آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
«حالا که این همه علیه سیاست های تبعیض نژادی ترامپ مطلب می نویسیم، بد نیست یک نگاهی هم به فهرست شهرهایی در ایران بیندازیم که ورود مهاجران بویژه افغان ها و عراقی ها به آن ممنوع است.ممنوعیت ورود مهاجران افغانستانی و عراقی و بقیه به این همه شهر اگر نژادپرستی نیست، چیست؟ما هم به اندازه کافی سیاست های تبعیض امیز را در ایران نسبت به مهاجران اجرا کرده ایم، ما هم به اندازه کافی نژاد پرست هستیم....به رفتار ترامپ اعتراض می کنیم، به اجرای سیاست های مشابه در کشور خودمان هم اعتراض کنیم.اعتراضی هرچند کوچک...»

اسامی شهرها و محدودیت ها را در جدول زیر ببینید.

برگرفته از صفحه Jila Baniyaghoob روزنامه‌نگار ساکن ایران

شما چه فکر می‌کنید؟
goo.gl/cJHGmW

مطالب مرتبط:

همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl

مهمانان ناخوانده: نقض حقوق پناهندگان و مهاجرین افغان توسط ايران
http://bit.ly/2jEBZfJ

پناهندگان
http://bit.ly/2drC2tx

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
گزارش «شهروند» از زندگی خانواده های بی خانمان در یکی از بیابان های شهریار
goo.gl/5JfHNc

خانه هایشان پلاستیکی است، پتو و موکت و اعلامیه های ترحیم و نایلون های پاره، در و دیوار و سقف شان است. آنها از زور فقر و تنگدستی و بی خانمانی، راهی هفت جوی شهریار شده اند، جایی که نه آبی دارد و نه جایی برای زندگی.

زمستان ها، مهاجران بی خانمان، زیر چادرهای پلاستیکی و برزنتی بر خود می لرزند، آنها ساکنان یکی از بیابان های اطراف شهریار هستند، بیابانی که ورودی اش درهای آهنی قبرستان است و تا شهرک اندیشه شهریار، کمتر از نیم ساعت راه دارد.

آنها روزشان را با نور خورشیدی که راهش را از لای درز چادرها پیدا می‌کند، شروع و با عوعوی سگ، در زمین بی‌آب و علف تمام می‌کنند. زندگی 10 خانواده بی‌خانمانی که بیش از هفت ‌سال است صبح‌شان را با سرمای استخوان‌سوز زمستان‌های بیابان و گرمای بیهوش‌کننده آفتاب تابستان شب می‌کنند و زیر چادرهای پلاستیکی و برزنتی بر خود می‌لرزند یا از گرما، به فغان می‌آیند. آنها ساکنان یکی از بیابان‌های اطراف شهریار هستند؛ بیابانی که ورودی‌اش درهای آهنی قبرستان است و تا شهرک اندیشه شهریار کمتر از نیم ساعت راه دارد.
هر چه نگاه می‌کنی، دشت است، دشت خشک و لم یزرعی که آن موقع روز، آن موقع سال، سرمایش استخوان‌سوز است. باد تند می‌وزد و هر چه را روی زمین است با غباری از خاک بلند می‌کند، گلوله می‌کند و با خود می‌برد. مسیر طولانی است؛ مسیری که قرار است ما را به کپرنشین‌ها برساند، طولانی است. باید پیاده رفت، بیشتر از یک کیلومتر را باید از لابه‌لای تپه‌های سنگی و خاکی بالا رفت و پایین آمد؛ حرکت، روی لبه پرتگاه است. جایی که کارگران کارخانه شن و ماسه گودال عمیقی کنده‌اند، آنقدر عمیق که ته ندارد. جلوتر، زمین لکه‌دار می‌شود، لکه‌های بزرگ سیاهی که نشان می‌دهد، همین تازگی‌ها، آتشی بر پا بوده، شمارش لکه‌ها در عمق دشت، از دست خارج می‌شود؛ 5، 10 و شاید هم بیشتر. تا چشم کار می‌کند، این دشت نشانی از سوختگی دارد و لنگه کفش پاشنه‌دار منجوق‌دوزی شده، بشقاب گلدار شکسته، تکه‌ای پلاستیک سیاه و خرت و پرت‌های به درد نخور روی زمین سنگی، نشانی از زندگی. اینها رد پای کپرنشین‌های «هفت جوی» است؛ «هفت جوی» شهریار.
کمی جلوتر باد در وسط دشتی از هیچ، تندتر که می‌وزد، تکه پلاستیک سیاهی را بلند و زندگی خانواده‌های کپرنشین را برملا می‌کند. 10 چادر برافراشته از دل زمین، سیاه و خاکستری است. آنجا خانه‌های‌شان است، خانه مهاجرانی که رنگ پوست‌شان تیره است و لهجه‌های غلیظی دارند؛ آنها مهاجران زابلی و بلوچی‌اند. چادر خانه آنهاست، خانه‌های پلاستیکی که با اعلامیه‌های سیاه ترحیم در آغوش کشیده شده‌اند. باد که می‌وزد، اعلامیه ترحیم آدم‌های ناشناس که مرگ «برادر و پدر گرامی» را تسلیت گفته‌اند، بلند می‌شود و پتوی زهوار در رفته و مندرس را نمایان می‌کند. پتویی که آن‌قدر باران خورده و آن‌قدر زیر دست و پا بوده که بوی نم می‌دهد، این دیوار است و تکه‌های کدر برزنتی، سقف. هر کدام از این پتوها و پلاستیک‌ها و آگهی‌های پلاستیکی ترحیم از جایی آمده یا گوشه خیابان شهرک‌های اطراف یا از سطل‌های آشغال یا خیری آمده و آنها را داده و رفته. آنها، کپرنشین‌های هفت‌جوی شهرک اندیشه، در دل این دشت روز را شب و شب را صبح می‌کنند، دشتی که زمستانش خشک است و سوزان و هُرم گرمای آفتاب تابستانش رگ‌ها را هم می‌سوزاند.

لیلا ظهر آن روزسرد زمستانی چیزی برای خوردن نداشت،اوخودش را درانبوهی از لباس های کهنه، پیچانده ومی رود به سمت خانه همسایه؛ دنبال غذایی وپناهی

شایسته40 ساله است،او9ماه پیش آتیلا»نوه دختری اش را در همین دشت بی آب و علف، به دنیا آورد،آتیلایی که دست ها و دهانش از سرما و گرسنگی، خشک است

خانه‌های پلاستیکی
گزارشی از زندگی خانواده های بی خانمان در یکی از بیابان های شهریار که نه آب دارند، نه برق و نه گاز
بیشتر بخوانید:
http://ow.ly/B9Og308GsSi

مطالب مرتبط:

میلیون‌ها فقیر ایرانی و هیولای گرسنگی
http://bit.ly/2dglOa8

کارتن‌خواب ها و آغاز فصل سرد
http://goo.gl/ZfcpsC

زنان کارتن‌خواب؛ جنگی تمام عیار برای زنده ماندن
http://bit.ly/1XJYAd3

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
جشن چهارشنبه سوری با رقص قاسم آبادی -گیلکی گروه پرواز در استکهلم سوئد https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
برای نخستین بار جشن چهارشنبه‌سوری استکهلم به طور مستقیم از کانال دو شبکه تلویزیونی سوئد پخش شد.
goo.gl/1FfwbX

جشن چهارشنبه‌سوری ۲۰۱۷، ۱۴ مارس، برای هشتمین سال پی‌درپی، ساعت ۱۸ تا ۲۱ در پارک باغ شاه Kungsträdgården در مرکز شهر استکهلم برگزار شد. گفته می‌شود بالای ۲۰ هزار نفر در این برنامه شرکت کرده‌اند.

در سال‌های گذشته، برنامه چهارشنبه‌سوری استکهلم، نخست برای دو سال پی‌در‌پی توسط تلویزیون «صدای آمریکا» و سپس شبکه «من و تو» پخش مستقیم شد و فرصتی فراهم آورد تا همه ایرانیان علاقه‌مند سراسر جهان ازجمله در ایران، این برنامه را ببینند.

امسال اما برنامه چهارشنبه سوری استکهلم، علاوه بر شبکه «من و تو»، برای اولین‌بار به طور کامل از تلویزیون سوئد بین ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ از کانال ۲، و بین ۲۰ تا ۲۱:۳۰ از کانال ۲۴ پخش مستقیم شد.

چهارشنبه‌سوری و نوروز، تنها جشن- آئینی است که به دور از مرزبندی‌های مذهبی، قومی و عقیدتی، طیف‌های گوناگون مردم را در کنار هم جمع می‌کند.

در سوئد این جشن آرام آرام از جشنی که تنها ویژه ایرانیان باشد و در حاشیه شهر برکزار شود، به قلب چند شهر بزرگ سوئد ازجمله استکهلم، گوتنبرگ و مالمو کشیده شده است؛ به طوری که در چند سال اخیر، علاوه بر استقبال فارسی‌زبانان، مهاجران غیر فارسی‌زبان و همچنین علاقه‌مندان سوئدی فرهنگ و موسیقی هم از این جشن استقبال کرده‌اند.

جشن چهارشنبه سوری، از نخستین جشن‌های خیابانی و مردمی سوئد به شمار می‌رود که در ماه مارس، به استقبال بهار می‌رود و از این زاویه نیز رفته رفته در رسانه‌های سوئدی نیز مورد توجه قرار گرفته است. اهمیت جشن چهارشنبه‌سوری در سال‌های اخیر به حدی بوده است که هر سال یکی از وزیران کابینه دولت سوئد در این برنامه در شهرهای مختلف شرکت کرده است. ازجمله سال‌های گذشته، وزرای فرهنگ، وزیر امور خارجه و نخست وزیر سوئد در این جشن حاضر شدند یا آن را افتتاح کردند.

امسال نیز این برنامه با خوش‌آمدگویی مگنوس آسپه‌گرن رئیس تئاتر ملی سوئد و اردلان شکرآبی وزیر امور مدنی افتتاح شد. سپس مجموعه‌ای از خوانندگان و هنرمندان ایرانی و غیر ایرانی آثار خود را روی سن بزرگ این پارک اجرا کردند.

در بخشی از محل برگزاری جشن در باغ شاه، آتش چهارشنبه سوری تا پایان برنامه روشن ماند تا علاقه‌مندان از روی آن بپرند. آتش‌بازی و رقص نور نیز در خلال برنامه اجرا می‌شد.

مجری برنامه بهار پارس، بازیگر و کارگردان ساکن استکهلم و سینا ولی‌الله مجری، گرافیست و دوبلور شبکه فارسی وان بودند.

تلاش شده بود تا هنرمندان مختلفی از منطقه فارسی‌زبان در برنامه حضور داشته باشند. اندی، خواننده موسیقی پاپ ایران، سعید شنبه‌زاده، آهنگساز و نوازنده بوشهری ساکن فرانسه، رستم میرلاشاری، خواننده بلوچ ساکن سوئد، زلیخا محمدشویوا خواننده پاپ تاجیکستان، صفورا و ملودی صفوی در گروه آبجیز، گروه یاکومبه، آلیاوان (ساموئل سروش نظری)، خواننده رپ و بررین ساهین خواننده کرد ترکیه در برنامه هنرنمایی کردند.

سعید شنبه‌زاده و رستم میرلاشاری با هم روی سن رفتند و حاصل همکاری‌های یک سال اخیر خود را به روی سن چهارشنبه‌سوری ‌بردند که تلفیقی از موسیقی جاز، بوشهری، بلوچی و البته آفریقایی بود. گروه آبجیز نیز با گروه موسیقی کوبه‌ای یاکومبه Yakumbé روی صحنه رفت.

در این میان گروه رقص پرواز با سبکی که یادآور «شعر» و «رقص‌های اصیل ایرانی» است، در شب چهارشنبه‌سوری به روی سن رفت، ازجمله با ترانه رعنا و رقص گیلکی.

دی جی پوریا Dj Poria با گلچینی از موزیک‌های ایرانی و شرقی در طول شب و در لابه‌لای برنامه‌ها فعال بود.

بزرگترین شرکت خدمات آتش بازی در اسکاندیناوی Arclight، امسال نیز همچون سال‌های گذشته، جشن چهارشنبه‌سوری ایرانیان را با آتش‌بازی و نورافشانی خاتمه داد که آسمان مرکز شهر استکهلم را روشن کرد.

در جشن چهارشنبه سوری، غرفه‌های جداگانه‌ای برای سالمندان، کودکان و خدمات درمانی اورژانسی بود.

گرداگرد محل چهارشنبه‌سوری نیز غرفه‌هایی وجود داشت که از سوی تئاتر ملی سوئد به افراد متقاضی اجاره داده شده بود تا در صورت تمایل به فروش انواع غذاهای ایرانی و شیرینی و تنقلات مورد نظر خود بپردازند. در سال‌های اخیر در این غرفه‌ها آش رشته، انواع کباب، چای، قهوه، شیرینی، آجیل و تنقلات عرضه شده است.
مطلب مرتبط:
چهارشنبه‌سوری از دیروز تا امروز
http://bit.ly/2mSwPSJ

https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
مهاجران افغانستانی مقیم ایران نیز محموله‌هایی را برای کمک به مردم زلزله‌زده و آسیب‌دیده کرمانشاه فرستادند. سال‌هاست غریبانه در ایران زندگی می‌کنند. اجازه کار ندارند، شناسنامه برایشان صادر نمی‌شود، تحقیر می‌شوند و توهین می‌شنوند. با این‌همه حس انسان‌دوستی و هم‌دردی با مردم داغدار در آن‌ها زنده است.

https://goo.gl/jE8Mtu
منابع مرتبط

چرا باید هوای هم را داشته باشیم؟
http://bit.ly/SJKqJ2

هنگام اتحاد، "جمع سپاری" پاسخ شهروندان به طوفان سندی
goo.gl/F6xmz9

همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
bit.ly/2fs2aWl

@Tavaana_TavaanaTech
موفقیت خیره کننده دانشجویان افغانستانی در آزمون کارشناسی ارشد ایران

سه دانشجوی افغانستانی، موفق به کسب رتبه نخست در رشته‌ های مختلف کنکور کارشناسی‌ ارشد ورودی دانشگاه‌ های ایران شدند.

«عزیزالله موحدی» در رشته تاریخ، «زینب حسینی» در رشته زمین شناسی، و «مرتضی شفاهی» در رشته روابط بین‌الملل با رتبه یک در آزمون کارشناسی ارشد پذیرفته شدند.

علاوه بر این رتبه ۴ مهندسی مواد، رتبه‌های ۴ و ۷ جغرافیا و برنامه ریزی شهری همه از مهاجران افغانستان مقیم ایران بودند.

- آموزشکده توانا این موفقیت قابل توجه را به این عزیزان تبریک می‌گوید.

bit.ly/2xzoZ7x

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شرم‌آور است...

برخورد خشونت آمیز سرباز نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران با گروهی از #مهاجران_افغانستانی. زمان و مکان دقیق ضبط این ویدئو مشخص نیست.

این خشونت‌ورزی و بی‌رحمی از کجا می‌آید؟
این سرباز چگونه پرورش یافته و در چه محیطی رشد کرده که این‌چنین نسبت به همنوع خود خشونت می‌ورزد؟


امروز ۱۸ دسامبر #روز_جهانی_مهاجران است.

مرتبط:
پناهندگان و سلامت روان
https://bit.ly/2rRihUN

@Tavaana_TavaanaTech
حکم جالب دادستان نظرآباد برای یک مغازه‌دار
.
«صاحب یک مغازه مانتوفروشی در شهرستان نظرآباد (شهرستانی که مهاجرین افغانستانی زیادی در آن ساکن هستند)، با درج این بنر شرم‌آور و نفرت‌انگیز، باعث ناراحتی جمع زیادی از اهالی شهر شد.
.
دادستانی بعد از اطلاع از آن، مغازه‌دار را بازداشت کرد و بعد با صدور «قرار تعلیق تعقیب» و به شرط انجام سه تعهد آزاد کرد.
.
دادستانی شهرستان نظرآباد از این مغازه‌دار تعهد گرفت که، اولاً، در فضای مجازی، از مهاجرین افغانستانی عذرخواهی کند، ثانیاً، به مدت سه ماه به مشتریان افغانستانی تخفیف دهد و این تخفیف را با درج یک بنر در مغازه خود اعلام کند. و ثالثاً، در مورد سابقه دوستی و اشتراکات دو ملت ایران و افغانستان، مطالعه و تحقیق نماید».
.
.
این مطلب از صفحه فیس‌بوک جناب محمد محبی برداشته شده است.
.
#کشور_افغانستان #افغانستانی_ها #مهاجران_افغانستانی #دادستانی_نظرآباد #شهرستان_نظرآباد #آموزشکده_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
در ایران اصطلاحی وجود دارد به نام «شهر ممنوعه» که بر اساس آن، پناهندگان افغانستانی نمی‌توانند به برخی از شهرهای ایران بروند. مازندران، تبریز، یزد، هرمزگان از جمله شهرها و استان‌های ایران است که پناهندگان افغانستانی نمی‌توانند به آنجا سفر کنند.

در این توییت یک پناهنده افغانستانی از اینکه نمی‌تواند به شهر تبریز برود و تیم کشورش را تشویق کند گله می‌کند. تصور کنید پناهندگان ایرانی در یک کشور غربی نتوانند به یک شهر خاص بروند چون «پناهنده ایرانی» هستند. واکنش ایرانیان را می‌توانید حدس بزنید! ..

این تبعیض، بسیار زشت و زننده است.

#شهر_ممنوعه #شهر_تبریز #پناهندگان_افغانستانی #کشور_افغانستان #مهاجران_ایرانی #آموزشکده_توانا #جمهوری_اسلامی

@Tavaana_TavaanaTech
فرزند نجیب مایل هروی، محقق و استاد برجسته ادبیات فارسی، مقابل وزارت خارجه در مشهد دست به خودسوزی زد.
این خبر تلخ را روز گذشته همسر ایشان در اینستاگرام استاد هروی منتشر کرد. در توضیح آمده است «به دلیل مشکل اقامت و فشار دولت» دست به خودسوزی اعتراضی زده‌اند.

نجیب مایل هروی - نویسنده، پژوهشگر، نسخه‌شناس و مردم‌شناس افغانستانی مقیم ایران است که از سال ۱۳۵۰ در ایران ساکن است اما مشکل اقامتی‌اش هنوز حل نشده. پیش‌تر هم این استاد برجسته ادبیات فارسی مدتی در بیمارستان روانپزشکی روزگار گذرانده بود.

نجیب مایل هروی بخش اعظمی از عمر خود را در زمینه پژوهش در ادبیات و عرفان و نسخه‌پژوهی صرف کرده است.

ایشان متولد ۱۳۲۹ در هرات افغانستان است و سال ۱۳۵۰ به ایران آمد و به تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه فردوسی مشهد پرداخت. پس از پایان تحصیلات با دختری ایرانی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، دو فرزند بوده است.

مایل هروی بعدها به تهران رفت و به عنوان محقق در کتابخانه مجلس شورای اسلامی مشغول به کار شد. او دارای تالیفات متعددی است و مقالاتی را نیز در دانشنامه مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی نوشته است.

این پژوهشگر و نسخه‌شناس، ویراستار در زمره محققان برجسته حوزه نقد و تصحیح متون کلاسیک است و بیش از ۳۰ کتاب را تالیف، تصحیح و بررسی کرده است و صدها مقاله نوشته است.

وی همچنین در سال ۱۳۸۶ به پاس یک عمر دستاورد برای خدمت به تاریخ و زبان فارسی، جایزه ادبی - تاریخی بنیاد دکتر محمود افشار یزدی را در مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی دریافت کرد.

طرح «نه به تبعیض و خشونت علیه مهاجران افغانستانی» اثر مانا نیستانی منتشرشده در ایران‌وایر

#نجیب_مایل_هروی
#مهاجران_افغانستانی
#خودسوزی

@Tavaana_Tavaanatech
روز گذشته تصویری در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که یک جوان تبعه‌ی افغانستان را در متروی تهران نشان می‌دهد، در حالی که تیشرت او منقش به تصویر یکی از رهبران طالبان است.

طالبان گروهی بدوی، وحشی و بسیار ضدایرانی هستند که در حکومت خود اهتمام ویژه‌ای به زدودن آثار و علائم تمدن ایرانی و حذف زبان فارسی دارند. این موضوع جدای از ستم و توحشی است که بر مردم افغانستان اعمال می‌کنند.

از طرفی، سال گذشته شاهد بازداشت خشونت‌آمیز علیرضا غلامپور در مشهد بودیم، در حالی که تنها گناه او نصب پرچم شیر و خورشید بر سر در منزلش بود. شیر و خورشید نماد ایران است و قدمتی دیرینه دارد و حتی علائم مذهبی را هم در خود جای داده‌است.

با توجه به بازکردن عمدی مرزها و سیل مهاجران غیرقانونی از کشور افغانستان که تحلیلگران را در ارتباط با نیت‌ها و اهداف جمهوری اسلامی به گمانه‌زنی واداشته‌است، به نظر می‌رسد که این حکومت درصدد زدن آخرین ضربه‌های خود بر پیکر تمدن ایران است.

نظر شما چیست؟


#یاری_مدنی_توانا #طالبان_شرقی #طالبان_غربی #مهاجران_غیرقانونی #پرچم_شیر_و_خورشید

@Tavaana_TavaanaTech
«من
درد و استرس خاطرات خود را در چشمان #آرزو_خاوری دیدم…در آن چشمان بی گناه و معصومش…
من کودکی خود را در مقنعه‌ی سفیدش دیدم…
من مرگ را زیبا دیدم…اما آغوش وطنم #افغانستان را هیچوقت ندیدم»

طرح و متن از مونیکا سلطانی
monika.soltani_
#حقوق_کودکان_در_ایران
#حق_دانش_آموز
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#هنر_اعتراض‌
#مهاجران_افغان
#زن_زندگی_آزادی
#درد_مشترک
#نه_به_پوشش_اجباری
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech