آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.8K photos
36.1K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
یک نفر بر سکویی که آن دختر شجاع در خیابان انقلاب روی آن ایستاد و شال سفیدش را که بر روی چوب بسته بود، تکان می‌داد، گل گذاشت.
آن دختر بازداشت شد، اسمش را هم نمی‌دانیم چیست و نمی‌دانیم حالا کجاست، ولی حرکتش رویشی تازه در کمپین #چهارشنبه_های_سفید علیه حجاب اجباری بود.
عکس و متن زیر از اینستاگرام سمیه فرید، فعال حقوق زنان، برداشته شده است.

بلند شو
بارانِ پایان این فصل
بشارتی‌ست به وصلی عمیق
بهار نزدیک است
دوباره جوانه می زنی
این برف هم آب می شود
در نام کوچک‌ات
آن دورها
کودکی آواز می‌خواند هنوز
در سینه‌ات.

امروز بر جای پای مطمئنت گل گذاشته بودند…
جای پای تو بدون دانستن نامت با پرچم سفید صلحی در دست که با سکوت بلندت فریاد ما شدی. قهرمان دوران بی‌قهرمانیِ ما…

پ.ن: عکس را صالح بازرگان برداشته و شعر از مهری رحمانی است.

از اینستاگرام سمیه فرید
فعال حقوق زنان
goo.gl/j35vC6

مطالب مرتبط
انقلابی علیه #زنان
http://bit.ly/1uxNVo5

هما دارابی، استادی که در اعتراض به #حجاب_اجباری خود را آتش زد
http://bit.ly/1roDB1w
کنش‌های کوچک ایستادگی:
goo.gl/meeP0A
نافرمانی مدنی، اثر هنری دیوید ثورو:
bit.ly/1oqL9bw
رزا پارکس در برابر ظلم قد خم نکرد:
goo.gl/U0DDaq

@Tavaana_TavaanaTech
یکی از همراهان توانا با ارسال این عکس نوشته:

"تخریب اموال عمومی، توحش، تخریب آثار ملی و تاریخی به دست آنان که نه به فکر ایران هستند نه تاریخ و تمدن و فرهنگ ایران"
goo.gl/feGkkh

درباره‌ی طراح سردر دانشگاه تهران این مطلب توانا را بخوانید:
"معمار این طرح زیبا، کورش فرزامی است.
کورش فرزامی در ۱۸ اسفندماه ۱۳۱۴ در تهران به دنیا آمد. او در سال ۱۳۴۳ ار دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد که هم‌زمان با فارغ‌التحصیلی خود سر در دانشگاه تهران را نیز طراحی و اجرا کرد. در آن سال به دستور ریاست وقت دانشگاه طرحی در بین دانشجویان معماری به مسابقه گذاشته شد که از میان طرح‌های رسیده، طرح کورش فرزامی از دانشکده‌ی هنرهای زیبا به عنوان طرح برتر انتخاب شد. این طرح الهام گرفته از تصویر خیالی دو پرنده است که بال‌هایشان را برای اوج‌گرفتن و برخاستن از زمین گشوده‌اند که مراد طراح تشبیه علم و دانش به دو بال بوده است.
سر در دانشگاه تهران به شماره ۲۴۴۵ به عنوان اثر فرهنگی در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است."
بیشتر بخوانید:
goo.gl/pfMUt8

مطالب خواندنی دیگر:
حمله خاموش جمهوری اسلامی به آثار تمدنی #ایران_باستان
https://goo.gl/HFydfx
شریعت، حکومت اسلامی و حقوق بشر
http://bit.ly/2h5DS5B

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آموزش زبان انگلیسی در مدارس ابتدایی ممنوع شد
سال گذشته آیت‌الله خامنه‌ای از آموزش زبان انگلیسی در مدارس انتقاد کرده بود.
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این ویدئو کلیپ را یکی از همراهان توانا در همراهی با #تظاهرات_سراسری مردم ایران در اعتراض به فساد و فقر و استبداد درست کرده
خواننده هم خودش است
از این همراهِ هنرمند سپاس‌گزاریم
@Tavaana_TavaanaTech
حسن روحانی در واکنش به اعتراضات سراسری مردم ایران گفت: «شرایط و وضعیت اقتصادی ما از وضعیت اقتصادی متوسط دنیا بهتر است.»

شما چه فکر می‌کنید؟ حرف‌های رئیس جمهور چقدر با واقعیت مطابق است؟

goo.gl/xJMwn5
مطالب مرتبط

انقلاب مخملی: پایان مسالمت آمیز کمونیسم در چکسلواکی
http://bit.ly/2CsrRlb

فساد اقتصادی در ایران
bit.ly/2cmC8Gd

میلیونها فقیر ایرانی و هیولای گرسنگی
goo.gl/PLhYV7

#اعتراضات_سراسری
#تظاهرات_سراسری

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱۶ دی
شعارنویسی در سیرجان، استان کرمان
"مردمو زله کردین، اسلامو پله کردین"
#تظاهرات_سراسری

کنش‌های کوچک ایستادگی:
goo.gl/meeP0A

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نترس
برای این روزهای ایران!
باشد كه روزی نه چندان دور این سرزمين و مردمانش طعمِ خوش زيستن را با لذّت تجربه كنند.
#تظاهرات_سراسری
کار تازه‌ای از همراهان هنرمند توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تجمع گروهی از ایرانیان شهر هانوفر آلمان در مقابل کلینیک تخصصی مغز و اعتصاب پروفسور سمیعی در اعتراض به بستری بودن محمود هاشمی شاهرودی.
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رضارشیدپور می‌گوید مسئولان ما تحریم را علت بسیاری مشکلات اعلام می‌کنند، درحالیکه تحریم اصلی در سوءمدیریت، عدم‌خلاقیت و ناکارآمدی است.او سیستم فرودگاهی ایران را مثال می‌زند.ببینید.
@Tavaana_TavaanaTech
🔷️🔸️توجه:

لطفا با پر کردن فرم زیر ما را در تکمیل اطلاعات‌مان درباره افراد بازداشت‌شده، یاری فرمائید.
goo.gl/XMev9C
فرم وکلای داوطلب
goo.gl/qv6rGh

@Tavaana_TavaanaTech
- نزن برادر من! بگو که پشت این لباس سیاه و کلاه‌خود ترسناک یکی مثل من ایستاده که وقتی از او بخواهند رودرروی مردم بایستد، اسلحه را توی صورت‌شان پرت می‌کند و باتوم را زمین می‌اندازد اما وجدانش را به بدی نمی‌فروشد.

یکی از همراهان توانا برای ما نوشته است: «خواهش کنم که صدای من را به برادران سرباز، نظامی و گارد ویژه برسانید و از آن‌ها بخواهید که اگر دلشان با مردم است به صورت ناشناس و با صورت پوشیده و با لباس نظامی از طریق شما برای مردم پیام بفرستند و بگویند حاضر نیستند برای در قدرت ماندن یک عده ما را که هموطنشان هستیم سرکوب کنند.
امیدوارم متن من را منتشر کنید و این عزیزان و خانواده‌هایشان بخوانند و به دعوت من گوش دهند و با هشتگ #نزن به ما بگویند چطور فکر می‌کنند و در خانه‌هایشان چه خبر است و دلمان را محکم کنند که با ما هستند.

نزن برادر من! نزن!

وسط گاز اشک‌آور و فرار ما و صدای زوزه موتورها به این فکر می‌کنم که در دل این صورت‌های بی روح و زیر کلاه‌خود چه می‌گذرد. چند تایشان مثل من ترسیده؟ چند تایشان با خود عهد کرده که اگر دستور گرفت نمی‌زند؟ چند تایشان با ما است؟ جنگی که او باید با وجدانش بکند از جنگ من با گاز اشک‌آور و باتوم و آب پاش سنگین‌تر است.
به من بگو برادر من! بگو که مجبوری در این لباس باشی اما دلت با ماست. بگو که مردم خسته و عاصی از این‌همه ظلم و فقر را خرد و دستگیر نمی‌کنی. بگو که مادری که دار و ندارش در شرکت‌های سپرده‌گذاری به باد رفته مادر توست. بگو که من ِ خسته از این‌همه ظلم و فشار، خواهرت هستم و آن یکی برادرت.
به ما خبر بده برادرم! بگو که پشت این لباس سیاه و کلاه‌خود ترسناک یا آن لباس سبز نیروی انتظامی یکی مثل من ایستاده که به وقتش، وقتی که از او بخواهند رودرروی مردم بایستد، اسلحه را توی صورت‌شان پرت می‌کند و باتوم را زمین می‌اندازد اما وجدانش را به بدی نمی‌فروشد.
از خودت به ما خبر بده! بگو که چه فکر می‌کنی! که نمی‌زنی! که با مایی!
برای من، برای ما، بنویس، عکسی یا پیامی بفرست حتی با صورت تمام پوشیده. بگذار بدانم که تو هم می‌دانی برای چه اعتراض می‌کنم!
#نزن برادر من! وقتش که شد، صدای ما را با خون نشور. #نزن

----------------

شما درباره این نوشته چه فکر می‌کنید؟

goo.gl/YA6dBD
مطالب مرتبط

نافرمانی مدنی، اثر هنری دیوید ثورو
bit.ly/1oqL9bw
کنش‌های کوچک ایستادگی:
goo.gl/meeP0A
انقلاب مخملی: پایان مسالمت آمیز کمونیسم در چکسلواکی
http://bit.ly/2CsrRlb
مسئولیت شخصی در دوران دیکتاتوری، هانا آرنت
goo.gl/oxSc0f

#اعتراضات_سراسری
#تظاهرات_سراسری

@Tavaana_TavaanaTech
رئیس کمیته سلامت شورای شهر تهران گفت: مردم نگران تکرار ماجرای کهریزک در اتفاقات اخیر کشور هستند.
مرتبط:
روایت یک زندانی از آنچه در کهریزک گذشت
goo.gl/QBLWUf

@Tavaana_TavaanaTech
گزارش «شهروند» از زندگی شبانه معتادان و بی‌سرپناهانی که در حاشیه بعضی بزرگراه‌های تهران زندگی می‌کنند
goo.gl/H3hjTA
کانال‌خواب‌های بی‌خانمان

داخل کانال های تنگ، تاریک و سرد، پُر از موش و سوسک است کانال ها بوی مردار می دهد و معتادان می گویند هر شب تعداد زیادی از بی خانمان ها، به این کانال ها پناه می برند

زهرا جعفرزاده| نخستین تصویر، وحشت است؛ وحشت از دیدن زندگی آدم‌ها در کانال‌های تنگ و تاریک آب شهری. کانال‌هایی با بوی تعفن، پُر از موش، پُر از سوسک و مارمولک و مورچه. از کانال‌ها صدای خِش‌خِش کیسه می‌آید، صدای نفس، بخار نفس. صدای کشیده‌شدن مقوا روی سطحی ناهموار. صدای پا می‌آید. صداهای کُند و کِشدار، صدای آدم. زیر این کانال‌ها، سفیدی چشم‌ها پیداست. آن‌جا شهری جاری است؛ شهری زیرزمینی با آدم‌های زیرزمینی. معتادان بی‌خانمان، در کانال‌های آب شهری زندگی می‌کنند. کانال‌هایی در همسایگی بزرگراهی در شمال شهر.
دومین تصویر پای «حمید»  است؛ حمید شلوارش را تا زانو بالا زده: «ببین چطوری زدن؟ نگاه کن.» و پای راست را می‌گیرد جلوی لنز دوربین تا رد زخمی عمیق، روی پاهای نحیف و ناتوانش آشکار شود؛ زخمی عمیق و رشته‌ای مثل رد تازیانه که در یکی از طرح‌های جمع‌آوری معتادان برایش مانده. «حمید» ساکن همان شهر زیرزمینی است. او آن ته، کنار «علی» پاهایش را دراز کرده. «علی»، خودش را زیر پتوی کِرم‌رنگی پنهان کرده، کلیه‌اش عفونت دارد: «واقعا هیچ‌کس نیست بیاد بگه تو چت شده؟ مریضیت چیه؟» حمید می‌گوید، علی چهار روز است همین گوشه افتاده و نمی‌توانند او را ببرند بیمارستان. کلیه‌اش درد می‌کند. آنها از پشت میله‌های کانال حرف می‌زنند. صدایشان می‌پیچد.
کانال‌های کم‌عرض و طولانی خانه است، جای خواب و شب‌مانی. معتادان بی‌خانه، کانال‌هایی که سقفش، کمتر از یک‌متر با زیرزمین فاصله دارد را سرپناه کرده‌اند. حمید، در زمهریر شب، پیشانی را روی دو ستون دست گذاشته.
  این‌جا را از کجا پیدا کردید؟
این اطراف هستیم، هوا سرد که می‌شه، می‌آییم داخل کانال.
  چند وقت است؟
سال‌ها.
  کسی این‌جا سراغتان نمی‌آید؟
چرا، گاه‌گداری. بعضی‌ها می‌یان می‌گن می‌خوایم کمکتون کنیم، یک‌ساعت بعدش، یک گردان آدم این‌جا می‌ریزن و ما را جمع می‌کنن. بخدا همین چند روز پیش، مامورها ریختن. پامو نگاه کن.
  مامورهای کجا؟
همه جا. می‌یان به زور ما را می‌برن، سه‌ماه و یک روز می‌مونیم تو کمپ. یا بهاران یا جای دیگه. بعد دوباره ول می‌کنن. زوری که نمی‌شه کسی رو ترک داد اما همه چی زوریه.
.
- قبلا کجا بودید؟
داخل همین باغ. (با دست روبه‌رو را نشان می‌دهد) مامورها آمدن، ما هم مجبور شدیم بیایم اینجا.
- آخر این‌جا اوضاعش بد است.
بله بده، کانال فاضلابه. خُب چیکار کنیم؟ اصلا هرجایی باشه که از دست مامورا بتونیم چند ساعتی دور باشیم، می‌مونیم، حالا هرجایی می‌خواد باشه.
«اکبر» ورودی کانال نشسته، پشت میله‌ها. ادامه حرف‌های «حمید» را می‌گیرد: «حالا درخت هم باشد، می‌ریم بالاش می‌مونیم. فقط از دست مامورها دور باشیم.» از پشت میله‌ها حرف می‌زنند، آن‌جا داخل کانال تنها جایی است که متعلق به خودِ خودشان است و نمی‌خواهند غریبه‌ای وارد حریمشان شود. حمید و علی آن گوشه سمت راست دراز کشیده‌اند و امین و اکبر، کنار دریچه‌ها مشغولند: «تا این ته بری، پر آدمه.» ته، منظورش انتهای کانال است که شانه به شانه اتوبان جلو رفته. «حمید» نشئه است: «آنتی‌بیوتیک می‌خوام. ما مریضیم.» و بغل‌دستی‌اش از سرفه تکان می‌خورد. می‌گویند اهل تهرانند، جز امین که افغان است. امین، پیش از این نقاش بوده، می‌گوید از افغانستان آمده ایران تا برای خانواده و پدر و مادرش یک لقمه نان بفرستد: «نمی‌دونم این‌جا دارم چه‌... می‌خورم.» و می‌خندد و دندان‌های سیاهش را نشان می‌دهد: «خودمون خواستیم، تقصیر هیچ‌کس نیست.»
فقط خودشانند که می‌دانند از کجای دریچه می‌شود بیرون زد و وقتی مامور آمد، به کجا پناه برد: «زور که بیاد بالای سر آدم، آدم هر کاری می‌کنه.» حمید سی‌ودوسالش است و به 50ساله‌ها می‌ماند، کابینت‌ساز بوده. زن و بچه ندارد، 4، 5‌سال است با دختری که می‌گوید پرورشگاهی است، زندگی می‌کند، داخل همین کانال‌ها و باغ‌ها: «اون بدبخت هم هیچ کسیو نداره. شب‌ها همین‌جا، داخل کانال می‌خوابه.» 15‌سال هرویین و شیشه مصرف کرده و می‌گوید از دوهفته پیش شب‌ها تا صبح داخل همین کانال می‌خوابد. اکبر 35ساله است و کارگر تأسیسات بود، حالا هم اگر کاری برایش باشد، صبح‌ها می‌رود سرکار، اما به جایش، ضایعات جمع می‌کند، زدوبند می‌کند، هرچی گیرش می‌آید، می‌فروشد تا پول موادش جور شود.
ادامه‌ی گزارش:
jvan.me/1mcK

مرتبط:
وبینارهای دوره ایدز، اعتیاد، پیشگیری و درمان:
goo.gl/s5YGve

@Tavaana_TavaanaTech
دقایقی پیش اسماعیل عبدی معلم زندانی، فعال حقوق صنفی معلمان و عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان با موافقت دادستانی به مرخصی آمد.

اسماعیل عبدی؛ آموزگار مدرسه
bit.ly/2fTH6ZD

@Tavaana_TavaanaTech
انتقاد فاطمه بیک‌پور، روزنامه‌نگار اجتماعی روزنامه‌ی جهان صنعت، از خبرگزاری ایسنا که مردم معترض را اغتشاشگر نامید.

اخلاق و روزنامه‌نگاری
احمد رافت
goo.gl/ny6eE4

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بعد از کارتن‌خوابی و گورخوابی و نوبت به «دیوارخوابی» رسید. دو بی‌خانمان در حفره داخلی دیوار یک پل در مشگین‌شهر

تاریخ ویدئو اسفند ۹۵
اخیرا فاضلاب‌خوابی هم اضافه شد
@Tavaana_TavaanaTech
شهردار مشهد: بیش از نیمی از اراضی این شهر در دست آستانه قدس رضوی است.
مسعود تقی‌زاده خامسی، شهردار مشهد، در مصاحبه با روزنامه شرق آستان قدس رضوی را یک مجموعه «ثروتمند» توصیف کرده است که «هيچ‌وقت هيچ زمينی را به کسي نمي‌فروشد يا واگذار نمی‌کند مگر در مواردی که اجاره‌های بلندمدت می‌دهد.» او ادامه داده است: «بنابراين هر مدير و شهرداری، بايد آستان را به عنوان مجموعه‌ای که ظرفيتی بزرگ در شهر دارد، بشناسند و قبول کنند.»

آستان قدس رضوی یکی از چهار غول بزرگ اقتصاد ایران است که دست‌کم ۴۰۰هزار هکتار زمین کشاورزی دارد. تولیت آن نیز با ابراهیم رئیسی است.

شما درباره این نهاد معظم اقتصادی و بازدهی آن چه فکر می‌کنید؟
goo.gl/Ve89AQ

مطالب مرتبط

اقتصاد دولتی:عامل اصلی فساد گسترده در اقتصاد ایران
bit.ly/2eaybD0
فساد اقتصادی در ایران
bit.ly/2cmC8Gd
میلیونها فقیر ایرانی و هیولای گرسنگی
goo.gl/PLhYV7

@Tavaana_TavaanaTech
تجمع در مقابل زندان اوین در اعتراض به موج بازداشت‌های اخیر.
یاران دبستانی‌مان را آزاد کنید!

در موج بازداشت‌های پس از #تظاهرات_سراسری، تعداد زیادی از دانشجویان هم بازداشت شدند.
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اعتراض دراویش گنابادی برای آزادی یاران در بندشان
زندان اوین، ۹۶/۱۰/۱۷

بخوانید:
کتاب زندان در ایران
bit.ly/2j0rDrL

@Tavaana_TavaanaTech
پس از انتقادهایی که واکنش‌های اصلاح‌طلبان به #تظاهرات_سراسری مردم ایران شد، ۱۶ نفر از آنها بیانیه‌ای تحلیلی داده و خواستار آزادی زندانیان شدند.
واکنش یکی از کاربران توئیتر به این موضوع را ببینید.
دل‌نوشته‌ی محمدآقازاده (روزنامه‌نگار با سابقه)

اردیبهشت بود و در هوای بهاری باران زده بعد از حج واجب که بعنوان روزنامه نگار رفته بودم از سالن فرودگاه مهرآباد بیرون زدم. سهیل پسر شش ساله ام مثل گنجشک باران زده خودش را به بغلم انداخت و گفت بابا مگر نگفتی خدا بچه ها را دوست دارد پس چرا گذاشت اینهمه مدت ترا نبینم؟ هی مرا می بوسید. سه صفحه کامل در روزنامه ایران گزارش نوشتم تا جوابی برای این پرسش پیدا کنم. در آن گزارش از گرسنگان نوشتم. از بچه هایی که در کربلا به اسارات رفتند. از بچه های غزه ... از لحظه ای که سهیلم را از پیش چشمم بردند و من از ترس و نگرانی بر سر و صورتم می کوبیدم این سوال تمام وجودم را گرفت. از ناتوانی ام به خشم آمدم. همه چهل سال قلم زدنم، نماز شب های بی وقفه پدرم که قربانی فقر بود و مادرم که قربانی بمباران شد، در برابر چشمانم دود شد و به هوا رفت.

💠خودم کم بازجویی نشده ام، کم آزار ندیده ام. پر از زخمم از اصلاح طلبان و اصول گرایان. چون حاضر نشدم علیه خاتمی بنویسم و چون از کارگران کیهان دفاع کردم یک سال توسط مهدی نصیری در کتابخانه کیهان به حصر رفتم و یکبار توسط دوستان خاتمی و دار و دسته حزب مشارکت، چون علیه اصلاح طلبان نقد نوشتم، اخراج شدمم. سال ها بعد وقتی خاتمی عذر خواهی کرد پرسیدم تو سهیل و سینای مرا می شناسی چرا گذاشتی اخراجم کنند؟ نگفتی چطور نان آنها را می دهم؟ هیچ نگفت و تنها بغض کرد. وقتی بعد از اخراج از کیهان بخاطر مرگ مادر و مستاجری گرفتار تنگنا مالی شدم، بدون اینکه کسی بداند عملگی هم کردم. وقتی خانه مان بمباران شد پدر و مادرم گفتند از دولت کمک نگیریم چون دولت گرفتار جنگ هست و از شکم مان زدیم و خانه را بازسازی کردیم. ماجرا را به خاتمی گفتم، گفت چرا این کار را کردی؟ وقتی خاتمی گفت پشیمان ها دسیسه گرند برای هزارمین بار دلم شکست.

💠در تمام این بحران ها نشکستم. وقتی با دسیسه عده ای از اصلاح طلبان، روزنامه گزارش روز تعطیل شد، من را در انفرادی زندانی کردند. بعد از آزای می گفتند چرا اصلا کم نیاوردی گفتم اطلاع رسانی آزاد هزینه دارد و بعد در حضور جمع روزنامه نگاران، درانجمن صنفی دست به خود انتقادی زدم. همه گفتند چرا خود زنی می کنی؟ گفتمشان باید هزینه داد تا اصلاحات به سرانجام برسد. در انتخابات کلی عذاب وجدان می کشیدم تا بگویم اصلاحات از صندوق های رای می گذرد. شانزده سال از روزنامه ها رانده شدم ولی هر روزنامه نگاری دستگیر و هر روزنامه یی تعطیل شد در دفاع از آن ها قلم زدم. امروز اما دریغ از یک خط خبر از دستگیری پسرم. روزنامه ایران و همشهری با رنج های من شکل گرفتند اما دریغ از یک خط خبر. تنها اعتماد آنلاین مصاحبه‌ای انجام داد، آنهم به همت یک دوست جوان. روزنامه شرق، روزنامه صمت و ده ها رفیق در روزنامه های دیگر یک خط هم ننوشتند.

💠آقای خاتمی وقتی تظاهر کنندگان را اوباش می خوانی یک لحظه نمی‌بخشیدمت. نه بخاطر ناجوانمردی های همیشگی ات با من. چون یک هفته نگذاشتم سهیلم از خانه بیرون برود، اما باز هم بدون هیچ بهانه ای بردنش. آن هم توسط دولتی که رای آوردن اش با تلاش ما بود و فحش خوردن مان. خاتمی تو وقتی پشیمان ها را دسیسه گر می خوانی، چرا از بازداشت شدن نود دانشجو هیچ نمی گویی؟ با تلاش آن ها محبوب شدی. امروز همه شان رنجیده اند و تو در دستگیری شان سهم داری. هرگز نمی بخشیدمت.

#تظاهرات_سراسری

@Tavaana_TavaanaTech