ویدا ربانی، خبرنگار و زندانی سیاسی، در دلنوشتهای از عدم رعایت حقوق افراد بازداشتشده، به خصوص در فاصله بین زمان بازداشت تا تحویل پرونده به دستگاه قضایی نوشته است.
متن کامل نوشته ویدا ربانی به شرح زیر است:
ما در دادگاهها بیش از هر زمان شهروندیم
ما گاه شهروندان دارای حق و مسئولیت هستیم و بنابراین به عنوان موجودی دارای عقل و اراده میتوان بر او اقتدار قانونی اعمال کرد و سوژه امر سیاسی قرار داد و گاه به تعبیر جورجیو آگامبن، فیلسوف ایتالیایی، ما “هوموساکر” یعنی حیات برهنه یا حیات صرف هستیم، حیات بیولوژیک حیوانی که هنوز دارای هیچ حق و منزلتی نیست.
در آن لحظاتی که باتونها با ضربات پیاپی فرود میآیند، گلولهها پوست تن را میشکافد یا از فاصلهای نزدیک حباب چشمی را میترکانند، در آن لحظهای که زیر پوتین لگدمال میشويم و… در آن لحظات چه هستیم؟ بشر دارای حق و مسئولیت و شان انسانی یا تکهای پوست و گوشت و استخوان رها شده؟ در دادگاهها ولی ما همواره شهروندانی هستیم که باید پاسخگوی اعمال خود باشیم.
در شرایط استثنایی که مدام خود را به نرم و قاعده بدل میکند، در رویارویی بدنها، در تقابل با آن مامور دارای اقتدار ما به حیات صرف و به هیچ بدل میشویم. حقوق ما به سادگی به تعلیق در میآيد، آماج خشونت میشويم و دوباره آن تن بی حق شده در کالبد شهروندی چپانده میشود، برای اینکه حضور در دادگاه مختص شهروندان است، چرا که پروندهای بی حق و مسئولیت را نمیتوان به دادگاه برد.
پخشان عزیزی، همبندی من، حکم اعدام گرفته است و دو همبندی دیگرم نسیم سیمیاری و وریشه مرادی در خطر حکم اعدام هستند. آنها شهروند شدهاند و باید قانون بر آنها اعمال شود. پخشان در همان “وضعیت استثنایی” که به آن اشاره کردم، آن وضعیتی که خود را به نرم و قاعده تبدیل کرده برای چند ماه به روایت خودش در نامهای که از او منتشر شده، مورد شکنجه و آزار قرار گرفته است. وقتی سر پخشان به دیوار کوبیده میشد، پخشان حیات صرف بود و قانون از او دفاع نمیکرد، اما همان اقتدار قانونی امروز او را به عنوان شهروند شناسایی و مستحق اعدام میداند.
در روم باستان هومو ساکرها در اصطلاح حقوقی افرادی بودند که میشد آنها را کشت بدون اینکه قاتل شناخته شد. این مفهوم در واقع واجد دو معنای انسان مقدس و هم لعنت شده است، لعنت شده است چون قانون از او دفاع نمیکند و مقدس است زیرا تنها میتوانستند به حمایت خدایان امید داشته باشند.
نسیم سیمیاری همین وضعیت دوگانه را زندگی میکند. او چندماه را در خانه امن سپاه گذرانده در ناکجایی و در بیپناهی، در رها شدگی از حقوق قانونی. مانند همان انسان لعنت شدهای که قانونی از او حمایت نمیکند و همان انسان مقدسی که تنها حافظ جان او خداست. ما ساعت های طولانی را با نسیم در هواخوری زندان گذرانده ایم و هر یک از بازداشت ها و بازجویی هایمان حرف زده ایم. نسیم گاهی تنها اشارههای کوچکی به آنچه در آن چند ماه بر سرش آوردهاند، میکرد. من لا به لای خندهها و حرفهای پراکنده شنیدم که نسیم زیر فشار برای اعتراف از شدت درد و ضعف از هوش میرفته است.
نسیم آن چند ماهی که در بازداشت بود هیچ حقی نداشت، نسیم در آن چندماه حیات صرف بود، حیات بدون شان و منزلت و حقوق انسانی.
فاصلهای که میتواند با خشونت پر شود
همواره در فاصله بین بازداشت تا تحویل متهم به دستگاه قضایی شکافی است که میتواند با هر خشونتی پر شود. در این فاصله دیگر بشری دارای حقوق وجود ندارد، حقوقش به تعلیق در میآید و در برابر خشونتی که ساخته اقتدار قانونی است، بی دفاع شود.
میخواهم از این فاصله بگویم از فاصله بین بازداشت تا تحویل به مرجع یا مرکزی قانونی که پر مخاطرهترین و بیپناهترین لحظات بازداشتیها است. در این بازه زمانی چه نظارتی وجود دارد؟ بازداشتی چه حقی دارد و اگر حقی از او گرفته شد چگونه باید آن را اثبات کند؟
حتی اگر داستان نیکا را ساخته و پرداخته رسانهها بدانیم، چنین فاجعهای غیر ممکن است؟ نه! نظارتی بر ضابطها در هنگام بازداشت تا تحویل به مرکزی قانونی وجود ندارد و من این را بیواسطه تجربه کردهام.
مگر جز آن است که در شرایط ویژه پروتکلهای معمول کنار گذاشته میشود.
امروز هم گویا به شرایط استثنایی جدیدی وارد میشویم. همان زنهای بیحق شده، همان حیات صرف، حالا شهروند میشوند تا بتوان آنها را به دادگاه برد و برای او سنگینترین حکم ممکن یعنی مرگ را صادر کرد.
گویی ما در دادگاهها بیش از هر زمان دیگری شهروند هستیم.
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
#ویدا_ربانی #نسیم_سمیاری #وریشه_مرادی #پخشان_عزیزی #شریفه_محمدی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن کامل نوشته ویدا ربانی به شرح زیر است:
ما در دادگاهها بیش از هر زمان شهروندیم
ما گاه شهروندان دارای حق و مسئولیت هستیم و بنابراین به عنوان موجودی دارای عقل و اراده میتوان بر او اقتدار قانونی اعمال کرد و سوژه امر سیاسی قرار داد و گاه به تعبیر جورجیو آگامبن، فیلسوف ایتالیایی، ما “هوموساکر” یعنی حیات برهنه یا حیات صرف هستیم، حیات بیولوژیک حیوانی که هنوز دارای هیچ حق و منزلتی نیست.
در آن لحظاتی که باتونها با ضربات پیاپی فرود میآیند، گلولهها پوست تن را میشکافد یا از فاصلهای نزدیک حباب چشمی را میترکانند، در آن لحظهای که زیر پوتین لگدمال میشويم و… در آن لحظات چه هستیم؟ بشر دارای حق و مسئولیت و شان انسانی یا تکهای پوست و گوشت و استخوان رها شده؟ در دادگاهها ولی ما همواره شهروندانی هستیم که باید پاسخگوی اعمال خود باشیم.
در شرایط استثنایی که مدام خود را به نرم و قاعده بدل میکند، در رویارویی بدنها، در تقابل با آن مامور دارای اقتدار ما به حیات صرف و به هیچ بدل میشویم. حقوق ما به سادگی به تعلیق در میآيد، آماج خشونت میشويم و دوباره آن تن بی حق شده در کالبد شهروندی چپانده میشود، برای اینکه حضور در دادگاه مختص شهروندان است، چرا که پروندهای بی حق و مسئولیت را نمیتوان به دادگاه برد.
پخشان عزیزی، همبندی من، حکم اعدام گرفته است و دو همبندی دیگرم نسیم سیمیاری و وریشه مرادی در خطر حکم اعدام هستند. آنها شهروند شدهاند و باید قانون بر آنها اعمال شود. پخشان در همان “وضعیت استثنایی” که به آن اشاره کردم، آن وضعیتی که خود را به نرم و قاعده تبدیل کرده برای چند ماه به روایت خودش در نامهای که از او منتشر شده، مورد شکنجه و آزار قرار گرفته است. وقتی سر پخشان به دیوار کوبیده میشد، پخشان حیات صرف بود و قانون از او دفاع نمیکرد، اما همان اقتدار قانونی امروز او را به عنوان شهروند شناسایی و مستحق اعدام میداند.
در روم باستان هومو ساکرها در اصطلاح حقوقی افرادی بودند که میشد آنها را کشت بدون اینکه قاتل شناخته شد. این مفهوم در واقع واجد دو معنای انسان مقدس و هم لعنت شده است، لعنت شده است چون قانون از او دفاع نمیکند و مقدس است زیرا تنها میتوانستند به حمایت خدایان امید داشته باشند.
نسیم سیمیاری همین وضعیت دوگانه را زندگی میکند. او چندماه را در خانه امن سپاه گذرانده در ناکجایی و در بیپناهی، در رها شدگی از حقوق قانونی. مانند همان انسان لعنت شدهای که قانونی از او حمایت نمیکند و همان انسان مقدسی که تنها حافظ جان او خداست. ما ساعت های طولانی را با نسیم در هواخوری زندان گذرانده ایم و هر یک از بازداشت ها و بازجویی هایمان حرف زده ایم. نسیم گاهی تنها اشارههای کوچکی به آنچه در آن چند ماه بر سرش آوردهاند، میکرد. من لا به لای خندهها و حرفهای پراکنده شنیدم که نسیم زیر فشار برای اعتراف از شدت درد و ضعف از هوش میرفته است.
نسیم آن چند ماهی که در بازداشت بود هیچ حقی نداشت، نسیم در آن چندماه حیات صرف بود، حیات بدون شان و منزلت و حقوق انسانی.
فاصلهای که میتواند با خشونت پر شود
همواره در فاصله بین بازداشت تا تحویل متهم به دستگاه قضایی شکافی است که میتواند با هر خشونتی پر شود. در این فاصله دیگر بشری دارای حقوق وجود ندارد، حقوقش به تعلیق در میآید و در برابر خشونتی که ساخته اقتدار قانونی است، بی دفاع شود.
میخواهم از این فاصله بگویم از فاصله بین بازداشت تا تحویل به مرجع یا مرکزی قانونی که پر مخاطرهترین و بیپناهترین لحظات بازداشتیها است. در این بازه زمانی چه نظارتی وجود دارد؟ بازداشتی چه حقی دارد و اگر حقی از او گرفته شد چگونه باید آن را اثبات کند؟
حتی اگر داستان نیکا را ساخته و پرداخته رسانهها بدانیم، چنین فاجعهای غیر ممکن است؟ نه! نظارتی بر ضابطها در هنگام بازداشت تا تحویل به مرکزی قانونی وجود ندارد و من این را بیواسطه تجربه کردهام.
مگر جز آن است که در شرایط ویژه پروتکلهای معمول کنار گذاشته میشود.
امروز هم گویا به شرایط استثنایی جدیدی وارد میشویم. همان زنهای بیحق شده، همان حیات صرف، حالا شهروند میشوند تا بتوان آنها را به دادگاه برد و برای او سنگینترین حکم ممکن یعنی مرگ را صادر کرد.
گویی ما در دادگاهها بیش از هر زمان دیگری شهروند هستیم.
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
#ویدا_ربانی #نسیم_سمیاری #وریشه_مرادی #پخشان_عزیزی #شریفه_محمدی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر زهرا و زهره دادرس، دو تن از فعالان حقوق زنان محبوس در زندان لاکان رشت، در گزارشی کوتاه از ملاقات با دخترانش، نوشت که آنها در زندان هم در پی رفع تبعیض و برقراری عدالت هستند.
این مادر در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«پنجشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ برای ملاقات کابینی زهرا و زهره تنها نبودم و بنیامین پسر کوچک زهرا که روز دوشنبه(روز ملاقات آقایون) درگیر کلاس درس بود ،امروز همراهم بود و تونست مامان و خاله را ببینه. زهرا و زهره هنوز تو بخش قرنطینه هستند و درسته که زهرا کمی از نظر فیزیکی لاغر شده ولی هر دو از لحاظ روحی قوی و محکم هستند. بیشترین حوزه فعالیت زهرا و زهره در سالهای اخیر، مبارزه با تبعیض و هدفشون برابری و عدالت بوده،این روزها هم هر دو داخل زندان تلاش میکنند که خواسته ها و امکاناتی که در ساختمان مجاور یعنی بخش مردان زندان لاکان و خیلی زندانهای دیگه در دسترس هست که البته خیلی هم حداقلی هست، برای بخش زنان زندان لاکان فراهم بشه زهرا و زهره ایمان دارند که به هدفشون میرسند.»
#زهرا_دادرس
#زهره_دادرس
#زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این مادر در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«پنجشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ برای ملاقات کابینی زهرا و زهره تنها نبودم و بنیامین پسر کوچک زهرا که روز دوشنبه(روز ملاقات آقایون) درگیر کلاس درس بود ،امروز همراهم بود و تونست مامان و خاله را ببینه. زهرا و زهره هنوز تو بخش قرنطینه هستند و درسته که زهرا کمی از نظر فیزیکی لاغر شده ولی هر دو از لحاظ روحی قوی و محکم هستند. بیشترین حوزه فعالیت زهرا و زهره در سالهای اخیر، مبارزه با تبعیض و هدفشون برابری و عدالت بوده،این روزها هم هر دو داخل زندان تلاش میکنند که خواسته ها و امکاناتی که در ساختمان مجاور یعنی بخش مردان زندان لاکان و خیلی زندانهای دیگه در دسترس هست که البته خیلی هم حداقلی هست، برای بخش زنان زندان لاکان فراهم بشه زهرا و زهره ایمان دارند که به هدفشون میرسند.»
#زهرا_دادرس
#زهره_دادرس
#زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مهربانو خشنودی، عضو سابق تیم تیراندازی با کمان ایران و مهندس عمرانی که در جریان خیزش انقلابی سال ۱۴۰۱ در شهر کرمانشاه، دراثر شلیک عامدانه به چشم مردم توسط عوامل جمهوری اسلامی، بینایی یک چشم خود را از دست داد، متنی به شرح زیر در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد:
«هنوز یک ماه نگذشته بود که دیگه نداشتمش. اون روز هم روز ویزیت بود، دکتر از پشت دستگاه یه نگاه به من انداخت و گفت اینکه لاک زدی نشونه خوبیه، خوبه که لبهات میخنده. خودش هم موقع گفتن این حرفها مثل همیشه لبخند داشت اما معنی لبخند عمیقش رو میفهمیدم. زیر چشمی با همون حالت درد و سرگیجه نگاهش کردم و لبخند زدم، نمیتونستم با واژهها جواب حرفهاش رو بدم. نتونستم جواب بدم اما با نگاهم بهش گفتم که این لبخند تنها سلاحیه که برای ادامه دارم، تنها سلاحیه که برای سرپا نگه داشتن خانوادهام دارم. تنها سلاحیه که برای زنده نگه داشتن خودم دارم، تنها سلاحمه برای وقتهایی که با کلی درد جسمی و غیر جسمی باید تکیه گاه باشم برای آدمهایی که هنوز باورشون نشده دیگه چشمم رو ندارم..
مکالمه اون روزمون بیشترش لبخند بود، بعد از نزدیک به دو سال هنوز هم وقتی میبینمش آغاز مکالمهمون با لبخنده...
. . . شاید این لبخند تنها یادگاری از من باشه... »
#سوفیا💙 #مهبانو_خشنودی_کیا #کوثر_خشنودی_کیا #بمیرد_دلی_که_بترسد #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«هنوز یک ماه نگذشته بود که دیگه نداشتمش. اون روز هم روز ویزیت بود، دکتر از پشت دستگاه یه نگاه به من انداخت و گفت اینکه لاک زدی نشونه خوبیه، خوبه که لبهات میخنده. خودش هم موقع گفتن این حرفها مثل همیشه لبخند داشت اما معنی لبخند عمیقش رو میفهمیدم. زیر چشمی با همون حالت درد و سرگیجه نگاهش کردم و لبخند زدم، نمیتونستم با واژهها جواب حرفهاش رو بدم. نتونستم جواب بدم اما با نگاهم بهش گفتم که این لبخند تنها سلاحیه که برای ادامه دارم، تنها سلاحیه که برای سرپا نگه داشتن خانوادهام دارم. تنها سلاحیه که برای زنده نگه داشتن خودم دارم، تنها سلاحمه برای وقتهایی که با کلی درد جسمی و غیر جسمی باید تکیه گاه باشم برای آدمهایی که هنوز باورشون نشده دیگه چشمم رو ندارم..
مکالمه اون روزمون بیشترش لبخند بود، بعد از نزدیک به دو سال هنوز هم وقتی میبینمش آغاز مکالمهمون با لبخنده...
. . . شاید این لبخند تنها یادگاری از من باشه... »
#سوفیا💙 #مهبانو_خشنودی_کیا #کوثر_خشنودی_کیا #بمیرد_دلی_که_بترسد #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر حسن باقرینیا، مدرس ممنوعالتدریس شدهی دانشگاه حکیم سبزواری، برای آخرین دفاع به شعبه ۹۰۲ بازپرسی دادگاه انقلاب مشهد، احضار شد.
اما بیایید نگاه کنیم به عناوین اتهاماتی که به ایشان منتسب شده است:
- تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی
اجتماع و تباني براي ارتکاب جرم برضد امنيت داخلی / خارجی کشور
- اهانت به مقام معظم رهبری
- اهانت به مقدسات اسلام
- اغوا يا تحريك مردم به جنگ و کشتار با یکدیگر به قصد برهم زدن امنیت کشور (تحریک افراد به اعمال خشونت آمیز در بستر فضای مجازي )
- نشر اکاذیب از طریق تشویش اذهان عمومی
اینهمه اتهام بعضاً سنگین علیه فردی که به مسالمتآمیزترین شکل، نظرات انتقادی و مخالفت خود با عملکرد سران حکومت را بیان کرده است و مشفقانه و علمی درباره موضوعات مختلف سخن گفته است.
این نوع برخورد چه مناسبتی دارد با ادعای مسئولان حکومت که میگویند «جمهمری اسلامی ایران برج بلند دموکراسی» است، آزادترین کشور جهان است، دارای اقتدار است و....
آقای باقرینیا که همواره نظرات خود را مسالمتآمیز و ناصحانه و با زبان علمی اما صریح بیان میکند، اخیرا حدود ده روز بازداشت شده و با قرار وثیقه آزاد شده است.
بدون تردید یک جامعه برای رشد و پیشرفت به شهروندان آگاه و شجاعی همچون حسن باقرینیا نیاز دارد. شهروندانی که میتوانند بخوانند و تامل کنند و بنویسند و دانستههای خود را با زبانی آسان در خدمت شهروندان قرار دهند. تاثیر عملکرد امثال حسن باقرینیا بر پیشرفت فکری یک جامعه انکارناپذیر است.
درباره حسن باقرینیا و زندگی او در وبسایت «گفتوشنود» بخوانید:
https://dialog.tavaana.org/hassan-bagherinia/
#حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اما بیایید نگاه کنیم به عناوین اتهاماتی که به ایشان منتسب شده است:
- تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی
اجتماع و تباني براي ارتکاب جرم برضد امنيت داخلی / خارجی کشور
- اهانت به مقام معظم رهبری
- اهانت به مقدسات اسلام
- اغوا يا تحريك مردم به جنگ و کشتار با یکدیگر به قصد برهم زدن امنیت کشور (تحریک افراد به اعمال خشونت آمیز در بستر فضای مجازي )
- نشر اکاذیب از طریق تشویش اذهان عمومی
اینهمه اتهام بعضاً سنگین علیه فردی که به مسالمتآمیزترین شکل، نظرات انتقادی و مخالفت خود با عملکرد سران حکومت را بیان کرده است و مشفقانه و علمی درباره موضوعات مختلف سخن گفته است.
این نوع برخورد چه مناسبتی دارد با ادعای مسئولان حکومت که میگویند «جمهمری اسلامی ایران برج بلند دموکراسی» است، آزادترین کشور جهان است، دارای اقتدار است و....
آقای باقرینیا که همواره نظرات خود را مسالمتآمیز و ناصحانه و با زبان علمی اما صریح بیان میکند، اخیرا حدود ده روز بازداشت شده و با قرار وثیقه آزاد شده است.
بدون تردید یک جامعه برای رشد و پیشرفت به شهروندان آگاه و شجاعی همچون حسن باقرینیا نیاز دارد. شهروندانی که میتوانند بخوانند و تامل کنند و بنویسند و دانستههای خود را با زبانی آسان در خدمت شهروندان قرار دهند. تاثیر عملکرد امثال حسن باقرینیا بر پیشرفت فکری یک جامعه انکارناپذیر است.
درباره حسن باقرینیا و زندگی او در وبسایت «گفتوشنود» بخوانید:
https://dialog.tavaana.org/hassan-bagherinia/
#حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آقای فریبرز کرمیزند در این ویدیو درباره درسهایی که اعتراضات ونزوئلا برای ما ایرانیان میتواند داشته باشد، سخن میگوید.
او ضمن انتشار. این ویدیو نوشته:
«این روزها در #ونزوئلا مردم در خیابانها هستند میشود با بررسی ویدئوها و تصاویر مربوطه و تجزیه و تحلیل آنها به نقاط ضعف و قوت تجمعات مردمی پی برد و از آنها در #اعتراضات_سراسری و #اعتصابات_سراسری مربوط به خودمان استفاده کرد(لطفا ویدئو را ببینید کامل توضیح داده شده)»
آقای کرمیزند در این ویدیو نشان میدهد که هرگاه حضور مردم در خیابان زیاد بود، قدرت نیروهای سرکوبگر کمتر شده است.
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او ضمن انتشار. این ویدیو نوشته:
«این روزها در #ونزوئلا مردم در خیابانها هستند میشود با بررسی ویدئوها و تصاویر مربوطه و تجزیه و تحلیل آنها به نقاط ضعف و قوت تجمعات مردمی پی برد و از آنها در #اعتراضات_سراسری و #اعتصابات_سراسری مربوط به خودمان استفاده کرد(لطفا ویدئو را ببینید کامل توضیح داده شده)»
آقای کرمیزند در این ویدیو نشان میدهد که هرگاه حضور مردم در خیابان زیاد بود، قدرت نیروهای سرکوبگر کمتر شده است.
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
متن ارسالی توسط یکی از دختران شجاع ایران
خیلی دوست داشتم یه جا اینو بگم:
به اونایی که میگن شما دخترا با رقص و آواز توی خیابون میخواین انقلاب کنید؟
شاید دیدشون عوض بشه.
ما همونایی هستیم که توی اعتراضات هم توی خیابون بودیم.
من همون دختری هستم که با شلیک مستقیم تیر ساچمه ای مامورا از فاصله ۱۰ متری توی صورتم آسیب دیدم ولی بازم اومدم تو خیابون.
من همون دختری ام که برای اعتراض به بی عدالتی در حق زندانیامون توی خیابون بازداشت شدم.
ما فقط مجازی نیستیم، همونایی هستیم که تو خیابون هم بودیم و الان فقط هر جوری شده میخوایم ادامه بدیم،
یه روز با رقص و آواز توی خیابون،
یه روز با اعتراض کف خیابون 🕊️
به قول توماج ما جزوی از همیم،
هیچه فاصلمون ✌️
از اینستاگرام سامان فردی
#مبارزه_مدنی
#رقص_خیابانی
#توماج_صالحی
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#نیکا_شاکرمی
#آرمیتا_گراوند
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خیلی دوست داشتم یه جا اینو بگم:
به اونایی که میگن شما دخترا با رقص و آواز توی خیابون میخواین انقلاب کنید؟
شاید دیدشون عوض بشه.
ما همونایی هستیم که توی اعتراضات هم توی خیابون بودیم.
من همون دختری هستم که با شلیک مستقیم تیر ساچمه ای مامورا از فاصله ۱۰ متری توی صورتم آسیب دیدم ولی بازم اومدم تو خیابون.
من همون دختری ام که برای اعتراض به بی عدالتی در حق زندانیامون توی خیابون بازداشت شدم.
ما فقط مجازی نیستیم، همونایی هستیم که تو خیابون هم بودیم و الان فقط هر جوری شده میخوایم ادامه بدیم،
یه روز با رقص و آواز توی خیابون،
یه روز با اعتراض کف خیابون 🕊️
به قول توماج ما جزوی از همیم،
هیچه فاصلمون ✌️
از اینستاگرام سامان فردی
#مبارزه_مدنی
#رقص_خیابانی
#توماج_صالحی
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#نیکا_شاکرمی
#آرمیتا_گراوند
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زهرا دادرس، فعال حقوق زنان در گیلان، که اخیرا برای گذراندن حکم ۶ سال زندان، به زندان لاکان رشت منتقل شده، در گفتگویی با سایت «کانون زنان ایرانی»، جزئیاتی از چگونگی بازداشت و بازجویی خود را افشا کرد.
این فعال حقوق زنان مردادماه سال ۱۴۰۲ با حمله ماموران اداره اطلاعات گیلان به منزل و در برابر چشمان دو فرزند نوجوان خود بازداشت شد. به گفته او «هفت، هشت مامور تماما مسلح، که دو نفرشان اسلحه کلاشینکف و همگی نقاب به صورت داشتند، وارد خانه شدند و بدون ارائه هرگونه حکم قضایی بازداشتم کردند.»
آنطور که این فعال زنان روایت کرده، عدم ترس او و برخورد آرام او با فرزندانش، سبب خشم ماموران در زمان بازداشت شده و آنها برای متشنج کردن فضا، عامدانه شروع به داد و فریاد و ایجاد ترس برای پسران نوجوان او کردهاند.
به گفته زهرا دادرس «لحظهای که سوار شدم یکی از ماموران مرد با همان اسلحه بزرگ نشست کنارم و یک مامور زن نشست آن طرفم. شالم را از سرم برداشتند و با همان چشمانم را بستند. مامور مرد سرم را محکم کوبید به صندلی پایین. من که آرتروز گردن دارم، گردنم بهشدت درد گرفت و نفسم یک لحظه گرفت. گفتم اجازه بدهید روسریام را درست ببندم و با همان همچشمانم را میبندم، چون جوری بسته بودند که به سر و گردن و چشمم فشار زیادی وارد میشد. آنها در جوابم میخندیدند و تمسخرم میکردند.»
این فعال حقوق زنان همچنین گفته که بازپرس پرونده او با نام محسن سلطانی، او را از نظر روانی و فیزیکی شکنجه کرده و تلاش کرده او را به اعتراف اجباری مبنی بر «پولگرفتن از انگلیس» وادار سازد. به گفته او، ماموران در حین بازجویی او را بارها کتک زده و به در و دیوار کوبیدهاند.
زهرا دادرس به همراه شمار دیگری از فعالان حقوق زنان در گیلان مرداد ماه سال گذشته بازداشت و تنها به دلیل عضویت در یک گروه تلگرامی به اتهام «عضویت در گروه غیر قانونی» و «اجتماع و تبانی»، هر یک به شش سال زندان محکوم شدند.
#یاری_مدنی_توانا
#زهرا_دادرس
#فعالان_حقوق_زنان
#نه_به_شكنجه
@Tavaana_TavaanaTech
این فعال حقوق زنان مردادماه سال ۱۴۰۲ با حمله ماموران اداره اطلاعات گیلان به منزل و در برابر چشمان دو فرزند نوجوان خود بازداشت شد. به گفته او «هفت، هشت مامور تماما مسلح، که دو نفرشان اسلحه کلاشینکف و همگی نقاب به صورت داشتند، وارد خانه شدند و بدون ارائه هرگونه حکم قضایی بازداشتم کردند.»
آنطور که این فعال زنان روایت کرده، عدم ترس او و برخورد آرام او با فرزندانش، سبب خشم ماموران در زمان بازداشت شده و آنها برای متشنج کردن فضا، عامدانه شروع به داد و فریاد و ایجاد ترس برای پسران نوجوان او کردهاند.
به گفته زهرا دادرس «لحظهای که سوار شدم یکی از ماموران مرد با همان اسلحه بزرگ نشست کنارم و یک مامور زن نشست آن طرفم. شالم را از سرم برداشتند و با همان چشمانم را بستند. مامور مرد سرم را محکم کوبید به صندلی پایین. من که آرتروز گردن دارم، گردنم بهشدت درد گرفت و نفسم یک لحظه گرفت. گفتم اجازه بدهید روسریام را درست ببندم و با همان همچشمانم را میبندم، چون جوری بسته بودند که به سر و گردن و چشمم فشار زیادی وارد میشد. آنها در جوابم میخندیدند و تمسخرم میکردند.»
این فعال حقوق زنان همچنین گفته که بازپرس پرونده او با نام محسن سلطانی، او را از نظر روانی و فیزیکی شکنجه کرده و تلاش کرده او را به اعتراف اجباری مبنی بر «پولگرفتن از انگلیس» وادار سازد. به گفته او، ماموران در حین بازجویی او را بارها کتک زده و به در و دیوار کوبیدهاند.
زهرا دادرس به همراه شمار دیگری از فعالان حقوق زنان در گیلان مرداد ماه سال گذشته بازداشت و تنها به دلیل عضویت در یک گروه تلگرامی به اتهام «عضویت در گروه غیر قانونی» و «اجتماع و تبانی»، هر یک به شش سال زندان محکوم شدند.
#یاری_مدنی_توانا
#زهرا_دادرس
#فعالان_حقوق_زنان
#نه_به_شكنجه
@Tavaana_TavaanaTech
تعدادی از زندانیان سیاسی محکوم به اعدام شدهاند. هفتهها ست که زندانیان برای رساندن صدایشان به جامعه روزهای سهشنبه دست به اعتصاب و اعتراض میزنند.
ساعتهای مرگ
https://tavaana.org/deathhour/
طرح از رضا عقیلی
شما چگونه صدای ایران را به گوش جهانیان میرسانید؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
ساعتهای مرگ
https://tavaana.org/deathhour/
طرح از رضا عقیلی
شما چگونه صدای ایران را به گوش جهانیان میرسانید؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
۴۷۰ کنشگر سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، در بیانیهای خواستار توقف دستگاه اعدام جمهوری اسلامی شدند.
در این بیانیه آمده است:
«دستگاه اعدام را متوقف کنید!
در سالهای اخیر جمعیت کثیری از اقشار مختلف جامعه، شعار نه به اعدام سر داده و صاحبنظران بیشماری، ناروایی اخلاقی و مضرات اجتماعی خونهای به ناحق ریختهشده را برشمرده و خانوادههای بیگناه، هزینههای روحی و عاطفی سنگینی را متحمل شدهاند و همچنان حاکمان به این همه وقعی نمینهند.
ما امضاکنندگان زیر همچون گذشته، با احترام به موازینِِ راستین مبتنی بر عدالت، شعار نه به اعدام سر میدهیم و مصرّانه از همه عناصر تعیینکننده در این حکومت، اعدامبس میخواهیم؛ بهویژه برای زنان زیر اعدام از جمله شریفه محمدی فعال کارگری، پخشان عزیزی مددکار اجتماعی، نسیم غلامیسیمیاری از معترضان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و وریشه مرادی فعال حقوق زنان، که متاسفانه دو تن از آنان در دادگاه بدوی حکم اعدام گرفتهاند و دو تن دیگر با همان اتهام منتظر حکم و با خطر مجازات اعدام روبهرو هستند.»
جامعه نیاز به حمایت دارد تا بتواند در برابر دیکتاتور و خشونت ایستادگی کند.
میتوانیم راه طولانی و پرفرازونشیب کشورهای دیگر در لغو مجازات اعدام را مطالعه کنیم. میتوانیم از خانوادههای دادخواه و داغدار حمایت کنیم میتوانیم علیه قوانین ضدانسانی جمهوری اسلامی موضع بگیریم.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
در این بیانیه آمده است:
«دستگاه اعدام را متوقف کنید!
در سالهای اخیر جمعیت کثیری از اقشار مختلف جامعه، شعار نه به اعدام سر داده و صاحبنظران بیشماری، ناروایی اخلاقی و مضرات اجتماعی خونهای به ناحق ریختهشده را برشمرده و خانوادههای بیگناه، هزینههای روحی و عاطفی سنگینی را متحمل شدهاند و همچنان حاکمان به این همه وقعی نمینهند.
ما امضاکنندگان زیر همچون گذشته، با احترام به موازینِِ راستین مبتنی بر عدالت، شعار نه به اعدام سر میدهیم و مصرّانه از همه عناصر تعیینکننده در این حکومت، اعدامبس میخواهیم؛ بهویژه برای زنان زیر اعدام از جمله شریفه محمدی فعال کارگری، پخشان عزیزی مددکار اجتماعی، نسیم غلامیسیمیاری از معترضان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و وریشه مرادی فعال حقوق زنان، که متاسفانه دو تن از آنان در دادگاه بدوی حکم اعدام گرفتهاند و دو تن دیگر با همان اتهام منتظر حکم و با خطر مجازات اعدام روبهرو هستند.»
جامعه نیاز به حمایت دارد تا بتواند در برابر دیکتاتور و خشونت ایستادگی کند.
میتوانیم راه طولانی و پرفرازونشیب کشورهای دیگر در لغو مجازات اعدام را مطالعه کنیم. میتوانیم از خانوادههای دادخواه و داغدار حمایت کنیم میتوانیم علیه قوانین ضدانسانی جمهوری اسلامی موضع بگیریم.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
وضعیت وخیم بهداشتی در سالن ۶ زندان اوین:
مشکلات پوستی بیداد میکند
به گزارش «دادبان» زندانیان محبوس در سالن ۶ زندان اوین تهران، از نظر بهداشتی و درمانی در وضعیت وخیمی به سر میبرند و حداقل استانداردهای بهداشتی در این سالن از سوی مقامات زندان رعایت نمیشود.
«دادبان» مینویسد: مشکلات پوستی در میان زندانیان این سالن بیداد میکند و با وجود این، مقامات زندان، هیچ کاری برای بهبود وضعیت بهداشتی انجام نمیدهند.
به گفته یک منبع مطلع «شماری از زندانیان این سالن به قارچ پوستی مبتلا شدهاند و علیرغم مسریبودن شدید این عارضه پوستی، این افراد همچنان در کنار دیگر زندانیان در اتاقهای مشترک نگهداری میشوند و تا کنون خدمات بهداشتی و درمانی مناسبی نیز دریافت نکردهاند.»
به گفته این منبع «از نظر سلامتی و بهداشت و تغذیه و درمان وضعیت سالن ۶ (سالن کارگری) واقعا اسفناک است. غذای دولتی تنها نصف زندانیها را سیر میکند و دارو و رسیدگی پزشکی نیز افتضاح است.»
این در حالی ست که بهرهمندی از خدمات بهداشتی و درمانی از جمله حقوق اساسی زندانیان است و مقامات قانونا موظفند شرایط دسترسی زندانیان به این حق را فراهم کنند.
#یاری_مدنی_توانا
#زندان_اوین
#حقوق_زندانیان
@Tavaana_TavaanaTech
مشکلات پوستی بیداد میکند
به گزارش «دادبان» زندانیان محبوس در سالن ۶ زندان اوین تهران، از نظر بهداشتی و درمانی در وضعیت وخیمی به سر میبرند و حداقل استانداردهای بهداشتی در این سالن از سوی مقامات زندان رعایت نمیشود.
«دادبان» مینویسد: مشکلات پوستی در میان زندانیان این سالن بیداد میکند و با وجود این، مقامات زندان، هیچ کاری برای بهبود وضعیت بهداشتی انجام نمیدهند.
به گفته یک منبع مطلع «شماری از زندانیان این سالن به قارچ پوستی مبتلا شدهاند و علیرغم مسریبودن شدید این عارضه پوستی، این افراد همچنان در کنار دیگر زندانیان در اتاقهای مشترک نگهداری میشوند و تا کنون خدمات بهداشتی و درمانی مناسبی نیز دریافت نکردهاند.»
به گفته این منبع «از نظر سلامتی و بهداشت و تغذیه و درمان وضعیت سالن ۶ (سالن کارگری) واقعا اسفناک است. غذای دولتی تنها نصف زندانیها را سیر میکند و دارو و رسیدگی پزشکی نیز افتضاح است.»
این در حالی ست که بهرهمندی از خدمات بهداشتی و درمانی از جمله حقوق اساسی زندانیان است و مقامات قانونا موظفند شرایط دسترسی زندانیان به این حق را فراهم کنند.
#یاری_مدنی_توانا
#زندان_اوین
#حقوق_زندانیان
@Tavaana_TavaanaTech
مژگان سلمانزاده، شهروند بهائی، بیش از ۳۰ روز است که بهصورت بلاتکلیف در زندان ارومیه به سر میبرد۔
طی ماههای اخیر بازداشت و آزار بهاییان افزایش یافته است. در روزهای گذشته تعداد زیادی از اعضای جامعه بهایی ایران در شهرهای مختلف بازداشت شدهاند۔
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بهائیان را به جاسوسی برای اسراییل متهم میکند۔
اغلب شهروندان بهائی بعد از بازداشتهای غیرقانونی، با اتهام جاسوسی برای اسرائيل مواجه میشوند، در حالیکه بالغ بر ۸۰ سال پیش از شکلگیری کشور اسرائيل، آنها «عکا» را مقدس میشمردند و با آن سرزمین در ارتباط بودند
#بهائی #بهائیان
#یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طی ماههای اخیر بازداشت و آزار بهاییان افزایش یافته است. در روزهای گذشته تعداد زیادی از اعضای جامعه بهایی ایران در شهرهای مختلف بازداشت شدهاند۔
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بهائیان را به جاسوسی برای اسراییل متهم میکند۔
اغلب شهروندان بهائی بعد از بازداشتهای غیرقانونی، با اتهام جاسوسی برای اسرائيل مواجه میشوند، در حالیکه بالغ بر ۸۰ سال پیش از شکلگیری کشور اسرائيل، آنها «عکا» را مقدس میشمردند و با آن سرزمین در ارتباط بودند
#بهائی #بهائیان
#یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تبرک جستن از تابوت اسماعیل هنیه که یک چهره سیاسی بود
به نظر شما مردم مقصرند یا حکومت؟
اگر چه تبرک جستن مردم عادی از قدیسین ممکن است چندان عجیب نباشد، اما چگونه عدهای این کار را دربارهی جنازه یک فرد سیاسی دارای کارنامهی بسیار منفی و سرشار از طرحریزی برای ترور و تجاوز انجام میدهند؟
جالب اینجاست که روحانیت شیعه و جمهوری اسلامی که پیدا و پنهان علیه اهل تسنن تبلیغ میکنند، در این مورد چنین موضوعی را فراموش میکنند چون اسماعیل هنیه در خدمت اهدافشان بودهاست!
نظر شما چیست؟
#خرافات #مذهب #اسماعیل_هنیه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
به نظر شما مردم مقصرند یا حکومت؟
اگر چه تبرک جستن مردم عادی از قدیسین ممکن است چندان عجیب نباشد، اما چگونه عدهای این کار را دربارهی جنازه یک فرد سیاسی دارای کارنامهی بسیار منفی و سرشار از طرحریزی برای ترور و تجاوز انجام میدهند؟
جالب اینجاست که روحانیت شیعه و جمهوری اسلامی که پیدا و پنهان علیه اهل تسنن تبلیغ میکنند، در این مورد چنین موضوعی را فراموش میکنند چون اسماعیل هنیه در خدمت اهدافشان بودهاست!
نظر شما چیست؟
#خرافات #مذهب #اسماعیل_هنیه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرضیه آدینهزاده فایل صوتیای از تماس تلفنی پدرش از زندان قوچان را منتشر کرده که در آن پدر جاویدنام ابوالفضل آدینهزاده، با صلابت میگوید:
«فکر کردید من و فرستادید زندان من میام سرخم کنم؟ نه!»
مرضیه میگوید:
«پدرم نام کوچکش کوه است ..»
علی ادینهزاذه، این پدر دادخواه، که چون کوه پشت خانوادهاش ایستاده و به جرم دادخواهی بازداشت شده، بیش از یک هفته است که در زندان قوچان است و برای او قرار بازداشت یک ماهه صادر شده است.
#علی_آدینه_زاده
#ابولفضل_آدینه_زاده #دادخواهی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«فکر کردید من و فرستادید زندان من میام سرخم کنم؟ نه!»
مرضیه میگوید:
«پدرم نام کوچکش کوه است ..»
علی ادینهزاذه، این پدر دادخواه، که چون کوه پشت خانوادهاش ایستاده و به جرم دادخواهی بازداشت شده، بیش از یک هفته است که در زندان قوچان است و برای او قرار بازداشت یک ماهه صادر شده است.
#علی_آدینه_زاده
#ابولفضل_آدینه_زاده #دادخواهی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کشتار تابستان ۶۷ را میتوان مخوفترین کشتار سیاسی – حکومتی تاریخ معاصر ایران دانست. تفتیش عقاید از زندانیان سیاسی مجاهد خلق و چپگرا و اعدام چندهزارتن از آنان در عرض تقریبا ۲ ماه و به صورت مخفیانه و دور از خبررسانی رسانهای، به جرات در تاریخ معاصر ایران سابقه نداشته است. این اعدامها با دستور مستقیم آیت الله خمینی و در مرداد و شهریور ۶۷ انجام گرفت. خمینی هیئتهایی را مسئول محاکمه مجدد زندانیان سیاسی کرد که «حسینعلی نیری»، «مرتضی اشراقی»، و «مصطفی پورمحمدی» - در مقام نماینده وزارت اطلاعات - از اعضای اصلی هیئت تهران بودند. در بخشی از حکم اصلی خمینی آمده است: «از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست… کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند».
البته همانطور که در حکم اصلی خمینی آمده است، در استانها و باقی نقاط کشور نیز هیئتهای دیگری برای محاکمه زندانیان فعال شده بودند. اما این هیئت اصلی منصوب خمینی در تهران بود که مسئولیت تفتیش عقاید زندانیان و صدور حکم اعدام برای آنان در زندانهای اوین و گوهردشت برعهده داشت که محل اصلی تجمیع زندانیان سیاسی منسوب به سازمان مجاهدین خلق و گروههای چپگرا نیز محسوب میشد.
این حکم چنان سنگین بود که حتی بعضی از نزدیکان و منصوبان آیت الله خمینی نیز به پرسش و تردید میافتند. از جمله بحث درباره محکومانی درگرفت که دوره محکومیت خود را طی میکردند و حتی بعضی از آنان، در آستانه اتمام دوره حبس خود بودند. نقل است که مسئولان مربوطه از آیت الله خمینی میپرسند که: «آیا این حکم مربوط به مربوط به کسانی است که محکوم به اعدام هستند یا زندانیانی که محکوم به حبس شدهاند ولی بر سر موضع هستند؟» که آیت الله خمینی در پاسخ دستور «نابودی دشمنان اسلام» را میدهد و میگوید: «در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پروندهها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است».
درباره این جنایت بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Koshtar_67
#کشتار۶۷ #تابستان۶۷ #اعدام #دهه۶۰ #خاوران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
البته همانطور که در حکم اصلی خمینی آمده است، در استانها و باقی نقاط کشور نیز هیئتهای دیگری برای محاکمه زندانیان فعال شده بودند. اما این هیئت اصلی منصوب خمینی در تهران بود که مسئولیت تفتیش عقاید زندانیان و صدور حکم اعدام برای آنان در زندانهای اوین و گوهردشت برعهده داشت که محل اصلی تجمیع زندانیان سیاسی منسوب به سازمان مجاهدین خلق و گروههای چپگرا نیز محسوب میشد.
این حکم چنان سنگین بود که حتی بعضی از نزدیکان و منصوبان آیت الله خمینی نیز به پرسش و تردید میافتند. از جمله بحث درباره محکومانی درگرفت که دوره محکومیت خود را طی میکردند و حتی بعضی از آنان، در آستانه اتمام دوره حبس خود بودند. نقل است که مسئولان مربوطه از آیت الله خمینی میپرسند که: «آیا این حکم مربوط به مربوط به کسانی است که محکوم به اعدام هستند یا زندانیانی که محکوم به حبس شدهاند ولی بر سر موضع هستند؟» که آیت الله خمینی در پاسخ دستور «نابودی دشمنان اسلام» را میدهد و میگوید: «در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پروندهها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است».
درباره این جنایت بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Koshtar_67
#کشتار۶۷ #تابستان۶۷ #اعدام #دهه۶۰ #خاوران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر جاویدنام سیدجواد موسوی در واکنش به سخنان مقامات جمهوری اسلامی در خصوص انتقامجویی از اسرائیل نوشت:
« نماینده تهران گفته که تکلیف روشنه، اگه دشمن (اسرائیل) یکی زد باید ده تا بزنیم،محکم هم بزنیم و انتقام جویی کنیم.گفته دشمن قبل از زدن فکر همه چی رو کرده!!! با این اوصاف شما که دشمن ما هستید هم که زدید بچههای مارو کشتید هر کدوم خانوادهها باید ده تا از شما بکشن و انتقام بگیرن چون قبل اینکه به نیروهای کثیفتون دستور کشتن بچههای ما رو بدید فکر همه چی و همه جاش رو کردید، تازه ما اولیای دم این بچهها هستیم نه شریکِ جنایت.!!!»
عکس جاویدنام جواد موسوی
- سیدجواد موسوی، یکی از معترضانی است که هم به چشمهایش شلیک شد و هم جانش را از دست داد. پیکرش را هم کنار کانال آب انداختند و موتورسواران دور پیکرش خندهها زدند.
شلیک به چشمهای معترضان صرفا به نابینایی یک یا دو چشم آنها منتهی نشده است، بلکه نیروهای سرکوب در اصفهان، ۲۶آبان، در مراسم چهلم «احمد شکراللهی» از کشتههای این اعتراضات، با شلیک مستقیم به چشمهای «سید جواد موسوی»، او را کشتند.
جواد موسوی از مخاطبان توانا بود و هنوز کامنتهایش زیر برخی پستهای توانا وجود دارد.
- این مادر عزیز، مثل اکثر مادران و خانوادههای دادخواه، از کلمه انتقام استفاده کردهاند، ضمن درک احساسات این عزیزان و ابراز همدردی و همدلی با آنها، پیشنهاد ما این است که به جای انتقامگرفتن، دادخواهی کنیم و در آینده پس از سرنگونی رژیم دنبال راهی برای سعادت کشور باشیم تا دیگر رژیم حاکم اجازه پیدا نکند شهروندان را اینگونه به قتل برساند. قطعا با عمل متقابل و کشتن افراد بیشتر، زخمها و دردهای جامعه بیشتر و بیشتر خواهد شد.
#سید_جواد_موسوی #مهسا_امینی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
« نماینده تهران گفته که تکلیف روشنه، اگه دشمن (اسرائیل) یکی زد باید ده تا بزنیم،محکم هم بزنیم و انتقام جویی کنیم.گفته دشمن قبل از زدن فکر همه چی رو کرده!!! با این اوصاف شما که دشمن ما هستید هم که زدید بچههای مارو کشتید هر کدوم خانوادهها باید ده تا از شما بکشن و انتقام بگیرن چون قبل اینکه به نیروهای کثیفتون دستور کشتن بچههای ما رو بدید فکر همه چی و همه جاش رو کردید، تازه ما اولیای دم این بچهها هستیم نه شریکِ جنایت.!!!»
عکس جاویدنام جواد موسوی
- سیدجواد موسوی، یکی از معترضانی است که هم به چشمهایش شلیک شد و هم جانش را از دست داد. پیکرش را هم کنار کانال آب انداختند و موتورسواران دور پیکرش خندهها زدند.
شلیک به چشمهای معترضان صرفا به نابینایی یک یا دو چشم آنها منتهی نشده است، بلکه نیروهای سرکوب در اصفهان، ۲۶آبان، در مراسم چهلم «احمد شکراللهی» از کشتههای این اعتراضات، با شلیک مستقیم به چشمهای «سید جواد موسوی»، او را کشتند.
جواد موسوی از مخاطبان توانا بود و هنوز کامنتهایش زیر برخی پستهای توانا وجود دارد.
- این مادر عزیز، مثل اکثر مادران و خانوادههای دادخواه، از کلمه انتقام استفاده کردهاند، ضمن درک احساسات این عزیزان و ابراز همدردی و همدلی با آنها، پیشنهاد ما این است که به جای انتقامگرفتن، دادخواهی کنیم و در آینده پس از سرنگونی رژیم دنبال راهی برای سعادت کشور باشیم تا دیگر رژیم حاکم اجازه پیدا نکند شهروندان را اینگونه به قتل برساند. قطعا با عمل متقابل و کشتن افراد بیشتر، زخمها و دردهای جامعه بیشتر و بیشتر خواهد شد.
#سید_جواد_موسوی #مهسا_امینی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بنجامین برییر و برنارد فیلان، زندانیان و گروگانهای سابق فرانسوی در زندان وکیلآباد مشهد، در نامهای به سازمانهای جهانی نسبت به وضعیت زندانیان در این زندان هشدار دادند۔
در تامه منتشرشده آمده است:
«جان شش نفر زندانی عقیدتی در زندان وکیلآباد مشهد بند ۶/۱ که هشت ساله زندانی هستند، در خطر اعدام است؛
فرهاد شاکری
تاجمحمد خرمالی
عیسی عیدمحمدی
عبدالرحمان گرگیج
حکیم عظیم گرگیج
مالکعلی فدایینسب
همچنین ۴ زندانی سیاسی در این بند سالهاست زندانی رژیم ایران هستند:
هاشم خواستار
جواد لعلمحمدی
عباس واحدیان شاهرودی
محمدحسین سپهری
جامعه جهانی باید کاری بکند و حکومت جنایتکار ایران را تحت فشار قرار دهد تا اینها را آزاد کند و اعدامها جمع شود،
حقوق بشر چه میکند؟ عفو بینالملل کجاست؟
برای مردم و زندانیان سیاسی و عقیدتی ایران فوری کار انجام دهید.»
بنجامین برییر شهروند فرانسوی بیش از ۳ سال به عنوان گروگان در زندان جمهوری اسلامی بهسر برد. او اردیبهشت ۱۴۰۲ در نهایت به فرانسه بازگشت او بارها گفته است:
«از آزادی خود خوشحال است اما برای سایرین که همچنان در زندان بودند «احساس گناه» میکند.»
برنارد فیلان، شهروند فرانسوی-ایرلندی ۶۴ ساله هم پس از ۷ ماه زندان اردیبهشت ۱۴۰۲ به فرانسه بازگشت. او نیز بارها از شکنجه و شرایط سخت زندان گفته است.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#بیانیه
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
در تامه منتشرشده آمده است:
«جان شش نفر زندانی عقیدتی در زندان وکیلآباد مشهد بند ۶/۱ که هشت ساله زندانی هستند، در خطر اعدام است؛
فرهاد شاکری
تاجمحمد خرمالی
عیسی عیدمحمدی
عبدالرحمان گرگیج
حکیم عظیم گرگیج
مالکعلی فدایینسب
همچنین ۴ زندانی سیاسی در این بند سالهاست زندانی رژیم ایران هستند:
هاشم خواستار
جواد لعلمحمدی
عباس واحدیان شاهرودی
محمدحسین سپهری
جامعه جهانی باید کاری بکند و حکومت جنایتکار ایران را تحت فشار قرار دهد تا اینها را آزاد کند و اعدامها جمع شود،
حقوق بشر چه میکند؟ عفو بینالملل کجاست؟
برای مردم و زندانیان سیاسی و عقیدتی ایران فوری کار انجام دهید.»
بنجامین برییر شهروند فرانسوی بیش از ۳ سال به عنوان گروگان در زندان جمهوری اسلامی بهسر برد. او اردیبهشت ۱۴۰۲ در نهایت به فرانسه بازگشت او بارها گفته است:
«از آزادی خود خوشحال است اما برای سایرین که همچنان در زندان بودند «احساس گناه» میکند.»
برنارد فیلان، شهروند فرانسوی-ایرلندی ۶۴ ساله هم پس از ۷ ماه زندان اردیبهشت ۱۴۰۲ به فرانسه بازگشت. او نیز بارها از شکنجه و شرایط سخت زندان گفته است.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#بیانیه
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
یونس آزادبر،عزیز قاسمزاده، عباس حقگو و پیمان سکوتی، زندانیان سیاسی سابق، با انتشار بیانیهای از دو زندانی سیاسی، منوچهر فلاح و حافظ فروحی، خواستند به اعتصاب غذای خود پایان دهند۔
در این بیانیه آمده است:
«دوستان ارجمند و درد کشیده آقایان حافظ فروحی و منوچهر فلاح:
امروز که این نامه را برای شما می نویسیم ۱۲ شبانهروز است که شما دو نفر در اعتراض به بلاتکلیفی و قانونشکنی چاره را تنها در سپردن جسم و جان پر درد خود به فروبستن از غذا یافتهاید.
پرسش اینجاست که بر چه ساز و کار و مبنایی میتوان یک زندانی را بیش از ۱۳ ماه بلاتکلیف گذاشت و زندانی دیگری را علی رغم صدور حکم همچنان بلاتکلیف نگه داشت؟
پرونده منوچهر فلاح علی رغم طی همه مراحل قانونی در شهریور ۱۴۰۲ و صدور وثیقه، بنا به دلایل نامشخص تا هماکنون همچنان در بازپرسی مانده و گفته میشود که تحقیقات پایان نیافته این در حالی است که محکومیت او در پرونده دیگری، در پایان اردیبهشت ۱۴۰۳ به اتمام رسیده و او به خاطر این بلاتکلیفی، اکنون ناچار شده دست به اعتصاب غذا بزند.
حافظ فروحی که در هر دو پرونده دادگاه انقلاب و کیفری رای خود را گرفته به همراه آقایان آرمان صدقی و مهدی میرزایی همچنان زندانی است.
مسئولان دادگستری گیلان چه توجیهی دارند که یک زندانی را در حالت بلاتکلیفی و زندانی دیگری را علیرغم صدور حکم همچنان در زندان نگه میدارند تا آنان مجبور شوند از طریق اعتصاب غذا صدای خود را به گوش همه برسانند.
آیا در موازین دادرسی، کمترین وجاهت قانونی برای این امر میتوان یافت؟
ما ضمن نگرانی شدید از اعتصاب غذای دوستان و همبندیهای سابقمان آقای حافظ فروحی و منوچهر فلاح با توجه به مشکلات معدوی هر دو زندانی، از مقامات قضایی استان انتظار داریم تا با تمهیدات قانونی شرایط آزادی آقایان فروحی و فلاح و دو زندانی دیگر آقایان صدقی و میرزایی را از زندان لاکان رشت فراهم آوردند۔
از دوستان همبندی سابق خود آقایان حافظ فروحی و منوچهر فلاح میخواهیم با توجه به نگرانیهای عمیقی که این اعتصاب برای سلامتی هر دو در پی داشته، به اعتصاب خود پایان دهند و از همه رنجوران و دردمندان میخواهیم که صدای زندانیان بیگناه و بیپناهی چون حافظ فروحی و منوچهر فلاح باشند و آنان را از یاد نبرند.
جمعه ۱۲ مرداد ۱۴۰۳»
انتشار این بیانیه از سوی یونس آزادبر، عزیز قاسمزاده، عباس حقگو و پیمان سکوتی نشان از شجاعت آنان دارد۔ این زندانیان سابق، همچنان صدای زندانیان دیگر هستند۔
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
در این بیانیه آمده است:
«دوستان ارجمند و درد کشیده آقایان حافظ فروحی و منوچهر فلاح:
امروز که این نامه را برای شما می نویسیم ۱۲ شبانهروز است که شما دو نفر در اعتراض به بلاتکلیفی و قانونشکنی چاره را تنها در سپردن جسم و جان پر درد خود به فروبستن از غذا یافتهاید.
پرسش اینجاست که بر چه ساز و کار و مبنایی میتوان یک زندانی را بیش از ۱۳ ماه بلاتکلیف گذاشت و زندانی دیگری را علی رغم صدور حکم همچنان بلاتکلیف نگه داشت؟
پرونده منوچهر فلاح علی رغم طی همه مراحل قانونی در شهریور ۱۴۰۲ و صدور وثیقه، بنا به دلایل نامشخص تا هماکنون همچنان در بازپرسی مانده و گفته میشود که تحقیقات پایان نیافته این در حالی است که محکومیت او در پرونده دیگری، در پایان اردیبهشت ۱۴۰۳ به اتمام رسیده و او به خاطر این بلاتکلیفی، اکنون ناچار شده دست به اعتصاب غذا بزند.
حافظ فروحی که در هر دو پرونده دادگاه انقلاب و کیفری رای خود را گرفته به همراه آقایان آرمان صدقی و مهدی میرزایی همچنان زندانی است.
مسئولان دادگستری گیلان چه توجیهی دارند که یک زندانی را در حالت بلاتکلیفی و زندانی دیگری را علیرغم صدور حکم همچنان در زندان نگه میدارند تا آنان مجبور شوند از طریق اعتصاب غذا صدای خود را به گوش همه برسانند.
آیا در موازین دادرسی، کمترین وجاهت قانونی برای این امر میتوان یافت؟
ما ضمن نگرانی شدید از اعتصاب غذای دوستان و همبندیهای سابقمان آقای حافظ فروحی و منوچهر فلاح با توجه به مشکلات معدوی هر دو زندانی، از مقامات قضایی استان انتظار داریم تا با تمهیدات قانونی شرایط آزادی آقایان فروحی و فلاح و دو زندانی دیگر آقایان صدقی و میرزایی را از زندان لاکان رشت فراهم آوردند۔
از دوستان همبندی سابق خود آقایان حافظ فروحی و منوچهر فلاح میخواهیم با توجه به نگرانیهای عمیقی که این اعتصاب برای سلامتی هر دو در پی داشته، به اعتصاب خود پایان دهند و از همه رنجوران و دردمندان میخواهیم که صدای زندانیان بیگناه و بیپناهی چون حافظ فروحی و منوچهر فلاح باشند و آنان را از یاد نبرند.
جمعه ۱۲ مرداد ۱۴۰۳»
انتشار این بیانیه از سوی یونس آزادبر، عزیز قاسمزاده، عباس حقگو و پیمان سکوتی نشان از شجاعت آنان دارد۔ این زندانیان سابق، همچنان صدای زندانیان دیگر هستند۔
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
شمار زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی چهره خامنهای را در میان محافظان و هنگام برگزاری نماز بر جنازه اسماعیل هنیه، بیمناک و وحشتزده توصیف کردهاند؛ چهرهای که نشانی از اقتدار «ولی امر مسلمین جهان» - به تعبیر مسئولان و طرفداران جمهوری اسلامی - در آن دیده نمیشد.
این واکنشها به اندازهای بود که «خبرگزاری فارس»، وابسته به سپاه پاسداران، در واکنشی اعلام کرد که «تریبون و جایگاه نماز جمعه که در صحن مسقف دانشگاه تهران قرار دارد مدتی است در دست مرمت و بازسازی است که توجه رهبر انقلاب را پیش از شروع نماز به خود جلب کرد.»
ماسکی که کنار رفت!
https://tavaana.org/khamenei-ismail-haniyeh/
طرح از بهنام محمدی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#کارتون
@Tavaana_TavaanaTech
این واکنشها به اندازهای بود که «خبرگزاری فارس»، وابسته به سپاه پاسداران، در واکنشی اعلام کرد که «تریبون و جایگاه نماز جمعه که در صحن مسقف دانشگاه تهران قرار دارد مدتی است در دست مرمت و بازسازی است که توجه رهبر انقلاب را پیش از شروع نماز به خود جلب کرد.»
ماسکی که کنار رفت!
https://tavaana.org/khamenei-ismail-haniyeh/
طرح از بهنام محمدی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#کارتون
@Tavaana_TavaanaTech
توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
ماسکی که کنار رفت! - توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
شمار زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی چهره خامنهای را در میان محافظان و هنگام برگزاری نماز بر جنازه اسماعیل هنیه، بیمناک و وحشتزده توصیف کردهاند؛ چهرهای که نشانی از اقتدار «ولی امر مسلمین جهان» – به تعبیر مسئولان و طرفداران جمهوری اسلامی – در آن دیده…
سوختن کارت حماس در تهران
طرح از شاهرخ حیدری
https://tavaana.org/khamenei-haniyeh/
#کارتون #هنیه #حماس_تروریست #خامنهای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از شاهرخ حیدری
https://tavaana.org/khamenei-haniyeh/
#کارتون #هنیه #حماس_تروریست #خامنهای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لیلی مهدوی، مادر جاویدنام سیاوش محمودی، نوجوان معترض کشتهشده در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ در محله نازیآباد تهران، با انتشار ویدیویی در استوری اینستاگرام خود خبر داد که سنگ مزار پسرش را بار دیگر شکستهاند.
او میگوید: «تخریب سنگمزار پسرم چیزی از ارزشهای او کم نمیکند. او در سن ۱۶ سالگی و در کف خیابان با اسلحه جنگی هدف قرار گرفت.»
#سیاوش_محمودی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او میگوید: «تخریب سنگمزار پسرم چیزی از ارزشهای او کم نمیکند. او در سن ۱۶ سالگی و در کف خیابان با اسلحه جنگی هدف قرار گرفت.»
#سیاوش_محمودی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زادروز غزاله چلابی است، مادرش ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«ماه بلندم 💥💥زاد روزت خجسته 🫂🎊»
آخرین کلامش پیش از جاودانه شدن این بود: «نترسید، نترسید»
در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در حالی که در خیابان فیلم میگرفت، ناگهان، گلولهای به سمت غزاله چلابی شلیک شد و بر زمین افتاد. تلفنش هنوز در دستش بود و در حال ضبط تصویر مردمی که بهتزده و حیران بالای سر غزاله جمع شده بودند و فریاد میزدند: «یکی رو کشتند.»
غزاله چلابی، ۳۳ ساله، فارغالتحصیل رشته «امور بانکی» و حسابدار یک شرکت خصوصی بود. او عاشق سفرهای هیچهایکی و طبیعتگردی بود و همیشه رمانهای تازه را دنبال میکرد، با همه مهربان بود و برای شنیدن حرفهای آدمهای اطرافش گوشی شنوا داشت. غزاله از سگهای بیمار و گرسنه خیابانی حمایت میکرد و چند سالی بود که هر جمعه ساعت چهار صبح راهی یکی از کوههای اطراف آمل میشد. علَمکوه و دماوند و خیلی از قلههای معروف ایران را فتح کرده بود و هر روز میدوید که برای کوهنوردی آماده باشد. غزاله یکی از همان زنهایی بود که در سالهای اخیر هرجا که میتوانست روسریاش را برمیداشت.
غزاله پس از اصابت تیر، پنج روز در کما بود. چنانکه خالهاش میگوید یک گلوله جنگی به پیشانیاش شلیک شده بود، پیشانیاش را سوراخ کرده بود و به حالت انفجار از سرش بیرون رفته بود. طوری که پشت سرش به اندازه یک نارنگی سوراخ شده بود. دکترهایش گفته بودند بصلالنخاعش آسیب ندیده بود و برای همین با اینکه دچار مرگ مغزی شده بود اما حرکات غیرارادی بدنش مثل تپش قلب و عملکرد شُشها ادامه داشت. غزاله میخواست که در صورت مرگ مغزی اعضای بدنش اهدا شود. دوبار هم در سالهای گذشته کارتهای اهدای عضو را پر کرده بود. وقتی که دکترها اعلام کردند راهی برای زنده نگهداشتنش نیست، هنوز ۹ عضو بدنش سالم بود و میشد که برای پیوند به دیگران اهدا شود. ولی مأموران امنیتی به خانوادهاش اجازهی این کار را ندادند و گفتند که «با این کار از غزاله اسطورهسازی میشود.»
اما او اسطوره شد، چون دماوند سرفراز و استوار.
#غزاله_چلابی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ماه بلندم 💥💥زاد روزت خجسته 🫂🎊»
آخرین کلامش پیش از جاودانه شدن این بود: «نترسید، نترسید»
در روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در حالی که در خیابان فیلم میگرفت، ناگهان، گلولهای به سمت غزاله چلابی شلیک شد و بر زمین افتاد. تلفنش هنوز در دستش بود و در حال ضبط تصویر مردمی که بهتزده و حیران بالای سر غزاله جمع شده بودند و فریاد میزدند: «یکی رو کشتند.»
غزاله چلابی، ۳۳ ساله، فارغالتحصیل رشته «امور بانکی» و حسابدار یک شرکت خصوصی بود. او عاشق سفرهای هیچهایکی و طبیعتگردی بود و همیشه رمانهای تازه را دنبال میکرد، با همه مهربان بود و برای شنیدن حرفهای آدمهای اطرافش گوشی شنوا داشت. غزاله از سگهای بیمار و گرسنه خیابانی حمایت میکرد و چند سالی بود که هر جمعه ساعت چهار صبح راهی یکی از کوههای اطراف آمل میشد. علَمکوه و دماوند و خیلی از قلههای معروف ایران را فتح کرده بود و هر روز میدوید که برای کوهنوردی آماده باشد. غزاله یکی از همان زنهایی بود که در سالهای اخیر هرجا که میتوانست روسریاش را برمیداشت.
غزاله پس از اصابت تیر، پنج روز در کما بود. چنانکه خالهاش میگوید یک گلوله جنگی به پیشانیاش شلیک شده بود، پیشانیاش را سوراخ کرده بود و به حالت انفجار از سرش بیرون رفته بود. طوری که پشت سرش به اندازه یک نارنگی سوراخ شده بود. دکترهایش گفته بودند بصلالنخاعش آسیب ندیده بود و برای همین با اینکه دچار مرگ مغزی شده بود اما حرکات غیرارادی بدنش مثل تپش قلب و عملکرد شُشها ادامه داشت. غزاله میخواست که در صورت مرگ مغزی اعضای بدنش اهدا شود. دوبار هم در سالهای گذشته کارتهای اهدای عضو را پر کرده بود. وقتی که دکترها اعلام کردند راهی برای زنده نگهداشتنش نیست، هنوز ۹ عضو بدنش سالم بود و میشد که برای پیوند به دیگران اهدا شود. ولی مأموران امنیتی به خانوادهاش اجازهی این کار را ندادند و گفتند که «با این کار از غزاله اسطورهسازی میشود.»
اما او اسطوره شد، چون دماوند سرفراز و استوار.
#غزاله_چلابی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech