زادروز ضیا نبوی، #زندانی سیاسی
ضیا نبوی؛ طراوت فکر #کنشگرانه
«سید ضیاءالدین نبوی چاشمی» که با نام ضیا نبوی شناخته میشود، فعال دانشجویی و دانشجوی محروم از تحصیل ایرانی است که به سبب فعالیتهای سیاسی و دانشجویی خود هم اکنون در زندان است. آنگونه که خواهر ضیا میگوید اعضای خانواده او را مصطفی صدا میزنند.ضیا در سیام آذرماه ۱۳۶۲ در شهرستان قائم شهر استان مازندران متولد شد. او اگرچه متولد و بزرگ شده شهر است اما روحی روستایی دارد که حاصل زندگی تابستانیاش در روستای پدری یعنی روستای «چاشم» از توابع شهرستان سمنان است.
#ضیا_نبوی در سال ۱۳۸۱ با قبول شدن در رشته مهندسی شیمی وارد دانشکده فنی دانشگاه مازندران شد. این دانشکده مدتی بعد خود دانشگاهی مستقل شد و دانشگاه «نوشیروانی بابل» نام گرفت. ضیا از همان ابتدای ورود به دانشگاه شوق زیادی برای حضور در فعالیتهای سیاسی و دانشجویی داشت و انجمن اسلامی دانشگاه را بستری مناسب برای این کار دید. در سال ۱۳۸۳ با رای دانشجویان به عضویت در شورای مرکزی این تشکل دانشجویی انتخاب شد و در دوسال بعدی هم مورد اعتماد دانشجویان قرار گرفت و در این جایگاه باقی ماند.
محرومیت از تحصیل و #حق_تحصیل
ضیا رشته مهندسی شیمی را دوست نداشت و گرایش او بیشتر به جامعهشناسی و فلسفه بود. همین شد که سال ۱۳۸۷ در كنكور ارشد رشته #جامعهشناسی شركت كرد. او اما كارنامهای دريافت نكرد وهنگامی که برای پیگیری به سازمان سنجش آموزش کشورمراجعه كرد به او گفتند كه به دلیل فعالیتهای سیاسی منتقدانهاش فاقد صلاحیت عمومی برای ادامه تحصيل است.این اتفاق اما سرفصل جدیدی در زندگی و فعالیتهای ضیا بود.
#ضیانبوی که در مراجعات خود به سازمان سنجش با دانشجویان دیگری روبرو شده بود که آنها هم از تحصیل محروم شده بودند، تصمیم گرفت تا با راهاندازی جمعی از این دانشجویان محروم از #تحصیل به دفاع از حق تحصیل بپردازد.
بازداشت و دوران #زندان
ضیا در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ به همراه دخترعمویش «عاطفه نبوی» در منزل یکی از دوستانش در تهران به علت شرکت در تظاهرات روز ۲۵ خرداد در اعتراض به نتایج #انتخابات بازداشت شد و به بند ۲۰۹ زندان اوین انتقال یافت. ضیا نبوی دوران بازجویی دشواری را در زندان پشت سر گذاشت و تحت فشار بود تا اعتراف کند با سازمان #مجاهدین خلق در ارتباط است و به دروغ گفته که محروم از تحصیل است. او درباره شکنجههای دوره بازداشت خود در نامهای به محمد جواد لاریجانی دبیر ستاد #حقوق_بشر قوه قضاییه نوشت:
«من تقریبا در تمامی جلسات بازجویی تحت فشارهای #روحی و #فیزیکی بودم. در واقع به جز در دو جلسه ابتدایی #بازجویی که فضای نسبتا محترمانهای برقرار بود، باقی جلسات سرشار از فشارهای روحی و جسمی مانند توهین، تحقیر، تهدید، بشین پاشو رفتن اجباری، پشت گردنی و لگد بود … تمامی جلسات بازجویی بدون استثنا با چشم بند بود. در دو جلسه متوالی بازجویی، اینقدر به اجبار بشین پاشو رفتم که تا سه روز قادر به راه رفتن نبودم و تا یک هفته از درد بی وقفه پا، خیس از عرق بودم. زمانی هم که از اجرای دستور بازجو امتناع میکردم با لگد به پشت پایم میکوبید.
#توانا
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/YBsgTe
@Tavaana_Tavaanatech
ضیا نبوی؛ طراوت فکر #کنشگرانه
«سید ضیاءالدین نبوی چاشمی» که با نام ضیا نبوی شناخته میشود، فعال دانشجویی و دانشجوی محروم از تحصیل ایرانی است که به سبب فعالیتهای سیاسی و دانشجویی خود هم اکنون در زندان است. آنگونه که خواهر ضیا میگوید اعضای خانواده او را مصطفی صدا میزنند.ضیا در سیام آذرماه ۱۳۶۲ در شهرستان قائم شهر استان مازندران متولد شد. او اگرچه متولد و بزرگ شده شهر است اما روحی روستایی دارد که حاصل زندگی تابستانیاش در روستای پدری یعنی روستای «چاشم» از توابع شهرستان سمنان است.
#ضیا_نبوی در سال ۱۳۸۱ با قبول شدن در رشته مهندسی شیمی وارد دانشکده فنی دانشگاه مازندران شد. این دانشکده مدتی بعد خود دانشگاهی مستقل شد و دانشگاه «نوشیروانی بابل» نام گرفت. ضیا از همان ابتدای ورود به دانشگاه شوق زیادی برای حضور در فعالیتهای سیاسی و دانشجویی داشت و انجمن اسلامی دانشگاه را بستری مناسب برای این کار دید. در سال ۱۳۸۳ با رای دانشجویان به عضویت در شورای مرکزی این تشکل دانشجویی انتخاب شد و در دوسال بعدی هم مورد اعتماد دانشجویان قرار گرفت و در این جایگاه باقی ماند.
محرومیت از تحصیل و #حق_تحصیل
ضیا رشته مهندسی شیمی را دوست نداشت و گرایش او بیشتر به جامعهشناسی و فلسفه بود. همین شد که سال ۱۳۸۷ در كنكور ارشد رشته #جامعهشناسی شركت كرد. او اما كارنامهای دريافت نكرد وهنگامی که برای پیگیری به سازمان سنجش آموزش کشورمراجعه كرد به او گفتند كه به دلیل فعالیتهای سیاسی منتقدانهاش فاقد صلاحیت عمومی برای ادامه تحصيل است.این اتفاق اما سرفصل جدیدی در زندگی و فعالیتهای ضیا بود.
#ضیانبوی که در مراجعات خود به سازمان سنجش با دانشجویان دیگری روبرو شده بود که آنها هم از تحصیل محروم شده بودند، تصمیم گرفت تا با راهاندازی جمعی از این دانشجویان محروم از #تحصیل به دفاع از حق تحصیل بپردازد.
بازداشت و دوران #زندان
ضیا در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ به همراه دخترعمویش «عاطفه نبوی» در منزل یکی از دوستانش در تهران به علت شرکت در تظاهرات روز ۲۵ خرداد در اعتراض به نتایج #انتخابات بازداشت شد و به بند ۲۰۹ زندان اوین انتقال یافت. ضیا نبوی دوران بازجویی دشواری را در زندان پشت سر گذاشت و تحت فشار بود تا اعتراف کند با سازمان #مجاهدین خلق در ارتباط است و به دروغ گفته که محروم از تحصیل است. او درباره شکنجههای دوره بازداشت خود در نامهای به محمد جواد لاریجانی دبیر ستاد #حقوق_بشر قوه قضاییه نوشت:
«من تقریبا در تمامی جلسات بازجویی تحت فشارهای #روحی و #فیزیکی بودم. در واقع به جز در دو جلسه ابتدایی #بازجویی که فضای نسبتا محترمانهای برقرار بود، باقی جلسات سرشار از فشارهای روحی و جسمی مانند توهین، تحقیر، تهدید، بشین پاشو رفتن اجباری، پشت گردنی و لگد بود … تمامی جلسات بازجویی بدون استثنا با چشم بند بود. در دو جلسه متوالی بازجویی، اینقدر به اجبار بشین پاشو رفتم که تا سه روز قادر به راه رفتن نبودم و تا یک هفته از درد بی وقفه پا، خیس از عرق بودم. زمانی هم که از اجرای دستور بازجو امتناع میکردم با لگد به پشت پایم میکوبید.
#توانا
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/YBsgTe
@Tavaana_Tavaanatech
Tavaana
ضیا نبوی؛ طراوت فکر کنشگرانه
چکیده
#یلدا حریف این همه سختی شود مگر
#شب_یلدا در پهنه تاریخ
حشن یلدا را در ایران جشنی هفت هزارساله میدانند. جشن یلدا و آیینهای باستانی مرتبط با آن – بنا به اقوال تاریخی – برگرفته از آیین #میتراییسم (مهرپرستی) است و قبل از ظهور زرتشت برگزار میشد. یلدا در لغت به معنای #زایش و زادروز است. بنا به باور ایرانیان باستان، آخر #پاییز و اول #زمستان، شب زایش #خورشید است. در واقع مردم دوران #باستان به این نکته واقف شدند که آخرین روز پاییز #کوتاهترین روز است و پس از آن روزها بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند. به عبارت دیگر، در این جشن، طیشدن #بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیمکره شمالی که مصادف با #انقلاب #زمستانی است، گرامی داشته میشود. از اینرو بود که یلدا را شب زایش #مهر و خورشید مینامند. بنا به باور مورخان، اینکه ایرانیان در شب یلدا #بیدار میمانند و خود را سرگرم میکنند به بلندی شب یلدا مربوط است. اینکه اندوه غیبت خورشید و #تاریکی و #سردی روحیه آنها را تضعیف نکند.
به شب یلدا، شب چله نیز گفته میشود. چله که برگرفته از عدد چهل است، در اینجا لزوما به معنای چهل روز نیست و صرفاً نشاندهنده گذشت یک دوره زمانی معین است. برای ایرانیان باستان شب یلدا و روز پس از شب یلدا، شب و روز جشن و شادی بود. روز پس از یلدا خوروز (روز خورشید) نام داشت و در آن به استراحت میپرداختند و جشن میگرفتند. «ابوریحان بیرونی» در «آثار الباقیه» در باب شب یلدا و فردای آن چنین میگوید: «و نام این روز میلاد اکبر است و مقصود از آن انقلاب شتوی (زمستانی) است. گویند در این روز نور از حد نقصان به حد زیادت خارج میشود و آدمیان به نشو و نما آغاز میکنند و پریها (دیوها) به ذبول و فنا روی میآورند... دی ماه، که آن را خور ماه نیز میگویند، نخستین روز آن خرم روز (خُره روز) است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای بزرگ است... این جشن را، یعنی روز اول دی ماه را (نود روز) نیز میگویند. چون میان آن تا نوروز درست نود روز فاصله است.»
همانطور که ایرانیان امروزه برای شب یلدا خوراک مخصوص خود را دارند، در دوران باستان نیز برای جشن یلدا سفره مخصوص به خود وجود داشت. سفره شب یلدا «میزَد» نام داشت و آجیل و میوه در آن قرار داده میشد. به زبان تفصیلی، میزد سفرهای بود که اقلام غذایی غیرنوشیدنی مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا در آن نهاده میشد. در باب جنبه دینی این سفره گفته میشود: «این سفره جنبه دینی داشت و مقدس بود و از ایزد خورشید روشنایی و برکت میطلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوههای تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پربرکت داشته باشند و همه شب را در پرتو چراغ و نور و آتش میگذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد.»
#توانا
https://tavaana.org/fa/yalda
@Tavaana_Tavaanatech
#شب_یلدا در پهنه تاریخ
حشن یلدا را در ایران جشنی هفت هزارساله میدانند. جشن یلدا و آیینهای باستانی مرتبط با آن – بنا به اقوال تاریخی – برگرفته از آیین #میتراییسم (مهرپرستی) است و قبل از ظهور زرتشت برگزار میشد. یلدا در لغت به معنای #زایش و زادروز است. بنا به باور ایرانیان باستان، آخر #پاییز و اول #زمستان، شب زایش #خورشید است. در واقع مردم دوران #باستان به این نکته واقف شدند که آخرین روز پاییز #کوتاهترین روز است و پس از آن روزها بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند. به عبارت دیگر، در این جشن، طیشدن #بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیمکره شمالی که مصادف با #انقلاب #زمستانی است، گرامی داشته میشود. از اینرو بود که یلدا را شب زایش #مهر و خورشید مینامند. بنا به باور مورخان، اینکه ایرانیان در شب یلدا #بیدار میمانند و خود را سرگرم میکنند به بلندی شب یلدا مربوط است. اینکه اندوه غیبت خورشید و #تاریکی و #سردی روحیه آنها را تضعیف نکند.
به شب یلدا، شب چله نیز گفته میشود. چله که برگرفته از عدد چهل است، در اینجا لزوما به معنای چهل روز نیست و صرفاً نشاندهنده گذشت یک دوره زمانی معین است. برای ایرانیان باستان شب یلدا و روز پس از شب یلدا، شب و روز جشن و شادی بود. روز پس از یلدا خوروز (روز خورشید) نام داشت و در آن به استراحت میپرداختند و جشن میگرفتند. «ابوریحان بیرونی» در «آثار الباقیه» در باب شب یلدا و فردای آن چنین میگوید: «و نام این روز میلاد اکبر است و مقصود از آن انقلاب شتوی (زمستانی) است. گویند در این روز نور از حد نقصان به حد زیادت خارج میشود و آدمیان به نشو و نما آغاز میکنند و پریها (دیوها) به ذبول و فنا روی میآورند... دی ماه، که آن را خور ماه نیز میگویند، نخستین روز آن خرم روز (خُره روز) است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای بزرگ است... این جشن را، یعنی روز اول دی ماه را (نود روز) نیز میگویند. چون میان آن تا نوروز درست نود روز فاصله است.»
همانطور که ایرانیان امروزه برای شب یلدا خوراک مخصوص خود را دارند، در دوران باستان نیز برای جشن یلدا سفره مخصوص به خود وجود داشت. سفره شب یلدا «میزَد» نام داشت و آجیل و میوه در آن قرار داده میشد. به زبان تفصیلی، میزد سفرهای بود که اقلام غذایی غیرنوشیدنی مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا در آن نهاده میشد. در باب جنبه دینی این سفره گفته میشود: «این سفره جنبه دینی داشت و مقدس بود و از ایزد خورشید روشنایی و برکت میطلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوههای تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پربرکت داشته باشند و همه شب را در پرتو چراغ و نور و آتش میگذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد.»
#توانا
https://tavaana.org/fa/yalda
@Tavaana_Tavaanatech
توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
یلدا حریف این همه سختی شود مگر - توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
شب یلدا در پهنه تاریخ حشن یلدا را در ایران جشنی هفت هزارساله میدانند. جشن یلدا و آیینهای باستانی مرتبط با آن – بنا به اقوال تاریخی – برگرفته از آیین میتراییسم (مهرپرستی) است و قبل از ظهور زرتشت برگزار میشد. یلدا در لغت به معنای زایش زادروز است. بنا به…
این عکس را یکی از همراهان توانا از پاساژ قائم تجریش ارسال کرده است.
توانا شب یلدای خوبی را برای شما آرزو میکند.
@Tavaana_TavaanaTech
توانا شب یلدای خوبی را برای شما آرزو میکند.
@Tavaana_TavaanaTech
"ایران مهاجران افغان را به زور اخراج کرده است"
کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان گزارشی را در مورد وضعیت حقوق بشری مهاجران افغان بازگشته از ایران منتشر کرد. این گزارش حاکی از آن است که ایران بر خلاف قوانین بینالمللی، دست به اخراج اجباری مهاجران افغان زده است.
کمیسیون مستقل حقوق بشر #افغانستان گزارشی را در مورد وضعیت حقوق بشری مهاجران افغان بازگشته از ایران منتشر کرد. این گزارش حاکی از آن است که ایران بر خلاف قوانین بینالمللی، دست به اخراج اجباری مهاجران افغان زده است.
گزارش کمیسیون #حقوق_بشر افغانستان از طریق مصاحبه با ۲۰۰۶ تن از کسانی تهیه شده که از مرزهای اسلام قلعه و زرنج عبور کردهاند. این گزارش نشان میدهد که در سال ۱۳۹۳ بیش از ۲۱۶ هزار مهاجر #افغان به صورت اجباری از ایران اخراج شده و نیروی نظامی ایران در برابر این مهاجران از زور استفاده کردهاند. گزارش گفته است که در چهار ماه اول سال ۱۳۹۴ حدود ۶۸ هزار تن از مهاجرین به صورت #اجباری از ایران اخراج شدهاند.
۷۸ درصد بازگشتگان گفتهاند که قبل از اخراج هیچگونه اطلاعی دریافت نکردهاند. ۹۹ درصد مصاحبهشوندگان همچنین گفتهاند که مأموران نظامی ایران برای اخراج آنها از زور استفاده کردهاند.
بیش از ۹۰ درصد اخراج شدگان پیش از اخراج به بازداشتگاههایی برده شدهاند که وضعیت بدی در آنها حاکم بوده است. ۳۰ درصد مصاحبهشوندگان گفتهاند که خود یا خانوادهشان در این بازداشتگاهها مجازات شدهاند. ضرب و شتم، کار اجباری، #توهین و #دشنام از جمله این موارد بوده است.
براساس این گزارش مهاجرانی که از افغانستان و پاکستان به صورت اجباری اخراج شدهاند، در داخل #افغانستان با مشکلات بسیار زیادی دست به گریبان هستند.
دکتر سیما سمر، رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در یک کنفرانس خبری در کابل، از ایران و پاکستان به دلیل استفاده از زور در برابر مهاجران افغان انتقاد کرد.
سیما سمر افزود حکومت افغانستان نتوانسته است برای آوارهشدگان و مهاجران بازگشته، سهولتهای زندگی را فراهم کند. او گفت: «نظارتهای مستقیم کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان از مرزهای اسلام قلعه در ولایت هرات و مرز زرنج در ولایت نیمروز نشان میدهد که حقوق کسانی که از مرز شدهاند، در موارد مختلف از سوی موظفین امنیتی ایران نقض شده است.»
منبع: دویچهوله
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان گزارشی را در مورد وضعیت حقوق بشری مهاجران افغان بازگشته از ایران منتشر کرد. این گزارش حاکی از آن است که ایران بر خلاف قوانین بینالمللی، دست به اخراج اجباری مهاجران افغان زده است.
کمیسیون مستقل حقوق بشر #افغانستان گزارشی را در مورد وضعیت حقوق بشری مهاجران افغان بازگشته از ایران منتشر کرد. این گزارش حاکی از آن است که ایران بر خلاف قوانین بینالمللی، دست به اخراج اجباری مهاجران افغان زده است.
گزارش کمیسیون #حقوق_بشر افغانستان از طریق مصاحبه با ۲۰۰۶ تن از کسانی تهیه شده که از مرزهای اسلام قلعه و زرنج عبور کردهاند. این گزارش نشان میدهد که در سال ۱۳۹۳ بیش از ۲۱۶ هزار مهاجر #افغان به صورت اجباری از ایران اخراج شده و نیروی نظامی ایران در برابر این مهاجران از زور استفاده کردهاند. گزارش گفته است که در چهار ماه اول سال ۱۳۹۴ حدود ۶۸ هزار تن از مهاجرین به صورت #اجباری از ایران اخراج شدهاند.
۷۸ درصد بازگشتگان گفتهاند که قبل از اخراج هیچگونه اطلاعی دریافت نکردهاند. ۹۹ درصد مصاحبهشوندگان همچنین گفتهاند که مأموران نظامی ایران برای اخراج آنها از زور استفاده کردهاند.
بیش از ۹۰ درصد اخراج شدگان پیش از اخراج به بازداشتگاههایی برده شدهاند که وضعیت بدی در آنها حاکم بوده است. ۳۰ درصد مصاحبهشوندگان گفتهاند که خود یا خانوادهشان در این بازداشتگاهها مجازات شدهاند. ضرب و شتم، کار اجباری، #توهین و #دشنام از جمله این موارد بوده است.
براساس این گزارش مهاجرانی که از افغانستان و پاکستان به صورت اجباری اخراج شدهاند، در داخل #افغانستان با مشکلات بسیار زیادی دست به گریبان هستند.
دکتر سیما سمر، رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در یک کنفرانس خبری در کابل، از ایران و پاکستان به دلیل استفاده از زور در برابر مهاجران افغان انتقاد کرد.
سیما سمر افزود حکومت افغانستان نتوانسته است برای آوارهشدگان و مهاجران بازگشته، سهولتهای زندگی را فراهم کند. او گفت: «نظارتهای مستقیم کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان از مرزهای اسلام قلعه در ولایت هرات و مرز زرنج در ولایت نیمروز نشان میدهد که حقوق کسانی که از مرز شدهاند، در موارد مختلف از سوی موظفین امنیتی ایران نقض شده است.»
منبع: دویچهوله
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
عزیز نسین، راوی #طنز ِ گریان
#عزیز_نسین صد ساله شد
سالهای پایانی عمر عزیز نسین نیز او آرامش نداشت. بعد از انتشار فتوای روحالله خمینی و دستور ترور سلمان رشدی به خاطر انتشار کتاب «آیات شیطانی»، عزیز نسین بخشی از کتاب سلمان رشدی را ترجمه و منتشر کرد. نسین گفت که این عمل را در وهلهی نخست به خاطر دفاع از آزادی بیان و عقیده انجام میدهد اما محافل تندروی اسلامی این عمل را تحمل نکردند و حکم ارتداد و دستور قتل عزیز نسین را صادر کردند.
#عزیزنسین که برای شرکت در جمع نویسندگان آزادیخواه به شهر سیواس رفته بود مورد حملهی افراد تندروی اسلامی قرار گرفت. در ژوئیه سال ۱۹۹۳ و پس از نماز جمعه، تندروهای مذهبی به هتل محل اقامت عزیز نسین حمله کردند و ساختمان هتل را به آتش کشیدند. عزیز نسین موفق شد که از این حادثه جان سالم به در ببرد اما ۳۷ نفر در آتش سوختند و کشته شدند.
دو سال و چهار روز پس از این اتفاق و در ششم ژوئیه سال ۱۹۹۵ عزیز نسین پس از یک جلسهی کتابخوانی در ازمیر دچار حملهی قلبی شد و درگذشت. عزیز نسین در وصیتنامهای که از او باقیمانده است نوشت که به هیچ دینی معتقد نیست از اینرو او بر اساس تشریفات مراسم خاکسپاری اسلامی به خاک سپرده نشود. او وصیت کرد در گوری بدون نام و نشان در روستای کودکان به خاک سپرده شود.
مَحمَت نصرت که با نام عزیز نسین شناخته شده است نویسنده و مترجم و طنزنویس اهل کشور ترکیه است. عزیز نسین در بیستم دسامبر ۱۹۱۵ در نزدیکی استانبول در خانوادهای فقیر دیده به جهان گشود. عزیز نسین در محیطی مذهبی و خانوادهای سنتی پرورش یافت. عزیز نسین در واقع نام پدر محمت نصرت بود که نام پدر را به شهرتی جهانی رساند. عزیز نسین در زندگینامهی خودنوشت که در سال ۱۹۶۴ نوشته شده است شروع زندگیاش را با زبانی طنز اینگونه بیان میکند: «پدرم در ۱۳ سالگی از یکی از روستاهای آناتولی به استانبول آمد. مادرم هم وقتی خیلی بچه بود از روستای دیگری در آناتولی به استانبول آمد.
«از بچگی آرزو داشتم #نمایشنامهنویس شوم. در ارتش، واحدهای پیادهنظام، توپخانه و تانک داشتیم اما واحد نمایشنامهنویسی وجود نداشت. بنابراین به دنبال راهی برای خارج شدن از آنجا بودم و سرانجام در سال ۱۹۴۴ از ارتش آزاد شدم». عزیز نسین از کودکی آرزو داشت نویسنده بشود و به تعبیر خودش مطالبی بنویسد که اشک مردم را در بیاورد: «از بچگی آرزو داشتم مطالبی بنویسم که اشک مردم را در آورد.
با همین هدف داستانی نوشتم و آن را برای مجلهای فرستادم. سردبیر مجله آن را درست نفهمید و به جای گریه کردن، قاه قاه خنده سر داد، ولی بعد از کلی خندیدن، مجبور شد اشکهایش را پاک کند و بگوید: عالی است. باز هم از این داستانها برای ما بنویس.»
عزیز نسین در سال ۱۹۷۲ نهادی تاسیس کرد و نام آن را «بنیاد نسین» گذاشت که کار آن کمک به کودکانی بود که به دلیل فقر و محرومیت نمیتوانند تحصیلات مناسبی داشته باشند. این بنیاد از بدو تاسیس به هزاران کودک آواره کمک کرده است تا بتوانند تحصیل کنند و آیندهی بهتری داشته باشند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/jIKr0n
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#عزیز_نسین صد ساله شد
سالهای پایانی عمر عزیز نسین نیز او آرامش نداشت. بعد از انتشار فتوای روحالله خمینی و دستور ترور سلمان رشدی به خاطر انتشار کتاب «آیات شیطانی»، عزیز نسین بخشی از کتاب سلمان رشدی را ترجمه و منتشر کرد. نسین گفت که این عمل را در وهلهی نخست به خاطر دفاع از آزادی بیان و عقیده انجام میدهد اما محافل تندروی اسلامی این عمل را تحمل نکردند و حکم ارتداد و دستور قتل عزیز نسین را صادر کردند.
#عزیزنسین که برای شرکت در جمع نویسندگان آزادیخواه به شهر سیواس رفته بود مورد حملهی افراد تندروی اسلامی قرار گرفت. در ژوئیه سال ۱۹۹۳ و پس از نماز جمعه، تندروهای مذهبی به هتل محل اقامت عزیز نسین حمله کردند و ساختمان هتل را به آتش کشیدند. عزیز نسین موفق شد که از این حادثه جان سالم به در ببرد اما ۳۷ نفر در آتش سوختند و کشته شدند.
دو سال و چهار روز پس از این اتفاق و در ششم ژوئیه سال ۱۹۹۵ عزیز نسین پس از یک جلسهی کتابخوانی در ازمیر دچار حملهی قلبی شد و درگذشت. عزیز نسین در وصیتنامهای که از او باقیمانده است نوشت که به هیچ دینی معتقد نیست از اینرو او بر اساس تشریفات مراسم خاکسپاری اسلامی به خاک سپرده نشود. او وصیت کرد در گوری بدون نام و نشان در روستای کودکان به خاک سپرده شود.
مَحمَت نصرت که با نام عزیز نسین شناخته شده است نویسنده و مترجم و طنزنویس اهل کشور ترکیه است. عزیز نسین در بیستم دسامبر ۱۹۱۵ در نزدیکی استانبول در خانوادهای فقیر دیده به جهان گشود. عزیز نسین در محیطی مذهبی و خانوادهای سنتی پرورش یافت. عزیز نسین در واقع نام پدر محمت نصرت بود که نام پدر را به شهرتی جهانی رساند. عزیز نسین در زندگینامهی خودنوشت که در سال ۱۹۶۴ نوشته شده است شروع زندگیاش را با زبانی طنز اینگونه بیان میکند: «پدرم در ۱۳ سالگی از یکی از روستاهای آناتولی به استانبول آمد. مادرم هم وقتی خیلی بچه بود از روستای دیگری در آناتولی به استانبول آمد.
«از بچگی آرزو داشتم #نمایشنامهنویس شوم. در ارتش، واحدهای پیادهنظام، توپخانه و تانک داشتیم اما واحد نمایشنامهنویسی وجود نداشت. بنابراین به دنبال راهی برای خارج شدن از آنجا بودم و سرانجام در سال ۱۹۴۴ از ارتش آزاد شدم». عزیز نسین از کودکی آرزو داشت نویسنده بشود و به تعبیر خودش مطالبی بنویسد که اشک مردم را در بیاورد: «از بچگی آرزو داشتم مطالبی بنویسم که اشک مردم را در آورد.
با همین هدف داستانی نوشتم و آن را برای مجلهای فرستادم. سردبیر مجله آن را درست نفهمید و به جای گریه کردن، قاه قاه خنده سر داد، ولی بعد از کلی خندیدن، مجبور شد اشکهایش را پاک کند و بگوید: عالی است. باز هم از این داستانها برای ما بنویس.»
عزیز نسین در سال ۱۹۷۲ نهادی تاسیس کرد و نام آن را «بنیاد نسین» گذاشت که کار آن کمک به کودکانی بود که به دلیل فقر و محرومیت نمیتوانند تحصیلات مناسبی داشته باشند. این بنیاد از بدو تاسیس به هزاران کودک آواره کمک کرده است تا بتوانند تحصیل کنند و آیندهی بهتری داشته باشند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/jIKr0n
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
عزیز نسین؛ راوی طنز گریان - توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
مَحمَت نصرت که با نام عزیز نسین شناخته شده است نویسنده، مترجم و طنزنویس اهل کشور ترکیه است. او در بیستم دسامبر ۱۹۱۵ در نزدیکی استانبول در خانوادهای فقیر دیده به جهان گشود. عزیز در محیطی مذهبی و خانوادهای سنتی پرورش یافت. عزیز نسین در واقع نام پدر محمت…
حمید اسماعیلی، #شاعر جوان اشعاری را در محفلی #ادبی «هالو» میخواند که بخشی از آن در پایین میآید.
محفل ادبی #هالو با همت شاعر #طنزپرداز «محمدرضا عالیپیام» با تخلص هالو راهاندازی شده است. هالو فارغالتحصیل سینما از دانشکدهی هنرهای زیبای #دانشگاه تهران است. عالیپیام در ۲۸ مردادماه ۱۳۸۱ توسط پلیس امنیت بازداشت شد. او در مردادماه همان سال با سپردن وثیقهی ۱۰۰ میلیون تومانی از #زندان آزاد شد. عالیپیام (هالو) از سوم اردیبهشتماه ۱۳۹۴ در زندان اوین به سر میبرد.
رشوه و رانتخوری در جريان است هنوز
ظلم و بيداد درين شهر عيان است هنوز
جان ناقابل ما روز به روز ارزانتر
قيمت ارز چه گويم؟ كه گران است هنوز
نان بعضی زده در روغن كرمانشاهی
بر سر سفرهی ما حسرت نان است هنوز
رفته در خواب مگر ظلمستيزان را چشم
حق مظلوم نصيب دگران است هنوز
داده شد وام كسی را كه به زخمی بزند
بر سر دادن قسطش نگران است هنوز
مجلس چندم و يک مشت نمايندهی خام
خانهی ملت مان مثل دكان است هنوز
دولتی آمد و از حق و عدالت دم زد
داغ آن وعدهی ناكرده به جان است هنوز
خط ويژه كه فقط مختص بی آر تی بود
خط اسكرت فلان بن فلان است هنوز
موقع جنگ كه من طفل دبستان بودم
سهميه در كف ايثارگران است هنوز
كهكشان را دگران فتح نمودند ولی
مشكل ما سر عيد رمضان است هنوز
بگذريم از همه چيز، آن چه غمانگيزتر است
درد سردرگمی نسل جوان است هنوز
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
محفل ادبی #هالو با همت شاعر #طنزپرداز «محمدرضا عالیپیام» با تخلص هالو راهاندازی شده است. هالو فارغالتحصیل سینما از دانشکدهی هنرهای زیبای #دانشگاه تهران است. عالیپیام در ۲۸ مردادماه ۱۳۸۱ توسط پلیس امنیت بازداشت شد. او در مردادماه همان سال با سپردن وثیقهی ۱۰۰ میلیون تومانی از #زندان آزاد شد. عالیپیام (هالو) از سوم اردیبهشتماه ۱۳۹۴ در زندان اوین به سر میبرد.
رشوه و رانتخوری در جريان است هنوز
ظلم و بيداد درين شهر عيان است هنوز
جان ناقابل ما روز به روز ارزانتر
قيمت ارز چه گويم؟ كه گران است هنوز
نان بعضی زده در روغن كرمانشاهی
بر سر سفرهی ما حسرت نان است هنوز
رفته در خواب مگر ظلمستيزان را چشم
حق مظلوم نصيب دگران است هنوز
داده شد وام كسی را كه به زخمی بزند
بر سر دادن قسطش نگران است هنوز
مجلس چندم و يک مشت نمايندهی خام
خانهی ملت مان مثل دكان است هنوز
دولتی آمد و از حق و عدالت دم زد
داغ آن وعدهی ناكرده به جان است هنوز
خط ويژه كه فقط مختص بی آر تی بود
خط اسكرت فلان بن فلان است هنوز
موقع جنگ كه من طفل دبستان بودم
سهميه در كف ايثارگران است هنوز
كهكشان را دگران فتح نمودند ولی
مشكل ما سر عيد رمضان است هنوز
بگذريم از همه چيز، آن چه غمانگيزتر است
درد سردرگمی نسل جوان است هنوز
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
آنقدر ابتلا به بیماری #سرطان در ایران روند رو به رشد داشته است که اینروزها از #مردم عادی تا مسئولان همه و همه از عبارت «سونامی سرطان» برای نشاندادن ابعاد وسیع و رو به گسترش این بیماری کشنده در ایران سخن میگویند. هزینههای بالای درمانی رنجی که بیمار مبتلا به سرطان و خانوادهی آنها علاوه بر رنج بیماری تحمل میکنند.
به نظر شما دلایل این مقدار افزایش #بیماری #سرطان در ایران چیست؟
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
به نظر شما دلایل این مقدار افزایش #بیماری #سرطان در ایران چیست؟
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
کمپین یک میلیون امضا: تغییر برای برابری @Tavaana_Tavaanatech 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
کمپین یک میلیون امضا: تغییر برای برابری در ایران
هدف اولیه کمپین، لغو قوانین تبعیضآمیز علیه زنان در ایران میباشد و در نهایت تغییر هنجارهای فرهنگی و اجتماعی #تبعیضآمیز در جامعه. از آنجا که رهبران کمپین میدانستند جنبش زنان نیاز به حمایت عموم مردم در مقابله با دولت دارد، آنها تصمیم به جمعآوری یک میلیون امضا نمودند. جمعآوری امضا وسیلهای بود برای ایجاد همکاری میان بخشهای مختلف جامعه. کمپین در صدد ایجاد تغییر از پایین به بالا بود که برای رسیدن به این مقصود، دو راه را مد نظر داشت، یکی آموزش عمومی و دیگری ارتقا گفتگو میان گروههای مختلف جامعه. جمعآوری امضا راهی بود برای ایجاد ارتباط قوی میان مردم عادی و روشنفکران جامعه. از میان چنین همکاری، جنبش، نیازهای زنان را شناسایی کرده و صدای آنها را به گوش جهانیان میرساند.
تنها ظرف یک سال، کمپین در سراسر کشور گسترش یافت و علاوه بر تهران، شهرهایی چون تبریز، اصفهان، همدان، گرگان، زنجان، کرج، یزد و کرمانشاه از جنبش حمایت کردند که این امر بیانکننده این واقعیت است که خواسته تغییر قانون، تنها منحصر به گروه کوچکی از جامعه نیست. علیرغم اینکه دولت بسیار تلاش نمود تا فعالیتهای #جنبش_زنان را محدود کند و نوشتههای فعالین را سانسور نماید، اعضای کمپین به خوبی توانستند #آگاهیعمومی را نسبت به حقوق زنان افزایش و اندیشه برابری اجتماعی را در جامعه ارتقا دهند، طوری که خواسته #برابری جنسیتی به طور عمومی در جامعه مطرح گردید.
یکی از مهمترین دستاوردهای کمپین، اصلاح قانون ارث در سال ۱۳۸۷ بود که طبق آن زنان میتوانند از قیمت زمین نیز ارث ببرند، چیزی که طبق قانون مدنی ۱۳۰۷، از آن بیبهره بودند. همچنین درخرداد ۱۳۸۷، مقررات مربوط به دیه، دستخوش اصلاحاتی شد، بدین ترتیب که در تصادفات تحت پوشش بیمه، دیه زن و مرد برابر گردید. همچنین، در نتیجه اعتراضات وارد بر لایحه حمایت #خانواده که توسط دولت #احمدینژاد در سال ۱۳۸۶ پیشنهاد شده بود، سرانجام مجلس در تاریخ ۸ شهریور ۱۳۸۷، مواد ۲۳ و ۲۵ لایحه را حذف نمود. ماده ۲۳ لایحه #تعددزوجات را بدون #رضایت زن اول برای #مردان مجاز میدانست. طبق ماده ۲۵ نیز #زن موظف بود در بدو #ازدواج، مالیات #مهریه خود را بپردازد.
یکی از مهمترین فعالیتهای کمپین، گفتگوی رودررو با #زنان در خانهها و مکانهای عمومی است. کمیته آموزش کمپین، مسائل حقوقی مورد توجه کمپین، روشهای برقراری ارتباط با مردم و جمعآوری امضا را به فعالین آموزش میدهد. این دورههای آموزشی، فعالین #حقوق_زنان را آماده میکند تا بتوانند این آموزهها را به دیگران انتقال دهند.این رویکرد آموزشی موجب پیوند #کمپین و #جنبش_دانشجویی گردیده تا پیام #برابریخواهی را در کل نظام آموزشی گسترش دهد.
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
هدف اولیه کمپین، لغو قوانین تبعیضآمیز علیه زنان در ایران میباشد و در نهایت تغییر هنجارهای فرهنگی و اجتماعی #تبعیضآمیز در جامعه. از آنجا که رهبران کمپین میدانستند جنبش زنان نیاز به حمایت عموم مردم در مقابله با دولت دارد، آنها تصمیم به جمعآوری یک میلیون امضا نمودند. جمعآوری امضا وسیلهای بود برای ایجاد همکاری میان بخشهای مختلف جامعه. کمپین در صدد ایجاد تغییر از پایین به بالا بود که برای رسیدن به این مقصود، دو راه را مد نظر داشت، یکی آموزش عمومی و دیگری ارتقا گفتگو میان گروههای مختلف جامعه. جمعآوری امضا راهی بود برای ایجاد ارتباط قوی میان مردم عادی و روشنفکران جامعه. از میان چنین همکاری، جنبش، نیازهای زنان را شناسایی کرده و صدای آنها را به گوش جهانیان میرساند.
تنها ظرف یک سال، کمپین در سراسر کشور گسترش یافت و علاوه بر تهران، شهرهایی چون تبریز، اصفهان، همدان، گرگان، زنجان، کرج، یزد و کرمانشاه از جنبش حمایت کردند که این امر بیانکننده این واقعیت است که خواسته تغییر قانون، تنها منحصر به گروه کوچکی از جامعه نیست. علیرغم اینکه دولت بسیار تلاش نمود تا فعالیتهای #جنبش_زنان را محدود کند و نوشتههای فعالین را سانسور نماید، اعضای کمپین به خوبی توانستند #آگاهیعمومی را نسبت به حقوق زنان افزایش و اندیشه برابری اجتماعی را در جامعه ارتقا دهند، طوری که خواسته #برابری جنسیتی به طور عمومی در جامعه مطرح گردید.
یکی از مهمترین دستاوردهای کمپین، اصلاح قانون ارث در سال ۱۳۸۷ بود که طبق آن زنان میتوانند از قیمت زمین نیز ارث ببرند، چیزی که طبق قانون مدنی ۱۳۰۷، از آن بیبهره بودند. همچنین درخرداد ۱۳۸۷، مقررات مربوط به دیه، دستخوش اصلاحاتی شد، بدین ترتیب که در تصادفات تحت پوشش بیمه، دیه زن و مرد برابر گردید. همچنین، در نتیجه اعتراضات وارد بر لایحه حمایت #خانواده که توسط دولت #احمدینژاد در سال ۱۳۸۶ پیشنهاد شده بود، سرانجام مجلس در تاریخ ۸ شهریور ۱۳۸۷، مواد ۲۳ و ۲۵ لایحه را حذف نمود. ماده ۲۳ لایحه #تعددزوجات را بدون #رضایت زن اول برای #مردان مجاز میدانست. طبق ماده ۲۵ نیز #زن موظف بود در بدو #ازدواج، مالیات #مهریه خود را بپردازد.
یکی از مهمترین فعالیتهای کمپین، گفتگوی رودررو با #زنان در خانهها و مکانهای عمومی است. کمیته آموزش کمپین، مسائل حقوقی مورد توجه کمپین، روشهای برقراری ارتباط با مردم و جمعآوری امضا را به فعالین آموزش میدهد. این دورههای آموزشی، فعالین #حقوق_زنان را آماده میکند تا بتوانند این آموزهها را به دیگران انتقال دهند.این رویکرد آموزشی موجب پیوند #کمپین و #جنبش_دانشجویی گردیده تا پیام #برابریخواهی را در کل نظام آموزشی گسترش دهد.
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
رقص قاسمآبادی
حسین اسماعیلپور، مردمشناس و رییس پژوهشگاه #گیلان میگوید: «رقص قاسمآبادی به دو قسمت رقص خانمها و رقص آقایان تقسیم میشود اما آنچه امروزه بیشتر بهعنوان رقص قاسمآبادی شناختهشده است، رقصی است که خانمها مجری آن هستند و لباس قاسمآبادی و حرکات خاصی که انجام میشود نماد آن است.»
به گفته آقای اسماعیلپور، این لباس قاسمآبادی از سه تکه تشکیلشده. تنبان که شلوار قاسمآبادی است که بین ۱۰ تا ۱۵ متر پارچه لازم دارد و با رنگهای متفاوت و چین بسیار زیاد دوخته میشود. پیراهن که تقریباً تا روی تنبان قاسمآبادی میآید و جلیقه که با پول و سکه تزیین میشود. البته زنان قاسمآبادی روسری بلندی نیز به دور سر خود میبندند که به دوقسمت پیشانیبند و روسری توری که دستبافت خودشان است و مانند شال از سر آویخته میشود تقسیم میشود.»
به گفته این مردمشناس، سه مرحله کاشت، داشت و برداشت برنج در رقص قاسمآبادی نشان داده میشود. البته این رقص با انجام نیایش به درگاه خداوند آغاز میشود و بخش عمدهای از این رقص به دعا و شکر پروردگار اختصاص دارد. «پس از نیایش، مرحله کاشت آغاز میشود. این بخش از رقص با حرکات تند و چرخشهای دایرهای انجام میشود. مرحله دوم که مرحله داشت است با چرخشهای کندتر انجام میشود و مرحله برداشت که جداکردن دانه از ساقه و پوسته است در دایرههای کوچکتر انجام میشود و تقریباً افراد ثابت در یک جا این مرحله را انجام میدهند.»
رقص قاسمآبادی در سه حلقه انجام میشود. حلقه اول بزرگتر است بهصورت چرخشهای سریع انجام میشود، حلقه بعد که برای مرحله داشت است کوچکتر میشود و درنهایت حلقه سوم از همه کوچکتر خواهد بود. این حلقهها در ادامه مراحل رقص بزرگتر میشوند و ادامه مییابند تا به مرحله نیایش و شکر خداوند میرسد.
لباس قاسمآبادی به تنوع رنگیاش معروف است که از طبیعت گیلان الهام گرفته است. چنانکه رنگهای قرمز و سفیدرنگ غالب هستند و تکههای سبز بهصورت محدود در آن دیده میشود. رنگهای سیاه و بنفش یا بکار برده نمیشود و اگر هم مورداستفاده قرار گیرد بسیار کم و محدود است. این رنگها هنگام چرخش و حرکات در طول رقص نمودی از گنبد دوار را به نمایش میگذارند.
اسماعیلپور با اشاره به آنکه استفاده از رنگها برای مجردها و متاهلها متفاوت است یادآور شد: «نوارهای رنگی که وجود دارد معمولاً برای مجردها از لبه دامن بیشترین رنگها مورداستفاده قرار میگیرد اما برای متاهلها یا ساده کار میشود یا اگر رنگی باشد بیشتر از رنگهای تیرهتر استفاده میشود.»
درواقع شاید بتوان از #رقص #قاسمآبادی و مراسمی که به این منظور برگزار میشود بهعنوان مراسم آشنایی #جوانان مجرد با یکدیگر نیز نام برد.
منبع: خبرگزاری میراث فرهنگی
یلدا خوش!
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
حسین اسماعیلپور، مردمشناس و رییس پژوهشگاه #گیلان میگوید: «رقص قاسمآبادی به دو قسمت رقص خانمها و رقص آقایان تقسیم میشود اما آنچه امروزه بیشتر بهعنوان رقص قاسمآبادی شناختهشده است، رقصی است که خانمها مجری آن هستند و لباس قاسمآبادی و حرکات خاصی که انجام میشود نماد آن است.»
به گفته آقای اسماعیلپور، این لباس قاسمآبادی از سه تکه تشکیلشده. تنبان که شلوار قاسمآبادی است که بین ۱۰ تا ۱۵ متر پارچه لازم دارد و با رنگهای متفاوت و چین بسیار زیاد دوخته میشود. پیراهن که تقریباً تا روی تنبان قاسمآبادی میآید و جلیقه که با پول و سکه تزیین میشود. البته زنان قاسمآبادی روسری بلندی نیز به دور سر خود میبندند که به دوقسمت پیشانیبند و روسری توری که دستبافت خودشان است و مانند شال از سر آویخته میشود تقسیم میشود.»
به گفته این مردمشناس، سه مرحله کاشت، داشت و برداشت برنج در رقص قاسمآبادی نشان داده میشود. البته این رقص با انجام نیایش به درگاه خداوند آغاز میشود و بخش عمدهای از این رقص به دعا و شکر پروردگار اختصاص دارد. «پس از نیایش، مرحله کاشت آغاز میشود. این بخش از رقص با حرکات تند و چرخشهای دایرهای انجام میشود. مرحله دوم که مرحله داشت است با چرخشهای کندتر انجام میشود و مرحله برداشت که جداکردن دانه از ساقه و پوسته است در دایرههای کوچکتر انجام میشود و تقریباً افراد ثابت در یک جا این مرحله را انجام میدهند.»
رقص قاسمآبادی در سه حلقه انجام میشود. حلقه اول بزرگتر است بهصورت چرخشهای سریع انجام میشود، حلقه بعد که برای مرحله داشت است کوچکتر میشود و درنهایت حلقه سوم از همه کوچکتر خواهد بود. این حلقهها در ادامه مراحل رقص بزرگتر میشوند و ادامه مییابند تا به مرحله نیایش و شکر خداوند میرسد.
لباس قاسمآبادی به تنوع رنگیاش معروف است که از طبیعت گیلان الهام گرفته است. چنانکه رنگهای قرمز و سفیدرنگ غالب هستند و تکههای سبز بهصورت محدود در آن دیده میشود. رنگهای سیاه و بنفش یا بکار برده نمیشود و اگر هم مورداستفاده قرار گیرد بسیار کم و محدود است. این رنگها هنگام چرخش و حرکات در طول رقص نمودی از گنبد دوار را به نمایش میگذارند.
اسماعیلپور با اشاره به آنکه استفاده از رنگها برای مجردها و متاهلها متفاوت است یادآور شد: «نوارهای رنگی که وجود دارد معمولاً برای مجردها از لبه دامن بیشترین رنگها مورداستفاده قرار میگیرد اما برای متاهلها یا ساده کار میشود یا اگر رنگی باشد بیشتر از رنگهای تیرهتر استفاده میشود.»
درواقع شاید بتوان از #رقص #قاسمآبادی و مراسمی که به این منظور برگزار میشود بهعنوان مراسم آشنایی #جوانان مجرد با یکدیگر نیز نام برد.
منبع: خبرگزاری میراث فرهنگی
یلدا خوش!
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇