This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ضجه های راننده واحد شهرداری گرگان دراثر بکارگیری اسپری فلفل توسط مامور راهنمایی رانندگی!
جای خالی سندیکای مستقل و آزاد کارگری
حقوق کارگران و تشکیلات کارگری
goo.gl/lnFlzT
@Tavaana_TavaanaTech
جای خالی سندیکای مستقل و آزاد کارگری
حقوق کارگران و تشکیلات کارگری
goo.gl/lnFlzT
@Tavaana_TavaanaTech
مطلب دریافتی از همراهان:
"غیرخودی های اعتصابی و سانسور رسانه ای(عزیز قاسم زاده)
دفاع از حقوق بشر هیچ مرزی نمی شناسد نه سیاسی،نه عقیدتی،نه حزبی و گروهی و نه هیچ چیز دیگر جز عمل به دشواری وظیفه ی انسان بودن.
در زندان رجایی شهر روزهای متوالی است که رضا شهابی به همراه نوزده نفر دیگر در شرایط گرمای طاقت فرسا و زندان به علت جابجایی از بند 12 به بند 10 و گرفتن همه ی امکانات اولیه زندگی در زندان، دست به اعتصاب غذا زده اند.متاسفانه پاره ای از رسانه های درون مرزی و برون مرزی از کنار این ظلم آشکار به راحتی گذشته اند.در ماه های اخیر فردی از مجموعه اصلاح طلبان بارها گفته بود که دست به اعتصاب خشک زده است و علی رغم صحت نداشتن این موضوع بارها در صدر اخبارشان اعتصاب او را بورد خبری کردند.اما متاسفانه اعتصاب رضا شهابی و دیگر عزیزان در بند رجایی شهر در سکوت رسانه ای این جماعت در حال امتداد یافتن است.رضا شهابی به علت شکنجه های قبلی از ناحیه گردن و کمر به شدت آسیب دیده است و با این وجود در اعتراض به حساب نشدن مرخصی هایش و یغماگری وسایل شخصیش و نصب دوربین ها در جای جای زندان و نقض همه ی حقوق شهروندی زندانیان، دست به اعتصاب غذا زده است. ارژنگ داوودی هم معلمی است که از اواخر دهه 70 تا اکنون در زندان های مختلف هزینه های سنگین داده است و هم اکنون در زندان زابل دوران تبعید را سر می کند. هیچ یک از اصلاح طلبان از او حرفی نمی زنند چنانکه از سعید شیرزاد و جعفر اقدامی حرف نمی زنند. چنانکه از سعید ماسوری هیچ نمی گویند و یا لقمان و زانیار مرادی یا رضا اکبری منفرد، محمد امیرخیزی و خالد حردانی و دیگر آزادگان در بند. هر فعال و کنشگری در حوزه جامعه ی مدنی اخلاقا موظف است که صدای بی صدایان باشد و رسانه ی بی رسانایان. امروز زندانیان رجایی شهر در غربت معصومانه ای دست به اعتصاب زده اند. البته این غربت هیچ از پهلوانی آنها نمی کاهد. آنان قهرمانان تاریخ ساز سرزمین ما هستند.تصور کنید در گرمای طاقت فرسای کنونی که خیلی از ما لحظهای نمی تواند بدون کولر سر کند. آنان در گرمایی به مراتب سوزناک تر بدون کولر و پنکه و یخچال نه در حال گذران زندگی روز مره که در اعتصاب غذا هستند.شب ها که سیر به بالین خواب می کوچیم،به یاد آریم که سعید شیرزاد فعال حقوق کودک در زندان رجایی شهر تنها به خاطر حمایت از کودکان کار و خیابانی در اعتصاب غذاست. متاسفانه کمتر شنیده می شود که صدای مدعیان اصلاحات در دفاع از این مظلومان کمی بلند شده باشد. تاریخ تماشاخانه ی بازیگری های ما در کنش های سیاسی و اجتماعی و مدنی است. هیچ کس نمی تواند نسبت به ظلم ساکت و سامع باشد به بهانه ی اینکه این مساله به او ارتباطی ندارد.دفاع از حق و حقوق بشر همان قدرفرا حزبی و فراصنفی است که رفتاری عینا حزبی و صنفی است. اگر حزب و صنف و سندیکایی دغدغه ی انسان و کاستن رنج های او را داشته باشد، نمی تواند نسبت به ظلم های تکثیری و مضاعف ساکت باشد و آن وقت مدعی داشتن برنامه ای عادلانه برای بهتر کردن زیست طبقه ی حامی از آن باشد."
شما چه فکر میکنید؟ دلیل سکوت درباره برخی زندانیان و خودی-غیرخودی کردن در مورد حقوق آنها چیست؟
@Tavaana_TavaanaTech
"غیرخودی های اعتصابی و سانسور رسانه ای(عزیز قاسم زاده)
دفاع از حقوق بشر هیچ مرزی نمی شناسد نه سیاسی،نه عقیدتی،نه حزبی و گروهی و نه هیچ چیز دیگر جز عمل به دشواری وظیفه ی انسان بودن.
در زندان رجایی شهر روزهای متوالی است که رضا شهابی به همراه نوزده نفر دیگر در شرایط گرمای طاقت فرسا و زندان به علت جابجایی از بند 12 به بند 10 و گرفتن همه ی امکانات اولیه زندگی در زندان، دست به اعتصاب غذا زده اند.متاسفانه پاره ای از رسانه های درون مرزی و برون مرزی از کنار این ظلم آشکار به راحتی گذشته اند.در ماه های اخیر فردی از مجموعه اصلاح طلبان بارها گفته بود که دست به اعتصاب خشک زده است و علی رغم صحت نداشتن این موضوع بارها در صدر اخبارشان اعتصاب او را بورد خبری کردند.اما متاسفانه اعتصاب رضا شهابی و دیگر عزیزان در بند رجایی شهر در سکوت رسانه ای این جماعت در حال امتداد یافتن است.رضا شهابی به علت شکنجه های قبلی از ناحیه گردن و کمر به شدت آسیب دیده است و با این وجود در اعتراض به حساب نشدن مرخصی هایش و یغماگری وسایل شخصیش و نصب دوربین ها در جای جای زندان و نقض همه ی حقوق شهروندی زندانیان، دست به اعتصاب غذا زده است. ارژنگ داوودی هم معلمی است که از اواخر دهه 70 تا اکنون در زندان های مختلف هزینه های سنگین داده است و هم اکنون در زندان زابل دوران تبعید را سر می کند. هیچ یک از اصلاح طلبان از او حرفی نمی زنند چنانکه از سعید شیرزاد و جعفر اقدامی حرف نمی زنند. چنانکه از سعید ماسوری هیچ نمی گویند و یا لقمان و زانیار مرادی یا رضا اکبری منفرد، محمد امیرخیزی و خالد حردانی و دیگر آزادگان در بند. هر فعال و کنشگری در حوزه جامعه ی مدنی اخلاقا موظف است که صدای بی صدایان باشد و رسانه ی بی رسانایان. امروز زندانیان رجایی شهر در غربت معصومانه ای دست به اعتصاب زده اند. البته این غربت هیچ از پهلوانی آنها نمی کاهد. آنان قهرمانان تاریخ ساز سرزمین ما هستند.تصور کنید در گرمای طاقت فرسای کنونی که خیلی از ما لحظهای نمی تواند بدون کولر سر کند. آنان در گرمایی به مراتب سوزناک تر بدون کولر و پنکه و یخچال نه در حال گذران زندگی روز مره که در اعتصاب غذا هستند.شب ها که سیر به بالین خواب می کوچیم،به یاد آریم که سعید شیرزاد فعال حقوق کودک در زندان رجایی شهر تنها به خاطر حمایت از کودکان کار و خیابانی در اعتصاب غذاست. متاسفانه کمتر شنیده می شود که صدای مدعیان اصلاحات در دفاع از این مظلومان کمی بلند شده باشد. تاریخ تماشاخانه ی بازیگری های ما در کنش های سیاسی و اجتماعی و مدنی است. هیچ کس نمی تواند نسبت به ظلم ساکت و سامع باشد به بهانه ی اینکه این مساله به او ارتباطی ندارد.دفاع از حق و حقوق بشر همان قدرفرا حزبی و فراصنفی است که رفتاری عینا حزبی و صنفی است. اگر حزب و صنف و سندیکایی دغدغه ی انسان و کاستن رنج های او را داشته باشد، نمی تواند نسبت به ظلم های تکثیری و مضاعف ساکت باشد و آن وقت مدعی داشتن برنامه ای عادلانه برای بهتر کردن زیست طبقه ی حامی از آن باشد."
شما چه فکر میکنید؟ دلیل سکوت درباره برخی زندانیان و خودی-غیرخودی کردن در مورد حقوق آنها چیست؟
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست..
رقص شمالي يك زن مازندراني با نوازنده هاي خياباني نيويورك.
این مسیح علی نژاد است که آزاد و رها می رقصد.
مرتبط:
شادی ما؛ شادی آنها
bit.ly/1oHIDnb
@Tavaana_TavaanaTech
رقص شمالي يك زن مازندراني با نوازنده هاي خياباني نيويورك.
این مسیح علی نژاد است که آزاد و رها می رقصد.
مرتبط:
شادی ما؛ شادی آنها
bit.ly/1oHIDnb
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قاصدک
با اجرای شاعر
مهدی اخوان ثالث در چهارم شهریور ۱۳۶۹ درگذشت.
مهدی اخوان ثالث،«امید» ِ نااُمید
goo.gl/VEsnjK
@Tavaana_TavaanaTech
با اجرای شاعر
مهدی اخوان ثالث در چهارم شهریور ۱۳۶۹ درگذشت.
مهدی اخوان ثالث،«امید» ِ نااُمید
goo.gl/VEsnjK
@Tavaana_TavaanaTech
آموزشکده توانا
قاصدک با اجرای شاعر مهدی اخوان ثالث در چهارم شهریور ۱۳۶۹ درگذشت. مهدی اخوان ثالث،«امید» ِ نااُمید goo.gl/VEsnjK @Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت مهدی اخوان ثالث،«امید» ِ نااُمید
goo.gl/pjDvPH
او در نوجوانی به شاعری روی آورد و به شکل شاعران قدیم شعر سرود. او در سال ۱۳۲۹ با دخترعموی خود ازدواج کرد. اخوان چند بار در زمان پهلوی به زندان افتاد. پس از آزادی از زندان و در سال ۱۳۲۶ به کار در رادیو مشغول شد و مدتی بعد به تلویزیون خوزستان منتقل شد.
اخوان در سال ۱۳۵۳ از خوزستان به تهران بازگشت و این بار در رادیو و تلویزیون ملی ایران به کار مشغول شد. اخوان در سال ۱۳۵۶ در دانشگاههای تهران، ملی و تربیت معلم به تدریس شعر سامانی و معاصر مشغول شد و در سال ۱۳۶۰ بدون حقوق و با محرومیت از تمام مشاغل دولتی بازنشسته شد.
هر چند اخوان زندگانی درویشمسلکانهای داشت اما نداشتن شغل و محرومیت او از مشاغل دولتی باعث شد که او در فقر و تنگدستی ِ بیشتری زندگی سپری کند. حمید مصدق میگوید: «در عین نیازمندی، بینیاز بود و برای جیفهی دنیوی سر بر هیچ مقامی خم نکرد.»
«عماد خراسانی» دوست و همشهری اخوان در مورد زندگی اخوان چنین میگوید: «این درد ندارد که «اخوان» بعد از چهل سال قلمزنی، در مقدمهی همین کتا ب اخیرش (تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم)، پس از اظهار ارادت به دوستان و ابراز حقشناسی میگوید: « بیهیچ رودربایستی و شرمندگی میگویم که در این اواخر، شش هفت هشت سالی هست که زندگی من از رهگذر محبت اینگونه دوستان میگذرد. همهی درآمدهای من قطع شده است. من بودم و قناعت به درآمد کتابهایم (که به لطف و عنایت و محبت حضراتی که نام برده شناختهاند) دارد روز به روز فشرده و فشردهتر، کمتر و کوتاهتر میشود. بقول معروف آب میرود…»
اخوان ثالث در سال ۱۳۶۹ و به دعوت خانهی فرهنگ آلمان برای برگزاری یک شب شعر از تاریخ ۴ تا ۷ آوریل برای بار نخست از ایران خارج شد و چند ماه پس از بازگشت از این سفر در چهارم شهریور همان سال درگذشت و طبق وصیت او در توس و در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
goo.gl/VEsnjK
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/pjDvPH
او در نوجوانی به شاعری روی آورد و به شکل شاعران قدیم شعر سرود. او در سال ۱۳۲۹ با دخترعموی خود ازدواج کرد. اخوان چند بار در زمان پهلوی به زندان افتاد. پس از آزادی از زندان و در سال ۱۳۲۶ به کار در رادیو مشغول شد و مدتی بعد به تلویزیون خوزستان منتقل شد.
اخوان در سال ۱۳۵۳ از خوزستان به تهران بازگشت و این بار در رادیو و تلویزیون ملی ایران به کار مشغول شد. اخوان در سال ۱۳۵۶ در دانشگاههای تهران، ملی و تربیت معلم به تدریس شعر سامانی و معاصر مشغول شد و در سال ۱۳۶۰ بدون حقوق و با محرومیت از تمام مشاغل دولتی بازنشسته شد.
هر چند اخوان زندگانی درویشمسلکانهای داشت اما نداشتن شغل و محرومیت او از مشاغل دولتی باعث شد که او در فقر و تنگدستی ِ بیشتری زندگی سپری کند. حمید مصدق میگوید: «در عین نیازمندی، بینیاز بود و برای جیفهی دنیوی سر بر هیچ مقامی خم نکرد.»
«عماد خراسانی» دوست و همشهری اخوان در مورد زندگی اخوان چنین میگوید: «این درد ندارد که «اخوان» بعد از چهل سال قلمزنی، در مقدمهی همین کتا ب اخیرش (تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم)، پس از اظهار ارادت به دوستان و ابراز حقشناسی میگوید: « بیهیچ رودربایستی و شرمندگی میگویم که در این اواخر، شش هفت هشت سالی هست که زندگی من از رهگذر محبت اینگونه دوستان میگذرد. همهی درآمدهای من قطع شده است. من بودم و قناعت به درآمد کتابهایم (که به لطف و عنایت و محبت حضراتی که نام برده شناختهاند) دارد روز به روز فشرده و فشردهتر، کمتر و کوتاهتر میشود. بقول معروف آب میرود…»
اخوان ثالث در سال ۱۳۶۹ و به دعوت خانهی فرهنگ آلمان برای برگزاری یک شب شعر از تاریخ ۴ تا ۷ آوریل برای بار نخست از ایران خارج شد و چند ماه پس از بازگشت از این سفر در چهارم شهریور همان سال درگذشت و طبق وصیت او در توس و در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد.
بیشتر بخوانید:
goo.gl/VEsnjK
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
قاصدک
با اجرای شاعر
مهدی اخوان ثالث در چهارم شهریور ۱۳۶۹ درگذشت.
مهدی اخوان ثالث،«امید» ِ نااُمید
goo.gl/VEsnjK
@Tavaana_TavaanaTech
با اجرای شاعر
مهدی اخوان ثالث در چهارم شهریور ۱۳۶۹ درگذشت.
مهدی اخوان ثالث،«امید» ِ نااُمید
goo.gl/VEsnjK
@Tavaana_TavaanaTech
شرایط سخت معلم شدن!
نازنین جمشیدی
شهروند
مرتبط:
زوم قسمت دوم: تبعیض سیستماتیک دولت
goo.gl/U5d9iA
درحاشیه بخشنامه تبعیض آمیز استخدام معلمان
@Tavaana_TavaanaTech
نازنین جمشیدی
شهروند
مرتبط:
زوم قسمت دوم: تبعیض سیستماتیک دولت
goo.gl/U5d9iA
درحاشیه بخشنامه تبعیض آمیز استخدام معلمان
@Tavaana_TavaanaTech
فروش كليه به صورت دسته جمعي از سوی عدهای از كارگران مجتمع مس چهارگنبد
تعداد زیادی از کارگران معدن مس چهارگنبد به دلیل حقوق عقب افتاده خود روز ۳۱ مرداد نیز دست از کار کشیدند و اعتصاب کردند.
براساس شنیدهها، معترضان کارگری در جهت اعتراض راه ارتباطی معدن را بسته و از تردد به داخل معدن جلوگیری کردند.
معدن مس چهار گنبد در ۸۰ کيلومتري شمال شرقي شهرستان سيرجان و در شمال غرب روستاي بلورد به فاصله ۳۲ کيلومتری از اين روستا واقع شده است.
goo.gl/6s2Akg
در توانا بخوانید:
حقوق کارگران و تشکیلات کارگری
https://goo.gl/MMnNMY
@Tavaana_TavaanaTech
تعداد زیادی از کارگران معدن مس چهارگنبد به دلیل حقوق عقب افتاده خود روز ۳۱ مرداد نیز دست از کار کشیدند و اعتصاب کردند.
براساس شنیدهها، معترضان کارگری در جهت اعتراض راه ارتباطی معدن را بسته و از تردد به داخل معدن جلوگیری کردند.
معدن مس چهار گنبد در ۸۰ کيلومتري شمال شرقي شهرستان سيرجان و در شمال غرب روستاي بلورد به فاصله ۳۲ کيلومتری از اين روستا واقع شده است.
goo.gl/6s2Akg
در توانا بخوانید:
حقوق کارگران و تشکیلات کارگری
https://goo.gl/MMnNMY
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. #فروش_كليه به صورت دسته جمعي از سوی عدهای از كارگران مجتمع مس چهارگنبد . تعداد زیادی از کارگران معدن مس چهارگنبد به دلیل حقوق عقب افتاده خود روز ۳۱ مرداد نیز دست از کار کشیدند و اعتصاب کردند. براساس شنیدهها، معترضان کارگری در جهت اعتراض راه ارتباطی معدن…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ماجرای غم انگیز کودک ۴ساله بد سرپرست که چهار روز توسط پدر ۳ زنه اش در پارک رها شده
بچههای اعتیاد
bit.ly/1L8sPRh
حقوق کودک و نوجوان از تولد تا ۱۸سالگی
bit.ly/1fGyUup
@Tavaana_TavaanaTech
بچههای اعتیاد
bit.ly/1L8sPRh
حقوق کودک و نوجوان از تولد تا ۱۸سالگی
bit.ly/1fGyUup
@Tavaana_TavaanaTech
ستار بهشتی: نمی توانم دربرابر این همه مصیبت سکوت کنم.
زادروز ستار بهشتی
مروری بر آخرین مطلب وبلاگ او
ستار بهشتی کارگر و وبلاگنویس ایرانی را کمتر فعال ایرانی است که نشناسد. او را در زمان حیاتش کسی نمیشناخت؛ مرگ او در بازداشتگاه و بر اثر شکنجه و ضرب و شتم باعث شد تا نامش در جهان مطرح شود.
ستار بهشتی متولد ۱۳۵۶ بود. او در تاریخ ۹ آبانماه ۱۳۹۱ توسط پلیس فتا بازداشت شد و اتهامش اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکه اجتماعی و فیس بوک عنوان گردید. بهشتی پس از بازداشت به مکان نامعلومی منتقل و در مدت بازجویی به شدت شکنجه شد.
پس از انتشار خبر مرگ بهشتی، ۴۱ نفر از زندانیان سیاسی در نامهای که در سایت کلمه منتشر شد، اعلام کردند که ستار بهشتی روزهای ۱۰ و ۱۱ آبان ۱۳۹۱ در بند ۳۵۰ اوین به سر برده و آثار شکنجه در تمام قسمتهای مختلف بدنش مشهود بوده است. در این نامه آمده است: «بهشتی را از سقف آویزان کردهاند و دستهایش را به صورت قپانی دستبند زدهاند و با لگد به جانش افتادهاند».
در تاریخ ۸ آبان، پیش از بازداشت در مطلبی در آخرین پست وبلاگ خود نوشته است:
.... دیروز بنده را تحدید می کنند به مادرت بگو به زودی رخت سیاه باید بپوشد، دهان گشادت را نمی بندی می گویم کاری انجام نمی دهم که لازم به بستن دهانم باشد می گویند وراجی زیاد می کنی، می گویم چیزی که می بینم ومیشنوم می نویسم، می گویند هرکاری بخواهیم می کنیم هر رفتاری را انجام میدهیم شما باید خفه شوید و اطلاع رسانی نکنید وگرنه خفه خواهید شد بدون نام ونشان! بدون اینکه کسی بداند چه برسر شما آمده! می گویند مردم فلسطین وبحرین در عذاب هستند و کسی نیست یادی از آنها کند شما وطن فروش هستید! بنده وامثال من وطن فروش نیستیم عاشق ملت خود هستیم شما هستید که بیگانه پرست و وطن فروش هستید. روز وشب تلفنهای تحدید آمیز قطع نمی شود گویی قرار است با هر سُخنی دهانمان را ببندیم بنده به عنوان یک ایرانی می گویم من نمی توانم دربرابر این همه مصیبت سکوت کنم. بنده می گویم آقایان شما زیاد وراجی انجام می دهید و با این اراجیف کشور را به نابودی کشاندید. من سکوت نمی کنم حتی اگر قرار به رسیدن لحظه مرگ من باشد در هرکجای دنیا که باشم وتحدید از طرف هرکسی باشد برای بنده اهمیت ندارد.آقایان دهانتان را ببندید ظلم نکنید تا افشاگری نکنیم....
goo.gl/WMfuWc
بیشتر بخوانید:
goo.gl/wu7jhT
مطالب مرتبط دیگر:
ستار بهشتی اگر گمنام نبود، زنده بود؟
http://bit.ly/1E78mca
گوهر عشقی؛ مادری در جستجوی حقیقت
http://bit.ly/1wKDTMV
@Tavaana_TavaanaTech
زادروز ستار بهشتی
مروری بر آخرین مطلب وبلاگ او
ستار بهشتی کارگر و وبلاگنویس ایرانی را کمتر فعال ایرانی است که نشناسد. او را در زمان حیاتش کسی نمیشناخت؛ مرگ او در بازداشتگاه و بر اثر شکنجه و ضرب و شتم باعث شد تا نامش در جهان مطرح شود.
ستار بهشتی متولد ۱۳۵۶ بود. او در تاریخ ۹ آبانماه ۱۳۹۱ توسط پلیس فتا بازداشت شد و اتهامش اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکه اجتماعی و فیس بوک عنوان گردید. بهشتی پس از بازداشت به مکان نامعلومی منتقل و در مدت بازجویی به شدت شکنجه شد.
پس از انتشار خبر مرگ بهشتی، ۴۱ نفر از زندانیان سیاسی در نامهای که در سایت کلمه منتشر شد، اعلام کردند که ستار بهشتی روزهای ۱۰ و ۱۱ آبان ۱۳۹۱ در بند ۳۵۰ اوین به سر برده و آثار شکنجه در تمام قسمتهای مختلف بدنش مشهود بوده است. در این نامه آمده است: «بهشتی را از سقف آویزان کردهاند و دستهایش را به صورت قپانی دستبند زدهاند و با لگد به جانش افتادهاند».
در تاریخ ۸ آبان، پیش از بازداشت در مطلبی در آخرین پست وبلاگ خود نوشته است:
.... دیروز بنده را تحدید می کنند به مادرت بگو به زودی رخت سیاه باید بپوشد، دهان گشادت را نمی بندی می گویم کاری انجام نمی دهم که لازم به بستن دهانم باشد می گویند وراجی زیاد می کنی، می گویم چیزی که می بینم ومیشنوم می نویسم، می گویند هرکاری بخواهیم می کنیم هر رفتاری را انجام میدهیم شما باید خفه شوید و اطلاع رسانی نکنید وگرنه خفه خواهید شد بدون نام ونشان! بدون اینکه کسی بداند چه برسر شما آمده! می گویند مردم فلسطین وبحرین در عذاب هستند و کسی نیست یادی از آنها کند شما وطن فروش هستید! بنده وامثال من وطن فروش نیستیم عاشق ملت خود هستیم شما هستید که بیگانه پرست و وطن فروش هستید. روز وشب تلفنهای تحدید آمیز قطع نمی شود گویی قرار است با هر سُخنی دهانمان را ببندیم بنده به عنوان یک ایرانی می گویم من نمی توانم دربرابر این همه مصیبت سکوت کنم. بنده می گویم آقایان شما زیاد وراجی انجام می دهید و با این اراجیف کشور را به نابودی کشاندید. من سکوت نمی کنم حتی اگر قرار به رسیدن لحظه مرگ من باشد در هرکجای دنیا که باشم وتحدید از طرف هرکسی باشد برای بنده اهمیت ندارد.آقایان دهانتان را ببندید ظلم نکنید تا افشاگری نکنیم....
goo.gl/WMfuWc
بیشتر بخوانید:
goo.gl/wu7jhT
مطالب مرتبط دیگر:
ستار بهشتی اگر گمنام نبود، زنده بود؟
http://bit.ly/1E78mca
گوهر عشقی؛ مادری در جستجوی حقیقت
http://bit.ly/1wKDTMV
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. ستار بهشتی: نمی توانم دربرابر این همه مصیبت سکوت کنم. زادروز #ستار_بهشتی مروری بر آخرین مطلب وبلاگ او #ستاربهشتی #کارگر و #وبلاگ_نویس ایرانی را کمتر فعال ایرانی است که نشناسد. او را در زمان حیاتش کسی نمیشناخت؛ مرگ او در بازداشتگاه و بر اثر #شکنجه و ضرب…
وکیل #محمدعلی_طاهری از صدور حکم اعدام برای موکلش خبر داد. حکم هنوز به وی ابلاغ نشده است.
چنین حکمی قرون وسطائی و ناقض آزادی های مذهبی است.
رواداری:
bit.ly/1RtZYec
مدارای مذهبی:
bit.ly/1ZppjIC
چنین حکمی قرون وسطائی و ناقض آزادی های مذهبی است.
رواداری:
bit.ly/1RtZYec
مدارای مذهبی:
bit.ly/1ZppjIC
سیدحسن خمینی:«من و آقای قالیباف شب های متعددی را با لباس مبدل بین معتادان گذرانده ایم»
goo.gl/WuUbP2
- سیدحسن خمینی در مراسم تجلیل از «محمدباقر قالیباف» - شهردار تهران - از او تجلیل کرد و او را که در حال ترک صندلی شهرداری تهران است، «شهردار موفق تهران» دانست. بخشی از صحب های حسن خمینی در این مراسم را مرور می کنیم؛
- «آقای قالیباف در جوانی و در هفده هجده سالگی همراه با کار و تحصیل به یک جوان موفق تبدیل میشود و این جوان موفق امروز شهردار موفق شهر تهران بوده است.»
- «رمز موفقیت قالیباف و امثال وی این است که روزگاری از پایین به جامعه نگاه میکردند و در واقع این نکته را باید بیان کرد که آنها درد را نخواندهاند بلکه چشیدهاند.»
- «آقای قالیباف و بنده شبهای متعددی را با لباسهای مبدل در برخی از درههای تهران از جمله دره فرحزاد که در آنجا معتادین بودهاند شبها تا صبح را گذراندهایم و با معتادان گعدهای را برگزار کردهایم و در واقع آقای قالیباف مشکلات را کاملاً لمس کردهاند.»
- «اینکه فردی مشکلات را لمس کرده باشد میتواند در حل آنها نیز اقدام لازم را انجام بدهد و یکی از رموز توفیق آقای قالیباف دردهایی است که حس کرده است. آقای قالیباف و امثال وی نتیجه تحول انقلاب هستند و تحول انقلاب نسلی را دگرگون کرده است.»
- «چیزی که مهم است این است که آقای قالیباف به شهادت خیلی از افراد طی 12 سال گذشته در شهر موفق بوده و رضایت شهروندان را به همراه داشته است و هماکنون نیز یک تجربه ویژه در این بخش کسب کرده است.»
مطالب مرتبط؛
اقتصاد دولتی:عامل اصلی فسادگسترده در اقتصاد ایران
bit.ly/2eaybD0
فساد اقتصادی در ایران
bit.ly/2cmC8Gd
رابطه فقر و حقوق بشر
bit.ly/2suaSLU
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/WuUbP2
- سیدحسن خمینی در مراسم تجلیل از «محمدباقر قالیباف» - شهردار تهران - از او تجلیل کرد و او را که در حال ترک صندلی شهرداری تهران است، «شهردار موفق تهران» دانست. بخشی از صحب های حسن خمینی در این مراسم را مرور می کنیم؛
- «آقای قالیباف در جوانی و در هفده هجده سالگی همراه با کار و تحصیل به یک جوان موفق تبدیل میشود و این جوان موفق امروز شهردار موفق شهر تهران بوده است.»
- «رمز موفقیت قالیباف و امثال وی این است که روزگاری از پایین به جامعه نگاه میکردند و در واقع این نکته را باید بیان کرد که آنها درد را نخواندهاند بلکه چشیدهاند.»
- «آقای قالیباف و بنده شبهای متعددی را با لباسهای مبدل در برخی از درههای تهران از جمله دره فرحزاد که در آنجا معتادین بودهاند شبها تا صبح را گذراندهایم و با معتادان گعدهای را برگزار کردهایم و در واقع آقای قالیباف مشکلات را کاملاً لمس کردهاند.»
- «اینکه فردی مشکلات را لمس کرده باشد میتواند در حل آنها نیز اقدام لازم را انجام بدهد و یکی از رموز توفیق آقای قالیباف دردهایی است که حس کرده است. آقای قالیباف و امثال وی نتیجه تحول انقلاب هستند و تحول انقلاب نسلی را دگرگون کرده است.»
- «چیزی که مهم است این است که آقای قالیباف به شهادت خیلی از افراد طی 12 سال گذشته در شهر موفق بوده و رضایت شهروندان را به همراه داشته است و هماکنون نیز یک تجربه ویژه در این بخش کسب کرده است.»
مطالب مرتبط؛
اقتصاد دولتی:عامل اصلی فسادگسترده در اقتصاد ایران
bit.ly/2eaybD0
فساد اقتصادی در ایران
bit.ly/2cmC8Gd
رابطه فقر و حقوق بشر
bit.ly/2suaSLU
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سیدحسن خمینی:«من و آقای قالیباف شب های متعددی را با لباس مبدل بین معتادان گذرانده ایم» - سیدحسن خمینی در مراسم تجلیل از «محمدباقر قالیباف» - شهردار تهران - از او تجلیل کرد و او را که در حال ترک صندلی شهرداری تهران است، «شهردار موفق تهران» دانست. بخشی از…
آموزشکده توانا
سیدحسن خمینی:«من و آقای قالیباف شب های متعددی را با لباس مبدل بین معتادان گذرانده ایم» goo.gl/WuUbP2 - سیدحسن خمینی در مراسم تجلیل از «محمدباقر قالیباف» - شهردار تهران - از او تجلیل کرد و او را که در حال ترک صندلی شهرداری تهران است، «شهردار موفق تهران» دانست.…
مطلبی از رضا علیجانی:
✅✅اصلاح طلبان موضع شان را در باره حرفهای موسوی خوئینی و حسن خمینی مشخص کنند!
🔴موسوی خوئینی ها در پیامی از محمد علی نجفی شهردار انتخابی شورای شهر تهران خواسته است به جای گزارش مشکلات باقی مانده از شهرداری گذشته، نوید آینده آبادتر برای تهران را بدهد. البته ایشان همچنین گفته است:«بنده اطلاعات لازم را برای داوری دربارۀ آنچه گفته میشد و یا گفته میشود ندارم، اما، در سالهای گذشته، تهران را هر سال آبادتر از سال قبل دیدهام».
🔴 در همین حال سیدحسن خمینی نیز در مراسم بزرگداشت خدمات قالیباف با لبی خندان در کنار ایشان نشسته و در همین مراسم قالیباف و امثال او را «نتیجه» تحول انقلاب معرفی کرده و «رمز توفیق» وی را «حس کردن» دردهای مردم دانسته و خاطره ای نیز از گذراندن «شب های متعدد» در «گعده با معتادان» دره های اطراف تهران « با لباس مبدل» همراه با آقای قالیباف «تا صبح» نقل کرده است.
🔴 چند هفته ای از انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر تهران نمی گذرد. هنوز خاطره افشاگری ها از ناکارآمدی و فساد مالی گسترده قالیباف در شهرداری تهران در مناظره های انتخاباتی از خاطر مردم بیرون نرفته است. هنوز بحث املاک نجومی و خاصه بخشی ها ونامعلوم بودن سرنوشت برخی اقلام کلان در شهرداری تهران و استخدام های بی حساب و کتاب و ویرانگر و بسیاری از سخنان و آمار و ارقام های دیگر در یاد همگان هست. حال آیا سخنان شگفت انگیزی چون نتیجه انقلاب معرفی کردن قالیباف و مدیریتش و دردآشنا بودن و توفیق مدیریت او و اینکه شهر هر سال آبادتراز سال قبل بوده است و...، از سوی کسانی که به جبهه اصلاح طلبان منسوب هستند چه معنایی دارد؟
🔴 مسئله فساد در شهرداری که از سوی هر دو جریان سیاسی کشور مورد تایید و اذعان قرار گرفته و حتی میرسلیم گفته است که قالیباف را هر جا میگذاری باید مراقبش باشی که فساد نکند!، آشکارتر و مسلم تر از آن است که آقای موسوی خوئینی ها و حسن خمینی از آن بی خبر باشند و اطلاعات لازم را در باره آن نداشته باشند. اگر اطلاعات ندارند بهتر نیست زبان در کام بگیرند واظهار فضل نکنند!؟ اما وقتی سخنانی چنین تمجید آمیز و تملق آمیز بر زبان می آورند برای هر مخاطب ساده ای اولین چیزی که به نظر می رسد جمله معروف شریعتی است که «میخواهی بدانی که او چگونه فکر میکند؟ اول ببین که از کجا میخورد.»(م آ10 دفتر دوم ص 105)
🔴 حال اصلاح طلبان که با افشاگری ها و نقدهای البته به حقی به قالیباف او را لایق ریاست جمهوری و شهرداری تهران ندانستند و مردم نیز چنین رایی داشتند (و با شوق فراوان برای برکناری این باندها پای صندوقهای رای آمدند)؛ باید تکلیف شان را با این دو موضع روشن کنند. همانگونه که سرقت و تاراج رای مردم در سال 88 در صندوقهای رای محکوم است تاراج اعتماد مردم پس از صندوق رای نیز محکوم است.
🔴 در همین رابطه شهردار جدید تهران که بالطبع انتخاب اصلاح طلبان شورای شهر است هم به عنوان یک وظیفه اجرایی ملی باید در رابطه با مسائل مالی شهرداری طولانی مدت و پر از فساد و مفسده قبلی شفاف سازی کنند و هم بی هیچ سانسوری سهم احتمالی که در این میان به برخی منسوبان اصلاح طلبی رسیده (از جمله دو نفری که به شدت به داد قالیباف رسیده اند و آب سردی از شگفتی و یاس و دلسردی به روی مردم ریخته اند) را روشن کنند.
🔴 سیدحسن خمینی که از قبر جد خویش گنبد و بارگاهی اشرافی درست کرده سهمش روشن تر و قابل پیش بینی تر است. موسسات کوچک و بزرگی که به برخی از اصلاح طلبان و به خصوص مجمع روحانیون رسیده نیز احتمالا بی نصیب از خاصه خرجی های صداخفه کن شهرداری قبل تهران نمانده اند که حال با عجله توصیه به ندید گرفتن می کنند.
🔴 بی انصافی نمیکنم جریان تندرو و اصولگرا به علت وصل بودن به بخش ثابت تر و قدرتمندتر سیستم سهم بسیار بیشتری از مواهب و نیز فسادهای اقتصادی داشته است. اما جریان مقابلش نیز بی سهم و بی فساد نبوده است. هر چند در مقیاسی کوچکتر. اما این جریان وعده های متفاوتی به مردم داده است. از جریان مقابل توقع شفاف سازی نمی رود اما از جریان مدعی به شدت چنین انتظاری وجود دارد.
🔴 خاطره سیدحسن در باره شب «های» متعدد و «تا صبح» ممکن است اغراق آمیز باشد اما نمی تواند از بیخ و بن نادرست باشد. رگه ای باریک از واقعیت هم در این خاطره وجود داشته باشد قابل تقدیر است. اما در همین جا هم این حس بوجود می آید که پس چرا این دردآشنایی تاثیری در مجلل سازی هر چه بیشتر مقبره جد بزرگ و یا فساد به نفع قدرتمندان و املاک نجومی و ... نداشته است؟ جدا از این سئوال طنز که معتادان رند و ظریف چگونه ایشان را نشناخته اند؛ لباس را می توان مبدل کرد ولی بدن و صورتی فربه و شاد را که نمی توان تبدیل نمود!
از فیسبوک رضا علیجانی
@rezaalijani41
@Tavaana_TavaanaTech
✅✅اصلاح طلبان موضع شان را در باره حرفهای موسوی خوئینی و حسن خمینی مشخص کنند!
🔴موسوی خوئینی ها در پیامی از محمد علی نجفی شهردار انتخابی شورای شهر تهران خواسته است به جای گزارش مشکلات باقی مانده از شهرداری گذشته، نوید آینده آبادتر برای تهران را بدهد. البته ایشان همچنین گفته است:«بنده اطلاعات لازم را برای داوری دربارۀ آنچه گفته میشد و یا گفته میشود ندارم، اما، در سالهای گذشته، تهران را هر سال آبادتر از سال قبل دیدهام».
🔴 در همین حال سیدحسن خمینی نیز در مراسم بزرگداشت خدمات قالیباف با لبی خندان در کنار ایشان نشسته و در همین مراسم قالیباف و امثال او را «نتیجه» تحول انقلاب معرفی کرده و «رمز توفیق» وی را «حس کردن» دردهای مردم دانسته و خاطره ای نیز از گذراندن «شب های متعدد» در «گعده با معتادان» دره های اطراف تهران « با لباس مبدل» همراه با آقای قالیباف «تا صبح» نقل کرده است.
🔴 چند هفته ای از انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر تهران نمی گذرد. هنوز خاطره افشاگری ها از ناکارآمدی و فساد مالی گسترده قالیباف در شهرداری تهران در مناظره های انتخاباتی از خاطر مردم بیرون نرفته است. هنوز بحث املاک نجومی و خاصه بخشی ها ونامعلوم بودن سرنوشت برخی اقلام کلان در شهرداری تهران و استخدام های بی حساب و کتاب و ویرانگر و بسیاری از سخنان و آمار و ارقام های دیگر در یاد همگان هست. حال آیا سخنان شگفت انگیزی چون نتیجه انقلاب معرفی کردن قالیباف و مدیریتش و دردآشنا بودن و توفیق مدیریت او و اینکه شهر هر سال آبادتراز سال قبل بوده است و...، از سوی کسانی که به جبهه اصلاح طلبان منسوب هستند چه معنایی دارد؟
🔴 مسئله فساد در شهرداری که از سوی هر دو جریان سیاسی کشور مورد تایید و اذعان قرار گرفته و حتی میرسلیم گفته است که قالیباف را هر جا میگذاری باید مراقبش باشی که فساد نکند!، آشکارتر و مسلم تر از آن است که آقای موسوی خوئینی ها و حسن خمینی از آن بی خبر باشند و اطلاعات لازم را در باره آن نداشته باشند. اگر اطلاعات ندارند بهتر نیست زبان در کام بگیرند واظهار فضل نکنند!؟ اما وقتی سخنانی چنین تمجید آمیز و تملق آمیز بر زبان می آورند برای هر مخاطب ساده ای اولین چیزی که به نظر می رسد جمله معروف شریعتی است که «میخواهی بدانی که او چگونه فکر میکند؟ اول ببین که از کجا میخورد.»(م آ10 دفتر دوم ص 105)
🔴 حال اصلاح طلبان که با افشاگری ها و نقدهای البته به حقی به قالیباف او را لایق ریاست جمهوری و شهرداری تهران ندانستند و مردم نیز چنین رایی داشتند (و با شوق فراوان برای برکناری این باندها پای صندوقهای رای آمدند)؛ باید تکلیف شان را با این دو موضع روشن کنند. همانگونه که سرقت و تاراج رای مردم در سال 88 در صندوقهای رای محکوم است تاراج اعتماد مردم پس از صندوق رای نیز محکوم است.
🔴 در همین رابطه شهردار جدید تهران که بالطبع انتخاب اصلاح طلبان شورای شهر است هم به عنوان یک وظیفه اجرایی ملی باید در رابطه با مسائل مالی شهرداری طولانی مدت و پر از فساد و مفسده قبلی شفاف سازی کنند و هم بی هیچ سانسوری سهم احتمالی که در این میان به برخی منسوبان اصلاح طلبی رسیده (از جمله دو نفری که به شدت به داد قالیباف رسیده اند و آب سردی از شگفتی و یاس و دلسردی به روی مردم ریخته اند) را روشن کنند.
🔴 سیدحسن خمینی که از قبر جد خویش گنبد و بارگاهی اشرافی درست کرده سهمش روشن تر و قابل پیش بینی تر است. موسسات کوچک و بزرگی که به برخی از اصلاح طلبان و به خصوص مجمع روحانیون رسیده نیز احتمالا بی نصیب از خاصه خرجی های صداخفه کن شهرداری قبل تهران نمانده اند که حال با عجله توصیه به ندید گرفتن می کنند.
🔴 بی انصافی نمیکنم جریان تندرو و اصولگرا به علت وصل بودن به بخش ثابت تر و قدرتمندتر سیستم سهم بسیار بیشتری از مواهب و نیز فسادهای اقتصادی داشته است. اما جریان مقابلش نیز بی سهم و بی فساد نبوده است. هر چند در مقیاسی کوچکتر. اما این جریان وعده های متفاوتی به مردم داده است. از جریان مقابل توقع شفاف سازی نمی رود اما از جریان مدعی به شدت چنین انتظاری وجود دارد.
🔴 خاطره سیدحسن در باره شب «های» متعدد و «تا صبح» ممکن است اغراق آمیز باشد اما نمی تواند از بیخ و بن نادرست باشد. رگه ای باریک از واقعیت هم در این خاطره وجود داشته باشد قابل تقدیر است. اما در همین جا هم این حس بوجود می آید که پس چرا این دردآشنایی تاثیری در مجلل سازی هر چه بیشتر مقبره جد بزرگ و یا فساد به نفع قدرتمندان و املاک نجومی و ... نداشته است؟ جدا از این سئوال طنز که معتادان رند و ظریف چگونه ایشان را نشناخته اند؛ لباس را می توان مبدل کرد ولی بدن و صورتی فربه و شاد را که نمی توان تبدیل نمود!
از فیسبوک رضا علیجانی
@rezaalijani41
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تجمعی دیگر از مالباختگان کاسپین جلوی بانک مرکزی - ۵ شهریور ۹۶
شعارشان این است: "با حیله مجوز پولامونو دزدیدن"
فساد اقتصادی در ایران
bit.ly/2cmC8Gd
@Tavaana_TavaanaTech
شعارشان این است: "با حیله مجوز پولامونو دزدیدن"
فساد اقتصادی در ایران
bit.ly/2cmC8Gd
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خاطرات خانی آبادی ها از جهان پهلوان غلامرضا تختی
۵ شهریور زادروز تختی است، پهلوانی از جنس مردم، که مدالش را به هیچ پست و مقامی نفروخت!
https://tavaana.org/fa/Gholamreza_Takhti
@Tavaana_TavaanaTech
۵ شهریور زادروز تختی است، پهلوانی از جنس مردم، که مدالش را به هیچ پست و مقامی نفروخت!
https://tavaana.org/fa/Gholamreza_Takhti
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"کنسرتها در اصفهان اینطوریه که تموم مدت ماموران امنیتی اعم از خانم و آقا جلو استیج رژه میرن،چپ چپ نگاه میکنند و تذکرمیدن"
از توییتر Farin
منع آموزش موسیقی به دست متولیان فرهنگ و هنر
goo.gl/fxn42q
از توییتر Farin
منع آموزش موسیقی به دست متولیان فرهنگ و هنر
goo.gl/fxn42q
درباره کودکانی که از آب، نان در میآورند
آبفروشان کوچک گورستان
goo.gl/8VSjzn
کودکان آب فروش هر روز در گورستان زنجان هر دبه آب را به قیمت هزار تومان میفروشند.
بالای سر هر قبر، کودکی ایستاده. آب آوردهاند. با دستهای کوچک، با آستینهای خیس و کودکانه آواز آب را میخوانند: «سو...سو...سو...». گورستان در ظهر تابستان تب کرده و زیر سایه گورکنها، کودکان ایستادهاند به تماشا. آن طرف سیاهپوشان داغدار جنازه بر دوش، آه میکشند و این طرف بچههای کوچک کوله بر دوش دبههای آب را.
اینجا پر از صداست. نه فقط نوای قرآن و تکرار طنینانداز لاالهالاالله و نه فقط شیون زندگان بر داغ مردگان، گورستان پر از صدای بچههاست. آنها که هر روز با دبهای در دست سلانهسلانه، راهی گورستان بزرگ شهر میشوند و کوچههای منتهی به بهشتزهرای زنجان پر از ردپای قدمهای خیس آنهاست.
قرارشان هر روز کنار فواره است. فواره و حوض بزرگ میدان ١٥خرداد یا همان میدان لاله. یکی از بزرگترین میدانهای شهر که حالا دیگر به هیاهوی کودکان آبفروش عادت کرده است. میدانی که رهگذرانش هر روز بچههایی را میبینند، با دبههای رنگبهرنگ. بعضیها هنوز آنقدر کوچکند که برای آب برداشتن تا کمر در حوض خم میشوند و یک پایشان معلق میشود در هوا. فکر میکنی همین الان است بیفتند وسط حوض اما ناگهان خندهای سر میدهند و دستهای تا آرنج خیسشدهشان را از آب میکشند بیرون. دبههایشان پر شده، یکی دست چپ و یکی دست راست، حالا راه میافتند.
از میدان بزرگ شهر تا ورودی گورستان چند دقیقه بیشتر راه نیست. راهی که کودکان آبفروش هر روز آن را تکرار میکنند. مسیر میدان تا قبرستان از زیر پنجرههای سازمانی میگذرد که سردرش نوشته: «سازمان بهزیستی زنجان». یک ساختمان دوکله، یکسو رو به میدان و سوی دیگرش رو به همان قبرستانی که پر از فریاد آب کودکان است: «سو...سو...سو...»
ظهر پنجشنبه است و گورستان مهمانهای تازه دارد. جنازههای پیچیده در کفن در انتظار آخرین نمازند و گورکنها قبرهای خالی را پر میکنند. «مصطفی» و «محمد» روی سکو نشستهاند در خنکای سایهای که در این گورخانه بیدرخت کمیاب است. مصطفی درشتتر است با شکمی برآمده، محمد اما ریزنقش است و لاغر. هر دو به یک مدرسه میروند و پشت یک میز و نیمکت تاریخ و ادبیات و ریاضی میخوانند، دانشآموزان کلاس سوم.
قبرستان زنجان هر روز برای آنها و بچههای دیگر میدان مسابقه است. هر تازهواردی که از راه برسد، مسابقه شروع میشود. بچهها میدوند به سویش با دبههای پر، با دستهای خیس. هر کسی زودتر برسد، قبر مال اوست و بقیه میایستند کنار در انتظار تازهوارد دیگری؛ آماده برای دویدن.
«محمد» از «مصطفی» تندتر میدود اما بالای سر قبر که میرسند، او دبههایش را زمین نمیگذارد، نگاهش را میدوزد به چشم همشاگردی: «امروز اولی را تو بریز من بعدی را میریزم...» نگاه کودکانهاش پر از مهربانی میشود: «مصطفی نمیتونه مثل ما بدوئه، چاقه دیگه! عقب میافته. برای همین هم درآمدش هر روز از ما کمتره اما باباش مریضه، باید دارو بخره. امروز خوب کار نکردیم، بچهها زیادن، قبرستونم هنوز خیلی شلوغ نیس...»
«مصطفی» یکسال بیشتر است که نان آببری میخورد، پدرش از کارافتاده و خانهنشین است: «قبلا کار میکرد، اما الان کار نیست، یکسال بیشتره. مریض شده. با ما خیلی حرف نمیزنه. مادرم؟ خونه مردم کار میکنه، هفتهای یکی دو روز. قبلا بیشتر میرفت الان واسه اونم کار نیست.»
زنجان یکی از استانهایی است که مثل بسیاری دیگر از شهرهای کشور، بیکاری مسأله روزمره مردم است. اگرچه آمارها درباره کاهش یا افزایش بیکاری در این استان متناقض است و برخی از مسئولان دولتی میگویند آمار بیکاری در آن یک رقمی است، اما طبق آخرین اطلاعاتی که مدیر کل کار، تعاون و رفاه اجتماعی استان زنجان تیر امسال اعلام کرده، در بهار ۹۵ نرخ بیکاری در استان زنجان ۸.۴درصد بوده و در بهار ۹۶ به ۱۱.۱درصد افزایش یافته است. حالا دولت امیدوار است با اجرای طرحهای جدیدی ازجمله طرح تکاپو فرصتهای شغلی تازهای در این استان ایجاد کند، اما در زنجان بیکاری، حرف روزمره بسیاری از مردم است.
گزارش کامل شهروند را از اینجا بخوانید:
goo.gl/FyGkPp
مطالب مرتبط:
کودکان کار ستمدیدگان بیصدا
bit.ly/1nUB4YK
حقوق کودک و نوجوان از تولد تا ۱۸سالگی
bit.ly/1fGyUup
عدالت برای کودکان و نوجوانان -حسین رییسی
https://goo.gl/MbSQUp
برای کودکان کار و خیابان چه باید کرد؟
http://bit.ly/2jnOqxO
@Tavaana_TavaanaTech
آبفروشان کوچک گورستان
goo.gl/8VSjzn
کودکان آب فروش هر روز در گورستان زنجان هر دبه آب را به قیمت هزار تومان میفروشند.
بالای سر هر قبر، کودکی ایستاده. آب آوردهاند. با دستهای کوچک، با آستینهای خیس و کودکانه آواز آب را میخوانند: «سو...سو...سو...». گورستان در ظهر تابستان تب کرده و زیر سایه گورکنها، کودکان ایستادهاند به تماشا. آن طرف سیاهپوشان داغدار جنازه بر دوش، آه میکشند و این طرف بچههای کوچک کوله بر دوش دبههای آب را.
اینجا پر از صداست. نه فقط نوای قرآن و تکرار طنینانداز لاالهالاالله و نه فقط شیون زندگان بر داغ مردگان، گورستان پر از صدای بچههاست. آنها که هر روز با دبهای در دست سلانهسلانه، راهی گورستان بزرگ شهر میشوند و کوچههای منتهی به بهشتزهرای زنجان پر از ردپای قدمهای خیس آنهاست.
قرارشان هر روز کنار فواره است. فواره و حوض بزرگ میدان ١٥خرداد یا همان میدان لاله. یکی از بزرگترین میدانهای شهر که حالا دیگر به هیاهوی کودکان آبفروش عادت کرده است. میدانی که رهگذرانش هر روز بچههایی را میبینند، با دبههای رنگبهرنگ. بعضیها هنوز آنقدر کوچکند که برای آب برداشتن تا کمر در حوض خم میشوند و یک پایشان معلق میشود در هوا. فکر میکنی همین الان است بیفتند وسط حوض اما ناگهان خندهای سر میدهند و دستهای تا آرنج خیسشدهشان را از آب میکشند بیرون. دبههایشان پر شده، یکی دست چپ و یکی دست راست، حالا راه میافتند.
از میدان بزرگ شهر تا ورودی گورستان چند دقیقه بیشتر راه نیست. راهی که کودکان آبفروش هر روز آن را تکرار میکنند. مسیر میدان تا قبرستان از زیر پنجرههای سازمانی میگذرد که سردرش نوشته: «سازمان بهزیستی زنجان». یک ساختمان دوکله، یکسو رو به میدان و سوی دیگرش رو به همان قبرستانی که پر از فریاد آب کودکان است: «سو...سو...سو...»
ظهر پنجشنبه است و گورستان مهمانهای تازه دارد. جنازههای پیچیده در کفن در انتظار آخرین نمازند و گورکنها قبرهای خالی را پر میکنند. «مصطفی» و «محمد» روی سکو نشستهاند در خنکای سایهای که در این گورخانه بیدرخت کمیاب است. مصطفی درشتتر است با شکمی برآمده، محمد اما ریزنقش است و لاغر. هر دو به یک مدرسه میروند و پشت یک میز و نیمکت تاریخ و ادبیات و ریاضی میخوانند، دانشآموزان کلاس سوم.
قبرستان زنجان هر روز برای آنها و بچههای دیگر میدان مسابقه است. هر تازهواردی که از راه برسد، مسابقه شروع میشود. بچهها میدوند به سویش با دبههای پر، با دستهای خیس. هر کسی زودتر برسد، قبر مال اوست و بقیه میایستند کنار در انتظار تازهوارد دیگری؛ آماده برای دویدن.
«محمد» از «مصطفی» تندتر میدود اما بالای سر قبر که میرسند، او دبههایش را زمین نمیگذارد، نگاهش را میدوزد به چشم همشاگردی: «امروز اولی را تو بریز من بعدی را میریزم...» نگاه کودکانهاش پر از مهربانی میشود: «مصطفی نمیتونه مثل ما بدوئه، چاقه دیگه! عقب میافته. برای همین هم درآمدش هر روز از ما کمتره اما باباش مریضه، باید دارو بخره. امروز خوب کار نکردیم، بچهها زیادن، قبرستونم هنوز خیلی شلوغ نیس...»
«مصطفی» یکسال بیشتر است که نان آببری میخورد، پدرش از کارافتاده و خانهنشین است: «قبلا کار میکرد، اما الان کار نیست، یکسال بیشتره. مریض شده. با ما خیلی حرف نمیزنه. مادرم؟ خونه مردم کار میکنه، هفتهای یکی دو روز. قبلا بیشتر میرفت الان واسه اونم کار نیست.»
زنجان یکی از استانهایی است که مثل بسیاری دیگر از شهرهای کشور، بیکاری مسأله روزمره مردم است. اگرچه آمارها درباره کاهش یا افزایش بیکاری در این استان متناقض است و برخی از مسئولان دولتی میگویند آمار بیکاری در آن یک رقمی است، اما طبق آخرین اطلاعاتی که مدیر کل کار، تعاون و رفاه اجتماعی استان زنجان تیر امسال اعلام کرده، در بهار ۹۵ نرخ بیکاری در استان زنجان ۸.۴درصد بوده و در بهار ۹۶ به ۱۱.۱درصد افزایش یافته است. حالا دولت امیدوار است با اجرای طرحهای جدیدی ازجمله طرح تکاپو فرصتهای شغلی تازهای در این استان ایجاد کند، اما در زنجان بیکاری، حرف روزمره بسیاری از مردم است.
گزارش کامل شهروند را از اینجا بخوانید:
goo.gl/FyGkPp
مطالب مرتبط:
کودکان کار ستمدیدگان بیصدا
bit.ly/1nUB4YK
حقوق کودک و نوجوان از تولد تا ۱۸سالگی
bit.ly/1fGyUup
عدالت برای کودکان و نوجوانان -حسین رییسی
https://goo.gl/MbSQUp
برای کودکان کار و خیابان چه باید کرد؟
http://bit.ly/2jnOqxO
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. درباره کودکانی که از آب، نان در میآورند . آبفروشان کوچک گورستان . کودکان آب فروش هر روز در گورستان زنجان هر دبه آب را به قیمت هزار تومان میفروشند. بالای سر هر قبر، کودکی ایستاده. آب آوردهاند. با دستهای کوچک، با آستینهای خیس و کودکانه آواز آب را میخوانند:…
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رویای دوران کودکی در یک قدمی واقعیت.
با یاسمین مقبلی، اولین ایرانیتباری که نامزد فضانوردی ناسا شد، آشنا شوید.
مصاحبه درست قبل از اینکه به دوره آموزشی و قرنطینه دوساله برود.
از بی بی سی
@tavaanatech
با یاسمین مقبلی، اولین ایرانیتباری که نامزد فضانوردی ناسا شد، آشنا شوید.
مصاحبه درست قبل از اینکه به دوره آموزشی و قرنطینه دوساله برود.
از بی بی سی
@tavaanatech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خشک شدن دریاچه طبیعی «عباس آباد» در مازندران /ایرنا
بحران های محیط زیست ایران
http://ow.ly/BR6n306n7Un
@Tavaana_TavaanaTech
بحران های محیط زیست ایران
http://ow.ly/BR6n306n7Un
@Tavaana_TavaanaTech
یادداشت بابک تختی برای پدرش و مسعود شجاعی:
goo.gl/9bJveh
امروز تولد پدر است. راز ماندگاریاش به زبان هومر، در این بود که هیچگاه به دستهایی که برایش دعا کردند پشت نکرد. اگر مسعود شجاعی از تیم ملی خط خورد، به باورم بخاطر حفظ حرمت همان دستهایی است که به دعا بلند شدند.
پدر جان، تولدتان مبارک. مسعود خان تولد شما هم مبارک، گرچه تاریخ تولدتان را نمیدانم.
درباره زنده یاد جهان پهلوان غلامرضا تختی بیشتر بخواتید:
https://tavaana.org/fa/Gholamreza_Takhti
شجاعی و حاج صفی؛ قربانیان نگاه ایدئولوژیک نظام اسلامی به ورزش
goo.gl/fcjKLY
مسعود شجاعی حامی کمپین زنان برای فیفا
goo.gl/pLKq3t
مهدی رستم پور خبرنگار ورزشی چنین نوشت:
"۵ شهوریور زادروز تختی، پرونده مسعود شجاعی در تیم ملی بسته شد.
دو صاحب بازوبند، از جنس مردم.
اگر تختی از دلها رفت، مسعود هم میرود."
با اعلام اسامی بازیکنان تیم ملی مشخص شد مسعود شجاعی به تیم ملی دعوت نشده است. احسان حاج صفی با نوشتن متنی شبیه توبه نامه در اینستاگرام در فهرست تیم ملی فوتبال قرار گرفت.
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/9bJveh
امروز تولد پدر است. راز ماندگاریاش به زبان هومر، در این بود که هیچگاه به دستهایی که برایش دعا کردند پشت نکرد. اگر مسعود شجاعی از تیم ملی خط خورد، به باورم بخاطر حفظ حرمت همان دستهایی است که به دعا بلند شدند.
پدر جان، تولدتان مبارک. مسعود خان تولد شما هم مبارک، گرچه تاریخ تولدتان را نمیدانم.
درباره زنده یاد جهان پهلوان غلامرضا تختی بیشتر بخواتید:
https://tavaana.org/fa/Gholamreza_Takhti
شجاعی و حاج صفی؛ قربانیان نگاه ایدئولوژیک نظام اسلامی به ورزش
goo.gl/fcjKLY
مسعود شجاعی حامی کمپین زنان برای فیفا
goo.gl/pLKq3t
مهدی رستم پور خبرنگار ورزشی چنین نوشت:
"۵ شهوریور زادروز تختی، پرونده مسعود شجاعی در تیم ملی بسته شد.
دو صاحب بازوبند، از جنس مردم.
اگر تختی از دلها رفت، مسعود هم میرود."
با اعلام اسامی بازیکنان تیم ملی مشخص شد مسعود شجاعی به تیم ملی دعوت نشده است. احسان حاج صفی با نوشتن متنی شبیه توبه نامه در اینستاگرام در فهرست تیم ملی فوتبال قرار گرفت.
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. یادداشت بابک تختی برای پدرش و مسعود شجاعی: امروز تولد پدر است. راز ماندگاریاش به زبان هومر، در این بود که هیچگاه به دستهایی که برایش دعا کردند پشت نکرد. اگر مسعود شجاعی از تیم ملی خط خورد، به باورم بخاطر حفظ حرمت همان دستهایی است که به دعا…