از انقلاب ۵۷ تاکنون شاهد #اشغال #سفارت آمریکا، حمله به سفارت انگلیس، حمله به کنسولگری عربستان در مشهد و آتش زدن سفارت #عربستان بودیم. حرکتهای به اصطلاح خودجوش توسط عناصر #خودسر که هزینههای سنگینی را بر مردم ایران تحمیل کرده است.
آیا چنین حرکاتی را درخور و شایسته فرهنگ و مردم ایران میدانید؟
چرا نیروی انتظامی و پلیس از وقوع چنین اتفاقاتی جلوگیری نمیکند؟
آیا با عوامل این حادثه مجازات میشوند؟
مطالب توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
آیا چنین حرکاتی را درخور و شایسته فرهنگ و مردم ایران میدانید؟
چرا نیروی انتظامی و پلیس از وقوع چنین اتفاقاتی جلوگیری نمیکند؟
آیا با عوامل این حادثه مجازات میشوند؟
مطالب توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
به مناسبت سالگرد درگذشت ِ #نیمایوشیج، #شاعر افسانه
«از پس پنجاهی و اندی ز عُمر،
نعره برمیآیدم از هر رگی:
کاش بودم، باز دور از هر کسی
چادری و گوسفندی و سگی.
شاید این شعر نیما یوشیج به گونهای خواستهی نیما برای بازگشت به دوران کودکی باشد. کودکی نیما در بین شبانان و اسبچرانان گذشت. او خواندن و نوشتن را نزد ملای ده آموخت و در دوازدهسالگی به همراه خانوادهاش به تهران رفت. او در مدرسهی سنلویی در تهران شروع به تحصیل کرد.
نیما یوشیج، بیستویکم آبانماه در دهکدهی یوش، بخش بلده از توابع شهرستان نور استان مازندران به دنیا آمد. او را پدر شعر نوی فارسی و بنیانگذار شعر نو میشناسند. نام اصلی نیما، علی اسفندیاری بود که بعدها نام خود را به نیما یوشیج تغییر داد. نیما یوشیج در معرفی خود چنین میآورد: «در سال ۱۳۱۵ هجری ابراهیم نوری مرد شجاع و عصبانی از افراد یکی از دودمانهای قدیمی شمال ایران محسوب می شد. من پسر بزرگ او هستم. پدرم در این ناحیه به زندگانی کشاورزی و گلهداری خود مشغول بود. در پاییز همین سال زمانی که او در مسقطالراس ییلاقی خود یوش منزل داشت من به دنیا آمدم، پیوستگی من از طرف جّده به گرجی های متواری از دیر زمانی دراین سرزمین می رسد. زندگی بدوی من در بین شبانان و ایلخیبانان گذشت که به هوای چراگاه به نقاط دور ییلاق قشلاق می کنند و شب بالای کوه ها ساعات طولانی با هم به دور آتش جمع می شوند.»
دوران تحصیل نیما از مدرسهی کاتولیک سنلویی آغاز شد. نیما میگوید که سالهای اولیهی زندگی مدرسهای او به زد و خورد با بچهها گذشت. هنرش نیز خوب پریدن و فرار از مدرسه به همراه دوستش حسین پژمان بود. او در مدرسه آنگونه که خود میگوید شاگرد خوبی نبود و فقط نمرات نقاشی به دادش میرسید. آشناییاش با «نظام وفا» که معلم خوشرفتاری بود موجب شد که نیا به شعرگفتن رو بیاورد. نیما به تدریج در همین مدرسه با زبان فرانسه آشنا میشود و از طریق آشناییاش با ادبیات غرب آغاز میشود. او همزمان درس طلبگی و زبان عربی را نیز میآموخت. نیما یوشبج شعر بلند افسانه را به نظام وفا معلم خود تقدیم کرده است.
داریوش آشوری در کتاب «شعر و اندیشه» در مورد جایگاه نیما یوشیج چنین مینویسد: «نیما بیهیچ گفتوگو، #نظریهپرداز، پایهگذار، و نخستین و پرنفوذترین #شاعر #نوپرداز #فارسی است و پیش از او هیچکس دلیرانهتر و بیپرواتر از او در راه ِ تجربههای تازهی شعری گام نزده است.» (چاپ پنجم، نشر مرکز، ص ۱۱۹) نیما در حالی که به علت سرمای شدید یوش، به ذاتالریه مبتلا شده بود برای درمان به تهران آمد.
معالجه سودی نبخشید . #نیما در سیزدهم دیماه ۱۳۳۸ درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد. در سال ۱۳۷۳ بنا بر وصیت نیما، پیکر او را به خانهاش در یوش منتقل کردند. مزار نیما در کنار مزار خواهرش، بهجتالزمان اسفندیاری و سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفته است. از اشعار نیما میتوان به قصهی پریده رنگ، منظومه نیما، ای شب، افسانه، مانلی و آب در خوابگاه مورچگان اشاره کرد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/tN4jwz
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«از پس پنجاهی و اندی ز عُمر،
نعره برمیآیدم از هر رگی:
کاش بودم، باز دور از هر کسی
چادری و گوسفندی و سگی.
شاید این شعر نیما یوشیج به گونهای خواستهی نیما برای بازگشت به دوران کودکی باشد. کودکی نیما در بین شبانان و اسبچرانان گذشت. او خواندن و نوشتن را نزد ملای ده آموخت و در دوازدهسالگی به همراه خانوادهاش به تهران رفت. او در مدرسهی سنلویی در تهران شروع به تحصیل کرد.
نیما یوشیج، بیستویکم آبانماه در دهکدهی یوش، بخش بلده از توابع شهرستان نور استان مازندران به دنیا آمد. او را پدر شعر نوی فارسی و بنیانگذار شعر نو میشناسند. نام اصلی نیما، علی اسفندیاری بود که بعدها نام خود را به نیما یوشیج تغییر داد. نیما یوشیج در معرفی خود چنین میآورد: «در سال ۱۳۱۵ هجری ابراهیم نوری مرد شجاع و عصبانی از افراد یکی از دودمانهای قدیمی شمال ایران محسوب می شد. من پسر بزرگ او هستم. پدرم در این ناحیه به زندگانی کشاورزی و گلهداری خود مشغول بود. در پاییز همین سال زمانی که او در مسقطالراس ییلاقی خود یوش منزل داشت من به دنیا آمدم، پیوستگی من از طرف جّده به گرجی های متواری از دیر زمانی دراین سرزمین می رسد. زندگی بدوی من در بین شبانان و ایلخیبانان گذشت که به هوای چراگاه به نقاط دور ییلاق قشلاق می کنند و شب بالای کوه ها ساعات طولانی با هم به دور آتش جمع می شوند.»
دوران تحصیل نیما از مدرسهی کاتولیک سنلویی آغاز شد. نیما میگوید که سالهای اولیهی زندگی مدرسهای او به زد و خورد با بچهها گذشت. هنرش نیز خوب پریدن و فرار از مدرسه به همراه دوستش حسین پژمان بود. او در مدرسه آنگونه که خود میگوید شاگرد خوبی نبود و فقط نمرات نقاشی به دادش میرسید. آشناییاش با «نظام وفا» که معلم خوشرفتاری بود موجب شد که نیا به شعرگفتن رو بیاورد. نیما به تدریج در همین مدرسه با زبان فرانسه آشنا میشود و از طریق آشناییاش با ادبیات غرب آغاز میشود. او همزمان درس طلبگی و زبان عربی را نیز میآموخت. نیما یوشبج شعر بلند افسانه را به نظام وفا معلم خود تقدیم کرده است.
داریوش آشوری در کتاب «شعر و اندیشه» در مورد جایگاه نیما یوشیج چنین مینویسد: «نیما بیهیچ گفتوگو، #نظریهپرداز، پایهگذار، و نخستین و پرنفوذترین #شاعر #نوپرداز #فارسی است و پیش از او هیچکس دلیرانهتر و بیپرواتر از او در راه ِ تجربههای تازهی شعری گام نزده است.» (چاپ پنجم، نشر مرکز، ص ۱۱۹) نیما در حالی که به علت سرمای شدید یوش، به ذاتالریه مبتلا شده بود برای درمان به تهران آمد.
معالجه سودی نبخشید . #نیما در سیزدهم دیماه ۱۳۳۸ درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد. در سال ۱۳۷۳ بنا بر وصیت نیما، پیکر او را به خانهاش در یوش منتقل کردند. مزار نیما در کنار مزار خواهرش، بهجتالزمان اسفندیاری و سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفته است. از اشعار نیما میتوان به قصهی پریده رنگ، منظومه نیما، ای شب، افسانه، مانلی و آب در خوابگاه مورچگان اشاره کرد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/tN4jwz
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
نیما یوشیج؛ شاعر افسانه - توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
از پس پنجاهی و اندی ز عمر، نعره بر میآیدم از هر رگی: کاش بودم، باز دور از هر کسی چادری و گوسفندی و سگی شاید این شعر نیما یوشیج به گونهای خواسته نیما برای بازگشت به دوران کودکی باشد. کودکی نیما میان شبانان و اسبچرانان گذشت. او خواندن و نوشتن را نزد ملای…
مادر به کیش درگذشت؛ 5 فرزند و دامادش توسط جمهوری اسلامی کشته شدند و جنازه شان به خانواده تحویل داده نشد @Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇
مادر بهکیش؛ مادری که 5 فرزند و یک دامادش توسط جمهوری اسلامی #کشته شدند، درگذشت.
منصوره #بهکیش؛ که خود چند سال پیش به دلیل حضور بر مزار عزیزان بازداشت و #زندانی شد، ضمن اعلام خبر درگذشت مادرش از تشییع جنازه وی در صبح دوشنبه 14 دی ماه در بهشت زهرا خبر داد.
قسمتی از مصاحبه با مادر به کیش:
"......همسرم، سه سال آخر عمرش دیوانه شده بود . او بچه ها، بخصوص زهرا و محمود را خیلی دوست داشت . دم خونه قالیچه می انداخت و می نشست و می گفت : "مواظبم نیان ما رو ببرن سر چهار راه داربزنن" ». می گفتم : « مگه ما چیکار کردیم که ما رو بکشن؟ » می گفت» : "هیچی، مگه بچه های ما چیکار کرده بودند ".
چی بگم، بی رحم ها، محمد رو اسفند سال شصت ، سیامک رو مهر ماه ۶٠، زهرا رو شهریور ۶۲ ، محسن رو اردیبهشت ۶٤ و محمود و علی رو شهریور ۶٧ کشتن . من بیشتر عمرم رو جلوی در زندان ها، برای گرفتن #ملاقات و در #گورستان ها گذروندم ..."
#جنازه و #وصیت نامه فرزندانش را به او تحویل ندادند و او و خانواده اش بعد از جستجوی فراوان فهمیدند آنها در خاوران دفن شده اند.
در اینجا بیشتر بخوانید:
http://goo.gl/pwgzEH
محمد نوریزاد چند سال پیش به دیدار این مادر رفته بود و فیلمی از #ضجه های او را در سایت خود گذاشته و اینطور نوشته بود: "ما شش فرزند او را کشته ایم و یک دخترش را به زندان انداخته ایم. شش فرزند. شش فرزند. شش فرزند. آری: شش فرزند. من کاری به این ندارم که فرزندان این پیرزن چه جرمی مرتکب شده اند و با چه احکامی و چگونه از پا درآمده اند. که اگر می دانستم نیز تفاوت چندانی با ندانستنم نداشت. در این سالها من تا حدودی به ذات پستوهای وزارت اطلاعات و دخمه های سپاه پی برده ام. تنها خواستم این را بگویم که #مغولان نیز اینگونه تیغ در میان مردم نمی نهادند. و حتماً برای دلِ زخمینِ پیرانِ بازمانده، تمهید مختصری می اندیشیدند.
وای بر ما، که #ستمدیدگان از ما رو گردانده اند و برای انتشار ضجه های خود دست به دامان تشکیلاتی مثل سازمان ملل شده اند."
http://www.nurizad.info/blog/21353
#دهه_شصت#اعدام#کشتار#سرکوب#خاوران#آزادی#زندان#مادران#مادر#مادران_عزادار
منصوره #بهکیش؛ که خود چند سال پیش به دلیل حضور بر مزار عزیزان بازداشت و #زندانی شد، ضمن اعلام خبر درگذشت مادرش از تشییع جنازه وی در صبح دوشنبه 14 دی ماه در بهشت زهرا خبر داد.
قسمتی از مصاحبه با مادر به کیش:
"......همسرم، سه سال آخر عمرش دیوانه شده بود . او بچه ها، بخصوص زهرا و محمود را خیلی دوست داشت . دم خونه قالیچه می انداخت و می نشست و می گفت : "مواظبم نیان ما رو ببرن سر چهار راه داربزنن" ». می گفتم : « مگه ما چیکار کردیم که ما رو بکشن؟ » می گفت» : "هیچی، مگه بچه های ما چیکار کرده بودند ".
چی بگم، بی رحم ها، محمد رو اسفند سال شصت ، سیامک رو مهر ماه ۶٠، زهرا رو شهریور ۶۲ ، محسن رو اردیبهشت ۶٤ و محمود و علی رو شهریور ۶٧ کشتن . من بیشتر عمرم رو جلوی در زندان ها، برای گرفتن #ملاقات و در #گورستان ها گذروندم ..."
#جنازه و #وصیت نامه فرزندانش را به او تحویل ندادند و او و خانواده اش بعد از جستجوی فراوان فهمیدند آنها در خاوران دفن شده اند.
در اینجا بیشتر بخوانید:
http://goo.gl/pwgzEH
محمد نوریزاد چند سال پیش به دیدار این مادر رفته بود و فیلمی از #ضجه های او را در سایت خود گذاشته و اینطور نوشته بود: "ما شش فرزند او را کشته ایم و یک دخترش را به زندان انداخته ایم. شش فرزند. شش فرزند. شش فرزند. آری: شش فرزند. من کاری به این ندارم که فرزندان این پیرزن چه جرمی مرتکب شده اند و با چه احکامی و چگونه از پا درآمده اند. که اگر می دانستم نیز تفاوت چندانی با ندانستنم نداشت. در این سالها من تا حدودی به ذات پستوهای وزارت اطلاعات و دخمه های سپاه پی برده ام. تنها خواستم این را بگویم که #مغولان نیز اینگونه تیغ در میان مردم نمی نهادند. و حتماً برای دلِ زخمینِ پیرانِ بازمانده، تمهید مختصری می اندیشیدند.
وای بر ما، که #ستمدیدگان از ما رو گردانده اند و برای انتشار ضجه های خود دست به دامان تشکیلاتی مثل سازمان ملل شده اند."
http://www.nurizad.info/blog/21353
#دهه_شصت#اعدام#کشتار#سرکوب#خاوران#آزادی#زندان#مادران#مادر#مادران_عزادار
www.nurizad.info
آهای مادر مادر مادر! | وب سایت رسمی محمد نوری زاد
در این فیلم آه سوزان یک مادر جاری است. این فیلم را ببینید تا با همین آه سوزان آتش بگیرید. ما شش فرزند او را کشته ایم و یک دخترش را به زندان انداخته
کارناوال #نمایشی در #رشت برگزار شد
#کارناوال #تئاتر رشت با حضور ۵۰ گروه نمایشی، عصر دیروز (شنبه) از سبزه میدان تا بلدیه این شهر به اجرای نمایش پرداختند.
به گفته طراح و دبیر برگزاری کارناوال تئاتر، این کارناوال نمایشی به همت سازمان فرهنگی شهرداری رشت و با هدف بروز قابلیتهای نمایشی استان برگزارشده است.
رضا حقی در حاشیه برگزاری این کارناوال در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود:
نمایشهایی که اجرا میشود در گونههای مختلف نمایشی از جمله نمایش خیابانی، آیینی، سنتی، شورایی، تاتر نامرئی، سیاهبازی، نقالی، پارکور، تعزیه(شاهزاده ابراهیم)، نمایش مدرن، پانتومیم، فیزیکال، پرفورمنس، فرم، نمایش کودک، دلقک و … است و تلاش شده از صفر تا صد تئاتر رشت در این کارناوال حضور داشته باشند.
وی با بیان اینکه رشت یک درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهد اما امسال پنج #نمایشنامه از رشت در تئاتر بینالمللی فجر حضور دارد، اظهار کرد:
به گواه منابع موجود، نخستین #تماشاخانه کشور در رشت دایر شد و امروز این شهر فاقد #فرهنگسرا است.
وی که دانشآموخته و مدرس تئاتر است، می گوید: کارناوال تئاتر رشت با حضور ۵۰ گروه نمایشی از #سبزهمیدان تا خانه #فرهنگ و #هنر رشت با هدف تبدیل این شهر به #پایتخت_تئاتر #ایران برگزار شده است.
حقی ادامه داد:
۵۰ گروه نمایشی این کارناوال، همزمان با اعلام حکم مرکز استان #گیلان شدن شهر رشت به وسیله یک گروه نمایشی که ابلاغی را به شکل نمادین از زمان شاهعباس صفوی میخوانند، با سوت خود این واقعه را به #شهروندان رشت تبریک میگویند.
دوازدهم دیماه، #روزرشت نامگذاری شده است و این کارناوال تئاتر، به همین مناسبت به اجرا درآمد.
#روز_رشت
عکس های بیشتر را در اینجا ببینید:
http://www.irna.ir/fa/Photo/3021670/
راستی؛ در سرزمین ایران که هر روز خبر #خودکشی و افزایش #افسردگی و نقض #حقوق_بشر و ... می شنویم و مناسبت های زیادی به عزاداری اختصاص داده می شود و تلویزیون و رادیو مارش عزا پخش می کنند، چقدر نیاز داریم به چنین برنامه های #شادی و چقدر چنین برنامه هایی کم است. دم رشتی ها گرم که در عرصه های بسیاری سدشکن و پیشتاز بوده اند.
شادی حق مردم ایران است، ملتی با تاریخی کهن که از دیرباز به بهانه های مختلف هر ماه جشن و شادی داشتند....
@Tavaana_TavaanaTech
ویدئویی از بخشی این برنامه در یوتیوب قرار گرفته است:
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#کارناوال #تئاتر رشت با حضور ۵۰ گروه نمایشی، عصر دیروز (شنبه) از سبزه میدان تا بلدیه این شهر به اجرای نمایش پرداختند.
به گفته طراح و دبیر برگزاری کارناوال تئاتر، این کارناوال نمایشی به همت سازمان فرهنگی شهرداری رشت و با هدف بروز قابلیتهای نمایشی استان برگزارشده است.
رضا حقی در حاشیه برگزاری این کارناوال در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود:
نمایشهایی که اجرا میشود در گونههای مختلف نمایشی از جمله نمایش خیابانی، آیینی، سنتی، شورایی، تاتر نامرئی، سیاهبازی، نقالی، پارکور، تعزیه(شاهزاده ابراهیم)، نمایش مدرن، پانتومیم، فیزیکال، پرفورمنس، فرم، نمایش کودک، دلقک و … است و تلاش شده از صفر تا صد تئاتر رشت در این کارناوال حضور داشته باشند.
وی با بیان اینکه رشت یک درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهد اما امسال پنج #نمایشنامه از رشت در تئاتر بینالمللی فجر حضور دارد، اظهار کرد:
به گواه منابع موجود، نخستین #تماشاخانه کشور در رشت دایر شد و امروز این شهر فاقد #فرهنگسرا است.
وی که دانشآموخته و مدرس تئاتر است، می گوید: کارناوال تئاتر رشت با حضور ۵۰ گروه نمایشی از #سبزهمیدان تا خانه #فرهنگ و #هنر رشت با هدف تبدیل این شهر به #پایتخت_تئاتر #ایران برگزار شده است.
حقی ادامه داد:
۵۰ گروه نمایشی این کارناوال، همزمان با اعلام حکم مرکز استان #گیلان شدن شهر رشت به وسیله یک گروه نمایشی که ابلاغی را به شکل نمادین از زمان شاهعباس صفوی میخوانند، با سوت خود این واقعه را به #شهروندان رشت تبریک میگویند.
دوازدهم دیماه، #روزرشت نامگذاری شده است و این کارناوال تئاتر، به همین مناسبت به اجرا درآمد.
#روز_رشت
عکس های بیشتر را در اینجا ببینید:
http://www.irna.ir/fa/Photo/3021670/
راستی؛ در سرزمین ایران که هر روز خبر #خودکشی و افزایش #افسردگی و نقض #حقوق_بشر و ... می شنویم و مناسبت های زیادی به عزاداری اختصاص داده می شود و تلویزیون و رادیو مارش عزا پخش می کنند، چقدر نیاز داریم به چنین برنامه های #شادی و چقدر چنین برنامه هایی کم است. دم رشتی ها گرم که در عرصه های بسیاری سدشکن و پیشتاز بوده اند.
شادی حق مردم ایران است، ملتی با تاریخی کهن که از دیرباز به بهانه های مختلف هر ماه جشن و شادی داشتند....
@Tavaana_TavaanaTech
ویدئویی از بخشی این برنامه در یوتیوب قرار گرفته است:
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
خیابان محل سفارت عربستان به نام شیخ نمر شد
پیرهادی، عضو هیئت رییسه شورا گفت: نامگذاری خیابان سفارت عربستان به نام شیخ نمر با قید دوفوریت در شورای شهر تصویب شد.
عضو هیئت رییسه شورا گفت این کمترین کاری بود که می توانستیم انجام دهیم.
شورای اسلامی شهر #تهران روز یکشنبه نام #خیابان #بوستان را که #سفارت #عربستان در آن واقع است، به "خیابان آیتالله نمر باقر النمر" تغییر داد.
معترضان به اعدام شیخ نمر بلافاصله پس از این تصمیم، تابلوی جدید را در محل نصب کردند.
این تغییر نام با استقبال و حمایت معترضانی مواجه شد که در محل حضور داشتند. آنها با این تابلو عکس یادگاری گرفتند
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پیرهادی، عضو هیئت رییسه شورا گفت: نامگذاری خیابان سفارت عربستان به نام شیخ نمر با قید دوفوریت در شورای شهر تصویب شد.
عضو هیئت رییسه شورا گفت این کمترین کاری بود که می توانستیم انجام دهیم.
شورای اسلامی شهر #تهران روز یکشنبه نام #خیابان #بوستان را که #سفارت #عربستان در آن واقع است، به "خیابان آیتالله نمر باقر النمر" تغییر داد.
معترضان به اعدام شیخ نمر بلافاصله پس از این تصمیم، تابلوی جدید را در محل نصب کردند.
این تغییر نام با استقبال و حمایت معترضانی مواجه شد که در محل حضور داشتند. آنها با این تابلو عکس یادگاری گرفتند
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۱۲ دیماه اکران اولین فیلم سینمایی ایران @Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
۱۲ دیماه اکران اولین فیلم سینمایی ایران، به کارگردانی اوانس اوگانیانس
آبی و رابی نخستین فیلم سینمای ایران است که در سال ۱۳۰۹ توسط اوانس اوگانیانس ساخته شد. اوانس اوگانیانس اولین کارگردان سینمای ایران و همچنین بانی اولین مدرسهی بازیگری در ایران است.
اوگانیانس در سال ۱۲۷۹ به دنیا آمد. میگویند او در عشقآباد ِ جمهوری ترکمنستان دیده به جهان گشوده و همچنین آمده است که محل تولد او مشهد است. این کارگردان سینما تحصیلات خود را ابتدا در رشتهی تجارت در تاشکند گذراند و بعد در عشقآباد حقوق خواند. او سینما را در مسکو فرا گرفت و در سال ۱۳۰۸ به همراه دخترش زما ( بازیگر فیلم حاج آقا آکتور سینما، دومین ساختهی اوگانیانس) به ایران مهاجرت کرد. او در سال ۱۳۰۹ مدرسهی آرتیستی سینما که اولین مدرسهی سینمایی در ایران بود را بنیان نهاد و در همین سال بود که اولین فیلم تاریخ سینمای ایران را به عنوان #نویسنده و #کارگردان و #بازیگر و #تدوینگر به نام “آبی و رابی” در کشور هند ساخت.
دومین فیلم اوگانیانس حاجی آقا آکتور سینما بود که توفیق اقتصادی برایش نداشت و پس از این شکست جهت تاسیس یک مدرسهی سینمایی به کلکته دعوت شد. او این دعوت را اجابت کرد و برای تاسیس اولین مدرسه سینمایی به هند رفت و چند سال در هند اقامت گزید که در این مدت در آکادمی اختراعات و اکتشافات آسیا نیز عضویت داشت.
فیلم «آبی و رابی» یک کمدی سیاه و سفید و صامت بود که ساکوارلیذره تهیهکنندهی آن بود و فیلمبرداری آن را خانبابا معتضدی بر عهده داشت. این فیلم در روز جمعه ۱۲ دیماه ۱۳۰٩ و در ساعت دو بعد از ظهر در #سینما مایاک به نمایش درآمد.
این فیلم پانصد و شصت تومان خرج برداشت و حدود هفتهزار تومان نیز عاید اوگانیانس شد. بخشی از این فیلم را حرکات کمدی دو مرد کوتاه و بلند خندهدار را انجام میدادند و بخشی نیز نقاشی بود. این فیلم بر اساس فیلم “پات پاته شون” دانمارکی ساخته شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/1PS7S1
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آبی و رابی نخستین فیلم سینمای ایران است که در سال ۱۳۰۹ توسط اوانس اوگانیانس ساخته شد. اوانس اوگانیانس اولین کارگردان سینمای ایران و همچنین بانی اولین مدرسهی بازیگری در ایران است.
اوگانیانس در سال ۱۲۷۹ به دنیا آمد. میگویند او در عشقآباد ِ جمهوری ترکمنستان دیده به جهان گشوده و همچنین آمده است که محل تولد او مشهد است. این کارگردان سینما تحصیلات خود را ابتدا در رشتهی تجارت در تاشکند گذراند و بعد در عشقآباد حقوق خواند. او سینما را در مسکو فرا گرفت و در سال ۱۳۰۸ به همراه دخترش زما ( بازیگر فیلم حاج آقا آکتور سینما، دومین ساختهی اوگانیانس) به ایران مهاجرت کرد. او در سال ۱۳۰۹ مدرسهی آرتیستی سینما که اولین مدرسهی سینمایی در ایران بود را بنیان نهاد و در همین سال بود که اولین فیلم تاریخ سینمای ایران را به عنوان #نویسنده و #کارگردان و #بازیگر و #تدوینگر به نام “آبی و رابی” در کشور هند ساخت.
دومین فیلم اوگانیانس حاجی آقا آکتور سینما بود که توفیق اقتصادی برایش نداشت و پس از این شکست جهت تاسیس یک مدرسهی سینمایی به کلکته دعوت شد. او این دعوت را اجابت کرد و برای تاسیس اولین مدرسه سینمایی به هند رفت و چند سال در هند اقامت گزید که در این مدت در آکادمی اختراعات و اکتشافات آسیا نیز عضویت داشت.
فیلم «آبی و رابی» یک کمدی سیاه و سفید و صامت بود که ساکوارلیذره تهیهکنندهی آن بود و فیلمبرداری آن را خانبابا معتضدی بر عهده داشت. این فیلم در روز جمعه ۱۲ دیماه ۱۳۰٩ و در ساعت دو بعد از ظهر در #سینما مایاک به نمایش درآمد.
این فیلم پانصد و شصت تومان خرج برداشت و حدود هفتهزار تومان نیز عاید اوگانیانس شد. بخشی از این فیلم را حرکات کمدی دو مرد کوتاه و بلند خندهدار را انجام میدادند و بخشی نیز نقاشی بود. این فیلم بر اساس فیلم “پات پاته شون” دانمارکی ساخته شد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/1PS7S1
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Tavaana
آبی و رابی و یادی از اوانس اوگانیانس
زنان و اقتصاد، اثر شارلوت پرکینز گیلمن @Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇