بیانیه کارگران زندانی رضا شهابی، داود رضوی و حسن سعیدی: اتهام واهی «بغی» و حکم بیشرمانه اعدام علیه فعال کارگری شریفه محمدی باید فوری و بدون قید و شرط لغو گردند
بر کسی پوشیده نیست که نیروهای امنیتی و قوه قضاییه حساسیت، نفرت و واهمه عمیقی نسبت به کارگران و تشکلات کارگری مستقل، حق طلب و معترض دارند. مگر سندیکای کارگران شرکت واحد و فعالین و تشکلات مستقل و دیگر کارگران حق طلب در کشور چهکرده بودند که سالیان سال، و صرف نظر از اینکه چه کسانی و از چه جناحهایی رؤسای قوه مجریه و قضائیه بودهاند، بطور بیوقفه تحت کنترل پلیسی، پروندهسازی، اخراج، بازداشت و زندان و حکمهای سنگین بودهاند. مگر کارگران خاتونآباد که تنها خواستهشان امنیت شغلی بود چه گناهی کرده بودند که مورد سرکوب و کشتار قرار گرفتند؟ مگر کارگرانی که در اقصی نقاط کشور، از فولاد اهواز، تا هپکو و آق دره، حکم ظالمانه شلاق گرفتند چه کرده بودند؟
در همان سالهای اولیه دهه ۸۰ که سندیکای کارگران شرکت واحد به همت صدها راننده و دیگر کارگران در پروسه بازگشایی بود، چندین تشکل و کمیته مستقل کارگری نیز بطور علنی و شفاف ایجاد گردیدند. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری نیز یکی از آن نهادهای کارگری ای بود که بطور مستقل از کارفرماها و دولت و احزاب و سازمانهای سیاسی ایجاد گردید و تعداد قابل توجهی از کارگران و فعالین کارگری از مناطق مختلف کشور، از جمله شریفه محمدی، به آن پیوستند. اگر چه حاکمیت تشکلات و کمیتههای مستقل کارگری را بر نمیتابید اما تمام این تشکلات از ماهیت طبقاتی، صنفی، کارگری، مدنی و مطالبهگرانه برخوردار بودند و به قصد فعالیت کارگری علنی ایجاد شده بودند. اینها توضیح واضحات است که جهت یاداوری بازگو میکنیم. نیروهای امنیتی و دادستانها و قاضیها هم خوب میدانند که تشکلات مستقل کارگری در ایران همواره بر استقلال تشکیلاتی خود تاکید داشتهاند. بنابراین، همانقدر برای ما امضا کنندگان این نوشتهمحرز است که برای صادرکنندگان حکم سبعانه اعدام علیه شریفه محمدی نیز روشن است که ایشان هیچ جرمی مرتکب نشده است و عضویت سابق ایشان در کمیته هماهنگی جرممحسوب نمیشد و کماکان نیز نباید هیچ جرمی محسوب گردد.
یفین داریم هیچ کارگر و انسان شرافتمندی در سراسر کشور یافت نمیشود که اتهام واهی «بغی» و حکم ظالمانه اعدام علیه شریفه محمدی را حیرت آور، جنونآمیز و غیر قابل قبول نداند.
مطمئن هستیم که همکاران ما و کلیت طبقه کارگر و مردم حق طلب نسبت به سرنوشت خواهر خود، کارگر زندنی شریفه محمدی، سکوت نخواهند کرد.
اتهام واهی «بغی» و حکم بیشرمانه اعدام علیه شریفه محمدی باید فوری و بدون قید و شرط لغوگردند.
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
داود رضوی، حسن سعیدی، رضا شهابی،
اعضای زندانی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
بند ۴، زندان اوین
۲۱ تیر ۱۴۰۳
#بیانیه #شریفه_محمدی #آزادی_شریفه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بر کسی پوشیده نیست که نیروهای امنیتی و قوه قضاییه حساسیت، نفرت و واهمه عمیقی نسبت به کارگران و تشکلات کارگری مستقل، حق طلب و معترض دارند. مگر سندیکای کارگران شرکت واحد و فعالین و تشکلات مستقل و دیگر کارگران حق طلب در کشور چهکرده بودند که سالیان سال، و صرف نظر از اینکه چه کسانی و از چه جناحهایی رؤسای قوه مجریه و قضائیه بودهاند، بطور بیوقفه تحت کنترل پلیسی، پروندهسازی، اخراج، بازداشت و زندان و حکمهای سنگین بودهاند. مگر کارگران خاتونآباد که تنها خواستهشان امنیت شغلی بود چه گناهی کرده بودند که مورد سرکوب و کشتار قرار گرفتند؟ مگر کارگرانی که در اقصی نقاط کشور، از فولاد اهواز، تا هپکو و آق دره، حکم ظالمانه شلاق گرفتند چه کرده بودند؟
در همان سالهای اولیه دهه ۸۰ که سندیکای کارگران شرکت واحد به همت صدها راننده و دیگر کارگران در پروسه بازگشایی بود، چندین تشکل و کمیته مستقل کارگری نیز بطور علنی و شفاف ایجاد گردیدند. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری نیز یکی از آن نهادهای کارگری ای بود که بطور مستقل از کارفرماها و دولت و احزاب و سازمانهای سیاسی ایجاد گردید و تعداد قابل توجهی از کارگران و فعالین کارگری از مناطق مختلف کشور، از جمله شریفه محمدی، به آن پیوستند. اگر چه حاکمیت تشکلات و کمیتههای مستقل کارگری را بر نمیتابید اما تمام این تشکلات از ماهیت طبقاتی، صنفی، کارگری، مدنی و مطالبهگرانه برخوردار بودند و به قصد فعالیت کارگری علنی ایجاد شده بودند. اینها توضیح واضحات است که جهت یاداوری بازگو میکنیم. نیروهای امنیتی و دادستانها و قاضیها هم خوب میدانند که تشکلات مستقل کارگری در ایران همواره بر استقلال تشکیلاتی خود تاکید داشتهاند. بنابراین، همانقدر برای ما امضا کنندگان این نوشتهمحرز است که برای صادرکنندگان حکم سبعانه اعدام علیه شریفه محمدی نیز روشن است که ایشان هیچ جرمی مرتکب نشده است و عضویت سابق ایشان در کمیته هماهنگی جرممحسوب نمیشد و کماکان نیز نباید هیچ جرمی محسوب گردد.
یفین داریم هیچ کارگر و انسان شرافتمندی در سراسر کشور یافت نمیشود که اتهام واهی «بغی» و حکم ظالمانه اعدام علیه شریفه محمدی را حیرت آور، جنونآمیز و غیر قابل قبول نداند.
مطمئن هستیم که همکاران ما و کلیت طبقه کارگر و مردم حق طلب نسبت به سرنوشت خواهر خود، کارگر زندنی شریفه محمدی، سکوت نخواهند کرد.
اتهام واهی «بغی» و حکم بیشرمانه اعدام علیه شریفه محمدی باید فوری و بدون قید و شرط لغوگردند.
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد.
داود رضوی، حسن سعیدی، رضا شهابی،
اعضای زندانی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
بند ۴، زندان اوین
۲۱ تیر ۱۴۰۳
#بیانیه #شریفه_محمدی #آزادی_شریفه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
برادر حسین شنبهزاده، از ملاقات با او و تمدید قرار بازداشتش خبر داد.
عباس شنبهزاده در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«بر شما کرد او سلام و داد خواست»
حسین را دیدیم. با مادر گریستیم.
پرسید کسی به یادم هست؟
سربسته گفتم: همه!
یادِ شما روشنش داشت.
قرار بازداشت #حسین_شنبهزاده تمدید شده اما میتوانیم دو بار در ماه ببینیمش.
شیشهی بینمان را بوسه دادیم و رفتنش را چو جان بهچشمِ خویشتن دیدیم.
- حسین شنبهزاده روز ۱۵ خرداد بازداشت شد، به «جاسوسی برای اسرائیل» تحت پوشش شغل «ویراستاری» متهم شده است.
دادستان اردبیل، روز جمعه ۱۸ خرداد، حسین شنبهزاده را به «جاسوسی» برای اسرائیل متهم کرد و مدعی شد او «از طریق شبکههای اجتماعی تحت پوشش فعالیت ویراستاری اقدام به جمعآوری اطلاعات مورد نیاز موساد از داخل کشور مینموده است.»
این در حالی ست که حسین شنبهزاده با هویت واقعی خود در فضای مجازی فعالیت میکرد و اساسا یک ویراستار میتواند به کدام اطلاعات امنیتی! دسترسی داشته باشد؟
به باور کاربران و جامعه مدنی ایران، پس از آنکه حسین شنبهزاده در کامنت یکی از پستهای خامنهای یک نقطه گذاشت و به اصطلاح ویرایش کرد آن پست را، بازداشت شده است. نکته جالب اینکه همان نقطه هزاران بار لایک شد حتی بیشتر از توییت اصلی خامنهای.
#حسین_شنبه_زاده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عباس شنبهزاده در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«بر شما کرد او سلام و داد خواست»
حسین را دیدیم. با مادر گریستیم.
پرسید کسی به یادم هست؟
سربسته گفتم: همه!
یادِ شما روشنش داشت.
قرار بازداشت #حسین_شنبهزاده تمدید شده اما میتوانیم دو بار در ماه ببینیمش.
شیشهی بینمان را بوسه دادیم و رفتنش را چو جان بهچشمِ خویشتن دیدیم.
- حسین شنبهزاده روز ۱۵ خرداد بازداشت شد، به «جاسوسی برای اسرائیل» تحت پوشش شغل «ویراستاری» متهم شده است.
دادستان اردبیل، روز جمعه ۱۸ خرداد، حسین شنبهزاده را به «جاسوسی» برای اسرائیل متهم کرد و مدعی شد او «از طریق شبکههای اجتماعی تحت پوشش فعالیت ویراستاری اقدام به جمعآوری اطلاعات مورد نیاز موساد از داخل کشور مینموده است.»
این در حالی ست که حسین شنبهزاده با هویت واقعی خود در فضای مجازی فعالیت میکرد و اساسا یک ویراستار میتواند به کدام اطلاعات امنیتی! دسترسی داشته باشد؟
به باور کاربران و جامعه مدنی ایران، پس از آنکه حسین شنبهزاده در کامنت یکی از پستهای خامنهای یک نقطه گذاشت و به اصطلاح ویرایش کرد آن پست را، بازداشت شده است. نکته جالب اینکه همان نقطه هزاران بار لایک شد حتی بیشتر از توییت اصلی خامنهای.
#حسین_شنبه_زاده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مداحانی که ریاکارانه روضه میخوانند و به سر و صورتشان میزنند بابت واقعهای که هزار چهارصد سال پیش رخ داد. ذکر مصیبت و روضهخوانی برای مردمی که زندگیشان تجسم واقعی مصیبت است.
مداحانی که در در مدح رهبری خونخوار شعر میخوانند، اما با او در کشتار مردمان سهیم و شریک هستند. مداحانی که اغلب چشم خود را بر وقایع امروز بستهاند. آنها بودجه و جیره و مواجب میگیرند برای همین که ذهن مردم را از وقایع امروز پرت کنند! مداحانی که در جلسات عمومی گریه میکنند و از آه مظلوم میگویند، اما بر اساس فایلهای موجود در شبکههای اجتماعی، خود به خلوت که میروند آن کار دیگر میکنند.
این ویدیو را که یکی از مخاطبان توانا فرستاده یه خوبی نشان میدهد که تمام آنچه را که بابتش روضه میخوانند و مردم را میگریانند و پول بابتش میگیرند، واقعیت جاری در کشور است!! تازه قسمتی از واقعیت، چرا که به گواه خود شیعیان زینب خواهر امام سوم شیعیان این اجازه را داشت که در بارگاه یزید آن سخنرانی کوبنده را انجام دهد و از او اعتراف اجباری گرفته نمیشد!!
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #خامنه_ای_ضحاک #تحریم_محرم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مداحانی که در در مدح رهبری خونخوار شعر میخوانند، اما با او در کشتار مردمان سهیم و شریک هستند. مداحانی که اغلب چشم خود را بر وقایع امروز بستهاند. آنها بودجه و جیره و مواجب میگیرند برای همین که ذهن مردم را از وقایع امروز پرت کنند! مداحانی که در جلسات عمومی گریه میکنند و از آه مظلوم میگویند، اما بر اساس فایلهای موجود در شبکههای اجتماعی، خود به خلوت که میروند آن کار دیگر میکنند.
این ویدیو را که یکی از مخاطبان توانا فرستاده یه خوبی نشان میدهد که تمام آنچه را که بابتش روضه میخوانند و مردم را میگریانند و پول بابتش میگیرند، واقعیت جاری در کشور است!! تازه قسمتی از واقعیت، چرا که به گواه خود شیعیان زینب خواهر امام سوم شیعیان این اجازه را داشت که در بارگاه یزید آن سخنرانی کوبنده را انجام دهد و از او اعتراف اجباری گرفته نمیشد!!
#مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #خامنه_ای_ضحاک #تحریم_محرم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا، استاد ممنوعالکار و تعلیقی دانشگاه:
بر کدامیک گریه کنیم؟
مصیبتهای ۱۴۰۰ سال پیش یا مصیبتهای سال ۱۴۰۱؟
آیا عرصه عمومی و فضاهای همگانی در جامعه ایران صرفاً متعلق به شیعیان ۱۲ امامی است؟
جمهوری اسلامی مسجد را که برای قرنها محل عبادت بود را به قتلگاه امیر جواد اسعد زاده تبدیل کرد.
امروز مسجد دیگر مکان عبادت نیست، بلکه محلی برای تزریق ایدئولوژی حکومتی است.
امروز در مسجد برای مخالفان ولایت فقیه آرزوی مرگ میشود.
آیا جمهوری اسلامی با عملکرد خود باعث افتخار شیعه شده است یا انزجار از این فرقه؟ آیا امروزه ارادت مردم به فرهنگ عاشورا بیشتر شده یا کمتر؟
#محرم #حکومت_ایدئولوژیک #ایران #شیعه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بر کدامیک گریه کنیم؟
مصیبتهای ۱۴۰۰ سال پیش یا مصیبتهای سال ۱۴۰۱؟
آیا عرصه عمومی و فضاهای همگانی در جامعه ایران صرفاً متعلق به شیعیان ۱۲ امامی است؟
جمهوری اسلامی مسجد را که برای قرنها محل عبادت بود را به قتلگاه امیر جواد اسعد زاده تبدیل کرد.
امروز مسجد دیگر مکان عبادت نیست، بلکه محلی برای تزریق ایدئولوژی حکومتی است.
امروز در مسجد برای مخالفان ولایت فقیه آرزوی مرگ میشود.
آیا جمهوری اسلامی با عملکرد خود باعث افتخار شیعه شده است یا انزجار از این فرقه؟ آیا امروزه ارادت مردم به فرهنگ عاشورا بیشتر شده یا کمتر؟
#محرم #حکومت_ایدئولوژیک #ایران #شیعه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۷ زندانی سیاسی، محبوس در زندان تهران بزرگ، به قزلحصار منتقل شدند آن هم بدون اطلاع قبلی.
به گزارش «دادبان»، مقامات سازمان زندانها روز چهارشنبه ۲۰ تیرماه، هفت زندانی سیاسی؛ سجاد صحابی، محمدحسین عاملی، عباس رمضانی، آرش بخارایی، رضا جلالی، احسان رضایی و رضا حمیدی را بدون آگاهی قبلی و به طور ناگهانی به زندان قزلحصار منتقل کردهاند.
این هفت زندانی سیاسی، از بازداشتشدگان انقلاب زن، زندگی، آزادی در سال ۱۴۰۱ هستند که با استناد به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت ملی» به زندان محکوم شدهاند.
صدای زندانیان باشیم
#یاری_مدنی_توانا
#زندان
#زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش «دادبان»، مقامات سازمان زندانها روز چهارشنبه ۲۰ تیرماه، هفت زندانی سیاسی؛ سجاد صحابی، محمدحسین عاملی، عباس رمضانی، آرش بخارایی، رضا جلالی، احسان رضایی و رضا حمیدی را بدون آگاهی قبلی و به طور ناگهانی به زندان قزلحصار منتقل کردهاند.
این هفت زندانی سیاسی، از بازداشتشدگان انقلاب زن، زندگی، آزادی در سال ۱۴۰۱ هستند که با استناد به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت ملی» به زندان محکوم شدهاند.
صدای زندانیان باشیم
#یاری_مدنی_توانا
#زندان
#زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مادری در مقابل سرکوب سیستماتیک
طرح از شاهرخ حیدری
چندی پیش یک آخوند آزارگر در درمانگاه قرآن و عترت قم از یک زن بدون حجاب اجباری – که نوزادی را در آغوش گرفته بود – عکسبرداری میکند که این آزار او با واکنش جسورانه زن مواجه میشود.
وبسایت:
https://tech.tavaana.org/iran-internet/qom-cleric-attacks-woman/
#کارتون #مادر_قمی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از شاهرخ حیدری
چندی پیش یک آخوند آزارگر در درمانگاه قرآن و عترت قم از یک زن بدون حجاب اجباری – که نوزادی را در آغوش گرفته بود – عکسبرداری میکند که این آزار او با واکنش جسورانه زن مواجه میشود.
وبسایت:
https://tech.tavaana.org/iran-internet/qom-cleric-attacks-woman/
#کارتون #مادر_قمی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from الفبای امنیت در اعتراضات و کنشگری
آموزشکده توانا دانشجو میپذیرد
میدانستید
عدم رعایت نکات امنیت سایبری میتواند ما را در معرض رصد سیستم امنیتی قرار دهد؟
تا ساعاتی دیگر
دوره الفبای امنیت دیجیتال در کنشگری و اعتراضات
آغاز خواهد شد
همین حالا ثبتنام کنید
اگر یک کنشگر سیاسی و مدنی یا حتی یک شهروند معترض هستید که در گروههای سیاسی و معترض حضور دارید یا در اعتراضات و اعتصابها و تجمعها شرکت میکنید، این دوره آموزشی برای افزایش دانش شما در زمینه حفظ امنیتتان طراحی شده است.
امروزه حفظ حریم خصوصی و امنیت دیجیتال و استفاده امن و صحیح از دستگاههای هوشمند برای همه ضروری است؛ بهویژه برای کنشگران و شهروندانی که در اعتراض به حکومت تمامیتخواهی همچون جمهوری اسلامی فعالیت میکنند و همواره خطر بازداشت و دستگیری آنها را تهدید میکند.
در این شرایط آگاهی شهروندان و کنشگران از نحوه فعالیت امن و همچنین آگاهی از حقوق طبق قوانین موجود، میتواند تا حدود زیادی از آنان محافظت کند و اثرگذاری و کارآیی فعالیتهایشان را افزایش دهد.
در این دوره آموزشی نکات مهم و اساسی برای حفظ امنیت در اعتراضات و کنشگری مطرح میشود و همچنین به نکاتی درباره شرایط بازداشت، دستگیری، بازجویی، حقوق متهم در روند قضائی و اتهاماتی که به معترضان و کنشگران وارد میشود پرداخته میشود.
برای شرکت در این دوره از طریق فرم، ثبتنام کنید. در کانال تلگرامی و واتساپی دوره نیز میتوانید عضو شوید.
فرم ثبت نام:
https://docs.google.com/forms/d/19gU-6REBbSqB3KJBUbHH-mgbAv83bxkaONEaVMEWJwc/viewform?edit_requested=true
کانال تلگرام دوره:
https://t.me/secure_protest_activism
کانال واتساپ دوره:
https://whatsapp.com/channel/0029VaiJfOE8F2pGSwok5u2Z
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
میدانستید
عدم رعایت نکات امنیت سایبری میتواند ما را در معرض رصد سیستم امنیتی قرار دهد؟
تا ساعاتی دیگر
دوره الفبای امنیت دیجیتال در کنشگری و اعتراضات
آغاز خواهد شد
همین حالا ثبتنام کنید
اگر یک کنشگر سیاسی و مدنی یا حتی یک شهروند معترض هستید که در گروههای سیاسی و معترض حضور دارید یا در اعتراضات و اعتصابها و تجمعها شرکت میکنید، این دوره آموزشی برای افزایش دانش شما در زمینه حفظ امنیتتان طراحی شده است.
امروزه حفظ حریم خصوصی و امنیت دیجیتال و استفاده امن و صحیح از دستگاههای هوشمند برای همه ضروری است؛ بهویژه برای کنشگران و شهروندانی که در اعتراض به حکومت تمامیتخواهی همچون جمهوری اسلامی فعالیت میکنند و همواره خطر بازداشت و دستگیری آنها را تهدید میکند.
در این شرایط آگاهی شهروندان و کنشگران از نحوه فعالیت امن و همچنین آگاهی از حقوق طبق قوانین موجود، میتواند تا حدود زیادی از آنان محافظت کند و اثرگذاری و کارآیی فعالیتهایشان را افزایش دهد.
در این دوره آموزشی نکات مهم و اساسی برای حفظ امنیت در اعتراضات و کنشگری مطرح میشود و همچنین به نکاتی درباره شرایط بازداشت، دستگیری، بازجویی، حقوق متهم در روند قضائی و اتهاماتی که به معترضان و کنشگران وارد میشود پرداخته میشود.
برای شرکت در این دوره از طریق فرم، ثبتنام کنید. در کانال تلگرامی و واتساپی دوره نیز میتوانید عضو شوید.
فرم ثبت نام:
https://docs.google.com/forms/d/19gU-6REBbSqB3KJBUbHH-mgbAv83bxkaONEaVMEWJwc/viewform?edit_requested=true
کانال تلگرام دوره:
https://t.me/secure_protest_activism
کانال واتساپ دوره:
https://whatsapp.com/channel/0029VaiJfOE8F2pGSwok5u2Z
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
Forwarded from گفتوشنود
مراسم عزاداری برای برای آنتونی کوئین!
در راستای گسترش مراسمهای عزاداری و یافتن موضوعات جدید برای گریاندن مردم، جمهوری اسلامی برای حمزه عموی پیامبر نیز مراسم عزاداری برپا کرده اند، البته با عکس آنتونی کوئین!
- همراهان
#عزاداری #مذهب #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در راستای گسترش مراسمهای عزاداری و یافتن موضوعات جدید برای گریاندن مردم، جمهوری اسلامی برای حمزه عموی پیامبر نیز مراسم عزاداری برپا کرده اند، البته با عکس آنتونی کوئین!
- همراهان
#عزاداری #مذهب #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
بیدادگاه تجدیدنظر استان فارس، احکام صادره علیه سه شهروند بهائی را عینا تایید کرد
حسن صالحی، وحید دانا و سعید عابدی، شهروندان بهائی هر یک به ۶ سال و یک ماه ۱۷ روز حبس، جزای نقدی و محرومیتهای اجتماعی به مدت ۱۵ سال محکوم شدهاند.
جمهوری اسلامی با ایجاد اختلاف میان جامعه سعی در سرکوب ایرانیان به هر روشی و به هر اسمی دارد.
در حالیکه استان فارس و بهخصوص شهر شیراز با آزار و اذیت حکومتی و البته اعدام و قتل هموطنانمان توسط حکومت گره خورده است، هماکنون هم جمهوری اسلامی با تشدید سرکوب و صدور احکام سنگین برای ایرانیان بهائی، حق انسانی آنان را نقض میکند.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#شهروندان_بهایی
#بهائی_ستیزی
@Tavaana_TavaanaTech
حسن صالحی، وحید دانا و سعید عابدی، شهروندان بهائی هر یک به ۶ سال و یک ماه ۱۷ روز حبس، جزای نقدی و محرومیتهای اجتماعی به مدت ۱۵ سال محکوم شدهاند.
جمهوری اسلامی با ایجاد اختلاف میان جامعه سعی در سرکوب ایرانیان به هر روشی و به هر اسمی دارد.
در حالیکه استان فارس و بهخصوص شهر شیراز با آزار و اذیت حکومتی و البته اعدام و قتل هموطنانمان توسط حکومت گره خورده است، هماکنون هم جمهوری اسلامی با تشدید سرکوب و صدور احکام سنگین برای ایرانیان بهائی، حق انسانی آنان را نقض میکند.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#شهروندان_بهایی
#بهائی_ستیزی
@Tavaana_TavaanaTech
مقامات حکومت در دوران زمامداری خشکمغزند و در دوران بیقدرتی لیبرال!
- یکی از همراهان با ارسال این تصویر از احمدینژاد نوشتهاست:
این هم شانس ما ایرانیهاست که مقامات حکومت با تفکر قرون وسطایی میآیند و بعد از کلی خسارت و ویرانی تازه با آزمون و خطا و دیدن واقعیتهای دنیا چیزهایی یاد میگیرند و مقداری چشمشان به حقیقت باز میشود اما به این نقطه که میرسند نه قدرتی دارند و نه حکومت آنها را در بازی راه میدهد!
#یاری_مدنی_توانا #حجاب_اجباری
@Tavaana_TavaanaTech
- یکی از همراهان با ارسال این تصویر از احمدینژاد نوشتهاست:
این هم شانس ما ایرانیهاست که مقامات حکومت با تفکر قرون وسطایی میآیند و بعد از کلی خسارت و ویرانی تازه با آزمون و خطا و دیدن واقعیتهای دنیا چیزهایی یاد میگیرند و مقداری چشمشان به حقیقت باز میشود اما به این نقطه که میرسند نه قدرتی دارند و نه حکومت آنها را در بازی راه میدهد!
#یاری_مدنی_توانا #حجاب_اجباری
@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی توماج صالحی صدای آزادیخواهی جامعه ایران را در بند کشیده و قصد دارد حتی در زندان هم علیه او پروندهسازی کند.
حساب کاربری توماج صالحی در توییتر نوشت:
«طبق شنیدهها عوامل اطلاعاتی با همکاری ضابطین قضایی و تحت نفوذ «برخی»، در حال گشودن دو پرونده جدید با اتهامات ساختگی علیه #توماج_صالحی هستند.
این افراد، با بازیچه قراردادن قوانین نیمبند حقوقی، و سوءاستفاده از جایگاههای حقوقی خود، و فرصت طلبیناشی از خلاء دستگاه اجرایی کشور، و بحبوحه تعطیلات پیشرو، به طرح اتهامات واهی پیدرپی علیه توماج میپردازند تا بدینوسیله توجیهی برای قرار بازداشت وی بتراشند.
این در حالیست که مشخص گردید یک سال و ۲۱ روز بازداشت ناعادلانه توماج از ۸ آبان سال ۱۴۰۱ ، در پی لغو اتهامات و احکام صادر شده، فاقد وجاهت و الزام حقوقی بوده، و پس از آن نیز لغو مجدد احکام و اتهامات وارده به وی در هفتههای گذشته، نشان داد قرار بازداشت صادر شده مجدد در ۱۲ آذر ۱۴۰۲ تا امروز که به استناد به آنها توماج را در زندان نگه داشتند، ماهیتی ساختگی و بدون پشتوانه حقوقی داشته است.»
صدای زندانیان باشیم جمهوری اسلامی در اقدامی غیرانسانی حتی علیه زندانیان هم پروندهسازی میکند. در این میان زندانیان گمنام را از یاد نبریم که جمهوری اسلامی در سایه بیصدایی آنها را شکنجه میکند و جان آنها را میستاند.
رضا رسایی
عباس دریس
مجاهد کورکور
محمود مهرابی
صدای ایران باشیم
#نه_به_اعدام
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#توماج_صالحی
@Tavaana_TavaanaTech
حساب کاربری توماج صالحی در توییتر نوشت:
«طبق شنیدهها عوامل اطلاعاتی با همکاری ضابطین قضایی و تحت نفوذ «برخی»، در حال گشودن دو پرونده جدید با اتهامات ساختگی علیه #توماج_صالحی هستند.
این افراد، با بازیچه قراردادن قوانین نیمبند حقوقی، و سوءاستفاده از جایگاههای حقوقی خود، و فرصت طلبیناشی از خلاء دستگاه اجرایی کشور، و بحبوحه تعطیلات پیشرو، به طرح اتهامات واهی پیدرپی علیه توماج میپردازند تا بدینوسیله توجیهی برای قرار بازداشت وی بتراشند.
این در حالیست که مشخص گردید یک سال و ۲۱ روز بازداشت ناعادلانه توماج از ۸ آبان سال ۱۴۰۱ ، در پی لغو اتهامات و احکام صادر شده، فاقد وجاهت و الزام حقوقی بوده، و پس از آن نیز لغو مجدد احکام و اتهامات وارده به وی در هفتههای گذشته، نشان داد قرار بازداشت صادر شده مجدد در ۱۲ آذر ۱۴۰۲ تا امروز که به استناد به آنها توماج را در زندان نگه داشتند، ماهیتی ساختگی و بدون پشتوانه حقوقی داشته است.»
صدای زندانیان باشیم جمهوری اسلامی در اقدامی غیرانسانی حتی علیه زندانیان هم پروندهسازی میکند. در این میان زندانیان گمنام را از یاد نبریم که جمهوری اسلامی در سایه بیصدایی آنها را شکنجه میکند و جان آنها را میستاند.
رضا رسایی
عباس دریس
مجاهد کورکور
محمود مهرابی
صدای ایران باشیم
#نه_به_اعدام
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#توماج_صالحی
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فقط سخنرانی زینب در کربلا دلیرانه بود؟
آیا تا حالا سخنان زینب مولاییراد مادر کیان را شنیدهاید؟
روضه مداح حکومتی در حضور خامنهای برای زنان کربلا ۱۴۰۰ سال پیش را مقایسه کنید با مادران و زنان داغدار ایرانی که جمهوری اسلامی عزیزان آنها را به قتل رسانده است و اکنون هم خانواده جانباختگان را شکنجه کرده به زندان افکنده و دست از آزار و اذیت آنها بر نمیدارد.
#یاری_مدنی_توانا
#محرم
#کربلا
@Tavaana_TavaanaTech
آیا تا حالا سخنان زینب مولاییراد مادر کیان را شنیدهاید؟
روضه مداح حکومتی در حضور خامنهای برای زنان کربلا ۱۴۰۰ سال پیش را مقایسه کنید با مادران و زنان داغدار ایرانی که جمهوری اسلامی عزیزان آنها را به قتل رسانده است و اکنون هم خانواده جانباختگان را شکنجه کرده به زندان افکنده و دست از آزار و اذیت آنها بر نمیدارد.
#یاری_مدنی_توانا
#محرم
#کربلا
@Tavaana_TavaanaTech
در اینستاگرام توانا با ما همراه باشید
گفتوگوی جمعه ۳۶
مهمان
پوریا علیپور، پسر نازیآباد
مجری:
مهدی موسوی، شاعر و نویسنده
۲۲ تیر ۱۴۰۳،ساعت ۲۱:۰۰ به وقت تهران
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#پوریا_علیپور
#گفتگو
#گفتگوی_جمعه
@seyedmehdimoosavi2
@Tavaana_TavaanaTech
گفتوگوی جمعه ۳۶
مهمان
پوریا علیپور، پسر نازیآباد
مجری:
مهدی موسوی، شاعر و نویسنده
۲۲ تیر ۱۴۰۳،ساعت ۲۱:۰۰ به وقت تهران
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#پوریا_علیپور
#گفتگو
#گفتگوی_جمعه
@seyedmehdimoosavi2
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
بازسازی زیارتگاههای شیعه از بودجهی ملی ایرانیان، اخلاقی است؟
در جمهوری اسلامی ستادی به نام «ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات» وجود دارد که در سال ۱۳۸۲ به دستور رهبر جمهوری اسلامی ایجاد شد.
مسئولیت این ستاد که وابسته به سپاه است مشخصا بازسازی زیارتگاههای مذهبی شیعیان در عراق و نیز سوریه است.
بنا به اطلاعات در دسترس، در سال ۱۴۰۱ بودجهی این ستاد بیش از ۱۳۰۰ میلیارد تومان بوده است.
این بودجه از سرمایهی ملت ایران به این ستاد واگذار میشود اما پرسش این است آیا رضایت ملت ایران بابت این مسئله جلب شده است؟
آیا ایرانیان از اینکه هزاران میلیارد تومان از سرمایهی آنان خرج بازسازی زیارتگاههایی در خارج از ایران شود راضی و خشنود هستند؟
ضمن اینکه بسیاری از ایرانیان نیز اساسا شیعه یا مسلمان نیستند. درحالیکه بودجهی عمومی بودجهای ملی و مربوط به کل ایرانیان است. چگونه میتوان از بودجهی یک ایرانی مسیحی یا خداناباور خرج بازسازی حرم یک امام شیعه کرد؟ آیا اساسا چنین مسئلهای را میتوان اخلاقی و مقبول دانست؟
آیا مسئولین جمهوری اسلامی به این دست پرسشها میاندیشند؟
#گفتگو_توانا #بازسازی_عتبات #جمهوری_اسلامی #ایرانیان_خداناباور
@Dialogue1402
در جمهوری اسلامی ستادی به نام «ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات» وجود دارد که در سال ۱۳۸۲ به دستور رهبر جمهوری اسلامی ایجاد شد.
مسئولیت این ستاد که وابسته به سپاه است مشخصا بازسازی زیارتگاههای مذهبی شیعیان در عراق و نیز سوریه است.
بنا به اطلاعات در دسترس، در سال ۱۴۰۱ بودجهی این ستاد بیش از ۱۳۰۰ میلیارد تومان بوده است.
این بودجه از سرمایهی ملت ایران به این ستاد واگذار میشود اما پرسش این است آیا رضایت ملت ایران بابت این مسئله جلب شده است؟
آیا ایرانیان از اینکه هزاران میلیارد تومان از سرمایهی آنان خرج بازسازی زیارتگاههایی در خارج از ایران شود راضی و خشنود هستند؟
ضمن اینکه بسیاری از ایرانیان نیز اساسا شیعه یا مسلمان نیستند. درحالیکه بودجهی عمومی بودجهای ملی و مربوط به کل ایرانیان است. چگونه میتوان از بودجهی یک ایرانی مسیحی یا خداناباور خرج بازسازی حرم یک امام شیعه کرد؟ آیا اساسا چنین مسئلهای را میتوان اخلاقی و مقبول دانست؟
آیا مسئولین جمهوری اسلامی به این دست پرسشها میاندیشند؟
#گفتگو_توانا #بازسازی_عتبات #جمهوری_اسلامی #ایرانیان_خداناباور
@Dialogue1402
روز ۲۱ تیر هشتاد و هشت مکان بازداشتگاه مخوف کهریزک جایی که خدا هم آنتن نمیداد!
روز بیست و یکم تیرماه بود، تنهایمان از شدت زخمها و شکنجه ها حسابی عفونت کرده بود و نفس کشیدن برایمان لحظه به لحظه سخت تر میشد، صدای نالههای همبندیهایمان بلند و بلندتر میشد. نگاهی به چهره خستهٔ امیر جوادی فر انداختم که از درد در خود میپیچید و میدیدم که چقدر نفس کشیدن برای او سختتر شده ، همه نگران و ناامید بودیم و محمد کامرانی همچنان چشم انتظار کنکورش بود. چند تن از مجرمان خطرناک برگههای دعای زیارت عاشورا داشتند، یکی از ما که صدای خوبی داشت برگه های زیارت عاشورا را از آنها گرفت و شروع به خواندن آن کرد ، در طول خواندن زیارت عاشورا همگی از مظلومیت خودمان گریه میکردیم که به کدامین گناه باید این همه عذاب بکشیم ، در آن لحظه حال و هوای صحرای کربلا که جمهوری اسلامی سالیان سال به دروغ در ذهن ما گنجانده بود انگار زنده شده بود و ما هم داشتیم به دست یزدیان زمانه تا مرگ شکنجه میشدیم و در حسرت آب خوردن بودیم ، در همان لحظات بود که از داخل دریچهای به داخل قرنطینه از دوباره دود گازوئیل وارد کردند ، فقط به جرم خواندن زیارت عاشورا یا شاید به خاطر سوزی که در صدایمان بود.
افسر نگهبان حدود یک ساعت بعد دستور داد با همان بشمار سه و ضرب شتم ما را به داخل حیاط منتقل کنند، هوا بسیار گرم بود و ما در زیر آن آفتاب سوزان ، پابرهنه روی آسفالت داغ با لبهای تشنه احساس بسیار خوشایندی داشتیم زیرا در برابر آن هوای آلوده قرنطینه ، گرامی زیاد و دود گازوئیل هم که بهش اضافه میشد حکم بهشت را برای ما داشت ، چون میتوانستیم به راحتی نفس بکشیم . شکنجه های روز قبل که باید چهار دست و پا روی آسفالت داغ سوار بر یکدیگر میرفتیم از دوباره تکرار شد و همچنین شعار های هر روزه کهریزک! اینجا کجاست ؟! کهریزک... کهریزک کجاست؟! اخر دنیا ... از غذا راضی هستین ؟! بله قربان ... آدم شدید ؟! بله قربان و ما باید آنقدر این جمله ها را بلند تکرار میکردیم که در و دیوارهای بازداشتگاه کهریزک به لرزه میوفتاد.
افسر نگهبان دستور داد با دستگاه سم پاشی داخل قرنطینه ما را سم پاشی کنند تا حشراتی مانند ، شپش ، گال ، کنه و غیره از بین بروند تا در خیال خودشون نظافت برای ما رعایت شود، ولی هدف آنها فقط شکنجه ما بود و نه نظافت ، بعد از آنکه داخل قرنطینه را سم پاشی کردند بلافاصله ما را به همان روش بشمار سه با ضرب شتم شدید به داخل قرنطینه فرستادند.
.
داخل که شدیم بوی شدید سم و دود گازوئیل که از قبل در قرنطینه مانده بود ما را داشت خفه میکرد، چند دقیقهای گذشت، همبندیهایم را میدیدم که یکی یکی دارن بیهوش میشن و بعضی هاشون هم کف بالا میاوردند، در آن هوای آلوده و مسموم حدود بیست الی سی نفر از همبندیهایم از هوش رفتند، راه نفسکشیدن برای من هم سخت تر و سخت تر میشد. باور آن جهنم داشت لحظه به لحظه پر رنگتر میشد و من با چشمهایم میدیدم که همبندی هایم دارند جان میسپارند و از اینکه کاری از دستم ساخته نبود از خودم شمسار بودم. آنقدر تصویر غمانگیز و زجر دهندهای بود که همگی از شدت خشم فریاد میزدیم که بچه ها یکی یکی دارند تلف میشوند و التماس افسر نگهبان را میکردیم که درب قرنطینه را باز کند و ما را به داخل حیاط ببرد ، این صحنه به قدری وحشتناک بود که حتی در این میان مجرمان خطرناک از جمله عادل ترکه وکیل بند هم با ما هم صدا شدند ولی افسر نگهبان به فریادها و ضجه های ما بیتوجهی میکرد، تعداد بیهوشیها داشت بیشتر و بیشتر میشد و خود من هم به سختی میتوانستم نفس بکشم، از شدت سم داخل قرنطینه چشم هایمان به شدت میسوخت، داخل گلویم انگار زخم شده بود. حالت تهوع شدید داشتم به همراه سرگیجه، از همه بدتر این بود که انگار داشتم خفه میشدم و نفس کشیدن در فضای آزاد برایم رویا شده بود، بعد از یکساعت داد و فریاد و التماس بالاخره درب قرنطینه را باز کردند و اگر بیشتر طول میکشید شاید منم و خیلی ها هم بیهوش میشدیم و معلوم نبود چه بلایی سرمان می آمد.
ما هر کدام از آنهایی که از هوش رفته بودند را چند نفری از دست و پای آنها میگرفتیم و به بیرون میبردیم، متأسفانه تنها جایی که میشد آنها را بگذاریم تا نفسشان بازگردد داخل حیاط بود ، همان جهنمی را میگویم که برایمان رنگ بهشت گرفته بود، بر روی آسفالتی داغ و سوزان که سریعاً بدنمان را میسوزاند و زخم میکرد ، دوستانمان کم کم به هوش آمدند و آن روز توانستیم بیشتر در حیاط بمانیم ، افسر نگهبان بعد از حدود یک الی دو ساعت دستور داد به داخل قرنطینه برویم، ولی این بار خبری از بشمار سه و ضرب شتم نبود و از دوباره از جهنمی که کمی بوی بهشت میداد وارد جهنمی شدیم که نفس کشیدن برایمان آرزو بود.
از اینستاگرام مسعود علیزاده، شاهد جنایت کهریزک
#جنایت_کهریزک #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
روز بیست و یکم تیرماه بود، تنهایمان از شدت زخمها و شکنجه ها حسابی عفونت کرده بود و نفس کشیدن برایمان لحظه به لحظه سخت تر میشد، صدای نالههای همبندیهایمان بلند و بلندتر میشد. نگاهی به چهره خستهٔ امیر جوادی فر انداختم که از درد در خود میپیچید و میدیدم که چقدر نفس کشیدن برای او سختتر شده ، همه نگران و ناامید بودیم و محمد کامرانی همچنان چشم انتظار کنکورش بود. چند تن از مجرمان خطرناک برگههای دعای زیارت عاشورا داشتند، یکی از ما که صدای خوبی داشت برگه های زیارت عاشورا را از آنها گرفت و شروع به خواندن آن کرد ، در طول خواندن زیارت عاشورا همگی از مظلومیت خودمان گریه میکردیم که به کدامین گناه باید این همه عذاب بکشیم ، در آن لحظه حال و هوای صحرای کربلا که جمهوری اسلامی سالیان سال به دروغ در ذهن ما گنجانده بود انگار زنده شده بود و ما هم داشتیم به دست یزدیان زمانه تا مرگ شکنجه میشدیم و در حسرت آب خوردن بودیم ، در همان لحظات بود که از داخل دریچهای به داخل قرنطینه از دوباره دود گازوئیل وارد کردند ، فقط به جرم خواندن زیارت عاشورا یا شاید به خاطر سوزی که در صدایمان بود.
افسر نگهبان حدود یک ساعت بعد دستور داد با همان بشمار سه و ضرب شتم ما را به داخل حیاط منتقل کنند، هوا بسیار گرم بود و ما در زیر آن آفتاب سوزان ، پابرهنه روی آسفالت داغ با لبهای تشنه احساس بسیار خوشایندی داشتیم زیرا در برابر آن هوای آلوده قرنطینه ، گرامی زیاد و دود گازوئیل هم که بهش اضافه میشد حکم بهشت را برای ما داشت ، چون میتوانستیم به راحتی نفس بکشیم . شکنجه های روز قبل که باید چهار دست و پا روی آسفالت داغ سوار بر یکدیگر میرفتیم از دوباره تکرار شد و همچنین شعار های هر روزه کهریزک! اینجا کجاست ؟! کهریزک... کهریزک کجاست؟! اخر دنیا ... از غذا راضی هستین ؟! بله قربان ... آدم شدید ؟! بله قربان و ما باید آنقدر این جمله ها را بلند تکرار میکردیم که در و دیوارهای بازداشتگاه کهریزک به لرزه میوفتاد.
افسر نگهبان دستور داد با دستگاه سم پاشی داخل قرنطینه ما را سم پاشی کنند تا حشراتی مانند ، شپش ، گال ، کنه و غیره از بین بروند تا در خیال خودشون نظافت برای ما رعایت شود، ولی هدف آنها فقط شکنجه ما بود و نه نظافت ، بعد از آنکه داخل قرنطینه را سم پاشی کردند بلافاصله ما را به همان روش بشمار سه با ضرب شتم شدید به داخل قرنطینه فرستادند.
.
داخل که شدیم بوی شدید سم و دود گازوئیل که از قبل در قرنطینه مانده بود ما را داشت خفه میکرد، چند دقیقهای گذشت، همبندیهایم را میدیدم که یکی یکی دارن بیهوش میشن و بعضی هاشون هم کف بالا میاوردند، در آن هوای آلوده و مسموم حدود بیست الی سی نفر از همبندیهایم از هوش رفتند، راه نفسکشیدن برای من هم سخت تر و سخت تر میشد. باور آن جهنم داشت لحظه به لحظه پر رنگتر میشد و من با چشمهایم میدیدم که همبندی هایم دارند جان میسپارند و از اینکه کاری از دستم ساخته نبود از خودم شمسار بودم. آنقدر تصویر غمانگیز و زجر دهندهای بود که همگی از شدت خشم فریاد میزدیم که بچه ها یکی یکی دارند تلف میشوند و التماس افسر نگهبان را میکردیم که درب قرنطینه را باز کند و ما را به داخل حیاط ببرد ، این صحنه به قدری وحشتناک بود که حتی در این میان مجرمان خطرناک از جمله عادل ترکه وکیل بند هم با ما هم صدا شدند ولی افسر نگهبان به فریادها و ضجه های ما بیتوجهی میکرد، تعداد بیهوشیها داشت بیشتر و بیشتر میشد و خود من هم به سختی میتوانستم نفس بکشم، از شدت سم داخل قرنطینه چشم هایمان به شدت میسوخت، داخل گلویم انگار زخم شده بود. حالت تهوع شدید داشتم به همراه سرگیجه، از همه بدتر این بود که انگار داشتم خفه میشدم و نفس کشیدن در فضای آزاد برایم رویا شده بود، بعد از یکساعت داد و فریاد و التماس بالاخره درب قرنطینه را باز کردند و اگر بیشتر طول میکشید شاید منم و خیلی ها هم بیهوش میشدیم و معلوم نبود چه بلایی سرمان می آمد.
ما هر کدام از آنهایی که از هوش رفته بودند را چند نفری از دست و پای آنها میگرفتیم و به بیرون میبردیم، متأسفانه تنها جایی که میشد آنها را بگذاریم تا نفسشان بازگردد داخل حیاط بود ، همان جهنمی را میگویم که برایمان رنگ بهشت گرفته بود، بر روی آسفالتی داغ و سوزان که سریعاً بدنمان را میسوزاند و زخم میکرد ، دوستانمان کم کم به هوش آمدند و آن روز توانستیم بیشتر در حیاط بمانیم ، افسر نگهبان بعد از حدود یک الی دو ساعت دستور داد به داخل قرنطینه برویم، ولی این بار خبری از بشمار سه و ضرب شتم نبود و از دوباره از جهنمی که کمی بوی بهشت میداد وارد جهنمی شدیم که نفس کشیدن برایمان آرزو بود.
از اینستاگرام مسعود علیزاده، شاهد جنایت کهریزک
#جنایت_کهریزک #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
پیشنهاد تبدیل منزل رئیسی به موزه از سوی زاکانی
- در همین حال خانه مفاخر ادبی و هنری و اماکن تاریخی متعددی تخریب میشود!علاوه بر اینکه بسیاری از منازل بزرگان ادب و هنر در تاریخ معاصر با وجود هشدارهای فعالان حوزه فرهنگ و رسانهها تخریب شده، حتی آثار باستانی شناختهشده و مهم کشور هم در خطر قرار دارند اما جمهوری اسلامی یا دنبال کشف و ساختن امامزاده است و یا موزه کردن خانه معممها و نزدیکان حکومت!
- متن از همراهان
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
- در همین حال خانه مفاخر ادبی و هنری و اماکن تاریخی متعددی تخریب میشود!علاوه بر اینکه بسیاری از منازل بزرگان ادب و هنر در تاریخ معاصر با وجود هشدارهای فعالان حوزه فرهنگ و رسانهها تخریب شده، حتی آثار باستانی شناختهشده و مهم کشور هم در خطر قرار دارند اما جمهوری اسلامی یا دنبال کشف و ساختن امامزاده است و یا موزه کردن خانه معممها و نزدیکان حکومت!
- متن از همراهان
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خائیز در آتش خشم طبیعت و بیتدبیری مسئولان میسوزد
قهر و آشتی طبیعت برای همه یکسان است، باران با لبخند بر مزرعه خداناباور خواهد بارید و رنگینکمان بر جالیز باورمندان پل خواهد ساخت، صاعقه بر خرمن هر دو خواهد زد و آتش خشم طبیعت جنگل همه ما را خواهد سوزاند.
منطقه حفاظت شده "خائیز" " با مساحت ۳۳ هزار و ۲۳۵ هکتار یکی از هفت منطقه حفاظت شده استان کهگیلویه وبویراحمد است که در فاصله ۱۵ کیلومتری از جنوب به بهبهان، از شرق به پل "پادوک" در خیرآباد گچساران و از غرب به سد مارون متصل است که هم اکنون بدلیل نبود امکانات مناسب آتش در این منطقه زبانه میکشد.
همه در برابر طبیعت برابر و مسئول هستیم، بیتفاوت نباشیم.
تصویر از صفحه
@dena_nir
#زاگرس #آتش_سوزی_زاگرس #خائیز #خاییز #کهکیلویه_و_بویراحمد #طبیعت
@Dialogue1402
خائیز در آتش خشم طبیعت و بیتدبیری مسئولان میسوزد
قهر و آشتی طبیعت برای همه یکسان است، باران با لبخند بر مزرعه خداناباور خواهد بارید و رنگینکمان بر جالیز باورمندان پل خواهد ساخت، صاعقه بر خرمن هر دو خواهد زد و آتش خشم طبیعت جنگل همه ما را خواهد سوزاند.
منطقه حفاظت شده "خائیز" " با مساحت ۳۳ هزار و ۲۳۵ هکتار یکی از هفت منطقه حفاظت شده استان کهگیلویه وبویراحمد است که در فاصله ۱۵ کیلومتری از جنوب به بهبهان، از شرق به پل "پادوک" در خیرآباد گچساران و از غرب به سد مارون متصل است که هم اکنون بدلیل نبود امکانات مناسب آتش در این منطقه زبانه میکشد.
همه در برابر طبیعت برابر و مسئول هستیم، بیتفاوت نباشیم.
تصویر از صفحه
@dena_nir
#زاگرس #آتش_سوزی_زاگرس #خائیز #خاییز #کهکیلویه_و_بویراحمد #طبیعت
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
متین حسنی، از مصدومان شلیک عامدانه به چشم و از بازماندههای آبان ۹۸ است. از زبان خودش رنجی که بر او تحمیل شده را بشنوید، دردی که از آبان ۹۸ میکشد و حالا حکم ۳۱ ماه زندان در انتظار اوست.
صدای متین و هزاران زخمی اعتراضات و خیزش انقلابی باشیم. افراد بی صدای زیادی هستند که آسیب دیدهاند و هزینه دادهاند، ولی کسی صدای آنها را نشنیده است.
#متین_حسنی #چشم_برای_آزادی
#آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صدای متین و هزاران زخمی اعتراضات و خیزش انقلابی باشیم. افراد بی صدای زیادی هستند که آسیب دیدهاند و هزینه دادهاند، ولی کسی صدای آنها را نشنیده است.
#متین_حسنی #چشم_برای_آزادی
#آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا، در این ویدیو شرح میدهد که چگونه در جریان کنشگری اجتماعی دچار درماندگی آموخته شده نشویم.
اتخاذ نگرش دوگانه «قربانی در برابر ستمگر» باعث میشود به حالتی از درماندگی آموخته شده برسیم.
اگر در جریان کنشگری اجتماعی با شکست مواجه میشویم به این معنا نیست که حاکمان ما قدرتمندانی بیبدیل هستند و ما نیز قربانی و افرادی بی دست و پا که هیچ کاری از دستمان ساخته نیست.
نظامهای استبدادی دینی معمولاً هیئتی اداره میشوند و هیچگاه نظم و انضباطی که در نظامهای استبدادی دیگر وجود دارد در این نظامهای فشل دیده نمیشود.
نمایش خشونت عریان در این نظامها به خاطر اعتماد به نفس پایین حاکمان و از دست دادن مشروعیت مردمی است.
ما قربانی نیستم؛ آغازگریم و از چالش گریزان نیستیم.
#درماندگی_آموخته_شده
#کنشگری #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اتخاذ نگرش دوگانه «قربانی در برابر ستمگر» باعث میشود به حالتی از درماندگی آموخته شده برسیم.
اگر در جریان کنشگری اجتماعی با شکست مواجه میشویم به این معنا نیست که حاکمان ما قدرتمندانی بیبدیل هستند و ما نیز قربانی و افرادی بی دست و پا که هیچ کاری از دستمان ساخته نیست.
نظامهای استبدادی دینی معمولاً هیئتی اداره میشوند و هیچگاه نظم و انضباطی که در نظامهای استبدادی دیگر وجود دارد در این نظامهای فشل دیده نمیشود.
نمایش خشونت عریان در این نظامها به خاطر اعتماد به نفس پایین حاکمان و از دست دادن مشروعیت مردمی است.
ما قربانی نیستم؛ آغازگریم و از چالش گریزان نیستیم.
#درماندگی_آموخته_شده
#کنشگری #حسن_باقری_نیا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سکته یک زندانی سیاسی و انتقال او به بیمارستان
طبق گزارش فعالان حقوق بشر، جابر صخراوی زندانی سیاسی که مدتهاست به بیماری «ام اس» مبتلاست، دچار سکته شده است.
بر اثر این سکته نامبرده هوشیاری خود را از دست داده، توانایی راه رفتن را نداشته، دهانش کج شده و قادر به صحبتکردن به صورت واضح نبوده است. او با شرایط وخیم جسمانی بعدازظهر چهارشنبه ۲۰ تیر از زندان شیبان اهواز به بیمارستانی در خارج از زندان منتقل شده است و هیچ اطلاع دیگری از وی در دسترس نیست.
آقای صخراوی به اتهام عضویت در گروههای مخالف نظام توسط شعبه ۴ دادگاه انقلاب اهواز به ریاست قاضی شعبونی به تحمل ۱۴ سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد که شعبه ۱۶ دادگاه تجدیدنظر اهواز به ریاست قاضی سعید کوشا حکم صادره را نقض و به ۱۲سال و ۵ ماه تغییر داد.
جابر صخراوى ده سال بدون مرخصى استعلاجى در زندانهاى كارون و سپس زندان شيبان سپرى كرده است و دوسال از حكم او باقى مانده است.
صدای زندانیان گمنام باشیم. جابر صخراوب ده سال با وجود بیماری ام اس در زندان شیبان اهواز بوده ولی نامی از او در رسانهها برده نمیشود.
خانوادهها و وکلا باید این زندانیان گمنام را معرفی کنند.
#جابر_صخراوی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سکته یک زندانی سیاسی و انتقال او به بیمارستان
طبق گزارش فعالان حقوق بشر، جابر صخراوی زندانی سیاسی که مدتهاست به بیماری «ام اس» مبتلاست، دچار سکته شده است.
بر اثر این سکته نامبرده هوشیاری خود را از دست داده، توانایی راه رفتن را نداشته، دهانش کج شده و قادر به صحبتکردن به صورت واضح نبوده است. او با شرایط وخیم جسمانی بعدازظهر چهارشنبه ۲۰ تیر از زندان شیبان اهواز به بیمارستانی در خارج از زندان منتقل شده است و هیچ اطلاع دیگری از وی در دسترس نیست.
آقای صخراوی به اتهام عضویت در گروههای مخالف نظام توسط شعبه ۴ دادگاه انقلاب اهواز به ریاست قاضی شعبونی به تحمل ۱۴ سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد که شعبه ۱۶ دادگاه تجدیدنظر اهواز به ریاست قاضی سعید کوشا حکم صادره را نقض و به ۱۲سال و ۵ ماه تغییر داد.
جابر صخراوى ده سال بدون مرخصى استعلاجى در زندانهاى كارون و سپس زندان شيبان سپرى كرده است و دوسال از حكم او باقى مانده است.
صدای زندانیان گمنام باشیم. جابر صخراوب ده سال با وجود بیماری ام اس در زندان شیبان اهواز بوده ولی نامی از او در رسانهها برده نمیشود.
خانوادهها و وکلا باید این زندانیان گمنام را معرفی کنند.
#جابر_صخراوی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شب ۲۱ تیر هشتاد و هشت مکان بازداشتگاه مخوف کهریزک ، انگار مرده بودم
شب شده بود و صدای ناله بود و بس! استوار خمسآبادی افسر نگهبان حدود ۱۲ نفر از بازداشتیهای روز ۱۸ تیر را که در قفسهای سولههای کهریزک نگهداری میشدند را به بیرون از حیاط آورده بود و داشت آنها را شکنجه میداد و آمارگیری میکرد، بخاطر ناله ها و سر و صدای بچههای ما که بسیار آسیب دیده بودند و زخمهایشان هم عفونت کرده بود خمس آبادی به محمد کرمی معروف به ( ممد طیفیل ) که یکی از مجرمان خطرناک بود و وکیل بند کل بازداشتگاه کهریزک هم بود دستور داد تا چند نفر از بچههای داخل قرنطینه ما را بیرون بیاورد تا آنها را جلوی همه شکنجه کنند که به قول خودشان درس عبرتی شود برای همگی تا بفهمند کهریزک کجاست! من بعد از چند روز میخواستم یکی دو ساعت بخوابم که در همان لحظه یکی از همبندیهام از من خواهش کرد که یکی دو ساعت از جایم بلند بشم تا او کمی دراز بکشد و بخوابد، دلم برایش سوخت، چون میدانستم ۳ روز است که نخوابیده، از جایم بلند شدم، رفتم به سمت دستشویی برای خوردن آب چاه که بوی گند و لجن میداد، در همان حال محمد کرمی از بیرون داخل قرنطینه ما آمد و از میان آن همگی ما سامان مهامی و احمد بلوچی را بیرون کشید و در یک لحظه نگاهش به من افتاد که جلوی دستشویی ایستاده بودم، نامرد صدایم زد: تو هم بیا بیرون و من میدانستم اگر بروم بیرون شکنجه زیادی خواهم شد.
بهش توجه نکردم و در لا به لای جمعیت که نشسته بودن مخفی شدم، در خیال خودم منو فراموش کرده بود ولی از دوباره وارد قرنطینه شد و به سراغم آمد تا من را برای شکنجه از قرنطینه خارج کند، نمیخواستم بیگناه شکنجه بشم، چون گناهی نکرده بودم، کمی باهاش درگیر فیزیکی شدم که من بیرون نمیام، در همان حال محمد کرمی به زمین افتاد و حالت جنون بهش دست داد، با دو نفر دیگر از مجرمان خطرناک سابقه دار من را سه نفری با ضرب و شتم بیرون قرنطینه بردند، خمسآبادی افسر نگهبانان متوجه شد من با میل خودم بیرون نیومدم و شروع کرد با لوله پی وی سی حدود بیست دقیقه منو زد، بخاطر اینکه ضربه لولهها به سر و صورتم نخوره با مچ و ساعدم جلوی ضربهها را میگرفتم، آنقدر ضربهها را محکم میزد دستم داشت میشکست، ساعدم ترکید و همان لحظه سیاه و کبود شد، بعد از کلی شکنجه با لوله پی وی سی بلند که جای دسته هم براش درست کرده بودند چند نفری و به زور پابندها را به پاهایم زدند و از مچ پاهایم به نردهها آویزانم کردند.
سامان مهامی و احمد بلوچی را دیدم که سمت دیگری از پا آویزان شده بودند. سرم رو به پایین بود و زبانم خشک شده بود، پابند ها انقدر تیز بودند که دور پاهایم را زخم کرد، شکنجهگران با لوله های پی وی سی با شدت تمام بر بدنم ضربه میزدند، این بار استوار گنج بخش هم به کمک استوار خمسآبادی آمد تا او هم خودش را با شکنجهکردن من ارضا کند، صدای صلوات هم بندیهایم و زندانیهای دیگر هم کارساز نبود و محکمتر میزدند ضربهها را، بعد از حدود بیست دقیقه منو پایین آوردند، روی پاهایم نمیتوانستم بایستم چون حس نداشتن، دوستانم زیر بغل منو گرفتند و به داخل توالت بردند تا آب روی سر و صورتم بریزند که هم زخمهایم شسته شود و هم از شوک در بیام، در همان زمان محمد طیفیل به دستور استوار خمس آبادی به داخل قرنطینه آمد، با قفل کتابی بر دستش که استوار بهش داده بود زیرا استوار گفته بود من را آنقدر بزند تا همان جا بمیرم، من در خیال خودم فکر میکردم به سراغم آمده تا از من معذرت خواهی کند ولی تا نزدیکم شد شروع کرد با اون قفل سنگین آهنی بر سر و صورتم کوبید، سرم شکست، لبهایم پاره شد، چشمهایم درونش خون شده بود و از داخل گوشم خون میآمد و چشمهایم همه جا را سیاه میدید، در حالی که با قفل کتابی بر سر و صورتم میکوبید منو به سمت درب ورودی قرنطینه برد، شروع کرد از شلوارم گرفت و منو بلند میکرد و با شدت تمام به کف زمین میکوبید، تنها آرزویم در آن حالت مرگ و بود و بس، صدای همبندیهایم تو گوشم زمزمه میشد که هم گریه میکردند و هم التماس تا دست از شکنجهام بر دارد، در همان لحظه شلوارم پاره شد و لخت مادر زاد جلوی همه همبندیهایم کف زمین بودم، حتی شرت هم بر تن نداشتم، زیرا همان روز اول دور انداخته بودیم، درد اینکه جلوی همه دوستانم لخت و عریان بودم از درد تمام شکنجههایم بیشتر بود ....
ادامه را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/Kahrit
از اینستاگرام مسعود علیزاده شاهد جنایت کهریزک
#جنایت_کهریزک #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شب شده بود و صدای ناله بود و بس! استوار خمسآبادی افسر نگهبان حدود ۱۲ نفر از بازداشتیهای روز ۱۸ تیر را که در قفسهای سولههای کهریزک نگهداری میشدند را به بیرون از حیاط آورده بود و داشت آنها را شکنجه میداد و آمارگیری میکرد، بخاطر ناله ها و سر و صدای بچههای ما که بسیار آسیب دیده بودند و زخمهایشان هم عفونت کرده بود خمس آبادی به محمد کرمی معروف به ( ممد طیفیل ) که یکی از مجرمان خطرناک بود و وکیل بند کل بازداشتگاه کهریزک هم بود دستور داد تا چند نفر از بچههای داخل قرنطینه ما را بیرون بیاورد تا آنها را جلوی همه شکنجه کنند که به قول خودشان درس عبرتی شود برای همگی تا بفهمند کهریزک کجاست! من بعد از چند روز میخواستم یکی دو ساعت بخوابم که در همان لحظه یکی از همبندیهام از من خواهش کرد که یکی دو ساعت از جایم بلند بشم تا او کمی دراز بکشد و بخوابد، دلم برایش سوخت، چون میدانستم ۳ روز است که نخوابیده، از جایم بلند شدم، رفتم به سمت دستشویی برای خوردن آب چاه که بوی گند و لجن میداد، در همان حال محمد کرمی از بیرون داخل قرنطینه ما آمد و از میان آن همگی ما سامان مهامی و احمد بلوچی را بیرون کشید و در یک لحظه نگاهش به من افتاد که جلوی دستشویی ایستاده بودم، نامرد صدایم زد: تو هم بیا بیرون و من میدانستم اگر بروم بیرون شکنجه زیادی خواهم شد.
بهش توجه نکردم و در لا به لای جمعیت که نشسته بودن مخفی شدم، در خیال خودم منو فراموش کرده بود ولی از دوباره وارد قرنطینه شد و به سراغم آمد تا من را برای شکنجه از قرنطینه خارج کند، نمیخواستم بیگناه شکنجه بشم، چون گناهی نکرده بودم، کمی باهاش درگیر فیزیکی شدم که من بیرون نمیام، در همان حال محمد کرمی به زمین افتاد و حالت جنون بهش دست داد، با دو نفر دیگر از مجرمان خطرناک سابقه دار من را سه نفری با ضرب و شتم بیرون قرنطینه بردند، خمسآبادی افسر نگهبانان متوجه شد من با میل خودم بیرون نیومدم و شروع کرد با لوله پی وی سی حدود بیست دقیقه منو زد، بخاطر اینکه ضربه لولهها به سر و صورتم نخوره با مچ و ساعدم جلوی ضربهها را میگرفتم، آنقدر ضربهها را محکم میزد دستم داشت میشکست، ساعدم ترکید و همان لحظه سیاه و کبود شد، بعد از کلی شکنجه با لوله پی وی سی بلند که جای دسته هم براش درست کرده بودند چند نفری و به زور پابندها را به پاهایم زدند و از مچ پاهایم به نردهها آویزانم کردند.
سامان مهامی و احمد بلوچی را دیدم که سمت دیگری از پا آویزان شده بودند. سرم رو به پایین بود و زبانم خشک شده بود، پابند ها انقدر تیز بودند که دور پاهایم را زخم کرد، شکنجهگران با لوله های پی وی سی با شدت تمام بر بدنم ضربه میزدند، این بار استوار گنج بخش هم به کمک استوار خمسآبادی آمد تا او هم خودش را با شکنجهکردن من ارضا کند، صدای صلوات هم بندیهایم و زندانیهای دیگر هم کارساز نبود و محکمتر میزدند ضربهها را، بعد از حدود بیست دقیقه منو پایین آوردند، روی پاهایم نمیتوانستم بایستم چون حس نداشتن، دوستانم زیر بغل منو گرفتند و به داخل توالت بردند تا آب روی سر و صورتم بریزند که هم زخمهایم شسته شود و هم از شوک در بیام، در همان زمان محمد طیفیل به دستور استوار خمس آبادی به داخل قرنطینه آمد، با قفل کتابی بر دستش که استوار بهش داده بود زیرا استوار گفته بود من را آنقدر بزند تا همان جا بمیرم، من در خیال خودم فکر میکردم به سراغم آمده تا از من معذرت خواهی کند ولی تا نزدیکم شد شروع کرد با اون قفل سنگین آهنی بر سر و صورتم کوبید، سرم شکست، لبهایم پاره شد، چشمهایم درونش خون شده بود و از داخل گوشم خون میآمد و چشمهایم همه جا را سیاه میدید، در حالی که با قفل کتابی بر سر و صورتم میکوبید منو به سمت درب ورودی قرنطینه برد، شروع کرد از شلوارم گرفت و منو بلند میکرد و با شدت تمام به کف زمین میکوبید، تنها آرزویم در آن حالت مرگ و بود و بس، صدای همبندیهایم تو گوشم زمزمه میشد که هم گریه میکردند و هم التماس تا دست از شکنجهام بر دارد، در همان لحظه شلوارم پاره شد و لخت مادر زاد جلوی همه همبندیهایم کف زمین بودم، حتی شرت هم بر تن نداشتم، زیرا همان روز اول دور انداخته بودیم، درد اینکه جلوی همه دوستانم لخت و عریان بودم از درد تمام شکنجههایم بیشتر بود ....
ادامه را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/Kahrit
از اینستاگرام مسعود علیزاده شاهد جنایت کهریزک
#جنایت_کهریزک #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech