کشورهای اروپایی را در رنج و سختی قرار داده است اما ۷۵ سال پیش و همزمان با آغاز شعلههای جنگ ویرانگر دوم در لهستان (با حمله آلمان نازی به لهستان در سال ۱۹۳۹ و اشغال این کشور) نیز موج مهاجرتها از اروپا به دیگر منطقه جهان از جمله آسیای مرکزی و خاورمیانه بود.
در سالهای جنگ دوم جهانی و پس از شهریور ۱۳۲۰، یعنی مدتی پس از اشغال ایران از سوی ارتشهای سرخ و بریتانیا (شوروی و انگلیس) و خروج رضا شاه از ایران و به سلطنت رسیدن محمد رضا شاه جوان در سن ۲۲ سالگی، دهها هزار پناهجوی لهستانی از طریق دریای خزر وارد ایران شدند.
در این چارچوب، همزمان با مهاجرت بخش عظیمی از جمعیت یهودیان اروپا به شوروی، آمریکا و دیگر کشورهای خاورمیانه (از جمله ایران) نزدیک به یک میلیون و ۲۵۰ هزار آواره لهستانی نیز از سوی شوروی در جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی سابق استقرار یافتند.
از این تعداد مهاجر لهستانی نزدیک به ۱۱۶ هزار نفر از طریق دریای خزر و بندر پهلوی سابق راهی ایران شدند و در کمپی نزدیک به تهران سکنی گزیدند. این پناهجویان که از جنگ و قحطی گریخته بودند وارد کشوری شده بودند که اثر چندانی از جنگ در آن دیده نمی شد اما قحطی مصیبتباری همزمان با ورود نیروهای متفقین بر کشور حاکم شده بود.
برخی از این پناهجویان که وضعیت جسمانی خوبی نداشتند درگذشتند و بسیاری نیز پس از پایان #جنگ و چند سال حضور در ایران راهی کشور خودشان یا دیگر کشورها شدند و برخی نیز در ایران ماندگار شده و حتی تشکیل خانواده دادند.
دولت وقت و مردم ایران از این پناهجویان لهستانی استقبال کردند و با وجود مشکلات فراوانی که #قحطی و #کمبود منابع، تغییر حکومت و اشغال کشور بر ایران حکمفرما بود اما این پناهجویان در اردوگاهها و حتی ساختمانهای عمومی ویژه در شهر تهران اسکان داده شدند و برای آنها امکانات آب و غذای گرم فراهم شد.
تصاویر استقرار این #پناهجویان را در سال ۱۹۴۳ (۱۳۲۲) در اردوگاههای اسکان موقت – اعم از ساختمانهای تغییر کاربری داده شده و اردوگاههای اسکان - در شهر #تهران نشان میدهد.
عصر ایران
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇
این روزها بحران پناهجویان در اروپا که مبدا آن کشورهای خاورمیانه و مقصد آن کشورهای اروپایی است بسیاری از این کشورهای اروپایی را در رنج و سختی قرار داده است اما ۷۵ سال پیش و همزمان با آغاز شعلههای جنگ ویرانگر دوم در لهستان (با حمله آلمان نازی به لهستان در سال ۱۹۳۹ و اشغال این کشور) نیز موج مهاجرتها از اروپا به دیگر منطقه جهان از جمله آسیای مرکزی و خاورمیانه بود.
در سالهای جنگ دوم جهانی و پس از شهریور ۱۳۲۰، یعنی مدتی پس از اشغال ایران از سوی ارتشهای سرخ و بریتانیا (شوروی و انگلیس) و خروج رضا شاه از ایران و به سلطنت رسیدن محمد رضا شاه جوان در سن ۲۲ سالگی، دهها هزار پناهجوی لهستانی از طریق دریای خزر وارد ایران شدند.
در این چارچوب، همزمان با مهاجرت بخش عظیمی از جمعیت یهودیان اروپا به شوروی، آمریکا و دیگر کشورهای خاورمیانه (از جمله ایران) نزدیک به یک میلیون و ۲۵۰ هزار آواره لهستانی نیز از سوی شوروی در جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی سابق استقرار یافتند.
از این تعداد مهاجر لهستانی نزدیک به ۱۱۶ هزار نفر از طریق دریای خزر و بندر پهلوی سابق راهی ایران شدند و در کمپی نزدیک به تهران سکنی گزیدند. این پناهجویان که از جنگ و قحطی گریخته بودند وارد کشوری شده بودند که اثر چندانی از جنگ در آن دیده نمی شد اما قحطی مصیبتباری همزمان با ورود نیروهای متفقین بر کشور حاکم شده بود.
برخی از این پناهجویان که وضعیت جسمانی خوبی نداشتند درگذشتند و بسیاری نیز پس از پایان #جنگ و چند سال حضور در ایران راهی کشور خودشان یا دیگر کشورها شدند و برخی نیز در ایران ماندگار شده و حتی تشکیل خانواده دادند.
دولت وقت و مردم ایران از این پناهجویان لهستانی استقبال کردند و با وجود مشکلات فراوانی که #قحطی و #کمبود منابع، تغییر حکومت و اشغال کشور بر ایران حکمفرما بود اما این پناهجویان در اردوگاهها و حتی ساختمانهای عمومی ویژه در شهر تهران اسکان داده شدند و برای آنها امکانات آب و غذای گرم فراهم شد.
تصاویر استقرار این #پناهجویان را در سال ۱۹۴۳ (۱۳۲۲) در اردوگاههای اسکان موقت – اعم از ساختمانهای تغییر کاربری داده شده و اردوگاههای اسکان - در شهر #تهران نشان میدهد.
عصر ایران
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تصاویر پناهجویان لهستانی در ایران
@Tavaana_TavaanaTech
@Tavaana_TavaanaTech
با دیدن این قسمت از فیلم #دیکتاتور به یاد چه چیزی می افتید؟
ساشا بارون کوهن در فیلم « دیکتاتور » در نقش علاالدین ظاهر شده است. علاالدین دیکتاتور کشوری خیالی به نام ودیعه است که مختصات جغرافیای مشخصی هم ندارد. ( فقط می دانیم نزدیک به سودان است! ) این دیکتاتور در کشور خودش هر تفکر مخالفی را سرنگون می کند و اجازه #تفکر غیر از آن چیزی که خودش قبول دارد را به هیچ فردی نمی دهد! وی همچنین به دنبال گسترش سلاح های هسته ای است که وضعیت ناخوشایندی را برای کشورش به وجود آورده بطوریکه تمام ملت های جهان با او بر سر این قضیه اختلاف نظر دارند و چه بسا اگر وی بر این مسئله پافشاری کند، می بایستی برخورد خشن جهان علیه خودش را مشاهده کند!....
@Tavaana_TavaanaTech
ساشا بارون کوهن در فیلم « دیکتاتور » در نقش علاالدین ظاهر شده است. علاالدین دیکتاتور کشوری خیالی به نام ودیعه است که مختصات جغرافیای مشخصی هم ندارد. ( فقط می دانیم نزدیک به سودان است! ) این دیکتاتور در کشور خودش هر تفکر مخالفی را سرنگون می کند و اجازه #تفکر غیر از آن چیزی که خودش قبول دارد را به هیچ فردی نمی دهد! وی همچنین به دنبال گسترش سلاح های هسته ای است که وضعیت ناخوشایندی را برای کشورش به وجود آورده بطوریکه تمام ملت های جهان با او بر سر این قضیه اختلاف نظر دارند و چه بسا اگر وی بر این مسئله پافشاری کند، می بایستی برخورد خشن جهان علیه خودش را مشاهده کند!....
@Tavaana_TavaanaTech
هجدهسال پیش در چهارم خرداد ۱۳۷۷، فرشته جنابی هنرپیشهی سینمای پیش از انقلاب در انزوا و در زندگی مخفیانه درگذشت.
@Tavaana_TavaanaTech
@Tavaana_TavaanaTech
هجدهسال پیش در چهارم خرداد ۱۳۷۷، فرشته جنابی هنرپیشهی سینمای پیش از انقلاب در انزوا و در زندگی مخفیانه درگذشت.
فرشته جنابی متولد ۱۳۲۷ تهران بود. او با فیلم «زن یکشنبه» پا به سینما گذاشت. او در فیلمهای بسیاری ایفای نقش کرد. جنابی در فیلم «قیامت عشق» به همراه عزتالله انتظامی ایفای نقش کرد. این فیلم به دلیل داشتن صحنههای سکسی بسیار جنجالآفرین شد. کارگردان این فیلم هوشنگ حسامی، روزنامهنگار، کارگردان و منتقد سینما، تئاتر و مترجم متنهای نمایشی بود که در سال ۱۳۵۲ ساخته شد.
فیلم دیگری که فرسته جنابی در آن ایفای نقش کرد و جنجال فراوان آفرید فیلم «برهنه تا ظهر با سرعت» به کارگردانی خسرو هریتاش بود. جنابی تا زمان انقلاب ده #فیلم در کارنامهی خود ثبت کرد. پس از انقلاب اسلامی او توسط دادگاه ویژهای که به امور #هنرمندان رسیدگی میکرد به صورت غیابی و به دلیل بازی در فیلم جنجالی «برهنه تا ظهر با سرعت» به اعدام محکوم شد. او در این فیلم در صحنهای به صورت کاملا #عریان ظاهر شده بود. آنطور که گفته میشود این حکم به این دلیل که #فرشته_جنابی زندگی مخفیانه سرگرفت هیچگاه اجرا نشد و او تا پایان عمر در سال ۱۳۷۷ به شکل مخفیانه زندگی کرد.
نمایش فیلم هریتاش که در سال ۵۵ به نمایش در آمده بود بخاطر صحنههای برهنگی در آن به سرعت توقیف شد.
او در چهارم خرداد ۱۳۷۷ به دلیل سکته قلبی در سن ۵۰ سالگی درگذشت.
@Tavaana_TavaanaTech
فرشته جنابی متولد ۱۳۲۷ تهران بود. او با فیلم «زن یکشنبه» پا به سینما گذاشت. او در فیلمهای بسیاری ایفای نقش کرد. جنابی در فیلم «قیامت عشق» به همراه عزتالله انتظامی ایفای نقش کرد. این فیلم به دلیل داشتن صحنههای سکسی بسیار جنجالآفرین شد. کارگردان این فیلم هوشنگ حسامی، روزنامهنگار، کارگردان و منتقد سینما، تئاتر و مترجم متنهای نمایشی بود که در سال ۱۳۵۲ ساخته شد.
فیلم دیگری که فرسته جنابی در آن ایفای نقش کرد و جنجال فراوان آفرید فیلم «برهنه تا ظهر با سرعت» به کارگردانی خسرو هریتاش بود. جنابی تا زمان انقلاب ده #فیلم در کارنامهی خود ثبت کرد. پس از انقلاب اسلامی او توسط دادگاه ویژهای که به امور #هنرمندان رسیدگی میکرد به صورت غیابی و به دلیل بازی در فیلم جنجالی «برهنه تا ظهر با سرعت» به اعدام محکوم شد. او در این فیلم در صحنهای به صورت کاملا #عریان ظاهر شده بود. آنطور که گفته میشود این حکم به این دلیل که #فرشته_جنابی زندگی مخفیانه سرگرفت هیچگاه اجرا نشد و او تا پایان عمر در سال ۱۳۷۷ به شکل مخفیانه زندگی کرد.
نمایش فیلم هریتاش که در سال ۵۵ به نمایش در آمده بود بخاطر صحنههای برهنگی در آن به سرعت توقیف شد.
او در چهارم خرداد ۱۳۷۷ به دلیل سکته قلبی در سن ۵۰ سالگی درگذشت.
@Tavaana_TavaanaTech
ندا، ۹ سالگی و پژمردگی؛ حالا نوبت مسئولان است
در ماه اردیبهشت تقریبا همزمان با انتشار برنامهها و مطالب مربوط به کودکآزاری در بیبیسی فارسی اتفاقی کمسابقه در یکی از روزنامههای محلی ایران افتاد؛ "مردم نو" روزنامه محلی زنجان، سیزدهم اردیبهشت، تیتر اول خود را به اطلاع رسانی درباره آزار جنسی ندا، یک دختربچه ۹ ساله در مدرسهای در یکی از روستاهای زنجان اختصاص داد.
این اقدام کار خودش را کرد و توجه خیلیها را جلب کرد، اگرچه به احضار سردبیر این روزنامه انجامید، اگرچه مدیرکل آموزش و پرورش استان زنجان بعد از این غائله هی تایید و تکذیب کرد و دست آخر گفت این صحبتها ادعای این بچه است و معلمان در استان از افراد فداکار و ایثارگر هستند و آموزش و پرورش بر کار آنها نظارت دارد.
داستان چیست؟
متهم پرونده آزار و اذیت جنسی ندا در تنها مدرسه روستای قره محمد از توابع خدابنده زنجان به قولی ۱۴ دانشآموز داشته. ۱۱ پسر و سه دختر. دایی ندا گفته است که این معلم یک ماه تمام به دخترها فیلمهای ممنوعه نشان میداده. مقامات آموزش و پرورش این ادعا را رد میکنند.
دایی ندا گفته دو دختر بعد از اینکه این فیلمها را دیدهاند به طور جداگانه به دفتر معلم خوانده شده و مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. ادعایی که خانواده دختر دوم کمی بعد رد کردند، گفتند ماجرا اصلا جدی نبوده. برخی هم گفتند شاید از ترس تبعاتش بوده. معلم مظنون پدر دو فرزند است.
منابع خبری میگویند، بعد از اینکه ندا به سختی با مادرش در این مورد حرف زده و قسمش داده که به پدرش چیزی نگوید، مبادا پدر دعوایش کند و کتکش بزند، خانواده بهجای سکوت، دادخواهی کردند؛ از دفتر روزنامه مردم نو تا پزشکی قانونی و محاکم قضایی. ایران وایر از قول یک منبع مطلع از پیشنهاد رشوه از سوی معلم به خانواده ندا هم مینویسد.
معلم خاطی کجاست؟
بر اساس گزارشها، معلم خاطی، ابتدا بازداشت شده بعد با قرار وثیقه آزاد شده. او بعد دوباره با حکم دادگاهی در زنجان بازداشت شده و دوباره با وثیقه آزاد شده است. آزادی او به قید ضمانت و روبرو شدن خانواده ندا با او هم حکایت دیگری است. سایتهای خبری نوشتهاند که خانواده ندا میگویند معلم خاطی آنها را مسخره میکند.
ایسنا میگوید که علیاصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش دو هفته بعد از این حادثه اعلام کرده که معلم خاطی از خدمت تعلیق شده و «البته در ابتدا باید حکم از طریق مراجع قضایی صادر شود و ما به دنبال آن اقدام میکنیم.»
این در حالیست که در روزنامه محلی مردم نو از قول خانواده ندا نوشته شده که این معلم کلاه گیس سر میکند و در روستای بغلی تدریس می کند و به کارش ادامه می دهد.
قانون: تجاوز یا رابطه نامشروع
دادگاه کیفری شماره یک زنجان حکم داد که این اتفاق رابطه نامشروع بوده نه تجاوز. دادگاه شماره یک ظاهرا بر اساس قانون حکم داده؛ عمل دخول جنسی صورت نگرفته و نام آنچه اتفاق افتاده بر اساس قانون رابطه نامشروع است. رابطه نامشروع هم بر اساس ذهنیت رایج در جامعه لابد دو سویه است. بعد از این حکم تحلیلها و تفسیرها در جامعه کوچک محل زندگی ندا و خانوادهاش آزاردهندهتر میشود. مجازات رابطه نامشروع بر اساس ماده ۶۳۷ قانون مجازات اسلامی تا ۹۹ ضربه شلاق است. حالا بناست دادگاه کیفری شماره دو درباره این پرونده تصمیمگیری کند.
ياریدهنده؟
ندا این روزها حال خوشی ندارد. خبرگزاریها نوشتهاند که خانواده ندا تمکن مالی لازم را ندارند و دیگر نمیتوانند او را برای مشاوره از روستا به زنجان ببرند و بیاورند. مشاور ندا گفته: ما میخواهیم کمک کنیم آنها به زنجان بیایند و او را در مدرسهای خوب ثبت نام کنیم، اما کسی حمایت مالی نمیکند. ندا هم می گوید که اگر مدرسهاش را عوض نکنند، درسخواندن را کنار میگذارد. به نظر میرسد که با وجود تمام این سختیها آنها در پیگیری دادخواهیشان مصرند و حاضر نشدهاند از شکایت خود بگذرند.
چه باید کرد؟
این نخستین باری نیست که در ایران با وجود برخی محدودیتهای خبررسانی، صحبت از آزار دانشآموزان به دست معلمان میشود. حدود دو سال پیش هم بیش از شش دانشآموز دبستانی در غرب تهران از سوی ناظم مدرسه شان مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته بودند. سال گذشته سرپرست دادگاههای کیفری استان تهران، محسن افتخاری اعلام کرد که این فرد به ۱۰۰ ضربه شلاق، دو سال تبعید و دو سال محرومیت از فعالیت فرهنگی و آموزشی محکوم شده است.
کانون صنفی معلمان تهران هم در بیانیهای که در واکنش به ماجرای ندا منتشر کرده آورده: "آزار جنسی کودکان در مدرسه پیش از این هم رخ داده، اما هرگز با آن ریشهای برخود نشده است".
مرتضی تمجیدی مدیرکل آموزش و پرورش زنجان هم در پاسخ به این سئوال که "وقتی دانشآموز، نزد مدرسه و معلم امانت است و این طور مورد آسیب واقع می شود، چه کسی پاسخگوست؟" سکوت میکند.
ادامه
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇
در ماه اردیبهشت تقریبا همزمان با انتشار برنامهها و مطالب مربوط به کودکآزاری در بیبیسی فارسی اتفاقی کمسابقه در یکی از روزنامههای محلی ایران افتاد؛ "مردم نو" روزنامه محلی زنجان، سیزدهم اردیبهشت، تیتر اول خود را به اطلاع رسانی درباره آزار جنسی ندا، یک دختربچه ۹ ساله در مدرسهای در یکی از روستاهای زنجان اختصاص داد.
این اقدام کار خودش را کرد و توجه خیلیها را جلب کرد، اگرچه به احضار سردبیر این روزنامه انجامید، اگرچه مدیرکل آموزش و پرورش استان زنجان بعد از این غائله هی تایید و تکذیب کرد و دست آخر گفت این صحبتها ادعای این بچه است و معلمان در استان از افراد فداکار و ایثارگر هستند و آموزش و پرورش بر کار آنها نظارت دارد.
داستان چیست؟
متهم پرونده آزار و اذیت جنسی ندا در تنها مدرسه روستای قره محمد از توابع خدابنده زنجان به قولی ۱۴ دانشآموز داشته. ۱۱ پسر و سه دختر. دایی ندا گفته است که این معلم یک ماه تمام به دخترها فیلمهای ممنوعه نشان میداده. مقامات آموزش و پرورش این ادعا را رد میکنند.
دایی ندا گفته دو دختر بعد از اینکه این فیلمها را دیدهاند به طور جداگانه به دفتر معلم خوانده شده و مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. ادعایی که خانواده دختر دوم کمی بعد رد کردند، گفتند ماجرا اصلا جدی نبوده. برخی هم گفتند شاید از ترس تبعاتش بوده. معلم مظنون پدر دو فرزند است.
منابع خبری میگویند، بعد از اینکه ندا به سختی با مادرش در این مورد حرف زده و قسمش داده که به پدرش چیزی نگوید، مبادا پدر دعوایش کند و کتکش بزند، خانواده بهجای سکوت، دادخواهی کردند؛ از دفتر روزنامه مردم نو تا پزشکی قانونی و محاکم قضایی. ایران وایر از قول یک منبع مطلع از پیشنهاد رشوه از سوی معلم به خانواده ندا هم مینویسد.
معلم خاطی کجاست؟
بر اساس گزارشها، معلم خاطی، ابتدا بازداشت شده بعد با قرار وثیقه آزاد شده. او بعد دوباره با حکم دادگاهی در زنجان بازداشت شده و دوباره با وثیقه آزاد شده است. آزادی او به قید ضمانت و روبرو شدن خانواده ندا با او هم حکایت دیگری است. سایتهای خبری نوشتهاند که خانواده ندا میگویند معلم خاطی آنها را مسخره میکند.
ایسنا میگوید که علیاصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش دو هفته بعد از این حادثه اعلام کرده که معلم خاطی از خدمت تعلیق شده و «البته در ابتدا باید حکم از طریق مراجع قضایی صادر شود و ما به دنبال آن اقدام میکنیم.»
این در حالیست که در روزنامه محلی مردم نو از قول خانواده ندا نوشته شده که این معلم کلاه گیس سر میکند و در روستای بغلی تدریس می کند و به کارش ادامه می دهد.
قانون: تجاوز یا رابطه نامشروع
دادگاه کیفری شماره یک زنجان حکم داد که این اتفاق رابطه نامشروع بوده نه تجاوز. دادگاه شماره یک ظاهرا بر اساس قانون حکم داده؛ عمل دخول جنسی صورت نگرفته و نام آنچه اتفاق افتاده بر اساس قانون رابطه نامشروع است. رابطه نامشروع هم بر اساس ذهنیت رایج در جامعه لابد دو سویه است. بعد از این حکم تحلیلها و تفسیرها در جامعه کوچک محل زندگی ندا و خانوادهاش آزاردهندهتر میشود. مجازات رابطه نامشروع بر اساس ماده ۶۳۷ قانون مجازات اسلامی تا ۹۹ ضربه شلاق است. حالا بناست دادگاه کیفری شماره دو درباره این پرونده تصمیمگیری کند.
ياریدهنده؟
ندا این روزها حال خوشی ندارد. خبرگزاریها نوشتهاند که خانواده ندا تمکن مالی لازم را ندارند و دیگر نمیتوانند او را برای مشاوره از روستا به زنجان ببرند و بیاورند. مشاور ندا گفته: ما میخواهیم کمک کنیم آنها به زنجان بیایند و او را در مدرسهای خوب ثبت نام کنیم، اما کسی حمایت مالی نمیکند. ندا هم می گوید که اگر مدرسهاش را عوض نکنند، درسخواندن را کنار میگذارد. به نظر میرسد که با وجود تمام این سختیها آنها در پیگیری دادخواهیشان مصرند و حاضر نشدهاند از شکایت خود بگذرند.
چه باید کرد؟
این نخستین باری نیست که در ایران با وجود برخی محدودیتهای خبررسانی، صحبت از آزار دانشآموزان به دست معلمان میشود. حدود دو سال پیش هم بیش از شش دانشآموز دبستانی در غرب تهران از سوی ناظم مدرسه شان مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته بودند. سال گذشته سرپرست دادگاههای کیفری استان تهران، محسن افتخاری اعلام کرد که این فرد به ۱۰۰ ضربه شلاق، دو سال تبعید و دو سال محرومیت از فعالیت فرهنگی و آموزشی محکوم شده است.
کانون صنفی معلمان تهران هم در بیانیهای که در واکنش به ماجرای ندا منتشر کرده آورده: "آزار جنسی کودکان در مدرسه پیش از این هم رخ داده، اما هرگز با آن ریشهای برخود نشده است".
مرتضی تمجیدی مدیرکل آموزش و پرورش زنجان هم در پاسخ به این سئوال که "وقتی دانشآموز، نزد مدرسه و معلم امانت است و این طور مورد آسیب واقع می شود، چه کسی پاسخگوست؟" سکوت میکند.
ادامه
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇
ساز و کار برخورد با افرادی که در مدارس مرتکب تجاوز و آزار و اذیت جنسی میشوند برای والدین و حتی دانش آموزان، روشن نیست و احتمالا به همین دلیل است که مدیرکل آموزش و پرورش زنجان سکوت میکند و کانون صنفی معلمان هم از ضرورت برخورد "ریشهای" میگوید.
ضریب نفوذ شبکههای اجتماعی
قصه دردناک و تلخ ندا به روزنامهها و خبرگزاریها محدود نماند. هشتگ HelpNeda، که هنوز هم در شبکههای مورد استفاده قرار میگیرد حدود ۱۰ روز پیش داغ شد. کاربران شبکههای اجتماعی علاوه بر اطلاعرسانی از دستاندرکاران میخواستند که به پرونده ندا و وضعیت او و خانوادهاش رسیدگی کنند. یک کاربر توییتر از شهیندخت مولاوردی، معاون رییسجمهور در امور زنان و خانواده خواست که پرونده ندا و وضعیت خانواده او را پیگیری کند و به مردم گزارش بدهد. خانم مولاوردی همانجا گفت که اینکار را انجام خواهد داد.
آسیبشناسی واقعه
آنچه از این اتفاق، پوشش خبری آن و پوششی که در شبکههای اجتماعی گرفت حاصل شد، سه چیز را برجسته کرد: اول اینکه با وجود وجدانهای آگاه در ایران هنوز به روح و روان بچهای که مورد آزار و اذیت جنسی واقع شده و خانوادهای که صدمه دیده توجهی که باید بشود، نمیشود. انگار هنوز خیلیها این موارد خانمانبرانداز را جدی نمیگیرند؛ شاید آگاهی کافی وجود ندارد.
دوم اینکه قانون هم به سبب ضعفها و کمبودها و ابهاماتی که دارد نه تنها در اینگونه موارد کمکی نمی کند که میتواند بازدارنده هم باشد. سوم هم اینکه این اتفاق بار دیگر قدرت و نقش رسانه و شبکههای اجتماعی را در پاسخگو کردن مسئولان و دست اندرکاران، یادآوری کرد، گرچه آنها که قلبشان از قصه ندا به درد آمد، هنوز چشم به دست و دهان مسئولان دوختهاند و منتظرند.
مریم زهدی
بیبیسی
Maryam Zohdi
@Tavaana_TavaanaTech
ضریب نفوذ شبکههای اجتماعی
قصه دردناک و تلخ ندا به روزنامهها و خبرگزاریها محدود نماند. هشتگ HelpNeda، که هنوز هم در شبکههای مورد استفاده قرار میگیرد حدود ۱۰ روز پیش داغ شد. کاربران شبکههای اجتماعی علاوه بر اطلاعرسانی از دستاندرکاران میخواستند که به پرونده ندا و وضعیت او و خانوادهاش رسیدگی کنند. یک کاربر توییتر از شهیندخت مولاوردی، معاون رییسجمهور در امور زنان و خانواده خواست که پرونده ندا و وضعیت خانواده او را پیگیری کند و به مردم گزارش بدهد. خانم مولاوردی همانجا گفت که اینکار را انجام خواهد داد.
آسیبشناسی واقعه
آنچه از این اتفاق، پوشش خبری آن و پوششی که در شبکههای اجتماعی گرفت حاصل شد، سه چیز را برجسته کرد: اول اینکه با وجود وجدانهای آگاه در ایران هنوز به روح و روان بچهای که مورد آزار و اذیت جنسی واقع شده و خانوادهای که صدمه دیده توجهی که باید بشود، نمیشود. انگار هنوز خیلیها این موارد خانمانبرانداز را جدی نمیگیرند؛ شاید آگاهی کافی وجود ندارد.
دوم اینکه قانون هم به سبب ضعفها و کمبودها و ابهاماتی که دارد نه تنها در اینگونه موارد کمکی نمی کند که میتواند بازدارنده هم باشد. سوم هم اینکه این اتفاق بار دیگر قدرت و نقش رسانه و شبکههای اجتماعی را در پاسخگو کردن مسئولان و دست اندرکاران، یادآوری کرد، گرچه آنها که قلبشان از قصه ندا به درد آمد، هنوز چشم به دست و دهان مسئولان دوختهاند و منتظرند.
مریم زهدی
بیبیسی
Maryam Zohdi
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from IranHumanRights
یک منبع آگاه در مورد امید کوکبی به کمپین گفت او با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی به مدت دو هفته برای درمان به مرخصی آمد.
بیشتر بخوانید در: https://persian.iranhumanrights.org/1395/03/omid
کانال: @ICHRI
بیشتر بخوانید در: https://persian.iranhumanrights.org/1395/03/omid
کانال: @ICHRI
khorramshahr.mp4
14.8 MB
گزارشی تکاندهنده از وضعیت مردم خرمشهر
گفتند که خرمشهر را خدا آزاد کرد اما هیچکس برای آبادانیاش نکوشید.
و حالا پس از اینهمه سال آنها که باید خرمشهر را آباد میکردند ببینید!
@Tavaana_TavaanaTec
گفتند که خرمشهر را خدا آزاد کرد اما هیچکس برای آبادانیاش نکوشید.
و حالا پس از اینهمه سال آنها که باید خرمشهر را آباد میکردند ببینید!
@Tavaana_TavaanaTec