آموزشکده توانا
59.1K subscribers
29.1K photos
35.7K videos
2.54K files
18.4K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
۹×۶: تجربه مجازی سلول انفرادی
این ویدیو برای شما ممکن است تجربه‌ی یک سفر مجازی باشد اما برای خیلی‌ها خاطره است . خاطراتی تلخ از روزهای سخت سلول انفرادی.
گاردین با انتشار این ویدیو از بینندگان می‌خواهد چشم‌شان را ببندند و یک لحظه خود را در سلول انفردای و جای کسانی احساس کنند که سال‌ها در در این چهاردیواری گرفتارند و صدای‌شان به گوش کسی نمی‌رسد.
نگهداری متهم در سلول انفرادی جهت گرفتن اقرار موسوم به #شکنجه_سفید
برای بیشتر زندانیان سیاسی در ایران استفاده شده است. بهمن کشاورز، حقوقدان و وکیل دادگستری معتقد است «نگهداری افراد در سلول‌های انفرادی صرف‌نظر از این‌که مشخصات این سلول چه باشد، پس از مدتی باعث بروز #عوارض عصبی و روانی می‌شود. بنابراین چه‌بسا بتوان گفت: اظهاراتی که افراد در مقام پاسخگویی به مقامات قضایی، پس از مدتی توقف بر سلول #انفرادی می‌کنند، فاقد اعتبار است؛ به عبارت دیگر اگر نگهداری فرد در #سلول_انفرادی ثابت شود، آنچه که او مثلاً در مقام اقرار یا شهادت گفته است، چندان معتبر نخواهد بود.»

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
کمپین #آزادی بهاییان زندانی
http://bit.ly/1Or3RlV
در اواخر اردیبهشت ماه ۱۳۸۷شش تن از مدیران جامعه بهاییان ایران در یورش هم زمان نیروهای امنیتی به منازلشان در تهران دستگیر شدند. مهوش ثابت دیگر عضو این گروه نیز دراسفند ۱۳۸۶ در مشهد بازداشت شده بود.
فریبا کمال آبادی، مهوش ثابت، بهروز توکلی، جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی و وحید تیزفهم، عضو هیاتی به نام «یاران» بودند که اداره امور بهاییان ایران را برعهده داشت.
بعد از حدود دو سال و نیم #زندان #انفرادی، در مرداد ۱۳۸۹ شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران برای هر یک از متهمان ۲۰ سال حبس تعیین کرد.
جامعه بین المللی #بهاییان کمپینی را برای درخواست آزادی فوری آن‌ها راه اندازی کرده است.

@Tavaana_TavaanaTech
صدور حکم ۳۹ سال زندان برای علیرضا گلی‌پور، زندانی امنیتی و سیاسی
علیرضا گلی‌پور، زندانی امنیتی و سیاسی محبوس در زندان اوین، به ۳۹ سال زندان محکوم شد.

آزیتا قره‌بیگلو وکیل آقای گلی‌پور در گفت‌وگو با صدای آمریکا خبر صدور این حکم از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی را تأیید کرد.

جاسوسی، توهین به رهبری و #هواداری از سازمان مجاهدین خلق از جمله موارد اتهامی این #زندانی امنیتی و سیاسی است که در صدور این حکم سنگین و کم‌سابقه مورد استناد قرار گرفته است.

خانم قره‌بیگلو، علیرضا گلی‌پور را یک "نخبه" معرفی می‌کند که در مقطع دکترا تحصیل می‌کرد و کارمند رسمی وزارت ارتباطات و و فناوری اطلاعات بود.

گلی‌پور ۳۰ ساله است. او در مهر ۱۳۹۱ دستگیر شد و ماه‌ها در زندان #انفرادی بود. او تاکنون در چند پیامی که از #زندان به بیرون فرستاده، شرح شکنجه‌ها و آزارها در زندان را رویات کرده. بنا به گزارش‌ها او به شدت بیمار است و به گفته وکیلش دارای گواهی "عدم تحمل کیفر" از سوی کمیسیون پزشکی است.

#علیرضاگلی‌پور برای برگزاری دادگاه و دریافت حکم نزدیک به چهار سال را در زندان سپری کرد و بارها به مشکلات جدی پزشکی دچار شد.

خانم قره‌بیگلو می‌گوید که امیدوار است این حکم سنگین در دادگاه تجدیدنظر شکسته شده و او در این فاصله از حق مرخصی برای پیگیری روند درمانی خود بهره‌مند شود.

منبع: صدای آمریکا
@Tavaana_TavaanaTech
تازه از توانا

نگاهی به نهادها و مبانی تصمیم‌گیری قوه قضائیه جمهوری اسلامی
مجید محمدی

نظام جمهوری اسلامی در طی سه دهه اول از عمر خویش پنج دوره را پشت سر گذاشته است: دوره پوپولیسم سیاسی و فرهنگی (۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰)، دوره اقتدارگرایی ربانی‌سالار (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸)، دوره اقتدارگرایی توسعه‌گرایانه (۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶)، دوره جنبش اصلاح‌طلبی و حاکمیت دوگانه (۱۳۷۶-۱۳۸۴) و دوره اقتدارگرایی نظامیگرایانه/
موعودگرایانه (۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲).

دولت‌های بازرگان/ بنی صدر، میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و محمود احمدی‌نژاد به سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری در این چارچوب‌ها مشغول بوده‌ا‌ند.

قوه قضائیه نیز در عین جدایی از قوه مجریه در ساختار اداری و تصمیم‌گیری و وابستگی به نهاد رهبری از گفتمان این دوره‌ها تأثیر پذیرفته است. البته این تأثیرپذیری همیشه در جهت تحولات در نهادهای انتخابی نبوده و به جای همراهی، عکس‌العملی در برابر آنها بوده است.

آن‌چه میان هر پنج دوره مشترک است، عدم حاکمیت #قانون، استفاده ابزاری از #قوه‌قضائیه برای خاموش‌کردن صدای مخالفان و نشاندن قوای قهریه به جای حاکمیت مردم از طریق مشارکت و رقابت سیاسی بوده است.

این کتاب اختصاصی توانا یک تحقیق تفصیلی تاریخی و تطبیقی در مورد قوه قضاییه در ایران نیست بلکه یک گزارش تحلیلی و توصیفی در باب برخی از جنبه های نظام قضایی ایران در دوره جمهوری اسلامی است. در این گزارش اموری مثل حاکمیت قانون، نظام دادگاهها، تعامل میان قوا و نظام زندانها مورد توجه و ارزیابی قرار گرفته اند. نویسنده به عنوان یک #جامعه‌شناس حقوق قصورها و چالشهای این نظام را که مورد سوء استفاده ی یک نظام سیاسی اقتدارگرا و شبه #تمامیت‌خواه قرار گرفته تبیین می کند. بر اساس تصمیمات و سیاستهای مقامات قضایی می توان گفت که کارکرد اصلی این دستگاه مقهور قرار دادن #شهروندان و تحکیم قدرت حکومت است. نقض حقوق بشر در این نظام عدالت کیفری شایع و ساختاری است.

در یکی از بخش های این #کتاب به بحث سلول انفرادی پرداخته می شود و از سه نوع سلول انفرادی در جمهوری اسلامی صحبت به میان می آید؛ درواقع سه نوع انفرادی در جمهوری اسلامی تحقق پیدا کرده است:
۱ )سلولهایی که از فرط کوچکی #زندانیان آن را قبر مینامند. وقتی زندانی در این
سلول میخوابد سرش با دیوار، چهار انگشت و پايش با در سلول چهار انگشت
فاصله دارد. بدن زندانی در عرض سلول هم به اندازه یک آرنج با ديوار فاصله
دارد. این سلولها به زندانی احساس زنده به گور شدن میدهد؛
۲ )تابوت، یکی از اختراعات دستگاه #سرکوب جمهوری إسلامي، محفظه ای است
که یک ضلعش دیوار است، دو تا ضلع دیگرش تخته های چوبی است در ابعاد
بین نود سانتی متر تا دو متر و ضلع چهارم که پشت زندانی است باز است و
رو به فضای درونی اتاق. درون تابوت که نوع خاصی از انفرادی با مایه های
ایدئولوژیک است، زندانی باید بیست و چهار ساعته #چشمبند به چشم داشته
باشد. ایده اصلی از ایده خوابیدن افراد باورمند در قبر برای ذکر قیامت و احساس
مرگ و فاصله گرفتن از دنیا گرفته شده اما توسط حکومت برای فاصله گرفتن
فرد از خود معترض اش و شکستن وی در کوتاه مدت استفاده شده است. تابوت
روشی برای فرسایش فرد با محدود کردن حواس وی و تغییر هویت افراد به
صورت اکسپرس یا زودبازده است؛ بنا به گفته زندانیان سیاسی دهه شصت، این
روش در آن دهه در زندانهای ایران معمول بوده است.
۳ )سلولهای یک و نیم متر در دو متر که اندکی از قبر بزرگتر است. زندانی با
حرکت اندکی با سر به دیوار میخورد. این انفرادیها آن وجه #ایدئولوژیک
خوابیدن در قبر یا #تابوت را ندارد، بلکه برای در فشار گذاشتن بدن و روان
زندانی ساخته شده است و به آن وجه مذهبی داده نمیشود. جمهوری اسلامی
پس از دهه اول دیگر تلاش نمیکند #زندانی را مومن بار بیاورد بلکه فقط هدف
شکستن وی است.
در هر سه نوع سلول #انفرادی در ایران، پنجره ای به بیرون وجود ندارد و هواکشی نیز
به چشم نمیخورد تا زندانی از نور و هوای بیرون محروم شود. همچنین، در سلولهای
ایران دستشویی وجود ندارد تا زندانی به نحو غیر ارادی مجبور به درخواست از زندانبانان
شود و خود را برای یکی از حیاتی ترین نیازهای خود بشکند.


این کتاب را می توانید از اینجا دانلود کنید:
http://ow.ly/s7yn300wdg1
@Tavaana_TavaanaTech
سعید شیرزاد؛ آرزومند جهانی شایسته کودکان
goo.gl/7KQtF6

سعید شیرزاد بار نخست در مرداد ۱۳۹۱ و زمانی که برای کمک به مردم زلزله زده به شهرستان اهر در آذربایجان رفته بود بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. اما کمتر از یک ماه بعد با قید کفالت از زندان آزاد شد. ‏در حکمی که برای این بازداشت صادر شد، سعید شیرزاد از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست پیر عباس به یک سال حبس تعلیقی (لازم الاجرا در ۵ سال) محکوم شد. اما این مانع از فعالیت اجتماعی و مدنی سعید شیرزاد نشد و او دوباره به مناطق زلزله‌زده برگشت تا به کمک به اهالی آن منطقه بپردازد. در خرداد ۱۳۹۳ برای بار دوم و در محل کارش در پالایشگاه تبریز بازداشت و دوباره به زندان اوین منتقل شد. او این‌بار دو ماه در سلول‌های انفرادی به سر برد. اما با وجود اینکه هنوز دادگاه برایش برگزار نشده بود و در بازداشت موقت به سر می‌برد، به بند عمومی منتقل شد. در بهمن‌‌ همان سال و در پی اعتراض به هواخوری اجباری در زمستان و نبود لباس گرم، همراه با چند زندانی دیگر به سلول انفرادی منتقل شد و دست به اعتصاب غذا نیز زد. به عنوان تنبیه به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد. در شهریور ۱۳۹۴ و با گذشت ۱۵ ماه از تاریخ بازداشتش بود که قاضی ابوالقاسم صلواتی حکم نهایی را برای سعید شیرزاد صادر کرد و او به اتهام "تجمع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی" به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. سعید شیرزاد در زندان رجایی شهر، و با دوختن لبان خود بیش از یک ماه در اعتصاب غذا به سر برد.

شیرزاد در نامه‌ای قبل از شروع این اعتصاب غذا خواسته‌های اصلی خود را نوشته است. نامه‌ای که در آن خطاب به مسئولان زندان، دلایل اعتصاب غذای خود را اینگونه برشمرده است: «توهین مستمر مأ‌موران به خانواده‌های زندانیان، عدم قبول نامه‌های رسمی اعتصاب غذا که موجب سلب مسئولیت پزشکی از مسئولان زندان می‌شود، بازداشت اعضای خانواده‌های زندانیان سیاسی در سالن ملاقات، جلوگیری از اعزام زندانیان سیاسی بیمار به مراکز درمانی، ضرب و شتم زندانیان سیاسی و اعزام اجباری به دادگاه توسط مامورین و نهایتا جلوگیری از گردش هوا در سالن با جوشکاری در و پنجره‌ها که سلامت زندانیان را در معرض خطر می‌اندازد.»

دغدغه برای کودکان

سعید شیرزاد بیش از هرچیز به دلیل فعالیتش در حوزه کودکان کار و خیابان شناخته می‌شود. او عضو "جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان" بود. گروهی غیردولتی که با هدف حمایت از کودکان کار در سال ۱۳۸۲ تاسیس شد اما در آبان ۱۳۸۷ پلیس امنیت تهران، دفتر این جمعیت را پلمپ کرد. سعید شیرزاد دغدغه‌های خود برای کودکان کار و دفاع از حقوق آن‌ها را بار‌ها در نوشته‌هایش به نمایش گذاشته است. او در یکی از نوشته‌هایش به مناسبت آغاز سال جدید تحصیلی در مهر ۱۳۹۴ خطاب به کودکان می‌نویسد: «بیاید در این جهان پر از تبعیض و ترویز، حتی تبعیضی پررنگ‌تر در وجدانمان بیدار، جای معلمانی را که این روز‌ها به جای نشستن در کلاس درس به نام انسانیت در زندان هستند، یا نقش‌هایمان در بادکنک‌ها پر کنیم و با شاخه‌های زیتون در کنار کودکان شین‌آباد، کامیاران و یرباز با هدایایی از جنس انسانی‌ترین انسانیت‌ها، با‌‌ همان زبان کودکانه و به همراه غزه، کوبانی، دارنور، حلب، صنعا، قندهار و فلوجه به سوی جهان به دور از جنگ، خشونت و تبعیض به پرواز درآوریم و جهان شایستهٔ کودکان را با هم آرزو کنیم.»

شیرزاد در کنار دغدغه اصلی‌اش که که کودکان بودند، در دیگر حوزه‌های حقوق بشری نیز سعی می‌کرد سهم خود را ادا کند. او یک بار در مرداد ۱۳۹۴ و از زندان رجایی شهر کرج همراه با زنده یاد شاهرخ زمانی، نامه‌ای دو نفره و سرگشاده خطاب به احمد شهید نگاشت و از او خواست در گزارش‌های خود به شورای حقوق بشر سازمان ملل درباره ایران، وضعیت کارگران این کشور را مورد بررسی جدی قرار دهد.

سعید شیرزاد زندانیان کرد را از مظلوم‌ترین اقشار زندانی در ایران می‌دانست. او از سانسور زندانیان کرد در فعالیت‌های حقوق بشریِ برخی از فعالان حقوق بشر، به شدت انتقاد کرد و آن را "سیاسی شدن حقوق بشر" نامید. او در مقاله‌ای با عنوان "حقوق بشر؛ دستمایه افکار سیاسی" درباره این مساله چنین نوشت: «وقتی‌که پسوند فعال حقوق بشر را برای خود انتخاب می‌کنیم وظیفه‌ای بس سنگین‌تر از یادآوری چند نام داریم و آن هم نام‌هایی که نامی درکرده‌اند و به بهانه‌ای که در خوشبینانه‌ترین حالت هزینه‌ای فرا‌تر از ماندن است از یادآوری دیگر نام‌ها امتناع نکنیم و به بهانهٔ رنگ و پوست و‌ نژاد کسی را از قلم ننداخت و افکار سیاسی افراد را دلیلی بر نام نبردن کسی نباشد.»

بیشتر بخوانید:

https://tavaana.org/fa/SaeedShirzad

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
"عید نوروز در زندان"

عید نوروز ۱۳۹۴ در سلول انفرادی بودم؛اما نوروز ۱۳۹۵ در بند زنان اوین تصمیم گرفتم،سبزه ی نوروز را در یک کفشم سبز کنم.دانه ها جوانه می زدند و قد می کشیدند.بعضی از هم بندی هایم می گفتند وقتی به این کفش که انگار زندگی از درون آن تراوش کرده، نگاه می کنیم؛قدم هایمان استوارتر می شود.چند ماه از بازگشتم به آغوش خانواده می گذرد؛مادرم می گوید:یا این کفش را دیگر به پا نکن و یادگاری از سالی که در زندان سبزه ی عید را در آن کاشتی به یاد آن دوران تلخ نگه دار و یا به دلیل کهنگی اش آن را دور بینداز!

به او می گویم:این کفش پاره پاره هم که شود؛بارها و بارها وصله اش می زنم و به پا می کنم.چرا که بسیاری از گام های من در زندان های قرچک و اوین جا مانده است و هر نوروز به یاد تمامی زندانیان"غیر سیاسی و سیاسی ایران" هر گام را به سبزه ای می آرایم تا به رنگ سرخ یک ماهی تنگ خیره شود،شاید رنگ سپیدی به رهایی گره خورد...!

"سال خوبی را برای تک تک شما عزیزان آرزومندم"
goo.gl/1P06ha

برگرفته از فیس بوک
Atena Farghadani

https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
روایت یک پرونده؛ سعید ماسوری و ۲۱ سال زندان بدون مرخصی

بیش از دو دهه از حبس بدون مرخصی سعید ماسوری می‌گذرد. او خود در نامه‌ای به مناسب آغاز بیست‌ویکمین سال حبسش می‌نویسد: «بیست سال از ۱۹ دی‌ماه ۷۹ گذشت و وارد بیست و یکمین سال زندان شدم. شاید برای کسانی ۲۰ تنها یک عدد باشد ولی با نگاه تحمل حبس در زندان چیزی بیشتر از یک عمر است…»

در این برنامه آرش صادقی، کنش‌گر مدافع حقوق بشر، و سعید شیرزاد، فعال مدنی، که هر دو مدتی را با سعید ماسوری هم‌بند بودند از او می‌گویند.
این چکیده‌ای است از قسمت دوم برنامه «روایت یک پرونده» که مهر ۱۴۰۰ در کلاب‌هاوس آموزشکده توانا برگزار شد.

فایل این برنامه را در یوتیوب یا ساندکلاد توانا بشنوید:

https://youtu.be/50c1NeoOYGw
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/masouri?si=4426dd77323f4017adc6aa132404a7f9

#لایو_ایونت #سعید_ماسوری #حقیقت_زندان #شکنجه #انفرادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

مهدی مسکین‌نواز، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی‌شهر، از رفتار ظالمانه با زندانیان سیاسی می‌گوید.
او از فردی از مسیئولین زندان به نام ولی علی‌محمدی نام می‌برد که رفتار او با زندانیان خلاف قاعده و قانون و غیر اخلاقی است.

ولی علی‌محمدی از مدیران داخلی زندان رجایی شهر است که بارها در گزارش‌های متعدد از او در جریان آزار زندانیان سیاسی نام برده شده است.

#انفرادی #شکنجه #زندان_رجایی_شهر #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
توماج صالحی در این ویدیو می‌گوید که در زمان بازداشت به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و در طی دوران بازجویی هم به او گفتند که حتی اگر از ایران خارج شوید مثل بختیار کشته می‌شوی.
او از بازجوی دیگری می‌گوید که نقش پلیس خوب را بازی می‌کرد و سعی داشت با وعده و تطمیع او را جذب کرده و به تسلیم شدن وادارد.

- عزیزان حقوقدان بگویند، در برابر ضرب و شتم چه باید کرد؟ چگونه می‌توان بابت شکنجه‌شدن شکایت کرد؟

#توماج_صالحی #شکنجه #انفرادی #بازجویی #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

زندان در ایران در هفته‌ای که گذشت، ۳۶

در این برنامه به آخرین اخبار مربوط به زندانیان سیاسی و وضعیت آن‌ها پرداخته شده است. آرش صادقی، کنشگر مدافع حقوق بشر، امیرسالار داودی، وکیل دادگستری، و جمعی از کنشگران در این برنامه حضور دارند.

این برنامه در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ در کلاب‌هاوس آموزشکده توانا برگزار شد.

برنامه‌کامل را در یوتیوب بشنوید
https://youtu.be/s5TSB1bgSr0
یا در ساندکلاد
https://soundcloud.com/tavaana/club-t-jail-week-36

#حقیقت_زندان #اعدام #انفرادی #شکنجه #لایو_ایونت #کلاب_هاوس #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پیام ولی، زندانی بهایی، در نامه‌ای به مسئولان قضایی و سایر مسئولان کشوری، مواردی از رفتار خارج از ضابطه بازجویان را شرح داده است. او همچنین اتهامات تفهیم شده به خودش را شرح داده و همه اتهامات را رد کرده است.
در این فایل صوتی که به دست ما رسیده، آقای پیام ولی آن نامه را بازخوانی کرده است.

#پیام_ولی #مهسا_امینی‌ #حقوق_متهم #شکنجه #انفرادی #بهایی #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
شهریار شمس، دانشجویی که در دو ماه اخیر دو بار بازداشت شده، در توییتر خود، درباره یک زندانی گمنام نوشت. نام این زندانی اکبر غفاری است که با فشار بازجویان و به دلیل نداشتن سواد، برگه‌ای را امضا کرد که باعث انتساب اتهام محاربه به او شده است. متن رشته توییت شهریار شمس به شرح زیر است:

«اکبر غفاری؛ اولین بار بند عمومی ۲۴۱ دیدمش. از قشر بسیار ضعیف جامعه بود، انقدر ضعیف که حتی سواد هم نداشت. توی فلاح بازداشت شده بود و جرمش این بود که در خونشون رو باز گذاشته و چند نفر از معترض ها رو پناه داده بود. شبش بازداشتش میکنن و چون ظاهر غلط‌اندازی داشته بهش میگن «یه مامور رو توی فلاح کشتن و تو کشتیش» و میارنش بند ما و فقط چند ساعت پیش ما بود و بعد میره انفرادی. اینبار وقتی رفتم ۲۰۹، دوباره اکبر رو دیدم، خیلی لاغرتر شده بود و حدود یه ماه انفرادی نگه‌اش داشته و ممنوع التماسش کرده بودن! آسیب انفرادی کامل توی روحیات و رفتارش معلوم بود. دیروز فهمیدم اکبر رو منتقل کردن زنذان تهران بزرگ و وقتی اوضاعش رو پرسیدم، جواب مثل آب یخی بود که روم ریخته شده بود!
برای اکبر نوشته بودن «من آدم کشتم، خوبم کردم که کشتم!» و اکبر تحت فشار انفرادی و برای اینکه سواد نداشت، امضا کرده بود و الان بهش اتهام محاربه زدن! اکبر از کف خیابونه، همونجایی که همه‌ی ما به حضور توی اونجا افتخار می‌کنیم و اگه خودمون چیزی ازش نگیم، کسی نیست که حرفی ازش بزنه و با کمترین هزینه اعدامش میکنن.
اجازه ندیم هر بلایی که خواستن رو با کمترین هزینه سر ناشناس‌ها بیارن.»

- سال پیش عده‌ای از زندانیان سابق شکایتی را علیه استفاده از سلول انفرادی تنظیم کردند. اغلب آن‌ها بازداشت شدند و همین شکایت از موارد اتهامی آن‌ها شد. داستان اکبر غفاری مشخص می‌کند که چرا بازجویان و دستگاه امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی وابسته به سلول انفرادی هستند و به آن برای انتساب جرم نکرده نیاز دارند!

- اگر درباره بازجویی، نکاتی که باید رعایت شود و موارد دیگر حقوقی می‌خواهید اطلاعات بیشتری کسب کنید،صفحه دادبان را دنبال کنید و مطالبش را بخوانید:
@daadbaan2021

#اکبر_غفاری #انفرادی #سلول_انفرادی #سلول_انفرادی_شکنجه_است #مهسا_امینی‌ #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نامه‌هایی از زندان: انفرادی، شکنجه‌ای که سفید نیست

سلول انفرادی؛ اتاقکی عمدتا کوچک، بعضا به ابعاد قبر، که زندانی سیاسی محبوس در آن، فرق شب و روز را نمی‌فهمد، و تنها مامن او، می‌شود دل‌نوشته‌هایی که زندانیان پیش از او روی دیوارها حک کرده‌اند. چه رازها و رنج‌ها که در این اتاقک‌های کوچک پنهان است.

اگرچه از سلول انفرادی به شکنجه سفید تعبیر می‌شود اما وقتی سرگذشت آن‌ها که در سلول انفرادی حبس بوده‌اند را می‌شنویم درمی‌یابیم که این شکنجه، سیاهی مطلق است.

سلول انفرادی مصداق بارز شکنجه مطلق روحی و جسمی است. این جمله را بسیاری از آن‌ها که روزها و شب‌های خود را در انفرادی گذرانده‌اند، می‌گویند.

پس از انقلاب اسلامی بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی، حبس در سلول انفرادی را تجربه کرده‌اند و حتی با تغییر دولت‌ها در جمهوری اسلامی نیز کاربری این سلول‌ها تفاوتی نکرده و نخواهد کرد.

در این بخش از مجموعه «نامه‌هایی از زندان»‌ به سراغ نامه‌هایی رفته‌ایم که هر کدام بازگوکننده گوشه‌ای کوچک از این شکنجه هولناک است. نامه‌هایی از: بهروز جاویدتهرانی، سعید ملک‌پور، رضا شریفی‌بوکانی، نرگس محمدی و احمد باطبی.
این بخش تقدیم می‌شود به تمام کسانی که بخشی از زندگی‌شان را در سلول‌های انفرادی جمهوری اسلامی گذرانده‌اند و می‌گذرانند.

https://tavaana.org/letters_prison3/

یوتیوب:
https://youtu.be/LDV0deCaVUA
در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id586395212
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/namehai-az-zendan-3-vid

#پادکست #کتاب_صوتی #سلول_انفرادی #انفرادی_شکنجه_است #یاری_مدنی_توانا #نامه_های_زندان

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Audio
نامه‌هایی از زندان: انفرادی، شکنجه‌ای که سفید نیست

سلول انفرادی؛ اتاقکی عمدتا کوچک، بعضا به ابعاد قبر، که زندانی سیاسی محبوس در آن، فرق شب و روز را نمی‌فهمد، و تنها مامن او، می‌شود دل‌نوشته‌هایی که زندانیان پیش از او روی دیوارها حک کرده‌اند. چه رازها و رنج‌ها که در این اتاقک‌های کوچک پنهان است.

اگرچه از سلول انفرادی به شکنجه سفید تعبیر می‌شود اما وقتی سرگذشت آن‌ها که در سلول انفرادی حبس بوده‌اند را می‌شنویم درمی‌یابیم که این شکنجه، سیاهی مطلق است.

سلول انفرادی مصداق بارز شکنجه مطلق روحی و جسمی است. این جمله را بسیاری از آن‌ها که روزها و شب‌های خود را در انفرادی گذرانده‌اند، می‌گویند.

پس از انقلاب اسلامی بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی، حبس در سلول انفرادی را تجربه کرده‌اند و حتی با تغییر دولت‌ها در جمهوری اسلامی نیز کاربری این سلول‌ها تفاوتی نکرده و نخواهد کرد.

در این بخش از مجموعه «نامه‌هایی از زندان»‌ به سراغ نامه‌هایی رفته‌ایم که هر کدام بازگوکننده گوشه‌ای کوچک از این شکنجه هولناک است. نامه‌هایی از: بهروز جاویدتهرانی، سعید ملک‌پور، رضا شریفی‌بوکانی، نرگس محمدی و احمد باطبی.
این بخش تقدیم می‌شود به تمام کسانی که بخشی از زندگی‌شان را در سلول‌های انفرادی جمهوری اسلامی گذرانده‌اند و می‌گذرانند.

https://tavaana.org/letters_prison3/

یوتیوب:
https://youtu.be/LDV0deCaVUA
در کست‌باکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id586395212
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/namehai-az-zendan-3-vid

#پادکست #کتاب_صوتی #سلول_انفرادی #انفرادی_شکنجه_است #یاری_مدنی_توانا #نامه_های_زندان

@tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
هزارمین روز زندان انفرادی وحید افکاری‌‎

دیروز _ دهم خرداد ۱۴۰۲_ هزارمین روزی ست که وحید افکاری، برادر زنده‌یاد نوید افکاری، در سلول انفرادی محبوس است. زندان انفرادی مصداق عینی شکنجه زندانیان است.

طرح از بهنام محمدی
منتشر شده در دادبان
@daadbaan2021

#کارتون #نوید_افکاری #وحید_افکاری #انفرادی #سلول_انفرادی #شکنجه_سفید #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رضا نوروزی :
من تمام صفحات تاریخ را ورق زدم
اما هیچ پادشاه و یا فرمانروایی را ندیدم
که طفل شیرخوار دوماهه را به انفرادی بیاندازد.

داریوش،پسر کوچک رضا نوروزی بشدت بیمار است.
و ریه هایش عفونت کرده است.

ویدیو و متن از صفحه آرشام رضایی

#رضا_نوروزی #شکنجه #انفرادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
تنها در دنیای موسیقی نیست که چهره‌های جدید با محتواهای خلاقانه تازه ظهور می‌کنند؛ تنها در دنیای سینما این‌طور نیست؛ تنها در قلمرو فناوری نیست که ابتکارهای تازه رخ می‌دهد. در واقع یک حیات اجتماعی پویا در تمامی شئون خود پویا خواهد بود و محتواهای تازه برای عرضه خواهد داشت. 

در کشور ما ایران در دهه‌های اخیر، حیات دینی حقیقتا پویا بوده و چهره‌ها و شخصیت‌هایی ظهور کرده‌اند که اگر با آن‌ها برخورد سخت نمی‌شد،‌ قادر به ایجاد تشکل و سازمان‌های نو دینی هم بودند.

معاونت «فرق و مذاهب» در وزارت اطلاعات، دهه‌هاست که مسئول مستقیم سرکوب پویایی‌های دینی در حیات اجتماعی ایرانیان است. بعضی از این چهره‌ها یا خیزش‌های معنوی کاملا نوظهور بوده‌اند و خود را ادامه هیچ سنت کهنی معرفی نمی‌کرده‌اند. بعضی دیگر، قدیمی‌ترند و محصول تحولات دینی در صدها سال گذشته بوده‌اند.

از نمونه چهره‌های جدید پیمان فتاحی ملقب به ایلیا م. رام‌الله یا محمدعلی طاهری بنیان‌گذار عرفان حلقه است. از چهره‌های کمی قدیمی‌تر حسینعلی نوری ملقب به بهاءالله است که در قرن نوزدهم میلادی آیین بهایی را در ایران تاسیس کرد. این آیین به جهت سرکوب شدید در خاستگاه خود، در خارج از ایران گسترش یافت و اکنون در سراسر دنیا پیرو دارد؛ بنا به منابع موجود تعداد پیروان آیین بهایی در سراسر جهان، پنج تا هشت میلیون نفر است. بهاییان هنوز در ایران زندگی می‌کنند و هر از گاهی اخبار تلخ زندان و شکنجه و مصادره اموال و گاهی حکم اعدام پیروان بهایی به رسانه‌ها مخابره می‌شود.

نظر به این‌که پژوهش در تکاپوی نوآورانه دینی در میان ایرانیان و گسترش رواداری را بخشی از وظایف خود می‌دانیم، به سراغ چهره‌های جوان و سرزنده‌ای می‌رویم که با علاقه و بی‌باکانه رخ نشان می‌دهند، از گفت‌وگو استقبال می‌کنند و از هویت خود می‌گویند.

یکی از این چهره‌های جوان که خود را پژوهشگر تاریخ اندیشه می‌نامد و هم‌اکنون در تابستان ۱۴۰۳ دانشجوی دکتری‌ رشته تاریخ در دانشگاه کمبریج است ایقان شهیدی، هم‌وطن بهایی و زندانی سیاسی سابق، است. او مهربانانه و با حوصله درخواست ما برای گفت‌وگو را پذیرفت و چنانچه در ادامه می‌خوانید، دقیق و مستند، همه آنچه به خاطرش رنج بسیار کشیده بود را با ما در میان گذاشت.

برای مطالعه این مصاحبه به صفحه گفت‌وشنود رجوع کنید:

https://dialog.tavaana.org/iqan-shahidi-bahai-faith/

#ایمان_بهایی #آیین_بهایی #نوگرایی_دینی #دین #ادیان_نوظهور #حضرت_بهاءالله #نیایش #انفرادی #ایستادگی #گفتگو

@dialogue1402