This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمد عمرانی، هنرمند مردمی، با کلام دلنشینش در این ویدیو از ضرورت همبستگی در مبارزات مدنی به قصد رسیدن به نتیجه مطلوب سخن میگوید.
اعتصابات و نافرمانیهای مدنی، در کنار اعتراضات خیابانی، راهکارهایی مؤثر برای به زانو درآوردن این رژیم ستمگر هستند.
فراتر از مطالبات صنفی، باید پشتیبان و حامی اعتراضات یکدیگر باشیم. تنها با همبستگی و اتحاد همه اقشار ملت ایران است که میتوان به آرمان بزرگتر، یعنی آزادی و رهایی ایران عزیز، دست یافت.
وقت آن رسیده است که با دستانی درهمتنیده و ارادهای استوار، مسیری نو به سوی آیندهای روشن بگشاییم.
#اعتصابات_سراسری #همبستگی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اعتصابات و نافرمانیهای مدنی، در کنار اعتراضات خیابانی، راهکارهایی مؤثر برای به زانو درآوردن این رژیم ستمگر هستند.
فراتر از مطالبات صنفی، باید پشتیبان و حامی اعتراضات یکدیگر باشیم. تنها با همبستگی و اتحاد همه اقشار ملت ایران است که میتوان به آرمان بزرگتر، یعنی آزادی و رهایی ایران عزیز، دست یافت.
وقت آن رسیده است که با دستانی درهمتنیده و ارادهای استوار، مسیری نو به سوی آیندهای روشن بگشاییم.
#اعتصابات_سراسری #همبستگی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«"دوسش داشتم خیلی"
یک عبارت و جمعاً سه کلمه...
مادر..... شما حق دارید، تا ابد حق دارید، فقط نمیدانم کسانی از حکومت که این یک دقیقه و پانزده ثانیه را دیدهاند، اگر بی همه چیز بوده باشند، الان باید زنده باشند.
بیشتر جا ندارد نوشتن....
فیلم بسیار گویاست.
شرح درد یک ملت است.»
از اینستاگرام امیرسالار داوودی
این ویدیو را قبلا هم ما منتشر کردهایم. اما هر بار میبینیم بیشتر دردی که جمهوری اسلامی به افشار زیادی از جامعه تحمیل کرده است را درک میکنیم. تحمیل جنگ هشت ساله با عراق (در پی مداخله در حکومت کشور همسایه و داستان صدور انقلاب) و عدم مدیریت درست آن (به خاطر اعدام و پاکسازی افسران با تجربه ارتش شاهنشاهی و جایگزین شدن افرادی کارنابلد مثل محسن رضاییها در مدیریت نظامی مملکت)، تحلیل توان کشور (به خاطر تحریمهای ناشی از تسخیر سفارت آمریکا توسط انقلابیون و بلوکه شدن خریدهای نظامی حکومت محمدرضا شاه) کشور را در وضعیتی قرار داد که جوانهای بسیاری را از دست دادیم و خسارات جبرانناپذیری دیدیم و هنوز هیچکس بابت آن پاسخگو نیست.
جمهوری اسلامی باید برود و ما دادخواه همه جانهایی هستیم که از فاجعه سینما رکس، اعدامها، جنگ، سرکوبهای اعتراضات، ساقط کردن هواپیمای اوکراینی و کرونا و ... از مردم ما ستانده شد.
#دادخواهی #مادران_دادخواه #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یک عبارت و جمعاً سه کلمه...
مادر..... شما حق دارید، تا ابد حق دارید، فقط نمیدانم کسانی از حکومت که این یک دقیقه و پانزده ثانیه را دیدهاند، اگر بی همه چیز بوده باشند، الان باید زنده باشند.
بیشتر جا ندارد نوشتن....
فیلم بسیار گویاست.
شرح درد یک ملت است.»
از اینستاگرام امیرسالار داوودی
این ویدیو را قبلا هم ما منتشر کردهایم. اما هر بار میبینیم بیشتر دردی که جمهوری اسلامی به افشار زیادی از جامعه تحمیل کرده است را درک میکنیم. تحمیل جنگ هشت ساله با عراق (در پی مداخله در حکومت کشور همسایه و داستان صدور انقلاب) و عدم مدیریت درست آن (به خاطر اعدام و پاکسازی افسران با تجربه ارتش شاهنشاهی و جایگزین شدن افرادی کارنابلد مثل محسن رضاییها در مدیریت نظامی مملکت)، تحلیل توان کشور (به خاطر تحریمهای ناشی از تسخیر سفارت آمریکا توسط انقلابیون و بلوکه شدن خریدهای نظامی حکومت محمدرضا شاه) کشور را در وضعیتی قرار داد که جوانهای بسیاری را از دست دادیم و خسارات جبرانناپذیری دیدیم و هنوز هیچکس بابت آن پاسخگو نیست.
جمهوری اسلامی باید برود و ما دادخواه همه جانهایی هستیم که از فاجعه سینما رکس، اعدامها، جنگ، سرکوبهای اعتراضات، ساقط کردن هواپیمای اوکراینی و کرونا و ... از مردم ما ستانده شد.
#دادخواهی #مادران_دادخواه #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخشهای از فیلم مستند خواب ابریشم، ساخته خانم ناهید رضایی
این مستند، در سال ۱۳۸۱ ساخته شده است. خانم ناهید رضایی، سه سال پیش این ویدیو را در یوتیوب منتشر کرده و نوشته است:
«این فیلم را درست بیست سال پیش درباره دختران جوان دبیرستانی ساختم. به مدرسهای که در آن درس خوانده بودم رفتم و از دختران جوان پرسیدم چه خواستههایی دارند، آرزوهایشان چیست و چه تصوری از خودشان در بیست سال بعد دارند.
امروز که بعد از بیست سال دوباره صدای دختران سرزمینم را میشنوم که طلب زندگی و آزادی میکنند و جهانی را با خود همصدا کردهاند، فکر میکنم این انباشت مطالبات و خواستهها نه فقط متعلق به دختران این نسل یا بیست سال قبل، بلکه متعلق به مادرها، مادربزرگها و نسلهای گذشته این سرزمین هم هست.
آنچه اما مسلم است، جسارت روزافزون زنان و دختران ما در طی این سالهاست. زنانی که به تدریج، و در مواجهه با جهان گستردهای که از طریق فضاهای مجازی برایشان باز شد، دیگر محدودیتهای اعمالشده بر خودشان را تاب نیاوردند و کمکم شروع به ابراز وجود کردند.
جسارت و توان آنها در بیان خواستههایشان، حتی در بیست سال پیش، شگفتانگیز است.
آنها فقط جسور نیستند، بلکه به شرایطشان آگاه هستند و تحلیلهای درخشانی درباره مسائل سیاسی، اجتماعی و فلسفی دارند.
دختران آن فیلم، مادرهای این نسل مبارز و پرشوری هستند که برای رسیدن به آرزوهایشان، جنبش امروز ایران را سردمداری میکنند.
در پایان آن فیلم نوشته بودم: «با آرزوی شادی برای دانشآموزان بیست سال بعد.»
امروز، بیش از همیشه، امید دارم زنان و دختران سرزمینم را شاد ببینم.
فیلم کامل را در یوتیوب ببینید:
https://youtu.be/2A4zZYdzHB0?feature=shared
مرتبط:
دانشآموزان و عوارض نظام آموزشی ایدئولوژیک
https://tavaana.org/live_ies/
دوره آموزشی دموکراسی در کلاس درس
https://tavaana.org/democratization-of-classes/
دوره آموزشی حمایت از آموزش لیبرال در ایران
https://tavaana.org/advocating-liberal-education-for-iran/
دموکراسی در آموزش
https://tavaana.org/democracy-in-education/
#نظام_آموزشی #آموزش_ایدئولوژیک #زن_زندگی_آزادی #فرزندان_ایران #دختران_ایران #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این مستند، در سال ۱۳۸۱ ساخته شده است. خانم ناهید رضایی، سه سال پیش این ویدیو را در یوتیوب منتشر کرده و نوشته است:
«این فیلم را درست بیست سال پیش درباره دختران جوان دبیرستانی ساختم. به مدرسهای که در آن درس خوانده بودم رفتم و از دختران جوان پرسیدم چه خواستههایی دارند، آرزوهایشان چیست و چه تصوری از خودشان در بیست سال بعد دارند.
امروز که بعد از بیست سال دوباره صدای دختران سرزمینم را میشنوم که طلب زندگی و آزادی میکنند و جهانی را با خود همصدا کردهاند، فکر میکنم این انباشت مطالبات و خواستهها نه فقط متعلق به دختران این نسل یا بیست سال قبل، بلکه متعلق به مادرها، مادربزرگها و نسلهای گذشته این سرزمین هم هست.
آنچه اما مسلم است، جسارت روزافزون زنان و دختران ما در طی این سالهاست. زنانی که به تدریج، و در مواجهه با جهان گستردهای که از طریق فضاهای مجازی برایشان باز شد، دیگر محدودیتهای اعمالشده بر خودشان را تاب نیاوردند و کمکم شروع به ابراز وجود کردند.
جسارت و توان آنها در بیان خواستههایشان، حتی در بیست سال پیش، شگفتانگیز است.
آنها فقط جسور نیستند، بلکه به شرایطشان آگاه هستند و تحلیلهای درخشانی درباره مسائل سیاسی، اجتماعی و فلسفی دارند.
دختران آن فیلم، مادرهای این نسل مبارز و پرشوری هستند که برای رسیدن به آرزوهایشان، جنبش امروز ایران را سردمداری میکنند.
در پایان آن فیلم نوشته بودم: «با آرزوی شادی برای دانشآموزان بیست سال بعد.»
امروز، بیش از همیشه، امید دارم زنان و دختران سرزمینم را شاد ببینم.
فیلم کامل را در یوتیوب ببینید:
https://youtu.be/2A4zZYdzHB0?feature=shared
مرتبط:
دانشآموزان و عوارض نظام آموزشی ایدئولوژیک
https://tavaana.org/live_ies/
دوره آموزشی دموکراسی در کلاس درس
https://tavaana.org/democratization-of-classes/
دوره آموزشی حمایت از آموزش لیبرال در ایران
https://tavaana.org/advocating-liberal-education-for-iran/
دموکراسی در آموزش
https://tavaana.org/democracy-in-education/
#نظام_آموزشی #آموزش_ایدئولوژیک #زن_زندگی_آزادی #فرزندان_ایران #دختران_ایران #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انقلاب ۵۷ یکی از تلخترین و سرنوشتسازترین وقایع تاریخ معاصر ایران بود که مسیری تاریک و بیثباتی را برای مردم این سرزمین رقم زد. انقلابی که در لفظ با شعارهایی چون آزادی، عدالت و برابری آغاز شد، اما نتیجهاش سرکوب، اختناق و تبعیض شد. شورشی که آینده ایران را نه تنها به پیش نبرد، بلکه به گذشتهای پر از تعصب و استبداد بازگرداند. هرچه زمان جلو میرود و بیشتر میخوانیم و به نظریات انقلابیون رجوع میکنیم میبینیم که گروههای دخیل در انقلاب باوری به آزادیهای فردی و سیاسی به معنایی که در کشورهای غربی متداول است، نداشتهاند و بیشتر الگوی کشورهای اروپای شرقی مد نظرشان بود.
امروز، نسل جوان ایران با نگاه به تاریخ، اشتباهات آن دوران را بهخوبی درک کردهاند. آنها میدانند که چه بهای سنگینی برای تصمیمات نادرست و احساساتی آن زمان پرداخته شده است. این نسل، آگاهتر، جسورتر و با امید به بازسازی ایران، در تلاشاند تا آن اشتباه بزرگ را جبران کنند. نسل نیکا و ساریناها، برای یک زندگی معمولی که ۴۶ سال است از ایرانیان دریغ شده است، میجنگند، برای حقوق اولیه و انسانی.
جوانان ایران امروز برای آزادی و عدالت واقعی، بهایی سنگین میپردازند. آنها در خیابانها، زندانها و حتی در زندگی روزمره خود، مقاومت میکنند تا آیندهای بهتر برای کشورشان بسازند. این نسل، دیگر اسیر شعارهای پوچ و وعدههای بیاساس نمیشود. آنها میدانند که ایران شایسته حکومتی است که به حقوق انسانی احترام بگذارد و آزادی را برای همه تضمین کند.
آنچه این روزها در مبارزات نسل جوان دیده میشود، ارادهای قوی برای جبران گذشته و ساختن آیندهای روشن است. آنها با وجود سرکوب، زندان، شکنجه و تهدید، ایستادهاند و نشان دادهاند که اشتباهات گذشته را تکرار نخواهند کرد. این نسل، حامل امید و نماد بازگشت به مسیری است که ایران را به شکوه و اقتدار واقعیاش بازگرداند. با حرکتی رو به حلو، درسگیری از خطاهای گذشتگان و ساختن ایران بر بنیان اندیشههای مدرن و مترقی و متکی بر توسعهای متوازن و پایدار،
با همبستگی و مقاومت، ایران را پس میگیریم.
ویدیو ارسالی مخاطبان توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی #برای_آزادی #برای_یک_زندگی_معمولی #زندگی_نرمال #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز، نسل جوان ایران با نگاه به تاریخ، اشتباهات آن دوران را بهخوبی درک کردهاند. آنها میدانند که چه بهای سنگینی برای تصمیمات نادرست و احساساتی آن زمان پرداخته شده است. این نسل، آگاهتر، جسورتر و با امید به بازسازی ایران، در تلاشاند تا آن اشتباه بزرگ را جبران کنند. نسل نیکا و ساریناها، برای یک زندگی معمولی که ۴۶ سال است از ایرانیان دریغ شده است، میجنگند، برای حقوق اولیه و انسانی.
جوانان ایران امروز برای آزادی و عدالت واقعی، بهایی سنگین میپردازند. آنها در خیابانها، زندانها و حتی در زندگی روزمره خود، مقاومت میکنند تا آیندهای بهتر برای کشورشان بسازند. این نسل، دیگر اسیر شعارهای پوچ و وعدههای بیاساس نمیشود. آنها میدانند که ایران شایسته حکومتی است که به حقوق انسانی احترام بگذارد و آزادی را برای همه تضمین کند.
آنچه این روزها در مبارزات نسل جوان دیده میشود، ارادهای قوی برای جبران گذشته و ساختن آیندهای روشن است. آنها با وجود سرکوب، زندان، شکنجه و تهدید، ایستادهاند و نشان دادهاند که اشتباهات گذشته را تکرار نخواهند کرد. این نسل، حامل امید و نماد بازگشت به مسیری است که ایران را به شکوه و اقتدار واقعیاش بازگرداند. با حرکتی رو به حلو، درسگیری از خطاهای گذشتگان و ساختن ایران بر بنیان اندیشههای مدرن و مترقی و متکی بر توسعهای متوازن و پایدار،
با همبستگی و مقاومت، ایران را پس میگیریم.
ویدیو ارسالی مخاطبان توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی #برای_آزادی #برای_یک_زندگی_معمولی #زندگی_نرمال #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
امروز را «روز رشت» نامگذاری کردهاند.
۱۲ دیماه، بهعنوان یک مناسبت تاریخی و فرهنگی، هر سال به عنوان «روز رشت» گرامی داشته میشود.
هیچ میدانید چرا به شهر رشت «شهر اولینها» میگویند؟
شهر رشت در جریان انقلابها و اعتراضهای مردمی هماره پیشتاز بوده است.
رشت زیبا را ببینید.
ویدئو از محمد مهیمنی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زن_زندگی_آزادی
#روز_رشت
@Tavaana_TavaanaTech
۱۲ دیماه، بهعنوان یک مناسبت تاریخی و فرهنگی، هر سال به عنوان «روز رشت» گرامی داشته میشود.
هیچ میدانید چرا به شهر رشت «شهر اولینها» میگویند؟
شهر رشت در جریان انقلابها و اعتراضهای مردمی هماره پیشتاز بوده است.
رشت زیبا را ببینید.
ویدئو از محمد مهیمنی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زن_زندگی_آزادی
#روز_رشت
@Tavaana_TavaanaTech
بیست و پنجمین دیماه (کریسمس) در زندان
کریسمسی خونین با قریب به ۲۵ اعدام (در ۲۵ دسامبر)
سعید ماسوری، یکی از قدیمیترین زندانیهای سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، که ۲۵ سال بدون حتی یک ساعت مرخصی زندانی است، در بیست و پنجمین سال نوی میلادی در زندان، نامهای به شرح زیر نوشت:
این بیست و پنجمین دیماه (و کریسمس) است که در زندان هستم. نمیدانم این چشمها چه چیزهای دیگری را باید ببینند و این قلب چه سنگینیها و خوندلهایی را باید تحمل کند. از زمانی که خودم محکوم به اعدام و در انفرادی بودم و هر ملاقات را ملاقات آخر و هر "صدای باز و بسته شدن درب" را ناقوس مرگ میدانستم (و با وجود گذشت ۲۵ سال هنوز هم هر صدای در و مشابه آن به دلیل "شرطی-روانی" با همان احساس همراه است) تا زمانی که اعدامهای تکتک دوستان و عزیزان را از نزدیک احساس کردم، دیگر نمیدانم چه میزان دیگر را باید ببینم و تحمل کنم.
از غیبت و بردن همسلولیها (حجت زمانی، مجید کاووسی، فرزاد کمانگر، علی صارمی، عبدالرضا رجبی، افشین آسانلو، منصور رادپور، شاهرخ زمانی، لقمان و زانیار مرادی، علی حیدریان و و و...) تا همبندیان دوستداشتنی و عاشقی چون محسن دکمهچی، جعفر کاظمی، محمد آقایی، غلامرضا خسروی، حامد احمدی، شهرام احمدی، قاسم آبسه، آسو، ایوب، فرهاد سلیمی، انور، خسرو، محسن شکاری، محمد قبادلو... تا شنیدن فریادها و ضجههای خانوادههای آنان...
واقعاً نمیدانم... هنوز نمیدانم چطور بعد از آن نقاشی کودکانه مهنا، دختر ششساله، که نقاشی خودش و مادرش را کنار چوبهدار "بابا" در جلوی درب زندان گوهردشت کشیده بود، زمانی که در انتظار آخرین دیدار و بوسیدن صورت پدرش (در هنگام تحویل پیکر او) بود، تحمل کردم و هنوز قلبم از این تپشهای گزنده و دردآور باز نایستاده...!
شاید در این ۲۵ سال چنان در غرقاب جنایات این حاکمیت جانی غرق شدهام که "این همه" دیگر تنها قطرهای از دریای جنایات این شرالاشقیاء بوده و اگر زمانی هر چند هفته و ماه با اعدام مواجه بودیم، اکنون بهصورت متوسط هر ۴ ساعت یک اعدام را شاهدیم. تنها طی همین ایام کریسمس قریب به ۲۵ بیگناه را اعدام کردند؛ یعنی تقریباً هر ۲.۵ ساعت یک اعدام!
این نامه را اینبار نه خطاب به مردم میهنم (که هرچه در وسعشان است انجام میدهند)، بلکه خطاب به همه وجدانهای بیدار در نهادهای بینالمللی حقوق بشر، بهویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل (کمیساریای عالی)، گزارشگران، خصوصاً گزارشگر ویژه، خانم مای ساتو، و همه شخصیتهای تأثیرگذار: جناب دبیرکل سازمان ملل آقای آنتونیو گوترش، رئیس کمیسیون اروپا (خانم فون در لاین)، رئیس پارلمان اروپا (خانم روبرتا متسولا) مینویسم و از آنها مصرانه میخواهم که بهجز اظهار نگرانی و یا محکوم کردن اعدامها، برای ممانعت از این اعدامها، دست به اقدامات جدیتری بزنند.
شمار اعدامها را تنها اعداد تصور نکنند، که این جان انسانهاست که روزانه پرپر میشود. کمترین کار در این رابطه مقید کردن این "حکومت اعدام" به موازین انسانی و حقوق بشری است؛ با منوط کردن مراودات دیپلماتیک و سیاسی به متوقف کردن این ماشین کشتار، تا شاید کشتار متوقف شود. حتی در صورت لزوم، ارجاع این پرونده نقض حقوق بشر به شورای امنیت...!
هر ساعت و روز تعلل در این امر به قیمت اعدامهای باز هم بیشتر و بیشتر تمام میشود، و البته خونهایی که از پیکر مردم ایران ریخته میشود. شاید اگر پیشتر اقدامات مؤثری انجام میشد، امروز حتی خانم چچیلیا سالا، خبرنگار ایتالیایی، هم اینگونه قربانی سیاستهای گروگانگیری نمیشد (آنهم در ایام کریسمس!).
رونوشت به:
⭕ دبیرکل سازمان ملل آقای آنتونیو گوترش
⭕ رئیس کمیسیون اروپا خانم اورزولا فون در لاین
⭕ رئیس پارلمان اروپا خانم روبرتا متسولا
⭕ گزارشگر ویژه ایران خانم مای ساتو
زندانی سیاسی سعید ماسوری، از اعضای #کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
درباره سعید ماسوری، این مطالب را ببینید:
از پشت میلههای زندان، سعید ماسوری
https://tavaana.org/from-prison-2-saeed-masoori/
روایت یک پرونده، سعید ماسوری
https://tavaana.org/clubhouse_case_saeidmasouri/
#سعید_ماسوری #بیانیه #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #حقوق_بشر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کریسمسی خونین با قریب به ۲۵ اعدام (در ۲۵ دسامبر)
سعید ماسوری، یکی از قدیمیترین زندانیهای سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، که ۲۵ سال بدون حتی یک ساعت مرخصی زندانی است، در بیست و پنجمین سال نوی میلادی در زندان، نامهای به شرح زیر نوشت:
این بیست و پنجمین دیماه (و کریسمس) است که در زندان هستم. نمیدانم این چشمها چه چیزهای دیگری را باید ببینند و این قلب چه سنگینیها و خوندلهایی را باید تحمل کند. از زمانی که خودم محکوم به اعدام و در انفرادی بودم و هر ملاقات را ملاقات آخر و هر "صدای باز و بسته شدن درب" را ناقوس مرگ میدانستم (و با وجود گذشت ۲۵ سال هنوز هم هر صدای در و مشابه آن به دلیل "شرطی-روانی" با همان احساس همراه است) تا زمانی که اعدامهای تکتک دوستان و عزیزان را از نزدیک احساس کردم، دیگر نمیدانم چه میزان دیگر را باید ببینم و تحمل کنم.
از غیبت و بردن همسلولیها (حجت زمانی، مجید کاووسی، فرزاد کمانگر، علی صارمی، عبدالرضا رجبی، افشین آسانلو، منصور رادپور، شاهرخ زمانی، لقمان و زانیار مرادی، علی حیدریان و و و...) تا همبندیان دوستداشتنی و عاشقی چون محسن دکمهچی، جعفر کاظمی، محمد آقایی، غلامرضا خسروی، حامد احمدی، شهرام احمدی، قاسم آبسه، آسو، ایوب، فرهاد سلیمی، انور، خسرو، محسن شکاری، محمد قبادلو... تا شنیدن فریادها و ضجههای خانوادههای آنان...
واقعاً نمیدانم... هنوز نمیدانم چطور بعد از آن نقاشی کودکانه مهنا، دختر ششساله، که نقاشی خودش و مادرش را کنار چوبهدار "بابا" در جلوی درب زندان گوهردشت کشیده بود، زمانی که در انتظار آخرین دیدار و بوسیدن صورت پدرش (در هنگام تحویل پیکر او) بود، تحمل کردم و هنوز قلبم از این تپشهای گزنده و دردآور باز نایستاده...!
شاید در این ۲۵ سال چنان در غرقاب جنایات این حاکمیت جانی غرق شدهام که "این همه" دیگر تنها قطرهای از دریای جنایات این شرالاشقیاء بوده و اگر زمانی هر چند هفته و ماه با اعدام مواجه بودیم، اکنون بهصورت متوسط هر ۴ ساعت یک اعدام را شاهدیم. تنها طی همین ایام کریسمس قریب به ۲۵ بیگناه را اعدام کردند؛ یعنی تقریباً هر ۲.۵ ساعت یک اعدام!
این نامه را اینبار نه خطاب به مردم میهنم (که هرچه در وسعشان است انجام میدهند)، بلکه خطاب به همه وجدانهای بیدار در نهادهای بینالمللی حقوق بشر، بهویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل (کمیساریای عالی)، گزارشگران، خصوصاً گزارشگر ویژه، خانم مای ساتو، و همه شخصیتهای تأثیرگذار: جناب دبیرکل سازمان ملل آقای آنتونیو گوترش، رئیس کمیسیون اروپا (خانم فون در لاین)، رئیس پارلمان اروپا (خانم روبرتا متسولا) مینویسم و از آنها مصرانه میخواهم که بهجز اظهار نگرانی و یا محکوم کردن اعدامها، برای ممانعت از این اعدامها، دست به اقدامات جدیتری بزنند.
شمار اعدامها را تنها اعداد تصور نکنند، که این جان انسانهاست که روزانه پرپر میشود. کمترین کار در این رابطه مقید کردن این "حکومت اعدام" به موازین انسانی و حقوق بشری است؛ با منوط کردن مراودات دیپلماتیک و سیاسی به متوقف کردن این ماشین کشتار، تا شاید کشتار متوقف شود. حتی در صورت لزوم، ارجاع این پرونده نقض حقوق بشر به شورای امنیت...!
هر ساعت و روز تعلل در این امر به قیمت اعدامهای باز هم بیشتر و بیشتر تمام میشود، و البته خونهایی که از پیکر مردم ایران ریخته میشود. شاید اگر پیشتر اقدامات مؤثری انجام میشد، امروز حتی خانم چچیلیا سالا، خبرنگار ایتالیایی، هم اینگونه قربانی سیاستهای گروگانگیری نمیشد (آنهم در ایام کریسمس!).
رونوشت به:
⭕ دبیرکل سازمان ملل آقای آنتونیو گوترش
⭕ رئیس کمیسیون اروپا خانم اورزولا فون در لاین
⭕ رئیس پارلمان اروپا خانم روبرتا متسولا
⭕ گزارشگر ویژه ایران خانم مای ساتو
زندانی سیاسی سعید ماسوری، از اعضای #کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
درباره سعید ماسوری، این مطالب را ببینید:
از پشت میلههای زندان، سعید ماسوری
https://tavaana.org/from-prison-2-saeed-masoori/
روایت یک پرونده، سعید ماسوری
https://tavaana.org/clubhouse_case_saeidmasouri/
#سعید_ماسوری #بیانیه #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #حقوق_بشر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زهرا رحیمی، همسر ابوالفضل قدیانی، نسبت به وضعیت سلامتی این زندانی سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی هشدار داد.
زهرا رحیمی در گفتوگو با «شرق» گفت:
«همسرم بیماری قلبی داشته است و ۶ فنر در رگهای قلبش دارد. به دلیل مشکلات نقص ایمنی نیز عضلات او روز به روز در حال ضعیفتر شدن است. سرگیجه و عدم تعادل جزو شکایاتی است که همسرم مدام دربارهاش صحبت میکند.»
ابوالفضل قدیانی، زندانی سیاسی، هم اکنون بیش از ۸۰ سال سن دارد. او از سال ۱۳۸۸ تا کنون بارها بازداشت شده و به حبس محکوم شده است در آخرین مورد هم به سه سال و شش ماه حبس محکوم شده بود.
«توهین به رهبری» و «تبلیغ علیه نظام» از اتهامات اوست.
زهرا رحیمی درباره مشکلات دیگر جسمی و سلامتی ابوالفضل قدیانی گفت: «همسرم در ۱۰ روز گذشته بارها تنگی نفس شدید و سرفههای سخت داشته است. پزشکان احتمال حادتر شدن مشکل قلبی یا عفونت ریوی را دادهاند. ما نگران سلامتی او هستیم.»
ابوالفضل قدیانی از اعضای مؤسس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در ایران است. او روز ۹ مهر سال جاری بازداشت شد و به زندان اوین منتقل شد.
صدای زندانیان باشیم
هماکنون راحله راحمیپور، مهوش ثابت و چندین زندانی دیگر با وجود سن بالا و نیاز به درمان در بند ضحاک هستند.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ابوالفضل_قدیانی
@Tavaana_TavaanaTech
زهرا رحیمی در گفتوگو با «شرق» گفت:
«همسرم بیماری قلبی داشته است و ۶ فنر در رگهای قلبش دارد. به دلیل مشکلات نقص ایمنی نیز عضلات او روز به روز در حال ضعیفتر شدن است. سرگیجه و عدم تعادل جزو شکایاتی است که همسرم مدام دربارهاش صحبت میکند.»
ابوالفضل قدیانی، زندانی سیاسی، هم اکنون بیش از ۸۰ سال سن دارد. او از سال ۱۳۸۸ تا کنون بارها بازداشت شده و به حبس محکوم شده است در آخرین مورد هم به سه سال و شش ماه حبس محکوم شده بود.
«توهین به رهبری» و «تبلیغ علیه نظام» از اتهامات اوست.
زهرا رحیمی درباره مشکلات دیگر جسمی و سلامتی ابوالفضل قدیانی گفت: «همسرم در ۱۰ روز گذشته بارها تنگی نفس شدید و سرفههای سخت داشته است. پزشکان احتمال حادتر شدن مشکل قلبی یا عفونت ریوی را دادهاند. ما نگران سلامتی او هستیم.»
ابوالفضل قدیانی از اعضای مؤسس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در ایران است. او روز ۹ مهر سال جاری بازداشت شد و به زندان اوین منتقل شد.
صدای زندانیان باشیم
هماکنون راحله راحمیپور، مهوش ثابت و چندین زندانی دیگر با وجود سن بالا و نیاز به درمان در بند ضحاک هستند.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ابوالفضل_قدیانی
@Tavaana_TavaanaTech
چندی پیش خبر آزادی به قید وثیقه یک متجاوز سریالی منتشر شد.
جمهوری اسلامی کیوان اماموردی را با وثیقه ۲۰ میلیارد تومانی آزاد کرده است.
روزنامه «شرق» در گزارشی به قلم نسترن فرخه مینویسد:
«قربانیان آزار جنسی معمولا در پروسه شکایتهای قضائی از فشارهای روانی حرف میزنند که ترومای آنها را تشدید میکند؛ همچون برخی از شکات پرونده فردی که در روزهای قبل با قرار وثیقه آزاد شد. این افراد معمولا یک نگرانی واحد دارند و آن ترس از انتقام یا برهمخوردن امنیت روانیشان است که باید در کل پروسه رسیدگی قضائی مورد توجه قرار گیرد و حتی در زمان آزادی متهم یا مجرم نیز باید این امنیت برای شکات در نظر گرفته شود.
یکی از شکات پرونده دختر جوانی است که طبق اظهاراتش این روزها با شرایط روحی سخت و عدم امنیت روانی دست و پنجه نرم میکند. این زن جوان در گفتوگو با «شرق» اشاره میکند: ایشان چند سال زندان بوده و فکر میکنم خیلی خشم در وجودش باشد و ما ترس از انتقامگرفتنش را داریم. من و برخی دیگر از شکات، ترس از فاششدن هویتمان را داریم که یکی از نگرانیهای ما همین است که مثلا ایشان هویت ما را افشا کند و این هزینه زیادی برای تکتک ما خواهد داشت.
فکر این بود که دوباره این آدم به جامعه برگشته است. این آزارگر دوباره آزاد شده و به جامعه برگشته.
هرکدام از ما دنیایی از مدرک داشتیم. از خانه خود این آدم مدرک پیدا شده بود؛ پیامی که این موضوع برای من دارد، این است که ماجرایی که اینقدر رسانه با شواهد و مدارک به آن پرداخت، در نهایت منجر به آزادی او شده است. پس قربانی، راه به جایی نمیبرد بهجز رنجهایی که در پروسه رسیدگی قرار است متحمل شود. این ناامیدکنندهترین بخش ماجراست.
من صد درصد با مجازات اعدام مخالف هستم و آرزو داشتم سیستم قضائی به جایی برسد که اعدام جبران خسارت ما را نمیکند و منجر به دادخواهی من نمیشود.
اما قانون در این زمینه کاملا صفر و یکی است؛ یا باید اعدام شود یا آزاد شود که در هیچکدام دادخواهی من صورت نمیگیرد.
به شکایت هیچکدام از ما به صورت شخصی پرداخته نشده بود و حکم ایشان فساد فیالارض بود که ربطی به شکایت ما نداشت. در کنارش تمام مراحلی را که در بازپرسی اول رفته بودیم، در دادگاه دوم دوباره انجام دادیم تا به قاضی ثابت کنیم میخواهیم شکایت کنیم؛ چون این آقا به زور و با بیهوشکردن ما به ما تجاوز کرده است. ما سرکوب شدیم از این سؤال که چرا اصلا خانه یک مرد غریبه رفتهایم تا مسائل دیگر.
شاکی دیگر این پرونده هم زن جوانی است که طبق اظهاراتش جزء اولین قربانیهای این پرونده به حساب میآید. او از احساس نادیده گرفتهشدنش در این پروسه قضائی به «شرق» میگوید: در پروسه دادگاه هم برای من همه چیز سخت بود؛ چون باید ماجرایی را که سالها پیش خودم داشتم به زبان میآوردم.
ولی خبر آزادی ایشان برای من سنگینتر از آن روزها بود. احساس شکست کردم، احساس کردم حق ما ضایع شده است. تمام مدارکی که جرم این آدم را ثابت میکرد، پیدا شد، اما چطور ممکن است پرونده به جایی نرسد؟
دوباره به من فهمانده شد دیده نمیشوی و بهتر که اصلا دیده نشوی.
من مخالف اعدام هستم و جزء کسانی بودم که بیانیه مخالفت با اعدام را امضا کردم. اعدام کاری از پیش نمیبرد و طیفی بین آن وجود ندارد؛ یعنی این فرد طبق قانون یا باید اعدام شود یا باید آزاد شود که هیچکدام جواب دادخواهی ما نبود.
کنار قربانیهای آزار جنسی باشیم
قربانیهای آزار جنسی معمولا تا مدتها با آسیبهای روحی شدید و متفاوت روبهرو خواهند بود که نیاز به مراقبت توسط اطرافیان و حتی سیستمهای نظارتی دولت دارند.
حسین روزبهانی، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه، در گفتوگو با «شرق» به اهمیت ایجاد امنیت روانی برای این افراد اشاره میکند: خیلی از این قربانیها وقتی برای مشاوره به ما رجوع میکنند، مشکل اصلیشان همین است که ترس و نگرانی از بازگوکردن این موضوع را دارند. بهطور کلی همه آنها احساس گناه فراوانی از این اتفاق دارند. این سرزنشکردن دیگران و حس گناه خودشان باعث میشود تا چیزی نگویند. این افراد در آینده آسیبهای متعددی خواهند دید.
یکی از این آسیبها، افسردگی زیاد است. در کنارش، احتمال افکار خودکشی و اضطراب بالا خواهد بود. بنابراین باید با حس همدلی کنار آنها بود و البته روند درمانی را هم حتما پیش بگیرند.
گزارش کامل روزنامه «شرق» را در لینک زیر بخوانید:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-956258
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
#کیوان_امام_وردی
@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی کیوان اماموردی را با وثیقه ۲۰ میلیارد تومانی آزاد کرده است.
روزنامه «شرق» در گزارشی به قلم نسترن فرخه مینویسد:
«قربانیان آزار جنسی معمولا در پروسه شکایتهای قضائی از فشارهای روانی حرف میزنند که ترومای آنها را تشدید میکند؛ همچون برخی از شکات پرونده فردی که در روزهای قبل با قرار وثیقه آزاد شد. این افراد معمولا یک نگرانی واحد دارند و آن ترس از انتقام یا برهمخوردن امنیت روانیشان است که باید در کل پروسه رسیدگی قضائی مورد توجه قرار گیرد و حتی در زمان آزادی متهم یا مجرم نیز باید این امنیت برای شکات در نظر گرفته شود.
یکی از شکات پرونده دختر جوانی است که طبق اظهاراتش این روزها با شرایط روحی سخت و عدم امنیت روانی دست و پنجه نرم میکند. این زن جوان در گفتوگو با «شرق» اشاره میکند: ایشان چند سال زندان بوده و فکر میکنم خیلی خشم در وجودش باشد و ما ترس از انتقامگرفتنش را داریم. من و برخی دیگر از شکات، ترس از فاششدن هویتمان را داریم که یکی از نگرانیهای ما همین است که مثلا ایشان هویت ما را افشا کند و این هزینه زیادی برای تکتک ما خواهد داشت.
فکر این بود که دوباره این آدم به جامعه برگشته است. این آزارگر دوباره آزاد شده و به جامعه برگشته.
هرکدام از ما دنیایی از مدرک داشتیم. از خانه خود این آدم مدرک پیدا شده بود؛ پیامی که این موضوع برای من دارد، این است که ماجرایی که اینقدر رسانه با شواهد و مدارک به آن پرداخت، در نهایت منجر به آزادی او شده است. پس قربانی، راه به جایی نمیبرد بهجز رنجهایی که در پروسه رسیدگی قرار است متحمل شود. این ناامیدکنندهترین بخش ماجراست.
من صد درصد با مجازات اعدام مخالف هستم و آرزو داشتم سیستم قضائی به جایی برسد که اعدام جبران خسارت ما را نمیکند و منجر به دادخواهی من نمیشود.
اما قانون در این زمینه کاملا صفر و یکی است؛ یا باید اعدام شود یا آزاد شود که در هیچکدام دادخواهی من صورت نمیگیرد.
به شکایت هیچکدام از ما به صورت شخصی پرداخته نشده بود و حکم ایشان فساد فیالارض بود که ربطی به شکایت ما نداشت. در کنارش تمام مراحلی را که در بازپرسی اول رفته بودیم، در دادگاه دوم دوباره انجام دادیم تا به قاضی ثابت کنیم میخواهیم شکایت کنیم؛ چون این آقا به زور و با بیهوشکردن ما به ما تجاوز کرده است. ما سرکوب شدیم از این سؤال که چرا اصلا خانه یک مرد غریبه رفتهایم تا مسائل دیگر.
شاکی دیگر این پرونده هم زن جوانی است که طبق اظهاراتش جزء اولین قربانیهای این پرونده به حساب میآید. او از احساس نادیده گرفتهشدنش در این پروسه قضائی به «شرق» میگوید: در پروسه دادگاه هم برای من همه چیز سخت بود؛ چون باید ماجرایی را که سالها پیش خودم داشتم به زبان میآوردم.
ولی خبر آزادی ایشان برای من سنگینتر از آن روزها بود. احساس شکست کردم، احساس کردم حق ما ضایع شده است. تمام مدارکی که جرم این آدم را ثابت میکرد، پیدا شد، اما چطور ممکن است پرونده به جایی نرسد؟
دوباره به من فهمانده شد دیده نمیشوی و بهتر که اصلا دیده نشوی.
من مخالف اعدام هستم و جزء کسانی بودم که بیانیه مخالفت با اعدام را امضا کردم. اعدام کاری از پیش نمیبرد و طیفی بین آن وجود ندارد؛ یعنی این فرد طبق قانون یا باید اعدام شود یا باید آزاد شود که هیچکدام جواب دادخواهی ما نبود.
کنار قربانیهای آزار جنسی باشیم
قربانیهای آزار جنسی معمولا تا مدتها با آسیبهای روحی شدید و متفاوت روبهرو خواهند بود که نیاز به مراقبت توسط اطرافیان و حتی سیستمهای نظارتی دولت دارند.
حسین روزبهانی، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه، در گفتوگو با «شرق» به اهمیت ایجاد امنیت روانی برای این افراد اشاره میکند: خیلی از این قربانیها وقتی برای مشاوره به ما رجوع میکنند، مشکل اصلیشان همین است که ترس و نگرانی از بازگوکردن این موضوع را دارند. بهطور کلی همه آنها احساس گناه فراوانی از این اتفاق دارند. این سرزنشکردن دیگران و حس گناه خودشان باعث میشود تا چیزی نگویند. این افراد در آینده آسیبهای متعددی خواهند دید.
یکی از این آسیبها، افسردگی زیاد است. در کنارش، احتمال افکار خودکشی و اضطراب بالا خواهد بود. بنابراین باید با حس همدلی کنار آنها بود و البته روند درمانی را هم حتما پیش بگیرند.
گزارش کامل روزنامه «شرق» را در لینک زیر بخوانید:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-956258
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
#کیوان_امام_وردی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پهلوان رسول خادم با انتشار این عکس نوشت:
«عکسها حرف میزنند (۲۴)؛
شناسنامه ندارند و در زمستان هم سهمیه نفت به آنها تعلق نمیگیرد!
۱۱ دیماه ۱۴۰۳ خورشیدی …
روستاهای کپرنشین اطراف زاهدان
بخش سرجنگل…
در هر روستا از حدود هر هفت/هشت خانه روستایی و کپری، تنها در یک کپر بخاری هیزمی روشنی دیده میشد که مادری سالخورده نیز در کنار آن بخاری نشسته بود و مسئولیت مراقبت از هیزمها و بخاری را بر عهده داشت! به دلیل سرمای بیابان و کمی هیزم، همه خانوادهها شبها در کپرهایی که بخاری هیزمی داشتند، جمع میشدند تا از گرما بهرهای ببرند …
هوا هم بس ناجوانمردانه سرد بود …!»
در حالی که ثروت ما ایرانیان صرف جنگافروزی در منطقه میشود در حالیکه جمهوری اسلامی در همین یک ماه اخیر به اعتراف رهبر حزبالله نعیم قاسم، بیش از ۵۷ میلیون دلار به حزبالله لبنان پرداخت کرده و ۲۰ میلیون دلار دیگر هم در حال پرداخت به حزبالله لبنان است، هموطنانمان در گوشهگوشه وطنمان بدون امکانات اولیه زندگی رها شدهاند.
صدای ایران باشیم
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
«عکسها حرف میزنند (۲۴)؛
شناسنامه ندارند و در زمستان هم سهمیه نفت به آنها تعلق نمیگیرد!
۱۱ دیماه ۱۴۰۳ خورشیدی …
روستاهای کپرنشین اطراف زاهدان
بخش سرجنگل…
در هر روستا از حدود هر هفت/هشت خانه روستایی و کپری، تنها در یک کپر بخاری هیزمی روشنی دیده میشد که مادری سالخورده نیز در کنار آن بخاری نشسته بود و مسئولیت مراقبت از هیزمها و بخاری را بر عهده داشت! به دلیل سرمای بیابان و کمی هیزم، همه خانوادهها شبها در کپرهایی که بخاری هیزمی داشتند، جمع میشدند تا از گرما بهرهای ببرند …
هوا هم بس ناجوانمردانه سرد بود …!»
در حالی که ثروت ما ایرانیان صرف جنگافروزی در منطقه میشود در حالیکه جمهوری اسلامی در همین یک ماه اخیر به اعتراف رهبر حزبالله نعیم قاسم، بیش از ۵۷ میلیون دلار به حزبالله لبنان پرداخت کرده و ۲۰ میلیون دلار دیگر هم در حال پرداخت به حزبالله لبنان است، هموطنانمان در گوشهگوشه وطنمان بدون امکانات اولیه زندگی رها شدهاند.
صدای ایران باشیم
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
تندیسهای حاشیهساز!
در روزهای گذشته جمهوری اسلامی کنگره شعر «طریقالقدس» را برگزار کرد! این مراسم به مناسبت پنجمین سالگرد مرگ قاسم سلیمانی برگزار شده بود.
در این مراسم به برگزیدگان تندیسی اهدا شد شکل ظاهری و کجسلیقگی در ساخت این تندیس مورد توجه کاربران قرار گرفته است.
برگزاری چنین مراسمی با صرف هزینههای گزاف و علاوه بر آن ساخت تندیسهایی که هیچ مناسبتی با هنر ندارد فقط از عهده جمهوری اسلامی بر میآید!
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
در روزهای گذشته جمهوری اسلامی کنگره شعر «طریقالقدس» را برگزار کرد! این مراسم به مناسبت پنجمین سالگرد مرگ قاسم سلیمانی برگزار شده بود.
در این مراسم به برگزیدگان تندیسی اهدا شد شکل ظاهری و کجسلیقگی در ساخت این تندیس مورد توجه کاربران قرار گرفته است.
برگزاری چنین مراسمی با صرف هزینههای گزاف و علاوه بر آن ساخت تندیسهایی که هیچ مناسبتی با هنر ندارد فقط از عهده جمهوری اسلامی بر میآید!
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech