«حقوق زنان» از مجموعه مطالعات موردی انجام شده توسط توانا تحت عنوان «تجربهها» است که به جنبشهای مدنی در تلاش برای احقاق حقوق زنان در سراسر دنیا میپردازد. این مجموعه اطلاعات جامع و در عین حال موجزی را در خصوص جنبشهای فمینیستی در کشورهای مختلف در اختیار خواننده قرار میدهد. جنبش فمینیستی زنان در آمریکا در دهههای ۶۰ و ۷۰ با هدف رفع تبعیض علیه زنان در تمام جوانب زندگی و حمایت قانونی از حقوق آنها، کمپین یک میلیون امضا در ایران در اعتراض به قوانین تبعیض آمیز علیه زنان و نیز مبارزات گروه خواهران مسلمان به رهبری زینا انور برای حمایت از حقوق زنان تحت لوای تفاسیر متفاوت از قرآن و قوانین اسلامی از این جمله اند.
«حقوق زنان» از مجموعه مطالعات موردی انجام شده توسط توانا تحت عنوان «تجربهها» است که به جنبشهای مدنی در تلاش برای احقاق حقوق زنان در سراسر دنیا میپردازد. این مجموعه اطلاعات جامع و در عین حال موجزی را در خصوص جنبشهای فمینیستی در کشورهای مختلف در اختیار خواننده قرار میدهد. #جنبش #فمینیستی زنان در آمریکا در دهههای ۶۰ و ۷۰ با هدف رفع تبعیض علیه زنان در تمام جوانب زندگی و حمایت قانونی از حقوق آنها، کمپین یک میلیون امضا در ایران در اعتراض به قوانین تبعیض آمیز علیه زنان و نیز مبارزات گروه خواهران مسلمان به رهبری زینا انور برای حمایت از #حقوق_زنان تحت لوای تفاسیر متفاوت از قرآن و قوانین اسلامی از این جمله اند.
لینک دانلود: http://bit.ly/ZQkShN
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
«حقوق زنان» از مجموعه مطالعات موردی انجام شده توسط توانا تحت عنوان «تجربهها» است که به جنبشهای مدنی در تلاش برای احقاق حقوق زنان در سراسر دنیا میپردازد. این مجموعه اطلاعات جامع و در عین حال موجزی را در خصوص جنبشهای فمینیستی در کشورهای مختلف در اختیار خواننده قرار میدهد. #جنبش #فمینیستی زنان در آمریکا در دهههای ۶۰ و ۷۰ با هدف رفع تبعیض علیه زنان در تمام جوانب زندگی و حمایت قانونی از حقوق آنها، کمپین یک میلیون امضا در ایران در اعتراض به قوانین تبعیض آمیز علیه زنان و نیز مبارزات گروه خواهران مسلمان به رهبری زینا انور برای حمایت از #حقوق_زنان تحت لوای تفاسیر متفاوت از قرآن و قوانین اسلامی از این جمله اند.
لینک دانلود: http://bit.ly/ZQkShN
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
Forwarded from آموزشکده توانا
بیل گیتس: آموزگاران به بازخورد نیاز دارند
تا همین اواخر، بسیاری از آموزگاران به ازای عملکرد یک سالهشان، بازخورد یک کلمهای میگرفتند: «رضایت بخش» و بدون بازخورد، بدون مربیگری، هیچ راهی برای بهبود عملکرد نیست. بیل #گیتس معتقد است که حتی آموزگاران عالی میتوانند با دریافت بازخورد هوشمندانه، بهتر عمل کنند — و برنامهای ابتکاری بنیاد خودش را پیش روی قرار میدهد و امیدوار است که به تمامی کلاسهای درس آمریکا سرایت کند.
https://goo.gl/6fhVuy
@Tavaana_TavaanaTech
#آموزش #بازخورد #فیدبک
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
تا همین اواخر، بسیاری از آموزگاران به ازای عملکرد یک سالهشان، بازخورد یک کلمهای میگرفتند: «رضایت بخش» و بدون بازخورد، بدون مربیگری، هیچ راهی برای بهبود عملکرد نیست. بیل #گیتس معتقد است که حتی آموزگاران عالی میتوانند با دریافت بازخورد هوشمندانه، بهتر عمل کنند — و برنامهای ابتکاری بنیاد خودش را پیش روی قرار میدهد و امیدوار است که به تمامی کلاسهای درس آمریکا سرایت کند.
https://goo.gl/6fhVuy
@Tavaana_TavaanaTech
#آموزش #بازخورد #فیدبک
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#ترانه #گلنار از آثار به یادماندنی #داریوش_رفیعی به مناسبت سالروز تولدش به شما همراهان #توانا تقدیم می گردد.
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
یادی از احمد محمود به مناسبت زادروز این داستاننویس
@Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
@Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
یادی از #احمدمحمود به مناسبت زادروز این #داستاننویس
«به گمان من نویسنده باید آدمهای داستانش را بشناسد، گفته میشود که #نویسنده هم #خالق و هم #شارح زندگی آدمهای #داستان است، من فکر میکنم اگر نویسنده آدمهای داستانش را نشناسد، یگ جایی لنگ خواهد زد. اشخاص از حرکت بازمیمانند و آنوقت نویسنده ناچار میشود جعل کند- حرفها را و حرکتها را- و وقتی جعل شد، دیگر آن آدم خودش نیست، کس دیگری است که نویسنده او را نشناخته است و خواننده هم باورش نمیکند..»
احمد اعطا با نام #ادبی احمد محمود، نویسندهی معاصر چهارم دیماه ۱۳۱۰ در شهر #اهواز و از پدر و مادری دزفولی به دنیا آمد.
احمد محمود نتوانست تحصیلاتش را به پایان ببرد. «با همه اشتياقی که داشتم نشد و نتوانستم به تحصيل ادامه دهم. بی قراری و ناسازگاری وجوه مشخص روزگار جوانی من بود، همين بود که در هيچ کاری نتوانستم پايدار باشم. اگر بنا باشد مشاغلی را که داشته ام تعداد کنم از بيست می گذرد». ( حکايت حال - گفتگو با ليلی گلستان،کتاب مهناز ۱۳۷۴ص۹)
احمد محمود در گفتوگو با لیلی گلستان میگوید که پس از انقلاب به اصرار خودش بازخرید شد و خانهنشین تا شاید به «درد درمانناپذیری که همهی عمر» با او بود سامان بدهد.
کتاب دوم محمود مجموعه داستانی بود به نام «دریا هنوز آرام است». این اثر توسط انتشارات گوتنبرگ و با تیراژ بالا - سههزار نسخه- منتشر شد. احمد محمود در مورد فروش این کتاب در گفتوگو با لیلی گلستان میگوید:
«آن روزگار، یعنی سال سی و نه، سه هزار نسخه خیلی بود. و روی دستش ماند! بعدها مُهری درست کرد به نام مُهر جایزه، کتاب را کِشمنی میفروخت - کیلویی!- هر کس یک کیلو کتاب میخرید، مُهر را میزد روی کتاب دریا هنوز آرام است و به عنوان جایزه آن را میداد به خریدار! یعنی بابت هر کیلو کتاب یک دریا هنوز آرام است جایزه.» سومین کتابی که از احمد محمود منتشر شد «بیهودگی» نام داشت. پس این داستانها کوتاه، محمود در سال ۱۳۴۵ نوشتن معروفترین اثر خود «همسایهها» را آغاز کرد. «دقیقا اردیبهشت چهل و پنج». پس از نوشتن همسایهها به گفتهی محمود کسی حاضر به انتشار رمان همسایهها نبود چرا که میگفتند رمان حجیمی است.
ابراهیم یونسی، داستاننویس پس از خواندن متن بازنویسیشدهی «همسایهها» آن را پسندید و احمد محمود را به انتشارات امیرکبیر معرفی کرد که این کتاب در تیراژ کمی چاپ شد که با استقبال خوانندگان مواجه شد. «استقبال از همسایهها موجب شد که فکر کنم وارد مرحلهی تازهای در داستاننویسی شدهام. حس کردم که مسئولیتم بیشتر شده است، باید به داستان و #داستاننویسی به صورت امری جدیتر نگاه کنم و جدیتر بنویسم.»
چاپ رمان معروف احمد محمود یعنی «همسایهها» پس از انقلاب اسلامی ممنوع شد و هیچگاه اجازهی انتشار نیافت. احمد محمود در اواخر عمرش دچار تنگی نفس شدید شد و سرانجام در دوازدهم مهرماه ۱۳۸۱ به دنبال دنبال یک دورهی طولانی بیماری ریوی در بیمارستان مهراد تهران درگذشت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/2H7jnv
@Tavaana_Tavaanatech
«به گمان من نویسنده باید آدمهای داستانش را بشناسد، گفته میشود که #نویسنده هم #خالق و هم #شارح زندگی آدمهای #داستان است، من فکر میکنم اگر نویسنده آدمهای داستانش را نشناسد، یگ جایی لنگ خواهد زد. اشخاص از حرکت بازمیمانند و آنوقت نویسنده ناچار میشود جعل کند- حرفها را و حرکتها را- و وقتی جعل شد، دیگر آن آدم خودش نیست، کس دیگری است که نویسنده او را نشناخته است و خواننده هم باورش نمیکند..»
احمد اعطا با نام #ادبی احمد محمود، نویسندهی معاصر چهارم دیماه ۱۳۱۰ در شهر #اهواز و از پدر و مادری دزفولی به دنیا آمد.
احمد محمود نتوانست تحصیلاتش را به پایان ببرد. «با همه اشتياقی که داشتم نشد و نتوانستم به تحصيل ادامه دهم. بی قراری و ناسازگاری وجوه مشخص روزگار جوانی من بود، همين بود که در هيچ کاری نتوانستم پايدار باشم. اگر بنا باشد مشاغلی را که داشته ام تعداد کنم از بيست می گذرد». ( حکايت حال - گفتگو با ليلی گلستان،کتاب مهناز ۱۳۷۴ص۹)
احمد محمود در گفتوگو با لیلی گلستان میگوید که پس از انقلاب به اصرار خودش بازخرید شد و خانهنشین تا شاید به «درد درمانناپذیری که همهی عمر» با او بود سامان بدهد.
کتاب دوم محمود مجموعه داستانی بود به نام «دریا هنوز آرام است». این اثر توسط انتشارات گوتنبرگ و با تیراژ بالا - سههزار نسخه- منتشر شد. احمد محمود در مورد فروش این کتاب در گفتوگو با لیلی گلستان میگوید:
«آن روزگار، یعنی سال سی و نه، سه هزار نسخه خیلی بود. و روی دستش ماند! بعدها مُهری درست کرد به نام مُهر جایزه، کتاب را کِشمنی میفروخت - کیلویی!- هر کس یک کیلو کتاب میخرید، مُهر را میزد روی کتاب دریا هنوز آرام است و به عنوان جایزه آن را میداد به خریدار! یعنی بابت هر کیلو کتاب یک دریا هنوز آرام است جایزه.» سومین کتابی که از احمد محمود منتشر شد «بیهودگی» نام داشت. پس این داستانها کوتاه، محمود در سال ۱۳۴۵ نوشتن معروفترین اثر خود «همسایهها» را آغاز کرد. «دقیقا اردیبهشت چهل و پنج». پس از نوشتن همسایهها به گفتهی محمود کسی حاضر به انتشار رمان همسایهها نبود چرا که میگفتند رمان حجیمی است.
ابراهیم یونسی، داستاننویس پس از خواندن متن بازنویسیشدهی «همسایهها» آن را پسندید و احمد محمود را به انتشارات امیرکبیر معرفی کرد که این کتاب در تیراژ کمی چاپ شد که با استقبال خوانندگان مواجه شد. «استقبال از همسایهها موجب شد که فکر کنم وارد مرحلهی تازهای در داستاننویسی شدهام. حس کردم که مسئولیتم بیشتر شده است، باید به داستان و #داستاننویسی به صورت امری جدیتر نگاه کنم و جدیتر بنویسم.»
چاپ رمان معروف احمد محمود یعنی «همسایهها» پس از انقلاب اسلامی ممنوع شد و هیچگاه اجازهی انتشار نیافت. احمد محمود در اواخر عمرش دچار تنگی نفس شدید شد و سرانجام در دوازدهم مهرماه ۱۳۸۱ به دنبال دنبال یک دورهی طولانی بیماری ریوی در بیمارستان مهراد تهران درگذشت.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/2H7jnv
@Tavaana_Tavaanatech
توانا
یادی از احمد محمود
احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود، نویسنده معاصر چهارم دی ماه ۱۳۱۰ در شهر اهواز از پدر و مادری دزفولی به دنیا آمد. او بیشتر خودش را دزفولی میدانست؛ چرا که پدر و مادرش زاده آنجا بودند. در برخی
قد بلند-قطعه محلی #شیرازی
کاری از گروه «هونیاک»
بازیگران : صدف خانم - آقا فرهاد
کارگردان : Mor Studio
گریم و طراحی لباس : Beniz
Hooniak Music Band
لینک ویدیو: http://on.fb.me/1Pn5Bt8
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
کاری از گروه «هونیاک»
بازیگران : صدف خانم - آقا فرهاد
کارگردان : Mor Studio
گریم و طراحی لباس : Beniz
Hooniak Music Band
لینک ویدیو: http://on.fb.me/1Pn5Bt8
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
Facebook
گروه هونیاک - قد بلند - Hooniak Music Band | Facebook
قد بلند
قطعه محلی شیرازی
بازیگران : صدف خانم - آقا فرهاد
کارگردان : Mor Studio
گریم و طراحی لباس : Beniz
**برای حمایت ما لطفا این ویدیو را به اشتراک...
قطعه محلی شیرازی
بازیگران : صدف خانم - آقا فرهاد
کارگردان : Mor Studio
گریم و طراحی لباس : Beniz
**برای حمایت ما لطفا این ویدیو را به اشتراک...
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
این عکس فضایی از تنگه هرمز را اولگ آرتمیف Oleg Artemyev فضانورد اهل کشور لتونی در اینستاگرام خود منتشر کرده است.
@tavaanatech
@tavaanatech
زادروز بهرام بیضایی
مارتین اسکورسیزی:
“من خیلی مفتخرم که بنیاد جهانی سینما اولین فیلم بلند کارگردانش بهرام بیضایی را مرمت کرده است. حال و هوای فیلم من را میبرد به بهترین لحظات فیلمهای نئورالیستی ایتالیایی و داستان، زیبایی یک افسانه کهن را دارد و در آن میتوانید ریشههای بیضایی در #ادبیات، تاتر و #شعر را کامل حس کنید. بیضایی حالا در کالیفرنیا زندگی میکند و دردناک است که فکر کنیم این فیلم فوقالعاده که زمانی در ایران محبوبیتی داشته در آستانه نابودی بود.”
بهرام بیضایی:
“خیال نمیکنم به واسطه ترک ایران امکان مهمی داشتهام که از دست دادهام. فیلم و صحنه بله، اگر راهی به دلخواهی بود، ولی پیشیزی نمیارزد به از دست دادن آنچه من از دست دادم؛ به عمری در نوبت نه شنیدن، از کارهای دیگری ماندن! استراحتی دادم به کسانی که در واقع هم کاری جز استراحت نداشتند و آمدم پی شغلی جای دیگری از جهان و درست 30 سال پس از آن که از دانشگاه بیرونم گذاشتند به دانشگاه برگشتم.”
#بهرام_بیضایی #کارگردان #سینما و #تئاتر و نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس و #پژوهشگر ایرانی در پنجم دیماه ۱۳۱۷ در تهران دیده به جهان گشود. خانواده بیضایی از اهالی آران و بیدگل در استان اصفهان بودند. پدر او تعزیهخوان بوده و پدربزرگ و عمویش نیز متون تعزیه را تهیه میکردند. بهرام بیضایی تحصیل دانشگاهی در رشته ادبیات را ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۳۸ به استخدام اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند درآمد.
پیش از این و در سال پایانی دبیرستان بیضایی دو #نمایشنامه با زبان تاریخی نوشته بود. #بیضایی در سال ۱۳۴۱ به اداره هنرهای دراماتیک که در سال ۱۳۳۶ توسط دکتر مهدی فروغ بنا نهاده شده بود رفت که بعدها به دو مرکز دانشکده هنرهای دراماتیک و اداره برنامههای #تاتر تقسیم شد. در این سالها بهرام بیضایی “پژوهشهای نمایش در ایران” را در مجله موسیقی که نخستین مجله تخصصی #موسیقی به زبان #فارسی بود و از اوایل سال ۱۳۱۸ در تهران منتشر میشد، انتشار داد.
بیضایی یکی از پایهگذاران و از اعضای اصلی #کانون_نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود که در سال ۱۳۵۷ از آن کنارهگیری کرد. او در سال ۱۳۴۸ به عنوان استاد مدعو با دانشگاه تهران همکاری میکرد و در سال ۱۳۵۲ از ادارهی برنامههای تاتر به #دانشگاه تهران به عنوان استادیار تماموقت نمایش دانشکدهی هنرهای زیبا انتقال یافت.
بیضایی در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج شد. ....
درباره بهرام بیضایی بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1xigKmy
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
مارتین اسکورسیزی:
“من خیلی مفتخرم که بنیاد جهانی سینما اولین فیلم بلند کارگردانش بهرام بیضایی را مرمت کرده است. حال و هوای فیلم من را میبرد به بهترین لحظات فیلمهای نئورالیستی ایتالیایی و داستان، زیبایی یک افسانه کهن را دارد و در آن میتوانید ریشههای بیضایی در #ادبیات، تاتر و #شعر را کامل حس کنید. بیضایی حالا در کالیفرنیا زندگی میکند و دردناک است که فکر کنیم این فیلم فوقالعاده که زمانی در ایران محبوبیتی داشته در آستانه نابودی بود.”
بهرام بیضایی:
“خیال نمیکنم به واسطه ترک ایران امکان مهمی داشتهام که از دست دادهام. فیلم و صحنه بله، اگر راهی به دلخواهی بود، ولی پیشیزی نمیارزد به از دست دادن آنچه من از دست دادم؛ به عمری در نوبت نه شنیدن، از کارهای دیگری ماندن! استراحتی دادم به کسانی که در واقع هم کاری جز استراحت نداشتند و آمدم پی شغلی جای دیگری از جهان و درست 30 سال پس از آن که از دانشگاه بیرونم گذاشتند به دانشگاه برگشتم.”
#بهرام_بیضایی #کارگردان #سینما و #تئاتر و نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس و #پژوهشگر ایرانی در پنجم دیماه ۱۳۱۷ در تهران دیده به جهان گشود. خانواده بیضایی از اهالی آران و بیدگل در استان اصفهان بودند. پدر او تعزیهخوان بوده و پدربزرگ و عمویش نیز متون تعزیه را تهیه میکردند. بهرام بیضایی تحصیل دانشگاهی در رشته ادبیات را ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۳۸ به استخدام اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند درآمد.
پیش از این و در سال پایانی دبیرستان بیضایی دو #نمایشنامه با زبان تاریخی نوشته بود. #بیضایی در سال ۱۳۴۱ به اداره هنرهای دراماتیک که در سال ۱۳۳۶ توسط دکتر مهدی فروغ بنا نهاده شده بود رفت که بعدها به دو مرکز دانشکده هنرهای دراماتیک و اداره برنامههای #تاتر تقسیم شد. در این سالها بهرام بیضایی “پژوهشهای نمایش در ایران” را در مجله موسیقی که نخستین مجله تخصصی #موسیقی به زبان #فارسی بود و از اوایل سال ۱۳۱۸ در تهران منتشر میشد، انتشار داد.
بیضایی یکی از پایهگذاران و از اعضای اصلی #کانون_نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود که در سال ۱۳۵۷ از آن کنارهگیری کرد. او در سال ۱۳۴۸ به عنوان استاد مدعو با دانشگاه تهران همکاری میکرد و در سال ۱۳۵۲ از ادارهی برنامههای تاتر به #دانشگاه تهران به عنوان استادیار تماموقت نمایش دانشکدهی هنرهای زیبا انتقال یافت.
بیضایی در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج شد. ....
درباره بهرام بیضایی بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1xigKmy
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
تیشه بر ریشه خیابان سعدی میزنند...
کارگران #تیشه در دست گرفتند و ریشه به هرچه از #تزئینات #آجری ارزشمند در ابتدای #خیابان #سعدی بود زدند تا پروژهی #مرمت، #ساماندهی و #پاکسازی جدارههای این خیابان را نیز عملی کنند.
به گزارش ایسنا، پروژهی «پیرایش و آرامسازی پهنه خیابانهای تهران» توسط سازمان #زیباسازی در دست انجام است، اما در این طرح یکی از مهمترین مواردی که گاه و بیگاه صدای اعتراض و هشدارهای کارشناسان #میراث_فرهنگی را بلند میکند، بیتوجهی به جدارههای #تاریخی و #ارزشمند این خیابانهاست.
در خیابان سعدی و جدارههای تقاطع خیابان تقوی، کارگران ساختمانی تیشه به ریشهی گچبریهای باقیمانده بالای مغازهها میزنند و آنچه باقی میماند، آجرهای قدیمی و منحصربهفرد و شکسته و خرد شده زیر پای رهگذرانی است که آنها هم به حال این آجر شکستهها دل میسوزانند...
اما نکتهی جالب توجه در این اقدام،صحبتهای یکی از کارگران پروژهی بهسازی خیابان سعدی است. این کارگر دربارهی علت اینکار به خبرنگار ایسنا گفت: ما طبق دستور پیمانکار عمل میکنیم. او به ما گفته است باید آجرهای قدیمی را زمین بریزیم تا بتوانیم جای آن آجرهای جدید نصب کنیم.
به گفتهی این کارگر، پیمانکار پروژه به آنها اطمینان خاطر داده که این کار مطابق با اصول و ضوابط حفاظت از آثار تاریخی و ارزشمند در محوطههای شهری است!
مهدی معمارزاده، کارشناس میراث فرهنگی استان تهران در این زمینه به ایسنا گفت: پروژههای مرمت و نوسازی سازمان زیباسازی چیزی شبیه مَثَل «یک بام و دو هوا» است. متوجه نمیشوم منظور شهرداری از اینکه برخی خیابانها و میادین را در قالب طرحی ساماندهی و نوسازی میکند چیست؟ آیا قصدش خدمت به بافت تاریخی و ارزشهای این بافت است یا فقط میخواهد براساس وظیفه ذاتی خود ساماندهی خیابانها را انجام دهد.
تیشه را از کارگران بگیرید
این کارشناس میراث فرهنگی با اشاره به اشکالاتی که در پروژهی خیابان انقلاب در قالب رنگزدن روی سردر دانشگاه تهران پیش آمد، افزود: در این کار یک اشتباه فاحش رخ داد، پیمانکار روش مناسب برای مرمت سردر را تشخیص نداد و یک کار باسمهای انجام شد. در خیابان ناصرخسرو نیز کم و بیش کارها در حد ۵۰ در ۵۰ است، اما در خیابان سعدی عملاً آنچه از گذشته باقی مانده را نابود میکنند.
این مدرس دانشگاه افزود: به چشم خود دیدم که با تیشه گچبریهای خیابان سعدی را پایین ریختند. همه هنر گذشته را نابود کردند و آنچه که در یک دوره نمود پیدا کرده بود را خورد کردند و حالا در طرحشان روی آنها را سیمان میکشند، در حالی که به نظر میرسد نمیدانند در مسائل مرمتی سیمان جاذب رطوبتی است و از سوی دیگر مصالح بناهای ساخته شده در گذشته از گچ آب و ملات بوده؛ در حالی که سیمان باعث فرسودگی بیشتر بنا میشود.
معمارزاده با تاکید بر این نکته که انجام هر کاری بدون مطالعه یک اشتباه فاحش است، افزود: شهرداری فقط در پروژهی خیابان ناصرخسرو با میراث فرهنگی هماهنگ میکند و برای اجرایی کردن این پروژه در دیگر خیابانها سراغ میراث فرهنگی نمیرود، از آنها نظرخواهی نمیکند و هیچ هماهنگی با آنها ندارد. در واقع این یک نوع فرار از کار درست و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن است.
ایسنا
@Tavaana_Tavaanatech
کارگران #تیشه در دست گرفتند و ریشه به هرچه از #تزئینات #آجری ارزشمند در ابتدای #خیابان #سعدی بود زدند تا پروژهی #مرمت، #ساماندهی و #پاکسازی جدارههای این خیابان را نیز عملی کنند.
به گزارش ایسنا، پروژهی «پیرایش و آرامسازی پهنه خیابانهای تهران» توسط سازمان #زیباسازی در دست انجام است، اما در این طرح یکی از مهمترین مواردی که گاه و بیگاه صدای اعتراض و هشدارهای کارشناسان #میراث_فرهنگی را بلند میکند، بیتوجهی به جدارههای #تاریخی و #ارزشمند این خیابانهاست.
در خیابان سعدی و جدارههای تقاطع خیابان تقوی، کارگران ساختمانی تیشه به ریشهی گچبریهای باقیمانده بالای مغازهها میزنند و آنچه باقی میماند، آجرهای قدیمی و منحصربهفرد و شکسته و خرد شده زیر پای رهگذرانی است که آنها هم به حال این آجر شکستهها دل میسوزانند...
اما نکتهی جالب توجه در این اقدام،صحبتهای یکی از کارگران پروژهی بهسازی خیابان سعدی است. این کارگر دربارهی علت اینکار به خبرنگار ایسنا گفت: ما طبق دستور پیمانکار عمل میکنیم. او به ما گفته است باید آجرهای قدیمی را زمین بریزیم تا بتوانیم جای آن آجرهای جدید نصب کنیم.
به گفتهی این کارگر، پیمانکار پروژه به آنها اطمینان خاطر داده که این کار مطابق با اصول و ضوابط حفاظت از آثار تاریخی و ارزشمند در محوطههای شهری است!
مهدی معمارزاده، کارشناس میراث فرهنگی استان تهران در این زمینه به ایسنا گفت: پروژههای مرمت و نوسازی سازمان زیباسازی چیزی شبیه مَثَل «یک بام و دو هوا» است. متوجه نمیشوم منظور شهرداری از اینکه برخی خیابانها و میادین را در قالب طرحی ساماندهی و نوسازی میکند چیست؟ آیا قصدش خدمت به بافت تاریخی و ارزشهای این بافت است یا فقط میخواهد براساس وظیفه ذاتی خود ساماندهی خیابانها را انجام دهد.
تیشه را از کارگران بگیرید
این کارشناس میراث فرهنگی با اشاره به اشکالاتی که در پروژهی خیابان انقلاب در قالب رنگزدن روی سردر دانشگاه تهران پیش آمد، افزود: در این کار یک اشتباه فاحش رخ داد، پیمانکار روش مناسب برای مرمت سردر را تشخیص نداد و یک کار باسمهای انجام شد. در خیابان ناصرخسرو نیز کم و بیش کارها در حد ۵۰ در ۵۰ است، اما در خیابان سعدی عملاً آنچه از گذشته باقی مانده را نابود میکنند.
این مدرس دانشگاه افزود: به چشم خود دیدم که با تیشه گچبریهای خیابان سعدی را پایین ریختند. همه هنر گذشته را نابود کردند و آنچه که در یک دوره نمود پیدا کرده بود را خورد کردند و حالا در طرحشان روی آنها را سیمان میکشند، در حالی که به نظر میرسد نمیدانند در مسائل مرمتی سیمان جاذب رطوبتی است و از سوی دیگر مصالح بناهای ساخته شده در گذشته از گچ آب و ملات بوده؛ در حالی که سیمان باعث فرسودگی بیشتر بنا میشود.
معمارزاده با تاکید بر این نکته که انجام هر کاری بدون مطالعه یک اشتباه فاحش است، افزود: شهرداری فقط در پروژهی خیابان ناصرخسرو با میراث فرهنگی هماهنگ میکند و برای اجرایی کردن این پروژه در دیگر خیابانها سراغ میراث فرهنگی نمیرود، از آنها نظرخواهی نمیکند و هیچ هماهنگی با آنها ندارد. در واقع این یک نوع فرار از کار درست و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن است.
ایسنا
@Tavaana_Tavaanatech