دیروز، روز ملی بوشهر بود. این ترانهی زیبای بوشهری به مناسبت «روز ملی بوشهر» تقدیم میشود بههمهی همراهان توانا خصوصا بوشهریهای عزیز
این ترانه «حُواله» نام دارد که بر اساس ترانه قدیمی در بوشهر ساخته شده است. #موسیقی آن ساختهی بابک دشتینژاد است و خوانندهی آن باران مظفری است.
پیش از شنیدن این ترانهی زیبا میتوانید چند خط زیر را بخوانید که دلایل نامگذاری «روز ملی بوشهر» آمده است:
سالروز تاسیس مدرسه سعادت در بوشهر را روز ملی #بوشهر نام نهادهاند.
۱۸ اسفند سالروز تأسیس مدرسه سعادت در بوشهر، به عنوان روز ملی بوشهر نامگذاری شده است.
مدرسهی سعادت یا مدرسه سعادت مظفری بنایی مربوط به دورهی قاجار است که در بوشهر، «خیابان امام»، روبهروی میدان معلم قرار گرفته است و در ۱۱ بهمنماه ۱۳۷۸ با شماره ثبت ۲۵۷۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.مدرسهی سعادن در سال ۱۲۷۸ خورشیدی و به سبک نوین آموزشی تاسیس شد که مادر مدارس جنوب نام گرفته است.
این مدرسه را احمدخان دریابیگی ساخته است.احمد خان دریابیگی فارغ التحصیل رشته های نظام و مهندسی از مدرسه دارالفنون بود و نخستین بار در زمان ناصرالدین شاه، فرماندهی کشتی پرسپولیس را که ایران از آلمان خریده بود در بوشهر به عهده گرفت و لباس نیروی دریایی ایران را طراحی نمود.
کتابهای دکامرون و نوئلی را احمدخان پیش از انقلاب مشروطیت از فرانسه به فارسی ترجمه کرد و به چاپ رساند.
دکامرون اثر جووانی بوکاچیو نویسندهٔ قرن ۱۴ میلادی ایتالیایی است که از صد داستان تشکیل شده است. این مدرسه در ابتدای تاسیس به دلیل اینکه معارف جدید تدریس میکرد مورد استقبال مردم قرار نمیگیرد و حتا گفته میشود که در دو ماه حتا یک نفر هم در آن ثبت نام نکرد.
اما با تدابیر احمدخان آهستهآهسته این مدرسه مورد توجه قرار میگیرد.
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
این ترانه «حُواله» نام دارد که بر اساس ترانه قدیمی در بوشهر ساخته شده است. #موسیقی آن ساختهی بابک دشتینژاد است و خوانندهی آن باران مظفری است.
پیش از شنیدن این ترانهی زیبا میتوانید چند خط زیر را بخوانید که دلایل نامگذاری «روز ملی بوشهر» آمده است:
سالروز تاسیس مدرسه سعادت در بوشهر را روز ملی #بوشهر نام نهادهاند.
۱۸ اسفند سالروز تأسیس مدرسه سعادت در بوشهر، به عنوان روز ملی بوشهر نامگذاری شده است.
مدرسهی سعادت یا مدرسه سعادت مظفری بنایی مربوط به دورهی قاجار است که در بوشهر، «خیابان امام»، روبهروی میدان معلم قرار گرفته است و در ۱۱ بهمنماه ۱۳۷۸ با شماره ثبت ۲۵۷۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.مدرسهی سعادن در سال ۱۲۷۸ خورشیدی و به سبک نوین آموزشی تاسیس شد که مادر مدارس جنوب نام گرفته است.
این مدرسه را احمدخان دریابیگی ساخته است.احمد خان دریابیگی فارغ التحصیل رشته های نظام و مهندسی از مدرسه دارالفنون بود و نخستین بار در زمان ناصرالدین شاه، فرماندهی کشتی پرسپولیس را که ایران از آلمان خریده بود در بوشهر به عهده گرفت و لباس نیروی دریایی ایران را طراحی نمود.
کتابهای دکامرون و نوئلی را احمدخان پیش از انقلاب مشروطیت از فرانسه به فارسی ترجمه کرد و به چاپ رساند.
دکامرون اثر جووانی بوکاچیو نویسندهٔ قرن ۱۴ میلادی ایتالیایی است که از صد داستان تشکیل شده است. این مدرسه در ابتدای تاسیس به دلیل اینکه معارف جدید تدریس میکرد مورد استقبال مردم قرار نمیگیرد و حتا گفته میشود که در دو ماه حتا یک نفر هم در آن ثبت نام نکرد.
اما با تدابیر احمدخان آهستهآهسته این مدرسه مورد توجه قرار میگیرد.
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
Forwarded from بشکن Beshkan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از بشكن بشنويد... @beshkan
کشور افغانستان در همسایهگی ما با همهی مشکلاتی که با آن دستبهگریبان هستند اما حرکتی رو به جلو دارد.
طراحی لباس برای فوتبالیست های زن.....
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
طراحی لباس برای فوتبالیست های زن.....
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
کشور افغانستان در همسایهگی ما با همهی مشکلاتی که با آن دستبهگریبان هستند اما حرکتی رو به جلو دارد.
برای نمونه به طراحی لباس ِ فوتبال زنان توجه کنیم که برای افراد باورمند و غیرباورمند به حجاب طراحی شده است تا بازیکن مجبور نباشد حتمن در بازیها #حجاب اسلامی را رعایت کند.
این را مقایسه کنید با کشوری که هنوز در آن #زنان نمیتوانند به ورزشگاه بروند و اگر تار مویی از #ورزشکاران #زن در بازیها نمودار شود سرنوشت ورزشی و کاری آن بازیکن به خطر میافتد.
امید که #افغانستان بیش از پیش پلههای ترقی را بپیماید و مردم آن از رنج و ستمی که در همهی این سالها با آن درگیر بودهاند خلاصی بیابند.
شما چه فکر میکنید؟
لینک عکس:
http://goo.gl/fepFyL
@Tavaana_TavaanaTech
برای نمونه به طراحی لباس ِ فوتبال زنان توجه کنیم که برای افراد باورمند و غیرباورمند به حجاب طراحی شده است تا بازیکن مجبور نباشد حتمن در بازیها #حجاب اسلامی را رعایت کند.
این را مقایسه کنید با کشوری که هنوز در آن #زنان نمیتوانند به ورزشگاه بروند و اگر تار مویی از #ورزشکاران #زن در بازیها نمودار شود سرنوشت ورزشی و کاری آن بازیکن به خطر میافتد.
امید که #افغانستان بیش از پیش پلههای ترقی را بپیماید و مردم آن از رنج و ستمی که در همهی این سالها با آن درگیر بودهاند خلاصی بیابند.
شما چه فکر میکنید؟
لینک عکس:
http://goo.gl/fepFyL
@Tavaana_TavaanaTech
WOSOSHOW
Afghanistan Football Federation debuts their new kit with the help of the players from their women’s team. Happy international women’s day!
سالگرد تیرباران سپهبد خلبان نادر جهانبانی
از نادر جهانبانی به عنوان یکی از بهترین خلبانهای عصر خود نام میبرند.
نادر جهانبانی در بیستوهفتم فروردین ۱۳۰۷ به دنیا آمد. پدرش سپهبد امانالله جهانبانی از فرماندهان ارتش شاهنشاهی بود که پنج دوره نیز نماینده مجلس سنا در دوران محمدرضا شاه بود. او برای مدتی نیز رئیس اداره کل صنایع و معادن بود.
نادر جهانبانی در سن ۱۸ سالگی وارد دانشگاه خلبانی نیروی هوایی روسیه شد و پس از اتمام دورهی تحصیلی خود وارد نیروی هوایی ایران شد. پس از این بود که نادر جهانبانی برای #آموزش دورهی خلبانی جت به کشور آلمان سفر کرد که در آلمان با لیدر تیم آکروجت آمریکا آشنا میشود و از طریق او فنون آکروباسی هواپیمایی جت را میآموزد.
جهانبانی پس از بازگشت به ایران و در سال ۱۹۵۸ اولین تیم آکروجت ایران را تشکیل میدهد. یک سال پس از تشکیل تیم آکروجت تاج طلایی، جهانبانی در مسابقهای که با حضور ایران برگزار شد و نیروی هوایی آمریکا و نیروی هوایی آمریکا و بریتانیا نیز حضور داشتند تیم ایران میتواند مقام نخست را به دست بیاورد.
نادر جهانبانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بازداشت شد.
انوشیروان جهانبانی فرزند نادر جهانبانی اعدام پدر را اینگونه تعریف میکند:
«پدرم روز آخر در پست نیروی هوایی در دوشان تپه بودند. بعدازظهر روز انقلاب بود. من هر یک ساعت یکبار با ایشان صحبت میکردم. آخرین باری که با پدرم صحبت کردم ساعت ۷ شب بود. از ساعت ۸ شب به بعد هر چه قدر زنگ زدم میگفتند نیستند تا اینکه آخرهای شب بالاخره یک افسری گفت پدرتان را بردند به آن مدرسه (رفاه). دیگر نتوانستم با پدرم تماس داشته باشم، اجازه هم نمیدادند بروم ایشان را ببینم.»
وقتی نادر جهانبانی را برای محاکمه آوردند قصد داشتند که کاغذی بر گردن او بیاویزند که جرم او برای آن نوشته شده باشد اما به نظر میرسید که او جرمی مرتکب نشده است بنابراین بر روی کاغذ سفید نوشتند: سپهبد #نادرجهانبانی عامل فساد!
در بخش از متن کیفرخواست که فردای اعدام جهانبانی در روزنامهی اطلاعات منتشر شد آمده است:
«فساد در ارض و محاربه با خدا و نایب امام علیه السلام، مطابق قوانین الهی و قوانین جاریه در زمان ارتکاب جرایم تقاضای رسیدگی و صدور حکم اعدام و مصادره اموال شخصی ایشان و ... از طرف دادسرای کل انقلاب اسلامی از دادگاه دارم.هنگامی که نوبت به دفاعیات جهانبانی رسید گفت: من دفاع خاصی ندارم ولی من هیچ وقت بر ضد #انقلاب کاری نکرده ام. به هرحال دیگر مهم نیست و من آماده #اعدام هستم.»
صادق #خلخالی، حاکم شرع انقلاب که حکم تیرباران جهانبانی را صادر کرد در کتاب خاطرات خود در مورد جهانبانی و #تیرباران او چنین نوشته است: «جهانبانی در رأس قدرتی قرار داشت که میتوانست اعتراض کند؛ چون تقریباً از نزدیکان و خویشان شاه بود میتوانست اعتراض کند، اما به خاطر حفظ زندگی انگلی خود و برای خوشگذرانی خود، ملتی را به انحطاط بکشاند و جشن هنری در شیراز ترتیب بدهد که در ماه مبارک رمضان جلوی چشم مردم مسلمان تئاتر آتش خوک و بچه را روی صحنه بیاورد! او مفسد فی الارض است. اینها به مقدسات ملی و دینی ما خیانت کردند و ملت هیچ وقت حاضر نیست چنین افرادی میان ملت باشند ...»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/lD9oxB
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
از نادر جهانبانی به عنوان یکی از بهترین خلبانهای عصر خود نام میبرند.
نادر جهانبانی در بیستوهفتم فروردین ۱۳۰۷ به دنیا آمد. پدرش سپهبد امانالله جهانبانی از فرماندهان ارتش شاهنشاهی بود که پنج دوره نیز نماینده مجلس سنا در دوران محمدرضا شاه بود. او برای مدتی نیز رئیس اداره کل صنایع و معادن بود.
نادر جهانبانی در سن ۱۸ سالگی وارد دانشگاه خلبانی نیروی هوایی روسیه شد و پس از اتمام دورهی تحصیلی خود وارد نیروی هوایی ایران شد. پس از این بود که نادر جهانبانی برای #آموزش دورهی خلبانی جت به کشور آلمان سفر کرد که در آلمان با لیدر تیم آکروجت آمریکا آشنا میشود و از طریق او فنون آکروباسی هواپیمایی جت را میآموزد.
جهانبانی پس از بازگشت به ایران و در سال ۱۹۵۸ اولین تیم آکروجت ایران را تشکیل میدهد. یک سال پس از تشکیل تیم آکروجت تاج طلایی، جهانبانی در مسابقهای که با حضور ایران برگزار شد و نیروی هوایی آمریکا و نیروی هوایی آمریکا و بریتانیا نیز حضور داشتند تیم ایران میتواند مقام نخست را به دست بیاورد.
نادر جهانبانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بازداشت شد.
انوشیروان جهانبانی فرزند نادر جهانبانی اعدام پدر را اینگونه تعریف میکند:
«پدرم روز آخر در پست نیروی هوایی در دوشان تپه بودند. بعدازظهر روز انقلاب بود. من هر یک ساعت یکبار با ایشان صحبت میکردم. آخرین باری که با پدرم صحبت کردم ساعت ۷ شب بود. از ساعت ۸ شب به بعد هر چه قدر زنگ زدم میگفتند نیستند تا اینکه آخرهای شب بالاخره یک افسری گفت پدرتان را بردند به آن مدرسه (رفاه). دیگر نتوانستم با پدرم تماس داشته باشم، اجازه هم نمیدادند بروم ایشان را ببینم.»
وقتی نادر جهانبانی را برای محاکمه آوردند قصد داشتند که کاغذی بر گردن او بیاویزند که جرم او برای آن نوشته شده باشد اما به نظر میرسید که او جرمی مرتکب نشده است بنابراین بر روی کاغذ سفید نوشتند: سپهبد #نادرجهانبانی عامل فساد!
در بخش از متن کیفرخواست که فردای اعدام جهانبانی در روزنامهی اطلاعات منتشر شد آمده است:
«فساد در ارض و محاربه با خدا و نایب امام علیه السلام، مطابق قوانین الهی و قوانین جاریه در زمان ارتکاب جرایم تقاضای رسیدگی و صدور حکم اعدام و مصادره اموال شخصی ایشان و ... از طرف دادسرای کل انقلاب اسلامی از دادگاه دارم.هنگامی که نوبت به دفاعیات جهانبانی رسید گفت: من دفاع خاصی ندارم ولی من هیچ وقت بر ضد #انقلاب کاری نکرده ام. به هرحال دیگر مهم نیست و من آماده #اعدام هستم.»
صادق #خلخالی، حاکم شرع انقلاب که حکم تیرباران جهانبانی را صادر کرد در کتاب خاطرات خود در مورد جهانبانی و #تیرباران او چنین نوشته است: «جهانبانی در رأس قدرتی قرار داشت که میتوانست اعتراض کند؛ چون تقریباً از نزدیکان و خویشان شاه بود میتوانست اعتراض کند، اما به خاطر حفظ زندگی انگلی خود و برای خوشگذرانی خود، ملتی را به انحطاط بکشاند و جشن هنری در شیراز ترتیب بدهد که در ماه مبارک رمضان جلوی چشم مردم مسلمان تئاتر آتش خوک و بچه را روی صحنه بیاورد! او مفسد فی الارض است. اینها به مقدسات ملی و دینی ما خیانت کردند و ملت هیچ وقت حاضر نیست چنین افرادی میان ملت باشند ...»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/lD9oxB
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
توانا
سپهبد نادر جهانبانی؛ خلبان زبدهای که تیرباران شد
از نادر جهانبانی به عنوان یکی از بهترین خلبانهای عصر خود نام میبرند. نادر جهانبانی در بیستوهفتم فروردین ۱۳۰۷ به دنیا آمد. پدرش سپهبد امانالله جهانبانی از فرماندهان ارتش شاهنشاهی بود که پنج دوره
#رقص بسیار زیبای شاهرخ مشکینقلم در مراسم #روز_جهانی_زن در شهر کلن آلمان
شاهرخ #مُشکینقلم، #رقصنده، بازیگر تئاتر، نمایشنامهنویس و رقصپرداز ایرانی، فرانسوی متولد سال ۱۹۶۷ میلادی است.
او بازیگر تئاتر ملی فرانسه و عضو «کمدی فرانسز (به فرانسوی: Comédie-Française) (از سال ۲۰۰۵) است. مشکینقلم افزون بر بازی در نمایشهای فرانسوی، در تئاترهای ایرانی که در آمریکا و کانادا اجرا میشوند نیز به بازی میپردازد.
برگرفته از صفحه شهناز مرتب
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
شاهرخ #مُشکینقلم، #رقصنده، بازیگر تئاتر، نمایشنامهنویس و رقصپرداز ایرانی، فرانسوی متولد سال ۱۹۶۷ میلادی است.
او بازیگر تئاتر ملی فرانسه و عضو «کمدی فرانسز (به فرانسوی: Comédie-Française) (از سال ۲۰۰۵) است. مشکینقلم افزون بر بازی در نمایشهای فرانسوی، در تئاترهای ایرانی که در آمریکا و کانادا اجرا میشوند نیز به بازی میپردازد.
برگرفته از صفحه شهناز مرتب
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
حسن #روحانی: اعدام (زنجانی) که مشکلی را حل نمیکند. آنی که سوال مردم است این است که این دو میلیارد هفتصد میلیون دلار کجا رفته؟ چه کسانی حمایت کرده اند؟ چه کسانی توانستند این فضا را به وجود آوردند که او بتواند این همه اموال را در اختیار بگیرد؟
(سالها است مردم ایران این پرسش «از کجا آوردهای» را از صاحبان قدرت ِ بادآورده و ثروت ِ بادآورده میپرسند و جوابی دریافت نمیکنند. در بدنهی حکومت نیز بارها از رهبری تا پایین بر این پرسش تاکید کردهاند که باید از این صاحبان زر ِ وابسته به زور پرسید که اینهمه #ثروت را از کجا آوردهاید. مردم اگر میپرسند از اینرو است که قدرت اجرایی و قوه قضا و ... در دست ندارند اما مسئولان عالیرتبهی نظام که مدام پرسش «از کجا آوردهای» و برخورد با مفسدان اقتصادی را مطرح میکنند چه مسیری را در رسیدن به این هدف پیمودهاند. #احمدینژاد با شعار «بگم بگم» آمد و تاکید میکرد لیست مفسدان اقتصادی را در جیب دارد اما فاسدترین دولت پس از انقلاب درآمد.
بابک زنجانی یکی از نمونههای #فساد اقتصادی است که حسن روحانی در این ویدئو بر آن انگشت میگذارد و میپرسد #اعدام #زنجانی چه گرهی از مردم باز میکند و سوال این است که چه کسانی حمایت کردند و پولها چه شده است.
ظاهرا مسئولان حکومتی مانند مردم به دنبال پاسخ «از کجا آوردهای» و «به کجا رفت» هستند در صورتی که این پرسش نباید پرسش مسئولان باشد بلکه مسئولان وظیفهشان پاسخگویی است.)
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
(سالها است مردم ایران این پرسش «از کجا آوردهای» را از صاحبان قدرت ِ بادآورده و ثروت ِ بادآورده میپرسند و جوابی دریافت نمیکنند. در بدنهی حکومت نیز بارها از رهبری تا پایین بر این پرسش تاکید کردهاند که باید از این صاحبان زر ِ وابسته به زور پرسید که اینهمه #ثروت را از کجا آوردهاید. مردم اگر میپرسند از اینرو است که قدرت اجرایی و قوه قضا و ... در دست ندارند اما مسئولان عالیرتبهی نظام که مدام پرسش «از کجا آوردهای» و برخورد با مفسدان اقتصادی را مطرح میکنند چه مسیری را در رسیدن به این هدف پیمودهاند. #احمدینژاد با شعار «بگم بگم» آمد و تاکید میکرد لیست مفسدان اقتصادی را در جیب دارد اما فاسدترین دولت پس از انقلاب درآمد.
بابک زنجانی یکی از نمونههای #فساد اقتصادی است که حسن روحانی در این ویدئو بر آن انگشت میگذارد و میپرسد #اعدام #زنجانی چه گرهی از مردم باز میکند و سوال این است که چه کسانی حمایت کردند و پولها چه شده است.
ظاهرا مسئولان حکومتی مانند مردم به دنبال پاسخ «از کجا آوردهای» و «به کجا رفت» هستند در صورتی که این پرسش نباید پرسش مسئولان باشد بلکه مسئولان وظیفهشان پاسخگویی است.)
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
به بهانهی زادروز بهروز وثوقی
«قیصر سینمای ایران»، «اسطورهی سینمای ایران» و «سلطان سینمای ایران» از القابی است که به این هنرپیشهی سرشناس #سینما نسبت دادهاند.
بهروز وثوقی در بیستم اسفندماه ۱۳۱۶ در شهر خوی در آذربایجان غربی دیده به جهان گشود.
بهروز وثوقی هجده سال سن داشت که هنرمندیاش به وسیلهی فردی به نام مسعود صمدی در سال ۱۳۳۴ کشف شد.
وثوقی از سال ۱۳۳۷ و با بازی در فیلم «طوفان در شهر ما» پا در سینما گذاشت اما تا سال ۱۳۴۷ نتوانست چندان موفقیتی به دست بیاورد.
اولین #فیلم سینمایی بهروز وثوقی که مورد توجه قرار گرفت، «صدکیلو داماد» نام داشت که کارگردان آن عباس شباویز بود و در سال ۱۳۴۰ اکران شد. فیلمی که #بهروزوثوقی را #بهروز_وثوقی کرد و نام او را بر سر زبانها انداخت فیلم «قیصر» به کارگردانی مسعود کیمیایی بود که در سال ۱۳۴۸ ساخته شد. بهروز وثوقی پس از قیصر مورد توجه مردم و همچنین جامعهی هنری قرار گرفت.
بهروز وثوقی در فیلمهای بسیاری مانند سوتهدلان، ذبیح، کندو، داشآکل، خاک، بلوچ، تنگسیر، ممل آمریکایی، رضا موتوری، همسفر، رضا موتوری، دشته، طوقی، گوزنها و فرار از تله ایفای نقش کرد که تمامی آنها مورد استقبال بسیار مردم قرار گرفت. او آنچنان پس از قیصر شهرت یافت که آرایشگاههای کشور پر شد از مشتریانی که خواهان آن بودند که موی سرشان مدل «قیصری» آرایش بشود.
بهروز وثوقی برای بازی در فیلم «گربه در قفس» ساختهی تونی (محمد) زریندست به آمریکا رفته بود که انقلاب اسلامی اتفاق افتاد و او در آمریکا ماندگار شد.
بسیاری از هنرمندان سینما از جمله خسرو شکیبایی، بهمن قبادی و عباس کیارستمی از بهروز وثوقی به عنوان کسی یاد کردهاند که دیدن آثارش آنها را به سینما علاقهمند کرده است.
عباس کیارستمی، کارگردان معروف سینما در سال ۲۰۰۰ جایزهی آکیرو کوروساوا را دریافت کرد که آن را به پاس فعالیتهای هنری بهروز وثوقی به او تقدیم کرد.
وثوقی در سال ۱۹۷۸ در فیلم کاروانها به همراه آنتونی کوئین و کریستوفر لی به ایفای نقش پرداخت.
بهروز وثوقی در فعالیت هنری خود بارها مورد ستایشهای بینالمللی قرار گرفت که از آن جمله میتوان به برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره بینالمللی فیلم تاشکند برای بازی در فیلم داش آکل ۱۹۷۱، برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم دهلی برای بازی در فیلم تنگسیر ۱۹۷۴، جایزه یک عمر دستاورد هنری جشنواره بینالمللی فیلم سان فرانسیسکو ۲۰۰۶ جایزه یک عمر فعالیت هنری جشنواره فیلم توکیو فیلمکس ۲۰۱۲ و جایزه یک عمر فعالیت هنری برای بازی در فیلم فصل کرگدن جشنواره بینالمللی فیلم تسالونیکی ۲۰۱۲ اشاره کرد.
وثوقی همچنین جایزهی جشنواره سپاس را نیز در چند نوبت از آن خود کرد که میتوان به جایزه مجسمه سپاس بهترین بازیگر نقش اول مرد در دومین دوره در سال ۱۳۴۸ برای بازی در فیلم قیصر، جایزه مجسمه سپاس بهترین بازیگر نقش اول مرد در سومین دوره در سال ۱۳۴۹ برای بازی در فیلم رضا موتوری و نامزدجایزه مجسمه سپاس بهترین بازیگر نقش اول مرد در چهارمین دوره در سال ۱۳۵۰ برای بازی در فیلم داش آکل اشاره کرد.
@Tavaana_TavaanaTech
«قیصر سینمای ایران»، «اسطورهی سینمای ایران» و «سلطان سینمای ایران» از القابی است که به این هنرپیشهی سرشناس #سینما نسبت دادهاند.
بهروز وثوقی در بیستم اسفندماه ۱۳۱۶ در شهر خوی در آذربایجان غربی دیده به جهان گشود.
بهروز وثوقی هجده سال سن داشت که هنرمندیاش به وسیلهی فردی به نام مسعود صمدی در سال ۱۳۳۴ کشف شد.
وثوقی از سال ۱۳۳۷ و با بازی در فیلم «طوفان در شهر ما» پا در سینما گذاشت اما تا سال ۱۳۴۷ نتوانست چندان موفقیتی به دست بیاورد.
اولین #فیلم سینمایی بهروز وثوقی که مورد توجه قرار گرفت، «صدکیلو داماد» نام داشت که کارگردان آن عباس شباویز بود و در سال ۱۳۴۰ اکران شد. فیلمی که #بهروزوثوقی را #بهروز_وثوقی کرد و نام او را بر سر زبانها انداخت فیلم «قیصر» به کارگردانی مسعود کیمیایی بود که در سال ۱۳۴۸ ساخته شد. بهروز وثوقی پس از قیصر مورد توجه مردم و همچنین جامعهی هنری قرار گرفت.
بهروز وثوقی در فیلمهای بسیاری مانند سوتهدلان، ذبیح، کندو، داشآکل، خاک، بلوچ، تنگسیر، ممل آمریکایی، رضا موتوری، همسفر، رضا موتوری، دشته، طوقی، گوزنها و فرار از تله ایفای نقش کرد که تمامی آنها مورد استقبال بسیار مردم قرار گرفت. او آنچنان پس از قیصر شهرت یافت که آرایشگاههای کشور پر شد از مشتریانی که خواهان آن بودند که موی سرشان مدل «قیصری» آرایش بشود.
بهروز وثوقی برای بازی در فیلم «گربه در قفس» ساختهی تونی (محمد) زریندست به آمریکا رفته بود که انقلاب اسلامی اتفاق افتاد و او در آمریکا ماندگار شد.
بسیاری از هنرمندان سینما از جمله خسرو شکیبایی، بهمن قبادی و عباس کیارستمی از بهروز وثوقی به عنوان کسی یاد کردهاند که دیدن آثارش آنها را به سینما علاقهمند کرده است.
عباس کیارستمی، کارگردان معروف سینما در سال ۲۰۰۰ جایزهی آکیرو کوروساوا را دریافت کرد که آن را به پاس فعالیتهای هنری بهروز وثوقی به او تقدیم کرد.
وثوقی در سال ۱۹۷۸ در فیلم کاروانها به همراه آنتونی کوئین و کریستوفر لی به ایفای نقش پرداخت.
بهروز وثوقی در فعالیت هنری خود بارها مورد ستایشهای بینالمللی قرار گرفت که از آن جمله میتوان به برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره بینالمللی فیلم تاشکند برای بازی در فیلم داش آکل ۱۹۷۱، برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم دهلی برای بازی در فیلم تنگسیر ۱۹۷۴، جایزه یک عمر دستاورد هنری جشنواره بینالمللی فیلم سان فرانسیسکو ۲۰۰۶ جایزه یک عمر فعالیت هنری جشنواره فیلم توکیو فیلمکس ۲۰۱۲ و جایزه یک عمر فعالیت هنری برای بازی در فیلم فصل کرگدن جشنواره بینالمللی فیلم تسالونیکی ۲۰۱۲ اشاره کرد.
وثوقی همچنین جایزهی جشنواره سپاس را نیز در چند نوبت از آن خود کرد که میتوان به جایزه مجسمه سپاس بهترین بازیگر نقش اول مرد در دومین دوره در سال ۱۳۴۸ برای بازی در فیلم قیصر، جایزه مجسمه سپاس بهترین بازیگر نقش اول مرد در سومین دوره در سال ۱۳۴۹ برای بازی در فیلم رضا موتوری و نامزدجایزه مجسمه سپاس بهترین بازیگر نقش اول مرد در چهارمین دوره در سال ۱۳۵۰ برای بازی در فیلم داش آکل اشاره کرد.
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from بشکن Beshkan
فیلترشکن فری گیت برای ویندوز: https://goo.gl/twCf6R برای عضویت در بشکن به http://goo.gl/A7DbzA بروید. @beshkan و @tavaanatech
سالگرد قتل احمد کسوری
احمد کسروی، جان بر سر عقیده
«سید احمد حکمآبادی» که بعدها نام خانوادگیاش را به کسروی تغییر داد، تاریخنگار، پژوهشگر و حقوقدانی اهل اندیشه بود. او در ۸ مهرماه ۱۲۶۹ شمسی در خانوادهای مذهبی و باورمند و شیعه دیده به جهان گشود. اجداد کسروی همه روحانی و پیشنماز بودند. پدرش «میرقاسم» اما از روحانیت کناره گرفته و به بازرگانی مشغول شده بود. مادرش «خدیجه خانم» زنی بیسواد اما خوشفکر بود. سال ۱۲۸۱ در یازدهم دیماه و در شبی زمستانی، میرقاسم درگذشت و احمد که در آن زمان تنها دوازده سال سن داشت درس را کنار گذاشت و به ادارهی کارگاه قالیبافی پدر پرداخت.
سعید نفیسی، کسروی آنروزها را اینگونه توصیف میکند: «عمامهای سیاه به سر داشت، لباده و قبای بلند میپوشید و عبای سیاهی بر روی آن میافکند. عمامهٔ کوچک و فشرده او بهترین نماینده طلاب تبریزی بود. چهره لاغر و استخوانهای برجسته سیمایی رنج کشیده و عصبانی و در ضمن مستبد به رای و مُصر در عقیده را نشان میداد و از اینکه بر خلاف عرف و به خلاف عقیده دیگران چیزی بگوید باک نداشت.»
زمان زیادی نگذشت که در سال ۱۲۹۱ احمد کسروی مورد ناسزا و تکفیر روحانیان محافظهکار و افراطی قرار گرفت چرا که از مشروطهخواهی دفاع کرده بود. کسروی آخوندی رها کرد و عبا و عمامهاش را به گوشهای نهاد و چند ماهی در یک کارگاه جوراببافی به کار مشغول شد. در سال ۱۲۹۵ کسروی به دلیل فشارهای فراوان بدگویان با قطار به سوی جفلا و از آنجا به باکو رفت. در این سفر ۵ ماهه، کسروی زبان روسی آموخت. کسروی در سال ۱۲۹۶ به حزب دموکرات که رهبری آن را شیخ محمد خیابانی بر عهده داشت پیوست که دو سال بعد از این گروه جدا شد. در سال ۱۲۹۸ کسروی که فقه میدانست به پیشنهاد رئیس استیناف آذربایجان به کارمندی عدلیه که چند سال بعد نام «دادگستری» گرفت درآمد.
انتقاد بیپروا کسروی از برخی باورهای دینی و عرفانی و … دشمنانی برای او ایجاد کرد و از اینرو بارها به قتل تهدید شد که در سال ۱۳۲۴ قصد جانش را نیز کردند که ناموفق بود.سوء قصد کنندگان که به سوی کسروی شلیک کرده بودند نتوانستند او را بکشند. آنها بازداشت میشوند اما این بازداشت چندان نمیپاید. آیتاللهالعظمی حسین قمی که از مراجع عالیرتبهی زمان خود محسوب میشده طی تلگرافی از نجف از نخستوزیر، احمد قوام میخواهد که ضاربان کسروی هر چه زودتر آزاد شوند و ضاربان تحت فشار علمای مذهبی بعد از محاکمهی کوتاهی - سه هفته- آزاد میشوند. دولت احمد قوام نمیخواست روحانیت از دولت بابت محاکمهی قاتلان کسروی خشمگین شوند. این مماشات موجب میشود که بار دیگر دو #تروریست که از شاگردان و پیروان #نواب_صفوی بودند بار دیگر قصد جان او را کنند.
احمد کسروی در طی جلسهی دادگاه در کاخ دادگستری #ترور شد. در ساعات اولیهی ۲۰ اسفندماه ۱۳۲۴ گروه فدائیان اسلام به رهبری برادران امامی به جلسهی دادگاه وارد میشوند و احمد کسروی و منشیاش سید محمدتقی حدادپور را با استفاده از #چاقو میکشند. #کسروی قرار بود در دادگاه و در چارچوب یک پروندهی قضایی به شاکیان خود پاسخ دهد. تعدادی از مقامات عالی رتبه از جمله صدرالاشرف (نخستوزیر پیشین) و فرماندار نظامی تهران، از کسروی به خاطر عقاید ضد اسلامی شکایت کرده بودند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/EeXTQv
@Tavaana_TavaanaTech
احمد کسروی، جان بر سر عقیده
«سید احمد حکمآبادی» که بعدها نام خانوادگیاش را به کسروی تغییر داد، تاریخنگار، پژوهشگر و حقوقدانی اهل اندیشه بود. او در ۸ مهرماه ۱۲۶۹ شمسی در خانوادهای مذهبی و باورمند و شیعه دیده به جهان گشود. اجداد کسروی همه روحانی و پیشنماز بودند. پدرش «میرقاسم» اما از روحانیت کناره گرفته و به بازرگانی مشغول شده بود. مادرش «خدیجه خانم» زنی بیسواد اما خوشفکر بود. سال ۱۲۸۱ در یازدهم دیماه و در شبی زمستانی، میرقاسم درگذشت و احمد که در آن زمان تنها دوازده سال سن داشت درس را کنار گذاشت و به ادارهی کارگاه قالیبافی پدر پرداخت.
سعید نفیسی، کسروی آنروزها را اینگونه توصیف میکند: «عمامهای سیاه به سر داشت، لباده و قبای بلند میپوشید و عبای سیاهی بر روی آن میافکند. عمامهٔ کوچک و فشرده او بهترین نماینده طلاب تبریزی بود. چهره لاغر و استخوانهای برجسته سیمایی رنج کشیده و عصبانی و در ضمن مستبد به رای و مُصر در عقیده را نشان میداد و از اینکه بر خلاف عرف و به خلاف عقیده دیگران چیزی بگوید باک نداشت.»
زمان زیادی نگذشت که در سال ۱۲۹۱ احمد کسروی مورد ناسزا و تکفیر روحانیان محافظهکار و افراطی قرار گرفت چرا که از مشروطهخواهی دفاع کرده بود. کسروی آخوندی رها کرد و عبا و عمامهاش را به گوشهای نهاد و چند ماهی در یک کارگاه جوراببافی به کار مشغول شد. در سال ۱۲۹۵ کسروی به دلیل فشارهای فراوان بدگویان با قطار به سوی جفلا و از آنجا به باکو رفت. در این سفر ۵ ماهه، کسروی زبان روسی آموخت. کسروی در سال ۱۲۹۶ به حزب دموکرات که رهبری آن را شیخ محمد خیابانی بر عهده داشت پیوست که دو سال بعد از این گروه جدا شد. در سال ۱۲۹۸ کسروی که فقه میدانست به پیشنهاد رئیس استیناف آذربایجان به کارمندی عدلیه که چند سال بعد نام «دادگستری» گرفت درآمد.
انتقاد بیپروا کسروی از برخی باورهای دینی و عرفانی و … دشمنانی برای او ایجاد کرد و از اینرو بارها به قتل تهدید شد که در سال ۱۳۲۴ قصد جانش را نیز کردند که ناموفق بود.سوء قصد کنندگان که به سوی کسروی شلیک کرده بودند نتوانستند او را بکشند. آنها بازداشت میشوند اما این بازداشت چندان نمیپاید. آیتاللهالعظمی حسین قمی که از مراجع عالیرتبهی زمان خود محسوب میشده طی تلگرافی از نجف از نخستوزیر، احمد قوام میخواهد که ضاربان کسروی هر چه زودتر آزاد شوند و ضاربان تحت فشار علمای مذهبی بعد از محاکمهی کوتاهی - سه هفته- آزاد میشوند. دولت احمد قوام نمیخواست روحانیت از دولت بابت محاکمهی قاتلان کسروی خشمگین شوند. این مماشات موجب میشود که بار دیگر دو #تروریست که از شاگردان و پیروان #نواب_صفوی بودند بار دیگر قصد جان او را کنند.
احمد کسروی در طی جلسهی دادگاه در کاخ دادگستری #ترور شد. در ساعات اولیهی ۲۰ اسفندماه ۱۳۲۴ گروه فدائیان اسلام به رهبری برادران امامی به جلسهی دادگاه وارد میشوند و احمد کسروی و منشیاش سید محمدتقی حدادپور را با استفاده از #چاقو میکشند. #کسروی قرار بود در دادگاه و در چارچوب یک پروندهی قضایی به شاکیان خود پاسخ دهد. تعدادی از مقامات عالی رتبه از جمله صدرالاشرف (نخستوزیر پیشین) و فرماندار نظامی تهران، از کسروی به خاطر عقاید ضد اسلامی شکایت کرده بودند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/EeXTQv
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
احمد کسروی؛ جان بر سر عقیده
در یازدهم مارس سال ۲۰۰۱، تندیسهای دوگانهی بودا در افغانستان که بیش از هزار و ششصدسال سابقهی تاریخی داشتند در حملهی دو شبانهروزی نیروهای بنیادگرای اسلامی طالبان نابود شدند
این مجسمههای با این استناد شرعی که هر شکلی از تجسم و تصویر انسان و یا حیوان از مصادیق بتپرستی و شرک است نابود شدند. در بیستو ششم فوریه همان سال، شورای علما و دیوان عالی یا همان «استره محکمه» طالبان به دستور ملا محمد عمر، رهبر آن زمان این گروه، کلیه آثاری که به تعبیر آنها «غیر اسلامی» بود میبایست ویران شود.
دو مجسمه #بودا در #باميان و تمامی مجسمههای تاريخی که در موزه های کابل و ديگر شهرهای #افغانستان نگهداری می شدند بر اساس این فتوای شرعی میبایست ویران میشدند.
عقلای جهان از کوفی عنان دبیر وقت سازمان ملل که با فرستادن نمایندهی خود به کابل و قندهار خواستار جلوگیری از تخریب بود تا دبیر کل یونسکو و رئیس موزهی متروپولیتن نیویورک از رهبران طالبان خواستند که از تخریب این مجسمهها صر نظر کنند اما فایدهای نبخشید.
«ساکنان باميان ميگويند با صدور فرمان تخريب مجسمههاي بودا توسط ملا عمر، جنگجويان طالبان از ولايات مختلف به باميان آمدند و به گفته عبدالستار از ساکنان مرکز باميان، طالبان براي اينکه اجرو ثواب بدست آورند بر مجسمهها شليک مي کردند: «روزي که بوداي باميان را انفجار دادند افراد #طالبان افتخاري به سوي بودا فير مي کردند و براي اين که همه شان ثواب بدست آورند حتا با کلاشينکوف هم مي زدند.عبدالستار ميگويد طالباني که در تخريب بودا سهم داشتند آن روز را جشن گرفته بودند و به اين باور بودند که با سهم گيري در تخريب بودا از آتش دوزخ معاف مي شوند: «آن روز را جشن گرفته بودند از کل ولايات مثلي که فعلا هم از پاکستان مي آيند کليد بهشت را مي گيرند و خود را منفجر مي کنند آن روز هم مي گفتند هر کس که بت را بشکند از آتش دوزخ معاف مي شوند.» (دویچهوله)
البته برای ایرانیانی که آیتالله صادق خلخالی و ابتدای انقلاب اسلامی را به یاد دارند این رفتار طالبان چندان تعجببرانگیز نیست.
در اردیبهشت ۱۳۵۹ با وجود مخالفت دولت مهدی بازرگان و بنیصدر، آرامگاه رضاشاه به دستور خلخالی که حاکم شرع وقت بود #تخریب شد. خلخالی تلاش داشت که آرامگاه فردوسی و #تخت_جمشید را هم تخریب کند که در این امر ناکام ماند.
#خلخالی پیش از آن با نوشتن کتابی با نام «کوروش دروغین و جنایتکار» او را قاتلی بالفطره ولواطکار معرفی کرده بود.
#Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
این مجسمههای با این استناد شرعی که هر شکلی از تجسم و تصویر انسان و یا حیوان از مصادیق بتپرستی و شرک است نابود شدند. در بیستو ششم فوریه همان سال، شورای علما و دیوان عالی یا همان «استره محکمه» طالبان به دستور ملا محمد عمر، رهبر آن زمان این گروه، کلیه آثاری که به تعبیر آنها «غیر اسلامی» بود میبایست ویران شود.
دو مجسمه #بودا در #باميان و تمامی مجسمههای تاريخی که در موزه های کابل و ديگر شهرهای #افغانستان نگهداری می شدند بر اساس این فتوای شرعی میبایست ویران میشدند.
عقلای جهان از کوفی عنان دبیر وقت سازمان ملل که با فرستادن نمایندهی خود به کابل و قندهار خواستار جلوگیری از تخریب بود تا دبیر کل یونسکو و رئیس موزهی متروپولیتن نیویورک از رهبران طالبان خواستند که از تخریب این مجسمهها صر نظر کنند اما فایدهای نبخشید.
«ساکنان باميان ميگويند با صدور فرمان تخريب مجسمههاي بودا توسط ملا عمر، جنگجويان طالبان از ولايات مختلف به باميان آمدند و به گفته عبدالستار از ساکنان مرکز باميان، طالبان براي اينکه اجرو ثواب بدست آورند بر مجسمهها شليک مي کردند: «روزي که بوداي باميان را انفجار دادند افراد #طالبان افتخاري به سوي بودا فير مي کردند و براي اين که همه شان ثواب بدست آورند حتا با کلاشينکوف هم مي زدند.عبدالستار ميگويد طالباني که در تخريب بودا سهم داشتند آن روز را جشن گرفته بودند و به اين باور بودند که با سهم گيري در تخريب بودا از آتش دوزخ معاف مي شوند: «آن روز را جشن گرفته بودند از کل ولايات مثلي که فعلا هم از پاکستان مي آيند کليد بهشت را مي گيرند و خود را منفجر مي کنند آن روز هم مي گفتند هر کس که بت را بشکند از آتش دوزخ معاف مي شوند.» (دویچهوله)
البته برای ایرانیانی که آیتالله صادق خلخالی و ابتدای انقلاب اسلامی را به یاد دارند این رفتار طالبان چندان تعجببرانگیز نیست.
در اردیبهشت ۱۳۵۹ با وجود مخالفت دولت مهدی بازرگان و بنیصدر، آرامگاه رضاشاه به دستور خلخالی که حاکم شرع وقت بود #تخریب شد. خلخالی تلاش داشت که آرامگاه فردوسی و #تخت_جمشید را هم تخریب کند که در این امر ناکام ماند.
#خلخالی پیش از آن با نوشتن کتابی با نام «کوروش دروغین و جنایتکار» او را قاتلی بالفطره ولواطکار معرفی کرده بود.
#Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇