آموزشکده توانا
58.5K subscribers
29.5K photos
36K videos
2.54K files
18.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Forwarded from گفت‌وشنود

به گزارش ایندیاتودی، در بیانیه رسمی وزارت امور خارجه هند آمده است: «ما به شدت از اظهارات رهبر جمهوری اسلامی ایران در مورد اقلیت‌ها در هند ابراز تاسف می‌کنیم. این اظهارات نادرست و غیرقابل قبول است.»
‏وزارت خارجه هند در این بیانیه نسبت به سخنان علی خامنه‌ای درباره وضعیت مسلمان هند «به شدت» ابراز تاسف کرد و نوشت: «به کشورهایی که درباره اقلیت‌ها اظهار نظر می‌کنند، توصیه می‌شود ابتدا به سوابق خود در این زمینه نگاهی بیندازند، پیش از آنکه درباره دیگران قضاوت کنند.»

علی خامنه‌ای گفته بود: «نمی‌شود که من خودم را مسلمان بدانم، اما از رنجی که یک مسلمان در میانمار یا در غزّه یا در هند می‌کشد، خودم را غافل بدانم.»

جمهوری اسلامی از جمله حکومت‌هایی است که بیشترین تبعیض و فشارهای سیستماتیک را نسبت به اقلیت‌های دینی مثل: نوکیشان مسیحی، بهائیان، خداناباوران و ناباورمندان به دین اعمال می‌کند .

https://dialog.tavaana.org/muslims-islamic-governments/

#هند #خامنه_ای #دیگری_ستیزی
#گفتگو_توانا

@Dialogue1402
مژگان افتخاری، مادر جاویدنام مهسا ژینا امینی، در پیامی از اعتصاب عمومی مردم در شهرهای کردنشین و همچنین حمایت‌ها در ایران و دیگر نقاط جهان قدردانی کرد.

خانم افتخاری نوشته است:

«یکشنبه بیست و پنجم شهریورماه سال هزار و چهارصد و سه، به پاسداشت یاد و نام مهسای عالم تابم، زنده یاد ژینا و تمامی به خون خفتگان حق خواه ژینا، کوردستان یکپارچه، ایران یکصدا و جهانی که همراه ما بود. بودنتان نشانه ای از راستی و نیک کرداری و حق طلبی است. عزیزانم؛ چه آنان که از کسب و کارشان گذشتند و چه آنانی که با قلم و قدم و فریادشان، صدا و نفس ما بودند، سر تعظیم به آستان انسانیتان فرود می آورم باشید تا جهان به فروغ و روشنیتان، فروزان بماند.
با احترام مژگان افتخاری.»

#مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روز پنجم شهریور ماه، امید ایزدی صادق‌آبادی، برای تحمل حبس بازداشت و به زندان منتقل شد

امید ایزدی صادق‌آبادی، شهروند دارای معلولیت جهت تحمل دوران محکومیت خود، بازداشت و به زندان شهرکرد منتقل شد. این در حالی است که وی از مشکلات جسمانی متعددی رنج می‌برد.

او روز پنجم شهریور درحالی کە برای پرداخت جریمه نقدی به دادگاه مراجعه کرده بود، جهت اجرای حکم حبس ۴سالە خود، بازداشت و به بند۴ زندان شهرکرد منتقل شده است.

این زندانی سیاسی، به بیماری ام اس مبتلا بوده که سیستم عصبی، حرکتی و تکلم او را مختل کرده و به تنهایی قادر به راه رفتن نیست.

او توسط شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو شهرستان سامان بابت اتهامات تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی به چهار سال حبس تعزیری و پرداخت ۱۵۰؛میلیون ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت محکوم شد که هنگام پرداخت جریمه نقدی بازداشت و به زندان منتقل شد.

مصداق اتهامات امید ایزدی چند استوری یا پست اینستاگرامی عنوان شده است.

امروز خبردار شدیم که او دو روز است که در اعتصاب غذا است.

#امید_ایزدی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مادر زهرا دادرس خبر داد که فرزندش با اتمام مرخصی درمانی به زندان بازگشت. این مادر که فرزند دیگرش زهره نیز در زندان است، در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

«دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۳، زهرا با اتمام مرخصی درمانی به زندان زنان لاکان رشت برگشت، زهره و زهرا از داخل زندان تماس گرفتند و حال هر دو خوب هست. زهرا پس از انجام آخرین کارهای درمانی و خرید کیف و لوازم تحریر سال جدید تحصیلی برای بنیامین پسر کوچکش و پختن و فریز کردن غذا و ...، دیشب به همراه پسرهاش علی و بنیامین پیش ما بود، از بیش از دو ماه قبل که زهره به وسیله مامورهای لباس شخصی، ناگهانی و بدون ابلاغ قضایی بازداشت شد، به وسایل اتاقش دست نزدیم تا شاید به زودی خودش بیاد، کتاب زندگی در زندان ... نوشته بهمن احمدی امویی کنار تخت زهره بود و زهرا این جملات را ازش برام خوند:

"زمانه سیاه سپری می‌شود، روشنایی بر آستانه ایستاده است، باران می‌نشیند آسمان صاف خواهد شد، آرامش فرا خواهد رسید و شوربختی‌ها پایان می‌گیرد اما تا این همه در رسد،چه رنج‌ها که بر ما نخواهد رفت"»


زهرا و زهره دادرس از جمله فعالان حقوق زنان در رشت هستند که به احکام سنگین مبتلا شدند.
زهره دادرس به ۹ سال و ۶ ماه حبس محکوم شده بود که ۶ سال و یک روز آن قابل اجراست
و زهرا دادرس نیز به ۶ سال و یک ماه حبس محکوم شده بود که سه سال و ۶ ماه از آن قابل اجراست.

#زهرا_دادرس #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مهدی ساورعلیا، از زندانیان سیاسی سابق است که برای ابراز همدلی با خانواده‌های دادخواه، شهر به شهر سفر می‌کند و بر سر مزار جاویدنامان میهن حضور پیدا می‌کند.

او تصویری از خود بر سر مزار جاویدنام محمدرسول مؤمنی‌زاده و در کنار مادر و برادر دادخواه او در شهر رشت منتشر کرده و نوشته:
«برسرمزار جاویدنام محمدرسول مومنی‌زاده ومادر دادخواه ماکنار تمامی خانوادهای دادخواه ایستادیم
نه می بخشیم نه فراموش میکنیم»

- کار آقای ساورعلیا بسیار ارزشمند است و چه خوب است همه به خانواده‌های دادخواه توجه ویژه داشته باشیم.

محمد رسول مومنی زاده ۲۴ ساله در آغوش برادرش جان داد وقتی از پشت به او تیر زدند بیشتر از ۳۰ نفر موتور سوار با باتوم به او حمله کردند. برادر می‌گوید: «خودم را به روی محمدرسول انداختم که پهلوی شکسته و تیر خورده ‌اش که غرق خون بود لگد نخورد.»

زهرا کریمی مادر محمدرسول به یکی از رسانه‌ها گفته است : «وقتی به بیمارستان رفتم پر از لباس شخصی بود و وقتی که جنازه کسی را در آنجا دیدم گفتم خدا به پدرومادرش رحم کند. پسر دیگرم به من گفت که این محمدرسول است. من قبول نمی‌کردم. نیروهای امنیتی نگذاشتند پیکر بچه‌ام را ببینم و همینطوری در بیمارستان و حیاط و خیابان من را با زور و کشان‌کشان می‌بردند.»

او اضافه کرده: «چرا بچه مرا از یک متری با اسلحه کشتید؟ مگر او چه کار کرده بود؟ من چه کنم که خون او پایمال نشود؟ من حتی اجازه نداشتم فرزند خودم را ببینم و ببوسم.»

برادر محمدرسول در حساب کاربری خود با اشاره به گزارش پزشکی قانونی تصریح کرد در این گزارش نوشته شده محمد رسول از ناحیه کبد آسیب دیده است، در حالی که گلوله از زیر بغل به برادرش اصابت کرده و در سردخانه قسمت پایین دنده او پاره
شده بود.

یکی از مخاطبان توانا از شهر رشت می‌گوید: «مادر محمدرسول خیلی مورد آزار قرار گرفته است. او را تهدید کرده‌اند که پسر دیگرش را هم از او می‌گیرند. نیروهای اطلاعاتی چه سر مزار محمد رسول و چه اطراف خانه‌شان مزاحمت ایجاد می‌کنند، چند بار صفحه اینستاگرامشان (مادر و برادر محمدرسول) را بسته‌اند تا صدای دادخواهی آن‌ها را خاموش کنند، لطفا صدای خانواده‌های دادخواه باشید و آن‌ها را فراموش نکنید.»

#محمدرسول_مومنی_زاده #همدلی #همبستگی
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از ما دوران تازه ای آغاز می‌شود
ما به فرزندانمان شیر می‌دهیم
رنگ شیرمان سرخ است
ما پای بر زمین می‌کوبیم و آواز می‌خوانیم …
شانه به شانه
دست در دست
بلند فریاد بزن
زن
زندگی
آزادی

دیالوگ فیلم دختران آفتاب

دکلمه از نسیم لطفی، شاعر و هنرمند ایرانی و زندانی سیاسی سابق


#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«شهرهای کردنشین ایران همواره در برابر ظلم و ستم جمهوری اسلامی جزو اولین‌ها بودند، همیشه مقاومت کردند و از پای ننشستند.»

بپاخیز

شعر و‌ دکلمه : مهدی کرباسیان
آهنگساز : کیان پوراصلی
ویدئو : M.M

mehdi_karbasian_official
Kian_pourasli

#کردستان #ایلام #کرمانشاه #جوانرود #مهاباد #سقز #سنندج #بوکان #مریوان #اشنویه #پاوه #پیرانشهر #کامیاران #صحنه #ایران #مهسا_امينى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بزرگداشت یاد سربدران اعتراضات ۱۴۰۱؛

سی‌وچهارمین هفته کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در ۲۱ زندان مختلف کشور با بزرگداشت یاد اعدام‌شدگان اعتراضات ۱۴۰۱


کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در سی‌وچهارمین هفته خود با دومین سالگرد اعتراضات سراسری مردم ایران پس از کشته شدن مظلومانه ژینا [مهسا] امینی در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ توسط نیروی سرکوب استبداد دینی حاکم بر ایران مصادف شده است.

زندانیان سیاسی در ۲۱ زندان کشور، امروز سه‌شنبه ۲۷ شهریور ضمن گرامیداشت یاد همه جانباختگان اعتراضات ۱۴۰۱؛ به یاد ده‌ها شهروند معترضی دست به اعتصاب غذا زدند که طی اعتراضات آن سال و پس از آن توسط دستگاه سرکوب حکومت ولایت‌فقیه و با هدف ارعاب مردم جان به لب رسیده، با نقض تمام موازین حقوق‌بشری، مظلومانه به دار آویخته شدند. از زنده‌یاد محسن شکاری، محمدمهدی کرمی، محمد حسینی، مجیدرضا رهنورد و ده‌ها زندانی دیگر از جمله زنده‌یاد رضا رسایی که چندی پیش با نقض تمام حقوق بنیادین و بدون برخورداری از حق دادرسی منصفانه، مظلومانه به دار کشیده شد.

کارزار " سه‌شنبه‌های نه به اعدام" که جهت لغو حکم اعدام و سرکوب، و اجرای عدالت با حسابرسی از عاملان و آمران تمام قربانیان اعدام در این سالها، از بهمن ماه ۱۴۰۲ توسط زندانیان سیاسی و زندانیان عمومی به راه انداخته‌ شده و تاکنون به ۲۱ زندان در سراسر کشور گسترش پیدا کرده است.

فعالان این کارزار در سی‌ و چهارمین سه‌شنبه پیاپی علاوه بر اینکه علیه مجازات غیرانسانی اعدام دست به اعتصاب غذا زدند؛ یاد تمام جانباختگان اعتراضات سراسری در سال ۱۴۰۱ به ویژه "سربداران" این قیام را گرامی داشته و با تمام خانواده‌های دادخواه ابراز همدردی و همبستگی کردند.

فعالان این کارزار با اشاره به اینکه آمار اعدام‌ها از زمان بر سر کار آمدن رئیس جمهور جدید ولایت فقیه تاکنون بیش از ۱۷۰ نفر بوده؛ نسبت به وضعیت بازداشت‌شدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ که اکنون با خطر احکام اعدام مواجه هستند، هشدار جدی داده و خواستار توجه بیشتر فعالان سیاسی وحقوق‌بشری، رسانه‌ها و عموم مردم ایران به وضعیت این زندانیان سیاسی قیام "ژینا" و تلاش برای توقف ماشین اعدام و کشتار استبداد دینی حاکم بر ایران شدند.

زندانیان کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در ۲۱زندان مختلف امروز سه‌شنبه ۲۷شهریور ، برای سی و چهارمین هفته پیاپی علیه حکم اعدام دست به اعتصاب غذا می‌زنند، که شامل زندانیان زندانهای اوین (بند زنان، بند ۴ و بند ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و واحد۴)، زندان تهران بزرگ، زندان مرکزی کرج، زندان خرم آباد، زندان نظام شیراز، زندان اسد آباد اصفهان، زندان بم کرمان، زندان مشهد، زندان لاکان رشت، زندان قائم‌شهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان و زندان کامیاران می‌باشد.

فعالان این کارزار بار دیگر از تمامی زندانیان در زندان‌های سراسر کشور می‌خواهند که، برای لغو حکم اعدام و نهادینه شدن و سراسری شدن مطالبه لغو حکم اعدام در جامعه، به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" بپیوندند. و ضمن اشاره به حمایت ۱۰۰ نفر از زندانیان سیاسی سابق و ۱۵۰ نفر از فعالان مدنی و سیاسی از کارزار،مکررا از عموم نهادها، سازمان‌ها و تشکل‌های حقوق‌بشری، سیاسی، صنفی و کنشگران سیاسی و مدنی و رسانه‌های آزاد خاضعانه می‌خواهند، مساله " نه به اعدام" را در صدر فعالیت‌های خود قرار داده و با کمک به این کارزار و دفاع از "حق حیات" شهروندان؛ رسیدن به آینده روشنی را برای این سرزمین که همان "ایرانی آزاد، آباد و بدون سرکوب و اعدام" است میسر سازند؛ آینده‌ای که تنها در سایه اتحاد و عمل جمعی ممکن خواهد شد.


#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
هفته ۳۴
۲۷ شهریور ۱۴۰۳

#بیانیه #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری‌_اسلامی #زندانیان_سیاسی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، برخی از مخاطبان توانا برای ما پیام می‌فرستادند و متنی وصیت‌گونه ارسال می‌کردند.
این متن‌ها ضمن آنکه ما را متاثر می‌کرد، به ما انگیزه می‌داد که ساعات بیشتری از شبانه روز بیدار بمانیم و خبرهای انقلاب را پوشش بدهیم.
چند نمونه از مطالب ارسالی را در چند پست منتشر می‌کنیم.

یکی از مخاطبان توانا نوشته بود:

«شاید فردا من کشته شم اگه منو کشتن اینو لطفا نشون بده همه بدونن

مرگ برای آزادی افتخاریه برای من چون خانوادم اینجور بزرگم کردن این جنگو از دوران مدرسه شروع کردم و تمومش میکنم اگه هم به عقیده اخوندای ج.ا من جهنم میرم با کمال میل تو اتیشش میسوزم اما به بهشتی که شمارو راه بدن نمیرم

به امید آزادی»

- لازم به ذکر است، از برخی جان‌باختگان انقلاب مثل جاویدنام محسن موسوی دستخط‌هایی باقی مانده که پیش از رفتن به خیابان نوشته و امضا کرده‌اند.

برخی از جاویدنامان مثل محمد حسن‌زاده، سید جواد موسوی، غزاله چلابی، مجتبی قناعتی خلاری و ... از مخاطبان توانا بودند.

مردم ما، دلیرانه و با شهامت پا به عرصه مبارزه نهاده‌اند و از جان خود مایه گذاشته‌اند. بین اکثریت مردم و حکومت دریایی از خون فاصله انداخته است و هرگز جنایات رژیم را فراموش نمی‌کنند. خشمی در چهره و صدای مردم موج می‌زند که نوید تداوم مبارزه تا رسیدن به آزادی را می‌دهد.


#مهسا_امینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
امیر ایزدخواه، یکی از کاربران شبکه اجتماعی ایکس، خاطره‌ای از دوران کودکی و رفتار گشت ثارالله به شرح زیر منتشر کرده است:

«‏سال۱۳۶۱
نزدیک ماه رمضون بود. با مادر و خواهرم رفته بودیم خرید.
فروشگاه پاستور، يه چيزي شبیه سوپرمارکت بود، که اونزمان خیلی رایج نبود، ولی جنس های خیلی جذابی داشت.
اولین بار بود که لیوان تاشو میدیدم و با اصرار، مادرمو مجبور کردم که بخرتش. البته یه یویو هم کنارش واسم خرید.
هرجا میرفتی اون زمان، رادیو روشن بود.
«توجه توجه» !
کلماتی اضطراب آور، که ترس مرگ رو چنان به دل بچه ٦ ساله می انداخت که زبونش بند میرفت و پاهاش بیجون میشد.
آژیر وضعیت قرمز که بصدا در میومد، دیگه هیچ چیز دنیا جدی نبود، نه لیوان تاشو نه یویو! فقط بمب مهم بود و این سوال که قراره رو سر کی بیفته اینبار.
رفتیم توی زیرزمین، انبار فروشگاه با درهای شیشه ای بزرگ که به هیچ وجه، مصداق پناهگاه نبود. بگذریم که صدای لرزش شیشه ها و جیغ ها، از صدای انفجار بیشتر بود و وحشت آورتر.
اما این ترس واقعی از مرگِ محتمل زیر بمب های صدام، باعث نمیشد که از اوباشی نترسید که ارضا غربزه جنایت در باطنشون، با نصب عکس خمینی روی جیب لباس کمیته و دیدن وحشت در چهره زنان و دختران و پسران جوون ، به اوج میرسید.

وضعیت سفید شد و از پناهگاه بیرون اومدیم. دم در فروشگاه، ماشین گشت ثارالله وایساده بود.
اونزمان، لباس همه مردم شبیه هم بود و کسی به اون صورت دنبال مد نمیرفت. خواهرم ١٣ سالش بود و احتمالا بعد از دویدن به سمت پناهگاه و اون لحظات مرگ آلود، کمی از موهاش از روسری بیرون اومده بود. مادرم البته چادری بود ولی با اینحال، ارازل های کمیته در عقب رو باز کردن و با فحاشی و عربده به ما گفتند سوار شید.
خواهرم اومد چونه بزنه باهاشون و روسریشو مرتب کرد ولی مادرم گفت حرف نزنید و سریع سوار شید.
اون موقع ها وقتی کسی رو میگرفتند، مردم جمع میشدن و تماشا میکردند، و فارغ از بیگناهی افراد، قرار گرفتن توی جمعیت تماشاچی، خوشایند نبود و مادرم میخواست قبل ازینکه مردم جمع بشند، قائله ختم بشه، هرچند به شر!

ما رو تو بازداشتگاه کمیته، که بعدها شد دانشگاه پیام نور، تا ساعت ۱۱ شب نگه داشتند!
بیست سی نفری تو اتاق بودند، بیشتر دخترای جوون ولی مادری هم بود که نوزادشو گذاشته بود تو خونه و در حالی که هنوز بیگودی رو سرش بود، رفته بود سرکوچه گل بخره که بره عروسی.
دو دستی به در میکوبید و زار میزد و التماس میکرد که بچه من شیرخواره و تو خونه تنهاست.
ولی تا ساعت ۱۱ شب اون در باز نشد.
حوصلم سررفته بود از بازی کردن با یویو هم خسته شده بودم.
خواهر ۱۰ ساله دیگه ای هم داشتم که خونه تنها بود و پدرم هم از ما بیخبر! همین کافی بود برای مادرم که از نگرانی بی تاب بشه ولی با این وجود، شده بود سنگ صبور یه دختر جوون دیگه، که میگفت : بابام سرمو میبره!
باباش راننده تاکسی بود و خونشون اون ور شهر تو یه منطقه فقیرنشین.
رنگش پریده بود و همین باعث شده بود، عینک بزرگ سیاه و گردش، بیشتر به چشم بیاد و بعد از ۴۰ سال هنوز تو ذهن من بمونه.

در باز شد و بعد از موعظه های یه آخوند و تعهد گرفتن، که خودش یک ساعتی طول کشید، همه آزاد شدند.
یادم نیست که پدرم چطور خبردار شد و اومده بود سراغمون و من و خواهرمو برد خونه، ولی مادرم با اون دختر عینکی رفت خونشون تا به باباش توضیح بده که اونا حتی یه زن چادری رو هم گرفته بودن و یه جورایی وساطت کنه و مطمئن بشه که باباش، دختر رو نمیزنه.

وقتی مادرم برگشت خونه، پدرم اوقات تلخی کرد، نمیدونم چرا، ولی مامان از شدت سر درد حال تهوع داشت و مدام بالا میاورد.

فرداش، قصه بابای اون دختر رو تعریف کرد ، گفت که دست روی دختر بلند نکرد ولی داد بیداد کرده بود و خودشو زده بود و قرآن رو پاره کرده بود و خدا رو تهدید کرده بود که دیگه روزه نمیگیره!


۴۰ سال گذشته و هنوز…مهسا و آرمیتا و آرزو ها، قربانی توحش اوباش حکومت جهل و جنایت جمهوری اسلامی میشند.»


- شما چه تجربه‌ای دارید؟ چه خاطره‌ای از آن دوران تا کنون دارید؟
گشت ایثار، گشت ثارالله، گشت عفاف، گشت ارشاد و ...

#زن_زندگى_آزادى
#مهسا_امينی #دهه_شصت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«برای مهراد لهراسبی می‌نویسم که کمتر کسی از درد و رنجش می‌نویسد و از او یاد می‌کند

✍️مسعود علیزاده

مهرداد لهراسبی از زندانیان سیاسی کوی دانشگاه در سال ۷۸ است که در جمع دانشجویان روز ۱۸ تیر جلوی دانشگاه تهران سخنرانی می‌کند و سریعاً توسط لباس شخصی ها بازداشت می‌شود. لهراسبی در زمان بازداشت مورد ضرب و شتم شدید قرار می‌گیرد و از ناحیه سر، صورت و دست مورد آسیب جدی قرار میگرد و حدود ۶ ماه را در سلول های سرد و تاریک انفرادی سپری می‌کند.

قاضی حقانی ریاست شعبه ششم دادگاه انقلاب، مهرداد لهراسبی را به دلیل ایجاد تشویش و تحریک دانشجویان برای اغتشاش در دانشگاه به اشد مجازات یعنی اعدام محکوم کرده بود. ولی بعد از گذشت یک سال در اثر فشارهای بین‌المللی و رسانه‌ای، حکم اعدام او و سه دانشجوی بازداشتی دیگر، در دادگاه تجدید نظر به پانزده سال حبس تخفیف پیدا کرد.

مهرداد درباره وضعیت سخت و دردآور خود در بند ۲۰۹ اوین می‌گو‌ید:

در آن چهار ماه مرتب مرا برای بازجویی می‌بردند. وقتی هم در سلول انفرادی بودم، با پخش مداوم قرآن و اذان با صدای بلند و لامپ‌های پروژکتوری که ۲۴ ساعته در سلول من و دیگر زندانیان روشن بود، آزارمان می‌دانند. در زمان بازجویی هم وقتی دیدند اطلاعاتم به دردشان نمی‌خورد، با اجبار من به حرکت بشین‌پاشو یا کلاغ‌پر رفتن مرا شکنجه می‌دادند. چون می‌دانستند پاهایم آسیب دیده است.

مهرداد لهراسبی حدود ۳ سال در زندان اوین حبس خود را سپری میکند و بعد به دستور سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران به بند مجرمان خطرناک و اعدامی زندان رجایی شهر کرج تبعید میشود و در همان زندان مخوف به چندین بیماری مبتلا می‌شود و روزهای بسیار سختی را سپری می‌کند.

لهراسبی بخاطر خوابیدن ۵ سال در کف سالن زندان رجایی شهر دچار آرتروز شدید و زانو درد می‌شود، زیرا زندانیان سابقه دار اجازه خوابیدن روی تخت را به او و دیگر زندانیان سیاسی را نمیدهند.خوشبختانه آقای لهراسبی بعد از تحمل ۹ سال زندان ( سه سال اوین و پنج سال رجایی شهر کرج ) در سال ۱۳۸۷ با انواع بیماری ها از زندان رجایی شهر آزاد می‌شود.

متاسفانه در زمان بازداشت و زندان آقای لهراسبی رسانه‌ها مثل امروز فعالیت نمی‌کردند و فضای مجازی و اینترنتی هم نبود که مردم بخواهند صدای مظلومیتش باشند و به همین خاطر کمتر کسی این عزیزان قهرمان وطن را می‌شناسد که بخواهد ازشون یاد کنند.

مهرداد می‌گوید : جوانی مرا لای دیوارهای زندان له کردند. بیماری امانم بریده، موهایم ریخته و پاهایم ناتوان است.

به من نظر من اگر قرار است به خبر آسیب دیدگان پرداخته شود باید به خبر آقای لهراسبی هم پرداخته شود زیرا ایشان یک زندانی سیاسی بوده که بخاطر شرایط سخت نگهداری در زندان آسیب‌های جدی دیده است.
چند روز پیش با آقای لهراسبی صحبت می‌کردم و بهم گفت!
مسعود!! من حاضر بودم با تیر بهم شلیک می‌کردند و کشته می‌شدم و یکی از چشمانم را از دست میدادم ولی ۹ سال از عمرم را در انفرادی، زندان اوین و زندان رجایی سپری نمی‌کردم که آخرش بخاطر مریضی روی ویلچر بشینم.
بهتره تا دیر نشده با هم مهربان باشیم، هوای یکدیگر را داشته باشیم و از بالا به پایین به یکدیگر نگاه نکنیم. وقتی ما خودمان ، خودمان را تفکیک کنیم و بین آسیب دیدگان، زندانی سیاسی و جانباختگان راه آزادی فرق بگذاریم و مرز بندی کنیم هرگز رنگ آزادی وطن و طعم شیرین اتحاد را نخواهیم چشید.
به یاد مهرداد لهراسبی ها باشیم و در کنارشان باشیم.»

از اینستاگرام مسعود علیزاده

#مهرداد_لهراسبی #کوی_دانشگاه_۷۸  #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
واحد شمارش انسان در ایدئولوژی جمهوری اسلامی

محمدبیگی، رئیس فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی: ماهانه معادل تعداد شهدای غزه، سقط جنین در ایران داریم!

آیا همین جمله به اندازه کافی هدف اصلی حکومت از ازدیاد جمعیت را نشان نمی‌دهد؟!

#ایدئولوژی #جمعیت #حکومت_دینی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علیه فراموشی؛
۲۶ شهریور ۱۴۰۱، سنندج

ویدیویی از مقاومت زنان در سنندج در برابر سرکوبگران. مقاومت شجاعانه آنان ستودنی است.

پس از قتل ژینا (مهسا) امینی شهروندان دست به اعتراض زدند. سرکوبگران به میدان آمدند و به روی مردم داغ‌دیده و خشمگین آتش گشودند. مردم اما از پا ننشستند.
گروهی از زنان سنندج با نشستن در خیابان، جلوی حرکت ماموران را گرفتند.

#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #قتل_مهسا_امینی #گشت_ارشاد #ژینا_امینی #مهسا_امینی #سنندج

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرش صادقی، زندانی سیاسی سابق، به مناسبت سالگرد مهسا امینی متنی به شرح زیر منتشر کرد:

«دو سال گذشت.دوسال از روزی که خبر مرگ مهسا امینی بعد از بازداشت توسط گشت ارشاد، قلب‌های ما را به درد آورد و موجی از اعتراض و بیداری را در جامعه‌ به راه انداخت. نام او رمز و نماد یک جنبش شد، نماد خواسته‌های جمعی برای عدالت، آزادی و کرامت انسانی.
در این دوسال،
نه تنها یاد مهسا در قلب‌هایمان زنده ماند، بلکه خواسته‌های او و هزاران زن و مرد دیگری که به خیابان‌ها آمدند و صدای حق‌طلبی‌شان را فریاد زدند،به پژواکی بی پایان در این سرزمین تبدیل شده است.او نماد هزاران انسانی است که هرروز به نام زن،زندگی، آزادی و عدالت مقاومت را زندگی میکنند
ما با هم می‌گوییم: «زن، زندگی، آزادی» شعاری که فراتر از مرزهای جنسیتی و جغرافیایی رفت، شعاری که ندای وجدان همه ماست، ندای جامعه‌ای که خسته از ظلم، بی‌عدالتی، به دنبال حقیقت و تغییر است.
به یاد بیاوریم که مهسا و جنبش او به ما آموخت که ایستادن در برابر بی عدالتی وظیفه‌ای است که بر دوش هر یک از ماست. او به ما یاد داد که قدرت در همدلی است. این سالگرد فرصتی است تا یاد و خاطرهٔ او را نه فقط با سوگواری،بلکه با ادامهٔ تلاش برای دستیابی به جامعه‌ای آزادتر و عادلانه‌تر زنده نگه داریم.
راهی که آغاز کرده‌ایم، راهی طولانی و پر از چالش است
اما فراموش نکنیم که ما وارثان امید هستیم. امید به فردایی بهتر، امید به آینده‌ای که در آن هیچ کس به خاطر جنسیت،هویت یا عقایدش سرکوب و تحقیر نشود.
مهسا یاد تو و صدای تو در فریادهای همه ما جاریست.این صدا خاموش نخواهد شد.
مهسا جان، یادت گرامی و راهت پر رهرو باد...»


#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_آزادی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز تولد محمدمهدی عسکری، یکی از جان‌باختگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ است، مهدیه خواهر او ضمن انتشار ویدیویی از آخرین تولد او چند روز پیش از جان‌باختنش، چنین نوشته است؛

«تولدت مبارک پشت و پناهم
کوهم
غرورم
شیر مردم
همه کسم
رفیقم
داداشم
تتغاری
خودتم میدونی که همه اینا بودی برام حتی بیشتر
خیلی سخته تو یه روز این همه ادمو از دست بدی ومحکوم باشی به ادامه به کم نیاوردن به تحمل این زندگی که یه روز خوش ندیدیم به چشممون میدونم کنارمی میدونم هوامو داری درست مثل وقتی که بودی الانم هستی اما الان جات خیلی بهتره خدا اغوشت گرفته و هواتو داره مادر قشنگم»


- محمدمهدی عسکری که متولد ۲۷ شهریور ۸۱ بود، در روز ۳۰ شهريور ماه ۱۴۰۱ (سه روز پس از تولد ۲۰ سالگی‌اش) مقابل کلانتری یازده گرمسار، در وسط خیابان با شلیک مستقیم گلوله به سرش توسط نیروهای حکومتی به قتل رسید.
محمدمهدی عسکری کارگری بود که در شرکت معدن املاح کار می‌کرد و کفالت مادرش را بر عهده داشت و نان‌آور خانواده بود.

ویدیویی از لحظه تیر خوردن و کشته‌شدن محمدمهدی موجود است که قبلا منتشر کرده‌ایم. جمهوری اسلامی بارها ادعا کرده است که در سرکوب انقلاب مردم از سلاح استفاده نکرده است، اما علاوه بر مردمی که کف خیابان شاهد بودند، ویدیوهای بسیاری از آن زمان وجود دارد.

محمد مهدی مثل بسیاری از مردم ایران که از فقر، فساد، گرانی، بی‌عدالتی و جنایت به ستوه آمده‌اند در جریان انقلاب مردمی به خیابان رفته بود، او مسلح نبود، اما توسط نیروهای مسلح حکومتی کشته شد.


یادش گرامی باد

#مهدی_عسکری #محمدمهدی_عسکری #گرمسار #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش سایت «حقوق بشر در ایران»، امروز سه شنبه ۲۷ شهریور ماه ۱۴۰۳، ماموران امنیتی در شهر تهران، سجاد صادقی را بازداشت کردند.

امروز سه شنبه ۲۷ شهریور ماه ۱۴۰۳، سجاد صادقی، دانش آموخته مقطع دکترا در رشته روابط بین الملل و مجری پیشین رادیو، ساکن تهران، توسط نیروهای امنیتی، دستگیر و به بازداشتگاه اوین، منتقل شد.

یک فرد مطلع در تشریح این خبر به گزارشگر حقوق بشر در ایران گفت:”ماموران امنیتی با یورش به منزل آقای صادقی، ابتدا آن مکان را تفتیش و پس از توقیف برخی لوازم شخصی از قبیل گوشی  تلفن همراه، در نهایت سجاد صادقی را دستگیر و به بازداشتگاه اوین منتقل کردند اماد در تماس کوتاهی که با خانواده داشت به نام نهاد امنیتی دستگیر کننده خود اشاره نکرد.” 

تا لحظه تنظیم این خبر، از علت دقیق بازداشت، روند حقوقی پرونده و نام نهاد دستگیر کننده سجاد صادقی اطلاعی حاصل نشده است. 

لازم به اشاره است، سجاد صادقی، در جریان اعترضات سراسری ۱۴۰۱ هم توسط نیروهای امنیتی در تهران، دستگیر و پس از طی مراحل بازجویی ها و تفهیم اتهام در اسفند ماه ۱۴۰۱، با تودیع قرار وثیقه آزاد شده بود. 

وی پیشتر هم توسط قاضی شعبه دادگاه کیفری۲ استان تهران، محاکمه و به ۳ فقره ۷۴ ضربه شلاق تعزیری محکوم شده بود و این حکم در تیر ماه ۱۳۹۹ در شعبه اجرای احکام دادسرای «شهید قدوسی تهران» اجرا شده بود.

سجاد صادقی، دارای مدرک دکترا در رشته روابط بین الملل از دانشگاه علامه طباطبائی تهران، است.

منبع: سایت حقوق بشر در ایران
https://wp.me/p6xuBy-MGO

#سجاد_صادقی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نرگس محمدی، زندانی سیاسی و برنده جایزه صلح نوبل، به مناسبت سالگرد کشته شدن مهسا امینی بیانیه‌ای به شرح زیر صادر کرد:

«دو سال از کشته شدن مهسا - ژینا امینی و جنبش باشکوه و قدرتمندِ «زن، زندگی، آزادی» گذشت.

در این دو سالِ سخت و جانکاه، گرچه زخم‌ها بر تنِ خستگان و شوریدگان از ستم، تبعیض و استبداد نشانده‌اند، گرچه راهی دشوار پیش روی ماست، اما همه می‌دانیم که دیگر هیچ چیز مثل گذشته نیست. مردم بزرگ‌ترین تغییر را در باورها، زندگی و جامعه‌شان احساس می‌کنند. تغییری که گرچه تغيير نظام جمهوری اسلامی را رقم نزده، اما بنیانِ استبداد دینی را متزلزل کرده‌است.
این جنبش، واقعیت روی‌گردانی مردم از حکومت را چنان ملموس کرده که کاندیدای ریاست جمهوری در صحن علنی مناظره اعتراف می‌کند که ما از کدام مردم سخن می‌گوییم، ۶۰ درصدی که حتی حاضر نشدند پای صندوق رأی بیایند.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» عنصر مردم را برای حکومتِ استبدادی دوباره معنا کرده، معنایی که وحشت را بر حکومت دینی تحمیل کرده است. مردمی که از کردستان تا سیستان و بلوچستان و از تهران تا آذربایجان و خوزستان کنار هم ایستادند و در چندصدایی وحدت‌آمیز بنیان استبداد را نشانه گرفتند.

در دومین سالگرد جنبش «زن، زندگی، آزادی» عهد و میثاقمان برای رسیدن به دموکراسی، آزادی و برایری و شکستِ استبداد دینی را قوت می‌بخشیم.

صدای فریادمان را بلندتر و اراده‌هایمان را مصمم‌تر می‌کنیم.

از نهادهای بین‌المللی و مردم سراسر جهان نه فقط نظاره بلکه کنشی فعال می‌طلبم. از سازمان ملل تقاضا دارم با جرم‌انگاری آپارتاید جنسیتی، به سکوت و بی‌عملی‌شان در مواجه با ستم و تبعیضِ ویرانگرِ حکومت‌های دینی و استبدادی علیه زنان پایان بخشند. چرا که رهایی زنان از چنبره‌ی ستم و تبعیض، قدرت‌بخشی به نیروی پیش‌برنده‌ی صلح و دموکراسی است.

نرگس محمدی
شهریور ۱۴۰۳
زندان اوین»



#نرگس_محمدی #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech