آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
وزیر بهداشت طی نامه‌ای به وزیر دادگستری خواستار اعاده حیثیت نیروی بهداشتی بازداشت شده در یکی از روستاهای چهارمحال و بختیاری شد.

او همچنین در این نامه گفت که طبق بررسی‌های انجام شده و آزمایشات متعدد کانون آلودگی به بیماری ایدز، در معتادان تزریقی و افرادی با روابط نامطلوب شناخته شد.

سعید نمکی ورود یکی از مقامات قضایی به موضوع و اظهارات غیرکارشناسانه او را منجر به متهم شدن بهورز روستا دانست.

♨️ سوال این است که آیا در روستاهای دیگر کشور هم این‌گونه "روابط نامطلوب و معتادان تزریقی" وجود دارد یا فقط در این روستا از استان چهارمحال و بختیاری این‌گونه ایدز شیوع پیدا کرده است؟!

@Tavaana_TavaanaTech
.
جعفر کاشانی بازیکن سابق تیم‌های پرسپولیس و تیم ملی فوتبال ایران در سن ۶۶ سالگی درگذشت. او از سال ۱۳۴۶ در پرسپولیس بازی می‌کرد و بین سال‌های ۱۳۴۷ و ۱۳۵۳ نیز عضو تیم ملی ایران بود. او دیپلمات وزارت خارجه نیز بود و در سال‌های منتهی به انقلاب ۵۷ در این وزارت‌خانه فعالیت داشت.
.
مهدی ‌رستم‌پور - تحلیل‌گر ورزشی - در کانال تلگرامی خود نوشت: «آیت‌الله خلخالی که کلامش همیشه بوی مرگ می‌داد، پس از سفر به امارات وقتی جعفر کاشانی از دستبوسی و خاکساری خودداری کرد، به علی‌اکبر ولایتی گفت: "در سفارت ایران در دبی گذرنامه ضدانقلاب فراری را می‌گیرند و آن را ویزا می‌کنند. از قبیل سپهری‌پور استاندار کرمانشاه. شخص دیگری به نام جعفر کاشانی که ورزشکار فاسدالاخلاق بوده. این آدم را سرپرست کنسولگری کردند و وقتی که پرونده‌اش به جریان افتاده متوجه شدند آدم نابابی است".
.
کاپیتان کاشانی دیپلمات اخلاق‌گرای فوتبال ایران، در قلب خط دفاعی شاهین، پرسپولیس، پیکان و تیم ملی، جام‌های قهرمانی را بوسید.
.
بخاطر استخدام در وزارت امور خارجه در ۳۰ سالگی و بازی پرسپولیس - تاج (آذر ۵۳) روی شانه‌های دوستش ناصر حجازی از فوتبال خداحافظی کرد. رییس هیات مدیره پرسپولیس تا آخرین شب زندگی‌اش را کنار باشگاه محبوبش گذراند - یادش و افتخاراتش همیشه گرامی است».
.
@Tavaana_TavaanaTech
«برادرم سالها در سلیمانیه کار ایزوگام ساختمان می‌کرد؛ آن روز، برق او را گرفت و از روی داربست، بین طبقه دوم و سوم سقوط کرد... من خودم هم چند سالی‌ است که در عراق کار می‌کنم؛ از سال ۲۰۰۶، کار سنگ‌کاری می‌کنم؛ هر بار که وارد عراق می‌شویم ۵ هزار دینار بابت بیمه از ما می‌گیرند اما بعد از حادثه که مراجعه کردیم گفتند شما اقامت ندارید با ویزای توریستی برای کار آمده‌اید و هیچ چیز به شما تعلق نمی‌گیرد!»
.
روایت تلخی‌ست؛ ولی روایتی واقعی‌ست از رنج جوانی به نام «محمد نجفی» که زاده یکی از روستاهای مریوان در ایران است ولی سال‌هاست که با هم‌ولایتی‌های خودش، از بیکاری در ایران فرار می‌کند و برای کارکردن به کردستان عراق می‌رود. جنبه دردآور داستان اینجاست که محمد به تازگی نامزد کرده بود و قرار بود مراسم عروسی‌اش در زادگاهش برگزار شود؛ ولی محمد اکنون روی ویلچر است.
.
جذابیت کارکردن در کردستان عراق به دو علت است؛ یکی به علت درآمد بیشتر آن نسبت به کار در ایران است و دومی به علت ورود آسان به کردستان عراق است. یکی از کارگران ایرانی به این نکته اشاره می‌کند که در کردستان عراق برای یک روز کار ۲۵ تا ۳۰ هزار دینار (معادل ۲۰ تا ۲۵ دلار) دستمزد دریافت می‌کند که سه برابر دستمزد کارگر در ایران است. .
.
ولی وضعیت کارگران ایرانی در کردستان اصلا مطلوب نیست. به گفته کارشناسان، مهم‌ترین مشکل کارگران ایرانی در عراق، «عدم سازماندهی مناسب» است. در حالیکه کشوری همچون ترکیه، کارگران کشور خویش را تحت نظارت خودش و با حساب و کتاب به عراق می‌فرستند یا کارگران بنگلادشی، اتیوپیایی، یا فیلیپینی می‌توانند به واسطه شرکت‌ها و سازمان‌های دولتی کشور خودشان سازماندهی شوند که در واقع طرف اصلی قرارداد با پیمان‌کاران و مدیران عراقی هستند، ایرانیان هیچ حمایت‌گری ندارند و در این میان حتی اگر مدیر یا پیمان‌کاری نخواهد حقوق آن‌ها را پرداخت کند، آن‌ها نیز هیچ راهی برای احقاق حقوق خود ندارند.

بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2ozHtAB

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یادی از عبدالرحیم جعفری، موسس و مدیر پیشین انتشارات امیرکبیر که 11 مهر 1394 درگذشت.
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تعدادی از ایرانیان در واشینگتن دی سی در برابر دفتر حفاظت از منافع جمهوری اسلامی ایران در اعتراض به صدور حکم یک سال حبس برای خانم شهناز کریم‌بیگی تجمع کردند.

این افراد تصاویری از مادر مصطفی کریم‌بیگی و پوسترهایی در دست داشتند که روی آنها نوشته شده بود: #شهناز_اکملی_تنها_نیست

صدور یک سال زندان برای خانم اکملی (کریم‌بیگی) واکنش‌های زیادی بین فعالان مدنی و کاربران فضای مجازی برانگیخته است.

مادری که ‏در اتاق بازجويي به او گفته بودند تصور كن اصلا پسري نداشتي، تمام شد و رفت، و مادر گفته بود ٢٦ سال زحمتش را كشيدم، براي زايمانش درد كشيدم چطور تصور كنم نبوده؟

او حالا فرزندان بسیاری در سراسر دنیا دارد، که آرمان‌هایی مشترک را دنبال می‌کنند.

مرتبط:

شهناز اکملی؛ فرزندش را کشتند و مادر را حبس کردند
http://bit.ly/2n9CINS

شهناز کریم بیگی؛ مادری که خون‌بهای فرزندش را آزادی ایران می‌داند
https://bit.ly/2BI5ewk

@Tavaana_TavaanaTech
خلیج فارس به دلیل ورود حجم بالای پسماندها و پساب‌های خانگی و صنعتی در وضعیت بحرانی قرار گرفته.

رییس مرکز اقیانوس‌شناسی خلیج‌فارس بوشهر در مصاحبه با ایسنا گفت:
خلیج فارس به عنوان یکی از مهمترین شاهراه‌های دریایی دنیا، یک منطقه دریایی ویژه و به شدت در معرض آسیب اعلام شده.

آلودگی های نفتی ناشی از حوادث، یا نشت و تخلیه مشتقات نفتی در خلیج فارس هم یکی از هزاران منابع مختلف و آلاینده های تهدیدکننده است که محیط زیست خلیج فارس را مورد هجوم قرار داده است.

قائمی ادامه داد:
با توجه به ورود حجم زیادی از پسماندها و پساب های خانگی و صنعتی وضعیت آلودگی خلیج فارس بحرانی است و این امر موجب کاهش تعداد آبزیان شده و شغل سنتی مردم یعنی ماهیگیری را با تهدید مواجه کرده، که شهر بوشهر نیز از این قضیه مستثنی نیست.

البته در خبرهای روزهای قبل اعلام شده بود که آلودگی بزرگ نفتی به دلیل نشت از تاسیسات نفتی خارک وارد خلیج فارس شده که البته مسئولان ادعا کرده‌اند که جلوی نشت را گرفته‌اند.

در روزهای گذشته هم خبری منتشر شد که در هیچ‌یک از رودهای شمال کشور موجود زنده‌ای زیست نمی‌کند، آمار بالای آلودگی در کارون هم در روزهای گذشته خبرساز شده بود و حال وضعیت بحرانی خلیج‌فارس رسانه‌ای شده است.

#آلودگی_خلیج_فارس
#خلیج_فارس

@Tavaana_TavaanaTech
یادی از احمد محمود به مناسبت سالگرد درگذشت او

«به گمان من نویسنده باید آدم‌های داستانش را بشناسد، گفته می‌شود که نویسنده هم خالق و هم شارح زندگی آدم‌های داستان است، من فکر می‌کنم اگر نویسنده آدم‌های داستانش را نشناسد، یگ جایی لنگ خواهد زد. اشخاص از حرکت بازمی‌مانند و آن‌وقت نویسنده ناچار می‌شود جعل کند- حرف‌ها را و حرکت‌ها را- و وقتی جعل شد، دیگر آن آدم خودش نیست، کس دیگری است که نویسنده او را نشناخته است و خواننده هم باورش نمی‌کند..»

احمد محمود در گفت‌وگو با لیلی گلستان می‌گوید که پس از انقلاب به اصرار خودش بازخرید شد و خانه‌نشین تا شاید به «درد درمان‌ناپذیری که همه‌ی عمر» با او بود سامان بدهد.
کتاب دوم محمود مجموعه داستانی بود به نام «دریا هنوز آرام است». این اثر توسط انتشارات گوتنبرگ و با تیراژ بالا - سه‌هزار نسخه- منتشر شد. احمد محمود در مورد فروش این کتاب در گفت‌وگو با لیلی گلستان می‌گوید:
«آن روزگار، یعنی سال سی و نه، سه هزار نسخه خیلی بود. و روی دستش ماند! بعدها مُهری درست کرد به نام مُهر جایزه، کتاب را کِشمنی می‌فروخت - کیلویی!- هر کس یک کیلو کتاب می‌خرید، مُهر را می‌زد روی کتاب دریا هنوز آرام است و به عنوان جایزه آن را می‌داد به خریدار! یعنی بابت هر کیلو کتاب یک دریا هنوز آرام است جایزه.» سومین کتابی که از احمد محمود منتشر شد «بیهودگی» نام داشت. پس این داستان‌ها کوتاه، محمود در سال ۱۳۴۵ نوشتن معروف‌ترین اثر خود «همسایه‌ها» را آغاز کرد. «دقیقا اردیبهشت چهل و پنج». پس از نوشتن همسایه‌ها به گفته‌ی محمود کسی حاضر به انتشار رمان همسایه‌ها نبود چرا که می‌گفتند رمان حجیمی است.

«استقبال از همسایه‌ها موجب شد که فکر کنم وارد مرحله‌ی تازه‌ای در داستان‌نویسی شده‌ام. حس کردم که مسئولیتم بیش‌تر شده است، باید به داستان و داستان‌نویسی به صورت امری جدی‌تر نگاه کنم و جدی‌تر بنویسم.»

چاپ رمان معروف احمد محمود یعنی «همسایه‌ها» پس از انقلاب اسلامی ممنوع شد و هیچ‌گاه اجازه‌ی انتشار نیافت. احمد محمود در اواخر عمرش دچار تنگی نفس شدید شد و سرانجام در دوازدهم مهرماه ۱۳۸۱ به دنبال دنبال یک دوره‌ی طولانی بیماری ریوی در بیمارستان مهراد تهران درگذشت.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/2H7jnv

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بازنشر
مگسک: غصه‌هائی بر قصه‌های کودکان!

اگر در بطن طنز برویم متاسفانه گریه‌دار است. قصه‌هایی برای کودکان نوشته می‌شود که تصاویرش پر از کشت و کشتار و اعدام است. عادی‌سازی خشونت گویا رسالت این قصه‌های غصه‌دار است.

در سایت توانا:
goo.gl/6Z8pto

در یوتیوب:
bit.ly/2n5pFge

این برنامه طنز از مجموعه مگسک، در سال ۱۳۹۷ توسط زنده‌یاد علیرضا رضایی ساخته و منتشر شده بود. یادش گرامی

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
موبایل ابزاری برای مقاومت مدنی

هر هفته ویدئوهای زیادی از مقاومت زنان در برابر حجاب اجباری در فضای مجازی منتشر می‌شود.
.
موبایل، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی به ابزاری در دست شهروندان برای مقاومت مدنی تبدیل شده است. #دوربین_ما_اسلحه_ما شده است تا رفتارهای تبعیض‌آمیز و اجباری را به تصویر بشکد و چهره‌ی افرادی را که ظلم را تقویت می‌کنند، نشان دهد.
.
این زن وقتی با پلیس تماس می‌گیرد تا یک مورد "بی‌حجابی" را گزارش دهد، با واکنش سایر شهروندان مواجه می‌شود، عصبانی شده و فحاشی می‌کند.
..
#حجاب_اجباری #دوربین #مقاومت_مدنی #اینترنت #گوشی #موبایل #حجاب

منبع ویدئو کانال تلگرام مسیح علی‌نژاد
@masih_alinejad

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏چند روز پیش هم یک شهروند فردیسی با رها کردن ۲ موش در محل دفتر شهردار این شهر نسبت به افزایش شمار این حیوان موذی در برخی محله‌های شهر فردیس اعتراض کرده‌بود.

این کار را می‌توان نمونه‌ای از یک مقاومت مدنی دانست.
شهروندان حق دارند که نسبت به احقاق حقوق خود، به صورت مدنی اعتراض کنند.

@Tavaana_TavaanaTech
ماجرای مجادله‌ جعفرکاشانی با صادق خلخالی، حاکم شرع دادگاه‌های ایران در تابستان سال ۱۳۶۱ ماجرای متفاوتی است که درباره‌اش زیاد صحبت نشده است.

در آن سال‌ها جعفر کاشانی سرپرست کنسولگری ایران در امارات بود؛ روایتی از همان زمان‌ها نقل شده که خلخالی تصمیم می‌گیرد در سفرش به امارات، سخنرانی‌ای ترتیب دهد و در آن نام خلیج‌فارس را به‌عنوان خلیج اسلامی معرفی کند.

کاشانی که به این موضوع پی برده بود، مانع از این اقدام می‌شود و اجازه چنین سخنرانی و بالطبع چنین تغییری را نمی‌دهد. از قرار، همان مجادله، سرآغاز اختلاف این دو نفر می‌شود، به‌طوری‌که خلخالی در بازگشت از امارات از وزیر وقت ایران می‌خواهد «ورزشکار فاسدالاخلاق سابق» را برکنار کند.

این درخواست اما در روزنامه کیهان همان سال منتشر شده؛ «کیهان» در گزارشی از دیدار صادق خلخالی با «علی‌اکبر ولایتی»، وزیر وقت امور خارجه ایران، نوشت: «هنوز نارسایی‌هایی در کار وزارت امور خارجه وجود دارد. ... شخصی به نام کاشانی که ورزشکاری فاسدالاخلاق بوده و این آدم را در آنجا (دوبی) سرپرست کنسولگری کردند و بعد هم وقتی پرونده‌اش به جریان افتاد، فهمیدند آدم نابابی است. او را خواستند اما نیامده به آلمان رفت».

کاشانی را نه آن سال، بلکه سه سال بعد به ایران برگرداندند و از قرار، پیشنهادهای سیاسی دیگری به او دادند تا همچنان به کارش در این عرصه ادامه دهد، ولی او که از رفتارهای سینوسی در دنیای سیاست خسته شده بود، هیچ‌کدام از آن پیشنهادها را نمی‌پذیرد و دوباره به دنیای فوتبال برمی‌گردد.

منبع روزنامه شرق

#خلخالی
#پرسپولیس
#جعفر_کاشانی
#خلیج_فارس

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هنگام شرکت در یک تجمع چگونه گوشی تلفن خود را امن کنیم؟

وقتی می‌خواهیم در یک تجمع، راهپیمایی یا کمپین خیابانی شرکت کنیم، شاید نگران این باشیم که نهادهای امنیتی یا انتظامی از طریق شماره تلفن یا گوشی همراه‌مان به هویت ما پی ببرند یا با وجود حضور جمعیت زیادی از مردم، از حضور ما در این تجمعات باخبر باشند. چاره چیست؟

http://bit.ly/2nXC9Y1
لینک یوتیوب:
http://bit.ly/2ob9hvl

#ویدئو_آموزشی

@tavaanatech
خانواده‌های داغدار و دادخواه:

حکم ظالمانه شهناز اکملی باید بدون قید و شرط لغو گردد!


جمع کثیری از خانواده‌های داغدار و دادخواه که فرزندان‌شان یا توسط نظام جمهوری اسلامی کشته و یا زندانی شده‌اند، با امضای نامه‌ای خواستار لغو بدون قید و شرط حکم زندان خانم شهناز اکملی، مادر مصطفی کریم‌بیگی از جان‌باخته‌های عاشورای ۸۸ شدند.
در بخشی از این نامه که به امضای ۱۵۵ نفر رسیده است، چنین نوشته شده است:

"شهناز اکملی، مادر شهید مصطفی کریم‌بیگی صدای همه‌ی آن هایی است که دادخواهند، کسانی که چون جنبش مادران دادخواه آرژانتینی تا رسیدن به نتیجه پیگیرند. او سمبل عشق مادری است، عشقی که برای آینده‌ی بهتر همه‌ی فرزندان این مملکت ایستاده اند و دست از تلاش بر نخواهد داشت.

ما، دادخواهان و داغداران آن جان های شیفته ای هستیم که در این سال‌ها به دست ستم کاران از پای درآمدند و در کنار شهناز اکملی ایستاده‌ایم. او را تبلور کوشش بی‌دریغ دادخواهی و هم‌دردی و گذاردن مرهمی بر زخم همه‌ی خانواده‌های داغ‌دار می‌دانیم. هم او که ایرانی آزاد و امن و انسانی و به دور از بی عدالتی و حق کشی می‌خواهد."

متن کامل این نامه که نسخه‌ای از آن برای توانا ارسال شده است، به شرح زیر است:

حکم ظالمانه شهناز اکملی باید بدون قید و شرط لغو گردد!
حکم ظالمانه شهناز اکملی را بدون برگزاری دادگاه تجدید نظر تایید کردند. او به یک سال حبس تعزیزی و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده است.

پسر نازنین اش را با گلوله‌ای در کاسه سر، شبانه، با حضور سنگین ماموران، بی‌وداع آخر به دست خاک سرد سپردند. پاسخِ دادخواهی‌اش، انفرادی و بازجویی و شکستن سنگ مزارش شد. عشق مادری اش را با تهدید به آتش زدن خانه‌اش لگدکوب کردند و دست آخر به او گفتند: "فکر کن از اول چنین پسری نداشتی". اما او سکوت نکرد، نه تنها صدای دادخواهی پسرش مصطفی شد، بلکه صدایی همراه با همه‌ی مادران و خانواده هایی شد که عزیزان شان را با تیغ ستم یا جوان‌مرگ کردند و یا هم اکنون در زندان ها در حال پژمردن هستند. دستگاه قضایی نیز به جای آن‌که پاسخ دادخواهی این مادر دادخواه را بدهد، با تایید این حکم ظالمانه نمک بر زخم هرگز فراموش‌نشدنی او و تمام خانواده‌های داغ‌دار این سرزمین پاشیدند.

شهناز اکملی، مادر شهید مصطفی کریم‌بیگی صدای همه‌ی آن هایی است که دادخواهند، کسانی که چون جنبش مادران دادخواه آرژانتینی تا رسیدن به نتیجه پیگیرند. او سمبل عشق مادری است، عشقی که برای آینده‌ی بهتر همه‌ی فرزندان این مملکت ایستاده اند و دست از تلاش بر نخواهد داشت.

ما، دادخواهان و داغداران آن جان های شیفته ای هستیم که در این سال‌ها به دست ستم کاران از پای درآمدند و در کنار شهناز اکملی ایستاده‌ایم. او را تبلور کوشش بی‌دریغ دادخواهی و هم‌دردی و گذاردن مرهمی بر زخم همه‌ی خانواده‌های داغ‌دار می‌دانیم. هم او که ایرانی آزاد و امن و انسانی و به دور از بی عدالتی و حق کشی می خواهد.

از خانواده های دادخواه و تمامی انسان های شریف و آزاده می خواهیم که همراه ما خواهان لغو فوری و بدون قید و شرط این حکم ناعادلانه و شکنجه مجدد او شویم و در برابر این بی عدالتی مضاعف سکوت نکنیم، جای شهناز اکملی و هیچ انسان آزاده ای در زندان نیست.

۱۱ مهر ۱۳۹۸

برای مشاهده‌ی امضاءها به لینک زیر بروید:
http://bit.ly/2o7nkSA

مرتبط:

شهناز اکملی؛ فرزندش را کشتند و مادر را حبس کردند
http://bit.ly/2n9CINS

شهناز کریم بیگی؛ مادری که خون‌بهای فرزندش را آزادی ایران می‌داند
https://bit.ly/2BI5ewk

@Tavaana_TavaanaTech
‏یکی از ‎#مخاطبان_توانا نوشته:

باردیگر میخواهم از مطالب بسیار خوب شما تشکر کنم.به خصوص کلیپهای ویدیویی که منتشرمیکنید... من بیشتر ویدیوهای شما را دانلود و نگهداری میکنم و برای دوستانم فوروارد میکنم.یکی از علایق من در حوزه محیط زیست است و از این نظر نیز ویدیوها و مطالب شما خوب است.

🔴 تجربه‌ی شما از محتوای تولیدی و منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی توانا چیست؟

@Tavaana_TavaanaTech
با این‌که ۱۱ روز از بازگشایی مدارس در ایران می‌گذرد هنوز بسیاری از مدارس معلم ندارند.
امروز وزیر آموزش‌وپرورش اعلام کرد:
با کمبود ۱۰۸ هزار معلم در کشور مواجه هستیم.

فارغ‌التحصیلان در ایران بیکار هستند یا در شرایطی بسیار نابرابر مجبور به پذیرش استخدام حق‌التدریسی یا نیروی آزاد هستند حال‌آن‌که کشور به خدمات آن‌ها نیاز دارد.
آموزش و پرورش حال ببیند که طرح‌های حق‌التدریسی و نیروی آزاد شکست خورده‌اند و آینده معلمان و دانش‌آموزان تباه می‌شود.

خوب است یادآور شویم همراهان توانا بارها اعلام کرده‌اند که همین حقوق حق‌التدریسی یا نیروی آزاد هم به موقع پرداخت نمی‌شود و هیچ رغبتی به گرفتن کلاس در سال جدید ندارند.

طرح کمبود معلم از بهنام محمدی

#مدرسه
#معلم
#کمبود_معلم

@Tavaana_TavaanaTech
مرگ قهرمان بوکس کرمانشاهی نوید بخش زندگی دوباره برای بیماران نیازمند به اهدا عضو شد.

به دنبال مرگ مغزی نوید تکلو بوکسور کرمانشاهی بر اثر حادثه، خانواده خیرخواه این جوان با اهدای اعضای وی به بیماران نیازمند موافقت کردند.

منبع عصر ایران

#اهدای_عضو
#نوید_تکلو

@Tavaana_TavaanaTech
یادی از عمران صلاحی در سالگرد درگذشت او
goo.gl/bTAzBi

"روزی در اتوبوس جوادیه نشسته بود و شاهد بود که دو نفر در صندلی جلو توفیق می‌خوانند و من نیز در آن شماره طنزی به شیوه‌ی گزارش‌گران ورزشی نوشته بودم وقتی دیدم آن دو نفر این مطلب را می‌خوانند و «هرهر» می‌خندند کلی کیف کردم."

عمران صلاحی نوشتن در توفیق را به واسطه‌ی آشنایی با پرویز شاپور و در سال ۱۳۴۵ آغاز کرد. پس از آن صلاحی به سراغ پژوهش و تحقیق در حوزه‌ی طنز و طنزنویسی رفت و در سال ۱۳۴۹ کتاب «طنزآوران امروز ایران» را با هم‌کاری بیژن اسدی‌پور منتشر کرد که مجموعه‌ای از طنزهای معاصر ایران بود. عمران صلاحی در سال ۱۳۵۲ به استخدام رادیو در آمد و تا سال ۱۳۵۷ که بازنشسته شد در آن‌جا مشغول به کار بود. او این هم‌کاری را به دعوت نادر نادرپور به انجام رساند و در گروه «ادب امروز» رادیو استخدام شد. بسیاری عمران صلاحی را با مطالبی با عنوان ثابت «حالا حکایت ماست» می‌شناسند که در مجلات روشن‌فکری‌ای چون آدینه، دنیاس سخن و کارنامه می‌نوشت. برخی‌ها بر اساس همین نوشته‌ها به او لقب «آقای حکایتی» داده بودند. از عمران صلاحی آثاری به زبان ترکی نیز منتشر شده است.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Omran_Salahi

شعری برای عمران صلاحی
🔻🔻🔻
خب
« حالا حكایت ماست »
ما مانده‌ایم و كمی مرگ
كه قطره‌چكانی هر روزه نصیب‌مان می‌شود.

آخر برادرم، عمران!
ارزش داشت زندگی
كه به‌خاطر آن بمیری؟

همه اندوهناك‌اند
بقالی‌ها كه خریداری از كف‌شان رفته است
روزنامه‌ها، كهنه‌فروشی‌ها، شاعران
كه شغل دوم‌شان تجارت رنج است،
و قاتلان
كه مفت و مسلم
نمونه‌ی سربه‌راهی را از دست داده‌اند.
آخر چه‌وقت غمناك كردن این مردم مهربان بود؟!

اما نه،
تو باید می‌مردی
ببین چه منزلتی پیدا كرده شعر!
رادیوهای وطن نیز شعرهای تو را می‌خوانند
و روی شیشه‌های مغازه‌ها عكست را نصب كرده‌اند
تو همیشه سودآور بودی عمران
همیشه‌ كارهای ثمربخشی می‌كردی.

و می‌گویم حالا كه راه و رسم مردن خود را می‌دانی
خوب است گاه‌گاه برخیزی و دوباره فاتحه‌ای...
كه شعر دیگر بچه‌ها را هم بخوانند
رادیوهای وطن ارزش آدم مرده را می‌دانند.

چه كار بجایی كردی
ماه‌ها بود بغضی توی گلوی‌مان گیر كرده بود و
بهانه‌ی خوبی در كف نبود
تنها تو بودی
با مرگ مختصرت
كه راضی‌مان می‌كردی
و تو تنها بودی
كه حق‌به‌جانب و نیمرخ
می‌توانستیم
در صفحه‌ی روزنامه‌ای به‌خاطر او بگرییم،
دیگر دوستان كه می‌دانی
خرده‌حسابی داشتیم...
.
آه عمران عزیزم!
ببین همه‌جا طنزها ستایش شعرهای توست
تو
كلاه گشادی بر سر و خم بر ابرو
كه زیر كلاهت پیدا نبود.

تو باید می‌مردی
نه به‌خاطر خود
به‌خاطر ما
كه چنین مرگت
زندگی را
خنده‌آورتر كرده است.

اما می‌ترسم عمران
می‌ترسم كه همین كارهایت نیز شوخی بوده باشد
و سپس شرمنده‌ی این شعرها، آه‌ها، پوسترها...
می‌ترسم ناگهان ته سالن پیدا شوی
و بیایی بالا
و ببینیم آری همه‌مان مرده‌ایم
همه‌مان مرده‌ایم و چنان به كار روزمره‌ی خود مشغولیم
كه از صف محشر بازمانده‌ایم.

نه، عمران!
این روزگار درخور آدمی نیست
درخور آدمی نیست
كه بگوییم
جای تو خالی

شمس لنگرودی

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هم‌میهنی به نام حمید، با نویسندگان بیانیه‌های ۱۴ نفره ابراز همبستگی می‌کند و با شجاعت می‌گوید، که نفر پانزدهم است.

شجاعت هم‌میهنان در نشان‌دادن تصویر خود قابل ستایش است در حالیکه می‌دانیم اگر در خارج از کشور هم زندگی کنند، رفت و آمد به داخل کشور برایشان ریسک امنیتی به دنبال می‌آورد.

ما همه نفر پانزدهم باشیم!

#مم_نفر_پانزدهم_هستم #من_هم_نفر_پانزدهم_هستم #بیانیه۱۴

@Tavaana_TavaanaTech
ظرفیت جایگاه زنان برای بازی ایران و کامبوج که بلیت‌فروشی‌اش از شب گذشته آغاز شده بود، تکمیل شد.

بلیت‌فروشی اینترنتی از پنج‌شنبه شب آغاز شد و حدود ۷۵۰ بلیت به زنان اختصاص یافت که از لحظه ورود به سامانه اینترنتی بیش از نصف آن‌ها برای خرید در اختیار کاربران بود و خیلی سریع نیز به فروش رفت.

‏در کل ۱۶۰۰ جایگاه برای زنان در نظر گرفته شده، اما فیفا تاکید کرده بود که بلیت‌فروشی برای زنان باید بدون محدودیت باشد!

گرچه همین جایگاه کوچک هم بین بسیاری کاربران شوق و شادی آفرید و در توییتر توئیت‌های زیادی در این مورد نوشته شد.
مثلا، مرجان لقایی چنین نوشت:

"‏آرزوی نوجوانی ما وقتی براورده شد که در سالهای پایانی جوانی هستیم. میانسالی و پیری که هیچ کهنسال هم میشدیم مثل عشق اول نوجوانی برای باز شدن در استادیوم به رویمان قلبمان دلی دلی می‌کرد. گوارای وجود انها که بلیط خریدند. به جای همه ما جیغ بکشید. تشویق کنید. گریه کنید بوق بزنید.

‏انقدر داد بکشید که صدایتان بگیرد. ووزلا ببرید. خودتان را پرچم پیچ کنید که ما پایش جوانی و آرزو کشتیم. از سحر که یاد می‌کنید از شهلا جاهد طرفدار دو آتیشه پرسپولیس هم یادکنید. اوکه پای این عشق جان هم داد. یادمان باشد کنش مسالمت‌آمیز همیشه جواب می‌دهد."
.
اما مینا اکبری نگاهی انتقادی به جایگاه کوچک در نظر گرفته شده برای زنان دارد و می‌نویسد:
"‏اون لکه کوچک بنفش فقط جایگاه زنان در استادیوم آزادی نیست؛ اون جایگاه واقعی ما زنان‌ ایرانی‌ست که در کل کشور طی این چهل سال برامون قائل شدند. منتها تا حالا کسی اینقدر دقیق با رسم شکل و رنگ تو چشم‌مون نکرده بود."
.
نظر شما چیست؟

@Tavaana_TavaanaTech
دو روز پیش سالگرد درگذشت «عبدالرحیم جعفری» موسس انتشارات امیرکبیر بود.
.
عبدالرحیم جعفری که آرزوهای بزرگ در سر می‌پروراند، در آبان سال ۱۳۲۸ ، در سن ۳۰ سالگی در دفتری در خیابان ناصرخسروی تهران، انتشارات امیرکبیر را با ۱۲ هزار تومان سرمایه راه‌اندازی می‌کند.
.
علی‌رغم سختی‌ها ولی با همت والای عبدالرحیم جعفری، این انتشارات کامیابی‌های بزرگ کسب می‌کند. شهره ایران می‌شود. از انتشارات او به عنوان «بنیانگذار نشر مدرن در ایران» یاد می‌کنند.
.
ولی انقلاب ۵۷ از راه رسید…دوستان و نزدیکان عبدالرحیم جعفری از پیش از انقلاب ۵۷ چند باری به او توصیه کردند که در اوضاع بی‌ثبات کشور، او سرمایه‌اش را حفظ کند و به خارج از کشور برود. او که به راستی و درستی کار خود مطمئن است نمی‌پذیرد؛ ولی انقلاب ۵۷ با بی‌رحمی هرچه‌تمام‌تر، هرچه عبدالرحیم جعفری رشته بود را پنبه کرد و امیرکبیر را که به مثابه فرزند او بود، از دست او خارج کرد. انتشارات امیرکبیر مصادره شد.
.
اتهامات جدیدی به او بسته می‌شد؛ مانند نوع روابط جعفری با وزیر فرهنگ حکومت شاهنشاهی یا عکس انداختن با ملکه فرح پهلوی و یا «آلوده کردن ذهن جوانان» و از این دست اتهامات که حتی منجر به زندانی‌شدن او نیز شد: «گفتند تو با فلان‌ کتاب‌فروش‌ که‌ عضو ساواک‌ بوده‌ است‌ رفیق‌ بودی‌، ۲۰۰‌ هزار تومان‌ به‌ دولت‌ کتاب‌ فروخته‌ای‌، با مهرداد پهلبد، وزیر فرهنگ دوران هویدا، روابط‌ داشته‌ای‌ و عکس‌ با فرح‌ پهلوی‌ داری‌، چه‌ روابطی‌ با فرح‌ داشته‌ای‌ و خلاصه‌ مرا بازداشت‌ کردند».
.
بالاخره امیرکبیر در پی مصادره‌های پی‌در‌پی در سال‌های نخستین پس از انقلاب اسلامی به تیغ مصادره گرفتار آمد. اگرچه در این میان، تلاش خود عبدالرحیم جعفری، مدتی آن را به تاخیر انداخت ولی در نهایت سازمان تبلیغات اسلامی به ریاست شیخ «احمد جنتی» در سال ۱۳۶۲ توانست مالک تمام انتشارات شود. خود جعفری تصریح می‌کند که جنتی او را سه بار بازداشت کرده بود.
.
بیشتر بخوانید
https://tavaana.org/fa/Abdolrahim_Jafari

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انگلیس نشسته بر روی اره برگزیت

"محمدرضا حیاتی" گوینده خبر صدا و سیما جمهوری اسلامی روز گذشته خبری با تیتر "انگلیس نشسته بر روی اره برگزیت" خواند که واکنش های زیادی در فضای مجازی به همراه داشت.
.
کاربری نوشت: «تفکر (به معنای مطلق کلمه) پایین‌تنه‌ای وارد حوزه خبررسانی هم شد. کار به نشستن روی اره و نیشه کشیده.»
.
کاربر دیگری نوشت: «ادب رسانه های عمومی که این باشه اصلا عجیب نیست که پسر ۱۲ ساله به روی رفیقش چاقو بکشه یا معلم به دانش اموز تجاوز کنه
خانه از پای بست ویران است....»
.
واکنش ها در فضای مجازی به حدی بود که حیانی مجبور شد واکنش نشان دهد و گفت: «به عنوان گوینده خبرهایی که سردبیر و دبیران این بخش خبری تنظیم می‌کنند شرمنده‌ام. شگفتا که کسانی که در فضای مجازی کار می‌کنند چگونه نمی‌دانند گوینده خبر در صدا وسیمای ما صرفا یک راوی، پیام‌رسان و یک گوینده است و نه قدرتی در نگارش و تنظیم خبر دارد و نه صاحب نظر است.»
.
نکته جالب اینکه امروز وزیر ارتباطات نیز گفت "هیج کاره" است. در جمهوری اسلامی از رئیس جمهور تا وزیر و گوینده خبر هیچ کاره هستند، به راستی مسئولیت اصلی این اتفاق‌ها کیست؟

@tavaanatech