سالگرد درگذشت هایده، صدای ماندگار
رهی معیری،ترانهسرا، معصومه ددهبالا را به علی تجویدی تکنواز ویلون معرفی میکند و علی تجویدی که آن روزها از فعالترین آهنگسازان ِ برنامهی گلهای رنگارنگ در رادیو تهران او را به جامعهی هنری معرفی میکند و اینگونه میشود که زندگی هنری «هایده» متولد میشود. فعالیت حرفهای هنری هایده در سال ۱۳۴۷ و با اجرای ترانهی «آزاده» و با همکاری ارکستر گلها در رادیو تهران آغاز میشود.
فرح پهلوی میگوید که قسمتی از ترانهی «آزاده» با صدای هایده او را به یاد اپرای «نورما» اثر وینچنتزو بلینی با صدای ماریو لاکالاس،خوانندهی یونانی-آمریکایی میاندازد و اضافه میکند که «هایده، لاکاس ما بود.»
معصومه ددهبالا با نام هنری هایده ۲۱ فروردینماه ۱۳۲۱ در تهران و در خانوادهای پرجمعیت که اغلبشان صدای خوشی داشتند به دنیا آمد. پدرش محمد ددهبالا اهل تبریز و مادرش زینب بلغاری، گیلانی بود. انقلاب اسلامی که بار نشست،بیشتر هنرها و اهالی هنر با محدودیتهای فراوان مواجه شدند. زنان ِ خواننده دیگر اجازهی خواندن نیافتند و صدای زنان ممنوعه شد.
بسیاری از خوانندگان پیش از انقلاب به دادگاه احضار شدند و برخی از آنها بازداشت و ثروت برخی از آنها نیز مصادره شد. آیتالله محمدی گیلانی حاکم شرع و رئیس دادگاههای انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ برخی از خوانندگان پیش از انقلاب را به دادگاه فراخواند. هایده یکی از این خوانندگان بود. با اینکه صدای کسانی مانند هایده پس از سیطرهی اسلامگرایان در ایران ممنوع شد اما این به آن معنا نبود که مردم دیگر به این صداها گوش نکردند و یا هنرمندان خود را از یاد بردند.
هایده زیر نظر استادان بنام موسیقی ایران درس موسیقی آموخته بود. او آموزش موسیقی را با علی تجویدی آغاز کرد. هایده بارها گفته است که تحت تاثیر ضدای دلکش بوده است.
اولین کار هایده -آزاده- نیز کار تجویدی بود. از نخستین سالهای دههی ۵۰ هایده به اجرای موسیقی پاپ علاقهمند شد. هایده در کشورهای مختلف به اجرای برنامه میپرداخت. هایده چند ماه پیش از انقلاب از ایران خارج شد و در انگلستان ساکن شد. او در سال ۱۳۶۰ به آمریکا مهاجرت کرد و تا پایان عمر در آمریکا ساکن بود.
انوشیروان روحانی، موسیقیدان و نوازندهی پیانو که در رادیو تلویزیون ملی ایران کارهای مشترکی نیز با یکدیگر اجرا کردهاند در مورد آشناییاش با هایده میگوید: «اولین بار خانم هایده را در رادیو دیدم که همره با آقای تاکستانی (نوازنده تار) بودند. البته پیش از خانم هایده، اول خانم مهستی تشریف آورده بودند به رادیو. بنابراین با خانم مهستی آشنا بودم؛ میگفتند که «خواهر من هم صدایش قشنگ است». من هم شنیده بودم در بعضی از این محافل که صدای خانم هایده را شنیده بودند و خیلی تعریف میکردند.در یکی از برنامههایی که آقای علی تجویدی آهنگ آن را ساخته بودند و در برنامه گلها را اجرا میکردند من پیانو میزدم. در استودیو شمارهی ۸، قطعه که تمام شد و من هم با شور و حال جوانی، پیانو میزدم، خانم هایده تشریف آوردند کنار پیانو. من را مورد تشویق قرار دادند و یک ماچی از من کردند! آقای تجویدی گفتند آهنگش را من ساختهام انوشیروان را ماچ میکنی؟!»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/EnOO0Y
#هایده
#موسیقی
@Tavaana_TavaanaTech
رهی معیری،ترانهسرا، معصومه ددهبالا را به علی تجویدی تکنواز ویلون معرفی میکند و علی تجویدی که آن روزها از فعالترین آهنگسازان ِ برنامهی گلهای رنگارنگ در رادیو تهران او را به جامعهی هنری معرفی میکند و اینگونه میشود که زندگی هنری «هایده» متولد میشود. فعالیت حرفهای هنری هایده در سال ۱۳۴۷ و با اجرای ترانهی «آزاده» و با همکاری ارکستر گلها در رادیو تهران آغاز میشود.
فرح پهلوی میگوید که قسمتی از ترانهی «آزاده» با صدای هایده او را به یاد اپرای «نورما» اثر وینچنتزو بلینی با صدای ماریو لاکالاس،خوانندهی یونانی-آمریکایی میاندازد و اضافه میکند که «هایده، لاکاس ما بود.»
معصومه ددهبالا با نام هنری هایده ۲۱ فروردینماه ۱۳۲۱ در تهران و در خانوادهای پرجمعیت که اغلبشان صدای خوشی داشتند به دنیا آمد. پدرش محمد ددهبالا اهل تبریز و مادرش زینب بلغاری، گیلانی بود. انقلاب اسلامی که بار نشست،بیشتر هنرها و اهالی هنر با محدودیتهای فراوان مواجه شدند. زنان ِ خواننده دیگر اجازهی خواندن نیافتند و صدای زنان ممنوعه شد.
بسیاری از خوانندگان پیش از انقلاب به دادگاه احضار شدند و برخی از آنها بازداشت و ثروت برخی از آنها نیز مصادره شد. آیتالله محمدی گیلانی حاکم شرع و رئیس دادگاههای انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ برخی از خوانندگان پیش از انقلاب را به دادگاه فراخواند. هایده یکی از این خوانندگان بود. با اینکه صدای کسانی مانند هایده پس از سیطرهی اسلامگرایان در ایران ممنوع شد اما این به آن معنا نبود که مردم دیگر به این صداها گوش نکردند و یا هنرمندان خود را از یاد بردند.
هایده زیر نظر استادان بنام موسیقی ایران درس موسیقی آموخته بود. او آموزش موسیقی را با علی تجویدی آغاز کرد. هایده بارها گفته است که تحت تاثیر ضدای دلکش بوده است.
اولین کار هایده -آزاده- نیز کار تجویدی بود. از نخستین سالهای دههی ۵۰ هایده به اجرای موسیقی پاپ علاقهمند شد. هایده در کشورهای مختلف به اجرای برنامه میپرداخت. هایده چند ماه پیش از انقلاب از ایران خارج شد و در انگلستان ساکن شد. او در سال ۱۳۶۰ به آمریکا مهاجرت کرد و تا پایان عمر در آمریکا ساکن بود.
انوشیروان روحانی، موسیقیدان و نوازندهی پیانو که در رادیو تلویزیون ملی ایران کارهای مشترکی نیز با یکدیگر اجرا کردهاند در مورد آشناییاش با هایده میگوید: «اولین بار خانم هایده را در رادیو دیدم که همره با آقای تاکستانی (نوازنده تار) بودند. البته پیش از خانم هایده، اول خانم مهستی تشریف آورده بودند به رادیو. بنابراین با خانم مهستی آشنا بودم؛ میگفتند که «خواهر من هم صدایش قشنگ است». من هم شنیده بودم در بعضی از این محافل که صدای خانم هایده را شنیده بودند و خیلی تعریف میکردند.در یکی از برنامههایی که آقای علی تجویدی آهنگ آن را ساخته بودند و در برنامه گلها را اجرا میکردند من پیانو میزدم. در استودیو شمارهی ۸، قطعه که تمام شد و من هم با شور و حال جوانی، پیانو میزدم، خانم هایده تشریف آوردند کنار پیانو. من را مورد تشویق قرار دادند و یک ماچی از من کردند! آقای تجویدی گفتند آهنگش را من ساختهام انوشیروان را ماچ میکنی؟!»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/EnOO0Y
#هایده
#موسیقی
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت هایده، صدای ماندگار
@Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
@Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
یک قرن موسیقی پاپ ایرانی در ۴ دقیقه
کاری از شیلا وثوق امی
#موسیقی
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
کاری از شیلا وثوق امی
#موسیقی
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
ناسا اعلام کرد: نیمی از کلاسهای جدید فضانوردی را #زنان تشکیل میدهند
@Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
@Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
ناسا اعلام کرد: نیمی از کلاسهای جدید فضانوردی را #زنان تشکیل میدهند
#ناسا در خبری اعلام کرده است که زنان نیمی از کلاس جدید #فضانوردی را تشکیل میدهند. قرار است طی پانزده سال آینده تمامی شرکتکنندگان این کلاس به اولین سفر گشایشی در فضا بروند.
کوتاهترین مسیر به فضا ۳۵ میلیون مایل است و تقریبا بین شش تا ۹ ماه زمان میبرد تا به مقصد رسید. کشف تازه کاوشگر کره مریخ یافتن آب بر روی آن است که این سفر را بسیار متفاوت میکند. یکی از فضانوردان به نام جسیکا میر میگوید: «مریخ درسهای زیادی درباره گذشته، حال و آینده کره زمین به ما میدهد.» جسیکا میر و همکلاسیهایش برای انتخاب شدن در کلاس فضانوردی از میان شش هزار کاندیدا برگزیده شدند. آنها دو سال آموزش پرواز که شمال جتهای مافوت صوت T-38 میشد را گذراندهاند. همچنین مهارتهای لازم برای شنا در زیر ۴۰ فیت آب و چگونگی زندگی در شرایط بیوزنی و سقوط آزاد را فرا گرفتهاند.
از میان چهار زن شرکت کننده در این کلاس سه نفر آنها ازدواج کردهاند و دو تن از آنها مادر هستند. آنها میگویند سختترین بخش سفر به مریخ جدایی از خانواده و کره زمین برای مدت طولانی است. اما این ماموریت امکانات ویژهای دارد و نگاه فضانوردان را تغییر میدهد. یکی از فضانوردان به نام ان مککلین میگوید: «از فضا شما دیگر مرزی نمیبینید. هر آنچه میبینید سیاره کوچک زمین است که همه در آن قرار داریم. به هم زور میگوییم و از دست هم عصبانی هستیم. کاش همه مردم میتوانستند ببینند زمین چقدر کوچک است و ما چقدر به هم وابسته هستیم.»
در تواناتک بخوانید: https://tech.tavaana.org/fa/Female-NASA
#تواناتک را در تلگرام دنبال کنید:
https://telegram.me/tavaanatech
@Tavaana_Tavaanatech
#ناسا در خبری اعلام کرده است که زنان نیمی از کلاس جدید #فضانوردی را تشکیل میدهند. قرار است طی پانزده سال آینده تمامی شرکتکنندگان این کلاس به اولین سفر گشایشی در فضا بروند.
کوتاهترین مسیر به فضا ۳۵ میلیون مایل است و تقریبا بین شش تا ۹ ماه زمان میبرد تا به مقصد رسید. کشف تازه کاوشگر کره مریخ یافتن آب بر روی آن است که این سفر را بسیار متفاوت میکند. یکی از فضانوردان به نام جسیکا میر میگوید: «مریخ درسهای زیادی درباره گذشته، حال و آینده کره زمین به ما میدهد.» جسیکا میر و همکلاسیهایش برای انتخاب شدن در کلاس فضانوردی از میان شش هزار کاندیدا برگزیده شدند. آنها دو سال آموزش پرواز که شمال جتهای مافوت صوت T-38 میشد را گذراندهاند. همچنین مهارتهای لازم برای شنا در زیر ۴۰ فیت آب و چگونگی زندگی در شرایط بیوزنی و سقوط آزاد را فرا گرفتهاند.
از میان چهار زن شرکت کننده در این کلاس سه نفر آنها ازدواج کردهاند و دو تن از آنها مادر هستند. آنها میگویند سختترین بخش سفر به مریخ جدایی از خانواده و کره زمین برای مدت طولانی است. اما این ماموریت امکانات ویژهای دارد و نگاه فضانوردان را تغییر میدهد. یکی از فضانوردان به نام ان مککلین میگوید: «از فضا شما دیگر مرزی نمیبینید. هر آنچه میبینید سیاره کوچک زمین است که همه در آن قرار داریم. به هم زور میگوییم و از دست هم عصبانی هستیم. کاش همه مردم میتوانستند ببینند زمین چقدر کوچک است و ما چقدر به هم وابسته هستیم.»
در تواناتک بخوانید: https://tech.tavaana.org/fa/Female-NASA
#تواناتک را در تلگرام دنبال کنید:
https://telegram.me/tavaanatech
@Tavaana_Tavaanatech
«کسی که به نظر میرسد شبیه گلشیفتهی فراهانی (و چه بسا خودش) باشد، در حضور شیخ ناظم حقانی، پیر شاخهی حقانی تصوف #نقشبندی، که کمتر از دو سال قبل درگذشت، #هنگ یا همان #هندپن مینوازد. مکان این جلسه به نظر در منزل #شیخ در قبرس باشد. شیخ ناظم #حقانی در میان برخی از ایرانیان متمایل به #تصوف طرفدارانی داشت و مثلا عطاء الله مهاجرانی از #مریدان او بود و مرتب برای دیدن او به قبرس میرفته است. شیخ ناظم حقانی، که از نظر فقهی سنی حنفی بود، زنی #شیعه و نیمهایرانی هم داشت.»
این توضیح را یاسر میردامادی، پژوهشگر #دین و فلسفه در توضیح این ویدئو در صفحهی فیسبوک خود نوشته است.
#نوازندگی #موسیقی #زنان
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
این توضیح را یاسر میردامادی، پژوهشگر #دین و فلسفه در توضیح این ویدئو در صفحهی فیسبوک خود نوشته است.
#نوازندگی #موسیقی #زنان
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
سالگرد درگذشت جرج اورل، مالک ِ «قلعهی حیوانات»
در قلعهی حیوانات پس ازپیروزی انقلاب حیوانات، یک قانون اساسی که «هفت فرمان» نام میگیرد بر روی دیوار مزرعه نوشته میشود:
همه آنها که روی دوپا راه میروند دشمن هستند.
همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
همهٔ حیوانات با هم برابرند.
در اواخر داستان تمام شش فرمان اول پاک میشود و جمله هفتم نیز تغییر پیدا میکند:
همهٔ حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند. نویسنده این داستان جرج اورول است.
اریک آرتور بلر با نام مستعار جورج اورول در سال ۱۹۰۳ در شهر موتیهاری در ایالت بهار در کشور هندوستان دیده به جهان گشود. زمانی که کودک بود با خانوادهاش به انگلستان مهاجرت کرد.
اورول در یادداشتی که در آن از سالهای کودکیاش مینویسد چنین میآورد:«سالها پیش، شاید وقتی پنج یا شش ساله بودم، میدانستم که وقتی بزرگ میشوم باید نویسنده بشوم. حول و حوش هفده تا بیست و چهار سالگی، سعی کردم این فکر را رها کنم، ولی در واقع داشتم آگاهانه به ماهیت حقیقی آیندهام توهین میکردم و باید دیر یا زود مینشستم و کتابهایم را مینوشتم. بین سه فرزند، من بچهی وسط بودم، اما بین هر کدام از ما پنج سال فاصله بود، و من پدرم را فقط پیش از هشت سالگی دیده بودم. به همین دلیل و دلایل دیگر یک جورهایی تنها بودم، و به زودی نوعی بدخلقی ناخوشایند در من رشد کرد که سبب شد در طول دوران مدرسهام هیچ محبوبیتی نداشته باشم. کودک تنهایی بودم که عادت کرده بود در ذهنش داستان بسازد و با شخصیتهای خیالی گفتوگو کند و فکر میکنم که از همان ابتدا جاهطلبی ادبیام با نوعی احساس تکافتادهبودن و بیارزشبودن ادغام شده بود. میدانستم که یک قابلیت و توانایی در به کارگیری کلمات دارم… با این وجود تمام نوشتههای جدیای که در طول دوران کودکی و نوجوانی تولید کرده بودم نیم دو جین کاغذ هم نمیشود. اولین شعرم را در چهار یا پنج سالگی نوشته بودم.»(چرا مینویسم، جورج اورول، ترجمهی نورا موسوینیا، مهرنامه شماره ۱۹)
اورول از سال ۱۹۲۲ تا سال ۱۹۲۷ در کشور برمه در نیروهای پلیس مشغول کار شد.
در این زمان بود که کتاب «آس و پاسها در پاریس و لندن» را نوشت که روایت او است از زندگی بیخانمانها در پاریس و لندن. این کتاب در ژانویه ۱۹۳۳ انتشار یافت و در این کتاب بود که برای اولین بار از نام مستعار جورج اورول استفاده کرد. زندگی فقیرانه ی خود اورول در مسافرخانههای پاریس و ظرف شویی در رستورانها و هتلها فصلهای نخست این کتاب را تشکیل میدهد.
ویژگی بارز اورول در کتابهایش مخالفت شدید او با نظامهای دیکتاتوری، خصوصا نظامهای کمونیستی است. اورول در دو کتاب معروفش یعنی «قلعهی حیوانات» و “۱۹۸۴” همهی اهتمامش را در به سخرهگرفتن کمونیسم و زعمای آن به کار گرفت و از همینرو کتابهایش در اردوگاه کمونیستها به کتاب ضاله و ممنوعه تبدیل شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/o0Cm5W
#قلعهحیوانات
#جرج_اورول
#جرجاورول
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
در قلعهی حیوانات پس ازپیروزی انقلاب حیوانات، یک قانون اساسی که «هفت فرمان» نام میگیرد بر روی دیوار مزرعه نوشته میشود:
همه آنها که روی دوپا راه میروند دشمن هستند.
همه آنها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند.
هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد.
هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد.
هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد.
هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد.
همهٔ حیوانات با هم برابرند.
در اواخر داستان تمام شش فرمان اول پاک میشود و جمله هفتم نیز تغییر پیدا میکند:
همهٔ حیوانات باهم برابرند، اما بعضی برابرترند. نویسنده این داستان جرج اورول است.
اریک آرتور بلر با نام مستعار جورج اورول در سال ۱۹۰۳ در شهر موتیهاری در ایالت بهار در کشور هندوستان دیده به جهان گشود. زمانی که کودک بود با خانوادهاش به انگلستان مهاجرت کرد.
اورول در یادداشتی که در آن از سالهای کودکیاش مینویسد چنین میآورد:«سالها پیش، شاید وقتی پنج یا شش ساله بودم، میدانستم که وقتی بزرگ میشوم باید نویسنده بشوم. حول و حوش هفده تا بیست و چهار سالگی، سعی کردم این فکر را رها کنم، ولی در واقع داشتم آگاهانه به ماهیت حقیقی آیندهام توهین میکردم و باید دیر یا زود مینشستم و کتابهایم را مینوشتم. بین سه فرزند، من بچهی وسط بودم، اما بین هر کدام از ما پنج سال فاصله بود، و من پدرم را فقط پیش از هشت سالگی دیده بودم. به همین دلیل و دلایل دیگر یک جورهایی تنها بودم، و به زودی نوعی بدخلقی ناخوشایند در من رشد کرد که سبب شد در طول دوران مدرسهام هیچ محبوبیتی نداشته باشم. کودک تنهایی بودم که عادت کرده بود در ذهنش داستان بسازد و با شخصیتهای خیالی گفتوگو کند و فکر میکنم که از همان ابتدا جاهطلبی ادبیام با نوعی احساس تکافتادهبودن و بیارزشبودن ادغام شده بود. میدانستم که یک قابلیت و توانایی در به کارگیری کلمات دارم… با این وجود تمام نوشتههای جدیای که در طول دوران کودکی و نوجوانی تولید کرده بودم نیم دو جین کاغذ هم نمیشود. اولین شعرم را در چهار یا پنج سالگی نوشته بودم.»(چرا مینویسم، جورج اورول، ترجمهی نورا موسوینیا، مهرنامه شماره ۱۹)
اورول از سال ۱۹۲۲ تا سال ۱۹۲۷ در کشور برمه در نیروهای پلیس مشغول کار شد.
در این زمان بود که کتاب «آس و پاسها در پاریس و لندن» را نوشت که روایت او است از زندگی بیخانمانها در پاریس و لندن. این کتاب در ژانویه ۱۹۳۳ انتشار یافت و در این کتاب بود که برای اولین بار از نام مستعار جورج اورول استفاده کرد. زندگی فقیرانه ی خود اورول در مسافرخانههای پاریس و ظرف شویی در رستورانها و هتلها فصلهای نخست این کتاب را تشکیل میدهد.
ویژگی بارز اورول در کتابهایش مخالفت شدید او با نظامهای دیکتاتوری، خصوصا نظامهای کمونیستی است. اورول در دو کتاب معروفش یعنی «قلعهی حیوانات» و “۱۹۸۴” همهی اهتمامش را در به سخرهگرفتن کمونیسم و زعمای آن به کار گرفت و از همینرو کتابهایش در اردوگاه کمونیستها به کتاب ضاله و ممنوعه تبدیل شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/o0Cm5W
#قلعهحیوانات
#جرج_اورول
#جرجاورول
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت دکتر محمد قریب بنیانگذار طب نوین کودکان در ایران
@Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
@Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
سالگرد درگذشت دکتر محمد قریب بنیانگذار طب نوین کودکان در ایران
محمد قریب در سال ۱۲۸۸ در تهران متولد شد. پدرش علیاصغرخان قریب از اهالی روستای گرگان از توابع آشتیان بود. محمد تحصیلات ابتدایی را در دبستان سیروس و متوسطه را در دارالفنون سپری کرد. او در سال ۱۳۰۶ همراه اولین گروه دانشجویان ایرانی برای تحصیل در رشتهی پزشکی عازم فرانسه شد. او در سال اول در شهر رن فرانسه موفق به دریافت جایزهی لابراتور تشریح دانشکده پزشکی شد. قریب در سال ۱۳۱۴ نخستین ایرانیای بود که توانست در کنکور انترنی بیمارستان پاریس موفق شود. دکتر قریب در سال ۳۱۷ به ایران بازگشت.او پس از گذراندن دورهی سربازی در سال ۱۳۱۹ به عنوان دانشیار طب اطفال در دانشگاه مشغول به کار شد. قریب در ابتدا در بیمارستان رازی ادارهی بخش اطفال آن مرکز را عهدهدار شد و پس از آن بخش اطفال بیمارستان هزار تختخوابی را راهاندازی نمود.
دکتر قریب موفق به دریافت نشان دانش از دانشگاه تهران و همینطور دریافت نشان درجهی اول فرهنگ از وزارت آموزش و پرورش و نشان عالی لژون دونور از دولت فرانسه شد. قریب کتاب در سال ۱۳۱۹ کتاب «بیماریهای کودکان» را منتشر ساخت. او در سال ۱۳۲۱ نشان عالی دولت فرانسه را از آن خود کرد. قریب در سالهای زندگی و خدمت و تلاش خود در سمینارهای علمی بسیاری در اقصی نقاط جهان شرکت کرد. قریب اولین تعویض خون در ایران را انجام داد که میتوان ایشان را از اولین بنیانگذاران انتقال خون در ایران دانست.
دکتر قریب و فریدون کشاورز را از پایهگذاران طب اطفال در ایران میدانند هر چند فریدون کشاورز به دلیل فعالیت سیاسی و عضویت در حزب توده هیچگاه موفق به تربیت پزشکان اطفال نشد. قریب اما توانست پزشکان بسیاری در این رشتهی پزشکی تربیت کند؛ متخصصانی همچون احمد قانع بصیری، مرتضی مشایخی، نورالدین هادوی، غلامرضا خاتمی ( مترجم کتاب مبانی طب کودکان نلسون)، احمد سیادتی (متخصص سرشناس بیماریهای اطفال در تهران) و …. از مهمترین اقدامات پزشکی دکتر قریب میتوان به تاسیس اولین بیمارستان تخصصی کودکان اشاره کرد. دکتر حسن اهری پزشک ایرانی نیز در این مهم یاریگر دکتر قریب بوده است. ساخت این بیمارستان که در واقع با پیشنهاد دکتر اهری بود در سال ۱۳۳۷ شروع شد. جرقهی ساخت این بیمارستان زمانی در ذهن این دو پزشک حاذق زده شده که از بیمارستانهای کودکان شهر تورنتو و چند مرکز علمی دیگر در آمریکا دیدار داشتند.
دکتر محمد قریب در سال ۱۳۵۱ به بیماری هماچوری که همان دفع خون از دستگاه ادراری است مبتلا شد. سرطان مثانه در نهایت دکتر قریب را از پا انداخت و در روز سهشنبه اول بهمنماه ۱۳۵۳ در بیمارستان «مرکز طبی کودکان» که محل خدمت خودش نیز بود درگذشت. محمدرضاشاه پهلوی جنازهی قریب را با اتومبیلهای دربار تا شهر قم که بنا به وصیت قریب در آنجا به خاک سپرده شد هم راهی کرد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/NBNszx
#طب_کودکان
#طبکودکان
#دکترمحمدقریب
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
محمد قریب در سال ۱۲۸۸ در تهران متولد شد. پدرش علیاصغرخان قریب از اهالی روستای گرگان از توابع آشتیان بود. محمد تحصیلات ابتدایی را در دبستان سیروس و متوسطه را در دارالفنون سپری کرد. او در سال ۱۳۰۶ همراه اولین گروه دانشجویان ایرانی برای تحصیل در رشتهی پزشکی عازم فرانسه شد. او در سال اول در شهر رن فرانسه موفق به دریافت جایزهی لابراتور تشریح دانشکده پزشکی شد. قریب در سال ۱۳۱۴ نخستین ایرانیای بود که توانست در کنکور انترنی بیمارستان پاریس موفق شود. دکتر قریب در سال ۳۱۷ به ایران بازگشت.او پس از گذراندن دورهی سربازی در سال ۱۳۱۹ به عنوان دانشیار طب اطفال در دانشگاه مشغول به کار شد. قریب در ابتدا در بیمارستان رازی ادارهی بخش اطفال آن مرکز را عهدهدار شد و پس از آن بخش اطفال بیمارستان هزار تختخوابی را راهاندازی نمود.
دکتر قریب موفق به دریافت نشان دانش از دانشگاه تهران و همینطور دریافت نشان درجهی اول فرهنگ از وزارت آموزش و پرورش و نشان عالی لژون دونور از دولت فرانسه شد. قریب کتاب در سال ۱۳۱۹ کتاب «بیماریهای کودکان» را منتشر ساخت. او در سال ۱۳۲۱ نشان عالی دولت فرانسه را از آن خود کرد. قریب در سالهای زندگی و خدمت و تلاش خود در سمینارهای علمی بسیاری در اقصی نقاط جهان شرکت کرد. قریب اولین تعویض خون در ایران را انجام داد که میتوان ایشان را از اولین بنیانگذاران انتقال خون در ایران دانست.
دکتر قریب و فریدون کشاورز را از پایهگذاران طب اطفال در ایران میدانند هر چند فریدون کشاورز به دلیل فعالیت سیاسی و عضویت در حزب توده هیچگاه موفق به تربیت پزشکان اطفال نشد. قریب اما توانست پزشکان بسیاری در این رشتهی پزشکی تربیت کند؛ متخصصانی همچون احمد قانع بصیری، مرتضی مشایخی، نورالدین هادوی، غلامرضا خاتمی ( مترجم کتاب مبانی طب کودکان نلسون)، احمد سیادتی (متخصص سرشناس بیماریهای اطفال در تهران) و …. از مهمترین اقدامات پزشکی دکتر قریب میتوان به تاسیس اولین بیمارستان تخصصی کودکان اشاره کرد. دکتر حسن اهری پزشک ایرانی نیز در این مهم یاریگر دکتر قریب بوده است. ساخت این بیمارستان که در واقع با پیشنهاد دکتر اهری بود در سال ۱۳۳۷ شروع شد. جرقهی ساخت این بیمارستان زمانی در ذهن این دو پزشک حاذق زده شده که از بیمارستانهای کودکان شهر تورنتو و چند مرکز علمی دیگر در آمریکا دیدار داشتند.
دکتر محمد قریب در سال ۱۳۵۱ به بیماری هماچوری که همان دفع خون از دستگاه ادراری است مبتلا شد. سرطان مثانه در نهایت دکتر قریب را از پا انداخت و در روز سهشنبه اول بهمنماه ۱۳۵۳ در بیمارستان «مرکز طبی کودکان» که محل خدمت خودش نیز بود درگذشت. محمدرضاشاه پهلوی جنازهی قریب را با اتومبیلهای دربار تا شهر قم که بنا به وصیت قریب در آنجا به خاک سپرده شد هم راهی کرد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/NBNszx
#طب_کودکان
#طبکودکان
#دکترمحمدقریب
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
دکتر محمد قریب بنیانگذار طب نوین کودکان در ایران
توانا-محمد قریب در سال ۱۲۸۸ در تهران متولد شد. پدرش علیاصغرخان قریب از اهالی روستای گرگان از توابع آشتیان بود. محمد تحصیلات ابتدایی را در دبستان سیروس و متوسطه را در دارالفنون سپری کرد. او در سال