آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
تصاویری از تداوم نافرمانی مدنی زنان ایران که مخاطبان توانا ارسال کرده‌اند.

ارسال‌کنندگان تصاویر نوشتند:
«سلام. این روزها که همه از سگ‌های هار گشت ارشاد میترسن، اتفاقا با قدرت‌تر از قبل میرم بیرون! ما مردم باید با اتحاد کنار هم باشیم و بهم دلگرمی بدیم. یک قدم به عقب برداریم دشمن خونخوار صد قدم میاد جلو.»

«ما هنوز روی عقایدمون پابرجا ایستاده‌ایم ✌🏼»

«خواستم بگم من دوسال روسری نپوشیدم

و هنوز هم با وجود طرح مثلا نور همچنان بی روسری»

«با وجود گـشت ارشاد ما هیچ ترسی نداریم و همچنان بـدون حجـاب اجباری آزادانه در خیابان های کشورمون قدم میزنیم، ما کوتاه نمیایم✌🏻»

#مقاومت_مدنی #مقاومت_زندگیست #نافرمانی_مدنی #گشت_ارشاد #نه_به_پوشش_اجباری
#نه_به_حجاب_اجباری #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«ما جهانی می‌خواهیم که در آن همه افراد تا حد ممکن آزاد باشند تا شخصيت‌های خود را در جامعه‌ای صلح‌آمیز توسعه و پرورش دهند.
وقتی که این آزادی‌ها تضعيف شوند، هيچ آزادی ديگری نمی‌تواند چيزی جز ادعای قدرت از سوی گروهی برخوردار و صاحب امتياز باشد.
باید عمیقا نگران وضعیت آزادی بیان و تجمع، آزادی پرسشگری و تدريس، آزادی مطبوعات و سایر اشکال ارتباطات و آزادی فرصت فرهنگی و توسعه باشیم.»
کتاب نان و آزادی اثر سیدنی هوک را به رایگان از لینک زیر دانلود کنید:
https://tavaana.org/fa/Bread_and_Freedom_SidneyHook
این کتاب ارزشمند به صورت صوتی و رایگان هم در اختیار شما همراهان گرامی قرار گرفته است:
https://youtu.be/0faGLWF6KC8
در ساندکلاد بشنوید:
https://soundcloud.com/.../ketab-sowti-nan-o-azadi-mixdown

#سیدنی_هوک #آگاهی_مدنی #آزادی_سیاسی #دانلود_رایگان
#کتاب
#یاری_مدنی_توانا
#کارگران
@Tavaana_TavaanaTech
صدیقه وسمقی، نویسنده و اسلام‌پژوه، در نامه‌ای به کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل متحد از تجربیات تلخ خود، از دوران بازداشت در زندان‌های جمهوری اسلامی نوشت. او از مجامع حقوق‌بشری خواست از هیچ تلاشی برای «بازداشتن جمهوری اسلامی از اعمال ستم به‌ویژه به زنان» فروگذار نکنند.

او در این نامه می‌نویسد:
«من اکثر سالهای عمر خود را مصروف تحصیل، تدریس و تحقیق در حوزه دین، بویژه فقه اسلامی نموده ام و نتیجه پژوهش های اینجانب درباره پوشش زنان این است که زنان دین دار در چار چوب شریعت اسلامی ملزم به پوشاندن موی سر خود نیستند و برخی پژوهشگران مستقل حوزه دین نیز بر همین عقیده اند.

دیدگاه رهبر جمهوری اسلامی آن است که زنان باید موی سر خود را بپوشانند. اگرچه این دیدگاه بر اساس منابع دست اول اسلامی چندان قابل دفاع نیست، اما با استفاده از قدرت سیاسی بر زنان تحمیل شده و این موضوع و بویژه مجازات زنان به‌دلیل تخلف از آن تا کنون لطمات فراوان جانی، جسمی، روانی و مالی به زنان و ملت ایران وارد کرده است.
این در حالیست که رویه معمول فقیهان شیعه تا کنون چنین بوده که دیدگاه خود را صرفا مطرح می‌نمودند و مقلدان در عمل به آن مختار بوده‌اند.
من اکنون بیش از چهل روز است که به اتهام برداشتن روسری، به طرز وحشیانه و خشونت باری از خانه خود توسط ماموران حکومتی که از لحاظ حقوقی تحت امر فرمانده کل قوا یعنی رهبر جمهوری اسلامی هستند؛ بازداشت و به زندان اوین انتقال یافته ام.
ذیلا می‌خواهم به عنوان یک شاهد با شرح مختصر وضعیت خود به بخشی از رنج‌هایی که بر زنان ایرانی بدلیل نپوشاندن موی سر تحمیل می شود اشاره کنم.
1- من فاقد بینایی هستم و با چنین وضعیتی بدون داشتن حق وکیل به اماکنی برای بازجویی و بازپرسی برده شدم.
2- بدون طی مراحل قانونی از شعبه سوم بازپرسی دادسرای اوین برای تحمل حبس منتقل شدم.»

صدیقه وسمقی، تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی، ۲۶ اسفندماه سال گذشته، بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
چندی بعد کیفرخواست پرونده خانم وسمقی با اتهامات تبلیغ علیه نظام در فضای مجازی و حضور در معابر و انظار عمومی بدون حجاب صادر و به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران ارجاع داده شد.


#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زندان
#زندانی
#صدیقه_وسمقی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نیست دیگر فرصتی، برخیز تا امیدوار-
پیش این بیگانگان سدّی بسازیم استوار

شهر را طوفان بی‌رحمی گرفته، دوستان!
با دل نامهربان رحمی ندارد روزگار

خلق در اندوه و ماتم، چهره‌ها زرد و کبود
غم فراوان است، امّا ای دریغ از غمگسار!

روزهامان شام تار و زندگیمان بردگی
صبح تا شب انتظارِ رحمت پروردگار

خاک ایران را لگد کوب ستم‌ها کرده است
کینه‌ها دارد ز فرزندان کوروش، این تبار

وای از این فصل زمستان! کرده غارت باغ را
وای از این داسی که پرپر کرده گل‌های بهار!

این وطن ویرانه هم باشد دل و جان من است
باز می‌سازیمت آه، ای میهن پر افتخار!

علی رضا جعفری(آزادی)

- سپاس از آقای جعفری گرامی

#توماج_صالحى #مقاومت_مدنی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، متنی خطاب به توماج صالحی نوشته است. بخش‌هایی از نوشته گلرخ را در اینجا می‌آوریم:

برای توماج صالحی عزیز. یکی از ما. ما که خود یک از هزارانیم. توماج عزیزم. زندان نقطه‌ی صفرِ خاطره است. در گسستی همواره، از گذشته. و فردا چون حفره‌ای بی انتها که پایانش در تصور نمی‌گنجد. اینجا دیوارها هجوم دشنامند. بَر اختیار، بَر انسان، بَر بودن، و رهایی بَر تکه‌های کاغذ، بَر دیوارها، بَر همین هجوم سخت دشنام‌گونه پونز می‌شود. شعر از کلام تهی می‌شود اینجا. وزنی می‌شود سیال در ذهنت. سودایی می‌شود پرشور بر جانت. شعرها با نغمه‌هایی در گذشته‌های دور در هم می‌آمیزد. یکی می‌شود. از خود جدا می‌شوی. بیگانه می‌شوی، با رویاهایت، با خاطراتت، و در نقطه‌ی صفرِ خاطره آنگاه که از بندِ هر آنچه رنگ تعلق پذیرد بریده‌ای، خود را باز می‌یابی، پوست می‌اندازی، سخت می‌شوی و آنچه در انتها از تو باقی می‌ماند مقاومت است....
می‌جنگیم و ترس‌هایمان را زندگی می‌کنیم. زندان و شکنجه و طناب دار را. گویی کابوس نسلِ بَردار را دوره می‌کنیم و بر گورستانی از جنازه‌های بر هم تلنبار شده، کفش‌های بی‌صاحب و روایت‌های ناخوانده‌شان به پیش می‌رویم... در شهری پر از فقر که فریاد دادخواهی در سوت صدای مرگ و خرناسه‌های وجدان شحنه گم می‌شود. شهری پر از فقر و سایه‌هایی خمیده در کوچه‌های بی‌چراغ که حسرت را از زباله‌ها بیرون می‌کشند. شهری پر از فقر با کودکانی قد کشیده، بی‌رویا، با پاهایی ترک‌خورده، با صورت‌هایی تکیده، با اندوهی مدام در قعر چَشم‌هاشان، با کوکتل‌هایی پنهان در جیب‌ها، در بزنگاه خون و قیام. قیام گرسنگان، قیام پابرهنگان، قیام مردمی که چیزی برای‌شان باقی نمانده است برای از دست دادن. قیام می‌شویم. در تلاقیِ عرف و سنت و مذهبی که زیستیم‌اش، بی‌آنکه بر آن نماز برده باشیم. پَرسه می‌شویم در جنگل‌های اطراف شهر. بَر گورِ آن بی‌نشان رفتگان. هیاهو می‌شویم در انفجاری که بازماندگانش بر خود می‌پیچند هنوز، از دردِ نسیان. خشم و کینه می‌شویم در بُهت آخرین نگاه محکوم پایِ چوبه‌ی دار. برای لحظه‌ای تمام می‌شویم، آنگاه که قاضیِ شرع محمدمهدی را بَر دار کرد و پدر را به زنجیر کشید. برای لحظه‌ای تمام می‌شویم و در خود افول می‌کنیم، همچون نگاهِ بی‌حالتِ عابری بَر ارابه‌ای که جنازه‌ی بَر دار شده‌ای را به سوی گوری بی‌نشان بَر دوش حمل می‌کند. بی‌آوازی، حُزنی، بی‌مرثیه‌ای، بی‌چراغی در دست. شعار می‌شویم، بَر معبری، گم می‌شویم، در گذرگاه تاریخ. تاریخی که با خشم و کین زیستیم‌اش.

شک می‌کنیم. بی‌آنکه ترسیده باشیم شک می‌کنیم. ما شاهدانِ قتل شعله‌های امید و ناکامیِ خیزش جوانه‌ها، در رنجی مدام، گَزیده شدیم در میانه‌ی بالیدن، سقوط کردیم، در میانه‌ی تعالی و مبهوت ماندیم، در میانه‌ی شور و سودای جوانی. شک می‌کنیم مدام و بر دردهای رخنه‌ی شک در دلِ باورمان ضماد می‌گذاریم و عصیان را مهار می‌زنیم و تاب می‌آوریم خاورمیانه را، خانه را، با رنج‌هایش که دود شد در آن رویاهامان و به هوا رفت در آن هر آنچه خواستیم. ما در نبردی نابرابر پا به میدان گذاشتیم. بی سلاحی بر دوش ایستادیم، دوشادوشِ یکدگر. حلقه شدیم در زنجیرِ آزادگان. با رنجی از تبارِ رنج‌های اَرانی. سوزی شدیم دمیده در صورِاسرافیل. سرودی شدیم بر زبانی سرخ و ایستادیم، پوست انداختیم، سخت شدیم و بر دیوارها، بر این هجوم سخت دشنام‌گونه تَرَک انداختیم. در خود تمام شدیم و آنچه امروز از ما باقی‌ست مقاومت است و آنچه در برابرمان است تَرَک‌هایی‌ست بر دیوارهای قدرت. ما پنجه بر نظم مستقر کشیده‌ایم و غباری که از دور می‌بینیم از آوارِ ریختنِ دیوار ترس‌مان است در خیابان‌هایی که همواره ما را به خود می‌خوانند. توماج عزیز مقاومتت و بار دردی که بَر دوش می‌کشی سرمشق نسلی‌ست که می‌خواهد رویاهایش را زندگی کند.

گلرخ ایرایی، زندان اوین
.
#توماج_صالحی #گلرخ_ایرایی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
دکتر فرزانه اکبری و دهها نفری که هر سال قربانی یک «ممنوعیت مذهبی» می‌شوند

قصه‌ی پر غصه‌ی مشروبات تقلبی

یکی دیگر از قربانیان مشروبات الکی که به همراه همسر و دیگر دوستانش به دنبال نوشیدن مشروباتی که در ظاهر اصل بودند، راهی بیمارستان‌شد اما به زندگی برنگشت.

جمهوری اسلامی خود بهتر از دیگران می‌داند که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران تمایلی به سبک زندگی موردنظر این حکومت ندارد. اما همچنان فشار خود برای حفظ ظواهر را ادامه می‌دهد و در این میان جیب وابستگان خود را در بازار قاچاچ همین اقلام ممنوعه پر می‌کند.

عده‌ای نیز بر این باورند که ساخت مشروبات تقلبی خطرناک کار خود حکومت برای ایجاد وحشت از نوشیدن آن است.

همه‌ی این ماجراها و این مرگ و میرها به خاطر این است که عده‌ای معمم در حکومت خود نسبت به ایجاد ممنوعیت برای عادی‌ترین مسائل زندگی اشخاص اقدام کرده‌اند!

#مشروبات_تقلبی #حکومت_مذهبی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فاطمه اعظمی، خواهر جاویدنام سپهر اعظمی که همراه مادرش به شهرهای کردنشین ایران سفر کرده بود، تصاویری از حضورشان در کنار خانواده‌های دادخواه در شهرهای بوکان و سقز را منتشر کرد.
آن‌ها برای زادروز شهریار محمدی، میهمان دایه مینا بودند. تصاویری از حضور مادر سپهر و مادر شهریار بر سر مزار مهسا امینی و حضور بر سر مزار سایر جان‌باختگان همراه با خانواده‌های آن‌ها را در این ویدیو می‌بینید.

فاطمه اعظمی نوشت:
«کوردستان قهرمانم،
عزیزان در خاکم
آمده ام ، با پای دل با پای نیاز
به این همه عشق
این همه جان
این همه قهرمان
خفته در خاکی کهن
ریشه دوانده شجاعت،غیرت،شهامت
همرزمان برادرم
نامتان جاودان
راهتان استوار🤍»

- خانواده‌های دادخواه، طلایه‌داران همبستگی، همدلی و اتحاد هستند. به امید ثمر دادن مبارزات و به نتیجه رسیدن دادخواهی ملت ایران

#مهسا_امینی
#فریدون_محمودی
#دانیال_پابندی
#اسماعیل_دزوار
#فریدون_فرجی
#شهریار_محمدی
#سپهر_اعظمی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ایرانیان سیدنی، یکشنبه ۹ اردیبهشت برای حمایت از توماج صالحی سایر زندانیان سیاسی تجمع برگزار کردند.
در این مراسم دیوید شوبریج سناتور استرالیایی و کفیل سیاسی توماج صالحی سخنرانی کرد و خواستار آزادی فوری توماج شد.

ایرانیان در بسیاری از شهرهای جهان، همبستگی خود را بار دیگر نشان دادند و بیزاری خود از رژیم مستقر در کشور ایران را به جهانیان اعلام کردند.

#توماج_صالحی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
گزارش اختصاصی بخش جهانی خبرگزاری بی‌بی‌سی، با استناد به اسنادی که به آن‌ها دست یافته و راستی‌آزمایی کرده است، نشان می‌دهد که نیکا شاکرمی در پی اقدام بازداشت‌کنندگان او برای تجاوز جنسی، در داخل خودرویی که او را به بازداشتگاه انتقال می‌داد، مقاومت کرده و با آن‌ها درگیر شده و به آن‌ها فحش داده و آن افراد وحشیانه با ضربات متعدد باتون او را به قتل رساندند.
اسامی این افراد و برگه‌هایی از اسناد در این گزارش آمده است.

مرتضی جلیل، آرش کلهر، بهروز صادقی و صادق منجزی افراد بازداشت کننده و قاتلان نیکا بودند که پیش از بازداشتش او را تحت نظر داشتند و به دلیل آنکه دیدند چند بار با موبایل تماس می‌گیرد، مظنون شدند که او لیدر اعتراضات است‌.

بر اساس این گزارش، این تیم یکی از عوامل خود را در حالی که خود را به عنوان معترض نشان می‌داد به میان جمعیت فرستاد تا تأیید کند که نیکا واقعاً یکی از رهبران تظاهرات است. بر اساس این گزارش، او برای دستگیری وی با تیم خود تماس گرفت. اما نیکا فرار کرد.
او را تعقیب کرده و ربودند و با یک خودروی بدون آرم یخچال‌دار به سمت یک مقر پلیس بردند.
از آنجا که نیکا در داخل خودرو مقاومت کرده و جسور بود و فحش می‌داد، از ترس آنکه در بازداشتگاه همراه با سایر بازداشت‌شدگان شورشی ایجاد کند، او را به پلیس تحویل ندادند و با دستوری که داده شد به سمت زندان اوین بردند.

در مسیر، آن جنایت شوم اتفاق افتاد.

مسئول «تیم ۱۲» از نیروهای سرکوبگر سپاه، مرتضی جلیل، با شنیدن صداهایی در عقب را باز کرد و جسد بی جان نیکا را مشاهده کرد.

او گفت که سر و صورت نیکا خونین بود و وضعیت خوبی نداشت.

مرتضی جلیل، سرپرست تیم اعتراف کرد که تلاشی برای کشف واقعه نداشته است.

"من فقط به این فکر می‌کردم که چگونه او را منتقل کنم و هیچ سوالی از کسی نپرسیدم. فقط پرسیدم: "او نفس می‌کشد؟" فکر می‌کنم بهروز صادقی بود که پاسخ داد: نه، او مرده است.

جلیل با فرمانده خود تماس گرفت، افسر ارشدی به نام مستعار نعیم ۱۶ که طبق تحقیقات بی‌بی‌سی نامش محمد زمانی است، به جلیل گفت: «او را در خیابان بیانداز». جلیل گفت جسد نیکا را در خیابانی آرام زیر بزرگراه یادگار امام تهران رها کردند.

این گزارش نتیجه می گیرد که تجاوز جنسی باعث درگیری در محفظه عقب وانت شده و ضربه‌های تیم ۱۲ باعث مرگ نیکا شده است.

گزارش بی‌بی‌سی


#نیکا_شاکرمی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گزارش اختصاصی بخش جهانی خبرگزاری بی‌بی‌سی، با استناد به اسنادی که به آن‌ها دست یافته و راستی‌آزمایی کرده است، نشان می‌دهد که نیکا شاکرمی در پی اقدام بازداشت‌کنندگان او برای تجاوز جنسی، در داخل خودرویی که او را به بازداشتگاه انتقال می‌داد، مقاومت کرده و با آن‌ها درگیر شده و به آن‌ها فحش داده و آن افراد وحشیانه با ضربات متعدد باتون او را به قتل رساندند.
اسامی این افراد و برگه‌هایی از اسناد در این گزارش آمده است.

مرتضی جلیل، آرش کلهر، بهروز صادقی و صادق منجزی افراد بازداشت کننده و قاتلان نیکا بودند که پیش از بازداشتش او را تحت نظر داشتند و به دلیل آنکه دیدند چند بار با موبایل تماس می‌گیرد، مظنون شدند که او لیدر اعتراضات است‌.

بر اساس این گزارش، این تیم یکی از عوامل خود را در حالی که خود را به عنوان معترض نشان می‌داد به میان جمعیت فرستاد تا تأیید کند که نیکا واقعاً یکی از رهبران تظاهرات است. بر اساس این گزارش، او برای دستگیری وی با تیم خود تماس گرفت. اما نیکا فرار کرد.
او را تعقیب کرده و ربودند و با یک خودروی بدون آرم یخچال‌دار به سمت یک مقر پلیس بردند.
از آنجا که نیکا در داخل خودرو مقاومت کرده و جسور بود و فحش می‌داد، از ترس آنکه در بازداشتگاه همراه با سایر بازداشت‌شدگان شورشی ایجاد کند، او را به پلیس تحویل ندادند و با دستوری که داده شد به سمت زندان اوین بردند.

در مسیر، آن جنایت شوم اتفاق افتاد.

مسئول «تیم ۱۲» از نیروهای سرکوبگر سپاه، مرتضی جلیل، با شنیدن صداهایی در عقب را باز کرد و جسد بی جان نیکا را مشاهده کرد.

او گفت که سر و صورت نیکا خونین بود و وضعیت خوبی نداشت.

مرتضی جلیل، سرپرست تیم اعتراف کرد که تلاشی برای کشف واقعه نداشته است.

"من فقط به این فکر می‌کردم که چگونه او را منتقل کنم و هیچ سوالی از کسی نپرسیدم. فقط پرسیدم: "او نفس می‌کشد؟" فکر می‌کنم بهروز صادقی بود که پاسخ داد: نه، او مرده است.

جلیل با فرمانده خود تماس گرفت، افسر ارشدی به نام مستعار نعیم ۱۶ که طبق تحقیقات بی‌بی‌سی نامش محمد زمانی است، به جلیل گفت: «او را در خیابان بیانداز». جلیل گفت جسد نیکا را در خیابانی آرام زیر بزرگراه یادگار امام تهران رها کردند.

این گزارش نتیجه می گیرد که تجاوز جنسی باعث درگیری در محفظه عقب وانت شده و ضربه‌های تیم ۱۲ باعث مرگ نیکا شده است.

گزارش بی‌بی‌سی

یوتیوب

#نیکا_شاکرمی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
دلنوشته رضا محمدحسینی در پنجمین سال تولد در زندان‌های جمهوری اسلامی

رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، به مناسبت پنجمین سالی که تولدش را در زندان‌های جمهوری اسلامی می‌گذراند، شرح مختصری از رنجی که بر او تحمیل شده است را نوشته است.
متن نوشته آقای محمدحسینی به شرح زیر است:

«استبداد چه رنجی‌ها که بر ما تحمیل نکرد»

امروز سه‌شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ یک روز پیش از پنجمین سالروز تولدم در زندان‌های جمهوری اسلامی است، که چهاردهمین هفته اعتصاب در سه‌شنبه‌های نه به اعدام را با دوستان هم بندی در واحد۴ زندان قزلحصار ادامه می‌دهیم.
۵ سال پیش به حکم بی دادگاه انقلاب تهران از خرداد ۹۸ تا بهمن۱۴۰۱ به مدت ۳ سال و نه ماه زندانی شدم، چرا که جایی روی دیوار نوشته بودم «مرگ بر دیکتاتور»، از بهمن ۱۴۰۱ دستگاه دیکتاتوری و سرکوب فقط ۷۵ روز آزادی‌ام راتحمل کرد و به دلیل گفتن این جمله که «ما به چه زبانی بگوییم که شما را نمی‌خواهیم؟»

۱۱ اردیبهشت سال گذشته در حضور پدرم با ضرب و جرح شدید بازداشت و در نمایش دیگری به نام جلسه رسیدگی در شعبه ۲۸ بیدادگاه انقلاب توسط محمدرضاعموزاد که نقش قاضی را ایفا می‌کرد مرا به ۷ سال و نه ماه زندان محکوم کرد.
پدرم از اندوه دیدن آن صحنه‌ها و کتک‌خوردن پسرش در منزل توسط نیروهای سرکوبگر اطلاعات سپاه را تاب نیاورد و مدتی بیمار و مهرماه سال قبل بر اثر ایست قلبی درگذشت.

دریغا این سیستم ستمگر حتی ساعتی نیز اجازه حضور در مراسم خاکسپاری را به من ندادند.
شوربختانه دستگاه ستمکار جمهوری اسلامی تاکنون حدود پنج سال از جوانیم را با زور و زندانی‌کردنم از من گرفته است و اما از تجربه‌ی تبعید از زندان اوین به قزل‌حصار بگویم:
سه هفته‌ای که در انفرادی موسوم به سوییت اجرای حکم واحد ۳ را از سر گذراندم و آنچه از شب‌های پایانی ده‌ها زندانی اعدامی که با بی‌رحمانه‌ترین  شکل ممکن رفتار می‌شد (بطور مثال آبان ماه ۱۴۰۲ از نزدیک دیدم فردی را که صورتش خونین بود به حلقه‌هایی که بیرون سلول روی دیوار تعبیه کرده بودند زیر پنجره با دستبند و پابند بسته بودند و از سرما می‌لرزید و التماس می‌کرد که بازش کنن ولی توجهی نمی‌کردند، تمامی این رفتارهای غیر انسانی جمهوری اعدامی در خاطرم ماند.
این بی‌عدالتی‌ها مرا مصمم‌تر می‌سازد که بر پایه وظیفه انسانی با بهره‌گیری از خرد هم‌چنان به روشنگری بپردازم.
در پایان از اعماق وجودم فریاد می‌زنم رژیمی که دست به خشونت، اعدام، کشتار، زندان و سرکوب آزادی‌خواهان و مردم معترض می‌زند باید برود.
رضا محمد حسینی
۱۱ اردیبهشت ماه۱۴۰۳
زندان قزلحصار

.
لازم به ذکر است، رضا محمدحسینی در آخرین دادگاهش به ۲۱ سال و هشت ماه زندان محکوم شده است که طبق اصل تجمیع جرایم مدت ۷ سال و ۹ ماه از آن قابل اجرا است. این زندانی سیاسی بارها به سلول انفرادی منتقل شده و مورد ضرب و شتم ماموران رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفته است.

#رضا_محمدحسینی #بیانیه #زندانی_سیاسی #زندان_قزلحصار #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech