آموزشکده توانا
60.4K subscribers
28.5K photos
35.2K videos
2.53K files
18.1K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
لالایی- علی زند وکیلی
علی #زندوکیلی (زاده ۱۳۶۵ شیراز) #خواننده و #نوازنده است. فعالیت‌های هنری خود را از سه سالگی با نواختن تنبک و آواز شروع کرد و در سال ۱۳۷۷ به هنرستان موسیقی شیراز وارد شد و نواختن سنتور و پیانو را آموخت. سال ۱۳۸۱ به هنرستان #موسیقی تهران وارد واز‌‌ همان هنرستان فارغ‌التحصیل شد.
وی به همراه برادر خود، محمد زند وکیلی گروهی را تحت عنوان زند بند تأسیس کرد. علاوه بر آن سابقه همکاری با گروه‌های دنگ شو، خموش، طلوع، نغمه کیمیا، شروندو گلبانگ را دارد و کنسرتهایی نیز به همراه این گروه‌ها برگزار کرده است.
از جمله کارهای شاخص این هنرمند می‌توان به تیتراژ مجموعه‌های دزد و پلیس، پژمان (آخر قصه) و شاه‌گوش (زهره) اشاره کرد. وی در زمستان ۱۳۹۲ آلبومی را تحت عنوان عبور از مه در ژانر سنتی با اشعاری از حافظ، زهرا پناهی، حسین منزوی و وحشی بافقی در ۱۴ قطعه منتشر کرد.

ترانه: افشین مقدم
آهنگ: علیرضا افکاری
تنظیم، میکس و مسترینگ: سعید زمانی

متن ترانه:
لالا کن دختر زیبای شبنم
لالا کن روی زانو شقایق
بی‌تا رنگ بی‌مهری نبینی
تو بیداریه که تلخه حقایق
تو مثل التماس من میمونی
که یک شب روی شونه هاش چکیدم
سرم گرم توازشهای اون بود
که خوابم برد و کوچش رو ندیدم
حالا من موندمو یه کنج خلوت
که از هر کشوری می‌چه
تلاطم‌های امواج جدایی
زده کاشونمو صد تکه کرده
دلم می‌خواست پس از اون خوب شیرین
دیگه چشمم به دنیا وا نمی‌شد
می‌ون قلب مترکوم نشونی دیگه از خاطره پیدا نمی‌شد
صدام غمیگنه از بس گریه کردم
ازم هیچ اسمو هیچ آوازه‌ای نیست
نمی‌پرسه کسی هی در چه حالی
خبر از آشنایه تازه‌ای نیست
به پروانه صفت‌ها گفته بودم
که شمعم میل خاموشی من نیست
پرنده رو درخت هم اشیون کن
حالا وقت فراموشی من نیست
تو مثل التماس من میمونی
که یک شب روی شونه هاش چکیدم
سرم گرم توازشهای اون بود
که خوابم برد و کوچش رو ندیدم

@Tavaana_TavaanaTech
جمع کثیری از جامعه ناشنوایان ایرانی با حضور در جلوی ساختمان سازمان بهزیستی کشور برای احقاق حقوق خودشان تجمع کردند
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
جمع کثیری از جامعه #ناشنوایان ایرانی با حضور در جلوی ساختمان سازمان بهزیستی کشور برای احقاق حقوق خودشان از جمله: فرهنگ و زبان اشاره ایرانی، زیرنویس فارسی در شبکه‌های صدا و سیما، حق تجویز سمعک، حق مسکن وحق استخدام ۳% در سازمان‌های دولتی و شرکت‌های دولتی، مخالفت با کاشت حلزون به جای دادن سمعک دیجیتال پیشرفته و حق پلاک مخصوص آرم ناشنوا و بسیاری ار چندین حقوق خواسته‌های خودشان طبق قوانین جامع حقوق #معلولان و کنفواسیون بین‌المللی حقوق معلولان سازمان ملل با حضور بیش از ۵۰۰ نفر در حضور معاونت توانبخشی سازمان بهزیستی کشور مطرح کردند و خواستار پیگیری جدی از طرف دولت و وزارت رفاه و سازمان بهزیستی شدند.

شرکت‌کنندگان با در دست داشتن پلاکاردهایی خواستار رسیدگی مسئولان امر نسبت به وضعیت نابسامان #ناشنوایان کشور شدند. «کار نداریم، بگذارید زنده بمانیم، زندگی حق ماست»، «ما با چشم‌هایمان می‌شنویم لطفا دستور دهید برنامه تلویزیون را زیرنویس کنند.
هم‌چنین خبرها حاکی از آن است که برخی ناشنوایان که توسط بهزیستی به عمل کاشت حلزون تشویق شدند جان خود را در حین عمل جراحی از دست داده‌اند.

(اگر خبر و ویدئو و تصویری از این تجمعات در سراسر کشور دارید برای توانا ارسال کنید تا در خبررسانی بیشتر یاریگر ما باشید)

@Tavaana_TavaanaTech
از اینجا و آنجا در تهران

نوشته ای خواندنی و دردناک از پرستو فروهر
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
از اینجا و آنجا در تهران

همان روزها بود که هیاهوی «انتخابات» هم به پا شد. در خیابان سهروردی از مسیر شمال به جنوب در تاکسی نشسته بودم که بنر تبلیغاتی عظیم‌الجثه‌ای از علی فلاحیان دیدم. نمی‌دانم چرا اما بی‌اختیار از تاکسی پیاده شدم. فرد مزبور تمام‌قد و بر پس‌زمینه‌ای از رنگ‌های باز و روشن تصویر شده بود. لبخند می‌زد، روی گشاده داشت و دستش را به حرکتی شبیه دعوت به سوی بیننده دراز کرده بود. عناصر تصویر از نورپردازی و رنگ‌ها تا حالت پیکر و چهره آن‌گونه انتخاب شده بود که سوژه عادی و تعویض‌پذیر بازنمایی شود. کنار صورتش نوشته بود: مجلس کارآمد، اتحاد و همبستگی.

به آن شمایل خیره مانده بودم که بالای سر خیابان در اهتزاز بود و مردم بی‌توجه از زیر سایه‌ی آن می‌گذشتند، که پسر جوانی با شور و شوق یک برگه‌ی تبلیغاتی به دستم داد که بالای آن نوشته بود «ائتلاف امید: ۱۶+۳۰». جوانک نورسیده چیزهایی می‌گفت که مثل همهمه‌ای در گوشم می‌پیچید؛ حق رأی، لزوم مشارکت، #اصلاحات، خاتمی، ما، امید، امید … من به نام دری نجف آبادی خیره مانده بودم که حالا لابلای نام‌هایی که بسیاری‌شان را نمی‌شناختم، نماینده‌ی این واژه‌ها شده بود، در حرف‌های پسر جوانی که شبیه پسرهایم بود. سرم را پایین انداختم تا اشک‌هایم را نبیند، تا از من چیزی نپرسد.

چه ارتباطی میان فرزند مقتول و آن‌کس که با «امید» به قاتل رأی می‌دهد ممکن است؟

اگر به جای واژه‌ی شریف و رهایی‌بخش امید، در این جمله واژه‌ی ترس بود، یا واژه‌ی استیصال می‌توانستم سرم را بلند کنم تا آن پسر نورسیده اشک‌هایم را ببیند، می‌توانستم سعی کنم تا او را بفهمم، تا با او حرف بزنم تا مرا بفهمد.

اگر آنها که زدوبند کرده‌اند و فهرست سرهم کرده‌اند و انشاء نوشته‌اند و دکلمه کرده‌اند، این واژه‌های شریف را این‌گونه بی‌پشتوانه از معیار و ضابطه و این‌گونه تهی از معنا به کار خود نمی‌بستند، آن‌وقت شاید امکان گفتگوی آن پسر جوان و من هم این‌چنین مسدود نبود. شاید واقعیتی در این میان باقی می‌ماند تا بتوان دستمایه‌ی ادراک و اندکی تفاهم کرد. پسر جوان با شور و حرارت برگه‌هایش را پخش می‌کرد و من به برگه‌های بازجویی در پرونده‌ی قتل فکر می‌کردم و آن نام، که مشترک میان این برگه‌ها بود.

حالا دیگر رأی‌ها ریخته شده و نه تنها آن جوان نورسیده، که برخی از دوستان و آشنایان من، گروهی از تلاشگران سیاسی و دگراندیش هم به آن «ائتلاف» جمع‌بندی‌شده در اعداد رأی داده‌اند. در میان آنان هستند کسانی که سال‌هاست با پیگیری در #دادخواهی قتل‌های سیاسی مشارکت کرده‌اند، بر لزوم دادرسی جنایت‌های سیاسی پافشاری کرده‌اند و حالا به آن کسانی رأی داده‌اند، آنانی را به نمایندگی خویش برگزیده‌اند، که دستور قتل دگراندیشان را داده‌اند.

من این رأی را هم‌سنگ برائت نخواهم گرفت و همچنان بر لزوم دادخواهی قتل‌های سیاسی پافشاری خواهم کرد، بر لزوم دادرسی عادلانه‌ی قتل سیاسی داریوش و پروانه فروهر، پدرومادرم، که به استناد بازجویی‌های متهمان پرونده‌ی قتل، دستور اجرای آن از سوی آیت‌الله دری نجف‌آبادی، وزیر وقت اطلاعات، کاندیدای «ائتلاف امید» و عضو فعلی مجلس خبرگان صادر شده است.

نوشته‌ای از #پرستوفروهر دختر #پروانه_اسکندری و #داریوش_فروهر

بیشتر بخوانید
https://goo.gl/MdgEVA


@Tavaana_TavaanaTech
روز ملی شدن لبخند ۲۶ اسفند
تقدیم به محمدرضای عالی پیام

عباسعلی ذوالفقاری با نام شاعری «زورو» شعر زیبایی را تقدیم می‌کند به محمدرضا عالی‌پیام (هالو) که هم‌اکنون به دلیل سرودن شعرهای انتقادی زندانی است.
او در آغاز با زبان #طنز می‌گوید که اگر ما نسل سوخته باشیم فرزندان ما می‌شوند «نسل پدرسوخته»
او روز #آزادی #عالی‌پیام را روز ملی‌شدن #لبخند می‌نامد.

این #شعر زیبا را ببینید و بشنوید

@Tavaana_TavaanaTech
رقص در خیابان

در این ویدئو کوتاه رقص کردی‌ای می‌بینید که در #خیابان صورت گرفته است. رقص زیبایی که به شهر شادی می‌پاشد.

آیا می‌دانید که این #رقص در کدام کشور صورت گرفته است؟

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇
کمپین جغرافیای آزار جنسی: فقط شما نیستید!

هر روز در شهرها و روستاهای مصر، هزاران زن ابزار جمع‌سپاری به نام "جغرافیای آزار" را به کار می‌برند تا از زمان، مکان و نوع #آزارجنسی علیه خود گزارش دهند. با کنار گذاشتن رسانه‌های سنتی، این زن‌ها آسیب را تبدیل به آگاهی و توانمندسازی خود می‌کنند، مستقیما با یکدیگر تماس می‌گیرند و گزارش‌های خود را به اشتراک می‌گذارند. در این ویدئو آموزش عمومی جدید و اختصاصی از توانا، ببینید چگونه #زنان ایران می‌توانند از چنین ابزاری استفاده کنند تا خبر آزار، #خشونت و بازداشت های روزمره که به علت قوانین #حجاب_اجباری علیه خود صورت می گیرند را به اطلاع دیگران برسانند.

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#اخلاق انتشار در وب
مهدی جامی

فرض پایه درس این است که #روزنامه‌نگار نگار منبع شناخت جهان برای بسیاری از مخاطبان عمومی است. پس باید بتواند روشی را پیشه کند که هر چه بیشتر و با درصد خطای کمتر واقعیت را بشناسد و به آن پایبند باشد. درس با پرسش و جایگاه پرسیدن در کشف حقیقت آغاز می شود و ارزش #گفتگو بمثابه روش رسانه ای (در خدمت آشکارسازی حقیقت)، تردید و وارسی (به منظور رسیدن به امر واقعی) و نتیجه روش اخلاقی یعنی رهایی از تعارض و تناقض را یادآور می شود و توجه می دهد که چگونه از راه صحت، انصاف و موازنه (در گزارش جهان) و پرهیز از تقلب و دستکاری در واقعیت روزنامه نگار می تواند #اعتمادسازی کند و پیمان خود برای گزارش راست و مطابق با واقع را نقض نکند. درس به این نتیجه می رسد که پایبندی به پیمان و اعتماد اصل جاودانی اخلاق است.
https://goo.gl/LJHpVI


مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
این ویدئو در ۴ روز بیش از یک میلیون و دویست هزار بار تنها از یک صفحه هم‌خوان شده است.
این #سگ #آزادی می‌خواهد ...

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
.
#تالاب_میقان - #اراک
#تالاب #میقان در استان مرکزی و در ۱۵ کیلومتری شمال شرقی اراک قرار دارد. این تالاب دارای ویژگی‌های بوم‌شناسی خاصی است، از جمله اینکه سالانه تعداد زیادی از #پرندگان #مهاجر را در خود جای می‌دهد که در میان آنها بعضی از گونه‌های نادر و حمایت شده دیده می‌شود.
عکس : علی کریمی - ایسنا / اراک
#محیط_زیست #حیات_وحش #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇