آموزشکده توانا
58.5K subscribers
29.5K photos
35.9K videos
2.54K files
18.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
‏سلمان خدادادی نماینده پنج دوره مجلس با سابقه فرماندهی سپاه ملکان وعضویت در نهادهای امنیتی منطقه آذربایجان است. او معاون مدیرکل اطلاعات آذربایجان شرقی و مدیرکل اطلاعات اردبیل بوده است. او اکنون رییس کمیسیون اجتماعی مجلس است. تجاوز به زنان از دلمشغولی های اصلی اوست. ‎#RapistRegime

حمایت حکومت از متجاوز خودی
طرح از بهنام محمدی
https://bit.ly/2H8DmEk

#کارتون

@Tavaana_TavaanaTech
هیس! دختران برای نمایندگان مجلس فریاد نمی‌زنند

طرح از رضا عقیلی
https://bit.ly/2TK8hsb

#کارتون
#Rapistregime
#سلمان_خدادادی
#زهرا_نویدپور

صدای زهرا نویدپور شنیده نشد، شکایت او در کمیسیون اصل نود رسیدگی نشد، همه خود را به نشنیدن زدند...

@Tavaana_TavaanaTech
زهرای بی‌پناه ایران
.
زهرا نویدپور یک زن جوان از ملکان آذربایجان بود که با امید و آرزو به دفتر نماینده شهرشان در تهران مراجعه کرد تا بتواند به واسطه او شغلی برای خود دست و پا کند. اما سلمان خدادادی به او تجاوز کرد؛ در دفتر کار خود در ولیعصر تهران. زهرا نویدپور در مرگی مشکوک از بین ما رفت. اما سلمان خدادادی هنوز هست. زهرا نویدپور تنها طعمه او نبود.
.
در مجلس هشتم نیز اعتبارنامه خدادادی زیر سوال رفته بود. او به منشی خود و یک دختر تبریزی تجاوز کرده بود؛ مدافعان او نیز بر آن بودند که بخشی از اتهامات جنسی درباره خدادادی درست است ولی استدلالشان این بود که مگر بقیه این کارها را نکرده اند؟ چرا فقط این مساله دامن خدادادی را بگیرد؟ علی لاریجانی و مسعود پزشکیان از حامیان او بودند.
.
«جواد متولی» در وبلاگ خود درباره افشای تجاوز او به منشی دفترش می نویسد: «... شاکی اول دختری بود ۲۷ ساله و منشی دفتر خدادادی درخارج ازمجلس بوده است...این دختر درشکایت خود علیه خدادادی گفته بود: « یکی از روزهای ماه رمضان که به جز او کسی دردفتر نبوده است، خدادادی با مقداری میوه به دفتر می‌آید، می‌گوید برای افطار مهمان داریم و برای شستن میوه‌ها به آشپزخانه می‌رود. خانم منشی برای شستن میوه‌ها به کمک خدادادی می‌آید. او هم شستن میوه‌ها را به خانم منشی می‌سپارد به اتاق خود می‌رود و دقایقی بعد با با زیرپیراهن و زیرشلوار بیرون می‌آید. خانم منشی به نمایندگان گفته بود که خدادادی سپس به او حمله ور شده و تجاوز کرده است».
.
اعتبارنامه خدادای که از طیف هاشمی رفسنجانی محسوب می‌شد، نهایتا در مجلس هشتم تصویب شد. اما در مجلس نهم کاندیدا نشد و دگرباره در مجلس دهم ثبت نام کرد و به عنوان نماینده ملکان باز برگزیده شد. او حتی در همین سیستم فشل قضایی جمهوری اسلامی نیز به اتهام تجاوز جنسی یک بار بازداشت شد. در اواخر دوره هفتم مجلس شورای اسلامی. اما یک هفته در بازداشت بود و با قید وثیقه آزاد شد.
.
اکنون کاملا روشن است که فرمانده سابق سپاه ملکان، نماینده پنج دوره مجلس شورای اسلامی، رییس کمیسیون اجتماعی مجلس، مشاور سابق جواد ظریف، مدیرکل اطلاعات اردبیل و معاون اطلاعات آذربایجان شرقی، از حامیان سفت و سختی در درون حکومت برخوردار است که مانع اعمال عدالت درباره او می‌شوند. از این رو باید خواستار فشار جامعه جهانی شد. جهان باید به کمک زهرای بی پناه ایران بیاید. حق نباید اینگونه لگدمال شود. یک صدا خواستار محاکمه سلمان خدادادی شویم.
.
#زهرا_نویدپور #سلمان_خدادادی #rapistregime

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز به.آذین، نویسنده و مترجم

کم‌تر رمان‌خوانی است که رمان‌های «جان شیفته» و «ژان کریستف»، اثر رومن رولان و یا «دُنِ آرام» نوشته‌ی میخائیل شولوخف را نخوانده باشد. مترجم این آثار ارزش‌مند ِ ادبیات کسی نیست جز محمود اعتمادزاده. محمود اعتماد‌زاده مشهور به م.ا.به‌آذین، نویسنده و مترجم شناخته‌شده‌ی ایرانی در بیست‌وسوم دی‌ماه ۱۲۹۳ شمسی در کوچه‌ی خُمِران چهل‌تن ِ شهر رشت و در یک خانواده‌ی «بازرگان-خرده‌مالک» به دنیا آمد.

در سال ۱۳۲۲ یا ۲۳ عضو حزب توده شد. او خلاف بسیاری‌ از روشن‌فکران زمانه‌اش که مدتی عضو حزب توده شدند و بعد گسستند تا پایان عضو حزب توده باقی ماند. پس از انقلاب اسلامی به‌آذین تحت تاثیر حزب توده از کانون نویسندگان که خود از بنیان‌گذاران آن بود و در هیات دبیران آن فعالیت داشت جدا شد و به تعبیری انشعاب کرد و «شورای نویسندگان و هنرمندان» را بنا نهاد.

باقر پرهام در مورد این ماجرا چنین می‌گوید: «نکته‌ی عجیب برای ما این بود که می‌دیدیم اعتراض‌های کانون به موارد نقض آزادی بیان و امنیت کارکنان مطبوعات، مطبوع طبع توده‌ای‌های کانون نیست و هر روز که می‌گذرد، در این مورد به خصوص، بیشتر مورد اعتراض آنان در داخل کانون قرار می‌گیریم، چندان که دیگر می‌دیدیم که این‌ها دارند به راستی عرصه را بر ما تنگ‌تر می‌کنند و اگر بخواهیم به دلخواه‌شان عمل کنیم، در واقع باید بپذیریم که کانون چیزی نباشد جز زائده‌ی بی‌بو و خاصیتی از حکومت تازه تاسیس اسلامی.» مدارا و حتا هم‌کاری حزب توده با جمهوری اسلامی چندان نپائید و جمهوری اسلامی آن‌ها را نیز قلع و قمع کرد. به‌آذین در ۱۷ بهمن‌ماه ۱۳۶۱ و در جریان دست‌گیری‌های گسترده‌ی اعضای حزب توده ایران دست‌گیر شد.

به‌آذین در برنامه‌ای تلویزیونی که توسط جمهوری اسلامی به نمایش درمی‌آمد مجبور شد علیه خود اعتراف کند و به نفی ایدئولوژی خود و حزب توده بپردازد. به‌آذین در خاطرات خود در مورد بازداشتش چنین می‌نویسد: «در نيمه بيداری گرم و آسوده‌ی بامداد، نزديک ساعت ھفت روز يكشنبه ۱۷ بھمن ۱۳۶۱، زنگ بلند و مكرّر و ناشكيبای در خانه باقيمانده‌ی خواب را از چشمانم پراند. كه می‌توانست باشد، چه می‌خواست؟در خانه، من بودم و ھمسرم: من شصت و ھشت و او شصت وچھارساله. تا از بستر برخيزم و چيزی بپوشم و در باز كنم، صدای قدمھايی كه باشتاب پشت‌بام خانه را می‌نورديدند به من ھشدار داد كه آن‌چه در اين چند ھفته انتظارش می‌رفت به سراغم آمده است.»

به‌آذین باور ندارد که به این شکل بازداشت شود چرا که خود را هم مسیر با انقلاب می‌داند: «رهرو راه انقلاب بوده‌ام و هستم، و با نظام برخاسته از انقلاب، هرچند که با من سر ناسازگاری داشته باشد، نمی‌خواهم ناسازگار باشم... من خود را با بازجوی جوان و قدرت انقلابی که او نماینده‌ی آن بود در یک صف می‌دانستم. انقلاب را من نزدیک چهل سال خواسته بودم و در راه آن پیوسته در بالاترین حد امکانم کوشیده و رنج برده بودم، و اکنون با صورت اسلامی آن که سرانجام پیروز گشته بود، کمترین دشمنی یا ستیز نداشتم...»

.
او در خاطرات خود از زندان می‌نویسد: «باور نمی‌توانستم کرد: آخر، پیر شصت و هشت ساله‌ی لاغر و نزاری که در عرصه ادب و سیاست هم کم‌وبیش نام و آوازه‌ای دارد، مگر می‌توان به همین آسانی خواباند و کف پاهایش را با شیلنگ قلقلک داد؟ های، های، پیر ساده دل!... نخستین ضربه‌ای که بر کف یک پایم فرود آمد، دردی انبوه را در خطی باریک از پشتم نفوذ داد. و من که به خود می‌گفتم تا آخر بی‌صدا تحمل خواهم کرد، فریادم بی‌اختیار بلند شد: وای!... ضربه دوم به فاصله‌ای اندک با پای دیگرم آشنا شد، و درد آتشین بود و فریاد بلندتر: خدا!»

 به‌آذین در این خاطرات از شکنجه‌هایی می‌گوید که به راستی آزاردهنده است: «گاه هر روز و گاه یکی دو روز در میان، و بهانه همیشه همان بود: تو جاسوس بوده‌ای، اقرار کن!... تا جایی که دو روز مانده به نوروز کف هر دو پایم شکاف برداشته بود و خون می‌ریخت. و این زخم تا پیش از دو ماه بهبود نیافت، چه، گاه از تعزیر پاهای نواربسته نیز چاره نبود.» به‌آذین تا سال ۱۳۶۹ در زندان ماند و تحت شکنجه‌های سختی قرار گرفت. سه ماه پس از بازداشت در تلویزیون جمهوری اسلامی حاضر شد و با قیافه‌ای تکیده و مستاصل و با صدایی لرزان از زندگی سیاسی خود ابراز پشیمانی کرد.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/4AEMIj

@Tavaana_TavaanaTech
تصویر زمستانی بسیار زیبا از قلعه رودخان

دژ رودخان یا قلعه حسامی نام قلعه‌ای است متعلق به دوره سلجوقیان که بر فراز ارتفاعات جنگلی شهرستان فومن در روستای رودخان ساخته شده و ۲٫۶ هکتار مساحت و ۶۵ برج و بارو و دیواری به طول ۱۵۰۰ متر دارد. دژ رودخان در ۳۰ کیلومتری شهر فومن است. برخی کارشناسان، ساخت قلعه را در دوران ساسانیان و مقارن با حمله عرب‌ها به ایران دانسته‌اند.

تلگرام توانا:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech

#اینجا_ایران_است #قلعه_رودخان #فومن #گیلان

درباره قلعه‌رودخان بیشتر بخوانید:
قلعه‌ی رودخان ِ فومن ِ گیلان
https://goo.gl/PgUujL

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"آدمی که راه نمیره را آدم ساکنی نمیبینم...."

نگار قربانی دختری که در اثر یک سانحه دچار معلولیت شد، اما ساکن نشد. او با تلاش فعالیت هنری را آغاز کرد و امروز خالق آثار هنری زیبایی است.
او می‌گوید "آدمی که از ذهنش و اون چیزی که داره استفاده نمی‌کنه آدم ساکنیه نه کسی که راه نمی‌ره"

شما چقدر از استعدادهای خود برای تغییر استفاده می‌کنید؟ نگاه شما به افراد دارای معلولیت چگونه است؟

- نکته:
در موفقیت افراد دارای معلولیت، حمایت خانواده نقش بسیار بسیار مهمی ایفا می‌کند.
در ایران یک فرد دارای معلولیت موفق علاوه بر غلبه بر مشکلات ناشی از معلولیت، بر تبعیض سیستماتیک جاری در کشور هم غلبه می‌کند.

مطالب مرتبط:
حمایت‌گری از حقوق معلولان/دگرتوانان
bit.ly/2ovU845
توانمندان معلول
bit.ly/2IQJFd7

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

آواز عزیز قاسم زاده برای محمود شاد دل

او در اواسط دهه‌ی سی از دانشگاه تهران موفق به اخذ لیسانس حقوق قضایی شد و از جوانی گرایش به نهضت ملی و دکتر مصدق داشت.

شاد دل پس از انقلاب تا سال ۶۶ علی رغم گرایشش به جبهه‌ی ملی مدیر کل ثبت و اسناد گیلان بود.

اواکنون در ۸۶ سالگی در آسایشگاه سالمندان لاهیجان روزگار می‌گذراند.

محمود شاد دل با فروش مغازه‌ای که اینک ارزش آن به یک میلیارد می‌رسد، عواید حاصل از آن را تقدیم به کودکان مبتلا به سرطان محک نمود.

@Tavaana_TavaanaTech
مذاکره با طالبان!

جواد ظریف: آینده دولت افغانستان بدون طالبان غیر ممکن است

طرح از شاهرخ حیدری

https://bit.ly/2AJWnHw

مذاکره با طالبان در حالی انجام می‌شود که گروه طالبان در حملات انتحاری در سالیان گذشته مردمان بسیاری را کشته است. در زمان به دست گرفتن قدرت فجیع‌ترین جنایات را مرتکب شده است.

راستی؛ چرا حکومت جمهوری اسلامی با مخالفان خود مذاکره و گفتگو نمی‌کند؟!

#کارتون #طالبان #ظریف

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شصت ثانیه علیه اعدام: شکوفه آذر

شکوفه آذر، نویسنده، هم به کارزار «۶۰ ثانیه علیه اعدام» پیوست

مرتبط:
اعدام در ایران؛ سیاست هراس و انتقام
https://bit.ly/2wUaoQv
مجازات اعدام چرا باید لغو شود؟
https://bit.ly/2fa7Qrv

@Tavaana_TavaanaTech
شناخت حقیقت تاریخی حق مسلم ما است
‌‌
لهستان تا پیش از سال ۱۹۹۹ میلادی برای سال‌ها تحت سلطه کمونیسم بود. در این کشور همچون دیگر کشورهایی که حکومت کمونیستی داشتند، سانسور و خفقان بیداد می‌کرد و نگارش تاریخ واقعی، میسر نبود. پژوهشگران و تاریخ‌نگاران باید رویدادها را کاملا مطابق خواست حاکمیت می‌نوشتند. به طور کلی هیچ کتاب و نشریه‌ای منتشر نمی‌شد مگر این‌که تن به سانسور دهد.

آدولف یوژوِنکو، مورخ لهستانی، در سال ۱۹۸۷ مقاله «شناخت حقیقت تاریخی حق مسلم ما ست» را برای مجله Res Publica نوشت. مقامات اجازه انتشار مجله را داده بودند؛ مشروط بر این‌که سانسور را بپذیرد. سرنوشت این مقاله از پیش روشن بود و اجازه انتشار نیافت؛ اما نهایتا در غرب منتشر شد.

یوژونکو از اهمیت روایت بدون سانسور تاریخ گفت و این‌که پژوهش‌ها و روایت‌های دروغین چطور صورت واقعی رخدادها را به فراموشی می‌سپارد، اگرچه علاقه‌مندان به تاریخ همچنان در پی منابع معتبر هستند.

یوژونکو ضمن مذمت سرسپردگی بعضی تاریخ‌نگاران به حکومت و سانسور گفت: «آن دسته از نظام‌های حکومتی که بر اساس یک مکتب شکل گرفته باشند به مورخان اجازه نمی‌دهند تصویر کاملی از تاریخ عرضه کنند. این‌گونه نظام‌ها گرایشی به دیدن واقعیت‌ها به آن شکل که هستند ندارند؛ آن‌ها واقعیات را آن‌گونه که در تخیل بنیانگذار مکتب متصور است می‌بینند.»

کتاب «شناخت حقیقت تاریخی حق مسلم ما ست»، اثر آدولف یوژونکو، را با ترجمه آموزشکده توانا به زبان فارسی دانلود کنید و به رایگان بخوانید!

در سایت توانا:
https://bit.ly/2RL14L1

#کتاب
#کتاب_توانا #کتابخوان #کتابخوانی #کتاب_باز

@Tavaana_TavaanaTech
شناخت حقیقت تاریخی حق مسلم ما است.pdf
2.7 MB
کتاب «شناخت حقیقت تاریخی حق مسلم ما ست»، اثر آدولف یوژونکو، را با ترجمه آموزشکده توانا به زبان فارسی دانلود کنید و به رایگان بخوانید!

در سایت توانا:
https://bit.ly/2RL14L1

#کتاب
#کتاب_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
احمد تفضلی، ایران‌شناس و پژوهشگر، ساعت دوازده و نیم روز ۲۴ دی‌ماه ۱۳۷۵ دفتر کارش را در دانش‌گاه تهران ترک کرد تا به منزل خود در شمیران برود اما هیچ‌گاه به منزل نرسید. او میانه‌ی راه ربوده شد و توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران به قتل رسید.

دکتر ژاله آموزگار می گوید:
"وقتی در ساعت ۱۲:۳۰ روز دوشنبه ۲۴ دی‌ماه ۱۳۷۵ احمد تفضلی دفتر کارمان را در دانشکده‌ی ادبیات ترک می‌کرد، هنوز نامه‌ای و کاری نیمه‌تمام روی میز بود. با اطمینان به این که فردا صبح زود این در را خواهد گشود، بر سر این میز خواهد نشست و کارها را به انجام خواهد رساند، خندان و پر از ذوق زیستن خداحافظی کرد. با بازگشت کوتاهی، آخرین نامه‌اش را به دخترش که به تازگی او را پدربزرگ کرده بود، نوشته بود، روی میز گذاشت و از من خواست که بدهم آن را پست کنند. شاد و سرشار از غرور. نمونه‌ی چاپی آخرین کتاب در دست انتشارش (تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام) را در کیف چرمی با خود می‌برد که چند مورد بازمانده را بازبینی کند تا در قراری که فردای آن روز، یعنی ساعت ۱۰ روز سه‌شنبه ۲۵ دی، با ناشرش داشت، کار را تمام شده تحویل دهد...

محبت و احترام متقابل، همکاری مداوم، هم‌زبانی و همدلی پشتوانه بیش از ۳۰ سال دوستی بی‌وقفه و ناگسستنی من و احمد تفضلی بود که از کلاس درس زبان پهلوی استاد فقید «دومناش» در پاریس شروع شد و بالا گرفت و تا لحظه مرگ او غباری بر بلندای آن ننشست. ما پنج کتاب را با هم به نگارش درآوردیم و به چاپ رساندیم. در تجدیدنظر سطر به سطر چاپ‌های بعدی «شناخت اساطیر ایران»، «اسطوره‌ی زندگی زردشت» و «زبان پهلوی» ساعت‌ها و ساعت‌ها به طور جدی و مداوم با هم کار کردیم.”

احمد سمیعی گیلانی نویسنده و مترجم، احمد تفضلی را این‌گونه توصیف می‌کند:

“استاد تفضّلی محقّقی بود جدّی و سخت‌کوش و موشکاف و خبیر، با فرهنگی عمیق و ظریف. وسعت معلومات او با فراست و تیزبینی و ذوق سلیم قرین گشته دستاوردهایی بدیع پدید آورده است. تفضّلی، در مصاحبت، بسیار صمیمی، یک رنگ، خوش محضر و ظریفه‌گو بود. او با همه مایه و پایه‌ای که داشت زیاده فروتن بود. ذره‌ای کبر و عجب در وجودش نبود. هیچ‌گاه در صدد فضل‌فروشی برنیامد. حتی در فرصت‌هایی که همه منتظر بودند عرضِ وجود کند سکوت می‌کرد و اگر به اظهار نظر در بابی که در حوزه تخصص او بود وادارش می‌کردند چنان عمل می‌کرد که گویی ورود او در جریان مذاکره اهمیتی ندارد و اصولاً مطلبْ مهم نیست.

این رفتار از روی ریا نبود، پرتوِ ضمیر آگاه او بود که در برابر بی‌کرانی اقیانوس علم، دانسته‌های خود را ناچیز می‌دید. هیچ‌گاه ندیدم در جلسه‌ها و مجالس صدرنشین و شاخص باشد، همواره در صفِّ نعال یا در میان انبوه جمعیت گم بود. حتی در مجامعی که جای شایسته‌اش در صدر بود از اشغال آن اکراه داشت. جاه‌طلب نبود و از نمایش هم بیزار بود. استاد تفضّلی در رشته تخصصی خود، زبان پهلوی، تبحّر کم‌نظیر داشت و می‌توان گفت مرجعیت جهانی پیدا کرده بود و از این حیث مایه فخر و مباهات جامعه فرهنگی ما در جهان دانش بود. کرسی دانشگاهی او به این آسانی و راحتی شاید نتواند وارثِ شایسته‌ای پیدا کند. وجود او مایه نازشِ دانشگاه تهران و شورای فرهنگستان بود که با از دست دادن او وزنه‌ای را از دست دادند.”

https://bit.ly/2RGhch5

@Tavaana_TavaanaTech
محمدتقی توکلی؛ پدر صنعت نوین آذربایجان
.
«من اگر شش تا توکلی داشتم، ناراحتی از بابت طرح‌ های بزرگ نداشتم»! این سخنی ست که محمدرضا شاه پهلوی در یکی از سال‌های دهه ۵۰ در جلسه شورای اقتصاد درباره «محمد تقی توکلی» می‌گوید؛ مردی که در ۱۸ دی ۱۳۹۷ در تبریز درگذَشت.
.
پرپیداست که این سخن شاه خود به اندازه کافی گویای نقش قابل توجه محمد تقی توکلی در مسیر توسعه کشور است. اما او کیست و از کجا برآمده است و چه کرده است؟

محمد تقی توکلی در در سال ۱۳۱۰ در تبریز به دنیا آمد. پدر او حاج تقی توکلی نیز زاده تبریز بود. اما نام خانواده توکلی با کبریت توکلی گره خورده است. حاج تقی توکلی که تاجرپیشه بود و برای تجارت به کشورهای همجوار رفت و آمد می‌کرد، در قفقاز با تولید کبریت آشنا شده بود، در سال ۱۲۹۷ هجری شمسی اولین کارخانه تولید کبریت در سطح ایران، را در تبریز راه اندازی می‌کند.

با همت و تلاش و پیشنهاد او به محمدرضاشاه بود که کلنگ کارخانه ماشین سازی در تبریز به زمین خورد. کارخانه‌ای که ساخت آن از ۱۳۴۶ آغاز شد و در سال ۱۳۵۱ افتتاح شد. خود توکلی به مدت ۹ سال مدیریت این کارخانه را برعهده گرفت. اما این راه با تاسیس ماشین سازی پایان نیافت و کارخانه‌های ماشین سازی تبریز، پمپ ایران، موتوژن، ایدِم، کمپرسور سازی، شرکت گسترش صنایع ریلی، فورمیکا سازی دیگر کارخانه هایی بودن که با همت محمد تقی توکلی در آذربایجان تاسیس شدند.
.
به گفته او شاه بر آن بود که آذربایجان را تبدیل به قطب صنعتی کشور کند و عملا نیز با تلاش محمد تقی توکلی در عرض کمتر از ۱۰ سال، بخش قابل توجهی از سرمایه های صنعتی و تکنولوژیک کشور در آذربایجان گرد آمده بود.
.
امواج انقلاب اسلامی که از راه رسید، کارخانه‌های محمد تقی توکلی نیز مصادره شد و او مجبور شد برای مدتی به خارج از کشور برود. اما در اواخر دهه ۶۰ بود که حکومت تصمیم گرفت کارخانه کبریت سازی را که عملا ورشکسته بود و ۴۱۰ میلیون تومان بدهکار نیز شده بود، دگرباره به خانواده توکلی برگردانند.
.
این کارخانه هم اکنون نیز پابرجاست. کارخانه‌ای که در سال ۱۳۹۷ صد ساله شد. خود محمد تقی توکلی در سال ۱۳۹۴ اعلام کرده بود: « کارخانه کبریت سازی توکلی با تولید سالانه ۱۰میلیارد جعبه کبریت، بزرگترین تولیدکننده کبریت در جهان است».
این کارخانه آن اندازه در ایران پاگیر و تاثیرگذار بوده است که شعار آن یعنی «کبریت بی‌خطر» به عنوان یک اصطلاح وارد فرهنگ زبان فارسی شده و به عنوان اصطلاحی برای افراد بی‌خطر استفاده می‌شود.

بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Mohammad_Taghi_Tavakoli
.
#محمدتقی_توکلی

@Tavaana_TavaanaTech
چرایی انقلاب اسلامی: دغدغه نان یا اجرای شریعت؟
.
«چرا انقلاب شد؟ آیا هدف پیشرفت نظامی و علمی بود یا هدف از انقلاب، شامل دین و فرهنگ نیز می‌شد؟ امروز به گونه‌ای وانمود می‌شود که خواسته ما، تنها رفاه مادی است».
.
«محمد تقی مصباح یزدی» به جد بر این باور است که انتظارات اقتصادی با اهداف آن انقلاب همخوان نیست. او انگیزه‌های دینی را هدف اصلی انقلاب اسلامی تعریف می کند. آیا شواهد برجای مانده از دوران انقلاب اسلامی بر راستی و درستی نظر او شهادت می‌دهند؟
.
دکتر «قاسم افتخاری» - استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران - این نظر که خواسته اصلی روحانیت انقلابی، اجرای شریعت بود را تایید می‌کند و در توضیح می‌گوید: «محور مطالبات روحانیون این بود که حکومت‌ها قوانین اسلامی را اجرا کنند».
.
این سخن مورد تایید «روح الله حسینیان» - رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی - نیز هست. او نیز سخنی به صراحت در این باره گفته بود:
«فرض کنید ایرانی مانند ژاپن ساختید، در انتها چه نتیجه‌ای حاصل می‌شود؟ انقلاب‌اسلامی حرف دیگری داشت. شاه هم می‌توانست ایران را آباد کند، اما ما انقلاب کردیم تا آبادانی همراه با معنویت و دین داشته باشیم».
.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و سال ۱۳۵۹ که «محمد علی رجایی» - نخست وزیر وقت - از مرتضی نبوی درخواست می‌کند که به شرکت مخابرات برود و در آنجا مسئولیت بپذیرد. در آنجا نبوی سمت معاونت اداری - مالی شرکت را برعهده می‌گیرد؛ اما نخستین فعالیت او در شرکت به چه مربوط می‌شد؟ از زبان خود او بخوانیم:
«در آن شرکت ابتدا مبارزه با بی‌حجابی را شروع کردیم. چون تیپ کارمندان آنجا مناسب نبود...پس از مدتی یک جو اسلامی در شرکت حاکم شد».

شاید این تردید مطرح شود که پرپیداست که انگیزه‌های اسلامگرایانه، در پی دموکراسی و آزادی لیبرالی نبودند. پس چرا بر این سخن ظاهرا بدیهی ابرام و اصرار ورزیده می‌شود؟ دلیل آن است که اگر این مدعای اصلی را بپذیریم و نیز به یاد بیاوریم که روحانیت حکومتی و حامیان آنان، پیروز اصلی نزاع بر سر قدرت بودند، طبیعی‌ست نمی‌توانیم از حکومتی با بن مایه‌هایی این چنین انتظار داشته باشیم اهداف شریعت محورانه خود را به کناری بنهد و با چرخشی ۱۸۰ درجه‌ای نقش حکومتی نرمال (منظور غیر ایدئولوژیک است) همچون حکومت محمدرضاشاه را بازی کند.

یا باید به رفتار اسلامگرایانه حکومت تن داد یا اینکه علیه آن فعالیت کرد. خواست رفاه و توسعه از این حکومت مانند توقع به بارنشستن درخت میوه در برهوت کویر است.

بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2SX5Z9g

@Tavaana_TavaanaTech
- پرونده بسته شد
- طرح از شاهرخ حیدری

منسوبان حکومت جمهوری اسلامی در جنایت و تجاوز مصونیت دارند.


https://bit.ly/2SQgKdg

#کارتون #زهرا_نوید‌پور #سلمان_خدادادی #سعید_طوسی
#Rapistregime

@Tavaana_TavaanaTech
جواب کاربران به وزیر ارتباطات

آذری جهرمی وزیر ارتباطات در توییتر خود نوشت: «خبرهای خوبی براتون دارم. حدس بزنيد چی شده؟ 😉»

این توییت با استقبال مردم رو به رو شد. و هر کاربری از دید خود خبر خوش وزیر را پیش بینی کرد. از «بازگشت به دایال آپ» تا « رفتن آخوندها». در تصاویر تعدادی از کامنت ها را می توانید ببینید.

به نظر شما خبر خوش وزیر چه می تواند باشد؟
................
تواناتک را در توییتر دنبال کنید:
twitter.com/TavaanaTech
اینستاگرام تواناتک:
instagram.com/tavaanatech

@tavaanatech
برای برادرم #مجیدجان_عزیزی #اولین_مردخیابان_انقلاب

سلام و درودم به بزرگی ایرانمان برای تو
دلم تنگ است برای شنیدن صدایت
آخرین باری که از زندان #عادل_آبادشیراز زنگ زدی گویا دنیا مال من بود وسراپا شور و شوق شدم از اینکه انسان بزرگی چون تو مرا رفیق خطاب می‌کند.

آخرین بار گفتی هنوز کف خواب هستی حتما برای تو که از خوانواده ای متمول هستی کف خوابی سخت است ولی میدانم سخت تر از آن برای تو اجباری ست که به #زنان سرزمینمان می‌رود و حرفت همیشه این بود #دنیایی_بدون_خشونت_واجبار برای همه.

نمی‌دانم قرصهای مورد نیازت را به تو داده اند یانه؟!
کاش خبری داشتم از حال و روزت که سخت دلتنگت شده ام برادر نادیده من

شنیدم پشت سرم می‌گویند که به تو حسادت میکنم میخواهم اعتراف کنم آری مجید جان تا همیشه به بزرگی و شهامتت حسودم🏳

به امید آزادی تو
رفیقت #علی_قلیلو

🔻مجید عزیزی و علی قلیلو از جمله مردانی بودند که در شیراز و مشهد، در حمایت از دختران خیابان انقلاب و مخالفت با حجاب اجباری، شالی سفید را بر چوب بسته و ایستادند.

@Tavaana_TavaanaTech