#علي_كريمي، پیشکسوت فوتبال از ارتش خواست تا در کنار ملت ایران بایستد.
او در یک استوری اینستاگرامی با انتشار تصویری از ارتشیان ایران نوشت؛ یه وطن منتظر شماست!
کریمی در روزهای اخیر پستهای متعددی در حمایت از معترضان منتشر کردهاست!
#یاری_مدنی_توانا #اعتراضات_سراسرى #مهسا_امینی
@Tavaana_TavaanaTech
او در یک استوری اینستاگرامی با انتشار تصویری از ارتشیان ایران نوشت؛ یه وطن منتظر شماست!
کریمی در روزهای اخیر پستهای متعددی در حمایت از معترضان منتشر کردهاست!
#یاری_مدنی_توانا #اعتراضات_سراسرى #مهسا_امینی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شروع تظاهرات مردم در روز پنجشنبه، ۳۱شهریور ۱۴۰۱
- تهران، بلوار کشاورز
#اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا #مهسا_امینی #تهران
@Tavaana_TavaanaTech
- تهران، بلوار کشاورز
#اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا #مهسا_امینی #تهران
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رضاشاه، روحت شاد
بجنورد، ۳۰شهریور۱۴۰۱
#اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا #مهسا_امینی #بجنورد
@Tavaana_TavaanaTech
بجنورد، ۳۰شهریور۱۴۰۱
#اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا #مهسا_امینی #بجنورد
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شیرین عبادی، فعال حقوق بشر، خطاب به نیروهای مسلح، اعم از ارتشی سپاهی و بسیجی، از آنها خواست کنار مردم باشند۔
از چه حکومتی دفاع میکنید؟
حکومتی که جوانانمان را کشت، محیطزیستمان را نابود کرد، حکومتی که هرگز به فکر مردم نبوده،
در کنار مردم باشید.
بیایید متحد و در کنار هم فردای بهتری را برای کشورمان رقم بزنیم۔
بیایید خاتمه دهیم به این کابوس ۴۳ ساله!
#یاری_مدنی_توانا
#اعتراضات_سراسری
#مهسا_امینی #شیرین_عبادی
@Tavaana_TavaanaTech
از چه حکومتی دفاع میکنید؟
حکومتی که جوانانمان را کشت، محیطزیستمان را نابود کرد، حکومتی که هرگز به فکر مردم نبوده،
در کنار مردم باشید.
بیایید متحد و در کنار هم فردای بهتری را برای کشورمان رقم بزنیم۔
بیایید خاتمه دهیم به این کابوس ۴۳ ساله!
#یاری_مدنی_توانا
#اعتراضات_سراسری
#مهسا_امینی #شیرین_عبادی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شروع مجدد تظاهرات در کرمانشاه
کرمانشاه، ۳۱شهریور۱۴۰۱
#اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا #مهسا_امینی #کرمانشاه
@Tavaana_TavaanaTech
کرمانشاه، ۳۱شهریور۱۴۰۱
#اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا #مهسا_امینی #کرمانشاه
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز زادروز عرفان رضایی است، جوانی که قرار بود امروز بیست و دو سالگیاش را جشن بگیرد، ولی جنایتکاران نگذاشتند. عرفان جوان دلاوری بود که باید درباره شرح شجاعت او داستانها نوشت. او در صف اول حضور یافته و الهامبخش سایر مبارزان بود. وقتی عکس خامنهای را پاره میکرد، غزاله چلاوی هم آن پایین بین جمعیت حضور داشت و اشک شوق میریخت. عرفان برای تغییر آمده بود و با جان و دل ایستاده بود. امثال عرفان، غزاله، محسن مالمیر، جواد روحی، محمد حسنزاده، شهریار محمدی، نیکا شاکرمی و سایر جوانان دلیر میهن آمذه بودند تا کار را تمام کنند. بلی برای تمام کردن کار نیاز به شهامتی از جنس شهامت این عزیزان داریم.
مادر عرفان چندی پیش نوشته بود:
«من اما با افتخار میگویم ...
عرفانم به عمد از سفر طبیعتگردی، زودتر از موعد برگشت و در جواب منعِ مادربزرگش، از شرکت در این اعتراضات گفت : ( چرا نرم؟ اتفاقا صف اول میرم!)
و پسر من در صف اول جلوی مردم ایستاد.
پسرم از بیلبورد برای پارهکردن عکس (او) بالا رفت.
ضربهای که برای پاره کردنش به تصویر زد ... صدایش...
صدایش ..
گوشنوازترین صدای این روزهاست وقتی برای هزارمین بار کلیپش را میبینم . _ آخ کسی که فیلمش را گرفتی ....آرزو میکنم تنت سالم و روزگار بر وقف مرادت باشد ._
بعد جلوی صف به سمت ماشین ضد اعتراضات (به گفته خودشان ضد شورش) حمله کرد. روی ماشینِ در حال حرکت پرید ...
_ آخ فیلمبردار ..آخ فیلمبردار ...دستانت را بوسه باران میکنم ...._ »
روایت است که در ساعات آخر زندگی، عرفان پرچم ایران را روی شانهاش حمل میکرد. آری او برای ایران و برای آزادی جنگید و جانش را نثار کرد.
مادرش را منع کردهاند که برای زادروز او بر سر مزارش حاضر شود، ولی یاد عرفان در دل میلیونها ایرانی زنده است و شرح شهامتش در کتابهای درسی ایران پس از پیروزی خواهد آمد. او الهامبخش جوانان بسیاری است که پای در راه میگذارند. عرفان بذر شد و هزاران دلاور خواهد رویاند و سرانجام نور بر ظلمت پیروز خواهد شد و نقش برجسته عرفان و عرفانها در پیروزی از خاطر نخواهد رفت.
- عرفان رضایی، معترض ۲۱ ساله، روز ۳۰ شهریور در آمل هدف گلوله سرکوبگران قرار گرفت و کشته شد.
#عرفان_رضایی #آمل #یادمون_نمیره #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر عرفان چندی پیش نوشته بود:
«من اما با افتخار میگویم ...
عرفانم به عمد از سفر طبیعتگردی، زودتر از موعد برگشت و در جواب منعِ مادربزرگش، از شرکت در این اعتراضات گفت : ( چرا نرم؟ اتفاقا صف اول میرم!)
و پسر من در صف اول جلوی مردم ایستاد.
پسرم از بیلبورد برای پارهکردن عکس (او) بالا رفت.
ضربهای که برای پاره کردنش به تصویر زد ... صدایش...
صدایش ..
گوشنوازترین صدای این روزهاست وقتی برای هزارمین بار کلیپش را میبینم . _ آخ کسی که فیلمش را گرفتی ....آرزو میکنم تنت سالم و روزگار بر وقف مرادت باشد ._
بعد جلوی صف به سمت ماشین ضد اعتراضات (به گفته خودشان ضد شورش) حمله کرد. روی ماشینِ در حال حرکت پرید ...
_ آخ فیلمبردار ..آخ فیلمبردار ...دستانت را بوسه باران میکنم ...._ »
روایت است که در ساعات آخر زندگی، عرفان پرچم ایران را روی شانهاش حمل میکرد. آری او برای ایران و برای آزادی جنگید و جانش را نثار کرد.
مادرش را منع کردهاند که برای زادروز او بر سر مزارش حاضر شود، ولی یاد عرفان در دل میلیونها ایرانی زنده است و شرح شهامتش در کتابهای درسی ایران پس از پیروزی خواهد آمد. او الهامبخش جوانان بسیاری است که پای در راه میگذارند. عرفان بذر شد و هزاران دلاور خواهد رویاند و سرانجام نور بر ظلمت پیروز خواهد شد و نقش برجسته عرفان و عرفانها در پیروزی از خاطر نخواهد رفت.
- عرفان رضایی، معترض ۲۱ ساله، روز ۳۰ شهریور در آمل هدف گلوله سرکوبگران قرار گرفت و کشته شد.
#عرفان_رضایی #آمل #یادمون_نمیره #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمد عمرانی، هنرمند مردمی، در این ویدیوی کوتاه کتاب «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم.» اثر اسلاونکا دراکولیچ را معرفی میکند که توسط رویا رضوانی ترجمه شده و نشر گمان آنرا منتشر کرده است.
او میگوید دیکتاتورها میخواهند ترس و شکست را در ما درونی کنند، آنها سعی میکنند، بیآیندگی، بی رویایی و بیحرکتی را به ما القا کنند، میخواهند به ما بگویند که فکر نکنید شرایط قابل تغییر است، این وضعیت ابدی است....
در اروپای شرقی هم خیلیها اینگونه فکر میکردند، اما سرانجام «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم»
قبلا در یکی از مطالب آموزشکده توانا نوشته بودیم:
اسلاونکا دراکولیچ، نویسنده و روزنامهنگار اهل کرواسی، در اوایل دهه ۹۰ میلادی کشورش را به دلیل شرایط سیاسی ترک کرد و به سوئد رفت.
او برای بسیاری از نشریات معتبر اروپایی مقاله نوشته است.
اسلاونکا که متولد ۱۹۴۹ میلادی شهر رییکا، سومین شهر بزرگ و پرجمعیت کرواسی، است در ایران نیز به واسطه انتشار برخی از کتابهایش، شخصیتی شناخته شده است.
یکی از کتابهای او «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» نام دارد که به وسیله نشر گمان و با ترجمه رویا رضوانی منتشر شده است. این کتاب رمانی است با سبک غیرداستانی که در سال ۱۹۹۱ منتشر شده است و به کمونیسم و میراث آن - که جز فقر و تباهی و کشتار نبود - میپردازد.
نکته نیکویی که در این کتاب به کار امروز ما و درک شرایطمان میآید سخنگفتن دراکولیچ از حکومتی است که غولپیکرترین و مجهزترین سلاحها را دارد و کشوری اتمی است اما از برآوردهکردن ابتداییترین امکانات معیشتی مردمانش ناتوان است.
او میگوید که باور مردمان به کمونیسم چگونه روزگارشان را تیره کرد و وقتی به خود آمدند و از شرایط به ستوه، دیگر توانایی گریز از شرایط را نداشتند.
دراکولیچ میگوید که «آدم نمیتواند به این راحتیها چشم سوم کمونیستی خودش را از دست بدهد.» و این نتوانستن آهستهآهسته شهروندان را به بیتفاوتی میرساند و به گفته دراکولیچ «آنچه شهرهای ما را کشته و نابود کرده، دهههای متمادی بیتفاوتی خودمان است».
کتابی مرتبط منتشر شده توسط توانا
پرده آهنین٬ مقهور کردن اروپای شرقی
آن اپلبام
دانلود رایگان
https://tavaana.org/anne-applebaum-iron-curtain/
#مهسا_امینی #معرفی_کتاب
#زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او میگوید دیکتاتورها میخواهند ترس و شکست را در ما درونی کنند، آنها سعی میکنند، بیآیندگی، بی رویایی و بیحرکتی را به ما القا کنند، میخواهند به ما بگویند که فکر نکنید شرایط قابل تغییر است، این وضعیت ابدی است....
در اروپای شرقی هم خیلیها اینگونه فکر میکردند، اما سرانجام «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم»
قبلا در یکی از مطالب آموزشکده توانا نوشته بودیم:
اسلاونکا دراکولیچ، نویسنده و روزنامهنگار اهل کرواسی، در اوایل دهه ۹۰ میلادی کشورش را به دلیل شرایط سیاسی ترک کرد و به سوئد رفت.
او برای بسیاری از نشریات معتبر اروپایی مقاله نوشته است.
اسلاونکا که متولد ۱۹۴۹ میلادی شهر رییکا، سومین شهر بزرگ و پرجمعیت کرواسی، است در ایران نیز به واسطه انتشار برخی از کتابهایش، شخصیتی شناخته شده است.
یکی از کتابهای او «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» نام دارد که به وسیله نشر گمان و با ترجمه رویا رضوانی منتشر شده است. این کتاب رمانی است با سبک غیرداستانی که در سال ۱۹۹۱ منتشر شده است و به کمونیسم و میراث آن - که جز فقر و تباهی و کشتار نبود - میپردازد.
نکته نیکویی که در این کتاب به کار امروز ما و درک شرایطمان میآید سخنگفتن دراکولیچ از حکومتی است که غولپیکرترین و مجهزترین سلاحها را دارد و کشوری اتمی است اما از برآوردهکردن ابتداییترین امکانات معیشتی مردمانش ناتوان است.
او میگوید که باور مردمان به کمونیسم چگونه روزگارشان را تیره کرد و وقتی به خود آمدند و از شرایط به ستوه، دیگر توانایی گریز از شرایط را نداشتند.
دراکولیچ میگوید که «آدم نمیتواند به این راحتیها چشم سوم کمونیستی خودش را از دست بدهد.» و این نتوانستن آهستهآهسته شهروندان را به بیتفاوتی میرساند و به گفته دراکولیچ «آنچه شهرهای ما را کشته و نابود کرده، دهههای متمادی بیتفاوتی خودمان است».
کتابی مرتبط منتشر شده توسط توانا
پرده آهنین٬ مقهور کردن اروپای شرقی
آن اپلبام
دانلود رایگان
https://tavaana.org/anne-applebaum-iron-curtain/
#مهسا_امینی #معرفی_کتاب
#زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بازنشر؛
ششم دیماه ۱۳۹۶، روزی بود که ویدا موحدی، که بعدها به دختر خیابان انقلاب معروف شد، از یک سکو بالا رفت و شالش را عنوان نمادی از سیطرهی ایدئولوژیک نظام و سرکوب زنان، به چوبی بست و تکان داد.
از آن پس جنبش زنان در مبارزه با انواع تبعیض جانی تازه گرفت. این حرکت که در پی فعالیتهایی چون چهارشنبههای سفید شکل گرفته بود، زنان بسیاری را به حقوق خود آگاهتر کر گد و به آنها شهامت و جسارت بیشتری برای ابراز خواستههای خود بخشید.
این نرمترین و مدنیترین مبارزه زنان، نیمی از جمعیت ایران، برای بهدستآوردن بدیهیترین حقشان، یعنی حق انتخاب پوشش بود، اما حکومت عده زیادی از این زنان را بازداشت کرد.
(این ویدئو در همان سال ۹۶ ساخته و منتشر شده بود)
#زوم : تکثیر #دختران_انقلاب
https://youtu.be/M1gkvRWphQ4?feature=shared
امروز پس از قتل حکومتی مهسا امینی، جنبش زنان به انقلابی ملی پیوند خورده است. انقلابی که برداشتن روسریها و چرخاندن آنها در هوا تبدیل به یکی از نمادهایش شده است.
امروز ششم دی ماه، روز ویدا موحد (موحدی) است.
#نه_به_پوشش_اجباری #ویدا_موحد #ویدا_موحدی #نه_به_حجاب_اجباری #انقلاب_ملی #مهسا_امینی #آرمیتا_گراوند #سپیده_رشنو #نافرمانی_مدنی
#نه_روسری_نه_توسری #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ششم دیماه ۱۳۹۶، روزی بود که ویدا موحدی، که بعدها به دختر خیابان انقلاب معروف شد، از یک سکو بالا رفت و شالش را عنوان نمادی از سیطرهی ایدئولوژیک نظام و سرکوب زنان، به چوبی بست و تکان داد.
از آن پس جنبش زنان در مبارزه با انواع تبعیض جانی تازه گرفت. این حرکت که در پی فعالیتهایی چون چهارشنبههای سفید شکل گرفته بود، زنان بسیاری را به حقوق خود آگاهتر کر گد و به آنها شهامت و جسارت بیشتری برای ابراز خواستههای خود بخشید.
این نرمترین و مدنیترین مبارزه زنان، نیمی از جمعیت ایران، برای بهدستآوردن بدیهیترین حقشان، یعنی حق انتخاب پوشش بود، اما حکومت عده زیادی از این زنان را بازداشت کرد.
(این ویدئو در همان سال ۹۶ ساخته و منتشر شده بود)
#زوم : تکثیر #دختران_انقلاب
https://youtu.be/M1gkvRWphQ4?feature=shared
امروز پس از قتل حکومتی مهسا امینی، جنبش زنان به انقلابی ملی پیوند خورده است. انقلابی که برداشتن روسریها و چرخاندن آنها در هوا تبدیل به یکی از نمادهایش شده است.
امروز ششم دی ماه، روز ویدا موحد (موحدی) است.
#نه_به_پوشش_اجباری #ویدا_موحد #ویدا_موحدی #نه_به_حجاب_اجباری #انقلاب_ملی #مهسا_امینی #آرمیتا_گراوند #سپیده_رشنو #نافرمانی_مدنی
#نه_روسری_نه_توسری #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در تاریخ پنجم دیماه، همسر محمد نوریزاد، زندانی سیاسی، در ویدیویی از وضعیت نگرانکننده همسرش در زندان اوین خبر داد. او توضیح داد که ابتدا هنگام مراجعه به زندان، از ملاقات با نوریزاد منع شده بود. اما پس از اصرار فراوان و هماهنگیهای انجامشده، توانست او را ملاقات کند.
به گفته او، وضعیت جسمانی محمد نوریزاد بسیار نگرانکننده بوده است: پیشانیاش زخمی، توان راه رفتن نداشته، و دستش توسط فرد دیگری گرفته شده بود. نوریزاد توضیح داده که علت این شرایط، اعتراض او به وضعیت زندانیانی بوده است که در زندان مجبور به کار اجباری با دستمزد بسیار اندک هستند. این زندانیان اغلب از نظر مالی در شرایط دشواری قرار دارند و بهشدت مورد سوءاستفاده قرار میگیرند.
نوریزاد به دلیل این اعتراضات بهطور غیرقانونی به انفرادی منتقل شده است. این انتقال همراه با بستن دست و پا و در شرایط سرمای شدید صورت گرفته و انفرادی فاقد گرمایش بوده است. نوریزاد به مدت سه روز در انفرادی دست به اعتصاب خشک زده و بدون آب، غذا و دارو بوده است. وخامت حال او در نهایت موجب انتقالش به بهداری شده است. گزارشها حاکی از آن است که قند خون او به ۶۰۰ رسیده و وضعیت سلامتیاش همچنان بحرانی است.
محمد نوریزاد اعلام کرده که تا زمانی که حقوق این زندانیان رعایت نشود، اعتراضات و اعتصابات خود را ادامه خواهد داد. او از سرگیجه و دوبینی شدید نیز رنج میبرد. همسر او تأکید کرده است که نوریزاد تنها برای دفاع از حقوق زندانیان معترض شده و هیچ عمل غیرقانونی یا خطایی مرتکب نشده است. وی از مسئولان زندان خواسته تا هرچه سریعتر به وضعیت این زندانیان رسیدگی کنند و حق شکایت خانواده را نیز محفوظ دانسته است.
ویدیو از ایران اینترنشنال
@iranintltv
#محمد_نوریزاد #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به گفته او، وضعیت جسمانی محمد نوریزاد بسیار نگرانکننده بوده است: پیشانیاش زخمی، توان راه رفتن نداشته، و دستش توسط فرد دیگری گرفته شده بود. نوریزاد توضیح داده که علت این شرایط، اعتراض او به وضعیت زندانیانی بوده است که در زندان مجبور به کار اجباری با دستمزد بسیار اندک هستند. این زندانیان اغلب از نظر مالی در شرایط دشواری قرار دارند و بهشدت مورد سوءاستفاده قرار میگیرند.
نوریزاد به دلیل این اعتراضات بهطور غیرقانونی به انفرادی منتقل شده است. این انتقال همراه با بستن دست و پا و در شرایط سرمای شدید صورت گرفته و انفرادی فاقد گرمایش بوده است. نوریزاد به مدت سه روز در انفرادی دست به اعتصاب خشک زده و بدون آب، غذا و دارو بوده است. وخامت حال او در نهایت موجب انتقالش به بهداری شده است. گزارشها حاکی از آن است که قند خون او به ۶۰۰ رسیده و وضعیت سلامتیاش همچنان بحرانی است.
محمد نوریزاد اعلام کرده که تا زمانی که حقوق این زندانیان رعایت نشود، اعتراضات و اعتصابات خود را ادامه خواهد داد. او از سرگیجه و دوبینی شدید نیز رنج میبرد. همسر او تأکید کرده است که نوریزاد تنها برای دفاع از حقوق زندانیان معترض شده و هیچ عمل غیرقانونی یا خطایی مرتکب نشده است. وی از مسئولان زندان خواسته تا هرچه سریعتر به وضعیت این زندانیان رسیدگی کنند و حق شکایت خانواده را نیز محفوظ دانسته است.
ویدیو از ایران اینترنشنال
@iranintltv
#محمد_نوریزاد #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز ششم دی ماه، پانزدهمین سالگرد عاشورای ۸۸ است. یکی از جانباختگان آن روز امیرارشد تاجمیر بود.
امیر ارشد تاجمیر متولد ۱۳۶۳ ، فرزند کوچکِ شهین مهینفر، گوینده و مجری با سابقهٔ رادیو و تلویزیون ایران بود و همچنین امیر ارشد به عنوان صدابردار در رادیو مشغول به کار بود.
ظهر روز ۶ دی ۱۳۸۸ مصادف با عاشورا، با وجود گذشت چند ماه از انتخابات دهم ریاست جمهوری، معترضان به نتایج انتخابات مجدداً به خیابان آمدند. امیرارشد نیز در بین معترضان، در میدان ولیعصر تهران بود. به گفتهٔ مادرش، در میانهٔ درگیریها امیر ارشد صدای فریاد چند زن را میشنود که زیر دست و پای مأموران باتوم به دستگیر افتادهاند و فریاد میکشند. یکی از مأموران زن جوانی را روی کف سیمانی خیابان میکشاند و دیگری با باتوم به جانش افتاده است.شهین مهینفر از قول دخترانی که امیر ارشد به کمکشان رفته، ماجرا را بدین صورت شرح داده است: مردم هو میکردند وقتی اینها کتک میخوردند. امیر ارشد فریاد زد آخه هوی شما چه دردی را از اینها دوا میکند. اینها خواهر و مادر ما هستند، نجاتشون بدهیم. امیر ارشد وقتی آنها را نجات داد مردم گفتند تا تو را نگرفتند فرارکن. امیر ارشد به دنبال راه فرار شروع به دویدن کرد. خودروی نیروی انتظامی با سرعت شروع حرکت کرده و او را زیر میگیرد. مردم قصد کمک به او و چند تن دیگر ازجمله شهرام فرجزاده را دارند که راننده خودرو دنده عقب گرفت و این بار با سرعت بیشتری، به همراه یک خودروی دیگر از روی آنان رد میشود.امیرارشد پس از انتقال به بیمارستان مظلومانه درگذشت و جانش را فدای آزادی وطن کرد.
پیکر امیر ارشد تاجمیر روز ۱۲ دی ۱۳۸۸ پس از یک هفته به خانوادهاش تحویل داده شد و در قطعهٔ ۳۰۲، ردیف ۱۶۶، شماره ۷ بهشت زهرای تهران با حضور مامورین امنیتی به خاک سپرده شد.
چند هفته چهلمین زادروزش بود. این ویدیو را مادرش به مناسبت تولد چهل سالگیاش منتشر کرده بود.
خانم مهینفر در شب یلدا هم متن زیر را منتشر کرده بود:
«مرد من،
سالهاست فریاد میکشم
دستهایم را بگیر و عصایم شو
نمیگیری
سالهاست به شانه هایت محتاجم برای تکیه
کمرم را شکستهاند،
نمیخواهم خم شود
تو مرا استوار میخواستی
چشمهایم، نگران به دنبال چشمهای توست
از گریههای مدام، دیگر نمیبیند، دیدگانم شو
آغوشت تنها پناهگاه امن دلخوشیهایم
برای رسیدن به گرمای عشق است از سرمای بیکسی،
رهایم کن
دلم میخواهد با تو به کوهستان بروم و فریاد بکشم،
دوستت دارم، پژواک صدایم را بشنو و باورم کن به خوابم بیا، دلتنگیام دیدار میخواهد
و شبهای یلدائی هر روزم نور»
#امیر_ارشد_تاجمیر #عاشورای۸۸ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امیر ارشد تاجمیر متولد ۱۳۶۳ ، فرزند کوچکِ شهین مهینفر، گوینده و مجری با سابقهٔ رادیو و تلویزیون ایران بود و همچنین امیر ارشد به عنوان صدابردار در رادیو مشغول به کار بود.
ظهر روز ۶ دی ۱۳۸۸ مصادف با عاشورا، با وجود گذشت چند ماه از انتخابات دهم ریاست جمهوری، معترضان به نتایج انتخابات مجدداً به خیابان آمدند. امیرارشد نیز در بین معترضان، در میدان ولیعصر تهران بود. به گفتهٔ مادرش، در میانهٔ درگیریها امیر ارشد صدای فریاد چند زن را میشنود که زیر دست و پای مأموران باتوم به دستگیر افتادهاند و فریاد میکشند. یکی از مأموران زن جوانی را روی کف سیمانی خیابان میکشاند و دیگری با باتوم به جانش افتاده است.شهین مهینفر از قول دخترانی که امیر ارشد به کمکشان رفته، ماجرا را بدین صورت شرح داده است: مردم هو میکردند وقتی اینها کتک میخوردند. امیر ارشد فریاد زد آخه هوی شما چه دردی را از اینها دوا میکند. اینها خواهر و مادر ما هستند، نجاتشون بدهیم. امیر ارشد وقتی آنها را نجات داد مردم گفتند تا تو را نگرفتند فرارکن. امیر ارشد به دنبال راه فرار شروع به دویدن کرد. خودروی نیروی انتظامی با سرعت شروع حرکت کرده و او را زیر میگیرد. مردم قصد کمک به او و چند تن دیگر ازجمله شهرام فرجزاده را دارند که راننده خودرو دنده عقب گرفت و این بار با سرعت بیشتری، به همراه یک خودروی دیگر از روی آنان رد میشود.امیرارشد پس از انتقال به بیمارستان مظلومانه درگذشت و جانش را فدای آزادی وطن کرد.
پیکر امیر ارشد تاجمیر روز ۱۲ دی ۱۳۸۸ پس از یک هفته به خانوادهاش تحویل داده شد و در قطعهٔ ۳۰۲، ردیف ۱۶۶، شماره ۷ بهشت زهرای تهران با حضور مامورین امنیتی به خاک سپرده شد.
چند هفته چهلمین زادروزش بود. این ویدیو را مادرش به مناسبت تولد چهل سالگیاش منتشر کرده بود.
خانم مهینفر در شب یلدا هم متن زیر را منتشر کرده بود:
«مرد من،
سالهاست فریاد میکشم
دستهایم را بگیر و عصایم شو
نمیگیری
سالهاست به شانه هایت محتاجم برای تکیه
کمرم را شکستهاند،
نمیخواهم خم شود
تو مرا استوار میخواستی
چشمهایم، نگران به دنبال چشمهای توست
از گریههای مدام، دیگر نمیبیند، دیدگانم شو
آغوشت تنها پناهگاه امن دلخوشیهایم
برای رسیدن به گرمای عشق است از سرمای بیکسی،
رهایم کن
دلم میخواهد با تو به کوهستان بروم و فریاد بکشم،
دوستت دارم، پژواک صدایم را بشنو و باورم کن به خوابم بیا، دلتنگیام دیدار میخواهد
و شبهای یلدائی هر روزم نور»
#امیر_ارشد_تاجمیر #عاشورای۸۸ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چند سالیست که یلدایم من
تارتر، تیرهتر، ژرف در عمق تباهی
ناامید از سحر و شادی فردایم من!
چند وقتیست نوشتن سخت است
جشن و شادی و سرودن سخت است.
بر لبم خندهٔ مصنوعی و سرد
در دلم داغِ جوانانِ وطن.
آری، آری، تا گلویم خفه در عمق سیاهی
ژرفتر از شبِ یلدایم من!
آری، ایرانم من،
ملکِ ویرانم من.
بچههایم همه افیون در دست،
چشمها گود شده تا پسِ سر،
ناامید و خسته،
گورهایشان دو قدم آنسوتر.
نفس گرمِ گلوله در سر،
وه، چه نالانم من!
خزرم رفته به تاراج، و خلیج
گم و گور است میانِ گوگل،
عرب است یا عجم است!
وه، چه گمنامم من!
دشتهایم همه خشک،
خانهها مانده به گل،
رودهایم همه وحشی شده و
سیل هر بار مرا کرده خجل.
چه پرعصیانم من!
چشم دارم به قدمهای شما،
بچه و پیر و جوان.
مگذارید مرا پا در گل،
منشانید مرا چشم به راه.
آی ایرانم من،
میشنوید؟
گرچه ویرانم و خسته،
منتظر در ته دالانم من،
و نگاهم بر در،
تا که در باز شود از سرِ شوق
و نجاتم بدهید و
بریزید و بپاشید شعف.
راه را گم نکنیدا یک وقت!
یه کمی اینسوتر،
کمکی آنسوتر،
میفروشند همه شهر و دیارانم را،
آبها،
ساحلها،
ماهیها،
معدن و نفت و سوارانم را.
راه را گم نکنید!
حال چونان شبه بیسر و دست،
چند انسانم من!
آه، ای دخترکانِ زیبا،
دست در دستِ پسرها،
شال از سر به در آرید و
بر دورِ کمر سفت کنید!
بانگِ میهن بر لب،
جان بر کف،
اجنبی از ایران دور کنید!
نور بر غمکده پیروز کنید!
و نجاتم بدهید و
بریزید و بپاشید شعف!
که پریشانم من،
چشم بر راهِ شما.
آآآی ایرانم من!
شیوا اولیایی
زمستان ۱۳۹۸
متن و صدا، از خانم شیوا اولیایی از مخاطبان توانا
#ایران #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تارتر، تیرهتر، ژرف در عمق تباهی
ناامید از سحر و شادی فردایم من!
چند وقتیست نوشتن سخت است
جشن و شادی و سرودن سخت است.
بر لبم خندهٔ مصنوعی و سرد
در دلم داغِ جوانانِ وطن.
آری، آری، تا گلویم خفه در عمق سیاهی
ژرفتر از شبِ یلدایم من!
آری، ایرانم من،
ملکِ ویرانم من.
بچههایم همه افیون در دست،
چشمها گود شده تا پسِ سر،
ناامید و خسته،
گورهایشان دو قدم آنسوتر.
نفس گرمِ گلوله در سر،
وه، چه نالانم من!
خزرم رفته به تاراج، و خلیج
گم و گور است میانِ گوگل،
عرب است یا عجم است!
وه، چه گمنامم من!
دشتهایم همه خشک،
خانهها مانده به گل،
رودهایم همه وحشی شده و
سیل هر بار مرا کرده خجل.
چه پرعصیانم من!
چشم دارم به قدمهای شما،
بچه و پیر و جوان.
مگذارید مرا پا در گل،
منشانید مرا چشم به راه.
آی ایرانم من،
میشنوید؟
گرچه ویرانم و خسته،
منتظر در ته دالانم من،
و نگاهم بر در،
تا که در باز شود از سرِ شوق
و نجاتم بدهید و
بریزید و بپاشید شعف.
راه را گم نکنیدا یک وقت!
یه کمی اینسوتر،
کمکی آنسوتر،
میفروشند همه شهر و دیارانم را،
آبها،
ساحلها،
ماهیها،
معدن و نفت و سوارانم را.
راه را گم نکنید!
حال چونان شبه بیسر و دست،
چند انسانم من!
آه، ای دخترکانِ زیبا،
دست در دستِ پسرها،
شال از سر به در آرید و
بر دورِ کمر سفت کنید!
بانگِ میهن بر لب،
جان بر کف،
اجنبی از ایران دور کنید!
نور بر غمکده پیروز کنید!
و نجاتم بدهید و
بریزید و بپاشید شعف!
که پریشانم من،
چشم بر راهِ شما.
آآآی ایرانم من!
شیوا اولیایی
زمستان ۱۳۹۸
متن و صدا، از خانم شیوا اولیایی از مخاطبان توانا
#ایران #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مداح حکومتی: ابزار تحریک احساسات برای خدمت به قدرت
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی به بررسی نقش مداحی حکومتی در جمهوری اسلامی و تحلیل انتقادی از رویکرد مداحی حکومتی و استفاده ابزاری از آن برای اهداف سیاسی میپردازد.
وی در این ویدیو اظهار داشت که رهبر جمهوری اسلامی، در حالی که جایگاه خود را در میان اندیشمندان، هنرمندان، معلمان، استادان دانشگاه و دانشجویان از دست داده است، تلاش میکند با سخنرانی در جمع مداحان وفادار به خود، اهداف خود را پیش ببرد.
باقرینیا تأکید کرد که رهبر جمهوری اسلامی مداحی را بهعنوان «هنر و ابزار مناسبی برای تبیین» معرفی کرده است. با این حال، او به تفاوت میان مداحان غیرحکومتی و حکومتی اشاره کرد و گفت: «مداحان غیرحکومتی تلاششان برای ترویج اخلاق و معنویت از طریق ذکر مناقب اهل بیت میتواند مؤثر و مناسب باشد. اما مداح حکومتی کارش اتفاقاً شستوشوی مغزی است و با تبیین بسیار فاصله دارد.»
وی ادامه داد: «مداح حکومتی احساسات را تحریک میکند تا فردی وفادار به حاکمیت پدید بیاورد. برای مداح حکومتی، ترویج اخلاق و معنویت اهل بیت مهم نیست. صرفاً اهل بیت برای او ابزاری هستند تا به قدرت خدمت کند.»
#حسن_باقری_نیا #مداحی #مداحان_حکومتی #مداحان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر حسن باقرینیا در ویدیویی به بررسی نقش مداحی حکومتی در جمهوری اسلامی و تحلیل انتقادی از رویکرد مداحی حکومتی و استفاده ابزاری از آن برای اهداف سیاسی میپردازد.
وی در این ویدیو اظهار داشت که رهبر جمهوری اسلامی، در حالی که جایگاه خود را در میان اندیشمندان، هنرمندان، معلمان، استادان دانشگاه و دانشجویان از دست داده است، تلاش میکند با سخنرانی در جمع مداحان وفادار به خود، اهداف خود را پیش ببرد.
باقرینیا تأکید کرد که رهبر جمهوری اسلامی مداحی را بهعنوان «هنر و ابزار مناسبی برای تبیین» معرفی کرده است. با این حال، او به تفاوت میان مداحان غیرحکومتی و حکومتی اشاره کرد و گفت: «مداحان غیرحکومتی تلاششان برای ترویج اخلاق و معنویت از طریق ذکر مناقب اهل بیت میتواند مؤثر و مناسب باشد. اما مداح حکومتی کارش اتفاقاً شستوشوی مغزی است و با تبیین بسیار فاصله دارد.»
وی ادامه داد: «مداح حکومتی احساسات را تحریک میکند تا فردی وفادار به حاکمیت پدید بیاورد. برای مداح حکومتی، ترویج اخلاق و معنویت اهل بیت مهم نیست. صرفاً اهل بیت برای او ابزاری هستند تا به قدرت خدمت کند.»
#حسن_باقری_نیا #مداحی #مداحان_حکومتی #مداحان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صدور کیفرخواست با دو اتهام انتسابی علیه آرمان شادیوند، هنرمند و فعال محیط زیست ساکن ایلام
بر اساس گزارش دریافتی، دادسرای شهرستان درهشهر در استان ایلام، علیه آرمان شادیوند، هنرمند و فعال محیط زیست، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به مقامات و مامورین» کیفرخواست صادر کرده است.
بخش کیفری این پرونده که شامل اتهام توهین به مقامات و مامورین است به شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو شهرستان درهشهر ارجاع شده و در تاریخ ۱۱ دی ماه اولین جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار خواهد شد.
دیگر اتهام منتسب به آرمان شادیوند «تبلیغ علیه نظام» در دادگاه انقلاب مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت.
این هنرمند و فعال محیط زیست پیشتر در آذرماه سال جاری، ۱۴۰۳، با استناد به همین اتهامات بازداشت و پس از مدت کوتاهی با قرار وثیقه آزاد شده بود.
صدای زندانیان باشیم
#آرمان_شادی_وندی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
بر اساس گزارش دریافتی، دادسرای شهرستان درهشهر در استان ایلام، علیه آرمان شادیوند، هنرمند و فعال محیط زیست، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به مقامات و مامورین» کیفرخواست صادر کرده است.
بخش کیفری این پرونده که شامل اتهام توهین به مقامات و مامورین است به شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو شهرستان درهشهر ارجاع شده و در تاریخ ۱۱ دی ماه اولین جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار خواهد شد.
دیگر اتهام منتسب به آرمان شادیوند «تبلیغ علیه نظام» در دادگاه انقلاب مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت.
این هنرمند و فعال محیط زیست پیشتر در آذرماه سال جاری، ۱۴۰۳، با استناد به همین اتهامات بازداشت و پس از مدت کوتاهی با قرار وثیقه آزاد شده بود.
صدای زندانیان باشیم
#آرمان_شادی_وندی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
بلند شو شاه عباس!
کاروانسرایت تعطیل شد
به جُرم گوشدادن به آوازهای دختری
که از آزادی سروده بود
از صفحه مسعود احمدی شامکانی
#پرستو_احمدی #کاوانسرا #شاه_عباس #کاروانسرای_شاه_عباسی #کاروانسرای_دیرگچین #دیر_گچین #کنسرت_فرضی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کاروانسرایت تعطیل شد
به جُرم گوشدادن به آوازهای دختری
که از آزادی سروده بود
از صفحه مسعود احمدی شامکانی
#پرستو_احمدی #کاوانسرا #شاه_عباس #کاروانسرای_شاه_عباسی #کاروانسرای_دیرگچین #دیر_گچین #کنسرت_فرضی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سحرگاه امروز، پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳، چهار زندانی در زندان گناباد اعدام شدند.
هویت آنها
عبدالله نارویی، ۳۵ ساله، فرزند نظر، متاهل و پدر دو فرزند، اهل و ساکن زاهدان
حسین سالارزهی، حدودا ۴۵ ساله، متاهل و پدر سه فرزند و اهل زاهدان
جواد غفاری، ۳۵ ساله، اهل مشهد
احمد غفران، حدودا ۴۳ ساله و اهل بیرجند
اعلام شده است.
به گزارش «حالوش» حکم سه تن از این زندانیان بدون ملاقات آخر با خانواده به اجرا درآمد.
روز گذشته، چهارشنبه ۵ دیماه، دو زندانی با هویت
حامد رنجبر، اهل کرمان، ۴۰ ساله
کاتب سیدنیان
در زندان عادلآباد شیراز اعدام شدند.
روز سهشنبه ۴ دی ماه، حکم یک زندانی با هویت
یارحسین شکری، اهل روستای پاپی خرمآباد
در زندان مرکزی خرمآباد به اجرا درآمد.
نسبت به اخبار اعدام بیتفاوت نباشیم
تاکید میکنیم اعدام مجازات هیچ جرمی نیست اعدام یک شکنجه قرون وسطایی و غیرانسانی ست. جامعه نباید به آمار بالای اعدام بیتفاوت باشد در کنار خانوادههایی باشیم که عزیزانشان در زندان در معرض خطر اعدام هستند به هر جرمی.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
هویت آنها
عبدالله نارویی، ۳۵ ساله، فرزند نظر، متاهل و پدر دو فرزند، اهل و ساکن زاهدان
حسین سالارزهی، حدودا ۴۵ ساله، متاهل و پدر سه فرزند و اهل زاهدان
جواد غفاری، ۳۵ ساله، اهل مشهد
احمد غفران، حدودا ۴۳ ساله و اهل بیرجند
اعلام شده است.
به گزارش «حالوش» حکم سه تن از این زندانیان بدون ملاقات آخر با خانواده به اجرا درآمد.
روز گذشته، چهارشنبه ۵ دیماه، دو زندانی با هویت
حامد رنجبر، اهل کرمان، ۴۰ ساله
کاتب سیدنیان
در زندان عادلآباد شیراز اعدام شدند.
روز سهشنبه ۴ دی ماه، حکم یک زندانی با هویت
یارحسین شکری، اهل روستای پاپی خرمآباد
در زندان مرکزی خرمآباد به اجرا درآمد.
نسبت به اخبار اعدام بیتفاوت نباشیم
تاکید میکنیم اعدام مجازات هیچ جرمی نیست اعدام یک شکنجه قرون وسطایی و غیرانسانی ست. جامعه نباید به آمار بالای اعدام بیتفاوت باشد در کنار خانوادههایی باشیم که عزیزانشان در زندان در معرض خطر اعدام هستند به هر جرمی.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech