آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.8K photos
36.1K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Audio
سلامت روان و جامعه ایران،۲- حجاب اجباری چه بر سر کودکان می‌آورد؟

حجاب اجباری در ایران از همان ابتدای ورود کودکان به مدراس جمهوری اسلامی به آن‌ها تحمیل می‌شود و ورود آن‌ها به محیطی متفاوت از خانه و خانواده، آن‌ها را با نوعی از دوگانگی روبه‌رو می‌کند که تاثیرات ناخوشایندی در آینده اجتماعی و حتی خانوادگی آن‌ها می‌گذارد. در این برنامه با حضور صبا آلاله، روانشناس بالینی، به طور مفصل به این موضوع می‌پردازیم. این برنامه که دومین برنامه از مجموعه برنامه‌های سلامت روان و جامعه ایران» است، ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ در اتاق آموزشکده توانا در کلاب‌هاوس برگزار شد.

https://tavaana.org/mental_health_2/
در یوتیوب:
https://youtu.be/Pgj8F-cQo48
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/ti3pjxwcp9tt

#حقوق_کودکان #روانشناسی_کودک #رشد_کودکان #حجاب_اجباری #نه_به_پوشش_اجباری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سینا نعیمی، پسر #عفیف_نعیمی، زندانی بهائی شرحی از آخرین وضعیت پدرش نوشته.
عفیف نعیمی پیشتر ۱۰ سال از عمرش در زندان سپری شد و حالا برای چندمین بار در ۹ اردیبهشت سال جاری بازداشت شد.

«‏پدر من #عفيف_نعيمي رو پریزوز بعد از ٢٣ روز از بند اطلاعات كرج به ندامتگاه مركزي كرج منتقل كردن. داستان مفصله. اول اينكه پارسال ٩ مرداد پدر منو دستگير می‌كنن. در واقع به منزل ٥٦ خانواده بهايی در كل ايران می‌ريزن كه يكيش هم پدر من بوده و ايشون رو بازداشت می‌كنن. اتهام ايشون چيه؟ اينكه مدرسه دخترونه ابتدايی به درخواست يكی از هم بندی‌های سابقش راه انداخته. يعنی چی، يعنی اينكه ايشون گفته من می‌خوام اين كار فرهنگی رو انجام بدم ولي توانم برای راه اندازيش كمه كمكم می‌كنی؟ پدر منم بخاطر اعتماد و دوستی با ايشون و صد البته اينكه كاری كه می‌خواسته انجام بده كار فرهنگی بوده قبول می‌كنه. مدرسه‌ای كه پدر من چون می‌دونسته دوستان اگر اونجا ببيننش به دليل توهم توطئه‌ای كه دارن هزار و يك برداشت ديگه می‌كنن يك بار هم پاش رو داخل اونجا نذاشت. آخر چي شد، گرفتنش به جرم اينكه تو می‌خواستی از طريق كودكان نفوذ كنی. من هيچ توضيح اضافه‌ای نميدم فقط و فقط شرح ماجرا رو ميدم.
اگر خنده داره بخنديد اگر ناراحت كنندست آزاديد ناراحت بشيد اگرم هر فكر ديگه‌ای می‌كنيد بازم آزاديد حتی دوستان سايبری جمهوری اسلامی كه قطعا ميان كامنت ميذارن و هر حرف نامربوطی خواهند زد. ٧ سال زندان، ٥ ميليارد تومن جريمه نقدی، ٥ سال محروميت از حقوق اجتماعی، و منع خروج از كشور و تبعيد از استان البرز و منع از فعاليت‌های فرهنگی و اموزشی به مدت دو سال. قسمت آخر رو خونديد. منع از فعاليت‌های فرهنگی و اموزشی. يه جوری ميگن انگار تا الان بهايی‌ها اجازه داشتن در صدر اينگونه امور فعاليت كنن. حدود ٩ سال پيش و در فاصله زمانی ازدواج من پدرم بخاطر مشكلات قلبی خطرناك كه هنوز هم باهاش درگير هست و شرايط زندان و استرس می‌تونه براش كشنده باشه، تو بيمارستان قلب تهران بستری بود. به دليل بستری بودن چند تن از هم بندی‌های سياسی در همون زندان اين فرصت پيش ميومد كه هر كسی به ديدن اون‌ها ميومد بابا رو هم ميديد.
يه چيز خيلی جالبی كه پيش ميومد اين بود كه همه اون‌ها از بابا می‌پرسيدن شما بهايی‌ها چی می‌خوايد و بيشترين محروميتتون از چيه. يادمه اون‌روز همسرم اونجا بود و بعدش برام تعريف كرد كه بابا گفتن بزرگترين محروميت ما بهايی‌ها نداشتن حق خدمت به وطنمون هستش. اين از هر چيزي بيشتر مارو اذيت می‌كنه.

البته اينقدر محروميت‌های زيادی ما كشيديم كه انتخاب بينشون سخته ولي امروز منم به حرفش می‌رسم. كه واقعا شايد سخترينش اينه كه با تمام وجود قلبت براي كشورت بتپه و بخوای بهش خدمت كنی و نذارن. خيلی درد داره.»
.
- آقای عفیف نعیمی از اعضای سابق شورای مدیریت جامعه بهاییان موسوم به یاران ایران هستند که پیشتر ده. سال را در زندان بدون مرخصی گذرانده‌اند. ایشان از مشکل قلبی حاد رنج می‌برند و بارها بابت بیماری قلبی در بیمارستان بستری شده‌اند. حالا همانطور که خواندید باز به ۷ سال زندان محکوم شدند.

اقلیت بهایی در ایران همواره سرکوب شده‌اند و حتی اجازه شرکت در کارهای خیریه را هم پیدا نمی‌کنند.
#عفيف_نعيمی
#داستان_ما_يكيست
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«درود خسته نباشید.
۱۴۰۲/۳/۴ شاهین شهر.
این دیوار رو هزاری که نوشتم رنگ زدن برای بار هزار و یکمین بار اومدم نوشتم در حمایت از توماج و محمد قبادلو و همه‌ی بچه‌هایی در خطر و از دست رفتمون.
ما کوتاه نمیایم و‌ تا آخر راه و پیروزی ادامه میدیم»

- متن و ویدیوی دریافتی از شاهین‌شهر اصفهان

#شاهین_شهر #توماج_صالحی #محمد_قبادلو #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #مقاومت_مدنی #مبارزه_مدنی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
تصاویر دیگر از مقاومت مدنی زنان علیه حجاب زوری

عکس اول از توییتر یکی از کاربران
عکس دوم از شهر رشت
عکس سوم گرگان، بازار نعلبندان، یک روزِ اردیبهشتی
عکس چهارم سلام، امشب اصفهان پر مامور بود اما کی‌دیگه میتونه جلو این بچه هارو بگیره
عکس پنجم، بازار بزرگ تهران
عکس ششم، دانشگاه خوارزمی، دانشکده ادبیات
عکس هفتم، کوه صفه اصفهان
عکس هشتم، شیراز حافظیه
عکس نهم و دهم، اصفهان

#نه_به_حجاب_اجباری #نافرمانی_مدنی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بی‌خبری کامل از وضعیت اشکان سلیمانی، معترض ساکن رشت پس از بازداشت مجدد

اشکان سلیمانی، معترض ۳۰ ساله اهل رشت، در ۲۲ فروردین ۱۴۰۲ برای دومین بار توسط ماموران سازمان اطلاعات سپاه گیلان بازداشت شده است.
به گفته منابع آگاه، از زمان بازداشت وی، تاکنون خانواده هیچ تماس یا ملاقاتی با اشکان نداشته و دلیل بازداشت و اتهام او مشخص نیست.

ماموران همچنین پس از بازداشت مجدد اشکان به منزل پدری او نیز حمله کرده و پس از ضرب و شتم برادرش، اقدام به توقیف وسایل و لوازم شخصی اشکان کردند.

این منبع آگاه به دادبان گفته ماموران اطلاعات سپاه گیلان همچنین مقداری پول نقد را از خانه با خود برده‌اند.

اشکان سلیمانی ۱۲ آبان ۱۴۰۱ در رشت توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت می‌شود. وزارت اطلاعات او را متهم می‌کند که در آتش‌زدن یک دستگاه آمبولانس در ۳۰ شهریور در رشت نقش اساسی داشته و به همین بهانه اتهام محاربه را به اشکان منتسب می‌کنند.
گزارش‌ها نشان می‌دهند ماموران امنیتی از این آمبولانس برای حمله به معترضان و بازداشت آنها استفاده می‌کرده‌اند و تنها تصویر موجود از اشکان نیز تاییدکننده این حقیقت است که او صرفا به یک دختر جوان برای آزادی از دست ماموران و فرار از آمبولانس کمک کرده و هیچ نقشی در آتش سوزی آمبولانس نداشته است.
اشکان نزدیک به ۸۰ روز تحت شکنجه و آزار شدید در سلول انفرادی در زندان لاکان رشت محبوس می‌شود.

ماموران برای اخذ اعترافات اجباری از اشکان مبنی بر آتش زدن آمبولانس او را اعدام مصنوعی می‌کنند.
با توجه به فقدان مدارک و شواهد مبنی بر مشارکت اشکان در آتش زدن یک دستگاه آمبولانس اشکان از اتهام محاربه تبرئه و در بهمن ماه ۱۴۰۱ به قید وثیقه آزاد می‌شود.

@daadbaan2021

#رشت #اشکان_سلیمانی #مهسا_امینی‌ #انقلاب_ملی #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
فیروز نادری، دانشمند ایرانی در صفحه فیسبوک خود گفته است که در پی یک حادثه از گردن به پایین فلج شده است

در صفحه فیسبوک فیروز نادری با انتشار عکسی از او در تخت بیمارستان نوشته شده است:

«زندگی غیر قابل پیش بینی است
ضربان قلبم به صورت ناگهانی کم شد که باعث شد از حال بروم و سرم به دیوار بخورد، یکی از مهره‌های گردنم به داخل کانال عصبی وارد شده و باعث فلج کامل زیر گردنم شد. جراحی گردن روز دوشنبه انجام شد. توانبخشی سخت و طولانی ۴ تا ۵ ماهه در پیش رو دارم که تنها با حمایت دوستان و محبت خانواده‌ام امکانپذیر است. من برای چند ماه در فضای مجازی نخواهم بود. هر از گاهی خانواده‌ام پست می‌گذارند.
من این یادداشت را به این دلیل منتشر می کنم که برخی شایعات غیرمستند در حال پخش است.
ممنون از آرزوهای خوبتون اگر به سوالات و تماس های شما پاسخ ندهم و از بازدید شما بهره ای نبردم ببخشید. امیدوارم در شرایط فعلی متوجه شده باشید.»

با آرزوی بهبودی و سلامتی برای فیروز نادری

فیروز نادری در سال ۱۳۲۵ در شیراز متولد شد، تحصیلاتش را که در شیراز و تهران به اتمام رساند، در سال ۱۹۶۴ به آمریکا رفت و دوره کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای خود را در رشته مهندسی برق در آن کشور به اتمام رساند. در سال ۱۹۷۶ به ایران بازگشت و در مرکز سنجش از دور ایران در تهران مشغول به تحصیل شد اما به دلیل آنکه امکانات کافی برای انجام پژوهش‌هایش در اختیار نداشت دوباره به آمریکا بازگشت و از آن زمان تا ۳۶ سال پس از آن در ناسا مشغول به فعالیت و تحقیق بود. در سال ۱۹۷۹ به «آزمایشگاه پیشرانش جت» (JPL) پیوست، او در زمستان ۲۰۱۶ از ناسا بازنشسته شد.

درباره فیروز نادری بیشتر بخوانید:

https://tech.tavaana.org/fa/technologists/fyrwz-nadry-az-mdyran-sabq-nasa

#فیروز_نادری #ناسا

@tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جوانان انقلابی اصفهان، تراکت‌های اعتراضی با موضوع معرفی قاتلان بچه‌های اصفهان، حمایت از توماج صالحی، محکوم‌کردن قتل‌های حکومتی بچه‌های خانه اصفهان و ... در سطح شهر اصفهان نصب کردند.

انقلاب به شکل‌های مختلف ادامه دارد.

#مهسا_امینی #انقلاب_ملی #اصفهان #خانه_اصفهان #توماج_صالحی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
قتل‌های زنجیره‌ای به ویژه‌ در دهه ۷۰ در ایران برجسته بودند.

این قتل‌ها عملا و مستقیما توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به عنوان یک وظیفه سازمانی پیگیری می‌شد.

شاید وجه «سازمانی» این قتل‌ها کمی غریب به نظر برسد ولی این واقعیتی است که خود عوامل وزارت اطلاعات به آن اذعان کرده بودند.

به عنوان نمونه در اعترافات کسانی که این قتل‌ها را انجام می‌دادند و در گزارش مربوط به قتل داریوش فروهر و پروانه فروهر، عبدالله اسدی کارمند وزارت اطلاعات چنین گفته بود:

«اینجانب به مقتضیات شغلی که دارم و طبق روال گذشته که در پرینت کاری که در وزارت برایم در نظر گرفته شده به جز موارد دستگیری، بازرسی و انتقال و ربایش و طراحی و هدایت عملیات، انجام حذف فیزیکی در برنامه کاری پیش‌بینی شده.

لذا طبق روال گذشته فقط اجرای حکم داریوش فروهر و همسرش به ما محول شد و آنهم طبق دستور سلسله مراتب یعنی از سوی مسئول اداره و مدیرکل مربوطه و ما هم از قدیم تا این حد را مجاز بودیم بدانیم به خاطر مسائل حفاظتی و امنیتی و طبق روال قبل که کار از سوی آن‌ها ابلاغ می‌شد و سپس انجام می‌شد، این کار را هم به اتفاق برادران قبول کردیم …».

علیرضا داوودی معروف به امیر اکبری، دیگر کارمند وزارت اطلاعات گفته بود: «اتهام را قبول ندارم. این امور در تشکیلات اطلاعات بسیار عادی است. … تمام برادران در هر کاری که شرکت کنند با وضو بوده و با ذکر مأموریت انجام می دهند... مجدداً باید بگویم که قتلی اتفاق نیافتاده بلکه حذف دو عنصر پلید که دستور آن توسط مقامات تشکیلات صادر گردیده. این نوع مأموریت‌ها را تیم‌های بسیار انجام داده‌اند و برای آن‌ها هم جوایز بزرگ دریافت کرده‌اند و بنده هم موظف به تشکیلات اطلاعات هستم».

محسنی، کارمند دیگر وزارت اطلاعات گفته بود: «کار حذف فیزیکی و دیگر کارها از قبیل دستگیری، انتقال متهم و مراقبت ثابت و غیره از سال ۱۳۷۰ در پرینت کاری از طرف وزارت برای ما مشخص شده بود و جزء وظایف قسمت ما بود».

این روایت‌ها خود به اندازه کافی گویای وجه سازمانی و سیستماتیک قتل‌های زنجیره‌ای هستند. قتل‌هایی که نمی‌توانست «خودسرانه» باشد آنگونه که وزارت اطلاعات در بیانیه خود در تبری از قتل‌های زنجیره‌ای مدعی شده بود.

بر این اساس می‌توان مدعی شد قتل‌های زنجیره‌ای روشنفکران و دگراندیشان نمونه‌ای از مداراستیزی سیستماتیک در ایران است.

شما چه می‌اندیشید؟

#گفتگو_توانا
@dialogue1402
متاسفانه توهین مقامات و وابستگان جمهوری اسلامی به مردان و زنان ایرانی تبدیل به امری عادی و جا افتاده شده است و این قضیه چنان پیش می‌رود که گاهی شاید خود حاملان این توهین‌ها به وجه توهین‌آمیز سخن خود آگاه نباشند.

از جمله مجتهده گل‌گیری مدرس حوزه علمیه به تازگی گفته است: «برخی مردان در برابر طنازی و زیبایی زنان متزلزل می‌شوند، جلوه‌گری زنان آن‌ها را از خانواده می‌رباید و برهنگی خانواده را متلاشی می‌کند که در غرب شاهد آن هستیم»!

باید از خانم گل‌گیری و امثال او پرسید تا به کی و تا چه زمانی برای توجیه باورهای ضد آزادی و ضد مدارای خود می‌خواهید به شهروندان ایران توهین کنید؟ چرا مردان ایرانی از دید شما انسان‌هایی هستند که توان رفتار مدنی در قبال زنان را ندارند؟

#یاری_مدنی_توانا #شهروندان_ایران #حوزه_علمیه #حقوق_زنان #مدارای_مذهبی

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرامگاه کیان پیرفلک، یاسر الوندیانی از مصدومان چشم با همراهی استاد نیکوکار نوازنده تار، شعری را می‌خواند.

یاسر الوندیانی متولد ۱۳۶۷، هنرمند فعال در زمینه منبت، قلم‌زنی و گچ‌بری است. او دارای سابقه ورزشی در رشته‌های کشتی، سنگ‌نوردی و ووشو و دارای عناوین استانی و کشوری است.

این شهروند ۳۴ ساله ساکن استان همدان، در اواخر شهریور ۱۴۰۱ از ناحیه چشم با اصابت سه ساچمه آسیب دید و یکی از چشمانش بینایی‌اش را به طور کامل از دست داده است.

صفحه اینستاگرام یاسر الوندی
yaseralvandiani1367

آثار هنری یاسر را می‌توانید اینجا ببینید.
https://t.me/honarkadehalvand

#یاسر_الوندانی #کیان_پیرفلک #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
در این شعار انتخاباتی که مربوط به ۲ خرداد ۱۳۷۶ است نوشته شده: «باز باید سرنوشت از سر نوشت».

ایرانیان در ۲ خرداد ۱۳۷۶ با رای ۲۰ میلیونی به محمد خاتمی در پی آن بودند که سرنوشت خود را از سر بنویسند و روزگاری دگرگونه برای خود رقم بزنند.

خاتمی با شعارهایی چون جامعه مدنی و توسعه سیاسی آمده بود و از آزادی اندیشه می‌گفت و از لزوم آزادی مخالف سخن به میان می‌آورد.

اما برآیند عمومی جامعه و حتی خود خاتمی این بود که در برآورده‌سازی این شعارها کامیابی حاصل نشد. قتل زنجیره‌ای دگراندیشان تداوم پیدا کرد، مطبوعات به صورت فله‌ای بسته شدند، تظاهرات‌های دانشجویی شدیدا سرکوب شد، و بگیر و ببند روزنامه‌نگاران خبر اصلی جامعه روزنامه‌نگاری شد.

خاتمی با اشک در دور دوم انتخابات در سال ۱۳۸۰ شرکت کرد و در سال ۱۳۸۴ نیز خود را یک «تدارکاتچی» دانست.

ایرانیان گویا نتوانستند سرنوشت خود را از سر بنویسند. اما چرا؟ علت این شکست و ناکامی را چه می‌دانید؟

#گفتگو_توانا #دوم_خرداد ‌#محمد_خاتمی ‌

صفحه دیالوگ متعلق به آموزشکده توانا است. لطفا آن را دنبال کنید.
@dialogue1402