آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.9K photos
36.1K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
۲۳فروردین‌ماه سالروز درگذشت شاهرخ مسکوب، پژوهشگر، شاهنامه‌پژوه، مترجم و نویسنده ایرانی بود. او در سال ۱۳۸۴ در شهر پاریس درگذشت.

چند نقل قول از روزنوشته‌های مسکوب از کتاب خواندنی «روزها در راه» را اینجا می‌آورم.
.
شاهرخ مسکوب،۱۲ بهمن‌ماه ۱۳۵۷:
.
«امروز آیت‌الله آمد… خمینی تهران را، ایران را فتح کرد. تا کنون نه کسی این‌طوری وارد تهران شده بود و نه تهران هرگز این‌طور آغوشش را به روی کسی باز کرده بود. شاید هیچ‌کس این‌طوری به هیچ شهری پا نگذاشته بود.»
.
شاهرخ مسکوب ۲۵ بهمن‌ماه ۱۳۵۷:
.
«تاثیر این انقلاب در آینده‌ای نسبتا نزدیک در عراق، ترکیه، اطراف خیلج فارس، عربستان سعودی، فلسطین و اسرائیل چنان ثباتی برای آمریکا بسازد که خودش حظ کند.»
.
شاهرخ مسکوب ۱۱ اسفندماه ۱۳۵۷:
.
«با نطق دیروز آقا در مدرسه‌ی فیضیه قم و اعلامیه‌ی پریروز گمان می‌کنم مذهب به طور جدی برای اول بار مشت آهنین خود را نشان داده است. دیکتاتوری نعلین! صحبت از اصلاح مطبوعات، وجود آزادی ولی سرکوب توطئه، ایجاد وزارت امر به معروف و نهی از منکر.. و تهدید جدی‌تر چپ‌گرایان..»
.
شاهرخ مسکوب، ۱۹ اسفندماه ۱۳۵۷:
.
«روزهای خوبی نیست. آقا دارد کار را خراب می‌کند. آن فتوای بی‌جا درباره‌ی حجاب و این صحبت‌های دیروز در مدرسه‌ی حکیم نظامی که غیرمستقیم تعرضی داشت به سنی‌ها، حمله به ملی‌ها و دموکرات‌ها و تصریح این‌که انقلاب نه ملی بود نه دموکراتیک، فقط و فقط اسلامی بود.»
.
شاهرخ مسکوب، تیرماه ۱۳۵۸:
.
«در هواپیما هستم. دارم دور می‌شوم. از وطنی که مثل غولی،هیولایی قفس را شکسته و له کرده و زخمگین و خونین بیرون آمده. قلب بزرگ اما چشم‌های نابینایی دارد. نمی‌داند کجا می‌رود و در رفتن کشتزار خودش را زیر پاهایش ویران می‌کند؛ وطنی که به نام اسلام از خود بیرون آمد. اسلام جهان‌بینی بود، بدل به ایدئولوژی شد و هیچ‌کدام این‌ها «وطن» ندارند. مثل مارکسیسم؛ هم‌وطن یکی مسلمین و هم‌وطن دیگری زحمتکشان است.»
.
شاهرخ در روزهای پس از پیروزی انقلاب زمانی‌که می‌بیند نمی‌تواند نوشته‌ها و عقایدش را منتشر کند و از آن‌ها سخن بگوید، ایران را ترک می‌کند و در مدرسه‌ی مطالعات اسلامی پاریس به کار مشغول می‌شود.
اما همواره دل‌تنگ ایران بود و دل در گرو فرهنگ ایران داشت. او در جایی می‌نویسد: «ایران عزیزم، ایران جاهل ظالم، ایران ِ کوه‌های بلند، بیابان‌های سوخته و آفتاب وحشی و رفتگان و ماندگان عزیز! دلم برایت تنگ شده؛ ای بی‌وفای ناکس ِ دور! با این بی‌داد ِ تبه‌کاران وای به حال آیندگان.»
.
درباره شاهرخ مسکوب:
http://bit.ly/1yizhTr
.
#شاهرخ_مسکوب #شاهنامه

@Tavaana_TavaanaTech
۲۳فروردین‌ماه سالروز درگذشت شاهرخ مسکوب، پژوهشگر، شاهنامه‌پژوه، مترجم و نویسنده ایرانی بود. او در سال ۱۳۸۴ در شهر پاریس درگذشت.

چند نقل قول از روزنوشته‌های مسکوب از کتاب خواندنی «روزها در راه» را اینجا می‌آورم.

شاهرخ مسکوب،۱۲ بهمن‌ماه ۱۳۵۷:

«امروز آیت‌الله آمد… خمینی تهران را، ایران را فتح کرد. تا کنون نه کسی این‌طوری وارد تهران شده بود و نه تهران هرگز این‌طور آغوشش را به روی کسی باز کرده بود. شاید هیچ‌کس این‌طوری به هیچ شهری پا نگذاشته بود.»

شاهرخ مسکوب ۲۵ بهمن‌ماه ۱۳۵۷:

«تاثیر این انقلاب در آینده‌ای نسبتا نزدیک در عراق، ترکیه، اطراف خیلج فارس، عربستان سعودی، فلسطین و اسرائیل چنان ثباتی برای آمریکا بسازد که خودش حظ کند.»

شاهرخ مسکوب ۱۱ اسفندماه ۱۳۵۷:

«با نطق دیروز آقا در مدرسه‌ی فیضیه قم و اعلامیه‌ی پریروز گمان می‌کنم مذهب به طور جدی برای اول بار مشت آهنین خود را نشان داده است. دیکتاتوری نعلین! صحبت از اصلاح مطبوعات، وجود آزادی ولی سرکوب توطئه، ایجاد وزارت امر به معروف و نهی از منکر.. و تهدید جدی‌تر چپ‌گرایان..»

شاهرخ مسکوب، ۱۹ اسفندماه ۱۳۵۷:

«روزهای خوبی نیست. آقا دارد کار را خراب می‌کند. آن فتوای بی‌جا درباره‌ی حجاب و این صحبت‌های دیروز در مدرسه‌ی حکیم نظامی که غیرمستقیم تعرضی داشت به سنی‌ها، حمله به ملی‌ها و دموکرات‌ها و تصریح این‌که انقلاب نه ملی بود نه دموکراتیک، فقط و فقط اسلامی بود.»

شاهرخ مسکوب، تیرماه ۱۳۵۸:

«در هواپیما هستم. دارم دور می‌شوم. از وطنی که مثل غولی، هیولایی قفس را شکسته و له کرده و زخمگین و خونین بیرون آمده. قلب بزرگ اما چشم‌های نابینایی دارد. نمی‌داند کجا می‌رود و در رفتن کشتزار خودش را زیر پاهایش ویران می‌کند؛ وطنی که به نام اسلام از خود بیرون آمد. اسلام جهان‌بینی بود، بدل به ایدئولوژی شد و هیچ‌کدام این‌ها «وطن» ندارند. مثل مارکسیسم؛ هم‌وطن یکی مسلمین و هم‌وطن دیگری زحمتکشان است.»

شاهرخ در روزهای پس از پیروزی انقلاب زمانی‌که می‌بیند نمی‌تواند نوشته‌ها و عقایدش را منتشر کند و از آن‌ها سخن بگوید، ایران را ترک می‌کند و در مدرسه‌ی مطالعات اسلامی پاریس به کار مشغول می‌شود.
اما همواره دل‌تنگ ایران بود و دل در گرو فرهنگ ایران داشت. او در جایی می‌نویسد: «ایران عزیزم، ایران جاهل ظالم، ایران ِ کوه‌های بلند، بیابان‌های سوخته و آفتاب وحشی و رفتگان و ماندگان عزیز! دلم برایت تنگ شده؛ ای بی‌وفای ناکس ِ دور! با این بی‌داد ِ تبه‌کاران وای به حال آیندگان.»

درباره شاهرخ مسکوب:
http://bit.ly/1yizhTr

#شاهرخ_مسکوب #شاهنامه

@Tavaana_TavaanaTech
۲۳فروردین‌ماه سالروز درگذشت شاهرخ مسکوب، پژوهشگر، شاهنامه‌پژوه، مترجم و نویسنده ایرانی بود. او در سال ۱۳۸۴ در شهر پاریس درگذشت.

چند نقل قول از روزنوشته‌های مسکوب از کتاب خواندنی «روزها در راه» را اینجا می‌آورم.

شاهرخ مسکوب،۱۲ بهمن‌ماه ۱۳۵۷:

«امروز آیت‌الله آمد… خمینی تهران را، ایران را فتح کرد. تا کنون نه کسی این‌طوری وارد تهران شده بود و نه تهران هرگز این‌طور آغوشش را به روی کسی باز کرده بود. شاید هیچ‌کس این‌طوری به هیچ شهری پا نگذاشته بود.»

شاهرخ مسکوب ۲۵ بهمن‌ماه ۱۳۵۷:

«تاثیر این انقلاب در آینده‌ای نسبتا نزدیک در عراق، ترکیه، اطراف خیلج فارس، عربستان سعودی، فلسطین و اسرائیل چنان ثباتی برای آمریکا بسازد که خودش حظ کند.»

شاهرخ مسکوب ۱۱ اسفندماه ۱۳۵۷:

«با نطق دیروز آقا در مدرسه‌ی فیضیه قم و اعلامیه‌ی پریروز گمان می‌کنم مذهب به طور جدی برای اول بار مشت آهنین خود را نشان داده است. دیکتاتوری نعلین! صحبت از اصلاح مطبوعات، وجود آزادی ولی سرکوب توطئه، ایجاد وزارت امر به معروف و نهی از منکر.. و تهدید جدی‌تر چپ‌گرایان..»

شاهرخ مسکوب، ۱۹ اسفندماه ۱۳۵۷:

«روزهای خوبی نیست. آقا دارد کار را خراب می‌کند. آن فتوای بی‌جا درباره‌ی حجاب و این صحبت‌های دیروز در مدرسه‌ی حکیم نظامی که غیرمستقیم تعرضی داشت به سنی‌ها، حمله به ملی‌ها و دموکرات‌ها و تصریح این‌که انقلاب نه ملی بود نه دموکراتیک، فقط و فقط اسلامی بود.»

شاهرخ مسکوب، تیرماه ۱۳۵۸:

«در هواپیما هستم. دارم دور می‌شوم. از وطنی که مثل غولی، هیولایی قفس را شکسته و له کرده و زخمگین و خونین بیرون آمده. قلب بزرگ اما چشم‌های نابینایی دارد. نمی‌داند کجا می‌رود و در رفتن کشتزار خودش را زیر پاهایش ویران می‌کند؛ وطنی که به نام اسلام از خود بیرون آمد. اسلام جهان‌بینی بود، بدل به ایدئولوژی شد و هیچ‌کدام این‌ها «وطن» ندارند. مثل مارکسیسم؛ هم‌وطن یکی مسلمین و هم‌وطن دیگری زحمتکشان است.»

شاهرخ در روزهای پس از پیروزی انقلاب زمانی‌که می‌بیند نمی‌تواند نوشته‌ها و عقایدش را منتشر کند و از آن‌ها سخن بگوید، ایران را ترک می‌کند و در مدرسه‌ی مطالعات اسلامی پاریس به کار مشغول می‌شود.
اما همواره دل‌تنگ ایران بود و دل در گرو فرهنگ ایران داشت. او در جایی می‌نویسد: «ایران عزیزم، ایران جاهل ظالم، ایران ِ کوه‌های بلند، بیابان‌های سوخته و آفتاب وحشی و رفتگان و ماندگان عزیز! دلم برایت تنگ شده؛ ای بی‌وفای ناکس ِ دور! با این بی‌داد ِ تبه‌کاران وای به حال آیندگان.»

درباره شاهرخ مسکوب:
is.gd/1hZk1B

#شاهرخ_مسکوب #شاهنامه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
تداوم بازداشت و بلاتکلیفی سیامک ابراهیمی و شاهرخ احمدی

روز ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ ماموران امنیتی دو تن از فعالین کارگری سیامک ابراهیمی و شاهرخ احمدی را در نزدیکی محل زندگی‌شان ربودند و به بازداشتگاهی نامشخص در اوین انتقال دادند.

با گذشت ۹ روز از زمان دستگیری، آقایان ابراهیمی و احمدی، تنها چند تماس کوتاه با خانواده داشته‌اند و علیرغم پیگیری‌های خانواده، تاکنون اطلاع دقیقی از دلایل بازداشت آن‌ها به دست نیامده است و صرفا گفته‌اند که پرونده امنیتی است.!

- در تصویر فرد سمت راست سیامک ابراهیمی و سمت چپ شاهرخ احمدی است.

- تفهیم اتهام یکی از اصول مسلم آیین دادرسی کیفری است و علاوه بر بیان صریح آن در ماده ۱۲۹ قانون آیین دادرسی کیفری سابق مصوب سال ۱۳۷۸ و مواد ۱۹۳ تا ۱۹۵ قانون آیین دادرسی کیفری جدید مصوب سال ۱۳۹۲ در قانون اساسی ایران هم به صراحت مورد پیش‌بینی و تأکید قرار گرفته است. اصل ۳۲ قانون اساسی مقرر می‌دارد «هیچ کس را نمی‌توان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می‌کند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود.»

- بلاتکلیف نگه‌داشتن زندانیان، به ترفندی تبدیل شده است تا مسئولان زندان بتوانند انواع فشارها را به فرد زندانی اعمال کرده و او را در معرض اعترافات اجباری قرار دهند.

#سیامک_ابراهیمی #شاهرخ_احمدی #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
عرفان کرم‌ویسی وکیل دادگستری از صدور احکام سنگین علیه موکلینش آقایان سیامک ابراهیمی و شاهرخ احمدی خبر داد.

او نوشت:
«بنابر ابلاغیهٔ دادنامهٔ صادره از شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب تهران دربارهٔ اتهامات موکلینم، آقای سیامک ابراهیمی بابت اتهام اجتماع و تبانی به‌قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور به تحمل پنج سال حبس و بابت اتهام فعالیت تبلیغی به هشت ماه حبس، در مجموع ۵ سال و ٨ ماه حبس و آقای شاهرخ احمدی بابت اتهام اجتماع و تبانی به‌قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور  به ۴ سال حبس محکوم شدند.
جلسه رسیدگی به اتهامات موکلینم در تاریخ ٢۶ تیرماه سال جاری در شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب برگزار شده‌ و پیش‌تر در تاریخ ٩ اسفندماه سال گذشته با تودیع وثیقه ٧٠٠ میلیون تومانی در شعبه ٢ بازپرسی تا پایان مراحل رسیدگی آزاد شده ‌بودند.»

- لازم به ذکر است این رای دادگاه بدوی است و هنوز رای دادگاه تجدیدنظر صادر نشده است.

- از اینکه دادگاه چه اقداماتی را به عنوان مصداق اتهامات انتسابی درنظر گرفته، اطلاعی نداریم. اما فعالیت‌های کارگران برای احقاق حقوق خود و هم‌صنفان خود باید در هر جامعه‌ای آزاد باشد و بسیاری از فعالان کارگری به صرف تلاش برای سازماندهی فعالیت‌های صنفی بازداشت و محکوم می‌شوند.

- سیامک ابراهیمی و شاهرخ احمدی، شهروندان ساکن تهران در تاریخ هجدهم بهمن ماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در نهایت در روز هشتم اسفند ماه با تودیع وثیقه هفتصد میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شدند.

#سیامک_ابراهیمی
#شاهرخ_احمدی #حقوق_کارگران #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاهرخ، خواننده سرشناس ایرانی پس از چند سال مبارزه با بیماری سرطان درگذشت. این خواننده و آهنگسار علاوه بر آثاری که مورد توجه عموم قرار داشت، مواضع سیاسی ضد جمهوری اسلامی داشت و در بستر بیماری نیز از اعتراضات مردمی در جنبش «زن زندگی آزادی» حمایت کرده بود.

شاهرخ از پیش از بهمن ۵۷ در آمریکا زندگی می‌کرد. طبعا او نیز مثل بسیاری از هنرمندان دوست داشت به میهن خود برگردد و در ایران هنرنمایی کند، اما جمهوری اسلامی امکان ارائه هنر بسیاری از هنرمندان را در اوج دوران زندگی هنری‌شان از آن‌ها گرفت.


#شاهرخ_شاهید #خواننده #آهنگساز #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چرا این صدای زیبا و این اجرای تحسین‌برانگیز از این خواننده شریف و میهن‌دوست، در ایران ممنوعه بود و ۴۵ سال نتوانست به سرزمین مادری راه یابد و در ایران اجرا داشته باشد؟
در عوض شاهرخ در قلب ایرانیان جای گرفت او خواننده‌ای مردمی بود.

شاهرخ شاهید، خواننده سرشناس ایرانی پس از چند سال مبارزه با بیماری سرطان، دو روز پس از تولد هفتادسالگی‌اش درگذشت. این خواننده و آهنگسار علاوه بر آثاری که مورد توجه عموم قرار داشت، مواضع سیاسی ضد جمهوری اسلامی داشت و در بستر بیماری نیز از اعتراضات مردمی در جنبش «زن زندگی آزادی» حمایت کرده بود.

شاهرخ از پیش از بهمن ۵۷ در آمریکا زندگی می‌کرد. طبعا او نیز مثل بسیاری از هنرمندان دوست داشت به میهن خود برگردد و در ایران هنرنمایی کند، اما جمهوری اسلامی امکان ارائه هنر بسیاری از هنرمندان را در اوج دوران زندگی هنری‌شان از آن‌ها گرفت.


#شاهرخ_شاهید #خواننده #آهنگساز #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکی از مخاطبان توانا این ویدیو را با صدای زنده‌باد شاهرخ شاهید، خواننده مردمی و میهن‌دوست و با تصاویری از انقلاب ملی زن، زندگی، آزادی درست کرده است.
شاهرخ خواننده‌ای بود که در تمام این سال‌ها، آثاری علیه جمهوری اسلامی تولید کرد و با هیچ جریانی معامله نکرد. او انسانی آزاده بود که سمت مردم ایستاد، انزوا را به جان خرید، ولی شرفش را نفروخت و آزاده زیست.

یادش گرامی باد

#شاهرخ_شاهید #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«هفتمین سالگرد پرواز هفت زن و مرد جوان هم رسید. سال‌ها خواهد گذشت و هر قطره از خون پاکباختگان این سرزمین مثل دانه‌ای سحرآمیز، زمین را بارور خواهد کرد. آنان بذر آگاهی بودند که در دامن مادرانشان بالیدند. خونشان آگاهی‌بخش بود و به خفتگان این عصر، بیداری بخشید. شهین، شهناز و مادرانی که اسمشان را نمی‌دانیم این شقایق‌های خونفشان را زاییدند و در آغوش پر مهر خود بزرگ کردند. رنج فقدانشان را با هر دم و بازدم، صبورانه تحمل می‌کنند و شب‌های دراز بی‌خوابی را به جان می‌خرند. حوری و خواهرانی که داغ برادر بر دل دارند نیز پا به پای مادران، این راه پر درد را دویده و گریسته‌اند. هلا ای عزیزان! ما نیز همچون شما در داغ لاله‌هایتان گریسته‌ایم. بدانید که ایران هرگز یاد فرزندان دلبند و برادران و خواهران شما را فراموش نخواهد کرد. سروهای جوان شما در خیابان‌هایی به زمین افتادند که پیش از آن شاهد جانفشانی‌های مبارزین راه آزادی بوده‌اند. مبارزینی که از مشروطه تا کنون در پی سیراب‌کردن عطش مردم سرزمین پهناور ایران برای آزادی، جانفشانی‌ها کرده‌اند. خون عزیزان شما در مسیر طولانی حق‌طلبی مردم به اقیانوس بیکران و عمیق و پر گوهر عدالتخواهی پیوسته است. در چنین روزی که یادآور پرواز پرستوهای عاشق آزادی است در کنار شما می‌ایستیم و با افتخار دست‌هایمان را در هم گره می‌کنیم تا حصاری بسازیم برای محافظت از گوهر زندگی.
با هم سرود زنده باد زندگی سر می‌دهیم. چرا که قدر تک تک فرزندان این مرز و بوم را می‌دانیم و مادرانه در عشق کودکان و جوانان این سرزمین غوط. وریم. یاد جانباختگان ششم دیماه هشتاد و هشت برای همیشه گرامی باد.

پ . ن : ۶دی، عاشورای ۸۸ شهرام فرج‌زاده، شاهرخ رحمانی، شبنم سهرابی و امیرارشدتاجمیر توسط خودروی نیروی انتظامی زیرگرفته وکشته شدند و نيز سید علی موسوی حبیبی، مهدی فرهادی راد و مصطفی کریم‌بیگی با اصابت مستقیم گلوله کشته شدند.»
amirarshad_tajmir

#امیرارشد_تاجمیر #شهرام_فرج_زاده #شاهرخ_رحمانی #شبنم_سهرابی #سیدعلی_موسوی_حبیبی #مهدی_فرهادی_راد #مصطفی_کریم_بیگی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سیامک ابراهیمی و شاهرخ احمدی راهی زندان شدند.

بنابر آخرین ابلاغیه از سوی شعبه یک اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب ۳۳ (شهید مقدس "امنیت") تهران، با موضوع احضار جهت اجرای حکم، سیامک ابراهیمی و شاهرخ احمدی از فعالین سیاسی مجموعا به ۹ سال حبس محکوم شدند.
آن‌ها در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۱۸ ، با وجود عدم آمادگی، بیماری فیزیکی و ارائه مدارک پزشکی، برای گذراندن احکام ناعادلانه خود راهی زندان اوین شدند و در حال حاضر در قرنطینه زندان به سر می‌برند.

سیامک ابراهیمی بابت اتهام «اجتماع و تبانی به‌ قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» به تحمل پنج سال حبس و شاهرخ احمدی نیز با همین عنوان اتهامی به ۴ سال زندان محکوم شده‌اند.
سیامک ابراهیمی و شاهرخ احمدی در ۱۸ بهمن سال ۱۴۰۱ در منازل خود در تهران بازداشت و به اوین منتقل شدند. مسئولان شعبه ۲ بازپرسی دادسرای اوین پرونده‌ی آنها را «امنیتی» خوانده بودند.

این دو زندانی سیاسی، پیش از رفتن به زندان متنی منتشر کردند که بخشی از آن به شرح زیر است:
«ما به زندان می‌رویم
ما مدافعین حقوق زحمتکشان و پویندگان راه آزادی، راهی زندان اوین تهران برای تحمل دوران اسارتمان هستیم. حکمی ناعادلانه که نتیجه نگاهی انحصارطلبانه به انسان‌هایی است که چون آن‌ها نمی‌اندیشیدند، حکمی که برایش نبود دلیل و سند مهم نیست، چراکه سرنوشت کسانی را رقم می‌زند که از آن‌ها نیستند. ما دو انسان از انبوه انسان‌هایی هستیم که روزی به پا خاستند تا عدالت و آزادی را حاکم بر حیات کشورشان کنند، وارثان مبارزه‌ای تاریخی که از انقلاب مشروطیت آغاز شده...

...گناه ما اینست که بر سر آن آرمان شریف مانده‌ایم، ما شاگردان وفادار بزرگانمان هستیم و همچنان می‌گوییم انسان به رهایی نمی‌رسد مگر با ایمان و مبارزه در راه باوری انسانی عدالت‌خواه و آزادی‌بخش.
ما صدای دادخواهیمان را به گوش جهانیان می‌رسانیم.

سیامک ابراهیمی و شاهرخ احمدی»

#سیامک_ابراهیمی
#شاهرخ_احمدی
#تهران
#زندانی_سیاسی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏پرومته در زنجیر
‏دیگری‌نامه
‏اپیزود هجدهم


‏… زنی که خود را جولیا راسل معرفی می‌کند، زنی‌ست که از دوران طفولیت، به‌عنوان یک روسپی بزرگ شده و با کمک فاسق خود، به دزدی کردن و حتی قتل آدم‌های پولدار مشغول بوده است. چنین فردی که از حیث انحطاط اخلاقی، یادآور شخصیت مریم مجدلیه در انجیل است، یعنی فردی که تا گلو در گناهان متعدد غرق شده و به نظر نمی‌رسد از شفقت انسانی و از عشق بویی برده باشد، فقط زمانی به خود می‌آید و تکان می‌خورد که با عشق صادقانه و بی‌شائبه‌ مردی به خود مواجه می‌شود.

‏این مرد که هر چه تلاش کرد زن را از مسیر همیشگی زندگی خود خارج کرده و به یک زندگی صادقانه وارد کند، در آخرین دقایق فیلم، چاره‌ای نمی‌بیند که خود را فدای آخرین نقشه‌ توطئه‌آمیز جولیا راسل کند. او نوشیدنی زهرآگینی را که برایش تدارک شده بود، می‌نوشد تا به خواست معشوق خود، به توطئه‌ زشت او، بمیرد. او نصیحت نمی‌کند. موعظه نمی‌کند. سعی نمی‌کند که با شرارت روبه‌رو شود یا با آن بجنگد. او عملی عاشقانه انجام می‌دهد تا ثابت کند در برابر معشوق، کاملا تسلیم و پاکباخته است.

‏این صحنه از فیلمی که سرشار از صحنه‌های سکسی و اروتیک  است، فوق‌العاده عاطفی و دراماتیک از کار درآمده است. زنی که خود را جولیا راسل معرفی کرده، عمیقا شرمنده از پستی و دنائت خود، می‌گرید و از راه رفته بازمی‌گردد. او در این صحنه، یک بار دیگر مرتکب قتل می‌شود. اما این بار فاسق خود را می‌کشد تا عاشق خود را به هر قیمتی که شده، نجات دهد…

‏برای خواندن متن کامل این اپیزود در صفحه‌ی گفت‌وشنود به:

‏⁦dialog.tavaana.org/others-18/

‏برای شنیدن نسخه‌ی کامل این اپیزود در یوتیوب به:

https://youtu.be/gF20fz28rlo?si=cv8vnCZtSDAv8Vou

‏و برای شنیدن نسخه‌ی کامل در کست‌باکس به:

‏⁦castbox.fm/vd/675913944

‏و برای شنیدن نسخه‌‌ی کامل در ساندکلود به:

‏⁦on.soundcloud.com/wTqWv

‏مراجعه کنید.

‏⁧#دیگری_نامه⁩ ⁧#پرومته⁩ ⁧#مسیح⁩ ⁧#ماشیح⁩ ⁧#فدیه⁩ ⁧#نجات‌بخش⁩ ⁧#گناه_اولیه⁩ ⁧#آنتونیو_باندراس⁩ ⁧#آنجلینا_جولی⁩ ⁧#والس_در_تاریکی⁩ ⁧#آیسخولوس⁩ ⁧#شاهرخ_مسکوب⁩ ⁧#ژوزف_کمپبل⁩ ⁧#قدرت_اسطوره

‏⁦@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«نوشتن»، رفتن در تاریکی است، آگاه شدن به ندانسته‌هاست... راندن در شبِ تاریک است


اسدالله امرایی در اینستاگرام یادآوری کرده:
«بیستم دیماه زادروز شاهرخ مسکوب نویسنده و مترجم و پژوهشگر نامدار ایرانی. مسکوب سال ۱۳۰۲ در بابل به دنیا آمد و ۲۳ فروردین ۱۳۸۴ در پاریس درگذشت و پیکرش به ایران منتقل شد. مرگ و زندگی شروع و پایان همه است. آنچه این فاصله را پر می‌کند اهمیت دارد که یکی را جاودانه می‌کند و دیگری را از یادها می‌برد. آثار مسکوب هم هر کدام دریایی است رو به روشنایی و روشنگری.»

داریوش شایگان در وصف شاهرخ مسکوب و خصوصیات و ویژگی‌های او چنین می‌گوید: «شاهرخ از آثارش بسيار بزرگ‌تر بود. تعريف شخصيت چندوجهی شاهرخ کار آسانی نيست، او شبيه روشنفکرانی که می‌شناختم نبود؛ چون روشنفکران موجودات عجيب‌و‌غریبی هستند، هم خيلی خودشيفته‌اند و هم نفسی متورم دارند. شاهرخ به عکس بسيار متواضع بود و غذای روح را به نفس اماره نمی‌داد. روشنفکر بود ولی ادای روشنفکری در نمی‌آورد، در ضمن داعيه‌ درویشی هم نداشت که بيماری ملی ما ست و همه تظاهر به درویشی می‌کنند، نداشت.»

شاهرخ در روزهای پس از پیروزی انقلاب زمانی‌که می‌بیند نمی‌تواند نوشته‌ها و عقایدش را منتشر کند و از آن‌ها سخن بگوید، ایران را ترک می‌کند و در مدرسه‌ی مطالعات اسلامی پاریس به کار مشغول می‌شود.
اما همواره دل‌تنگ ایران بود و دل در گرو فرهنگ ایران داشت. او در جایی می‌نویسد: «ایران عزیزم، ایران جاهل ظالم، ایران ِ کوه‌های بلند، بیابان‌های سوخته و آفتاب وحشی و رفتگان و ماندگان عزیز! دلم برایت تنگ شده؛ ای بی‌وفای ناکس ِ دور! با این بی‌داد ِ تبه‌کاران وای به حال آیندگان.»

درباره شاهرخ مسکوب بیش‌تر بخوانید:
bit.ly/1yizhTr

#شاهرخ_مسکوب #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
۲۳فروردین‌ماه سالروز درگذشت شاهرخ مسکوب، پژوهشگر، شاهنامه‌پژوه، مترجم و نویسنده ایرانی بود. او در سال ۱۳۸۴ در شهر پاریس درگذشت.
   
چند نقل قول از روزنوشته‌های مسکوب از کتاب خواندنی «روزها در راه» را اینجا می‌آورم.

شاهرخ مسکوب،۱۲ بهمن‌ماه ۱۳۵۷:

«امروز آیت‌الله آمد… خمینی تهران را، ایران را فتح کرد. تا کنون نه کسی این‌طوری وارد تهران شده بود و نه تهران هرگز این‌طور آغوشش را به روی کسی باز کرده بود. شاید هیچ‌کس این‌طوری به هیچ شهری پا نگذاشته بود.»

شاهرخ مسکوب ۱۱ اسفندماه ۱۳۵۷:

«با نطق دیروز آقا در مدرسه‌ی فیضیه قم و اعلامیه‌ی پریروز گمان می‌کنم مذهب به طور جدی برای اول بار مشت آهنین خود را نشان داده است. دیکتاتوری نعلین! صحبت از اصلاح مطبوعات، وجود آزادی ولی سرکوب توطئه، ایجاد وزارت امر به معروف و نهی از منکر.. و تهدید جدی‌تر چپ‌گرایان..»

شاهرخ مسکوب، ۱۹ اسفندماه ۱۳۵۷:

«روزهای خوبی نیست. آقا دارد کار را خراب می‌کند. آن فتوای بی‌جا درباره‌ی حجاب و این صحبت‌های دیروز در مدرسه‌ی حکیم نظامی که غیرمستقیم تعرضی داشت به سنی‌ها، حمله به ملی‌ها و دموکرات‌ها و تصریح این‌که انقلاب نه ملی بود نه دموکراتیک، فقط و فقط اسلامی بود.»

شاهرخ مسکوب، تیرماه ۱۳۵۸:

«در هواپیما هستم. دارم دور می‌شوم. از وطنی که مثل غولی، هیولایی قفس را شکسته و له کرده و زخمگین و خونین بیرون آمده. قلب بزرگ اما چشم‌های نابینایی دارد. نمی‌داند کجا می‌رود و در رفتن کشتزار خودش را زیر پاهایش ویران می‌کند؛ وطنی که به نام اسلام از خود بیرون آمد. اسلام جهان‌بینی بود، بدل به ایدئولوژی شد و هیچ‌کدام این‌ها «وطن» ندارند. مثل مارکسیسم؛ هم‌وطن یکی مسلمین و هم‌وطن دیگری زحمتکشان است.»

شاهرخ در روزهای پس از پیروزی انقلاب زمانی‌که می‌بیند نمی‌تواند نوشته‌ها و عقایدش را منتشر کند و از آن‌ها سخن بگوید، ایران را ترک می‌کند و در مدرسه‌ی مطالعات اسلامی پاریس به کار مشغول می‌شود.
اما همواره دل‌تنگ ایران بود و دل در گرو فرهنگ ایران داشت. او در جایی می‌نویسد: «ایران عزیزم، ایران جاهل ظالم، ایران ِ کوه‌های بلند، بیابان‌های سوخته و آفتاب وحشی و رفتگان و ماندگان عزیز! دلم برایت تنگ شده؛ ای بی‌وفای ناکس ِ دور! با این بی‌داد ِ تبه‌کاران وای به حال آیندگان.»

درباره شاهرخ مسکوب:
https://tavaana.org/shahrokh_meskoub/

#شاهرخ_مسکوب
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
حجاب اجباری، ابزار سرکوب‎

طرحی از شاهرخ حیدری

لینک وبسایت:
https://dialog.tavaana.org/forced-hijab-suppression/

#گفتگو_توانا #شاهرخ_حیدری #حجاب_اجباری #سرکوب_ملت

@Dialogue1402
صعود و سقوط خرافات‎
طرحی از شاهرخ حیدری
پس از انتشار خبر سقوط هلی‌کوپتر ابراهیم رئیسی و حسین امیرعبداللهیان مقامات جمهوری اسلامی از جمله علی خامنه‌ای از مردم خواستند که برای سلامتی آن‌ها دعا کنند. از دیگر سو نهایتا سپاه پاسداران و نهادهای امدادی ناکام ماندند و محل سقوط، با پهپاد اعزامی ترکیه شناسایی شد.
جمهوری اسلامی سال‌هاست با قلع و قمع تمام باورها و ترویج خرافات در صدد اسلامی‌کردن کشور است و از طرف دیگر مدعی پیشرفت و رکوردهای بسیار و مکرر در زمینه علم و فناوری است، اما همیشه واقعیت خلاف این پیشرفت‌هاست.
لینک وبسایت:
https://dialog.tavaana.org/ebrahim-raisi-crash-helicopter/
#گفتگو_توانا #شاهرخ_حیدری #خرافات_مذهبی #روشنگری_دینی

@dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
- آیا خدای یکتا به جهنم افتاده؟

اگر می‌خواهید بدانید که چرا «خدای یکتا» تنهاست و در عذاب است این برنامه را ببینید.

مهمان این برنامه زنده گفت‌وشنود شاهرخ حیدری، طراح و کاریکاتوریست، است.

او می‌گوید دو موضوع اصلی در کارتون‌هایش که زمان بیش‌تری برای خلق و تصویرسازی آن می‌گذارد، موضوعات «زن» و «مذهب» هستند.

او در کارتون‌هایش طرحی دارد که گویای این است که «خدا تنهاست و در عذاب است».

مصاحبه ماهمنیر رحیمی، روزنامه‌نگار را در این باره با این هنرمند ایرانی ببینید.

این برنامه ۳۱ ۱۴۰۳ در اینستاگرام گفت‌وشنود برگزار شده است.

لینک یوتیوب برنامه
https://youtu.be/gA6AQ3W2e34

لینک ساندکلاد
https://on.soundcloud.com/hRjvKpW99WEpR4m28

لینک وبسایت برنامه
https://tavaana.org/shahrokh-heydari/

#گفتگو_توانا #شاهرخ_حیدری #هنر_انتقادی #کارتون

@Dialogue1402